نیروی انتظامی در مدارس برای تحمیل حجاب؛ جمهوری اسلامی بهدرستی دانشآموزان را تهدیدی برای بقای خود میبیند!
در ادامهی روند امنیتیسازی محیط آموزش و پرورش، بهتازگی جلسهای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش برگزار شد که در آن، تفاهمنامهای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهمنامهای که عملاً مدارس را به پادگانهایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانشآموزان تبدیل میکند.
این سند تازهترین گام در پروژهای است که جمهوری اسلامی سالهاست دنبال میکند:
خنثیسازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه بهطرز چشمگیری افزایش یافته:
– نصب دوربین برای کنترل پوشش
– تحمیل حجاب اجباری
– بازداشت، تهدید و پروندهسازی برای دانشآموزان معترض
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه
– اخراج و تهدید معلمان مستقل
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت
اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته.
اما ما دانشآموزان پیشرو، ایستادهایم.
در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانشآموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نهتنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم:
در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعهها را کنار گذاشتیم، عکسهای رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم.
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم.
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.
ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگتری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.
مدرسه برای ما زندان نخواهد شد.
آنها میخواهند مدرسه را به کارخانهای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان دادهایم که تسلیمناپذیر هستیم.
خطاب به دانشآموزان سراسر کشور:
ما با همیم، متحد، مصمم و آمادهی ادامهی مبارزه.
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمیتوانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.
ـ این بیانیه در کانال تلگرام دانسآموزان انقلابی بوشهر منتشر شده است.
#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #مدرسه_جای_پلیس_نیست #مدرسه_پادگان_نیست #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ادامهی روند امنیتیسازی محیط آموزش و پرورش، بهتازگی جلسهای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش برگزار شد که در آن، تفاهمنامهای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهمنامهای که عملاً مدارس را به پادگانهایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانشآموزان تبدیل میکند.
این سند تازهترین گام در پروژهای است که جمهوری اسلامی سالهاست دنبال میکند:
خنثیسازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه بهطرز چشمگیری افزایش یافته:
– نصب دوربین برای کنترل پوشش
– تحمیل حجاب اجباری
– بازداشت، تهدید و پروندهسازی برای دانشآموزان معترض
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه
– اخراج و تهدید معلمان مستقل
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت
اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته.
اما ما دانشآموزان پیشرو، ایستادهایم.
در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانشآموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نهتنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم:
در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعهها را کنار گذاشتیم، عکسهای رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم.
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم.
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.
ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگتری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.
مدرسه برای ما زندان نخواهد شد.
آنها میخواهند مدرسه را به کارخانهای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان دادهایم که تسلیمناپذیر هستیم.
خطاب به دانشآموزان سراسر کشور:
ما با همیم، متحد، مصمم و آمادهی ادامهی مبارزه.
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمیتوانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.
ـ این بیانیه در کانال تلگرام دانسآموزان انقلابی بوشهر منتشر شده است.
#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #مدرسه_جای_پلیس_نیست #مدرسه_پادگان_نیست #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رزگار بیگزاده بابامیری: گفتند جنازهات را در کانال فاضلاب و دریاچه و گورهای دستهجمعی ناشناس مخفی میکنیم
رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی، طی نامهای از شکنجههایی که در زندان بر او رفته است گفته است. متن این نامه در ادامه میآید:
در تلاشم با نگارش این متن که داستان ۱۳۰ روز بازداشت و وضعیت من [را] در تمام این مدت بازگو میکند، صدای خودم را به دنیای متمدن برسانم. در شرایطی که تحت نظارت مداوم مخبرین و سیستمهای نظارتی زندان به سر میبرم و طبیعتا تنش و فشار مضاعف و مستمری را تجربه میکنم، تمرکز یافتن در نگارش کار چندان سادهای نیست.
در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ طی یک تماس تلفنی از سوی فردی به نام سعیدی که خود را مأمور اداره اطلاعات بوکان معرفی نمود، در ساعت ۵ عصر به مکانی در حوالی تالار روژ در حومه شهر بوکان فراخوانده شدم و پس از مراجعه به محل مورد اشاره توسط سعیدی و فرد دیگری که بعدا فهمیدم بازجوی پرونده ماست و نام سازمانیاش قربانی است، به اداره اطلاعات بوکان منتقل شدم. تا حوالی ساعت ۱۰ شب در یک اتاق بازداشت شدم از ساعت ۱۰ شب تیم بازجویان شامل ۶ نفر که شامل سعیدی و قربانی و رییس اداره اطلاعات بوکان موسوم به نام سازمانی حجتی، و سه مامور ناشناس دیگر به صورت شیفتی مورد وحشیانهترین اشکال شکنجه و ضربوشتم قرار گرفتم.
ضمن ضربوشتم مداوما مورد تهدید به مرگ و توهین و تحقیر قرار میگرفتم و مرتب توسط حجتی و قربانی و سعیدی متذکر میشدم که در مکانی هستم که قبلا دهها نفر از بهقول خودشان «اغتشاشگر[ان]» تحت شکنجه کشته شدهاند؛ قرار دارم و به سرنوشت آنان گرفتار میشوم و عاقبت جنازهام مثل جنازه آنان در دریاچه سد بوکان و کانال فاضلاب و گورهای دستهجمعی پرت خواهد شد.
تمام تلاش خود را معطوف این مسئله نمودند به من بفهمانند به آخر خط رسیدهام و آنهایی که شکنجهام میکنند در مصونیت مطلق قانونی قرار دارند و مرگ من هیچ عواقبی برای شکنجهگرانم نخواهد داشت. صد البته توحش آنان در شکنجه به خوبی نشان میداد واقعا هیچ نگرانی نسبت به مرگ من تحت شکنجه ندارند. در طول سه شب شکنجه در اداره اطلاعات بوکان دهها بار زیر ضربوشتم و شوکهای الکتریکی بیهوش شدم.
[در پی] بیش از حدود ۷۲ ساعت شکنجه مداوم در معیت چند متهم دیگر در یک ون ویژه حمل زندانیان تحت اسکورت کاروانی از خودروهای حامل افراد لباس شخصی مسلح با تدابیری ویژه و شبانه به بازداشتگاه اداره اطلاعات استان آذربایجان غربی واقع در ارومیه منتقل شدم.
از همان ابتدا در ارومیه تحت شکنجههایی به قول خودشان تخصصی و حرفهای و متنوع و برنامهریزیشده قرار گرفتم. تکنیکهای متنوعی در بازجوییهای بازداشتگاه ارومیه بر من اعمال شد که تعدادی از آنان را به اختصار بازگو میکنم تا خواننده این متن بهتر در جریان حالوهوای مهیب شکنجهها قرار گیرد.
۱- تکنیک القای خفگی: با دست و پا و چشم بسته در حالی که کیسهای بر سر من کشیده میشد، به صورت افقی و به پشت در جایی شبیه حمام یا سرویس دستشویی قرار داده میشدم و جریان آب بر روی سر و صورت من باز میشد که مرگ در هراس از خفگی را به صورت وحشتناک بر من القا میکرد.
۲- تکنیک اعدام صوری (دار زدن): من را با صورت و دست و چشم بسته در نیمههای شب کاملا ناگهانی از سلول انفرادی به یک اتاق نامعلوم منتقل میکردند و وادارم میکردند ساعتها با طنابی دور گردن روی یک چهارپایه بایستم و من را تهدید به اعدام در گمنامی و خفا میکردند و سعی میکردند تا جایی که میشود، مرعوبم کنند.
۳- تکنیک اعدام صوری (تیر باران): با دست و پا و چشمان بسته ضمن تهدید و تحقیر و استهزاء مدام، با چکاندن ماشه سلاحهایشان به من میگفتند: اسمت را هیچ کجا به عنوان زندانی ثبت نکردهایم که وقتی حین بازجویی کشته شدی بهراحتی جنازهات را مثل جنازه اغتشاشگران (معترضین) در کانال فاضلاب و در دریاچه و گورهای دستهجمعی ناشناس مخفی کنیم.
۴- تکنیک شوک الکتریکی: با چشم بسته و دستهای بسته به صندلی طنابپیچ میشدم و توسط مامورین اداره اطلاعات، ضمن توهین و تحقیر و ورود به حریم شخصی و خانوادگی با وارد کردن شوک الکتریکی به نرمه گوش، بیضهها، نوک سینهها، ستون فقرات، پهلو و زیربغلها و رانها و گیجگاهم درد وحشتناکی را به من وارد مینمودند تا آنچه را میخواستند بنویسم یا جلو دوربین تکرار کنم.
۵- تکنیک اعمال بیخوابی مستمر: مامورین اداره اطلاعات چندین شبانهروز پیدرپی، با سرکشی مداوم و ایجاد سروصدا و ناسزا و ورود به سلول و ضربوشتم و هر وسیلهی دیگری که بتواند مانع خواب من شود، تلاش میکردند مانع تمرکز و آرامشم شوند تا مقاومتم بشکند و طبق سناریوهای بازجویان بنویسم و جلو دوربین دیکتههای آنان را تکرار کنم. این در حالی است که تنها جرم من کمک به همنوع است.
ادامه نامه را در سایت توانا بخوانید
#رزگار_بابامیری #رزگار_بیگ_زاده_بابامیری #بیانیه
رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی، طی نامهای از شکنجههایی که در زندان بر او رفته است گفته است. متن این نامه در ادامه میآید:
در تلاشم با نگارش این متن که داستان ۱۳۰ روز بازداشت و وضعیت من [را] در تمام این مدت بازگو میکند، صدای خودم را به دنیای متمدن برسانم. در شرایطی که تحت نظارت مداوم مخبرین و سیستمهای نظارتی زندان به سر میبرم و طبیعتا تنش و فشار مضاعف و مستمری را تجربه میکنم، تمرکز یافتن در نگارش کار چندان سادهای نیست.
در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ طی یک تماس تلفنی از سوی فردی به نام سعیدی که خود را مأمور اداره اطلاعات بوکان معرفی نمود، در ساعت ۵ عصر به مکانی در حوالی تالار روژ در حومه شهر بوکان فراخوانده شدم و پس از مراجعه به محل مورد اشاره توسط سعیدی و فرد دیگری که بعدا فهمیدم بازجوی پرونده ماست و نام سازمانیاش قربانی است، به اداره اطلاعات بوکان منتقل شدم. تا حوالی ساعت ۱۰ شب در یک اتاق بازداشت شدم از ساعت ۱۰ شب تیم بازجویان شامل ۶ نفر که شامل سعیدی و قربانی و رییس اداره اطلاعات بوکان موسوم به نام سازمانی حجتی، و سه مامور ناشناس دیگر به صورت شیفتی مورد وحشیانهترین اشکال شکنجه و ضربوشتم قرار گرفتم.
ضمن ضربوشتم مداوما مورد تهدید به مرگ و توهین و تحقیر قرار میگرفتم و مرتب توسط حجتی و قربانی و سعیدی متذکر میشدم که در مکانی هستم که قبلا دهها نفر از بهقول خودشان «اغتشاشگر[ان]» تحت شکنجه کشته شدهاند؛ قرار دارم و به سرنوشت آنان گرفتار میشوم و عاقبت جنازهام مثل جنازه آنان در دریاچه سد بوکان و کانال فاضلاب و گورهای دستهجمعی پرت خواهد شد.
تمام تلاش خود را معطوف این مسئله نمودند به من بفهمانند به آخر خط رسیدهام و آنهایی که شکنجهام میکنند در مصونیت مطلق قانونی قرار دارند و مرگ من هیچ عواقبی برای شکنجهگرانم نخواهد داشت. صد البته توحش آنان در شکنجه به خوبی نشان میداد واقعا هیچ نگرانی نسبت به مرگ من تحت شکنجه ندارند. در طول سه شب شکنجه در اداره اطلاعات بوکان دهها بار زیر ضربوشتم و شوکهای الکتریکی بیهوش شدم.
[در پی] بیش از حدود ۷۲ ساعت شکنجه مداوم در معیت چند متهم دیگر در یک ون ویژه حمل زندانیان تحت اسکورت کاروانی از خودروهای حامل افراد لباس شخصی مسلح با تدابیری ویژه و شبانه به بازداشتگاه اداره اطلاعات استان آذربایجان غربی واقع در ارومیه منتقل شدم.
از همان ابتدا در ارومیه تحت شکنجههایی به قول خودشان تخصصی و حرفهای و متنوع و برنامهریزیشده قرار گرفتم. تکنیکهای متنوعی در بازجوییهای بازداشتگاه ارومیه بر من اعمال شد که تعدادی از آنان را به اختصار بازگو میکنم تا خواننده این متن بهتر در جریان حالوهوای مهیب شکنجهها قرار گیرد.
۱- تکنیک القای خفگی: با دست و پا و چشم بسته در حالی که کیسهای بر سر من کشیده میشد، به صورت افقی و به پشت در جایی شبیه حمام یا سرویس دستشویی قرار داده میشدم و جریان آب بر روی سر و صورت من باز میشد که مرگ در هراس از خفگی را به صورت وحشتناک بر من القا میکرد.
۲- تکنیک اعدام صوری (دار زدن): من را با صورت و دست و چشم بسته در نیمههای شب کاملا ناگهانی از سلول انفرادی به یک اتاق نامعلوم منتقل میکردند و وادارم میکردند ساعتها با طنابی دور گردن روی یک چهارپایه بایستم و من را تهدید به اعدام در گمنامی و خفا میکردند و سعی میکردند تا جایی که میشود، مرعوبم کنند.
۳- تکنیک اعدام صوری (تیر باران): با دست و پا و چشمان بسته ضمن تهدید و تحقیر و استهزاء مدام، با چکاندن ماشه سلاحهایشان به من میگفتند: اسمت را هیچ کجا به عنوان زندانی ثبت نکردهایم که وقتی حین بازجویی کشته شدی بهراحتی جنازهات را مثل جنازه اغتشاشگران (معترضین) در کانال فاضلاب و در دریاچه و گورهای دستهجمعی ناشناس مخفی کنیم.
۴- تکنیک شوک الکتریکی: با چشم بسته و دستهای بسته به صندلی طنابپیچ میشدم و توسط مامورین اداره اطلاعات، ضمن توهین و تحقیر و ورود به حریم شخصی و خانوادگی با وارد کردن شوک الکتریکی به نرمه گوش، بیضهها، نوک سینهها، ستون فقرات، پهلو و زیربغلها و رانها و گیجگاهم درد وحشتناکی را به من وارد مینمودند تا آنچه را میخواستند بنویسم یا جلو دوربین تکرار کنم.
