آموزشکده توانا
54.4K subscribers
32.9K photos
38.2K videos
2.55K files
19.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مخالفت با تعلیق ادامه حبس محمدرضا مرادبهروزی، فعال مدنی زندانی

محمدرضا مرادبهروزی، فعال مدنی زندانی، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در تاریخ در تاریخ ۱۴۰۳/۸/۱۶ بازداشت شد.
او توسط دادیار شعبه اول اجرای احکام دادسرای انقلاب قزوین، سیدعلی تقی‌زاده، بازداشت شده بود و برای گذراندن دوران محکومیت یک‌ساله حبس به زندان چوبیندر قزوین منتقل شد.

۱۴۰۳/۱۲/۲ با پابند الکترونیکی و با محدودیت تردد در شعاع ۱۰۰۰ متری محل اقامت خود، به‌طور مشروط آزاد شد.
عوامل بی‌دادگاه جمهوری اسلامی با درخواست تعلیق ادامه حبس او مخالفت کرده‌اند و محمدرضا مرادبهروزی هم اکنون با وجود مشکلات جدی خانوادگی، معیشتی و اقتصادی، پرداخت ماهیانه ۱۰ میلیون تومان اجاره‌خانه، ۱۷ میلیون تومان اقساط بانکی و ...، درخواست تعلیق ادامه‌ حبس خود را داشته که با مخالفت قاضی ناظر بر زندان قزوین، حسین ربانی افرمجانی، مواجه شده است

این شرایط در حالی‌ست که فشارهای اقتصادی و روانی بر زندانیان سیاسی با پابند به علت عدم توانایی کار کردن، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری برای آنان و خانواده‌هایشان به‌همراه داشته باشد.

محمدرضا مرادبهروزی حالا نمی‌تواند حتی در شهر خودش کار کند، به دیدار اقوامش که در فاصله‌ای بیش از یک کیلومتر باشند برود، دنبال فرزندش برود و او را از مدرسه بردارد، اگر کسی از اعضای خانواده‌اش در بیمارستانی با فاصله بیش از هزار متر بستری شد، او نمی‌تواند به بیمارستان برود، نمی‌تواند برای امرار معاش مسافرکشی کند، نمی‌تواند در مراسم خاکسپاری کسی شرکت کند و ....

همواره باید یک زائده الکترونیکی به پا داشته باشند و مراقب باشد که خراب نشود و موقع استحمام خیس نشود! علاوه بر آن باید بابت پابند الکترونیکی هر ماه پول هم بپردازد!


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندانیان_سیاسی
#محمدرضا_مرادبهروزی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمیتا گراوند، دختری بود معمولی؛ مثل میلیون‌ها نوجوان ایرانی. اهل موسیقی، هنرمند، نقاش، ورزشکار، و پر از آرزوهای ریز و درشت.
نه سلاحی داشت، نه شعاری سر داد، فقط بود؛ و همین «بودن» برای سرکوبگران کافی بود تا وجودش را تاب نیاورند.

آرمیتا را کشتند، فقط به خاطر موهایش.
اما امروز، میلیون‌ها دختر ایرانی با موهای باز در خیابان قدم می‌زنند و شیوه‌ی بودن خود را به حکومتی تحمیل می‌کنند که هیچ‌گاه مردم را تاب نیاورده است.

حکومتی که دوست دارد مردم را درگیر ابتدایی‌ترین حقوقشان نگه دارد. حالا که زنان، با ایستادگی و شجاعت، بخش بزرگی از عرصه‌ی عمومی را پس گرفته‌اند، همان حکومت تلاش می‌کند از این تغییر، بهره‌برداری تبلیغاتی کند؛ و به جهان بگوید: «ببینید، حکومت ما نرمال است، بر زنان فشاری نیست.»

اما ما فراموش نمی‌کنیم.
فراموش نمی‌کنیم که دختران ایران را به خاطر چند تار مو کشتید، بازداشت کردید، تحقیر و شکنجه کردید، و با پرونده‌سازی‌های امنیتی، خواستید حذفشان کنید.

هنوز هم، تا آنجا که می‌توانید، فشار می‌آورید؛ چون خوب می‌دانید که «حجاب»، تنها خاکریز اول است.
مردم ایران، حالا که شهامت خود را بازیافته‌اند، نه فقط از شما عبور کرده‌اند، بلکه صدایشان را به مطالبه‌ای بزرگ‌تر تبدیل کرده‌اند: عدالت، آزادی، و پس‌گرفتن ایران.

برای این‌همه جنایت، این‌همه غارت، و این‌همه ویرانی، باید پاسخگو باشید.
و خواهید بود.


ویدیو با صدای وفادار
برای زادروز آرمیتا گراوند. و یادآوری ظلمی که جمهوری‌اسلامی بر مردم ایران روا داشته است

#آرمیتا_گرواند #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر محمد سعادتی، استاد دانشگاه و زندانی سیاسی محبوس در زندان همدان: ما زندانی نیستیم، ما گروگان نظام هستیم

دکتر محمد سعادتی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و از زندانیان سیاسی محبوس در بند سه زندان همدان (اندرزگاه ۶)، در پیامی صوتی، از شرایط زندانیان و وضعیت متفاوت زندانیان سیاسی در مقایسه با محکومان جرائم عمومی سخن گفته است.

او در این پیام می‌گوید:
«در بند سه زندان همدان، که اکنون به نام اندرزگاه ۶ شناخته می‌شود و مختص محکومان جرائم عمومی است، حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر حضور دارند که از این تعداد، تقریباً ۳۴۵ نفر به اتهام سرقت محکوم شده‌اند. بسیاری از آن‌ها سابقه‌دار هستند و برخی نیز در انتظار اجرای حکم قطع انگشت‌اند.»

دکتر سعادتی با اشاره به تفاوت وضعیت زندانیان سیاسی با سایر زندانیان افزود:
«بسیاری از زندانیان جرائم عمومی، مشمول انواع تخفیف‌ها، عفو و سایر امتیازات قانونی می‌شوند، اما فعالان سیاسی و عقیدتی، که جمهوری اسلامی با پرونده‌سازی امنیتی آنان را متهم کرده است، از این حقوق محروم‌اند.»

او همچنین با رد عنوان «زندانی» برای خود و سایر زندانیان سیاسی گفت:
«ما زندانی نیستیم، ما گروگان‌های نظام هستیم؛ تنها به دلیل بیان نظرات‌مان و، در مورد من، به دلیل تعلق به اقلیت‌های مذهبی.»

این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اقدامات خود را تا حد ممکن انجام داده‌اند، افزود:
«در شرایط زندان، کاری از ما برنمی‌آید و تنها می‌توانیم صبر کنیم. هزینه‌ای که ما در حال حاضر می‌پردازیم، در برابر فداکاری‌ها و هزینه‌های بزرگ‌تری که بسیاری از دوستان‌مان در این راه داده‌اند، بسیار ناچیز است. بنابراین، ما نه گلایه‌ای داریم و نه ادعایی.»

#بیانیه #محمد_سعادتی #سرکوب_استادان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

درخواست اعداده دادرسی حکم اعدام علیه پخشان عزیزی برای دومین بار در دیوان عالی کشور رد شده است.

فعالان میدانی، در فضای سانسور و خفقان حاکم، دیوارهای شهر را تبدیل به رسانه‌‌ای برای حمایت از زندانیان در معرض خطر اعدام کرده‌اند.

روز گذشته مازیار طاطایی، وکیل دادگستری، اعلام کرد که دیوان عالی کشور، دومین درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، را رد کرده است. به گفته وکیل پخشان عزیزی، «شعبه رسیدگی‌کننده بدون بررسی پرونده محاکماتی و بی‌توجه به دفاعیات وکلا، این درخواست را بی‌اساس خوانده و رد کرده است.»

پخشان عزیزی، ۱۳ مردادماه ۱۴۰۲، در تهران بازداشت شد. سه ماه و سه هفته در سلول انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگهداری شد و پس از آن به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، مردادماه ۱۴۰۳ پخشان عزیزی را از بابت اتهام «بغی» از طریق «عضویت در جمعیت‌های معارض کشور» به اعدام و چهار سال حبس محکوم کرد.

این در حالی است که به گفته وکلا و خانواده، پخشان عزیزی هیچ گونه عضویتی در گروه‌ها و دسته‌جات نداشته و تنها به عنوان مددکار به مدت ۱۰ سال در کمپ‌های آوارگان روژاوا فعالیت می‌کرده است و حوزه کاری او ژنولوژی، مطالعات زنان، بوده است.

در بهمن امیر رئیسیان، وکیل دادگستری اعلام کرد که شعبه نهم دیوان عالی کشور، در پرونده خانم عزیزی قرار رد اعاده دادرسی صادر کرده است. پیش از این، مازیار طاطائی‌، یکی دیگر از وکلای مدافع خانم عزیزی، اعلام کرده بود که در مراجعه به دیوان عالی کشور جهت پیگیری درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی، شعبه رسیدگی کننده به اعاده دادرسی، با درخواست توقف اجرای حکم در اجرای تبصره ماده ۴۷۸ قانون آئین دادرسی موافقت کرده است.

اواسط دی ماه سال گذشته، امیر رئیسیان از تایید حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور خبر داد و اعلام کرد که شعبه ۳۹ دیوانعالی کشور بدون توجه به ایرادات متعدد پرونده، حکم اعدام را تایید کرده است.

پخشان عزیزی، اهل مهاباد، پیش از این نیز سابقه بازداشت و برخوردهای قضایی را داشته است. در سال ۱۳۸۸ وی به اتهام فعالیت سیاسی بازداشت و پس از چهار ماه با تودیع وثیقه آزاد شده بود.


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#پخشان_عزیزی

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم، کارگردان‌های فیلم «کیک محبوب من» اعلام کردند: دادگاه، آنها و غلامرضا موسوی، تهیه‌کننده این فیلم را به حبس تعلیقی و پرداخت جزای نقدی محکوم کرده است.
بر اساس حکم منتشر شده، این دو فیلمساز به ۱۴ ماه حبس تعزیزی که به مدت ۵ سال تعلیق شده و پرداخت ۴۰۰ میلیون ریال جزای نقدی به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی محکوم شده‌اند. همچنین برای اتهامی که «مشارکت در تهیه محتوای مبتذل» عنوان شده این دو فیلمساز و تهیه‌کننده فیلم، به یک سال حبس تعزیزی که ۵ سال تعلیق شده و ضبط کلیه تجهیزات محکوم شده‌اند. این سینماگران بابت اتهام «نمایش فیلم بدون داشتن پروانه نمایش» هم به پرداخت ۲۰۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند.
فیلم «کیک محبوب من» بدون رعایت حجاب اجباری بازیگران زن ساخته شده و دو کارگردان آن پیشتر با محدودیت‌هایی چون ضبط گذرنامه و ممنوعیت خروج از ایران روبرو شده بودند.
همچنین لی‌لی فرهادپور، اسماعیل محرابی (بازیگران) و محمد حدادی (فیلمبردار) متهمان ردیف چهارم و پنجم و ششم پرونده به اتهام مشارکت در تهیه محتوای مبتذل به پرداخت ۲۳۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند.

❗️حکم صادرشده برای عوامل فیلم «کیک محبوب من» بار دیگر نشان داد که در فضای فرهنگی ایران، آزادی بیان همچنان قربانی قرائت‌های خاص و تحمیلی از دین و دینداری است؛ قرائتی که نه تنها حجاب اجباری را بر بدن زنان تحمیل می‌کند، بلکه هر تلاشی برای بازنمایی واقعیت‌های اجتماعیِ عریان از سانسور را نیز با اتهاماتی چون «محتوای مبتذل» یا «نشر اکاذیب» سرکوب می‌کند. این برخوردها نه در راستای اخلاق یا دین، بلکه در راستای تثبیت انحصار تفسیر رسمی از جامعه و سبک زندگی است؛ گویی هنر و سینما نباید بازتاب‌دهنده رنج‌ها و تنوع‌های واقعی مردم باشند، بلکه تنها باید آیینه‌ای باشند از آن‌چه حاکمیت می‌خواهد دیده شود.

#حکومت_ایدئولوژیک #کیک_محبوب_من #آزادی_بیان #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تولد #مصطفی_شعبانى بود؛

مادرش سال‌هاست که نیست؛

اما امروز جای خالیش با دستان پُر از مهر مادران دادخواه بوكان ، دايه مينا مادر #شهریار_محمدى، #امجد_عنايتى #هژار_مام_خسروى ، #هیوا_جان_جان #هیمن_امان و #ابراهیم_شريفى_فر ، در كنار برادرش پُر شد

آمدند
تا نشان دهند حتی در نبود مادر،
فراموش نمی‌شود
کسی که با مردمش زنده است

از صفحه اینستاگرام اسرین محمدی

#دادخواهی #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

حامد موسوی،‌ معاون بنیاد احیای فرهنگ خمس، گفت پرداخت خمس از دغدغه‌های مردم است و قسمتی از منبع مالی حوزه‌های علمیه را تشکیل می‌دهد.

او افزود: «یکی از مصارف خمس مساله جبهه مقاومت بود که اکثر مراجع اجازه دادند تا هرکسی قسمتی از خمس را برای کمک به مردم فلسطین و لبنان اختصاص دهد.»

❗️اظهارات حامد موسوی درباره تخصیص بخشی از خمس به جبهه مقاومت، در حالی مطرح می‌شود که ایران با فقر عمومی، شاخص فلاکت بالا و شرایط بحرانی معیشتی مواجه است. بر اساس آمار رسمی و گزارش‌های کارشناسی، خط فقر در ایران به بیش از ۳۰ میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگران حتی نیمی از این رقم را پوشش نمی‌دهد.

در چنین شرایطی، اولویت دادن به هزینه‌کرد منابعی چون خمس در خارج از مرزها، با اصول عدالت اجتماعی و مسئولیت‌پذیری نسبت به مردم داخل کشور در تضاد است.

مثال معروف «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» در این‌جا به‌روشنی صدق می‌کند؛ چرا که رسیدگی به معیشت مردم خودمان، پیش‌شرطی اخلاقی و عقلانی برای هر نوع کمک‌ رسانی فرامرزی است.

#خمس #لبنان #فلسطین #فقر #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدر جاویدنام فرهام نیکپور، در استوری اینستاگرام خود نوشت:

«من برای جنگ آماده‌ام، بر سینه‌ام بزن که مرگ یکجا هزاران بار بهتر از هر روز مردن است.
ما در این سال‌ها مرگ آرزوها، فرزندها، رویاها را دیده‌ایم. برسینه‌ام بزن که برای تماشای اعدام صف کشیدیم، برای انتخاب بین بد و بدتر صف کشیدیم، برای مرغ و گوشت صف کشیدیم. برای "مرگ بر" گفتن صف کشیدیم ....
ولی در خیزش مهسا ایستادیم و فرزندانمان را تنها گذاشتیم و آرزوهایشان را ندیدیم.
آنوقت شاید در انتظار جنگ نمی‌ماندیم.»


- فرهام (ابراهیم)نیک پور، جوان ۱۹ ساله ساکن آمل و از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمی‌شدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیب‌های ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.

ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگ‌خاموش داشت، ولی صداشو‌ همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو‌ ازشون می‌گیرم. تمام اون شکنجه‌ها، تمام اون کتک‌ها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط‌ میخوام یاد و‌ نام تورو جاوید نگهدارم.»

فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله می‌شد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه می‌فرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»

#فرهام_نیکپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زن‌کشی، مرگ یک زن نیست؛ مرگ وجدان جمعی است

هر بار که زنی کشته می‌شود، تکه‌ای از وجدان جمعی ما فرو می‌ریزد. این جنایت‌ها اتفاقات خانوادگی نیستند، بلکه بخشی از یک نظم تاریخی، حقوقی و فرهنگی هستند. با پنهان کردن عنوان این قتل‌ها زیر واژه خانواده، به تکرار آن دامن خواهیم زد.

زن‌کشی، قتل یک فرد نیست؛ مرگ معنای عمیقی دارد. مرگی که نه‌تنها جان یک زن را می‌گیرد، بلکه رشته‌های ناپیدای وجدان یک جامعه را می‌گسلد. هر بار که زنی به دست مردی، شوهری، پدری یا برادری کشته می‌شود، تاریخ دوباره خون‌آلود می‌شود.
این قتل‌ها نه واکنش‌های آنی‌اند، نه تصادفاتی دردناک، زن‌کشی میوه‌ای تلخ است که هر بار از درختی کهن و ریشه‌دار سربرمی‌آورد؛ درختی که ریشه‌اش در قانون، خاکش در سنت و آبش در باورهای فرهنگی جاری است. با این‌همه، رسانه‌ها و جامعه اغلب این فاجعه را با واژگانی آرام و گمراه‌کننده مانند: «قتل خانوادگی»، «قتل ناموسی»، «اختلاف زناشویی» و «غیرت مردانه» روایت می‌کنند. این واژه‌ها نه‌تنها حقیقت را پنهان می‌کنند، بلکه ساختار خشونت را بی‌هویت می‌سازند.

ناموس و غیرت، واژه‌هایی هستند که همچون زنجیری بر گردن زنان سنگینی می‌کنند؛ از همان لحظه‌ای که زنی برای نخستین بار این واژه‌ها را از زبان پدر، برادر، همسر یا حتی غریبه‌ای می‌شنود، این زنجیر را به‌عنوان باری سنگین و زخمی کاری بر جان خود حمل می‌کند. قتل زنان به نام «ناموس»، نه‌تنها محصول ذهنیت‌های بیمار و سلطه‌جویانه است، بلکه نتیجه‌ی سیستمی است که در دل خود، قدرت را در دستان مردان می‌گذارد تا خشونت خود را در پوشش «حق» توجیه کنند. زن‌کشی، یک حادثه‌ یا اتفاق خانگی نیست. زنی که در سکوت، در اتاق خواب، در انباری خانه و یا در کوچه‌ای خلوت، به دست مردی که او را «ناموس» خود می‌خواند، کشته می‌شود، یک جنایت فرهنگی است. جنایتی که جامعه با تعارف و ترحم به قاتل، دل می‌سوزاند. قانون یک پدرِ قاتل را نمی‌کشد، اما زنی عاشق را مجرم می‌داند. فرهنگ، مرگ زن را توجیه می‌کند و خشم مرد را غیرت می‌نامد و رسانه، خشونت را بی‌طرفانه نقل می‌کند، بی‌آن‌که به ریشه‌های آن بپردازد.

زن‌کشی تنها یک رویداد نیست، بلکه یک سیستم پیچیده است؛ از مدرسه‌ای که در آن به دختر سکوت می‌آموزد و به پسر قدرت، تا قانونی که برای خون زن، بهایی اندک قائل است و رسانه‌ای که جنازهٔ زن را می‌پوشاند، اما چاقوی مرد را نه… این‌ها مجموعه‌ای از قوانین، سنت‌ها و آموزش‌هایی هستند که زن را به سکوت و مرگ سوق می‌دهد و مرد را به سلطه و مصونیت تشویق می‌کند.

زنان، قربانیان خاموش مفاهیم‌ مردسالارانه‌اند. «ناموس» و «غیرت»، واژه‌هایی که ما از کودکی می‌شنویم، بی‌آنکه بدانیم چگونه به جان اندیشه‌هایمان رخنه کرده‌اند و چگونه مرز عشق و خشونت، حمایت و سلطه‌گری، احترام و تملک را در ذهنمان مخدوش ساخته‌اند. واژه‌هایی که در ظاهر بی‌ضررند، اما در عمل برای توجیه خشونت، سرکوب و قتل به کار می‌روند.

ما مسئول واژه‌هایی هستیم که بر زبان می‌آوریم. باید واژه‌ها را از نو نوشت. باید فریاد زد که زن‌کشی، جنایتی فرهنگی است، نه حادثه‌ای در خانواده، باید سیستم را افشا کرد و صدای زنانی شد که پیش از آن‌که فریاد بزنند، خاموش‌شان کرده‌اند.

زن‌کشی، آینه‌ای است که ما را نشان می‌دهد. اگر از آن روی برگردانیم، تصویر محو نمی‌شود؛ فقط تاریک‌تر می‌شود و تا زمانی که این ساختار پابرجاست، ما هر هفته خبری خواهیم شنید و هر بار وانمود خواهیم کرد که شوکه شده‌ایم.

اما جامعه‌ای که مرد در آن می‌کُشد و قانون برای او مماشات می‌کند، چگونه می‌خواهد به زن حق زیستن دهد؟ زن در چنین سرزمینی، جز با ترس چگونه زندگی کند؟

ما به این خشونت عادت کرده‌ایم. متاسفانه خبر زن‌کشی دیگر برای ما به اندازه کافی شوکه‌کننده نیست، چون همه به این وضعیت خو گرفته‌ایم. اما اگر سکوت کنیم، تنها شاهد نیستیم؛ شریک جرم خواهیم بود.

سیاوش آبان
پنجم آپریل ۲۰۲۵

ـ سیاوش، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و از مخاطبان توانا است، که مطلب و پوستر را برای ما ارسال کرده است.

ـ در طی روزها و هفته‌های اخیر، موارد متعددی از زن‌کشی و قتل ناموسی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

قوانین ناعادلانه جمهوری اسلامی، نظام آموزشی مردسالار و برنامه‌های سیستم تبلیغات حکومت تسهیل‌گر و توجیه‌گر قتل‌های ناموسی هستند.

مرتبط:
میزگرد «کالبدشکافی قتل‌های ناموسی در ایران»:
https://tavaana.org/fa/Live_HonorKilling

قتل‌های ناموسی، پروین بختیاری نژاد: خشونت علیه زنان
http://bit.ly/1HFkkvV

#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی #قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شصت‌وسومین هفته‌ی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۳۸ زندان کشور

رد دوباره‌ی اعاده دادرسی پخشان عزیزی و اتهام «بغی» علیه کریم خجسته

با پایان تعطیلات نوروزی، که طی آن میزان اعدام‌ها به‌طور نسبی کاهش یافته بود، بار دیگر شاهد افزایش چشم‌گیر صدور و اجرای احکام اعدام هستیم. در روزهای اخیر، شمار زیادی از زندانیان برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شده‌اند. از جمله روز دوشنبه، دست‌کم ۱۰ زندانی در زندان قزل‌حصار به «بند امن» منتقل شدند که نشان‌دهنده‌ی احتمال قریب‌الوقوع اجرای حکم اعدام آنان است.
هم‌زمان با این تشدید سرکوب، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در پایان پنجاه‌وهشتمین نشست خود در ژنو، با تصویب قطعنامه‌ای، نقض گسترده‌ی حقوق بشر در ایران را محکوم و مأموریت «گزارشگر ویژه» و «هیئت حقیقت‌یاب مستقل» را برای یک سال دیگر تمدید کرد. در این قطعنامه، دامنه‌ی مأموریت هیئت حقیقت‌یاب از قیام ۱۴۰۱ فراتر رفته و شامل سایر جنایات نظام و جمع‌آوری اسناد و مدارک برای پیگرد قضایی مسئولان نیز شده است.
همچنین در همین هفته، پارلمان اروپا با صدور قطعنامه‌ای، موج گسترده‌ی اعدام‌ها در ایران و تأیید احکام اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی را محکوم کرده و بار دیگر خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران از سوی اتحادیه اروپا شده است.
با این‌حال، حاکمیت جمهوری اسلامی بی‌اعتنا به فشارها و اعتراضات داخلی و بین‌المللی، همچنان به روند سرکوب و صدور احکام مرگ ادامه می‌دهد. برای نمونه، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کُرد، برای دومین‌بار از سوی دیوان عالی کشور رد شده و خطر اجرای حکم اعدام او بیش از پیش افزایش یافته است. همچنین، کریم خجسته، دیگر زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت، به اتهام «بغی» متهم شده که می‌تواند مقدمه‌ی صدور حکم اعدام برای او باشد.

ما، اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، ضمن اعلام نگرانی عمیق از افزایش تهدید اجرای احکام اعدام علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، این احکام را قاطعانه محکوم می‌کنیم و نسبت به گسترش اعدام زندانیان با جرایم غیرسیاسی محکوم به اعدام هشدار می‌دهیم. همچنین ضمن قدردانی از حمایت‌های بین‌المللی، خواستار آن هستیم که جامعه‌ی جهانی ادامه‌ی هرگونه رابطه یا معامله با جمهوری اسلامی را مشروط به لغو کامل مجازات اعدام کند.

زندان‌هایی که در هفته‌ی شصت‌وسوم (سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴) در اعتصاب غذا شرکت می‌کنند:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزل‌حصار (واحد ۳ و ۴)، کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرم‌آباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادل‌آباد شیراز (زنان و مردان)، برازجان، رامهرمز، بم، کهنوج، طبس، جوین، مشهد، گنبدکاووس، قائم‌شهر، لاکان رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، دیزل‌آباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، کامیاران.
لازم به ذکر است گزارش‌های هفتگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» از این پس در لینک زیر منتشر خواهد شد. همچنین، تمامی بیانیه‌های پیشین نیز در این کانال در دسترس هستند. از همه رسانه‌ها، مخالفان حکم اعدام، همراهان و حامیان می‌خواهیم برای اطلاع‌رسانی بیشتر، لینک زیر را بازنشر دهند:

https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays

سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ | هفته شصت‌وسوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

#بیانیه #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گزارش عفو بین‌الملل: ایران همچنان در صدر اجرای اعدام در جهان؛ ۶۴ درصد کل اعدام‌های ثبت‌شده در سال ۲۰۲۴ در ایران اجرا شده است

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش سالانه خود درباره وضعیت اعدام در جهان اعلام کرد که ایران با اجرای دست‌کم ۹۷۲ مورد اعدام در سال ۲۰۲۴، مسئول ۶۴ درصد کل اعدام‌های ثبت‌شده در سطح جهانی بوده است؛ آماری نگران‌کننده که بار دیگر جایگاه جمهوری اسلامی را در صدر کشورهایی با بالاترین میزان اجرای احکام مرگ تثبیت می‌کند.

بر اساس این گزارش که سه‌شنبه، ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ منتشر شد، در مجموع ۱۵۱۸ اعدام در ۱۵ کشور به ثبت رسیده که نسبت به سال قبل افزایشی ۳۲ درصدی را نشان می‌دهد. ایران نه‌تنها رکورد خود را شکسته، بلکه با افزایش ۱۱۹ موردی نسبت به سال ۲۰۲۳، فاصله معناداری با سایر کشورها ایجاد کرده است.

عفو بین‌الملل هشدار داده است که جمهوری اسلامی همچنان از مجازات اعدام، نه به‌عنوان ابزاری قضایی، بلکه به‌عنوان ابزار سرکوب سیاسی، ارعاب عمومی و کنترل اقلیت‌های مذهبی و قومی استفاده می‌کند. در این گزارش تأکید شده که بخش بزرگی از اعدام‌ها در ایران، به‌ویژه در میان اقلیت‌های بلوچ و کرد، در پی محاکمه‌های ناعادلانه و بدون دسترسی کافی به وکیل انجام شده‌اند.

از دیگر نکات برجسته این گزارش، اعدام دست‌کم ۳۰ زن در ایران طی سال گذشته است؛ آماری که ضمن نقض حقوق بشر، زنگ خطری جدی در زمینه خشونت سیستماتیک علیه زنان به شمار می‌آید.

عفو بین‌الملل همچنین خاطرنشان کرده که بخش قابل توجهی از این اعدام‌ها مربوط به جرایم مرتبط با مواد مخدر است؛ در حالی که بر اساس موازین بین‌المللی، چنین جرایمی نباید با مجازات مرگ همراه باشند.

این در حالی است که آمار کلی کشورهایی که در سال ۲۰۲۴ حکم اعدام اجرا کرده‌اند، به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسیده و تنها به ۱۵ کشور محدود شده است. با این حال، نقش ایران، عربستان سعودی و عراق در افزایش چشمگیر آمار جهانی اعدام، به‌ویژه در خاورمیانه، بسیار تعیین‌کننده بوده است.

سازمان عفو بین‌الملل بار دیگر از جامعه جهانی خواسته است تا برای پایان‌دادن به موج اعدام‌ها در ایران، به‌ویژه اعدام‌های سیاسی و ناعادلانه، فشارهای حقوقی و دیپلماتیک را بر جمهوری اسلامی افزایش دهند.


#نه_به_اعدام #عفو_بین_الملل
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، همین دو ماه پیش گفته بود که مذاکره با آمریکا غیر شرافتمندانه و غیر عاقلانه و غیر هوشمندانه است.
او قبلا در سال‌های گذشته هم مخالفت خود را با هرگونه مذاکره با آمریکا اعلام کرده بود. حالا اما ایدئولوژی جمهوری اسلامی شکست خورده، متحدانش یکی یکی از بین رفته‌اند، در ضعیف‌ترین وضعیت از لحاظ مشروعیت قرار دارد و در موضعی بسیار ضعیفتر از گذشته است و حقیرانه پذیرفته که با پرزیدنت دونالد ترامپ که قاسم سلیمانی را کشته، مذاکره کند.
روز گذشته پرزیدنت ترامپ از آغاز مذاکره در رده بالا و به طور مستقیم خبر داد، خبری که شاید رژیم دوست نداشت علنی اعلام شود و تمایل داشت مثل همیشه مخفیانه مذاکره صورت بگیرد و رهبر رژیم مسئولیتی را نپذیرد و زیر دستانش را ملامت کند!!
اما واقعیت این است که تمام حرف‌های خامنه‌ای درباره عدم مذاکره با امریکا بی‌اعتبار بوده است.
رژیمی که زبانی جز زور و تهدید نمی‌شناسد و در ۴۶ سال گذشته با آمریکاستیزی کشور را به فلاکت و مردم را به فقر کشانده است.

حکومتی که مشروعیت خود را نزد مردم ایران از دست داده است، حالا برای بقا حاضر شده تن به مذاکره بدهد، بلکه زمان بخرد و تر این ستون به آن ستون فرجی باشد... باید دید آیا مذاکره به توافق می‌انجامد یا خیر؟

در هر صورت، حکومتی که اینهمه هزینه به میهن تحمیل کرده و مردم معترض را به گلوله بسته و منتفدان را به حبس و شکنجه کشانده، رفتنی است.

#نه_به_جمهوری_اسلامی #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمال جعفری یزدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیل‌آباد مشهد، در این پیام تلفنی نظرش در خصوص مذاکره جمهوری اسلامی با آمربکا را بیان می‌کند.

او می‌گوید مذاکره فقط اتلاف وقت حزئی است، فقط باید بیایید با زندانیان سیاسی مذاکره کنید، بلکه از مردم بخواهند به شما فرصت کوتاهی بدهند تا فرار کنید وگرنه سرنوشتی بدتر از شیخ فضل‌الله نوری پیدا می‌کنید.

او همچنین می‌گوید مردم برای رفتن این حکومت ثانیه شماری می‌کنند و در صورت سرنگونی این حکومت شش ماه جشن خواهند گرفت و اقلام مغازه‌هایشان را رایگان می‌دهند.

او می‌گوید حکومت صالح باید بر قلب‌ها حکومت کند، به زور سرنیزه، با بریدن زبان و دوختن دهان و زندانی کردن بی‌گناهان کاری پیش نمی‌رود و حالا کار به جایی رسیده که کودک از شکم مادر در می‌آید، می‌گوید مرگ بر دیکتاتور!


ـ کمال جعفری یزدی، رزمنده و جانباز جنگ است که چهار سال هم در چنگال حکومت صدام اسیر بود و چهار سال هم در جمهوری اسلامی به خاطر انتقاداتش. حالا هم چند ماه است که بازداشت و زندانی شده است.


#کمال_جعفری_یزدی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثل هر هفته، همزمان با کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های ایران، خانواده‌های جمعی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، با در دست داشتن تصاویر عزیزانشان، مقابل زندان اوین حضور یافتند.
آن‌ها از لحظه بازداشت فرزندان (یا همسران و پدران) خود در اضطراب به سر می‌برند و سرگردان راهروهای دادسراها و دادگاه‌ها بوده و شاهد برخوردهای غیر محترمانه و توهین‌ها بوده‌اند و حالا حکم صادر شده، حکم ستاندن جان، به هر دری زده‌اند تا صدایشان شنیده شود، تا بلکه جلوی حکم ظالمانه بی دادگاه‌های جمهوری اسلامی گرفته شود.

صدای آن‌ها باشیم و تنهایشان نگذاریم.

#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
‌در همدان، دو کلیسای تاریخی «گریگوری استپانوس مقدس» و «انجیلی» که از اماکن ارزشمند مسیحیان و نمادهای فرهنگی این شهر هستند، به‌دلیل بی‌توجهی و تغییر کاربری به حال خود رها شده‌اند.

کلیسای انجیلی اکنون به آتلیه عکاسی تبدیل شده و خانه کشیش آن به بوفه فروش صنایع دستی تغییر یافته است؛ اقدامی که نشان‌دهنده بی‌احترامی به معنویت و هویت دینی این اماکن است.

کلیسای گریگوری نیز بدون هیچ‌گونه مراقبت یا اطلاع‌رسانی به بازدیدکنندگان، در معرض آسیب قرار دارد.

گزارش‌ها حاکی از آن است که سازمان میراث فرهنگی نه تنها مسئولیتی در قبال حفاظت از این اماکن بر عهده نگرفته، بلکه آن‌ها را از صاحبان اصلی‌شان، یعنی جامعه مسیحی ایران، نیز سلب کرده است.

این مسئله در کنار مصادره یا تغییر کاربری بسیاری از املاک مسیحیان در دهه‌های گذشته، از جمله مدارس، بیمارستان‌ها و کلیساها، بیانگر روند نگران‌کننده‌ای در جهت حذف تدریجی حضور مسیحیان از فضای عمومی کشور است؛ روندی که با تعهدات بین‌المللی ایران در زمینه حقوق اقلیت‌های دینی در تضاد قرار دارد.

#مسیحی #ارمنی #آشوری #انجیلی #همدان #کلیسا #حکومت_اسلامی #رواداری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
خانواده سایه صیدال، از بازداشت او خبر دادند

«سایه صيدال با وجود توقف حكم بدلیل بیماری و ابلاغ رای باز به ايشان ديروز پس از مراجعه به دادسرای ناحیه ۸ جهت پیگیری، بازداشت و پس از ساعت‌ها بازداشت با دستبند و تدابیر امنیتی شدید به زندان اوین منتقل شد. تا کنون از این اقدام فراقانونی اطلاعی در دست نداریم.»

خانم سایه صیدال، چندی پیش از انتساب دو اتهام جدید و پرونده‌سازی تازه علیه خود خبر داده بود.

اتهامات جدید او عبارت بودند از:
ـ "تهدید، توهین و تخریب اموال عمومی"
ـ "اخلال در نظم عمومی"

خانم صیدال چندی پیش که در مراجعه به شعبه یک اجرای احکام دادسرای اوین به دلیل نپوشیدن چادر با ضرب‌وشتم مأمور حفاظت مواجه شده و در اتاق حفاظت بازداشت شده بود. او در شرح ماجرا از توهین‌های لفظی، حمله فیزیکی و عدم رسیدگی به شکایتش خبر داده بود.

پس از انتشار این روایت در فضای مجازی، حالا در فاصله‌ای کوتاه، پرونده جدیدی علیه او در سیستم قضایی گشوده شده است.

سایه صیدال، که به دلیل فعالیت‌های سیاسی و مدنی پیشتر در زندان به سر می‌برد، در دوران مرخصی درمانی قرار داشت. او اعلام کرده بود که در نتیجه فشارهای امنیتی و شرایط زندان، دچار تاری دید، نوسان شدید فشار خون و افسردگی شده است. با این حال، در مراجعات اخیرش به دادسرا، با خشونت و تحقیر مأموران امنیتی و قضایی مواجه شده بود.

خانم صیدال دارای دکترای حقوق بین‌الملل است. مهوش [سایه] صیدالی، کاربر ۴۲ ساله اهل خوزستان، چهارشنبه ۳۱خرداد۱۴۰۲ همراه با چند کاربر فعال دیگر کلاب هاوسی بازداشت شده بود.


#سابه_صیدال #مهوش_صیدال #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پنج نفر از شش زندانی عقیدتی سیاسی (اهل سنت) محکوم به اعدام زندان وکیل‌آباد مشهد، امروز صبح بدون اطلاع قبلی و ملاقات آخر با خانواده‌هایشان اعدام شدند.
مالک‌فدایی‌نسب، تاج‌محمد خرمالی، فرهاد شاکری، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج افراد اعدام شده هستند.
از این پرونده تنها عیسی عیدمحمدی هنوز اعدام نشده است.

عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پرونده‌ای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب ‌الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل ‌سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال ۱۴۰۳، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.

#عیسی_عیدمحمدی #فرهاد_شاکری #عبدالرحمن_گرگیج #مالک_فدایی_نسب #تاج_محمد_خرمالی #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #نه_به_اعدام   #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تمایز «فرزندپروری انسان‌محور» با «فرزندپروری ایدئولوژی‌محور»

دکتر حسن باقری‌نیا

دکتر حسن باقری‌نیا، استاد دانشگاه اخراج شده، در این ویدیو می‌گوید که جهت پیگیری شکایت از سربازان آتش به اختیار آقای خامنه‌ای در اطلاعات سپاه مشهد به خاطر توهین حین بازداشت، تخریب اموال در زمان یورش به منزل و امتناع از بازگرداندن وسایل الکترونیکی‌اش به دادگاه مراجعه کرده بود، حدود سه ساعتی منتظر شد تا بتوانپ با قاضی سخن بگوید، در طول مدت انتظار در خصوص «فرزند پروری انسان محور» تأملات و یادداشت‌هایی داشته که آن را با مخاطبان به اشتراک می‌گذارد.

مرتبط:

دموکراسی و تربیت: دستنامه راهنما برای پیوند دموکراسی و کودکی
https://tavaana.org/democracy-and-childhood/

#حسن_باقری_نیا #فرزندپروری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تولد #مصطفی_شعبانى بود؛

مادرش سال‌هاست که نیست؛

اما امروز جای خالیش با دستان پُر از مهر مادران دادخواه بوكان ، دايه مينا مادر #شهریار_محمدى، #امجد_عنايتى #هژار_مام_خسروى ، #هیوا_جان_جان #هیمن_امان و #ابراهیم_شريفى_فر ، در كنار برادرش پُر شد

آمدند
تا نشان دهند حتی در نبود مادر،
فراموش نمی‌شود
کسی که با مردمش زنده است

از صفحه اینستاگرام اسرین محمدی

#دادخواهی #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
«توافق بر سر عدم توافق» از آن دست اصطلاحاتی است که در ایالات متحده آمریکا کاربرد فراوان دارد:
Let’s agree to disagree

این عبارت به معنای آن است که طرفین یک بحث
خاص وقتی از استدلال همدیگر قانع نشدند جای آنکه این عدم توافق را سمت درگیری بیشتر، غیرضروری و نامطلوب ببرند تلاش می‌کنند با اعلام «توافق بر سر عدم توافق»، مواضع همدیگر را تحمل کنند.
این عبارت از قرن ۱۸ در آمریکا نمود یافت و البته ریشه آن به قرن‌های دورتر باز می‌گردد.

«جان وسلی» که یکی از کسانی که از منادیان این نگاه در ایالات متحده آمریکا بوده است، در نامه‌ای تاکید می‌کند که کسانی که خواهان زندگی در صلح هستند بایستی توافق کنند که در بسیاری از چیزها با دیگران اختلاف نظر دارند و ضمن پذیرش چنین مسئله‌ای نباید بگذارند این واقعیت آنان را از هم جدا سازد.
به نظر می‌رسد ما ایرانیان به چنین نگاهی سخت نیازمندیم. ایرانیان به علت گوناگونی نگاه و چشم‌اندازها نیازمند آن هستند که به جای کشاندن چنین اختلاف‌نظرهایی به سمت نزاع‌هایی زیان‌آفرین، از آن چشم‌اندازهایی مداراجویانه بسازند.
توافق بر سر عدم توافق! موافق هستید؟

#گفتگو_توانا #توافق #مذاکره #گفتگو
@Dialogue1402