آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تکثیر شهامت

«سلام، وقتتون بخیر
روزی که تصمیم گرفتم اینطوری برم بیرون همه‌ی وجودم ترس بود، هر روزی که از خونه بیرونم با ترس می‌گذره.
با دیدن پلیس و خانم‌های محجبه و .... همه‌ی وجودم پر از استرس میشه.
ولی این راه رو باید ادامه بدیم، ایندفعه واقعا فرق می‌کنه. بالاخره پیروز میشیم»

- متن و ویدیوی ارسالی ازطرف یکی از مخاطبان توانا

- ترس‌ها و تردیدها همیشه وجود داره ولی این مردم ما هستند که شهامت خود را زندگی می‌کنند و با وجود همه تهدیدها از دیوار ترس عبور می‌کنند. روزی که همه دست به دست هم خیابان‌ها را تسخیر کنند و آواز آزادی بخوانند و رقص پیروزی را انجام دهند، دیر نیست. فقط باید به قدرت خود ایمان داشت، همدلی و هماهنگ بود...

یک روز این اتفاق خواهد افتاد.

#شهامت_مدنی #نافرمانی_مدنی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊5128👍12👌5😍2
در سال ۱۴۰۱ لحظات شگرفی از مقاومت مردم در برابر سرکوبگران رقم خورد که بسیاری از آن صحنه‌ها به علت عدم عکاسی و فیلمبرداری ثبت نشد. آنچه در فیلم‌ها و تصاویر دیده‌ایم تنها بخش کوچکی از واقعه بوده است.
یکی از هموطنان ما روز گذشته از مشاهدات خود برای ما به شرح زیر شهادت داده است:
«سلام توانای عزیز، ما که عزادار جوان‌های عزیزمون هستیم، نیکا که دیگه تیر خلاص بهمون زده، ولی من می‌خوام روایتی از اعتراضات ۱۴۰۱ رو براتون بگم که خودم شاهدش بودم، توی خیابان شریعتی، بالاتر از میرداماد.
نیروهای سرکوب دو‌ طرف خیابان ایستاده بودن خانمی مسن حدود ۸۰ ساله چادری با دختر خانمشون که بدون حجاب بود و‌ پسرشون که حدود ۳۰ سال داشت، داشتن از پیاده‌رو رد میشدن، ما هم پشت سرشون بودیم که یکی از نیروها. تنه‌اش خورد به دختر این مادر، مادر سرش داد کشید همون لحظه مامور مافوقش بطور وحشیانه‌ای شروع کرد به تیراندازی!
اون مادر افتاد روی زمین ولی اون وحشی اجازه نمی‌داد مادر بلند بشه. پسرش خودش رو انداخت روی مادرش، اون باز هم تیراندازی می‌کرد. البته ساچمه‌ای بود ولی گوش پسر شروع کرد به خون‌ریزی و سعی می‌کرد با مادرش از محل دور بشه، ولی همچنان به شلیک ادامه می‌دادن، تا بالاخره با کمک مردم مادر رو ‌‌کشید بیرون یکی از بدترین صحنه‌هایی بود که دیدم ‌تا مدت‌ها کابوس می‌دیدم.»

- روایت‌گری وحشی‌گری سرکوبگران و. شجاعت مردم ایران، برای ثبت وقایع در حافظه تاریخی ملت مهم است. روزی از این روایت‌ها نویسندگان و فیلمسازان استفاده خواهند کرد و چراغی خواهند ساخت برای نسل‌های آینده.
روایت‌گری در زمانه‌ای که سرکوبگران در حال انکار واقعیت‌های مبرهن هستند، سهم مهمی در ثبت جنایت و پاسخگو کردن بانیان آن در آینده دارد.
بعدها ممکن است ویدیوهایی از این وقایع هم پیدا شود و بتوان بین تصاویر و مشاهدات مطابقت ایجاد کرد و افراد در دادگاه در جریان فرآینذ عدالت انتقالی شهادت بدهند.

#روایتگری #شهامت #سرکوب #مبارزه_مدنی #انقلاب۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔3016👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زیستن به مثابه شجاعت و معنا

رضا احمدی مجاوری_روانپزشک

در امروز زمانی که زندگی کردن و ادامه دادن ایرانیان، شجاعانه‌ترین کاریست که می‌توان انجام داد، #مردم_معمولی ایرانی به همراه آسیب‌دیدگان و دادخواهان اعتراضات، درد و رنج‌هایشان را بدون آنکه انکار کنند یا دچار خودفریبی و امیدواری ساده لوحانه شوند، با شجاعت معنا می‌دهند و با چراغ راهنمای این معنای مبتنی بر واقعیت،گام‌های زیستن دردمندانه و شجاعانه خود را، هریک به سبک و سیاق خود تنظیم و تداوم می‌دهند. گام هایی که گاه از دنیای جامعه تحلیلگران و روشنفکران، چنان پیشی می‌گیرد که تعجب برانگیز می‌نماید و از دنیای غیرواقعی حاکمیت نیز فرسنگ‌ها متفاوت بنظر می‌آید.

از اینستاگرام دکتر رضا احمدی مجاوری
#شهامت #ایران #دادخواهان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
36👍5
«‍ من شوخی یا جدی، همیشه اعتقاد داشته‌ام مردی که کیسه پلاستیکی در دست دارد اهلی‌ترین و بی‌خطرترین موجود دنیاست.
هر موقع از مغازه‌ای بیرون می‌آیم با کیسه حاوی خریدهای روزانه در دستم، همیشه به یاد این مرد چینی کیسه به دست می‌افتم. مرد" کیسه پلاستیکی به دست" اصولا جز خانواده‌اش به چیز دیگری فکر نمی‌کند. انسانی است از طبقه زیر متوسط و چه بسا فقیر که احتمالا هیچ کاری با سیاست ندارد زیرا تنها هدفش معیشت روزانه و پر کردن شکم گرسنه‌ی خودش و خانواده‌اش است. اما اینجا در میدان تیانانمن پکن در سی و پنج سال پیش، در روز چهارم ژوئن، مرد آرام کیسه به دست یک بار برای همیشه قید بی‌طرفی و بی‌عملی همیشگی‌اش را زد و با شجاعت هر چه تمام در برابر قدرت عریان دیکتاتوری حاکم ایستاد. این تصویری نمادین از به جان آمدن یک شهروند معمولی تحت یک حکومت استبدادی و به پا خاستن تمام قد او در برابر قدرت سخت دیکتاتوری است.شجاعتی بی حد و مرز، و نمادی از همه شورشیان گمنام در جای جای جهان بی ترحم مستبدان.در آن یکی دو روز ارتش چین کمونیست بیش از سه هزار آزادیخواه چینی را قتل عام کرد.موقعی که یک جنبش بیشترین نیروی خود را از قدرت اخلاقی‌اش می‌گیرد و نه از قدرت سیاسی، کار برای سرکوب کردن چنین جنبشی بسیار دشوار، و چه بسا ناممکن، می‌شود.

عکس از :جف وایدنر، خبرنگار آسوشیتدپرس»

متن و عکس برگرفته از صفحه اینستاگرام آقای بیژن اشتری، مترجم و نویسنده
@bijan_ashtari

مرتبط:
منشور ٠٨: فراخوانی برای دموکراسی در چین
https://tavaana.org/charter_08_china/
محاکمه وی جینگ‌شنگ
https://tavaana.org/trial_of_wei_jingsheng/

#دیکتاتوری #شهامت_مدنی #قدرت_مردم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍41👌43🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا:
«آیا اصلاح طلب حکومتی که اینک رئیس دولت (و نه رئیس جمهور) شده، منجی ایران خواهد بود یا صرفاً مجری منویات رهبر؟

چرا برخی هموطنان با اینکه بارها به اصلاح طلبان حکومتی اعتماد کرده و نتیجه را دیده بودند دوباره اعتماد کردند؟
امید کاذب چیست؟ ناامیدی واقع بینانه چیست؟
چرا برخی از ما متاسفانه امید کاذب را ترجیح می‌دهیم؟
اصلاح طلبان حکومتی چگونه به عادی‌سازی شر می‌پردازند؟
آیا به دستاوردهای جنبش مهسا به قدر کافی توجه می‌کنیم؟
به خودمان امید داشته باشیم یا به اصلاح طلبان حکومتی؟»

- دکتر باقری‌نیا از «ناامیدی واقع‌بینانه» می‌گوید که نیاز به شجاعت و شهامت مواجهه با دشواری و خارج شدن از منطقه امن عادت‌ها دارد، اما ذهن ما انسان‌ها به دنبال تسلی کوتاه مدت است و به «امید کاذب» پناه می‌برد.

خوشبختانه اکثریت مردم ایران ، از «امید کاذب» گذر کرده‌اند ولی اقلیتی همچنان به تسلی‌های کوتاه مدت پناه بردند.

شهامت مواجه شدن با شرایط دشوار را مردم ما بارها زندگی کرده‌اند و گام‌های موثری به جلو برداشته‌اند، مثل نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری ....

#سیرک_انتخابات #شهامت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍535
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی از لحظات شکوهمند خیزش انقلابی مردم ایران در سال ۱۴۰۱

روزهایی که شهامت مردم پایه‌های اقتدار رژیم را به لرزه درآورد و اکنون خیزش مردمی، آتشی زیر خاکستر است که همچنان روشن است.
مردم در سال ۱۴۰۱ به قدرت خود پی بردند. در سیرک انتصابات سال ۱۴۰۳ نشان دادند که همچنان با هم همبسته هستند و اگر بخواهند به خیابان بازگردند، این بار با تجربه‌تر در کنار هم خواهند بود.

#مهسا_امينى #همبستگی #شهامت #تکثیر_شهامت #باری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍469🥰1💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ ایرانیم
کاری از گروه ایران

«می‌خوانمت ای ایران
که آزاده شدی ایران
قسم به خون یاران
می‌جنگیم تا پایان

برای من برای تو برای انقلاب
برای زن برای مرد برای اتحاد
بیرون کنیم این ضحاک
تا آباد شود این خاک

همه یک دست فریادیم
که از سینه سر دادیم
برادرم خواهرم
ما همه یک جانیم

ایرانیم»

- کاری از هنرمندان ایران

#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعتراض #شهامت #مبارزه_مدنی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
37💯5👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیازی به ابرانسان نداریم؛ با خرد و شجاعت، مغولان را بیرون می‌کنیم!

دکتر حسن باقری‌نیا، استاد اخراجی دانشگاه حکیم سبزواری، منجی‌گرایی را آفت زیست مطلوب اجتماعی ما ایرانیان می‌داند. آیا برای بهبود اوضاع و خروج از نقش قربانی، باید منتظر یک «ابرانسان» باشیم؟

او می‌گوید: آیا مردم ایران همیشه نقش قربانی را داشته‌اند؟ قربانیانی که انگار کاری از دستشان برنمی‌آید، درحالی‌که ظالمی در رأس قدرت است؟

او نگاهی به تاریخ می‌اندازد و می‌گوید: در دین زرتشت، زرتشتیان منتظر سوشیانت هستند که روزی بیاید و عالم بشریت را از تاریکی، جهل و فساد نجات دهد. در دوره اسلامی هم منجی‌گرایی به شکلی دیگر مطرح شده است.

در پاسخ به این پرسش که آیا تاریخ ایران همیشه بر اسطوره‌ها و منجی‌ها تکیه کرده، دکتر باقری‌نیا می‌گوید: گاهی بله. در شاهنامه هم این الگو دیده می‌شود؛ گویی همیشه باید کاوه‌ای یا فریدونی باشد تا علیه ظلم ضحاک قیام کند، انگار مردم خود آغازگر تغییر نیستند.

اما همیشه این‌گونه نبوده است.

او انقلاب مشروطه را نمونه‌ای می‌داند که در آن مردم خود علیه ظلم قیام کردند و با سازوکار مدنی قدرت شاه را محدود ساختند، بدون اینکه منتظر نجات‌بخشی باشند.

نمونه دیگر نهضت سربداران در قرن هشتم هجری است؛ مردم باشتین در سبزوار خود علیه ظلم برخاستند، بدون آنکه چشم‌به‌راه مهدی یا سوشیانت باشند. همه متحد شدند و بدون نیاز به منجی، مغولان را شکست دادند.

در جنبش مهسا هم همین اتفاق افتاد. دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری در ششم مهر ۱۴۰۱، در اوج خشونت حکومتی، اولین تحصن را برگزار کردند. یکی از شعارهایشان این بود: «استاد با غیرت، حمایت حمایت!». دیدن این پیشگامی باعث شد که احساس کنم نمی‌توانم سکوت کنم.

پس جامعه ایران همیشه منتظر منجی نبوده است.

دکتر باقری‌نیا می‌گوید:
ما آدم‌ها نیازی به ابرانسان نداریم، نیازی به اسطوره نداریم، نیازی به یک انسان آسمانی نداریم. ما می‌توانیم با عقل، خرد جمعی، شجاعت و ایستادگی، بار دیگر مغولان را از این سرزمین بیرون برانیم.


#حسن_باقری_نیا #ایران #شهامت #خودجوشی #عاملیت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍503👌2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا، تحلیل‌گر اجتماعی، در این ویدیو به این سوال که «هژمونی فرهنگی چیست و جمهوری اسلامی چگونه در این سالیان از آن بهره گرفته است؟» پاسخ می‌دهد.

او می‌گوید:
«آنتونیو گرامشی فیلسوف ایتالیایی اولین بار از مفهوم هژمونی فرهنگی به معنای تسلط و نفوذ یک گروه یا طبقه خاص به روش‌های غیر ملموس استفاده کرد.
نظام‌های تمامیت خواه سالانه حجم بسیار زیادی از بودجه‌های خود را صرف القاء دکترین‌های خود می‌کنند.
اما شهروندان مسئولیت پذیر با قدرت به ظاهر کوچک اما تاثیرگذار نقد و تفکر انتقادی این سلطه فرهنگی را در هم می‌شکنند.»

آقای باقری‌نیا در این ویدیو به مسئولیت خود در هنگام تصدی در سمت‌های دولتی اشاره می‌کند و در نوشته‌ای می‌گوید:
«اینجانب حسن باقری‌نیا که در طول سال‌های خدمتم در آموزش و پرورش، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه‌ ناخواسته در خدمت هژمونی فرهنگی جمهوری اسلامی بوده‌ام از هموطنانم عذرخواهی می‌کنم.»

در فرآیند عدالت انتقالی، پذیرش مسئولیت و عذرخواهی و تلاش برای جبران، حائز اهمیت هستند.
بسیاری از افراد شاید این شهامت را نداشته باشند که مسئولیت‌پذبر باشند و درباره خودشان سخن بگویند.

با قدردانی از شهامت آقای باقری‌نیا و ستایش کناره‌گیری ایشان از سمت‌های حکومتی در سال‌های قبل، ایستادگی در سمت مردم و مقاومت و هزینه دادن ایشان در سال‌های اخیر، از سایر افراد بخواهیم که این شهامت را داشته باشند و میزان نقش خود را (به هر اندازه که بوده) در تحکیم پایه‌های استبداد بیان کنند و بابت آن عذرخواهی کرده و در صدد جبران برآیند.

#حسن_باقری_نیا #شهامت_مدنی #عدالت_انتقالی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍22🕊41
دستگاه سرکوب ترک خورده. نشانه‌ها روشن‌اند

✍️آرش وطنخواه، روان‌شناس

به‌عنوان روانشناس و کنشگر اجتماعی، سال‌هاست صدای درد و امید را در روان جمعی مردم شنیده‌ام. امروز، بیش از هر زمان دیگر، نظامی که بر پایه‌ی سرکوب و تحقیر بنا شده، نشانه‌های آشکار فروپاشی را بروز می‌دهد. دیگر نه مردم از آن می‌هراسند، نه خود نظام توان کنترل دارد.

ما با یک واقعیت ساده روبه‌رو هستیم: حکومتی که توهم کنترل را جایگزین واقعیات کرده بود، حالا اسیر همان توهم شده است. این سقوط فقط سیاسی نیست، فروپاشی یک روان فرسوده و بیمار است.

در این روزهای تلخ، دل من با تمام مردمی‌ست که زخمی‌اند — از مادران داغ‌دیده تا جوانانی که آینده‌شان در تاریکی محو شده. اما این بار درد، بی‌ثمر نخواهد ماند. ملت از ترس عبور کرده، از خشم گذشته، و اکنون در آستانه‌ی کنش آگاهانه ایستاده است.

دستگاه سرکوب ترک خورده. نشانه‌ها روشن‌اند. این پایان، آغاز راهی‌ست برای بازسازی روان جمعی، برای تولد ایرانی رها از ترس، رها از تحقیر.

بیایید در این گذار تاریخی، نه با ترس که با آگاهی، شجاعت و همبستگی حرکت کنیم. آینده‌ای انسانی‌تر، در دست خود ماست.

ـ مطلب بالا را آرش وطنخواه، روان‌شناس ارسال کرده‌اند

#همبستگی #شهامت #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍4210🕊3
آغاز کن، حتی اگر پایان را نمی‌دانی؛
چرا در مبارزه با استبداد، «امید واهی» آسیب‌زا است؟


در قدرت بی‌قدرتان، واتسلاف هاول تفاوتی بنیادین را برجسته می‌کند:
امید را از آنچه او «زادگی» یا تولد می‌نامد، جدا می‌سازد.

در نظام‌های سرکوبگر، امید اغلب به شکل یک انتظار منفعلانه درمی‌آید:
امید به اینکه روزی شرایط خودبه‌خود بهتر شود،
یا کسی بیاید و ما را نجات دهد،
یا ظلم، خودبه‌خود فروبریزد.

این نوع امید، اگرچه دل‌فریب است، در واقع ما را از مسئولیت فردی و کنش فعال دور می‌کند.
ما را به تماشاگرانی تبدیل می‌کند که در حاشیه مانده‌اند، منتظر تغییری که قرار نیست از جایی بیرون آغاز شود.

اما در مقابل، هاول از مفهومی سخن می‌گوید که به‌مراتب ریشه‌دارتر و رهایی‌بخش‌تر است: زادگی.

زادگی، یا تولد، یعنی توانایی انسان برای آغاز کردن چیزی نو—بی‌پیشینه، بی‌دستور، بی‌انتظار پاداش.
یعنی برخاستن، ایستادن، و عمل کردن نه به‌خاطر تضمین نتیجه، بلکه به‌خاطر درستی آن عمل.

در این معنا، زادگی یعنی من تصمیم می‌گیرم «با حقیقت زندگی کنم»، حتی اگر هیچ‌کس نبیند یا همراهی نکند.
یعنی من دروغ را نمی‌پذیرم، حتی اگر تنها بمانم.
و همین کنش کوچک، همین نه‌گفتن فردی، می‌تواند آغاز شکافی در دیوار عظیم استبداد باشد.

در مسیر آزادی، آن‌چه ما را پیش می‌برد، نه امید به نجات، بلکه شجاعت آغاز کردن است.
شجاعت زاده شدن، هر روز، در لحظه‌ای که می‌توانیم حقیقت را انتخاب کنیم حتی در تاریک‌ترین شرایط.

هاول به ما یادآوری می‌کند:

«امید، نه به معنای خوش‌بینی، بلکه به معنای زیستن در راستی است، صرف‌نظر از آن‌که نتیجه چه باشد.»
نه منتظر بمان، نه امیدوار باش—زاده شو
و این، عمیق‌ترین قدرت بی‌قدرتان است.


ـ مطلب فوق را یکی از مخاطبان فرستاده است.

#واتسلاو_هاول #شهامت #امید #مقاومت_مدنی #مقاومت_زندگیست #مسئولیت_فردی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👌1912
رذیلت محافظه‌کاری در عصر استبداد؛
در برابر ظلم، بی‌طرفی وجود ندارد. یا بخشی از راه حل هستیم، یا بخشی از مشکل!

پیام همراهان

در لحظاتی که تاریخ یک ملت در گردنه‌های دشوار و تاریک رقم می‌خورد، سکوت و بی‌تفاوتی نه تنها گناهی اخلاقی بلکه خیانتی به آینده نسل‌هاست. جامعه امروز ایران در یکی از این لحظات تاریخی قرار دارد؛ لحظه‌ای که سلطه‌گری، سرکوب، فساد ساختاری، و سلب بنیادی‌ترین آزادی‌ها به هنجار تبدیل شده است. در چنین فضایی، محافظه‌کاری ـ که شاید زمانی به‌عنوان احتیاط یا تدبیر سیاسی توجیه‌پذیر بود ـ اکنون به رذیلت اخلاقی تبدیل شده است.

محافظه‌کاری؛ چهره‌ای محترم از ترس

در ادبیات سیاسی، محافظه‌کاری اغلب به‌عنوان گرایشی محتاطانه برای حفظ وضع موجود توصیف می‌شود. اما در عمل، به‌ویژه در نظام‌های استبدادی، محافظه‌کاری معنای دیگری می‌یابد:

پرهیز از درگیر شدن با قدرت حتی در برابر ظلم آشکار

ترجیح امنیت شخصی به مسئولیت جمعی

لباس عقلانیت پوشاندن به سکوت و انفعال


اما آیا عقلانی است که در برابر ظلم سکوت کنیم تنها به این امید که گزندی به ما نرسد؟ آیا انسانی است که بر رنج دیگران چشم ببندیم تا زندگی روزمره خود را بی‌دردسر طی کنیم؟ این‌گونه «عقلانیت» در عمل به انفعال، همدستی، و تداوم چرخه‌ی ستم می‌انجامد.

چرا امروز زمان شجاعت اخلاقی است؟

در برابر دستگاهی که بر پایه‌ی خشونت سازمان‌یافته، تبعیض سیستماتیک، و نفی کرامت انسانی بنا شده، سکوت نه بی‌طرفی که انتخابی آشکار در کنار ستم‌گر است. شهروندی مسئول، امروز دیگر تنها به معنای رأی دادن یا نظر داشتن نیست؛ بلکه به معنای مشارکت فعال در تغییر شرایط ظالمانه است.

شجاعت اخلاقی یعنی چه؟

شجاعت اخلاقی در شرایط فعلی ایران به معنای:

سخن گفتن از حقیقت در فضای ترس‌زده

همبستگی با آسیب‌دیدگان

حمایت از کنشگران اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

کنار گذاشتن سود شخصی برای تحقق خیر جمعی


شجاعت، الزاماً به معنای فداکاری‌های بزرگ نیست. گاه یک «نه» گفتن ساده، یک انتشار واقعیت، یک امتناع از دروغ، خود کنشی انقلابی است.

محافظه‌کاری در عصر دیکتاتوری دیگر یک گزینه شخصی نیست؛ مسئولیتی اجتماعی‌ست. و شجاعت، در روزگار ما نه قهرمانی دور از دسترس، بلکه فضیلتی ضروری است.
شهروندان آگاه و مسئول، اکنون بیش از هر زمان دیگری به ایران نیاز دارند.
در برابر ظلم، بی‌طرفی وجود ندارد. یا بخشی از راه حل هستیم، یا بخشی از مشکل.

بیایید به جای ترس، شرافت را انتخاب کنیم.
به جای مصلحت‌اندیشی، حقیقت را.
و به جای عافیت‌طلبی، کنش‌گری برای آزادی را.

#شهامت #مسئولیت_اجتماعی #استبداد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊179👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حانم قادری: مشکل اصلی در ضعف اپوزیسیون است نه قدرت جمهوری اسلامی

حانم قادری در گفت‌وگویی با رسانه «استودیو پات» تأکید کرد: «اوضاع کشور به دلیل قدرت جمهوری اسلامی تغییر نمی‌کند، بلکه ناشی از ضعف اپوزیسیون است که گرفتار تعصبات درونی است. هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده، برخی به دنبال قدرت‌اند.»

او با اشاره به خطر واگرایی و فروپاشی اجتماعی افزود: «اگر ایرانی‌ها به یکدیگر اعتماد نکنند و ابتکار و خلاقیت به خرج ندهند، حتی کیان و تمامیت ارضی کشور هم می‌تواند در معرض تهدید قرار گیرد. برای خروج از زیست ولایی، باید ابتدا خود را باور کنیم؛ کرد و ترک، فارس و بلوچ، شیعه و بهائی باید به هم اعتماد کنند.»

قادری با یادآوری سخن معروف ابوالحسن خرقانی گفت: «او می‌گفت هر کس به این سرا درآمد، نانش دهید و از دینش مپرسید. این باید گفتمان امروز ما باشد. هیچ ایرانی نباید گرسنه بماند و هیچ ایرانی نباید در بیان حرف خود دچار لکنت شود.»


#اعتماد #همگرایی #شهامت_مدنی #حاتم_قادری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍306
فراتر از خویش؛ تأملی در معنای انسان در روزگار استبداد

پیام همراهان

در روان‌شناسی انسان‌گرا، آبراهام مزلو از «خود شکوفایی» سخن گفت؛
مرحله‌ای که انسان استعدادهای درونی خود را شکوفا می‌کند
و به آن‌چه می‌تواند باشد، بدل می‌شود.
اما در جهان رنج و نابرابری، در زیست مردمان دربند،
مرتبه‌ای والاتر از شکوفایی پدیدار می‌شود؛
چیزی که ویکتور فرانکل آن را از خود فراروی (Self-Transcendence) می‌نامد—
لحظه‌ای که انسان از مرز خویش می‌گذرد و برای معنا می‌زید.

از خود فراروی یعنی دل سپردن به امری فراتر از امنیت و آسایش شخصی؛
یعنی ترجیح حقیقت بر مصلحت، عدالت بر بقا، و معنا بر ترس.
انسانِ فرارونده، تنها در پی کامیابی نیست؛ در پی معناست.
او خطر می‌کند، نه برای سود،
بلکه برای معنا بخشیدن به بودن خود.

کنشگران مدنی در ایران، چهره‌های روشن این فراروی‌اند.
آنان که در برابر نظامی استبدادی ایستاده‌اند،
و بهای آزادگی‌شان زندان، تبعید، یا خاموشی بوده است.
آنان که به جای «نجات خویش»، وجدان جامعه شدند.
در روزگاری که سکوت، ضامن بقاست، آنان سخن گفتند؛
در زمانی که بی‌تفاوتی، عادت شده، آنان مسئول ماندند.

آنان از مرز فردیت گذشته‌اند تا صدای جمع شوند.
از آرامش چشم پوشیده‌اند تا عدالت بیدار بماند.
در وجودشان شجاعت اخلاقی با عشق به حقیقت درآمیخته است.
آنان زنده‌اند تا یادمان آورند:
انسان بودن یعنی فراتر رفتن از خویش.

اگر خود شکوفایی، اوج رشد فردی است،
از خود فراروی، اوج انسان بودن است.
زیرا تنها در فراروی از خویش است که انسان،
به معنا، به دیگری، و به آزادی پیوند می‌خورد.


این یادداشت را
به همه‌ی زندانیان سیاسیِ شریف
که در بندِ ضحاکِ زمانه گرفتارند،
با احترام، مهر و امید تقدیم می‌کنم.


#استبداد #زندانی_سیاسی #شهامت_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊176
آن روز که مردم دیگر نترسند؛
شجاعت‌های کوچک، آغازِ آزادی‌های بزرگ

پیام همراهان

استبداد، فقط با خشونت پابرجا نمی‌ماند؛
با ذهن‌هایی پابرجاست که از «هزینه‌ی آزادی» می‌ترسند و به «امنیت سکوت» دل بسته‌اند.
اما حقیقت ساده‌تر از آن است که می‌پنداریم:
قدرت استبداد، نه در سلاح است، نه در قانون — در ترس ماست.
و وقتی مردم نترسند، استبداد فرو می‌ریزد،
بی‌آن‌که حتی یک گلوله شلیک شود.

اغلب ما گمان می‌کنیم شجاعت یعنی ریسک های بزرگ.
اما در واقع، شجاعتِ در شکل های دیگر می‌تواند بی‌صدا باشد —
در اتاقی کوچک، در کلاسی آرام، در تابلوی نقاشی یا مقاله‌ای کوتاه،
اما حقیقت را تحریف نمی‌کند.

شجاعت، یعنی معلمی که در کلاسش جرأت می‌کند بگوید: «فکر کن، حتی اگر خلاف کتاب باشد.»
یعنی استادی که در جمعی رسمی، جمله‌ای کوتاه اما صادق می‌گوید و با همان جمله، ذهن‌ها را بیدار می‌کند.
یعنی هنرمندی که در سکوتِ رنگ‌ها، در شعر یا تصویرش، درد جامعه را بی‌هیاهو به یاد می‌آورد.
یعنی روزنامه‌نگاری که واژه‌هایش را با دقت می‌چیند تا حقیقت را بگوید، بی‌آن‌که تیترش تند باشد.
و حتی یعنی شهروندی که در گفت‌وگوی روزمره، دروغی را که می‌داند دروغ است، تکرار نمی‌کند.

همه‌ی این آدم‌ها، هنوز زنده‌اند، هنوز کار می‌کنند، هنوز می‌خندند.
اما هرکدامشان، هر روز، تاریکی را ذره‌ای عقب‌تر می‌رانند.
آن‌ها به ما یادآوری می‌کنند که شجاعت همیشه پرهزینه نیست، اما همیشه مؤثر است.

اگر بتوانیم از این انسان‌های بی‌ادعا «نماد» بسازیم،
شجاعت چهره‌ای انسانی و قابل لمس پیدا می‌کند.
ما باید از قهرمان‌سازیِ و منجی محوری فاصله بگیریم
و به نمادسازی از زندگی‌های شجاعانه و سالم رو بیاوریم —
از معلمی که کنار تخته حقیقت می‌گوید،
از هنرمندی که با لبخند نقد می‌کند،
از استادی که با وقارِ دانایی، نترسی را منتقل می‌کند.

وقتی جامعه ببیند که می‌توان شجاع بود و همچنان زیست،
می‌توان حقیقت گفت و همچنان محترم ماند،
ترس جمعی شروع به فروریختن می‌کند.
و همین فروپاشیِ درونی، آغازی بر پایان استبداد است.

استبداد فقط از قهرمانان بزرگ نمی‌ترسد؛
از انسان‌های عادی‌ای می‌ترسد که دیگر نمی‌ترسند.
از آن لحظه‌ای که ترس در درون مردم بمیرد،
قدرت بیرونی مستبد دیگر معنا ندارد.

آزادی از بیرون نمی‌آید؛ از درون آغاز می‌شود.
و روزی که ما، هرکدام در اندازه‌ی خود، تصمیم بگیریم راست بگوییم،
منصف باشیم، و سکوت نکنیم،
آن روز، بی‌صدا اما عمیق، جامعه وارد دور تازه‌ای از رهایی می‌شود.

آری، آن روز که مردم دیگر نترسند،
استبداد از درون تهی می‌شود —
و تاریخ، دوباره جان می‌گیرد.

#همبستگی #شهامت #مبارزه_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍213💔1
پایان استبداد، با شجاعت و افشاگری؛
نه با ترس و سکوت!


پیام همراهان

هیچ استبدادی تنها با زور دوام نمی‌آورد؛ آن‌چه عمرش را دراز می‌کند، ترس در دل مردم است. ترس، شکل خشونت خاموش است؛ نه فقط در زندان و بازداشتگاه، بلکه در سکوت‌ها، نگاه‌های خالی و جملاتی که گفته نمی‌شوند. حکومت‌های اقتدارگرا می‌دانند جامعه‌ای که بترسد، خودش دیوارهای درون ذهنش را می‌سازد و نیازی به سرکوب فیزیکی گسترده ندارد. تجربهٔ اعتراض‌های سال ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ نشان داد که سرکوب کوتاه‌مدت خیابان‌ها را کنترل می‌کند، اما مشروعیت حکومت را کاهش می‌دهد و به مرور بر مقاومت جمعی تأثیر می‌گذارد.

راه بازپس‌گیری قدرت از ترس، گفتن و شنیدن روایت‌هاست. هر تجربهٔ فردی که از سکوت بیرون می‌آید، سنگی است در دیوار استبداد. جنبش‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ در ایران نشان دادند که وقتی مردم می‌بینند دیگران هم مقاومت می‌کنند، احساس انزوا کاهش می‌یابد و انگیزه برای مشارکت افزایش پیدا می‌کند. شجاعت در این مسیر یعنی بازپس‌گیری حق گفتن، حتی وقتی فضا تنگ و محدود است.

افشاگری، به معنای اخلاقی و مستندش، ادامه‌ی همین شجاعت است. هر تصویر، گزارش یا روایت دقیق از خشونت و نقض حقوق، هزینهٔ سرکوب را بالا می‌برد. حتی بدون شعار یا خشونت، انتشار حقیقت مشروعیت زور را کاهش می‌دهد و جهان را نسبت به اعمال حکومت حساس می‌کند. در آبان ۹۸ زمانی که اینترنت قطع شد، نشان داد که حکومت می‌تواند خشونت را موقتاً پنهان کند، اما مستندسازی و افشاگری بعدی هزینهٔ بلندمدت سیاسی و حقوقی ایجاد می‌کند.

استبداد با سکوت زنده می‌ماند و با شجاعت و افشاگری می‌میرد. مسیر تغییر مرحله‌ای است:

۱. آگاهی و هم‌دلی برای کاهش ترس


۲. روایت و افشاگری مستند برای افزایش هزینه‌ی سرکوب


۳. همبستگی و استمرار برای تثبیت تغییر
این سه مرحله، هرچند آهسته، ولی پایدار، جامعه را به کنش آگاهانه و اخلاقی ترغیب می‌کند و آغازگر پایان استبداد است.


#همبستگی #دادخواهی #روایتگری #استبداد #شهامت_مدنی #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍181
چطور مردم را در مقابل استبداد شجاع‌تر کنیم؟

پیام همراهان

در نظام‌های استبدادی، ترس ابزار اصلی کنترل است. ترسی که از بازداشت، طرد اجتماعی یا آسیب تغذیه می‌کند و سکوت می‌آفریند. اما تاریخ نشان داده هیچ قدرتی در برابر شجاعت جمعی مردم پایدار نمانده است. پرسش این است: چگونه می‌توان این شجاعت را در مردم بیدار کرد و هزینه‌ی مشارکت را کاهش داد؟

۱. ترس خود را بفهمیم تا بر آن غلبه کنیم
از نگاه تکاملی، مغز انسان برای بقا طراحی شده و تمایل دارد خطر را «بیش‌برآورد» کند. این واکنش در طبیعت مفید بود، اما در زندگی اجتماعی، گاهی ما را از اقدام بازمی‌دارد. بسیاری از کنشگران مدنی بعدها دریافته‌اند که بخشی از ترس‌هایشان بی‌دلیل بوده و تنها با عمل و تجربه، فهمیده‌اند خطر واقعی کمتر از تصورشان است. شناخت این اغراق در ترس، نخستین گام برای تبدیل آن به شجاعت آگاهانه است.

۲. شجاعت‌های کوچک را جدی بگیریم و از آن‌ها نماد بسازیم
شجاعت همیشه با فریاد جمعی آغاز نمی‌شود. گفتن حقیقت، حمایت از دیگری، یا افشای بی‌عدالتی در جمعی کوچک، نخستین گام‌ها هستند. اگر این رفتارها روایت شوند و چهره‌ی کنشگران به نماد شجاعت مدنی بدل شود، الهام‌بخش دیگران خواهند شد. جنبش «همبستگی» در لهستان و کنش زنان ایرانی نمونه‌هایی از این نمادسازی‌اند.

۳. شبکه‌های حمایتی بسازیم
ترس وقتی می‌میرد که انسان تنها نباشد. حلقه‌های اعتماد خانوادگی، گروه‌های دوستانه و انجمن‌های مدنی – حتی در فضای مجازی و رمزگذاری‌شده – پناهگاه شجاعت‌اند. حمایت جمعی، مسئولیت فردی را سبک می‌کند و مردم را تشویق به اقدام می‌نماید.

۴. آگاهی و روایت را گسترش دهیم
جین شارپ می‌گوید: «آگاهی، نخستین سلاح مردم است.» دانستن حقوق شهروندی، مهارت‌های کنش غیرخشونت‌آمیز و امنیت دیجیتال، حس کنترل می‌آفریند. روایت شجاعت‌ها و تبدیل آن‌ها به نماد، انرژی روانی جمع را تقویت می‌کند و دیگران را به اقدام دلیرانه دعوت می‌کند.

۵. شجاعت آگاهانه، نه شتاب‌زده
شجاعت یعنی ترس را ببینی و باز هم قدم برداری، نه آنکه خطر را انکار کنی. احتیاط، دشمن شجاعت نیست؛ محافظ آن است.

در نهایت، هر سخن صادقانه و هر نماد شجاعت، ضربه‌ای است به دیوار ترس. هر بار که مردم از این نمادها نیرو می‌گیرند و بر ترس خود غلبه می‌کنند، استبداد اندکی ضعیف‌تر می‌شود و مسیر آزادی هموارتر می‌گردد.


#شهامت_مدنی #مبارزه_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
10🕊3👌1
جین شارپ:
قدرتِ حاکمان از اطاعتِ مردم برمی‌خیزد؛ وقتی اطاعت شکسته شود، قدرت فرو می‌ریزد

پیام همراهان

در هر جامعه‌ی استبدادی، آزادی نه ناگهانی می‌آید و نه از بالا بخشیده می‌شود. آزادی بر دو بال استوار است: شجاعت مردم و افشاگری حاکمیت. این دو بال، آرام و پیوسته رشد می‌کنند؛ یکی از دل آگاهی و همبستگی مردم، و دیگری از درون تناقض‌ها و دروغ‌های قدرت.

جین شارپ، نظریه‌پرداز مقاومت مدنی، می‌گوید قدرت دیکتاتور تا زمانی دوام دارد که مردم از او اطاعت کنند. وقتی اطاعت شکسته شود، حتی حکومت مسلح هم در برابر اراده‌ی جمعی ناتوان است. وظیفه‌ی کنشگران مدنی همین‌جا آغاز می‌شود: کاهش هزینه‌ی شجاعت.

شجاعت به معنای قهرمانی نیست؛ گفتن حقیقت در جمعی کوچک، حمایت از دیگری، آموزش، روایتگری و نترسیدن از هم‌فکری نیز شجاعت‌اند. هر بار که ترس به زبان آورده می‌شود، کمی از قدرتش کاسته می‌شود. تجربه‌ی جنبش‌های جهانی، از لهستان تا ایران، نشان می‌دهد که شجاعت فردی وقتی بازتاب پیدا کند، به شجاعت جمعی بدل می‌شود و مشارکت را زنده می‌کند.

بال دوم آزادی، افشاگری است. حکومت‌های سرکوبگر از سکوت و فراموشی تغذیه می‌کنند. مستندسازی، روایت قربانیان و افشای حقیقت، پرده از چهره‌ی قدرت برمی‌دارد و مشروعیت ظلم را می‌ریزد. وقتی دروغ‌ها دیده و شنیده شوند، هزینه‌ی سرکوب بالا می‌رود و دیگر هیچ حکومت مستبدی نمی‌تواند بدون پاسخ دوام بیاورد. تجربه‌ی آفریقای جنوبی، شیلی و ایران نشان داده است که رسوایی حاکمیت، نخستین نشانه‌ی فروپاشی درونی نظام است؛ جایی که حکومت هنوز ایستاده اما اعتبارش مرده است.

آزادی زمانی آغاز می‌شود که این دو بال فعال شوند: مردم شجاع‌تر شوند و قدرت رسواتر. مسیر این پرواز نه با خشونت، بلکه با آگاهی، همبستگی و اخلاق طی می‌شود. زیرا در نهایت، سقوط استبداد یعنی بازگشت کرامت به انسان.


#استبداد_دینی #شهامت_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
20👍8🕊3👌1
«گلیم خودت را از آب بکش»:
از رهایی فردی تا فروپاشی اخلاق جمعی

پیام همراهان

آخرین جمله‌ی قاضی به من این بود:
«مجازاتت را تعلیق کرده‌ام، برو و به فکر خانواده‌ات باش.»
آن لحظه نفهمیدم چرا این جمله بیش از حکم محکومیت، در من سنگینی کرد. از در دادگاه بیرون آمدم، اما در ذهنم چیزی شکست؛ نوعی اعتماد، نوعی باور به پیوند میان انسان و جامعه. حس کردم این جمله نه فقط خطاب به من، بلکه خطاب به نسلی است که یادش داده‌اند در هر شرایطی فقط گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.

این توصیه، که در ظاهر رنگ عقل معاش دارد، در عمق خود پژواکی است از مرگ مسئولیت مدنی. وقتی هرکس تنها به نجات خود می‌اندیشد، پیوندهای اجتماعی یکی‌یکی می‌گسلند. در چنین فضایی، استبداد برای بقا به زور چندانی نیاز ندارد؛ ترس، سکوت و بی‌تفاوتیِ مردم برایش کافی است. رسانه‌ها دروغ می‌گویند، همسایه فریاد مظلوم را می‌شنود و خاموش می‌ماند، معلم حقیقت را می‌داند اما از ترس نان لب فرو می‌بندد — و چرخ بی‌عدالتی نرم و بی‌صدا می‌چرخد.

آلبر کامو گفته بود: «ستمگر بدون کمک قربانی‌اش نمی‌تواند کاری کند.»
وقتی ما از خیر جمعی می‌گریزیم، ناآگاهانه طناب تداوم ظلم را می‌تابیم.
و با هر بار گفتن «به من چه»، دیواری دیگر میان انسان و انسان بالا می‌رود.

شجاعت مدنی لزوماً فریاد در میدان نیست؛ گاه تنها یعنی نترسیدن از اندیشیدن، نپذیرفتن دروغ و ایستادن بر حقیقت در محدوده‌ی توان.
هانا آرنت نوشته بود: «ریشه‌ی شر در بی‌تفاوتی است.»
آری، وقتی مردم از شجاعت اخلاقی در بیان حقیقت دست می‌کشند، دیگر نیازی به سرکوب نیست.

نجات فردی بدون نجات جمعی توهمی بیش نیست. جامعه‌ای که دروغ و ترس در تار و پودش تنیده، حتی نجات‌یافتگانش را نیز می‌بلعد.
بازسازی اخلاق جمعی از لحظه‌ای آغاز می‌شود که کسی دوباره جرأت کند چراغی بیفروزد؛ حتی اگر در باد خاموش شود.


عکس: وکیل محمد نجفی، انسان مسئولی که می‌توانست سکوت کند، وکالت چند پرونده اختلاف مالی را بر عهده بگیرد و گلیم خودش را از آب بکشد و زندگی مرفهی هم داشته باشد. ولی وجدان او اجازه نداد که در برابر ظلم ظالمان خاموش بنشیند. هزینه‌اش را هم داده است، اما فضیلتی اخلاقی را زندگی کرده است.


#شهامت #مسئولیت_فردی #شهامت_مدنی #نه_به_بیتفاوتی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
22💯1
زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد؟
وقتی زبان می‌ترسد، استبداد نفس می‌کشد!

پیام همراهان

می‌گویند: «زبان سرخ، سر سبز می‌دهد بر باد».
در نگاه نخست، این جمله، پندی است برای احتیاط در گفتار.
اما در عمق فرهنگ‌های استبدادزده، به دستور سکوت بدل شده است.
یادآور این‌که نجات در خاموشی است و خطر در گفتن.

استبداد فقط با زور و زندان پابرجا نمی‌ماند؛
در واژه‌ها خانه می‌کند، در مثل‌ها، در شوخی‌های روزمره.
وقتی زبانی از ترس شکل می‌گیرد، اندیشه نیز در آن می‌لرزد.
آدمی می‌آموزد که حقیقت را در دل نگه دارد تا تنش در امان بماند.
و این‌گونه، ترس از زبان به جان سرایت می‌کند.

سهیل عنایت‌الله، آینده‌پژوه اندیشمند، در تحلیل لایه‌ای واقعیت می‌گوید:
پدیده‌ها را باید از سطح رویدادها به ژرفای استعاره برد.
در این عمق، مثل‌ها حامل جهان‌بینی‌اند.
«زبان سرخ، سر سبز می‌دهد بر باد» استعاره‌ی جهانی است
که در آن سخن گفتن خطرناک است و نجات در خاموشی.
اما آیا واقعاً چنین است؟
شاید برعکس، آن‌کس که خاموش می‌ماند، آرام‌آرام از درون فرو می‌پوسد.

زبان سرخ، یعنی زبان زنده، خون‌دار، در جریان.
خاموشی، خشکیدن همین جریان است.
زبان، نه دشمن سر، که نگهبان آن است.
اگر زبان بترسد، ذهن می‌میرد.

شاید زمان آن رسیده باشد که این مثل را وارونه کنیم؛
بگوییم:

«زبان سرخ، باغ سبز را شکوفا می‌کند.»
چراکه تنها در زبانی آزاد، اندیشه بیدار می‌شود
و حقیقت، نه تهدید که تنفس جهان است.

آیا ما هنوز از گفتن می‌ترسیم،
یا از شنیدنِ آنچه گفتنی است؟

به نظر شما استبداد در چه ضرب المثل‌های دیگری خانه کرده؟ چند مورد را شما نام ببرید.

ـ عکس: تصویر جاویدنام آرش فروزنده جمالی، پس از مسمومیت توسط عوامل جمهوری اسلامی

#استبداد #ترس #شهامت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍172👎1💔1