۵- تکنیک اعمال بیخوابی مستمر: مامورین اداره اطلاعات چندین شبانهروز پیدرپی، با سرکشی مداوم و ایجاد سروصدا و ناسزا و ورود به سلول و ضربوشتم و هر وسیلهی دیگری که بتواند مانع خواب من شود، تلاش میکردند مانع تمرکز و آرامشم شوند تا مقاومتم بشکند و طبق سناریوهای بازجویان بنویسم و جلو دوربین دیکتههای آنان را تکرار کنم. این در حالی است که تنها جرم من کمک به همنوع است.
ادامه نامه را در سایت توانا بخوانید
#رزگار_بابامیری #رزگار_بیگ_زاده_بابامیری #بیانیه
۳۴ زندانی سیاسی بند ۴ زندان اوین، با انتشار بیانیهای خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط محمد نجفی، رسیدگی پزشکی، و همچنین عودتِ پروانه وکالت او شدند
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«اوین، بند چهار ـ یک، چهار اردیبهشت هزار و چهارصد و چهار
ما روایت میکنیم
این یک بیانیه سیاسی نیست. روایتی ژورنالیستی هم نیست. این، روایتی فاخر از وکیلِ انسان، از محمد نجفی، خطاب به عموم مردم، تمامی نهادها و کنوانسیونهای حقوق بشری و وکلاست.
ما، محکومان راه آزادی، ما، موکلان، ما، متهمان، و ما، سرزمیناندیشان، این بار نه برای خود، بلکه برای کسی شهادت میدهیم که برای ما متحمل هزینههایی شده است که هر کدام بهتنهایی برای برفکندن یک انسان کافی است.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی در هشتمین سال از محکومیت خود به سر میبرد و یازده سال دیگر نیز باید حبس بکشد.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی برای دفاع از انسان، دفاع از دیگری و نه از برای خود، یازده حکم غیرعادلانه از دستگاه استبدادی جمهوری اسلامی دریافت کرده است.
ما روایت میکنیم که تنِ محمد نجفی بارها بیمار گشته، ولی روحش نه، و این روحِ اوست که بدن بیمارَش را به دوش میکشد.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی نهفقط در زندان، بلکه در تبعید نیز به سر میبرد. او را از شازند و زندان اراک به تهران، زندان اوین، تبعید کردهاند.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی بدون ذرهای تفاوت میان تمامی گرایشها و جریانها، برای همه با تمام توان به نفع انسان دفاع میکرد.
ما روایت میکنیم که پروانه وکالت او را باطل کردند تا ابزار او برای دفاع از انسان را از او ستانده باشند. این در حالی است که پس از این ابطالِ پروانه، ما او را بیش از پیش وکیلِ خود یافتهایم.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی شاعرانه زندگی میکند و شاعرانه از بشر و حقوقش دفاع میکند.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی، راوی رنجهای ما بوده است و اگر او و امثال او ما را روایت نمیکردند، نامی از ما نبود.
ما روایت میکنیم که میان انجیرِ حیاتِ اوین و محمد نجفی دلبستگی وجود دارد و او حتی به آن درخت هم شخصیت داده است؛ به شکلی که با آن دار از دار سخن میگوید.
آری، یک بار هم شده ما روایت میکنیم که راوی چه دردهایی میکشد.
ما خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط محمد نجفی، رسیدگی پزشکی، و همچنین عودتِ پروانه وکالت ایشان هستیم.»
متن فوق به امضای سیوچهار تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی رسیده است.
اسامی امضاکنندگان:
محمود اجافلو، مطلب احمدیان، سعید احمدی دلجو، رضا اکبری منفرد، سجاد ایماننژاد، شهریار براتی، وحید بنیعامریان، حامی بهادری، یدی بهاری زر، مهدی بهمن، مرتضی پروین، محمد حسن پوره، فرهاد حافظی، شاهرخ دانشورکار، امیر کیوان رحیمی، رضا رضایی، مهران رئوف، وحید سرخگل، خشایار سفیدی، مازیار سیدنژاد، حسین شنبهزاده، محسن صادقپور، مرتضی صیدی، سپهر ضیایی، بابک علیپور، نصر الله فلاحی، پویا قبادی، فؤاد فتحی، امیر حسین مرادی، فرزاد معظمی گودرزی، محمد مسعود معینی، علی یونسی، میر یوسف یونسی، جواد منبری
محمد نجفی نخستین بار در سال ۱۳۹۷ پس از پیگیری شکنجههای منجر به جانباختن وحید حیدری، یکی از معترضان بازداشتشده دیماه ۱۳۹۶ در اراک، بازداشت و زندانی شد.
این وکیل دادگستری پس از آن به دلیل فعالیتهای حقوق بشری خود با پروندهسازیهای متعدد از سوی نهادهای امنیتی مواجه شد و هماکنون دوران محکومیتش را در بند چهار زندان اوین سپری میکند.
او در چند پرونده جداگانه با ۱۴ اتهام به بیش از ۲۱ سال حبس محکوم شده است و به نوشته سایت حقوق بشری هرانا، تاکنون تجمیع احکام برای محکومیتهایش صورت نگرفته است.
این وکیل دادگستری در طول دوران حبس خود با وجود ابتلا به بیماریهای مختلف بارها از دریافت درمان تخصصی و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.
#محمد_نجفی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«اوین، بند چهار ـ یک، چهار اردیبهشت هزار و چهارصد و چهار
ما روایت میکنیم
این یک بیانیه سیاسی نیست. روایتی ژورنالیستی هم نیست. این، روایتی فاخر از وکیلِ انسان، از محمد نجفی، خطاب به عموم مردم، تمامی نهادها و کنوانسیونهای حقوق بشری و وکلاست.
ما، محکومان راه آزادی، ما، موکلان، ما، متهمان، و ما، سرزمیناندیشان، این بار نه برای خود، بلکه برای کسی شهادت میدهیم که برای ما متحمل هزینههایی شده است که هر کدام بهتنهایی برای برفکندن یک انسان کافی است.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی در هشتمین سال از محکومیت خود به سر میبرد و یازده سال دیگر نیز باید حبس بکشد.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی برای دفاع از انسان، دفاع از دیگری و نه از برای خود، یازده حکم غیرعادلانه از دستگاه استبدادی جمهوری اسلامی دریافت کرده است.
ما روایت میکنیم که تنِ محمد نجفی بارها بیمار گشته، ولی روحش نه، و این روحِ اوست که بدن بیمارَش را به دوش میکشد.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی نهفقط در زندان، بلکه در تبعید نیز به سر میبرد. او را از شازند و زندان اراک به تهران، زندان اوین، تبعید کردهاند.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی بدون ذرهای تفاوت میان تمامی گرایشها و جریانها، برای همه با تمام توان به نفع انسان دفاع میکرد.
ما روایت میکنیم که پروانه وکالت او را باطل کردند تا ابزار او برای دفاع از انسان را از او ستانده باشند. این در حالی است که پس از این ابطالِ پروانه، ما او را بیش از پیش وکیلِ خود یافتهایم.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی شاعرانه زندگی میکند و شاعرانه از بشر و حقوقش دفاع میکند.
ما روایت میکنیم که محمد نجفی، راوی رنجهای ما بوده است و اگر او و امثال او ما را روایت نمیکردند، نامی از ما نبود.
ما روایت میکنیم که میان انجیرِ حیاتِ اوین و محمد نجفی دلبستگی وجود دارد و او حتی به آن درخت هم شخصیت داده است؛ به شکلی که با آن دار از دار سخن میگوید.
آری، یک بار هم شده ما روایت میکنیم که راوی چه دردهایی میکشد.
ما خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط محمد نجفی، رسیدگی پزشکی، و همچنین عودتِ پروانه وکالت ایشان هستیم.»
متن فوق به امضای سیوچهار تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی رسیده است.
اسامی امضاکنندگان:
محمود اجافلو، مطلب احمدیان، سعید احمدی دلجو، رضا اکبری منفرد، سجاد ایماننژاد، شهریار براتی، وحید بنیعامریان، حامی بهادری، یدی بهاری زر، مهدی بهمن، مرتضی پروین، محمد حسن پوره، فرهاد حافظی، شاهرخ دانشورکار، امیر کیوان رحیمی، رضا رضایی، مهران رئوف، وحید سرخگل، خشایار سفیدی، مازیار سیدنژاد، حسین شنبهزاده، محسن صادقپور، مرتضی صیدی، سپهر ضیایی، بابک علیپور، نصر الله فلاحی، پویا قبادی، فؤاد فتحی، امیر حسین مرادی، فرزاد معظمی گودرزی، محمد مسعود معینی، علی یونسی، میر یوسف یونسی، جواد منبری
محمد نجفی نخستین بار در سال ۱۳۹۷ پس از پیگیری شکنجههای منجر به جانباختن وحید حیدری، یکی از معترضان بازداشتشده دیماه ۱۳۹۶ در اراک، بازداشت و زندانی شد.
این وکیل دادگستری پس از آن به دلیل فعالیتهای حقوق بشری خود با پروندهسازیهای متعدد از سوی نهادهای امنیتی مواجه شد و هماکنون دوران محکومیتش را در بند چهار زندان اوین سپری میکند.
او در چند پرونده جداگانه با ۱۴ اتهام به بیش از ۲۱ سال حبس محکوم شده است و به نوشته سایت حقوق بشری هرانا، تاکنون تجمیع احکام برای محکومیتهایش صورت نگرفته است.
این وکیل دادگستری در طول دوران حبس خود با وجود ابتلا به بیماریهای مختلف بارها از دریافت درمان تخصصی و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.
#محمد_نجفی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام زرتشت احمدیراغب از زندان قزلحصار
زرتشت احمدی راغب، زندانی سیاسی، در این پیام تلفنی، میگوید:
ما به زبان شیرین فارسی میگوییم نه به جمهوری اسلامی، نه به ولایت فقیه، نه به دیکتاتور، نه به اعدام، نه به خشونت، نه به سرکوب،خفقان و نه به گروگانگیری آزادیخواهان.»
او ادامه میدهد: «ما در این سرزمین حق زندگی و آزادی میخواهیم، عدالت میخواهیم نه ستم و بی عدالتی.»
او درباره تغییر سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با آمریکا، خواهان تغییر رفتار در رابطه با مردم شده و میگوید:
«آنانی که از دیوار سفارتها بالا رفتند، پرچم آتش زدند، گروگانگیری کردند، اکنون پس از دهها به این نتیجه رسیدهاند که با دیپلماسی و گفتگو جلو بروند. پس زبان مردم ایران هم زبان زور، خفقان، سرکوب و اعدام نیست!»
این زندانی سیاسی، تاکید میکند که «حکومت ملایان که به نام جمهوری اسلامی مشهور است و نقص فاحش حقوق بشر و جنایتهای علیه بشریت انجام داده، نمایندگان راستین این سرزمین و مردمی نیستند و گفتگو با این حکومت به رسمیت شناخته نمیشود، تمام کسانی که در جنایات این رژیم است داشتهاند باید در برابر مردم و قانون پاسخگو باشند.»
#زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زرتشت احمدی راغب، زندانی سیاسی، در این پیام تلفنی، میگوید:
ما به زبان شیرین فارسی میگوییم نه به جمهوری اسلامی، نه به ولایت فقیه، نه به دیکتاتور، نه به اعدام، نه به خشونت، نه به سرکوب،خفقان و نه به گروگانگیری آزادیخواهان.»
او ادامه میدهد: «ما در این سرزمین حق زندگی و آزادی میخواهیم، عدالت میخواهیم نه ستم و بی عدالتی.»
او درباره تغییر سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با آمریکا، خواهان تغییر رفتار در رابطه با مردم شده و میگوید:
«آنانی که از دیوار سفارتها بالا رفتند، پرچم آتش زدند، گروگانگیری کردند، اکنون پس از دهها به این نتیجه رسیدهاند که با دیپلماسی و گفتگو جلو بروند. پس زبان مردم ایران هم زبان زور، خفقان، سرکوب و اعدام نیست!»
این زندانی سیاسی، تاکید میکند که «حکومت ملایان که به نام جمهوری اسلامی مشهور است و نقص فاحش حقوق بشر و جنایتهای علیه بشریت انجام داده، نمایندگان راستین این سرزمین و مردمی نیستند و گفتگو با این حکومت به رسمیت شناخته نمیشود، تمام کسانی که در جنایات این رژیم است داشتهاند باید در برابر مردم و قانون پاسخگو باشند.»
#زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام جمعی از زندانیان سیاسی اوین به رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ
سه تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، در خصوص مذاکرات جاری دولت ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران، نامهای را خطاب به پرزیدنت دونالد ترامپ نوشتهاند.
متن این نامه به شرح زیر است:
به نام ایران، به نام انسانیت
روی سخن ما در این نامه با جناب آقای دونالد ترامپ، رئیسجمهور محترم ایالات متحده آمریکا میباشد.
ما چشم به پنجره ندوختهایم، چون میدانیم منجی در آینه است؛ اما برای شما که در حال انجام مذاکرات با رژیم جعلی حاکم بر ایران هستید، چند توصیه داریم:
۱. حقوق مدنی ملت ایران را به رسمیت بشناسید و آن را فدای مناسبات بینالمللی نکنید.
۲. برای گرفتن هر تصمیمی درباره ایران و آینده این آب و خاک، باید با ملت ایران مذاکره کرد، نه با یک حکومت غیرقانونی که خود دشمن این مردم است.
۳. متحدی پرقدرت و استراتژیک که همان مردم ایران هستند را، با اشتباهِ توافق با رژیم از دست ندهید.
۴. در جنایات و خونریزیهای جمهوری اسلامی خود را شریک نکنید.
۵. فریب مکر و حیلههای رژیم آخوندی را نخورید و بازیچهی دستشان نشوید.
۶. با تثبیت یک حکومت دموکراتیک و مدرن در ایران، ثبات و آرامش در منطقه، قاره و جهان افزایش خواهد یافت.
۷. مبرهن است تا زمانی که این رژیم برانداخته نشود، ظلم، فساد و جنایت در این کشور پایان نخواهد یافت.
رژیم آپارتاید، توتالیتر، دگم و واپسگرای جمهوری اسلامی تنها به در دست داشتن قدرت از طریق کشور غنی، استراتژیک و ژئوپولیتیک ایران میاندیشد و از آن مسیر به ترویج ایدئولوژی فاسد و مخرب خود در جهان ادامه میدهد.
برای این رژیم، امنیت، رفاه و آسایش مردمی که آنان را همچون گروگان و اهرم فشار علیه جامعهی جهانی میبیند، هیچ اهمیتی ندارد.
روی اسب بازنده شرط نبندید.
پاینده ایران و ایرانی
بهار ۲۵۸۴ – زندان اوین
خالد پیرزاد (کوشان)
پرویز اکبری
میثم غلامی
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سه تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، در خصوص مذاکرات جاری دولت ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران، نامهای را خطاب به پرزیدنت دونالد ترامپ نوشتهاند.
متن این نامه به شرح زیر است:
به نام ایران، به نام انسانیت
روی سخن ما در این نامه با جناب آقای دونالد ترامپ، رئیسجمهور محترم ایالات متحده آمریکا میباشد.
ما چشم به پنجره ندوختهایم، چون میدانیم منجی در آینه است؛ اما برای شما که در حال انجام مذاکرات با رژیم جعلی حاکم بر ایران هستید، چند توصیه داریم:
۱. حقوق مدنی ملت ایران را به رسمیت بشناسید و آن را فدای مناسبات بینالمللی نکنید.
۲. برای گرفتن هر تصمیمی درباره ایران و آینده این آب و خاک، باید با ملت ایران مذاکره کرد، نه با یک حکومت غیرقانونی که خود دشمن این مردم است.
۳. متحدی پرقدرت و استراتژیک که همان مردم ایران هستند را، با اشتباهِ توافق با رژیم از دست ندهید.
۴. در جنایات و خونریزیهای جمهوری اسلامی خود را شریک نکنید.
۵. فریب مکر و حیلههای رژیم آخوندی را نخورید و بازیچهی دستشان نشوید.
۶. با تثبیت یک حکومت دموکراتیک و مدرن در ایران، ثبات و آرامش در منطقه، قاره و جهان افزایش خواهد یافت.
۷. مبرهن است تا زمانی که این رژیم برانداخته نشود، ظلم، فساد و جنایت در این کشور پایان نخواهد یافت.
رژیم آپارتاید، توتالیتر، دگم و واپسگرای جمهوری اسلامی تنها به در دست داشتن قدرت از طریق کشور غنی، استراتژیک و ژئوپولیتیک ایران میاندیشد و از آن مسیر به ترویج ایدئولوژی فاسد و مخرب خود در جهان ادامه میدهد.
برای این رژیم، امنیت، رفاه و آسایش مردمی که آنان را همچون گروگان و اهرم فشار علیه جامعهی جهانی میبیند، هیچ اهمیتی ندارد.
روی اسب بازنده شرط نبندید.
پاینده ایران و ایرانی
بهار ۲۵۸۴ – زندان اوین
خالد پیرزاد (کوشان)
پرویز اکبری
میثم غلامی
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زندانی سیاسی «مسیب رئیسی یگانه (محسن)» خواستار استعفای خامنهای شد
مسیب رئیسی یگانه، زندانی سیاسی محبوس در زندان یزد، با انتشار بیانیهای از علی خامنهای خواستار استعفا شد و بر لزوم آزادی ایران تأکید کرد.
وی بیانیه خود را با این مقدمه آغاز کرده است:
«بنام انسان بخشنده مهربان. درود به مردم شریف ایران. قبل از هر چیز عذرخواهی مرا پذیرا باشید، چرا که ادب حکم میکند از کلمه "آقا" که به هیچ وجه در شأن شخصیت این فرد نمیباشد، استفاده کنم.»
رئیسی یگانه در ادامه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت:
«آقای سید علی خامنهای دجال و دیکتاتوری بزرگ، ۴۷ سال است سایه شوم شماها بر سر این کشور افتاده است، حاصلی جز فساد، جنایت، فقر و گرانی برای ملت نداشته است. جنایات شما هرگز قابل بخشش و گذشت نیست و زمان آن فرا رسیده که از سمت خود استعفا دهید تا خون کمتری ریخته شود و ویرانی کمتری بجا بماند.»
این زندانی سیاسی با تأکید بر عدم مشروعیت خامنهای در میان مردم ایران تصریح کرد:
«اکثریت این مردم ستمدیده شما را به رسمیت نمیشناسند و شما را نمیخواهند، اما تحمیل کردن خودتان با زور و کشتار نظر مردم را تغییر نخواهد داد.»
وی همچنین به انتقاد از بیعدالتی در ساختار حکومت جمهوری اسلامی پرداخت و نوشت:
«چیزی که در کشور ما وجود ندارد، عدالت است. ما دیگر فریب شما را نمیخوریم. دستگیری برخی اختلاسگران در حقیقت نانی است برای قاضیها، ضابطین، رئیس زندان و زندانبانها. این معنی عدالت نیست. سیستم شما منجمله خود شما غرق در فساد است.»
مسیب رئیسی یگانه با اشاره به خواست مردم برای آزادی افزود:
«دستانتان آغشته به خون میباشد. مردم ایران آزادی همراه با خطر را به بردگی همراه با امنیت ترجیح میدهند. ما ترجیح میدهیم ایستاده بمیریم، اما در خانه وجدانمان را سلاخی نکنید.»
در بخش پایانی بیانیه، او از شاهزاده رضا پهلوی خواست تا با پذیرش رهبری، فعالیتهای خود را گسترش دهد و تلاش کند که آزادی ایران با کمترین هزینه جانی از سوی مردم اتفاق بیفتد، چرا که داغ هزاران جوان بر دلها مانده است.
#مسیب_رئیسی #مسیب_رئیسی_یگانه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مسیب رئیسی یگانه، زندانی سیاسی محبوس در زندان یزد، با انتشار بیانیهای از علی خامنهای خواستار استعفا شد و بر لزوم آزادی ایران تأکید کرد.
وی بیانیه خود را با این مقدمه آغاز کرده است:
«بنام انسان بخشنده مهربان. درود به مردم شریف ایران. قبل از هر چیز عذرخواهی مرا پذیرا باشید، چرا که ادب حکم میکند از کلمه "آقا" که به هیچ وجه در شأن شخصیت این فرد نمیباشد، استفاده کنم.»
رئیسی یگانه در ادامه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت:
«آقای سید علی خامنهای دجال و دیکتاتوری بزرگ، ۴۷ سال است سایه شوم شماها بر سر این کشور افتاده است، حاصلی جز فساد، جنایت، فقر و گرانی برای ملت نداشته است. جنایات شما هرگز قابل بخشش و گذشت نیست و زمان آن فرا رسیده که از سمت خود استعفا دهید تا خون کمتری ریخته شود و ویرانی کمتری بجا بماند.»
این زندانی سیاسی با تأکید بر عدم مشروعیت خامنهای در میان مردم ایران تصریح کرد:
«اکثریت این مردم ستمدیده شما را به رسمیت نمیشناسند و شما را نمیخواهند، اما تحمیل کردن خودتان با زور و کشتار نظر مردم را تغییر نخواهد داد.»
وی همچنین به انتقاد از بیعدالتی در ساختار حکومت جمهوری اسلامی پرداخت و نوشت:
«چیزی که در کشور ما وجود ندارد، عدالت است. ما دیگر فریب شما را نمیخوریم. دستگیری برخی اختلاسگران در حقیقت نانی است برای قاضیها، ضابطین، رئیس زندان و زندانبانها. این معنی عدالت نیست. سیستم شما منجمله خود شما غرق در فساد است.»
مسیب رئیسی یگانه با اشاره به خواست مردم برای آزادی افزود:
«دستانتان آغشته به خون میباشد. مردم ایران آزادی همراه با خطر را به بردگی همراه با امنیت ترجیح میدهند. ما ترجیح میدهیم ایستاده بمیریم، اما در خانه وجدانمان را سلاخی نکنید.»
در بخش پایانی بیانیه، او از شاهزاده رضا پهلوی خواست تا با پذیرش رهبری، فعالیتهای خود را گسترش دهد و تلاش کند که آزادی ایران با کمترین هزینه جانی از سوی مردم اتفاق بیفتد، چرا که داغ هزاران جوان بر دلها مانده است.
#مسیب_رئیسی #مسیب_رئیسی_یگانه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جعفر پناهی، کارگردان سینما، در پستی در صفحه اینستاگرام، انفجار در بندرعباس را نشانه فروپاشی جمهوری اسلامی دانست.
او نوشته است:
«آتش بندرعباس، شعلههای فروپاشی حکومتی است که نزدیک نیم قرن ایران را به خاکستر کشیده. محصول این ویرانی: فقر، فساد، تبعیض، سرکوب، نابودی زیرساختها و انزوای جهانی.»
او در ادامه این پست خواهان برگزار رفراندومی «آزاد و شفاف زیر نظارت نهادهای بینالمللی» شد تا «حق حاکمیت به ملت بازگردانده شود.»
جعفر پناهی همچنین نوشته است:
«اگر این راه مسالمتآمیز طی نشود، به گواه تاریخ خشم منجر به ویرانی درپی خواهد بود.»
پناهی در انتها تاکید کرده «هیچ قدرتی نمیتواند در برابر اراده بیدار شده مردم ایران دوام بیاورد.»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بندرعباس #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
او نوشته است:
«آتش بندرعباس، شعلههای فروپاشی حکومتی است که نزدیک نیم قرن ایران را به خاکستر کشیده. محصول این ویرانی: فقر، فساد، تبعیض، سرکوب، نابودی زیرساختها و انزوای جهانی.»
او در ادامه این پست خواهان برگزار رفراندومی «آزاد و شفاف زیر نظارت نهادهای بینالمللی» شد تا «حق حاکمیت به ملت بازگردانده شود.»
جعفر پناهی همچنین نوشته است:
«اگر این راه مسالمتآمیز طی نشود، به گواه تاریخ خشم منجر به ویرانی درپی خواهد بود.»
پناهی در انتها تاکید کرده «هیچ قدرتی نمیتواند در برابر اراده بیدار شده مردم ایران دوام بیاورد.»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بندرعباس #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
سخنرانی آنلاین نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در آکسفورد یونیون دانشگاه آکسفورد : زنان و گذار از استبداد به دموکراسی در ایران
من زنی از خاورمیانه هستم. زنی که در سرزمین ایران بیش از چهار دهه تحتِ حکومت دینی، ضد زن و استبدادی زندگی کردهام. در خلال مبارزه برای احقاق حقوق بشر ، حقوق زنان ، صلح و دموکراسی، به این نتیجه رسیدهام که جمهوری اسلامی، رژیمی است که اساساً ظرفیت دموکراسی، آزادی و برابری را ندارد و ذاتاً زنستیز است. رژیمی اصلاحناپذیر و بهشدت ناکارآمد، که در تحقق اصول بنیادین دموکراسی و حقوق بشری به شدت ناتوان است.
جامعه ایران به روشنی دریافته است که رژیم جمهوری اسلامی، که با سوءاستفاده از مذهب و جایگاه قدرت سرپاست، نهتنها ناکارآمد که ذاتاً ضد حقوق بشر است. این نظام تبعیض سیستماتیک را بر اساس جنسیت، مذهب، گرایش جنسی، قومیت و پیشینه اجتماعی نهادینه کرده، با فساد ساختاری و انحصار ثروت در دستان اقلیتی خاص حقوق کارگران، معلمان، بازنشستگان و اقشار مختلف مردم را پایمال میکند، و با نابودی اقتصاد و فروبستن افقهای آینده، جوانان را به ناامیدی میکشاند. راه رهایی تنها در گذار به دموکراسی است – گذار از حکومتی که نهتنها امروز مردم را به تباهی کشانده، بلکه فردای آنها را نیز ویران ساخته است و ما برای گذار از جمهوری اسلامی یعنی گذار از استبداد دینی به دموکراسی تلاش میکنیم.
اگر از گذار از استبداد به دموکراسی سخن میگویم، از ضرورتی میگویم که تعلل و عقب انداختن آن منجر به ازدیاد فجایعِ ملی، منطقهای و حتی جهانی میشود که بسیاری از آنها جبران ناپذیر خواهند بود.
متن کامل سخنرانی را در وب سایت بنیاد نرگس و یا در اسلایدها بخوانید.
https://narges.foundation/online-speech-by-narges-mohammadi-at-oxford-union-women-and-transition-from-dictatorship-to-democracy-in-iran/
#نرگس_محمدی #دانشگاه_آکسفورد #ایران
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من زنی از خاورمیانه هستم. زنی که در سرزمین ایران بیش از چهار دهه تحتِ حکومت دینی، ضد زن و استبدادی زندگی کردهام. در خلال مبارزه برای احقاق حقوق بشر ، حقوق زنان ، صلح و دموکراسی، به این نتیجه رسیدهام که جمهوری اسلامی، رژیمی است که اساساً ظرفیت دموکراسی، آزادی و برابری را ندارد و ذاتاً زنستیز است. رژیمی اصلاحناپذیر و بهشدت ناکارآمد، که در تحقق اصول بنیادین دموکراسی و حقوق بشری به شدت ناتوان است.
جامعه ایران به روشنی دریافته است که رژیم جمهوری اسلامی، که با سوءاستفاده از مذهب و جایگاه قدرت سرپاست، نهتنها ناکارآمد که ذاتاً ضد حقوق بشر است. این نظام تبعیض سیستماتیک را بر اساس جنسیت، مذهب، گرایش جنسی، قومیت و پیشینه اجتماعی نهادینه کرده، با فساد ساختاری و انحصار ثروت در دستان اقلیتی خاص حقوق کارگران، معلمان، بازنشستگان و اقشار مختلف مردم را پایمال میکند، و با نابودی اقتصاد و فروبستن افقهای آینده، جوانان را به ناامیدی میکشاند. راه رهایی تنها در گذار به دموکراسی است – گذار از حکومتی که نهتنها امروز مردم را به تباهی کشانده، بلکه فردای آنها را نیز ویران ساخته است و ما برای گذار از جمهوری اسلامی یعنی گذار از استبداد دینی به دموکراسی تلاش میکنیم.
اگر از گذار از استبداد به دموکراسی سخن میگویم، از ضرورتی میگویم که تعلل و عقب انداختن آن منجر به ازدیاد فجایعِ ملی، منطقهای و حتی جهانی میشود که بسیاری از آنها جبران ناپذیر خواهند بود.
متن کامل سخنرانی را در وب سایت بنیاد نرگس و یا در اسلایدها بخوانید.
https://narges.foundation/online-speech-by-narges-mohammadi-at-oxford-union-women-and-transition-from-dictatorship-to-democracy-in-iran/
#نرگس_محمدی #دانشگاه_آکسفورد #ایران
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
⭕️ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته شصت و ششم با پیوستن زندان سنندج به ۴۱ زندان گسترش یافت.
شصت و ششمین هفته کارزار سه شنبههای نه به اعدام، با خبر تأثرانگیز جان باختن دهها تن و مجروح و مصدوم شدن بیش از هزار نفر از مردم در انفجار هولناک در بندرعباس همراه شدهاست؛ به خانوادههای همه جانباختگان تسلیت میگوییم. برای عموم مردم ایران روشن است که مسببان اصلی این فاجعه که هنوز هم ابعاد خسارات جانی و مالی آن برای ملت ایران روشن نشده، حاکمان ظالم و نیروی تروریستی سپاه پاسداران هستند که در راستای ساخت تسلیحات موشکی و اتمی و برای جنگافروزی همواره دستبهکارند.
در آستانه روز جهانی کارگر و روز ملی معلم، اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این روز را به تمامی مردم ایران بهویژه کارگران، زحمتکشان و معلمان شاغل و بازنشسته تبریک و تهنیت میگویند، اگر چه سالیان سال است که طبقه کارگر، معلمان و تمام زحمتکشان بخاطر احقاق حقوقشان تحت سرکوب و تبعیض حاکمان ستمگر قرار گرفتهاند و به زندان و حتی اعدام محکوم شدهاند.
در اینجا جا دارد از تمام کارگران، معلمان، بازنشستگان، هنرمندان و نویسندگان و شاعران که در این روزها به اشکال مختلف علیه اعدام ایستادهاند تقدیر کنیم امیدواریم «نه به اعدام» به بخشی از خواست عمومی تبدیل گردد و چون گذشته شعار «نه به اعدام» در تجمعات طنینانداز گردد.
موج اعدامها در هفتههای اخیر به ویژه برای زندانیان سیاسی باعث نگرانی شدید ما نسبت به جان زندانیان محکوم به اعدام شدهاست. در اردیبهشت ماه تاکنون ۳۵ تن اعدام شدهاند که شامل یک زن و دو زندانی سیاسیعقیدتی بودند؛ رستم زینالدین اهل زاهدان و حمید حسین نژاد حیدرانلو به طور سبعانهای به دار آویخته شدند و حتی پیکر آقای حیدرانلو به خانوادهاش تحویل داده نشد. این رفتارها خلاف انسانیت و نقض آشکار حقوق بشر و نشانه ترس حکومت از قیام مردمی است.
روز چهارشنبه گذشته نیز برای دومین بار اعاده دادرسی دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی توسط دیوان عالی رژیم رد شد که به این ترتیب هر آن خطر اجرای حکم آنان وجود دارد.
همچنین طبق اخبار منتشر شده، یک زندانی به اسم محسن لنگرنشین که به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام شده بود اکنون به انفرادی منتقل شده که نگرانی نسبت به اجرای حکم او نیز وجود دارد.
امروز هزاران زندانی با جرایم مختلف زیر حکم اعدام قرار دارند که هر لحظه بیم آن میرود که حکم آنها اجرا شود. در اعتراض به این احکام قرون وسطایی جمعی از زندانیان زندان سنندج در نامهای اعلام کردند که از سهشنبه، ۹ اردیبهشت به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» پیوسته و همراه با دیگر زندانهای سراسر کشور دست به اعتصاب غذا میزنند تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند.
زندانیان در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ برای شصت و ششمین هفته در ۴۱ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز(بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان سنندج
هفته شصت و ششم
سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #بیانیه #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #محسن_لنگرنشین #حمید_حسیننژاد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شصت و ششمین هفته کارزار سه شنبههای نه به اعدام، با خبر تأثرانگیز جان باختن دهها تن و مجروح و مصدوم شدن بیش از هزار نفر از مردم در انفجار هولناک در بندرعباس همراه شدهاست؛ به خانوادههای همه جانباختگان تسلیت میگوییم. برای عموم مردم ایران روشن است که مسببان اصلی این فاجعه که هنوز هم ابعاد خسارات جانی و مالی آن برای ملت ایران روشن نشده، حاکمان ظالم و نیروی تروریستی سپاه پاسداران هستند که در راستای ساخت تسلیحات موشکی و اتمی و برای جنگافروزی همواره دستبهکارند.
در آستانه روز جهانی کارگر و روز ملی معلم، اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این روز را به تمامی مردم ایران بهویژه کارگران، زحمتکشان و معلمان شاغل و بازنشسته تبریک و تهنیت میگویند، اگر چه سالیان سال است که طبقه کارگر، معلمان و تمام زحمتکشان بخاطر احقاق حقوقشان تحت سرکوب و تبعیض حاکمان ستمگر قرار گرفتهاند و به زندان و حتی اعدام محکوم شدهاند.
در اینجا جا دارد از تمام کارگران، معلمان، بازنشستگان، هنرمندان و نویسندگان و شاعران که در این روزها به اشکال مختلف علیه اعدام ایستادهاند تقدیر کنیم امیدواریم «نه به اعدام» به بخشی از خواست عمومی تبدیل گردد و چون گذشته شعار «نه به اعدام» در تجمعات طنینانداز گردد.
موج اعدامها در هفتههای اخیر به ویژه برای زندانیان سیاسی باعث نگرانی شدید ما نسبت به جان زندانیان محکوم به اعدام شدهاست. در اردیبهشت ماه تاکنون ۳۵ تن اعدام شدهاند که شامل یک زن و دو زندانی سیاسیعقیدتی بودند؛ رستم زینالدین اهل زاهدان و حمید حسین نژاد حیدرانلو به طور سبعانهای به دار آویخته شدند و حتی پیکر آقای حیدرانلو به خانوادهاش تحویل داده نشد. این رفتارها خلاف انسانیت و نقض آشکار حقوق بشر و نشانه ترس حکومت از قیام مردمی است.
روز چهارشنبه گذشته نیز برای دومین بار اعاده دادرسی دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی توسط دیوان عالی رژیم رد شد که به این ترتیب هر آن خطر اجرای حکم آنان وجود دارد.
همچنین طبق اخبار منتشر شده، یک زندانی به اسم محسن لنگرنشین که به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام شده بود اکنون به انفرادی منتقل شده که نگرانی نسبت به اجرای حکم او نیز وجود دارد.
امروز هزاران زندانی با جرایم مختلف زیر حکم اعدام قرار دارند که هر لحظه بیم آن میرود که حکم آنها اجرا شود. در اعتراض به این احکام قرون وسطایی جمعی از زندانیان زندان سنندج در نامهای اعلام کردند که از سهشنبه، ۹ اردیبهشت به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» پیوسته و همراه با دیگر زندانهای سراسر کشور دست به اعتصاب غذا میزنند تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند.
زندانیان در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ برای شصت و ششمین هفته در ۴۱ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز(بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان سنندج
هفته شصت و ششم
سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #بیانیه #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #محسن_لنگرنشین #حمید_حسیننژاد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، نسبت به اجرای حکم اعدام محسن لنگرنشین هشدار داد و خواهان اعتراض همگانی به حکم اعدام شد:
«درود بر دوستان،
چهارشنبه هفته گذشته، دادستان تهران به همراه جمعی از مقامات قضائی به زندان قزلحصار آمدند. هرچند دادستان جسارت رویارویی مستقیم با زندانیان سیاسی واحد چهار را نداشت، اما قناعتکار، رئیس دادسرای امنیت، نیری، دادیار ناظر زندانیان و شماری از مقامات زندان به بند سیاسی واحد چهار وارد شدند.
حضور سرزده این مقامات چنان کمسابقه بود که بلافاصله در ابتدای دیدار به آنان گفتم: «با توجه به شرایط موجود در قزلحصار و تعداد بالای زندانیان محکوم به اعدام، این حضور شما بیش از آنکه مایه دلگرمی باشد، موجب نگرانی ماست و بیم آن میرود که برنامه اجرای گسترده احکام اعدام در پیش باشد.» که البته آقایان این نگرانی را رد کردند.
شرح مذاکرات تلخ و بیسابقهای که در ادامه این دیدار رخ داد، در فرصتی دیگر ارائه خواهد شد.
و اینک پیرو، حضور هفته گذشته مقامات قضائی نگرانی ما نسبت به پنهانکاری مسئولان و عزم آنها برای اجرای حکم غیرانسانی اعدام آقای #محسن_لنگرنشین افزایش یافته است.
بهویژه با توجه به روند رسیدگی مبهم به پرونده ایشان و اعتصاب زندانیان در دهها زندان کشور علیه اعدام، ضروری است فریاد اعتراض و دادخواهی محسن لنگرنشین و خانواده ایشان را بلندتر کنیم.
#احمدرضا_حائری
#زندان_قزلحصار
تاریخ: ۱۴۰۴/۲/۹»
#احمدرضا_حائری #محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«درود بر دوستان،
چهارشنبه هفته گذشته، دادستان تهران به همراه جمعی از مقامات قضائی به زندان قزلحصار آمدند. هرچند دادستان جسارت رویارویی مستقیم با زندانیان سیاسی واحد چهار را نداشت، اما قناعتکار، رئیس دادسرای امنیت، نیری، دادیار ناظر زندانیان و شماری از مقامات زندان به بند سیاسی واحد چهار وارد شدند.
حضور سرزده این مقامات چنان کمسابقه بود که بلافاصله در ابتدای دیدار به آنان گفتم: «با توجه به شرایط موجود در قزلحصار و تعداد بالای زندانیان محکوم به اعدام، این حضور شما بیش از آنکه مایه دلگرمی باشد، موجب نگرانی ماست و بیم آن میرود که برنامه اجرای گسترده احکام اعدام در پیش باشد.» که البته آقایان این نگرانی را رد کردند.
شرح مذاکرات تلخ و بیسابقهای که در ادامه این دیدار رخ داد، در فرصتی دیگر ارائه خواهد شد.
و اینک پیرو، حضور هفته گذشته مقامات قضائی نگرانی ما نسبت به پنهانکاری مسئولان و عزم آنها برای اجرای حکم غیرانسانی اعدام آقای #محسن_لنگرنشین افزایش یافته است.
بهویژه با توجه به روند رسیدگی مبهم به پرونده ایشان و اعتصاب زندانیان در دهها زندان کشور علیه اعدام، ضروری است فریاد اعتراض و دادخواهی محسن لنگرنشین و خانواده ایشان را بلندتر کنیم.
#احمدرضا_حائری
#زندان_قزلحصار
تاریخ: ۱۴۰۴/۲/۹»
#احمدرضا_حائری #محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شاهزاده رضا پهلوی، در بیانیهای فاجعه بندرعباس را یک جنایت سازمانیافته دانست.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«سه روز از فاجعه هولناک بندرعباس گذشته، و جمهوری اسلامی طبق رویه همیشگیاش، بهجای پاسخگویی و شفافسازی، مسیر سرکوب، دروغ و پنهانکاری را پیش گرفته است. نه علت انفجار را میگوید؛ نه آمار واقعی جانباختگان را اعلام میکند. عمق فاجعه و حقیقت، عامدانه از مردم دزدیده شده است.
ملت ایران حق دارد بداند کدام «محموله بسیار خطرناک» بدون اظهارنامه گمرکی، به اسم کالای معمولی وارد کشور شده و در بندر، انبار شده است. آنچه در بندرعباس رخ داد، یک حادثه تصادفی یا خطای انسانی نبود؛ بلکه یک جنایت سازمانیافته بود، از جنس زنجیرهی جنایتهایی که این رژیم و بانیانش از سینما رکس تا امروز مرتکب شدهاند. جمهوری اسلامی نهتنها ارزشی برای جان ایرانیان قائل نیست، بلکه بیرحمانه از مردم بهعنوان سپر انسانی برای رسیدن به اهداف شوم و پلید خود استفاده میکند.
ملت ایران، ۴۶ سال است که با انفجار زندگی میکند. برای ایران و ایرانی، هیچ مادهای مرگبارتر و خطرناکتر از جمهوری اسلامی و رهبری فاسدش نیست.
برای پایان دادن به این ظلم و ویرانی، باید بهپا خیزیم، متحد شویم و کشور، جان و آیندهمان را از چنگ این جانیان، این دشمنان قسمخوردهی ایران و انسانیت، نجات دهیم.»
#بیانیه #بندرعباس #بندر_رجایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«سه روز از فاجعه هولناک بندرعباس گذشته، و جمهوری اسلامی طبق رویه همیشگیاش، بهجای پاسخگویی و شفافسازی، مسیر سرکوب، دروغ و پنهانکاری را پیش گرفته است. نه علت انفجار را میگوید؛ نه آمار واقعی جانباختگان را اعلام میکند. عمق فاجعه و حقیقت، عامدانه از مردم دزدیده شده است.
ملت ایران حق دارد بداند کدام «محموله بسیار خطرناک» بدون اظهارنامه گمرکی، به اسم کالای معمولی وارد کشور شده و در بندر، انبار شده است. آنچه در بندرعباس رخ داد، یک حادثه تصادفی یا خطای انسانی نبود؛ بلکه یک جنایت سازمانیافته بود، از جنس زنجیرهی جنایتهایی که این رژیم و بانیانش از سینما رکس تا امروز مرتکب شدهاند. جمهوری اسلامی نهتنها ارزشی برای جان ایرانیان قائل نیست، بلکه بیرحمانه از مردم بهعنوان سپر انسانی برای رسیدن به اهداف شوم و پلید خود استفاده میکند.
ملت ایران، ۴۶ سال است که با انفجار زندگی میکند. برای ایران و ایرانی، هیچ مادهای مرگبارتر و خطرناکتر از جمهوری اسلامی و رهبری فاسدش نیست.
برای پایان دادن به این ظلم و ویرانی، باید بهپا خیزیم، متحد شویم و کشور، جان و آیندهمان را از چنگ این جانیان، این دشمنان قسمخوردهی ایران و انسانیت، نجات دهیم.»
#بیانیه #بندرعباس #بندر_رجایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انفجار در بندرگاه رجایی بندرعباس و کشتار کارگران حادثه نیست، جنایت است!
در ایران جنایت و دروغ به سیاست رایج تبدیل شده است. این چرخه باید متوقف شود!
چند تشکل صنفی مستقل در پی فاجعه بندرعباس و قتل هموطنانمان بیانیه مشترکی منتشر کردند. در متن بیانیه آمده است:
«فاجعه انفجار در بندرگاه ( اسکله) رجایی بندر عباس و کشتار کارگران بارانداز و تخلیه و بارگیری، استمرار فجایعی است که تبلور فاجعه آفرینی و جنایات پیشین حاکمیت و تعرض به جان و زندگی مردم را تداعی می کند.
هرکدام از این جنایات عمق فجایعی را نمایان می سازد که حاکمان کنونی با دست یازیدن به هر بی شرمی حتی با به آتش کشیدن جمعی از مردم به منظور وسیله قرار دادن برای سکوی پرش این تشنگان قدرت و سیطره بر جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران و تغذیه از خون مردم به بهای تکیه زدن بر کرسی صدارت و وزارت و ولع سیری ناپذیر از چنگ زدن به پول و ثروت، از اهمیتی ویژه برخوردار می سازد.
از تحمیل ۸ ساله جنگی ویرانگر و تمسک جستن به هر شیوه ایدئولوژیک و توهم پراکنی، تا به مسلخ کشاندن کودکان و جوانان و گوشت دم توپ قرار دادن توده های مردم، همه این فجایع خونبار و دردناک برای تحکیم قدرت و بقا به هر قیمتی است.
تکرار این جنایات و تحمیل مرگ بر مردم، تداوم سیاستی است که از شلیک عامدانه موشک به هواپیما و به قتل رساندن عزیزان مردم و دروغ و پنهانکاری گرفته و استفاده از شوک درمانی این جنایت در سیاست های غلط خود سود می جویند.»
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کارگران بازنشسته خوزستان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بندرعباس
@Tavaana_TavaanaTech
در ایران جنایت و دروغ به سیاست رایج تبدیل شده است. این چرخه باید متوقف شود!
چند تشکل صنفی مستقل در پی فاجعه بندرعباس و قتل هموطنانمان بیانیه مشترکی منتشر کردند. در متن بیانیه آمده است:
«فاجعه انفجار در بندرگاه ( اسکله) رجایی بندر عباس و کشتار کارگران بارانداز و تخلیه و بارگیری، استمرار فجایعی است که تبلور فاجعه آفرینی و جنایات پیشین حاکمیت و تعرض به جان و زندگی مردم را تداعی می کند.
هرکدام از این جنایات عمق فجایعی را نمایان می سازد که حاکمان کنونی با دست یازیدن به هر بی شرمی حتی با به آتش کشیدن جمعی از مردم به منظور وسیله قرار دادن برای سکوی پرش این تشنگان قدرت و سیطره بر جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران و تغذیه از خون مردم به بهای تکیه زدن بر کرسی صدارت و وزارت و ولع سیری ناپذیر از چنگ زدن به پول و ثروت، از اهمیتی ویژه برخوردار می سازد.
از تحمیل ۸ ساله جنگی ویرانگر و تمسک جستن به هر شیوه ایدئولوژیک و توهم پراکنی، تا به مسلخ کشاندن کودکان و جوانان و گوشت دم توپ قرار دادن توده های مردم، همه این فجایع خونبار و دردناک برای تحکیم قدرت و بقا به هر قیمتی است.
تکرار این جنایات و تحمیل مرگ بر مردم، تداوم سیاستی است که از شلیک عامدانه موشک به هواپیما و به قتل رساندن عزیزان مردم و دروغ و پنهانکاری گرفته و استفاده از شوک درمانی این جنایت در سیاست های غلط خود سود می جویند.»
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کارگران بازنشسته خوزستان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بندرعباس
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیهی سه زندانی سیاسی به مناسبت روز جهانی کارگر – ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ / زندان قزلحصار
ما، سه زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، در آستانهی روز جهانی کارگر، با قلبی آکنده از اندوه و خشم، مراتب تأثر عمیق خود را از فاجعهی جنایتبار انفجار اسکله رجایی بندرعباس اعلام میداریم. در این حادثه هولناک، دهها تن جانباختند، صدها تن زخمی و مفقود شدند، و خساراتی سنگین بر زندگی مردم و زیرساختهای کشور وارد شد. ما به خانوادههای داغدار این قربانیان تسلیت میگوییم و در سوگ آنها شریکیم.
بر اساس گزارشهای رسمی و تأیید نهادهای مطلع، قربانیان این فاجعه عمدتاً از کارگران زحمتکش اسکله، رانندگان، اپراتورهای جرثقیل، و سایر نیروهای خدماتی بودند که بیهیچ تقصیری و تنها بهسبب بیمسئولیتی مطلق حاکمیت، جان باختند. جمهوری اسلامی، با دپوی محمولهای بسیار خطرناک در بندر بدون رعایت کوچکترین پروتکلهای ایمنی و حتی بدون اظهارنامه گمرکی، مرتکب جنایتی سازمانیافته شد؛ جنایتی که نتیجهی آن، کشتار کارگران بیدفاع و ویرانی گسترده بود.
یازدهم اردیبهشت، برابر با اول ماه مه، روز جهانی کارگر را با یاد آنانی گرامی میداریم که سالهاست در زیر بار فشارهای خردکنندهی اقتصادی و سرکوب بیوقفهی رژیم کارگرستیز جمهوری اسلامی، ایستادهاند و رنج آزادی را بر جان خریدهاند.
این حقیقتی انکارناپذیر است که چرخهای اقتصاد کشور با دستان پُرتوان کارگران میچرخد. با این حال، از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی، حاکمان این نظام کوشیدند با واژگانی فریبنده همچون «مستضعف» و «قشر آسیبپذیر»، کارگران را ابزاری برای مشروعیتسازی قدرت خویش قرار دهند. اما دیری نپایید که ماهیت واقعی این نظام برملا شد: رژیمی غارتگر، سرکوبگر و فاسد که خود را به طبقهای از ثروتمندان بیوجدان و بیاخلاق بدل ساخت؛ کسانی که بهصراحت حقوق اساسی کارگران را لگدمال کردند.
سرکوب سیستماتیک اعتراضات کارگری، پروندهسازیهای امنیتی، اتهامزنی و بازداشت فعالان سندیکایی، گواه روشن دشمنی این حکومت با هرگونه کنشگری مستقل و آزادیخواهانه است. آنان تاب شنیدن هیچ صدای حقطلبانهای را ندارند، چرا که این صداها پایههای سلطهی استبدادیشان را به لرزه درمیآورد.
اما ستم تنها به سرکوب صنفی و فقر محدود نمیشود. جانِ کارگر در این سرزمین، ارزانترین کالاست. در نبود ایمنی شغلی، نبود نظارت، و بیتوجهی آشکار به استانداردهای محیط کار، هر سال صدها کارگر در معادن، ساختمانها، کارگاهها و کارخانهها، قربانی حوادث فاجعهبار میشوند؛ بیآنکه رسانهای شوند یا پاسخی از مقصران بخواهند.
ما یاد کارگران جانباختهی اسکله رجایی، معادن طبس، شازند، قروه، دامغان و دیگر نقاط کشور را با دلی اندوهبار و فریادی خشمآلود گرامی میداریم؛ و به خانوادههای داغدارشان درود میفرستیم. همچنین، بر زخمهای عمیق آنانی که دچار آسیب جسمی و معلولیت شدند، دست مهربانی و دادخواهی میکشیم. این جانهای عزیز، نه بر اثر حادثه، که قربانی سودجویی، بیکفایتی و بیتفاوتی حاکمان شدند.
ما، سه زندانی سیاسی که خود از دل طبقهی کارگر برخاستهایم و با گوشت و پوست، رنج این ستم سیستماتیک را زیستهایم، ضمن گرامیداشت این روز جهانی، حمایت قاطع خود را از اعتصابات کارگری در سراسر کشور اعلام میداریم. ما اعتصاب را حق مسلم و ابزاری مشروع برای احقاق حقوق میدانیم.
از مردم آزاده، اقشار مختلف جامعه و فعالان اجتماعی میخواهیم که دوشادوش کارگران اعتصابی بایستند، صدای آنها باشند، و نگذارند مطالبات به حقشان در هیاهوی تبلیغات حکومتی گم شود.
ما باور داریم که پیوند جنبش کارگری با جنبشهای معلمان، زنان، جوانان و آزادیخواهان، بنیانهای استبداد را فروخواهد ریخت و راه رهایی ملت را هموار خواهد کرد.
با امید به ساختن ایرانی آزاد، آباد و شایسته با دستان توانمند کارگران، جایی که انسان در سایهی آزادی، کرامت و عدالت، به خوشبختی دست یابد.
زرتشت احمدی راغب – آرشام رضایی – رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
#بیانیه #روز_جهانی_کارگر #زرتشت_احمدی_زرتشت #آرشام_رضایی #رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما، سه زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، در آستانهی روز جهانی کارگر، با قلبی آکنده از اندوه و خشم، مراتب تأثر عمیق خود را از فاجعهی جنایتبار انفجار اسکله رجایی بندرعباس اعلام میداریم. در این حادثه هولناک، دهها تن جانباختند، صدها تن زخمی و مفقود شدند، و خساراتی سنگین بر زندگی مردم و زیرساختهای کشور وارد شد. ما به خانوادههای داغدار این قربانیان تسلیت میگوییم و در سوگ آنها شریکیم.
بر اساس گزارشهای رسمی و تأیید نهادهای مطلع، قربانیان این فاجعه عمدتاً از کارگران زحمتکش اسکله، رانندگان، اپراتورهای جرثقیل، و سایر نیروهای خدماتی بودند که بیهیچ تقصیری و تنها بهسبب بیمسئولیتی مطلق حاکمیت، جان باختند. جمهوری اسلامی، با دپوی محمولهای بسیار خطرناک در بندر بدون رعایت کوچکترین پروتکلهای ایمنی و حتی بدون اظهارنامه گمرکی، مرتکب جنایتی سازمانیافته شد؛ جنایتی که نتیجهی آن، کشتار کارگران بیدفاع و ویرانی گسترده بود.
یازدهم اردیبهشت، برابر با اول ماه مه، روز جهانی کارگر را با یاد آنانی گرامی میداریم که سالهاست در زیر بار فشارهای خردکنندهی اقتصادی و سرکوب بیوقفهی رژیم کارگرستیز جمهوری اسلامی، ایستادهاند و رنج آزادی را بر جان خریدهاند.
این حقیقتی انکارناپذیر است که چرخهای اقتصاد کشور با دستان پُرتوان کارگران میچرخد. با این حال، از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی، حاکمان این نظام کوشیدند با واژگانی فریبنده همچون «مستضعف» و «قشر آسیبپذیر»، کارگران را ابزاری برای مشروعیتسازی قدرت خویش قرار دهند. اما دیری نپایید که ماهیت واقعی این نظام برملا شد: رژیمی غارتگر، سرکوبگر و فاسد که خود را به طبقهای از ثروتمندان بیوجدان و بیاخلاق بدل ساخت؛ کسانی که بهصراحت حقوق اساسی کارگران را لگدمال کردند.
سرکوب سیستماتیک اعتراضات کارگری، پروندهسازیهای امنیتی، اتهامزنی و بازداشت فعالان سندیکایی، گواه روشن دشمنی این حکومت با هرگونه کنشگری مستقل و آزادیخواهانه است. آنان تاب شنیدن هیچ صدای حقطلبانهای را ندارند، چرا که این صداها پایههای سلطهی استبدادیشان را به لرزه درمیآورد.
اما ستم تنها به سرکوب صنفی و فقر محدود نمیشود. جانِ کارگر در این سرزمین، ارزانترین کالاست. در نبود ایمنی شغلی، نبود نظارت، و بیتوجهی آشکار به استانداردهای محیط کار، هر سال صدها کارگر در معادن، ساختمانها، کارگاهها و کارخانهها، قربانی حوادث فاجعهبار میشوند؛ بیآنکه رسانهای شوند یا پاسخی از مقصران بخواهند.
ما یاد کارگران جانباختهی اسکله رجایی، معادن طبس، شازند، قروه، دامغان و دیگر نقاط کشور را با دلی اندوهبار و فریادی خشمآلود گرامی میداریم؛ و به خانوادههای داغدارشان درود میفرستیم. همچنین، بر زخمهای عمیق آنانی که دچار آسیب جسمی و معلولیت شدند، دست مهربانی و دادخواهی میکشیم. این جانهای عزیز، نه بر اثر حادثه، که قربانی سودجویی، بیکفایتی و بیتفاوتی حاکمان شدند.
ما، سه زندانی سیاسی که خود از دل طبقهی کارگر برخاستهایم و با گوشت و پوست، رنج این ستم سیستماتیک را زیستهایم، ضمن گرامیداشت این روز جهانی، حمایت قاطع خود را از اعتصابات کارگری در سراسر کشور اعلام میداریم. ما اعتصاب را حق مسلم و ابزاری مشروع برای احقاق حقوق میدانیم.
از مردم آزاده، اقشار مختلف جامعه و فعالان اجتماعی میخواهیم که دوشادوش کارگران اعتصابی بایستند، صدای آنها باشند، و نگذارند مطالبات به حقشان در هیاهوی تبلیغات حکومتی گم شود.
ما باور داریم که پیوند جنبش کارگری با جنبشهای معلمان، زنان، جوانان و آزادیخواهان، بنیانهای استبداد را فروخواهد ریخت و راه رهایی ملت را هموار خواهد کرد.
با امید به ساختن ایرانی آزاد، آباد و شایسته با دستان توانمند کارگران، جایی که انسان در سایهی آزادی، کرامت و عدالت، به خوشبختی دست یابد.
زرتشت احمدی راغب – آرشام رضایی – رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
#بیانیه #روز_جهانی_کارگر #زرتشت_احمدی_زرتشت #آرشام_رضایی #رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یانیه مشترک به مناسبت روز جهانی کارگر:
«از معدن تا بندر، محل قتل کارگر
اعتصابات سراسری تنها راه حل است.»
به مناسبت اول ماه می، روز جهانی کارگر، چند تشکل مستقل کارگری بیانیهای منتشر کردند که در آن تنها راه حل رهایی کارگران را اعتصاب سراسری اعلام کردهاند.
در متن این بیانیه آمده است:
«در آستانه روز جهانی کارگر، در لحظهای انفجاری و تاریخی ایستادهایم. زمین زیر پای جمهوری اسلامی میلرزد و نفرت و خشم، کوچه، خیابان، کارخانه، دانشگاه و مدرسه را فرا گرفته است.
هنوز آتش داغ کارگران جانباخته در معادن خاموش نشده بود که فاجعه تلخ و خونین بندر رجایی که جنایتی دیگر از سوی صاحبان قدرت و ثروت است، دهها جان را بی جان کرده و در دل خاک نشانده، دهها نفر را مفقود کرده و هزاران نفر را زخمی و معلول ساخته است.
فقر، بیکاری، ناامنی، استثمار، تبعیض، جنایت، اینها چهره واقعی حکومتی است که تنها با سرکوب و خونریزی و جنگ افروزی بر قدرت چنگ انداخته است.
جمهوری اسلامی، این رژیم دزدسالار، مافیایی و به غایت ضدانسانی، امروز بیش از هر زمان دیگری بر لبه پرتگاه سقوط ایستاده است.
....
انقلاب ما آغاز شده است، اما هنوز در راه پرچالش رسیدن به پیروزی در پیش است.
دشمن درمانده اما خونآشام، با تداوم جنگ علیه زنان، سرکوب مدارس و دانشگاهها، زندانی کردن معترضان، اعدامهای پی در پی و حتی دست دراز کردن به سوی آمریکا پس از سالها دروغگویی و دشمنتراشی، به وضوح نشان داده که بوی پایان را حس کرده است.
این حکومت از معدن تا بندر را به محل قتل کارگر تبدیل کرده، و زندانی به وسعت یک ایران ساخته که هیچ انسانی در آن از محرومیت و شکنجه و مرگ، در امان نیست.
...........
در این مسیر به جامعه جهانی هشدار میدهیم: ما نه جنگ طلبیم و نه مذاکره و توافق مساله ماست، بلکه پایان ریشه ای وضعیت ضدانسانی موجود و مسبب آن امر ماست. لذا جمهوری اسلامی باید از سازمان جهانی کار (ILO) و تمام نهادهای بینالمللی اخراج، و به عنوان حکومت آپارتاید جنسی-جنسیتی در سطح جهانی بایکوت شود.
ما تاکید داریم اکنون زمان آن است که همه جنبشها و نیروهای مبارز و انقلابی از کارگران و معلمان و بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران و کادر درمان، کسبه و مغازهداران، رانندگان حمل و نقل شهری و کامیونرانان، به هم بپیوندند چراکه با ایجاد یک شبکه بزرگ و سازماندهی سراسری اعتراضات و اعتصابات همزمان و مستمر است که میتوانیم این نظام پوسیده را از قدرت به زیر بکشیم.
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی!
زنده باد اتحاد و همبستگی مردمی!
پیش بسوی اعتراضات و اعتصابات سراسری!»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #روز_جهانی_کارگر
@Tavaana_TavaanaTech
«از معدن تا بندر، محل قتل کارگر
اعتصابات سراسری تنها راه حل است.»
به مناسبت اول ماه می، روز جهانی کارگر، چند تشکل مستقل کارگری بیانیهای منتشر کردند که در آن تنها راه حل رهایی کارگران را اعتصاب سراسری اعلام کردهاند.
در متن این بیانیه آمده است:
«در آستانه روز جهانی کارگر، در لحظهای انفجاری و تاریخی ایستادهایم. زمین زیر پای جمهوری اسلامی میلرزد و نفرت و خشم، کوچه، خیابان، کارخانه، دانشگاه و مدرسه را فرا گرفته است.
هنوز آتش داغ کارگران جانباخته در معادن خاموش نشده بود که فاجعه تلخ و خونین بندر رجایی که جنایتی دیگر از سوی صاحبان قدرت و ثروت است، دهها جان را بی جان کرده و در دل خاک نشانده، دهها نفر را مفقود کرده و هزاران نفر را زخمی و معلول ساخته است.
فقر، بیکاری، ناامنی، استثمار، تبعیض، جنایت، اینها چهره واقعی حکومتی است که تنها با سرکوب و خونریزی و جنگ افروزی بر قدرت چنگ انداخته است.
جمهوری اسلامی، این رژیم دزدسالار، مافیایی و به غایت ضدانسانی، امروز بیش از هر زمان دیگری بر لبه پرتگاه سقوط ایستاده است.
....
انقلاب ما آغاز شده است، اما هنوز در راه پرچالش رسیدن به پیروزی در پیش است.
دشمن درمانده اما خونآشام، با تداوم جنگ علیه زنان، سرکوب مدارس و دانشگاهها، زندانی کردن معترضان، اعدامهای پی در پی و حتی دست دراز کردن به سوی آمریکا پس از سالها دروغگویی و دشمنتراشی، به وضوح نشان داده که بوی پایان را حس کرده است.
این حکومت از معدن تا بندر را به محل قتل کارگر تبدیل کرده، و زندانی به وسعت یک ایران ساخته که هیچ انسانی در آن از محرومیت و شکنجه و مرگ، در امان نیست.
...........
در این مسیر به جامعه جهانی هشدار میدهیم: ما نه جنگ طلبیم و نه مذاکره و توافق مساله ماست، بلکه پایان ریشه ای وضعیت ضدانسانی موجود و مسبب آن امر ماست. لذا جمهوری اسلامی باید از سازمان جهانی کار (ILO) و تمام نهادهای بینالمللی اخراج، و به عنوان حکومت آپارتاید جنسی-جنسیتی در سطح جهانی بایکوت شود.
ما تاکید داریم اکنون زمان آن است که همه جنبشها و نیروهای مبارز و انقلابی از کارگران و معلمان و بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران و کادر درمان، کسبه و مغازهداران، رانندگان حمل و نقل شهری و کامیونرانان، به هم بپیوندند چراکه با ایجاد یک شبکه بزرگ و سازماندهی سراسری اعتراضات و اعتصابات همزمان و مستمر است که میتوانیم این نظام پوسیده را از قدرت به زیر بکشیم.
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی!
زنده باد اتحاد و همبستگی مردمی!
پیش بسوی اعتراضات و اعتصابات سراسری!»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #روز_جهانی_کارگر
@Tavaana_TavaanaTech
دو بیانیه از زندانیان سیاسی زندان اوین به مناسبت روز جهانی کارگر منتشر شد
به مناسبت روز جهانی کارگر، دو بیانیه از سوی گروههایی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به دست ما رسیده که در آنها با اشاره به وضعیت بحرانی اقتصادی و اجتماعی کشور، بر لزوم همبستگی، سازماندهی و مبارزه مشترک نیروهای آزادیخواه برای دستیابی به جامعهای عادلانه و انسانی تأکید شده است.
بیانیه اول: "ما بیشماران جامعه هستیم، روز کارگر روز همه ماست"
در این بیانیه که با امضای «جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین» و به تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر شده، آمده است:
«فقر و فلاکت روزافزون، ابربحرانها، ورشکستگی اقتصادی، رانت و فساد و ناکارآمدی، تخریب و غارت منابع و محیط زیست که امروزه هستی جامعه را به مخاطره انداخته است، محصول دههها سرکوب و بیحقوقی صاحبان حقیقی ثروت و سامان جامعه است.
اما این نیمهی حقیقت است؛ نیمهی دیگر، تکاپوی جامعهای زنده و تشنهی رهایی است که بیش از این توان و امکان تحمل چنین درخودماندگی تحمیلی و بنبست فراگیر را ندارد.
ما، جمعی از زندانیان سیاسی، همراه خیل کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان و اساتید دانشگاه، زنان و مردان آزادیخواه، فعالان حقوق کودک، محیط زیست، روزنامهنگاران، اقلیتها، همگی در نفی تبعیض و بهرهکشی، استبداد و کهنهپرستی در یک سمت ایستادهایم.
ما بیشماران جامعه هستیم و روز کارگر، روز همهی ماست؛ مایی که برای پیریزی و ساختن جامعهای نوین و در شأن انسان مدرن امروزی، جامعهای بدون فقر و بهرهکشی و سرکوب، همراه و همنبرد همدیگریم.
در شرایط حاضر، بایستی گامهای کوچکمان را مستحکم برداریم و از تمام فرصتها و امکانات عمل بهره بگیریم؛ ارتباطات فردی و اجتماعیمان را گسترش و تحکیم ببخشیم و با همبستگی و ایجاد شبکهها، به طرح، تدارک و سازماندهی مبارزاتمان بپردازیم و از مطالبات یکدیگر حمایت بهعمل آوریم و به استقبال گشایشهای عظیم اجتماعی برویم که خود آن را رقم خواهیم زد.»
بیانیه دوم: "آیا وقت آن نرسیده به جای خط فقر، خط رفاه را مطالبه کنیم؟"
بیانیه دوم: "آیا وقت آن نرسیده به جای خط فقر، خط رفاه را مطالبه کنیم؟"
در بیانیه دوم که به امضای ده نفر از فعالان سیاسی، صنفی و کارگری زندانی در اوین رسیده، با اشاره به کوچک شدن سفره کارگران، تورم سرسامآور، بیاثری افزایش حداقل دستمزد و نبود تشکلهای مستقل، تأکید شده است:
در این بیانیه نوشته شده «امسال در حالی به استقبال روز جهانی کارگری میرویم که شاهد کوچکتر شدن هر روزهی سفره کارگران و زحمتکشان در ایران هستیم؛ تورم افسارگسیخته با تمام توان به هستی ناچیز رنجبران هجوم میآورد، تا جایی که افزایش دستمزد ۳۵ درصدی تنها مُسکنی موقتی است و توان مقابله با خط فقر اعلام شده از طرف خود حکومت را نیز ندارد.»
در این بیانیه با اشاره به سنگینی سایه جنگ بر سر کارگران و تهدید زندگی و هستی آنها مذاکرات و توافق و نرمش حکومت در تغییر شرایط بحرانی اقتصاد دلالی ایران بیتاثیر شمرده شده است.
در ادامه این بیانیه آمده:
«همه اینها در کنار نداشتن حق تشکلهای مستقل و آزاد، ارعاب و سرکوب و زندانی کردن فعالان کارگری از دستاورئدهای بیش از چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی است، که برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت خود و تحقیر کارگران از واژههایی همچون خط فقر استفاده میکند.»
نویسندگان بیانیه خواهان مطالبه رفاه و زندگی انسانی شده و نوشتهاند:
«ما جمعی از زندانیان سیاسی و فعالان کارگری، از مردم میپرسیم: آیا وقت آن نرسیده که به جای طلب کردن خط فقر، خط رفاه و یک زندگی انسانی و شرافتمندانه را مطالبه کنیم؟»
در این بیانیه، با انتقاد از سرکوب فعالان صنفی، تأکید شده که «تنها چاره رنجبران، وحدت و تشکیلات است» و تشکیل نهادهای مستقل از سوی مزدبگیران در بخشهای مختلف از جمله معلمان، بازنشستگان، کارمندان، پرستاران، رانندگان و کارگران کشاورزی یک ضرورت فوری دانسته شده است.
امضاکنندگان این بیانیه عبارتاند از:
سیامک امینی، مطلب احمدیان، سیامک ابراهیمی، مرتضی صیدی، سجاد ایماننژاد، یدی بهاری، زرمازیار سیدنژاد، سیروس (فؤاد) فتحی، مرتضی پروین و وحید بنیعامریان.
طرح از مانا نیستانی
#بیانیه #روز_کارگر #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت روز جهانی کارگر، دو بیانیه از سوی گروههایی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به دست ما رسیده که در آنها با اشاره به وضعیت بحرانی اقتصادی و اجتماعی کشور، بر لزوم همبستگی، سازماندهی و مبارزه مشترک نیروهای آزادیخواه برای دستیابی به جامعهای عادلانه و انسانی تأکید شده است.
بیانیه اول: "ما بیشماران جامعه هستیم، روز کارگر روز همه ماست"
در این بیانیه که با امضای «جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین» و به تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر شده، آمده است:
«فقر و فلاکت روزافزون، ابربحرانها، ورشکستگی اقتصادی، رانت و فساد و ناکارآمدی، تخریب و غارت منابع و محیط زیست که امروزه هستی جامعه را به مخاطره انداخته است، محصول دههها سرکوب و بیحقوقی صاحبان حقیقی ثروت و سامان جامعه است.
اما این نیمهی حقیقت است؛ نیمهی دیگر، تکاپوی جامعهای زنده و تشنهی رهایی است که بیش از این توان و امکان تحمل چنین درخودماندگی تحمیلی و بنبست فراگیر را ندارد.
ما، جمعی از زندانیان سیاسی، همراه خیل کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان و اساتید دانشگاه، زنان و مردان آزادیخواه، فعالان حقوق کودک، محیط زیست، روزنامهنگاران، اقلیتها، همگی در نفی تبعیض و بهرهکشی، استبداد و کهنهپرستی در یک سمت ایستادهایم.
ما بیشماران جامعه هستیم و روز کارگر، روز همهی ماست؛ مایی که برای پیریزی و ساختن جامعهای نوین و در شأن انسان مدرن امروزی، جامعهای بدون فقر و بهرهکشی و سرکوب، همراه و همنبرد همدیگریم.
در شرایط حاضر، بایستی گامهای کوچکمان را مستحکم برداریم و از تمام فرصتها و امکانات عمل بهره بگیریم؛ ارتباطات فردی و اجتماعیمان را گسترش و تحکیم ببخشیم و با همبستگی و ایجاد شبکهها، به طرح، تدارک و سازماندهی مبارزاتمان بپردازیم و از مطالبات یکدیگر حمایت بهعمل آوریم و به استقبال گشایشهای عظیم اجتماعی برویم که خود آن را رقم خواهیم زد.»
بیانیه دوم: "آیا وقت آن نرسیده به جای خط فقر، خط رفاه را مطالبه کنیم؟"
بیانیه دوم: "آیا وقت آن نرسیده به جای خط فقر، خط رفاه را مطالبه کنیم؟"
در بیانیه دوم که به امضای ده نفر از فعالان سیاسی، صنفی و کارگری زندانی در اوین رسیده، با اشاره به کوچک شدن سفره کارگران، تورم سرسامآور، بیاثری افزایش حداقل دستمزد و نبود تشکلهای مستقل، تأکید شده است:
در این بیانیه نوشته شده «امسال در حالی به استقبال روز جهانی کارگری میرویم که شاهد کوچکتر شدن هر روزهی سفره کارگران و زحمتکشان در ایران هستیم؛ تورم افسارگسیخته با تمام توان به هستی ناچیز رنجبران هجوم میآورد، تا جایی که افزایش دستمزد ۳۵ درصدی تنها مُسکنی موقتی است و توان مقابله با خط فقر اعلام شده از طرف خود حکومت را نیز ندارد.»
در این بیانیه با اشاره به سنگینی سایه جنگ بر سر کارگران و تهدید زندگی و هستی آنها مذاکرات و توافق و نرمش حکومت در تغییر شرایط بحرانی اقتصاد دلالی ایران بیتاثیر شمرده شده است.
در ادامه این بیانیه آمده:
«همه اینها در کنار نداشتن حق تشکلهای مستقل و آزاد، ارعاب و سرکوب و زندانی کردن فعالان کارگری از دستاورئدهای بیش از چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی است، که برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت خود و تحقیر کارگران از واژههایی همچون خط فقر استفاده میکند.»
نویسندگان بیانیه خواهان مطالبه رفاه و زندگی انسانی شده و نوشتهاند:
«ما جمعی از زندانیان سیاسی و فعالان کارگری، از مردم میپرسیم: آیا وقت آن نرسیده که به جای طلب کردن خط فقر، خط رفاه و یک زندگی انسانی و شرافتمندانه را مطالبه کنیم؟»
در این بیانیه، با انتقاد از سرکوب فعالان صنفی، تأکید شده که «تنها چاره رنجبران، وحدت و تشکیلات است» و تشکیل نهادهای مستقل از سوی مزدبگیران در بخشهای مختلف از جمله معلمان، بازنشستگان، کارمندان، پرستاران، رانندگان و کارگران کشاورزی یک ضرورت فوری دانسته شده است.
امضاکنندگان این بیانیه عبارتاند از:
سیامک امینی، مطلب احمدیان، سیامک ابراهیمی، مرتضی صیدی، سجاد ایماننژاد، یدی بهاری، زرمازیار سیدنژاد، سیروس (فؤاد) فتحی، مرتضی پروین و وحید بنیعامریان.
طرح از مانا نیستانی
#بیانیه #روز_کارگر #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مختار آلبوشوکه، پانزده سال است که تنها به دلیل یک فعالیت مسالمتآمیز فرهنگی در زندان شیبان اهواز به سر میبرد و در سالهای جوانیش متحمل شکنجه و رنجهای بسیاری شده است.
اخیرا ماموران خواهر مختار را تنها به دلیل تماس با برادرش، مورد تهدید قرار دادهاند و او در نامهای به محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن بیان این نکته گفته که «در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم.»
او در بخشی از این نامه نوشته:
«پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.»
جناب آقای محسنی اژهای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
الان که از پس ديوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجههای جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت مینویسم؛ نمیدانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر میشود که کسی آن را بخواند!؟ اما بیپروای نهادهای امنیتی خوزستان(ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دستدرازی آنها به حریم خانه و خانوادهام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دستکم شاید در حکم وصیتنامهای مختصر برای خودم باشد.
جناب آقای اژهای
پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیت های فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادریمان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.
چندی پیش هم که نمیدانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه دادهاند، به گونهای که دکتر خودشان گفت:« اگر بیشتر شکنجهاش کنید با وجود بیماریهای که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.
جناب آقای اژهای
اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کردهاند که هیچ انسان آزادهای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بیپروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانوادهام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟
جناب آقای اژهای
نمیدانم دارم با خودم واگویه میکنم یا واقعا شما این رنجنامه را میخوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل میکنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود میدانم.
در آخر خوب است مستحضر باشید ؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پروندهاش میگوید، طبق شنیدههای موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط میشود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پروندهسازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.
والسلام علیکم
مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴
نامه دی ماه ۱۴۰۳ مختار را هم اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mvkck9br
#مختار_آلبوشوکه #اهواز #زندان_شیبان_اهواز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اخیرا ماموران خواهر مختار را تنها به دلیل تماس با برادرش، مورد تهدید قرار دادهاند و او در نامهای به محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن بیان این نکته گفته که «در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم.»
او در بخشی از این نامه نوشته:
«پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.»
جناب آقای محسنی اژهای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
الان که از پس ديوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجههای جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت مینویسم؛ نمیدانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر میشود که کسی آن را بخواند!؟ اما بیپروای نهادهای امنیتی خوزستان(ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دستدرازی آنها به حریم خانه و خانوادهام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دستکم شاید در حکم وصیتنامهای مختصر برای خودم باشد.
جناب آقای اژهای
پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیت های فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادریمان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.
چندی پیش هم که نمیدانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه دادهاند، به گونهای که دکتر خودشان گفت:« اگر بیشتر شکنجهاش کنید با وجود بیماریهای که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.
جناب آقای اژهای
اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کردهاند که هیچ انسان آزادهای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بیپروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانوادهام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟
جناب آقای اژهای
نمیدانم دارم با خودم واگویه میکنم یا واقعا شما این رنجنامه را میخوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل میکنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود میدانم.
در آخر خوب است مستحضر باشید ؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پروندهاش میگوید، طبق شنیدههای موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط میشود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پروندهسازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.
والسلام علیکم
مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴
نامه دی ماه ۱۴۰۳ مختار را هم اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mvkck9br
#مختار_آلبوشوکه #اهواز #زندان_شیبان_اهواز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیهی «چالش صنفی معلمان ایران» بهمناسبت «روز جهانی آزادی مطبوعات»؛
ایران در قعر جدول آزادی رسانه – خفقان رسانهای، آینهی سرکوب اجتماعی
به مناسبت سوم ماه می، روز جهانی آزادی مطبوعات، ما در #چالش_صنفی_معلمان_ایران ضمن گرامیداشت این روز، نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت آزادی رسانهها در ایران اعلام میداریم.
بر اساس تازهترین گزارش سازمان «گزارشگران بدون مرز»، جمهوری اسلامی ایران در رتبهی ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار گرفته است؛ جایگاهی که بار دیگر عمق بحران آزادی بیان، سانسور نظاممند، و سرکوب گستردهی روزنامهنگاران را در کشور ما نشان میدهد.
در این گزارش آمده است: «تمام دیدگاههای انتقادی در ایران سرکوب میشوند، روزنامهنگاران ناچار به خودسانسوری هستند، و اعمال فشارهای فیزیکی و اقتصادی بر آنان مشهود است.» این وضعیت، نهتنها آزادی مطبوعات، بلکه شفافیت، آگاهی عمومی و مسئولیتپذیری نهادهای قدرت را نیز به نابودی کشانده است.
ما، #معلمان، بهعنوان بخشی از بدنهی آگاه و مسئول جامعه، بارها شاهد بودهایم که چگونه صدای معترض صنفی یا گزارشگر مستقل، با تماسهای امنیتی، تهدیدهای مستقیم، دستورهای تحریریهای از بالا، یا حتی بازداشت و زندان، خاموش شده است. رسانههایی که باید چشم بیدار جامعه باشند، اکنون خود در بند سانسور و دیکتههای سیاسی گرفتارند.
چالش صنفی معلمان ایران خواستار احترام بیقید و شرط به اصل آزادی بیان، توقف فشار بر روزنامهنگاران، و پایان سرکوب سیستماتیک رسانههاست. ما باور داریم که بدون رسانههای آزاد و مستقل، هیچ تحول پایداری در حوزههای آموزش، عدالت و توسعهی اجتماعی ممکن نخواهد بود.
#بیانیه #مطبوعات #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ایران در قعر جدول آزادی رسانه – خفقان رسانهای، آینهی سرکوب اجتماعی
به مناسبت سوم ماه می، روز جهانی آزادی مطبوعات، ما در #چالش_صنفی_معلمان_ایران ضمن گرامیداشت این روز، نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت آزادی رسانهها در ایران اعلام میداریم.
بر اساس تازهترین گزارش سازمان «گزارشگران بدون مرز»، جمهوری اسلامی ایران در رتبهی ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار گرفته است؛ جایگاهی که بار دیگر عمق بحران آزادی بیان، سانسور نظاممند، و سرکوب گستردهی روزنامهنگاران را در کشور ما نشان میدهد.
در این گزارش آمده است: «تمام دیدگاههای انتقادی در ایران سرکوب میشوند، روزنامهنگاران ناچار به خودسانسوری هستند، و اعمال فشارهای فیزیکی و اقتصادی بر آنان مشهود است.» این وضعیت، نهتنها آزادی مطبوعات، بلکه شفافیت، آگاهی عمومی و مسئولیتپذیری نهادهای قدرت را نیز به نابودی کشانده است.
ما، #معلمان، بهعنوان بخشی از بدنهی آگاه و مسئول جامعه، بارها شاهد بودهایم که چگونه صدای معترض صنفی یا گزارشگر مستقل، با تماسهای امنیتی، تهدیدهای مستقیم، دستورهای تحریریهای از بالا، یا حتی بازداشت و زندان، خاموش شده است. رسانههایی که باید چشم بیدار جامعه باشند، اکنون خود در بند سانسور و دیکتههای سیاسی گرفتارند.
چالش صنفی معلمان ایران خواستار احترام بیقید و شرط به اصل آزادی بیان، توقف فشار بر روزنامهنگاران، و پایان سرکوب سیستماتیک رسانههاست. ما باور داریم که بدون رسانههای آزاد و مستقل، هیچ تحول پایداری در حوزههای آموزش، عدالت و توسعهی اجتماعی ممکن نخواهد بود.
#بیانیه #مطبوعات #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وخامت حال حورا نیکبخت در یازدهمین روز اعتصاب غذا در اعتراض به صدور احکام اعدام
حورا نیکبخت، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، اکنون یازدهمین روز از اعتصاب غذای خود را پشت سر میگذارد؛ اعتصابی که در اعتراض به موج فزایندهی اعدامها در میان اقشار بهحاشیهرانده آغاز شد. او در نامهای تازه، اعلام کرده است که از امروز، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۳ مه ۲۰۲۵)، اعتصاب خود را به شکل «تر و خشک» ادامه خواهد داد.
بر اساس اطلاعات بهدستآمده، وضعیت جسمانی حورا نیکبخت به شدت وخیم است. فشار خون او به ۶.۵ روی ۵ و قند خونش به ۸۰ رسیده و طی ده روز گذشته، ۱۰ کیلوگرم از وزنش کاهش یافته است. این در حالی است که او به ابتلا به بیماری ام اس مشکوک است و از درمان مناسب محروم مانده.
اعتصاب غذای حورا نیکبخت از روز چهارشنبه ۳ اردیبهشت آغاز شده؛ اقدامی اعتراضی که در دل خود فریادی علیه سرکوب، حذف سیستماتیک و نادیدهگرفتن حق حیات بهحساب میآید.
متن کامل نامه که نسخهای از آن به دست توانا رسیده است به شرح زیر است؛
«"آی آدمها کە بر مامن نشستە شاد و خندانید
یک نفر در حبس دارد میسپارد جا…
مُرد"
این ماجرای هر روز زندانهای جمهوری اسلامی است در میان دلگرمی متظاهران و مدعیان، بە نام و نان خود و سرگرمی ما معاش اندیشان بە روزمرە.
آخرین بار درخواستم را مطرح میکنم:
ای صاحبان امتیاز٫ساکت نمانید!
برای حفظ جان بە حاشیەراندگان هر آنچە میتوانید بکنید!
پیرو درخواستم از شما، در پایان دهمین روز از اعتصاب خشک آن را بە شکل تر و خشک توامان ادامە خواهم داد تا جانم را کە بزرگترین امتیازِ در امانم هزینە کنم.
حورا نیکبخت
١٣/٢/١٤٠٤
بند زنان زندان اوین»
حورا نیکبخت اعتصاب غذایش را سوم اردیبهشت ماه با بیانیهای به شرح زیر آغاز کرده بود:
«حقوق بشر یا حقوق بشرتر
رسانەها بە مذاکرات (ضامن بقای جمهوری اسلامی) مشغولاند و در بی توجهی شرم آوری جانهای بسیاری دارند از دست میروند.
من، حورا نیکبخت، در اعتراض بە سکوت مردم در مورد شمار فراوان صدور، تایید و اجرای احکام اعدام بە حاشیەراندگان اعتصاب غذا میکنم و بە زندان و عواملش اجازەی هیچ گونە دخالتی را برای حفظ جانم نمیدهم.
لطفا بە من و شرایط من نپردازید
تمنا میکنم صاحبان امتیاز بە هر شکلی کە میتوانند بە این اعتراض بپیوندند.
هوشیار باشید و نگذارید همە هزینەها بر دوش بە حاشیەراندگان باشد و اجازە ندهید حکومت از آن ها انتقام بگیرد.
تا جمع متحد و جدی علیە اعدام شکل نگیرد بە اعتصابم ادامە خواهم داد، حتی در ازای از دست رفتن جانم.
فمنیست اینترسکشنال
٣./٢./ ١٤٠٤
بند زنان اوین»
حورا نیکبخت مدرس دانشگاه و مدیرمسئول سابق انتشارات "مشق برابری" در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ پس از احضار و مراجعه به شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
وی مردادماه همان سال توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری بابت اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به خامنهای" به یک سال حبس تعزیری محکوم شد و از آن زمان دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند.
#حورا_نیکبخت #نه_به_اعدام #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حورا نیکبخت، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، اکنون یازدهمین روز از اعتصاب غذای خود را پشت سر میگذارد؛ اعتصابی که در اعتراض به موج فزایندهی اعدامها در میان اقشار بهحاشیهرانده آغاز شد. او در نامهای تازه، اعلام کرده است که از امروز، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۳ مه ۲۰۲۵)، اعتصاب خود را به شکل «تر و خشک» ادامه خواهد داد.
بر اساس اطلاعات بهدستآمده، وضعیت جسمانی حورا نیکبخت به شدت وخیم است. فشار خون او به ۶.۵ روی ۵ و قند خونش به ۸۰ رسیده و طی ده روز گذشته، ۱۰ کیلوگرم از وزنش کاهش یافته است. این در حالی است که او به ابتلا به بیماری ام اس مشکوک است و از درمان مناسب محروم مانده.
اعتصاب غذای حورا نیکبخت از روز چهارشنبه ۳ اردیبهشت آغاز شده؛ اقدامی اعتراضی که در دل خود فریادی علیه سرکوب، حذف سیستماتیک و نادیدهگرفتن حق حیات بهحساب میآید.
متن کامل نامه که نسخهای از آن به دست توانا رسیده است به شرح زیر است؛
«"آی آدمها کە بر مامن نشستە شاد و خندانید
یک نفر در حبس دارد میسپارد جا…
مُرد"
این ماجرای هر روز زندانهای جمهوری اسلامی است در میان دلگرمی متظاهران و مدعیان، بە نام و نان خود و سرگرمی ما معاش اندیشان بە روزمرە.
آخرین بار درخواستم را مطرح میکنم:
ای صاحبان امتیاز٫ساکت نمانید!
برای حفظ جان بە حاشیەراندگان هر آنچە میتوانید بکنید!
پیرو درخواستم از شما، در پایان دهمین روز از اعتصاب خشک آن را بە شکل تر و خشک توامان ادامە خواهم داد تا جانم را کە بزرگترین امتیازِ در امانم هزینە کنم.
حورا نیکبخت
١٣/٢/١٤٠٤
بند زنان زندان اوین»
حورا نیکبخت اعتصاب غذایش را سوم اردیبهشت ماه با بیانیهای به شرح زیر آغاز کرده بود:
«حقوق بشر یا حقوق بشرتر
رسانەها بە مذاکرات (ضامن بقای جمهوری اسلامی) مشغولاند و در بی توجهی شرم آوری جانهای بسیاری دارند از دست میروند.
من، حورا نیکبخت، در اعتراض بە سکوت مردم در مورد شمار فراوان صدور، تایید و اجرای احکام اعدام بە حاشیەراندگان اعتصاب غذا میکنم و بە زندان و عواملش اجازەی هیچ گونە دخالتی را برای حفظ جانم نمیدهم.
لطفا بە من و شرایط من نپردازید
تمنا میکنم صاحبان امتیاز بە هر شکلی کە میتوانند بە این اعتراض بپیوندند.
هوشیار باشید و نگذارید همە هزینەها بر دوش بە حاشیەراندگان باشد و اجازە ندهید حکومت از آن ها انتقام بگیرد.
تا جمع متحد و جدی علیە اعدام شکل نگیرد بە اعتصابم ادامە خواهم داد، حتی در ازای از دست رفتن جانم.
فمنیست اینترسکشنال
٣./٢./ ١٤٠٤
بند زنان اوین»
حورا نیکبخت مدرس دانشگاه و مدیرمسئول سابق انتشارات "مشق برابری" در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ پس از احضار و مراجعه به شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
وی مردادماه همان سال توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری بابت اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به خامنهای" به یک سال حبس تعزیری محکوم شد و از آن زمان دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند.
#حورا_نیکبخت #نه_به_اعدام #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هشدار ۷ زندانی سیاسی درباره “وضعیت خطیر” مطلّب احمدیان
ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، علیرضا بهشتی، سیامک ابراهیمی، مهدی محمودیان، سعید احمدیان، خشایار سفیدی بنام خدا همبندی و هماتاقی ما، جناب آقای مطلب احمدیان، که بیش از پانزده سال حبس را تحمل کرده است، در حال حاضر بنا بر گواهی پزشکان متخصص پزشکی قانونی و بهداری زندان اوین به دلیل بیماریهای گوناگون ـ بهویژه ناراحتی وخیم گوارشی و ایجاد توده در اثنیعشر، پارگی فتق شکمی و همینطور نارسایی ستون فقرات باید هرچه سریعتر تحت چندین عمل جراحی قرار گیرد. در صورت اهمال در درمان، وی در معرض خطر ابتلا به سرطان قرار دارد. علاوه بر این، پس از انجام این جراحیهای سنگین، نیاز است که برای مدت نقاهت تحت مراقبت خاص قرار گیرد؛ امری که بهداری زندان ناتوانی خود را در تأمین آن اعلام کرده است. همچنین با توجه به خطر بالای عفونتهای بیمارستانی، امکان تأمین این مراقبت در مراکز درمانی عمومی وجود ندارد. بر این اساس پزشکی قانونی ضرورت توقف اجرای حکم او را برای گذراندن این دوره تحت نظر خانواده تأیید کرده است. با اینحال، علیرغم پیگیریهای مکرر، سپردن وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی ـ که نهایت توان خانواده است ـ و علاوه بر آن، کفالت هفت وکیل و یا کارمند رسمی دولت، این درخواست با مخالفت صالحی دادستان تهران مواجه شده است. ما که از مدتها پیش شاهد شب بیداریهای ناشی از درد و محدودیتهای شدید غذایی آقای احمدیان بودهایم، بنا بر وظیفه الهی و انسانی خود، با یادآوری وضعیت خطیر او خواستار رسیدگی فوری به این موضوع هستیم.
ـ مطلب احمدیان، حدودا ۴۰ ساله اهل شهرستان بانه، در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۸۹ به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از گروههای اپوزیسیون بازداشت و به ۳۰ سال زندان در تبعید محکوم شد. او در ابتدا در زندان میناب و سپس در سال ۱۳۹۵ به زندان سقز منتقل شد.
مطلب در سال ۱۳۹۷، به اتهامات “مشارکت در قتل” به ۸ سال حبس تعزیری و پرداخت نصف دیه کامل (دو دیه کامل برای ۴ متهم پرونده) و به اتهام “ضرب و جرح عمدی” از بابت همان پرونده به ۱ سال حبس و پرداخت ۲۰ میلیون تومان (۸۰ میلیون تومان برای ۴ متهم پرونده) بابت دیه فرد مجروح شده درگیری محکوم شد. پس از ابلاغ حکم در زندان سنندج، ابتدا به زندان اوین و سپس به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد.
در مرداد ۱۴۰۳، به دنبال تعطیلی زندان رجاییشهر، او و چند زندانی دیگر به زندان اوین انتقال یافتند و اکنون در بند ۴ این زندان هستند.
این برنامه را بشنوید:
youtu.be/CBQomYFor98
رنجنامه مطلب احمدیان در پانزدهمین سال حبس او را بخوانید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/90506
#مطلب_احمدیان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، علیرضا بهشتی، سیامک ابراهیمی، مهدی محمودیان، سعید احمدیان، خشایار سفیدی بنام خدا همبندی و هماتاقی ما، جناب آقای مطلب احمدیان، که بیش از پانزده سال حبس را تحمل کرده است، در حال حاضر بنا بر گواهی پزشکان متخصص پزشکی قانونی و بهداری زندان اوین به دلیل بیماریهای گوناگون ـ بهویژه ناراحتی وخیم گوارشی و ایجاد توده در اثنیعشر، پارگی فتق شکمی و همینطور نارسایی ستون فقرات باید هرچه سریعتر تحت چندین عمل جراحی قرار گیرد. در صورت اهمال در درمان، وی در معرض خطر ابتلا به سرطان قرار دارد. علاوه بر این، پس از انجام این جراحیهای سنگین، نیاز است که برای مدت نقاهت تحت مراقبت خاص قرار گیرد؛ امری که بهداری زندان ناتوانی خود را در تأمین آن اعلام کرده است. همچنین با توجه به خطر بالای عفونتهای بیمارستانی، امکان تأمین این مراقبت در مراکز درمانی عمومی وجود ندارد. بر این اساس پزشکی قانونی ضرورت توقف اجرای حکم او را برای گذراندن این دوره تحت نظر خانواده تأیید کرده است. با اینحال، علیرغم پیگیریهای مکرر، سپردن وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی ـ که نهایت توان خانواده است ـ و علاوه بر آن، کفالت هفت وکیل و یا کارمند رسمی دولت، این درخواست با مخالفت صالحی دادستان تهران مواجه شده است. ما که از مدتها پیش شاهد شب بیداریهای ناشی از درد و محدودیتهای شدید غذایی آقای احمدیان بودهایم، بنا بر وظیفه الهی و انسانی خود، با یادآوری وضعیت خطیر او خواستار رسیدگی فوری به این موضوع هستیم.
ـ مطلب احمدیان، حدودا ۴۰ ساله اهل شهرستان بانه، در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۸۹ به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از گروههای اپوزیسیون بازداشت و به ۳۰ سال زندان در تبعید محکوم شد. او در ابتدا در زندان میناب و سپس در سال ۱۳۹۵ به زندان سقز منتقل شد.
مطلب در سال ۱۳۹۷، به اتهامات “مشارکت در قتل” به ۸ سال حبس تعزیری و پرداخت نصف دیه کامل (دو دیه کامل برای ۴ متهم پرونده) و به اتهام “ضرب و جرح عمدی” از بابت همان پرونده به ۱ سال حبس و پرداخت ۲۰ میلیون تومان (۸۰ میلیون تومان برای ۴ متهم پرونده) بابت دیه فرد مجروح شده درگیری محکوم شد. پس از ابلاغ حکم در زندان سنندج، ابتدا به زندان اوین و سپس به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد.
در مرداد ۱۴۰۳، به دنبال تعطیلی زندان رجاییشهر، او و چند زندانی دیگر به زندان اوین انتقال یافتند و اکنون در بند ۴ این زندان هستند.
این برنامه را بشنوید:
youtu.be/CBQomYFor98
رنجنامه مطلب احمدیان در پانزدهمین سال حبس او را بخوانید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/90506
#مطلب_احمدیان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به خواهران دربند، #وریشه_مرادی، #پخشان_عزیزی، و دیگر دوستان در بند زنان زندان اوین
سلام و درود
خبر به ما رسید که خانم #حورا_نیکبخت با وجود شرایط جسمانی نامناسب و ابتلا به بیماری صعبالعلاج، همچنان علیه افرایش اعدامها «به ویژه در میان محرومان و به حاشیهراندگان» به اعتصاب غذای نامحدود خود ادامه میدهند.
میدانیم برای مقامات امنیتی و قضایی، جان یک زندانی در اعتصاب غذا، اغلب اهمیتی ندارد. آنها مرگ این عزیزان را با گزارشی کلیشهای با مضمون «ایست قلبی» مختومه میکنند. اما ما و شما خوب میدانیم که مرگ انسانی متعهد به کرامت انسان و حقوق بشر، آنهم در پشت میلههای زندان و در پی تصمیمی اخلاقی و سیاسی، نه فقط یک ضایعه انسانی، که زخمی عمیق بر پیکر وجدان جمعی ماست.
در زندان قزلحصار، در همسایگی هرروزهی چوبههای دار، ما همدرد حورا هستیم. درد دیدن و شنیدن مرگِ هرروزهی انسانهایی که قربانی ماشین بیرحم اعداماند، ما را نیز تا مرز فروپاشی میکشاند. اما باور داریم مقاومت و اعتراض اگر قرار است ماندگار و ثمربخش باشد، باید در قالب کنشهای جمعی، آگاهانه، و پایدار صورت گیرد.
خواهران عزیز، از شما تقاضا دارم این پیام را به حورای شریف و دلاور برسانید: ما به انتخاب شجاعانهاش برای اعتراض احترام میگذاریم، اما از او میخواهیم جان و سلامت خود را حفظ کند، چرا که حضور و صدای او در این مبارزه بسیار ارزشمندتر از غیاب و خاموشی اوست. راه مقابله با این جنون اعدام، تنها از مسیر ایستادگی جمعی، همبستگی واقعی، و تلاشهای هماهنگ میگذرد.
ما شاید در قعر این جهنم جنون و کشتار در زندانها تا مرز فروپاشی روحی برویم اما هرگز از پای نمی ایستیم و دست در دست هم با همراهی و عمل جمعی و با حمایت همه مردمان از «حق زندگی» همبندیها و همه زندانیان دفاع و در برابر سازمان سرکوب این حاکمیت مقاومت خواهیم کرد.
اینجانب ضمن سپاس از همه کنشگران کارزار ستایشبرانگیز «سهشنبههای نه به اعدام» در همهجای دنیا، درخواست میکنم ابتکار عمل بیشتر و متنوعتری دربرابر موج رو به افزایش اعدامها در پیش گیرند؛ از شما خواهران عزیز نیز خواهشمندم پیام برادر کوچکتان را به حورای عزیز رسانده و از ایشان بخواهید به دلیل نگرانی از عوارض احتمالی به اعتصاب غذای خود پایان دهند، بیایید در دفاع از «حق زندگی»، که بنیادینترین حق بشر است، بیوقفه بکوشیم.
با احترام
#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
ـ لازم به ذکر است، امروز در پی اعلام اعتصاب غذای پخشان عزیزی در حمایت از حورا نیکبخت و درخواست همبندیها، حورا نیکبخت به اعتصاب غذای خود خاتمه داد.
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سلام و درود
خبر به ما رسید که خانم #حورا_نیکبخت با وجود شرایط جسمانی نامناسب و ابتلا به بیماری صعبالعلاج، همچنان علیه افرایش اعدامها «به ویژه در میان محرومان و به حاشیهراندگان» به اعتصاب غذای نامحدود خود ادامه میدهند.
میدانیم برای مقامات امنیتی و قضایی، جان یک زندانی در اعتصاب غذا، اغلب اهمیتی ندارد. آنها مرگ این عزیزان را با گزارشی کلیشهای با مضمون «ایست قلبی» مختومه میکنند. اما ما و شما خوب میدانیم که مرگ انسانی متعهد به کرامت انسان و حقوق بشر، آنهم در پشت میلههای زندان و در پی تصمیمی اخلاقی و سیاسی، نه فقط یک ضایعه انسانی، که زخمی عمیق بر پیکر وجدان جمعی ماست.
در زندان قزلحصار، در همسایگی هرروزهی چوبههای دار، ما همدرد حورا هستیم. درد دیدن و شنیدن مرگِ هرروزهی انسانهایی که قربانی ماشین بیرحم اعداماند، ما را نیز تا مرز فروپاشی میکشاند. اما باور داریم مقاومت و اعتراض اگر قرار است ماندگار و ثمربخش باشد، باید در قالب کنشهای جمعی، آگاهانه، و پایدار صورت گیرد.
خواهران عزیز، از شما تقاضا دارم این پیام را به حورای شریف و دلاور برسانید: ما به انتخاب شجاعانهاش برای اعتراض احترام میگذاریم، اما از او میخواهیم جان و سلامت خود را حفظ کند، چرا که حضور و صدای او در این مبارزه بسیار ارزشمندتر از غیاب و خاموشی اوست. راه مقابله با این جنون اعدام، تنها از مسیر ایستادگی جمعی، همبستگی واقعی، و تلاشهای هماهنگ میگذرد.
ما شاید در قعر این جهنم جنون و کشتار در زندانها تا مرز فروپاشی روحی برویم اما هرگز از پای نمی ایستیم و دست در دست هم با همراهی و عمل جمعی و با حمایت همه مردمان از «حق زندگی» همبندیها و همه زندانیان دفاع و در برابر سازمان سرکوب این حاکمیت مقاومت خواهیم کرد.
اینجانب ضمن سپاس از همه کنشگران کارزار ستایشبرانگیز «سهشنبههای نه به اعدام» در همهجای دنیا، درخواست میکنم ابتکار عمل بیشتر و متنوعتری دربرابر موج رو به افزایش اعدامها در پیش گیرند؛ از شما خواهران عزیز نیز خواهشمندم پیام برادر کوچکتان را به حورای عزیز رسانده و از ایشان بخواهید به دلیل نگرانی از عوارض احتمالی به اعتصاب غذای خود پایان دهند، بیایید در دفاع از «حق زندگی»، که بنیادینترین حق بشر است، بیوقفه بکوشیم.
با احترام
#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
ـ لازم به ذکر است، امروز در پی اعلام اعتصاب غذای پخشان عزیزی در حمایت از حورا نیکبخت و درخواست همبندیها، حورا نیکبخت به اعتصاب غذای خود خاتمه داد.
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech