آموزشکده توانا
53.4K subscribers
33.7K photos
38.6K videos
2.55K files
19.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
با وجود آنکه دیوان عالی کشور در ابتدا با نقض پرونده، تقاضای اعاده دادرسی را نپذیرفته بود، اما در نهایت، دیروز اعاده دادرسی محمدامین مهدوی شایسته در سایه تلاش وکلا پذیرفته شد و پرونده او به شعبه نهم دیوان عالی کشور به ریاست قاضی مزینانی ارجاع داده شده است.

روزنه‌ای از امید در برابر حکم ظالمانه‌ی اعدام که علیه این جوان ۲۶ ساله صادر شده؛ گشوده شده است تا شاید در بیدادگاه جمهوری اسلامی وجدان بیداری پیدا شود اما در عین حال، شواهد موجود حاکی از آن است که جمهوری اسلامی همچنان قصد جدی برای اجرای این حکم دارد.

نسبت به خطر قریب‌الوقوع اجرای حکم هشدار می‌دهیم و از مردم، فعالان مدنی، رسانه‌ها و نهادهای حقوق بشری می‌خواهیم که با صدایی واحد، مانع از سلب حیات این فرزند ایران شوند.

تمامی اخبار رسمی و معتبر درباره وضعیت محمدامین مهدوی شایسته، تنها از طریق صفحات رسمی هم‌بندیان و وکلای پرونده منتشر می‌شود.

Despite the Supreme Court’s initial rejection of the request for a retrial by dismissing the case, yesterday, thanks to the relentless efforts of his lawyers, the retrial request for Mohammad-Amin Mahdavi Shayesteh was finally accepted. The case has now been referred to Branch 9 of the Supreme Court, presided over by Judge Mazinani.

A glimmer of hope has emerged in the face of the cruel death sentence issued against this 26-year-old young man—a chance, perhaps, for a conscience to awaken within the unjust judicial system of the Islamic Republic.
However, existing evidence clearly shows that the Islamic Republic remains seriously determined to carry out the execution.

We issue a grave warning about the imminent risk of the sentence being enforced, and we call on the people, civil society activists, the media, and international human rights organizations to raise a unified voice and prevent the state-sanctioned killing of this son of Iran.

#محمدامین_مهدوی_شایسته #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران، حکم صادره علیه بهتاش صناعی‌ها، مریم مقدم و غلامرضا موسوی را بدون تغییر تأیید کرد. طبق این حکم، مجموع محکومیت این سه نفر برابر با پنج سال و چهار ماه حبس و ۱۴۰ میلیون تومان جزای نقدی است.

در مرحله بدوی، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق نشر اکاذیب با هدف تشویش اذهان عمومی» به ۱۴ ماه حبس تعزیری و ۴۰ میلیون تومان جزای نقدی برای هر یک محکوم کرده بود. اجرای حکم حبس این دو سینماگر به مدت پنج سال به حالت تعلیق درآمده است.

علاوه بر این، هر سه متهم پرونده – صناعی‌ها، مقدم و موسوی – به اتهام «مشارکت در تهیه محتوای مبتذل» به یک سال حبس تعزیری با تعلیق پنج‌ساله و ضبط تجهیزات مربوطه محکوم شده‌اند. همچنین، قاضی ایمان افشاری آن‌ها را به دلیل «نمایش بدون مجوز فیلم» به پرداخت ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی و ضبط کلیه تجهیزات فنی محکوم کرده است.

جلسه رسیدگی به اتهامات این سه نفر، به همراه سه متهم دیگر شامل دو بازیگر و یک فیلمبردار، در تاریخ ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۳ برگزار شد. کیفرخواست سازندگان این فیلم در بهمن‌ماه همان سال صادر شده بود.

بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم، زوج سینماگر ایرانی، به‌رغم موفقیت فیلمشان در جشنواره‌های بین‌المللی – از جمله دریافت جایزه هوگوی نقره‌ای جشنواره شیکاگو – به دلیل ممنوعیت خروج از کشور نتوانستند در این رویدادها شرکت کنند.

فیلم «کیک محبوب من» در ژانر درام و محصول سال ۲۰۲۴، بدون سانسور و بدون رعایت پوشش اجباری برای بازیگران زن ساخته شده است؛ موضوعی که با واکنش منفی مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شد.

بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم، سازندگان فیلم «کیک محبوب من» در پستی مشترک اینستاگرام نوشتند:

«دوستان عزیز سلام متاسفانه امروز مطلع شدیم که درخواست تجدید‌نظر پرونده ما در شعبه ۳۶ تجدید‌نظر دادگاه انقلاب رد شده. با وجود ارائه لایحه‌ای مفصل و کامل در جهت دفاع از خود، قاضی هیچکدام از استدلالات را وارد ندانسته و عینا رای قبلی دادگاه انقلاب مبنی بر جمعن بیست و شش ماه زندان تعلیقی، جریمه نقدی و توقیف تجهیزات برای ساخت فیلم "کیک محبوب من" را تایید کرده. آخرین امکانی که برای ما وجود دارد درخواست اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور است که وکلای ما به زودی با ارائه لایحه‌ای جدید درخواست بررسی پرونده در این بالاترین نهاد قوه قضائیه ایران را ارائه خواهند داد.»


#بهتاش_صناعی_ها #مریم_مقدم #کیک_محبوب_من #نه_به_پوشش_اجباری
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پاسخ فاطمه‌ و ‎محمدحسین سپهری به فائزه هاشمی:
وقتی تنها امید دل‌باختگانِ ۵۷، پسر خامنه‌ای است!

در دو سال گذشته، فهرست قتل‌ها، مرگ‌های مشکوک، و اعدام‌های پنهانی در ایران به‌طرزی نگران‌کننده گسترش یافته و هیچ نشانی از توقف ندارد. از قتل مشکوک کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی، تا جان‌باختن پرابهام ابوالفضل عابدینی نصر، برزان محمدی، بیژن اشتری، و قتل حکومتی جمشید شارمهد، محسن لنگرنشین، پدرام مدنی و عباس کورکوری (مجاهد کورکور) — وجه مشترک تمام این پرونده‌ها، انکار حقیقت، نبود دادگاه علنی و عادلانه، و تحمیل سکوت از طریق تهدید و خشونت است.

این مرگ‌ها تصادفی نیستند؛ نشانه‌ای هستند از ورود جمهوری اسلامی به واپسین مرحله بقای امنیتی‌اش — مرحله‌ای که در آن نه مشروعیتی مانده، نه ابزار اقناع، و نه حتی ظاهری از عدالت. تنها گزینه باقی‌مانده، سرکوب عریان و حذف فیزیکی است. اما این مسیر پایدار نیست. هیچ حکومتی با طناب‌دار و ترور دوام نیاورده. مردم ایران امروز بهتر از همیشه می‌دانند: تنها راه پایان دادن به این چرخه جنایت، براندازی کامل این رژیم سرکوب‌گر و جایگزینی آن با ساختاری آزاد، پاسخ‌گو و انسانی است.

در چنین شرایطی، فائزه هاشمی، دختر یکی از معماران اصلی جمهوری اسلامی، در گفت‌وگویی تازه با حمله به شاهزاده رضا پهلوی، اظهار می‌دارد که مجتبی خامنه‌ای می‌تواند همان نقشی را ایفا کند که محمد بن‌سلمان در عربستان بازی کرده است — چهره‌ای برخاسته از همان نهاد امنیتی که دهه‌هاست مردم ایران را سرکوب، تحقیر و سر به‌نیست کرده. او همچنین می‌گوید با براندازی مخالف است و می‌افزاید: «هیچ انقلابی به نتیجه مثبتی نرسیده است.»

پاسخ ما روشن است:

شما و هم‌نسلان‌تان که در سال ۵۷، با حماقتی تاریخی به دنبال خمینی افتادید، ایرانِ در حال توسعه و آزادی را به باتلاق فقر، ترور و تحقیر کشاندید. کشوری با پیشرفت صنعتی، علمی و اجتماعی را به اولین حامی تروریسم در منطقه تبدیل کردید. و امروز، پس از چهار دهه سرکوب و خیانت، نهایت ابتکار سیاسی‌تان این است که فرزند علی خامنه‌ای را ناجی آینده ایران معرفی کنید. این یعنی اعتراف به ورشکستگی فکری و سیاسی کامل انقلاب ۵۷؛ انقلابی که پدر جنایت‌کارتان، هاشمی رفسنجانی، از معماران اصلی آن بود.

ملت ایران نه فراموش کرده و نه خواهد بخشید. نه فریب چهره‌های بازیافتی را می‌خورد، و نه وارثان آن خیانت را ناجی می‌داند. شما از نکبت ۵۷ آمده‌اید و هنوز هم امیدتان به نجات همان ساختار پوسیده است. نسلی که حالا حتی برای نجات خود، جز مجتبی خامنه‌ای گزینه‌ای ندارد.

آینده ایران از دل همین ملت بیرون خواهد آمد — از دل مردمی که امروز با آگاهی، تجربه، و خاطره‌ی شکوه ایرانِ پیش از فتنه ۵۷، رهبری شاهزاده رضا پهلوی را پذیرفته‌اند. آینده را شفافیت، شجاعت، و گسست کامل از چهره‌هایی خواهد ساخت که در رأس قدرت یا در سایه‌ی این رژیم سرکوبگر زیسته‌اند.

ـ از صفحه اینستاگرام علی سپهری

#فاطمه_سپهری #محمدحسین_سپهری #بیانبه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

...

مجاهد کورکور به دار بی‌عدالتی و جنایت آویخته شد.

او نه قاتل بود، نه مجرم، نه خلاف‌کار… او تنها فریاد اعتراض بود در برابر ظلمِ دیکتاتوری که سایه‌اش سال‌هاست بر سر این سرزمین سنگینی می‌کند.
در اعتراضات سراسری۱۴۰۱ علیه علی خامنه‌ای، او را دستگیر کردند و ناجوانمردانه به اتهامی دروغین – قتل کیان پیرفلک – محکوم به اعدام نمودند؛ اتهامی که حتی پدر داغدار کیان با شجاعت و صراحت آن را رد کرد و شهادت داد که شلیک از سوی نیروهای سرکوبگر حکومت بوده است.

اما این حکومت، نه به عدالت گوش دارد و نه به حقیقت.
او را نه به جرم قتل، بلکه به جرم آزادی‌خواهی به دار آویختند.

و پیش از آن، خواهرش نگار کورکور، دختر شجاعی که برای نجات برادرش به جهان پناه برده بود، در غربت و زیر بار اندوه و اضطراب، به سرطان مبتلا شد و جان سپرد.
روی سنگ قبرش، به وصیت خودش نوشتند:
«کلی آرزو خفته در این خاک…»
و حالا، با مرگ مجاهد، آن آرزو نیز در خاک آرمید.

اما ما زنده‌ایم.
و تا ما زنده‌ایم، این خون‌ها بی‌پاسخ نخواهند ماند.
ما فرزندان سرزمینی هستیم که هزاران ستاره چون مجاهد و نگار در دل شبش سوخته‌اند، اما طلوع را نوید داده‌اند.

این خاک، تشنه عدالت است.
ای مردم ایران!
سکوت، خیانت است.
فراموشی، مرگ دوباره‌ است.
بیایید صدای نگار باشیم… فریاد مجاهد باشیم… ادامه آرزویی باشیم که در خاک خفت، اما هنوز در دل ما می‌تپد.

برای آزادی برخیزیم، برای عدالت بجنگیم،
تا روزی فرا برسد که دیگر هیچ مادری داغدار نشود، هیچ خواهری در غربت نمیرد، و هیچ برادری به پای چوبه‌ی دار نرود…
آن روز خواهد آمد، اگر ما بخواهیم.
و ما می‌خواهیم.
ما می‌جنگیم.
ما برمی‌گردانیم ایران را به آغوش آزادی.

دیوانه
خواننده ، آهنگساز و ترانه نویس: arashkmusic

متن و ویدیو از فرید بهشتی

farid.beheshti

#مجاهد_کورکور
#نگار_کورکور
#ایران
#مادران_داغدار #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
درباره‌ی مناسک حذف و انحصار حافظه در جمهوری اسلامی
✍️صدرا عبدالهی، نویسنده و کارگردان

در رژیم‌های تمامیت‌خواه، مرگ پایان نمی‌یابد. آن‌چه به‌نام «اعدام» رخ می‌دهد، اغلب نه صرفاً به‌مثابه خاتمه‌ی زیستِ زیستی، بلکه آغاز پروژه‌ای دوم درون منطق قدرت است: پروژه‌ی حذف حافظه، تصاحب بدن، و تحریف مناسک وداع. نظام جمهوری اسلامی، با امتناع از تحویل اجسادِ اعدامی‌ها به خانواده‌ها و نیز پنهان‌کاری عامدانه درباره‌ی مکان دفن، در عمل مرزهای مرگ فیزیکی را به قلمرو سیاست بسط داده است. این بسط، نه امری حاشیه‌ای، بلکه نشانه‌ای ساختاری از شیوه‌ی حکمرانی‌ای‌ست که در آن قدرت، نه صرفاً بر بدنِ زنده، بلکه بر معنای مرگ نیز اعمال می‌شود.
مورد تحویل ندادن جسد «مجاهد کورکور»، معترض اعدام‌شده‌ی خیزش ۱۴۰۱ به خانواده اش، صرفاً یک مصداق نیست؛ یک پدیدار‌شناسی است از مواجهه‌ی حاکمیت با بدن مخالف. این مواجهه را نمی‌توان صرفاً به سطح بی‌رحمی یا انتقام‌جویی تقلیل داد. آن‌چه در این رفتار ظاهر می‌شود، تصویر عریان حکومتی است که حتی در مرگ نیز تاب بازگشت سوبژکتیویته‌ی مخالف را ندارد. یعنی حتی وقتی سوژه از مقام فاعلی ساقط شده و صرفاً به پیکر بدل گشته، هنوز برای نظام حامل خطر است. این ترس، نه ترس از مرده، بلکه ترس از معنای مرگ اوست.
از منظر فلسفه‌ی سیاسی، این رویکرد ریشه در منطق “حاکمیت مطلق بر حیات و ممات” دارد. اگر در تحلیل‌های سنتی، حاکم کسی بود که وضعیت استثنایی را تعیین می‌کرد، در ساختار جمهوری اسلامی، حاکم کسی‌ست که حتی مناسک تدفین را نیز مشروط به انقیاد سیاسی می‌سازد. یعنی “وضعیت استثنایی” دیگر در سطح قانون اضطراری نیست، بلکه به سطح آیین‌های مرگ و خاک‌سپاری نیز نفوذ کرده است. حاکم، مرگ را نیز در زمره‌ی امور امنیتی می‌فهمد.
از سوی دیگر، در سطح روان‌شناسی اجتماعی، امتناع از تحویل پیکر، نه صرفاً خشونتی منفرد، بلکه تکنیکی است برای تعلیق فرآیند سوگواری. سوگواری، همان‌گونه که روانشناسی تأکید می‌کند، تنها ابراز اندوه نیست، بلکه شکل‌دادن به فقدان و ادغام آن در نظم روانی فرد و جامعه است. وقتی این فرآیند مسدود می‌شود، فقدان بدل به گسست روانی می‌شود. حکومت، با مهندسی این گسست، در واقع ضربه‌ای روان‌شناختی به پیکره‌ی خانواده، خویشاوندان، و جمع اعتراضی وارد می‌کند؛ خشونتی ثانویه که در ظاهر “فراقانونی” است، اما عمیقاً سازمان‌یافته و هدف‌مند است.
از منظر اخلاقی نیز، این‌جا با یک تناقض عمیق در نظام مشروعیت مواجهیم. حکومتی که خود را مبتنی بر اصول دینی و اخلاقی معرفی می‌کند، در عمل، پیکرِ انسانی را از کرامتِ ذاتی تهی می‌کند. در هیچ یک از سنت‌های دینیِ معتبر – چه در فقه، چه در کلام و چه در عرفان – بدن مرده، ولو مجرم، موضوع انتقام یا ابزار انضباط سیاسی نبوده است. آن‌چه در این‌جا رخ می‌دهد، نه فقط عدول از اخلاق دینی، بلکه خیانت به تمام بنیادهای توجیهی قدرت است. جمهوری اسلامی با این رفتار، بی‌آن‌که خود اقرار کند، مشروعیت اخلاقی‌اش را به‌نفع بقای سیاسی‌اش ابطال می‌کند.
در این نسبت میان اعدام، پنهان‌کاری، و امتناع از آیین‌های تدفین، ما با یک ساختار مواجهیم؛ ساختاری که مرگ را به امری تکنولوژیک، و مناسک آن را به امری امنیتی تقلیل داده است. آن‌چه حذف می‌شود، فقط بدن نیست، بلکه امکان سوگواری، امکان حافظه، و امکان بازخوانی اعتراض است. جمهوری اسلامی از جسد نمی‌ترسد؛ از امکان تبدیل جسد به نشانه می‌ترسد. و درست به همین دلیل، آن را می‌رباید.
در این چارچوب، تقبیح رفتار حکومت در تحویل‌ندادن اجساد یا پنهان‌کردن گور، نه امری عاطفی یا اخلاق‌گرایانه‌ی سطحی، بلکه نقدی بنیادی بر خودِ شیوه‌ی حکمرانی است؛ شیوه‌ای که هر چیزی را – از زبان و بدن تا مرگ و خاطره – در قلمرو انحصار خود در می‌آورد.
در پایان، شاید بتوان چنین گفت: اعدام در جمهوری اسلامی، نه نقطه‌ی پایان عدالت، بلکه نقطه‌ی آغاز نوعی از خشونت است که تا غیاب کامل نشانه‌های فرد ادامه می‌یابد. پنهان‌سازی اجساد، حذف گورها، و تحمیل سکوت، نشانه‌هایی است از حکومتی که نه بر قانون، بلکه بر ترومای ممتد حکم می‌راند.


#مجاهد_کورکور #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ژوئن، روز جهانی مبارزه علیه کار کودک
شعار سال ۲۰۲۵: «پیشرفت آشکار است، اما کارهای بیشتری باقی مانده: بیایید تلاش‌ها را شتاب دهیم.»

ممنوعیت بهره‌کشی اقتصادی از کودکان از اصول غیر قابل انکار حقوق بشری و از حقوق اساسی کودکان است که در تمامی اسناد و قوانین بین المللی حقوق بشری به ویژه کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک و همچنین شماری از مقوله‌نامه‌های سازمان بین‌المللی کار به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است.

مهمترین نکته در ممنوعیت بهره‌کشی اقتصادی از کودکان و مبارزه با کار کودک جلوگیری از استثمار و سوء‌استفاده از کودک و تضمین حقوق ابتدایی او به ویژه حق تحصیل و آموزش، حق بهره‌مندی از خانواده، حق تفریح و آرامش (یا همان کودکی‌کردن) و همچنین جلوگیری از اعمال تبعیض علیه کودکان است.

در روز جهانی مبارزه با کار کودک سال ۲۰۲۵، سازمان بین‌المللی کار (ILO) و یونیسف گزارش جدیدی از برآوردها و روندهای جهانی کار کودک منتشر می‌کنند. این گزارش، راهنمایی برای سیاست‌گذاری و اقدامی دوباره برای حذف کار کودک است. ILO خواستار تصویب کامل مقاوله‌نامه‌های ۱۳۸ (حداقل سن اشتغال) و ۱۸۲ (بدترین اشکال کار کودک) و اجرای کامل «اعلامیه دوربان برای اقدام» است.

از سال ۲۰۰۰ پیشرفت‌هایی در کاهش کار کودک حاصل شده، اما بحران‌ها و فقر ناشی از کووید-۱۹ موجب افزایش دوباره آن شده‌اند. امروزه ۱۶۰ میلیون کودک، یعنی تقریباً یک کودک از هر ۱۰ کودک در جهان، همچنان درگیر کار هستند.

آفریقا با ۷۲ میلیون کودک و آسیا و اقیانوسیه با ۶۲ میلیون، بیشترین سهم را دارند. این دو منطقه ۹۰٪ کل کودکان کار جهان را شامل می‌شوند. سایر مناطق شامل آمریکا (۱۱ میلیون)، اروپا و آسیای مرکزی (۶ میلیون) و کشورهای عربی (۱ میلیون) هستند.

گرچه کار کودک در کشورهای کم‌درآمد شایع‌تر است، بیش از نیمی از کودکان کار (۸۴ میلیون) در کشورهای با درآمد متوسط زندگی می‌کنند. این آمار نشان می‌دهد که برای حذف کامل کار کودک، اقدامات فوری، هدفمند و فراگیر ضروری است.

عنوان کارتون: سنگینی بار آرزوها
طرح از شاهرخ حیدری

#کودک_کار #کودکان_کار #حقوق_کودک #کارتون #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته ویدئویی از قدرت اتحاد مردم در مشهد منتشر شد.
در شرح این ویدئو آمده است:
«مردم مشهد مانع بازداشت جوانی شدند که به حمایت از مادرش در حق انتخاب پوشش با ماموران برخورد کرده بود.»

از تاریخ وقوع این ماجرا اطلاعی نداریم، ولی آنچه که مشاهده می‌شود شجاعت مردم و به ویژنب زنی است که فریاد میزد «نذارید ببرنش» و شهامت او بقیه مردم را به ایستادگی واداشت.
همیشه یک نفر باید پیشگام باشد و بایستد و به بقیه دل و جرات بدهد....

جامعه مدنی ایران دیگر در برابر سرکوبگران سکوت نمی‌کند.
حجاب اجباری، ابزار سرکوب‎
طرحی از شاهرخ حیدری

لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/forced-hijab-suppression/

#گفتگو_توانا #شاهرخ_حیدری #حجاب_اجباری #سرکوب_ملت
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دادگاه فقط مجری نظر نهاد امنیتی است»

طناز کلاهچیان، وکیل دادگستری: در پرونده‌های بغی، حکم را از پیش نوشته‌اند

از طناز کلاهچیان، وکیل دادگستری، پرسیده شده که «اکثر پرونده‌های زندانیان سیاسی که حکم اعدام گرفته‌اند، از جمله پخشان عزیزی و وریشه مرادی، با اتهام بغی حکم اعدام گرفته‌اند.
پخشان مددکار اجتماعی بود و وریسه هم در حال مبارزه با داعش بوده، این دو هیچ مبارزه مسلحانه‌ای با رژیم جمهوری اسلامی نداشتند. چطور چنین اتهامی به این دو نفر نسبت داده شده است؟»


طناز کلاهچیان، وکیل دادگستری، در پاسخ  به نقد مواد ۲۸۶ و ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی پرداخته و با اشاره به نحوه اجرای این مواد، به ویژه ماده ۲۸۷ با عنوان «بغی»، بر استفاده نادرست و سیاسی از آن در پرونده‌های موسوم به امنیتی تأکید کرد.

او با تشریح عنصر قانونی این مواد، توضیح داد که ماده ۲۸۶ ناظر به محاربه و افساد فی‌الارض است و در صورت تحقق شرایط خاصی چون اخلال شدید در نظم عمومی، مجازات اعدام را پیش‌بینی کرده است. این ماده البته دارای تبصره‌ای است که امکان تخفیف مجازات را در صورت پایین‌تر بودن شدت اخلال فراهم می‌کند. اما در ماده ۲۸۷ که در سال ۱۳۹۲ به قانون افزوده شد، موضوع «بغی» بدون هیچ تبصره یا استثناء مطرح شده است؛ ماده‌ای که به گفته خانم کلاهچیان، مبنای فقهی مشخصی نداشته و صرفاً به آیه‌ای از قرآن ارجاع دارد.

مطابق این ماده، تنها «گروهی» که «در برابر نظام اسلامی» دست به اسلحه ببرند مشمول عنوان بغی خواهند بود؛ اما در پرونده‌های اخیر، این شروط رعایت نمی‌شود و افراد صرف‌نظر از وجود گروه یا استفاده از سلاح، با این اتهام سنگین مواجه می‌شوند. به گفته این وکیل دادگستری، روند بازداشت، بازجویی و رسیدگی قضایی نیز مغایر اصول حقوقی و دادرسی عادلانه است: بازجویی‌ها همراه با شکنجه روانی، عدم دسترسی به وکیل، عدم ارتباط با خانواده، و استخراج اعترافات اجباری.

وی همچنین به نقش «گردش‌کار» نهادهای امنیتی در روند دادرسی اشاره کرد و گفت: «در این نوع پرونده‌ها، محتوای گردش‌کار تعیین‌کننده نوع و شدت حکم است و عملاً دادگاه صرفاً مجری تصمیم نهاد امنیتی است». او در پایان تأکید کرد که در این پرونده‌ها نه تنها مفاد قانونی رعایت نمی‌شود، بلکه سیر رسیدگی نیز به شکلی چیده شده تا به نتیجه از پیش تعیین‌شده و مطلوب نهادهای امنیتی منتهی شود؛ امری که عدالت را به شدت زیر سؤال می‌برد.

مشروح سخنان خانم کلاهچیان را در فایل صوتی، بشنوید.

#طناز_کلاهچیان #نه_به_اعدام #بغی #محاربه #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جلسه دادگاه کمال جعفری یزدی به شکل ویدیو کنفرانس روز سه‌شنبه ۲۰ خرداد از زندان و بدون تفهیم اتهام و بدون حضور وکیل برگزار شد.
ایشان این دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسد و خواهان برگزاری دادگاه با حضور هیئت منصفه است.
این فعال مدنی همچنین با نظر به وضعیت جسمی وخیم خود از نهادهای حقوق بشری درخواست رسیدگی دارد.
در جمهوری اسلامی، عدالت در پس پرده‌ای از ترس و تحقیر دفن شده است. دادگاه‌هایی برگزار می‌شود بی‌هیئت منصفه، بی‌وکیل، بی‌تفهیم اتهام. دادگاه‌هایی که حتی چهره‌ قاضی‌اش از زندانی پنهان می‌ماند؛ نه از شرم، که از ترس. کمال جعفری یزدی، فعال مدنی، یکی از این قربانیان است.

او دادگاهی را که نه بر پایه قانون، بلکه بر اساس سرکوب و ارعاب بنا شده، به رسمیت نمی‌شناسد. چگونه می‌توان نهادی را مشروع دانست که زندانی را از حق دفاع، و حتی از دیدن چهره قاضی محروم می‌کند؟ چگونه می‌توان به دادرسی‌ای ایمان آورد که از پسِ دیوارهای زندان، از طریق ویدیوکنفرانس، بدون حضور وکیل، سرنوشت یک انسان را رقم می‌زند؟

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #کمال_جعفری_یزدی
@Tavaana_TavaanaTech
زینا فریدونیان معلم بازنشسته اهل قروه در استان کردستان است که در دو پرونده جداگانه مجموعا به بیش از ۱۳ ماه حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است.
دادگاه انقلاب قروه، این معلم بازنشسته را به ۱۰ ماه حبس بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم کرده است. او در پرونده‌ای دیگر هم به ۹۱ روز حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
همچنین خانم فریدونیان درخواست تحمل حبس تحت نظارت پابند الکترونیکی در خارج از زندان داده بوده که این درخواست هم رد شده است.

«هرانا» از قول یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این معلم بازنشسته می‌نویسد:
«او در شهرستان قروه، هزینه ازدواج و معیشت برخی از اقشار آسیب‌پذیر را تامین می‌کرد. خانم فریدونیان به دلیل انتقاد از وضعیت جامعه به زندان محکوم شده است.»

جمهوری اسلامی هیچ اعتراضی را بر نمی‌تابد. هر انتقادی را با حبس و شکنجه و زندان پاسخ می‌دهد.

صدای زندانیان باشیم

#نه_به_جمهوری_اسلامی #معلم
#یاری_مدنی_توانا #زینا_فریدونیان
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اشتغال و حرفه‌آموزی در زندان

بعضی از مقررات آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها مربوط به کارآموزی و اشتغال متهمان و محکومان داوطلب کار است. این بخش از آئین‌نامه، بیشتر شامل حال زندانیان عادی می‌شود. طبق ماده ۱۸۱ آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها، محکومان و متهمان، در زندان باید به حرفه‌هایی مشغول شوند که نیاز به گذراندن دوره‌های آموزشی داشته باشند، تا ضمن اینکه کار می‌کنند، مراحل مختلف آموزشی را هم گذرانده و موفق به گرفتن گواهینامه مهارت فنی در همان رشته کاری شوند. برای اشتغال در کارگاه‌های بخش زندانِ نیمه‌بازِ موسسه، زندانی باید درخواست دهد. قبول درخواست او منوط به کسب درجه اعتباری لازم و تصویب شورای طبقه‌بندی است. کارگاه‌های زندانِ بسته و زندان نیمه‌باز، داخل خودِ موسسه است. زندانیِ شاغل در زندان نیمه‌باز، در ساعات اشتغال حق خروج از محل کار بدون اجازه‌ی مراقب را ندارد. رایِ شاغل‌شدن زندانی در مرکز حرفه‌آموزی و اشتغال، یا هرگونه اشتغال در خارج از موسسه که تحت نظارت سازمان زندان‌ها است؛ علاوه بر کسب درجه اعتباری لازم و تصویب شورای طبقه‌بندی، لازم است که قاضی اجرا طبق مقررات قانون آئین دادرسی کیفری از زندانی تأمین مناسب بگیرد.

https://tavaana.org/prisoners-rights-45/

در یوتیوب:
https://youtu.be/eIunL4QvFkM

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/bjnomr00gb4k

در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id622551635

منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر

#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، در یادداشت کوتاهی، تحویل ندادن پیکر جاویدنام مجاهد کورکور به خانواده‌اش را اعتراف حکومت بر دروغ‌بودن ادعایش درباره مجرم بودن او دانست، متن کامل این یادداشت به نقل از صفحه اینستاگرام آقای حائری به شرح زیر است:

«ما به ستمگری شما عادت کرده‌ایم، اما هرگز برای‌مان «عادی» نخواهد شد، و در برابرش مقاومت خواهیم کرد.

پیکر بی‌جان یک تروریست قاتل کودکان چه ترسی دارد که آن را تحویل خانواده‌اش نمی‌دهید!؟ گمان نمی‌کنید دروغگویی‌تان خیلی رسوا باشد با چنین تناقضاتی!؟ از جنازه بزدلان کودک‌کش هیچ‌کس هراس ندارد و هیچ کس بر مدفنش نخواهد رفت برای بزرگداشت یادش!

بله!

شما با کردار‌تان نشان می‌دهید که خودتان باور دارید آن‌که بر طناب دار کشتید، نه تنها قاتل کیان پیرفلک عزیز نبود، بلکه به خاطر فضیلت شجاعت و کنار مردم ماندن محبوب شهر و وطنش شده بود. این حقیقت است که پیکر بی‌جانش نیز در دل‌تان هراس می‌افکند.

تسلیت به خانواده گرامی پیرفلک و کورکور
تسلیت به مردم قهرمان ایذه و همه هم‌تباران لر، لک و کُردم…
تسلیت به همه خوزستانی‌ها از بختیاری تا عرب و تسلیت به همه هموطنانی که در حد توان‌شان نام مجاهد کورکور و فریاد «نه به اعدام» را سر دادند.

ما به ستمگری شما عادت کرده‌ایم اما هرگز برای‌مان «عادی» نخواهد شد، و در برابرش مقاومت خواهیم کرد، و این راز پیروزی نهایی مردم است.


#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
پنجشنبه ۲۲ خرداد⁩»


#مجاهد_کورکور #کیان_پیرفلک #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
اعدام، حتی اگر به نام «عدالت» انجام شود، اجرای عدالت نیست،بلکه تکرار خشونت است

آرش صادقی، فعال حقوق بشر، در متنی تأمل‌برانگیز، با نگاهی اخلاقی و انسانی به کیفر اعدام، آن را نه اجرای عدالت، بلکه تکرار برنامه‌ریزی‌شده‌ی خشونت از سوی دولت می‌داند. متن زیر، دعوتی است به بازاندیشی در باب کرامت انسان و معنای واقعی عدالت.

«‏در ساختار کیفر اعدام، یک واقعیت بنیادین نهفته است: تحمیل عامدانه رنج،درد و مرگ.
دولت با تصمیم آگاهانه، مجوز پایان دادن به زندگی یک انسان را صادر می‌کند. حتی اگر این فرآیند با تشریفات قانونی انجام شود، باز هم با حقیقتی انکارناپذیر روبرو هستیم: آنها جان انسانی را می‌گیرند، نه در اثر عملی تصادفی و خشمی آنی، بلکه با برنامه‌ریزی و برگزاری دادگاههایی که گهگاها روزها،ماهها و سالها طول میکشند و البته این پوشش و توجیهی است برای انجام قتل در در دنیای مدرن امروز.

به صراحت می‌توان گفت این عمل چیزی جز قتل عمد با مجوز رسمی نیست. اینجاست که باید پرسید: آیا چنین عملی، فارغ از ظاهر قانونی‌اش، می‌تواند از نظر اخلاقی و انسانی قابل پذیرش باشد؟

اگر خواهان نفی اعدام هستیم، ابتدا باید زندگی را از نو تعریف کنیم.
نه صرفاً زیستن به معنای فیزیکی، بلکه زندگی‌ای بر پایه کرامت، و شأن انسانی.
وقتی کیفر، خود به نفی مطلق زندگی منتهی می‌شود، مشروعیت خود را از دست می‌دهد. هیچ نظام حقوقی نمی‌تواند ادعا کند که در پی تحقق عدالت است، در حالی که ابزار آن، نابودی کامل یک وجود انسانی باشد.

یکی از توجیه‌هایی که برای اعدام مطرح می‌شود، میل به تلافی یا انتقام است.
گفته می‌شود جامعه یا بازماندگان قربانی، نیاز به آرامش دارند و این آرامش با اعدام حاصل می‌شود.
اما بیایید دقیق‌تر نگاه کنیم:
انتقام، پاسخی است احساسی، نه عقلانی. قانون نمی‌تواند و نباید بر پایه غرایز انسانی بنا شود.همان غرایزی که میتواند ما را به سمت خشونت سوق دهد.

اخلاق به ما می‌آموزد که همه امیال حتی اگر با رضایت و لذت همراه باشند،قابل پذیرش نیستند. میل به درد رساندن یا ستاندن جان یک انسان،حتی اگر با رضایت اکثریت همراه شود، از نظر اخلاقی مردود است.

بنابراین، نقد اعدام نه صرفاً یک موضع حقوقی،بلکه ایستادن در برابر عادی‌سازی خشونت است.
مخالفت با اعدام، دعوتی است برای ساختن جامعه‌ای که به کرامت انسان باور دارد، نه به مجازات مرگ.

ما باید از قانونی که درد را نهادینه می‌کند، به قانونی گذر کنیم که زندگی،آشتی و همزیستی را محور قرار می‌دهد.

در پایان :
اعدام، حتی اگر به نام «عدالت» انجام شود، اجرای عدالت نیست،بلکه تکرار خشونت است ولی این بار، از سوی دولت و قدرت.»


#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
۱۴۵ روز پس از بازداشت بیژن کاطمی، مادر او با وعده دیدار با فرزندش راهی زندان اوین شد، ولی باز هم بهانه تراشی کردند تا ملاقاتی صورت نگیرد.
او ضمن انتشار ویدیویی نوشت:

⁨ «۱۴۵ روز گذشت…
دوشنبه ۱۹ خرداد، بیژن طی یک تماس تلفنی اطلاع داد که مسئولین زندان گفته‌اند خانواده‌ات می‌توانند از دادسرای امنیت اوین برای پنج‌شنبه، ساعت ۸ صبح درخواست ملاقات بکنند. روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه به دادسرا مراجعه کردم، گفتند پرونده‌ای به‌نام بیژن کاظمی این‌جا ثبت نشده‌است. در حالی که اطلاع موثق دارم که پرونده‌ی بیژن حدود دو هفته پیش به داسرای اوین ارجاع داده ‌شده‌است.
یکی از مسئولین امور مراجعین بعد از تماس با زندان گفت شما پنج‌شنبه صبح ساعت ۸ برو سالن ملاقات.
امروز ساعت ۶:۳۰ رسیدم اوین.
فقط من بودم و صدای آب، صدای زنجره‌ها، یاکریم‌ها، کلاغ‌ها و پارس سگ‌ها…
آن در آهنی که در اسلاید آخر می‌بینید، ساعت ۹:۳۰ دقیقه باز شد و شخصی که به او حاجی می‌گفتند، از من نامه‌ی قضائی خواست، گفتم ظاهرن پرونده‌ی پسرم هنوز تو راهه یا تعیین شعبه نشده است. با قاطعیت گفت خیر ، پرونده‌ی بیژن در دادسرای اوین است و تعیین شعبه هم شده، بروید و از شعبه‌اش نامه بیاورید.
گفتم آن‌ها که جواب سربالا می‌دهند، لطفن شما شماره‌ی شعبه‌ی رسیدگی کننده را بگوئید.
پاسخ حاجی دو کلمه بود: «نمی‌تواند بگوید!» و در آهنی بسته شد.
نتیجه‌گیری: به قول یکی از دوستان سیستم فشل قصد اذیت کردن دارد.»


ـ بیژن کاظمی، صرفا به دلیل زندانی سابق بودن و بدون هیچگونه سند و مدرکی، بازداشت شد، ماه‌ها در انفرادی نگه‌داشته شده تا سناریوی بازجویان پیش برود.
مادر بیژن، هر روز اطلاع‌رسانی می‌کند، به هر جایی که ممکن بود خبری از پسرش باشد، رفت، ولی مکرراً جواب سربالا شنید و از زندان به دادسرا و دادگاه و از این شهر به آن شهر پاسکاری شد.
اما ابن مادر پا پس نکشیده و صدای مظلومیت فرزندش شده است.

#بیژن_کاظمی
#دادرسی_عادلانه
#حقوق_بشر
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شاهزاده رضا پهلوی در بیانیه‌ای ضمن اشاره به دروغگویی جمهوری اسلامی در خصوص برنامه هسته‌ای خود، خواستار »حمایت حداکثری» از مردم ایران در راه سرنگونی جمهوری اسلامی شد.

متن بیانیه به شرح زیر است:

«‏تنها یک راه‌حل واقعی برای پایان دادن به بحران کنونی ایران وجود دارد: حمایت از ملت ایران برای سرنگونی رژیمی که هم ایران ما و هم جهان را به گروگان گرفته است.

جمهوری اسلامی ثروت ملت ایران را غارت کرده است و به جای تامین رفاه، امنیت و معیشت مردم، صدها میلیارد دلار را صرف غنی‌سازی اورانیوم و پروژه‌‌های پنهان و ماجراجویانه هسته‌ای خود کرده و درنتیجه، ایران عزیز ما را در آستانه جنگ قرار داده است. این رژیم مدت‌ها تلاش کرد دنیا را فریب دهد، اما حالا ماهیت و چهره‌ واقعی آن بر همگان آشکار شده است. وقتِ پاسخگوکردن جمهوری اسلامی فرا رسیده است.

ایران در دوران پهلوی از امضاکنندگان اولیه پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) بود. اما امروز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حکم کرد که جمهوری اسلامی این پیمان را نقض کرده است. در واکنش به این افشاگری مستند، خامنه‌ای و مافیای تبهکارش با گستاخی اعلام کرده‌اند که در حال ساخت تأسیسات جدید غنی‌سازی هستند.

این اقدامات، از تداوم نقض NPT تا تهدید به خروج از آن، بار دیگر ثابت می‌کند که رژیم جمهوری اسلامی نه قابل اعتماد است، نه طرف مذاکره. هرگونه تعامل با این رژیم تنها به تقویت آن منجر می‌شود.

اما در برابر این رژیم نامشروع، یک نیروی جایگزین واقعی و امیدبخش ایستاده است: ملت ایران. ملتی که خواهان آینده‌ای بدون ترس، صلح‌آمیز، و مبتنی بر همکاری سازنده با جهان است.

اکنون زمان آن است که جهان دو اقدام مکمل هم را دنبال کند: اعمال فشار حداکثری بر رژیم جمهوری اسلامی، از جمله فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» با هدف بازگرداندن قطعنامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل؛ و هم‌زمان، حمایت حداکثری از مردم ایران، بزرگ‌ترین دشمن این رژیم، که با شجاعت و ایستادگی برای آزادی و بازپس‌گیری کشورشان مبارزه می‌کنند.»

#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوري_اسلامي #فشار_حداکثری #مکانیسم_ماشه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«الهه» 🖤🥀

وفادار&هلنا🎙️
این موزیک رو تقدیم میکنم به الهه عزیز و دیگر دختران و بانوان باشهامت سرزمینم چه اون عزیزایی که از بینمون رفتن چه اون عزیزایی که درقیدحیات هستن
امید،عشق، پایداری،شهامت،ایثار و از خودگذشتگی رو از دختران و زن های سرزمینم یادمیگیرم.🙏
«به احترامشون کلاه از سر برمیدارم»
به امید پیدا شدن سما جهانباز عزیز بعداز سه سال
و یا هر دختری که ناپدید شده
امید به روزی که رخت عزا از ایرانمون دربیاریم و شادی برگرده به وطنمون
«زنده و پاینده ایران»
❤️‍🩹🤍💚

از صفحه وفا احمدپور، وفادار

#الهه_حسین_نژاد #وفادار #وفا_احمدپور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ویدیوی دریافتی از #فسا: گفتند شورای تامین اجازه نمی‌ده #زنان در استادیوم حضور داشته باشند، همه #مردان ورزشگاه رو ترک کردند، از جمله ورزشکاران. »

منبع: وحیدانلاین
📡 @vahidonline

ـ نمونه‌ای از اتحاد و همبستگی. کاش در تمام مسابقات و در تمام صحنه‌ها شاهد چنین همدلی‌ای باشیم. در دانشگاه، ورزشگاه و هر جایی که تبعیض و اجبار حاکم است.

#زنان_ورزشگاه #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech