آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه روباه‌ها مثل این یکی خوش شانس نیستند که کسی اتفاقی پیدایشان کند و نجاتشان دهد، موارد زیادی مشاهده شده که حیوان اینگونه تلف شده است و علت آن هم عدم مسئولیت‌پذیری حکومت و شهروندان در قبال حفظ محیط زیست است.

لطفا در طبیعت زباله‌های خود را نربزیم و جا نگذاریم.

#بی_زباله #محیط_زیست #مسئولیت_شهروندی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍5214💯3
شیرین عبادی، در متنی که به مناسبت سالگرد انقلاب ۵۷ منتشر کرد، بر مسئولیت‌پذیری و اتحاد تاکید کرد.

متن یادداشت ایشان به شرح زیر است:

«🔸۴۶ سال پیش در چنین روزی، مردم ایران کمتر از ۲۴ ساعت با پیروزی انقلابی که نتیجه‌ی هزینه‌های بسیار و حضور خیابانی و سازماندهی گسترده آنها بود، فاصله داشتند. از امید بسیار در آن ایام و ناامیدی بزرگ در روزهای بعد از آن زیاد گفته‌اند. با روشن شدن وضعیت و بلایی که روحانیون با رهبری روح‌الله خمینی داشتند بر سر کشور می‌آوردند،‌ همان زمان تصمیم گرفتم از صف انقلابیون جدا شوم. شاید زنان اولین کسانی بودند که فهمیدند کسانی که حالا قدرت را در دست گرفته‌اند،‌ باوری به برابری و ارزش‌های انسانی ندارند. خمینی اما با زیرکی سرکوب را مرحله به مرحله انجام داد. ابتدا کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان را سرکوب کرد. بعد سراغ چپ ها رفت. آنجا هم همه را از ابتدا حذف نکرد،‌ جریان های مخالف را با همدیگر دشمن کرد. بعد سراغ نیروهای مسلمان مخالف خودش رفت. همه را قلع و قمع کرد. دهه سیاه شصت، آغشته به جنایتی است که تا امروز تنها قسمت‌های بسیار کوتاهی از آن افشا شده است.

🔸من از قضاوت خلع شدم. به خاطر قهر حکومت،‌ سال‌ها طول کشید تا بتوانم وارد حرفه وکالت شوم. در این میان سراغ فعالیت در حوزه نشر با هدف آگاهی رسانی و همچنین دفاع از حقوق کودکان رفتم. جمهوری اسلامی در هر دهه به نحوی شکل و نقاب عوض کرد تا مشروعیتش را از دست ندهد. اما بعد از نقاب «سازندگی» و بعد از آن «إصلاحات» جنبش سبز نشان داد که با دروغ و تزویر نمی‌توان مردم را تا ابد فریب داد. بعد نقاب «اعتدال» آمد. اما دی ۹۶ و آبان خونین ۹۸ پاسخ جامعه‌‌ای خشمگین به حکومت بود و جنبش زن زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱ دست‌آخر تیر خلاص را به مشروعیت جمهوری اسلامی وارد کرد.

🔸برای گذار از حکومت جهل و استبداد، همان‌طور که پیش‌تر گفته ام به مسئولیت پذیری اخلاقی و اتحاد منسجم و سازماندهی نیاز دارد. به نوبه خودم در سال ۹۸، بابت حضورم در انقلابی که نتیجه‌ی آن رنج مضاعف برای مردم و آینده‌ای تاریک برای جوانان امروز شد عذرخواهی کردم. من نه قانون اساسی جمهوری اسلامی را نوشتم و نه حتی یک روز در جمهوری اسلامی در مشاغل دولتی کار کردم؛ اما می دانم انقلابی با آن عظمت، بدون حضور أمثال من ممکن نمی‌شد. از دیگران هم می‌خواهم به نقش و جایگاه خود توجه کنند و مسئولیت خود را در آنچه امروز ایران با آن مواجه است بپذیرند.»

🔹خانم عبادی همچنین نامه‌‌ای که در سال۹۸ خطاب به دخترانش و هم‌نسلانشان نوشته بود را بازنشر کرد:
t.me/shirinebadiofficial/21258

#شیرین_عبادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مسئولیت_پذیری #اتحاد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍33
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا ایفای مسئولیت شهروندی، برای تغییر سیاست‌ها یک وظیفه است

در ابتدای این ویدیو، دکتر حسن باقری‌نیا با پرسش و نقد یک قاضی دادگاه انقلاب را بیان می‌کند:

«شما روان‌شناس هستید؛ چرا درباره سیاست و مسائل اجتماعی اظهارنظر می‌کنید؟ مگر در این زمینه‌ها تخصص دارید؟»

و در ادامه پاسخ خود را شرح می‌دهد:
زمانی که در اتاق درمان می‌نشینم، می‌بینم بسیاری از رنج‌های روانی مراجعان، ناشی از مشکلات فردی نیست، بلکه ریشه در ساختارهای معیوب اجتماعی، سیاسی و قانونی دارد.

والدینی که با فرزند نوجوان خود در تعارض‌اند، اغلب تحت تأثیر آموزه‌هایی هستند که از طریق نظام آموزشی یا رسانه‌ای رسمی ترویج شده‌اند.
کودکی که از حریم شخصی خود محافظت نمی‌کند و آسیب می‌بیند، قربانی خلأهای آموزشی است.
زنی که در کلینیک از نابرابری در ارث با برادر خود می‌گوید، قربانی قوانینی‌ست که عدالت جنسیتی را نادیده گرفته‌اند.
زوج‌هایی که روابط‌شان تحت‌تأثیر تفسیرهای تحمیلی و نادرست از متون دینی دچار بحران شده‌اند، نتیجه مستقیم فقدان آموزش‌های سالم و سیاست‌گذاری‌های نادرست‌اند.

همان‌طور که هانا آرنت می‌گوید، «هیچ‌کس واقعاً غیرسیاسی نیست.»
امنیت، سلامت، آموزش و حتی حال روانی انسان‌ها، مستقیماً تحت‌تأثیر تصمیمات سیاسی‌اند.
حتماً، در ادامه متن شما با لحنی رسمی‌تر و منسجم‌تر بازنویسی شده است:

ما انسان‌ها در دل ساختارهای اجتماعی زندگی می‌کنیم؛ بنابراین نمی‌توان به‌سادگی گفت که حالِ خوب یا بدِ ما تنها به خودمان وابسته است و اگر بخواهیم، می‌توانیم حالمان را بهبود ببخشیم.

«سایکولوژیسم» یا روان‌شناسی‌گرایی، نگاهی تقلیل‌گرایانه به مسائل انسانی‌ست که همه‌چیز را به فرد و مسئولیت شخصی او تقلیل می‌دهد؛ گویی هر کس اگر حال بدی دارد، مقصر اصلی خودش است.

در حالی‌که انسان‌ها کنشگرانی هستند که عملکردشان در بستر ساختارهای اجتماعی معنا پیدا می‌کند. و اگر این ساختارهای کلان، معیوب و ناکارآمد باشند، عاملیت فردی نیز بی‌نتیجه خواهد بود.

از این‌رو، ایفای نقش و مسئولیت شهروندی برای اصلاح و تغییر سیاست‌های کلان، وظیفه‌ای ضروری‌ست؛ چرا که تنها در سایه ساختارهای عادلانه و انسانی، می‌توان امید به تجربه حال خوب و پایدار داشت.

#حسن_باقری_نیا #مسئولیت_اجتماعی #مسئولیت_شهروندی #کنشگری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍24🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا: چگونه شهروندان در نظام‌های تمامیت‌خواه مسئولیت فردی خود را رها می‌کنند؟

دکتر حسن باقری‌نیا در ویدیویی با نگاهی انتقادی به سازوکار نظام‌های تمامیت‌خواه، سه نمونه کلاسیک از ادبیات سیاسی و فلسفی را برای توضیح رها شدن مسئولیت فردی در این نظام‌ها مورد بررسی قرار می‌دهد.
او ابتدا به تحلیل مفهوم «ابتذال شر» از نگاه هانا آرنت می‌پردازد و می‌گوید:
«آرنت برای توضیح عادی‌شدن شر، به شخصیت آدولف آیشمن اشاره می‌کند؛ افسر نازی که در دادگاه مدعی شد در نسل‌کشی‌ها نقشی نداشته و تنها "دستورات مافوق" و "قوانین موجود" را اجرا کرده است؛ آن‌هم به انگیزه‌ی ترفیع درجه. آیشمن در این روند، مسئولیت فردی‌اش را به‌سادگی کنار گذاشت.»
باقری‌نیا سپس با اشاره به کتاب مزرعه حیوانات از جورج اورول، شخصیت باکسر، اسب صادق و سخت‌کوش را مثال می‌زند که در مواجهه با فساد خوک‌ها، به جای اعتراض، دیگران را به اطاعت از وظایف‌شان فرامی‌خواند. به باور او، باکسر نمونه‌ای از وفاداری ساده‌لوحانه نسبت به قدرت است که با تصور تحقق آینده‌ای بهتر از مسیر سکوت و کار، چشم بر حقیقت می‌بندد.
او در ادامه به نوشته‌های واتسلاو هاول و مثال معروف سبزی‌فروش در کتاب قدرت بی‌قدرتان اشاره می‌کند:
«سبزی‌فروشی که داوطلبانه شعار "کارگران جهان متحد شوید" را در مغازه‌اش نصب می‌کند، نه از سر اعتقاد، بلکه برای جلب رضایت حکومت، یا حتی برای کسب امنیت و امتیاز بیشتر.»
دکتر باقری‌نیا در جمع‌بندی این سه مثال می‌پرسد:
«چه می‌شود که ما مسئولیت فردی‌مان را کنار می‌گذاریم؟ گاهی ترس، گاهی طمع، و گاهی نیز نداشتن تصور از جامعه‌ای بهتر.»
او از مخاطبان می‌خواهد به این پرسش فکر کنند که در نظام‌های تمامیت‌خواه، چگونه می‌توان مسئولیت فردی را حفظ کرد و در برابر عادی‌سازی شر، وفاداری کور و همراهی منفعلانه ایستاد؟

#مسئولیت_فردی #استبداد #ابتذال_شر #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍27
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا، روان‌درمانگر و استاد اخراج‌شده‌ی دانشگاه، در این ویدیو می‌گوید:
چگونه ممکن است یک انسان عادی، تنها با دریافت یک دستور، به دیگری شوک مرگبار وارد کند؟ آیا تنها یک جمله‌ی ساده، مانند «لطفاً ادامه بده»، می‌تواند وجدان انسانی را خاموش کند؟

او با اشاره به کتاب اطاعت از اتوریته نوشته‌ی استنلی میلگرام، تأکید می‌کند که این کتاب گزارشی تکان‌دهنده از یک آزمایش روان‌شناختی است که نشان می‌دهد چگونه قدرت دستور می‌تواند افراد عادی را به اجرای اعمال مرگ‌بار وادار کند؛ حتی زمانی که این اعمال با اصول اخلاقی و انسانی در تضاد کامل است.

او توضیح می‌دهد: در این آزمایش، فردی در نقش «معلم» قرار می‌گرفت و مأمور بود به «شاگرد» که در واقع یک بازیگر بود، در صورت پاسخ نادرست، شوک الکتریکی وارد کند. میزان این شوک‌ها با هر پاسخ اشتباه افزایش می‌یافت تا نهایتاً به ۴۵۰ ولت می‌رسید – ولتاژی که با برچسب «خطرناک – کشنده» مشخص شده بود.

او می‌افزاید: با وجود التماس‌ها و فریادهای شاگرد، ۶۵ درصد شرکت‌کنندگان تا پایان آزمایش ادامه دادند، تنها به این دلیل که مردی با روپوش سفید از آن‌ها خواسته بود ادامه دهند. این یافته نشان می‌دهد که در حضور یک مقام قدرت‌مند، افراد اغلب مسئولیت اعمالشان را به آن مقام واگذار می‌کنند و تنها خود را «مجری دستور» می‌دانند.

او یادآوری می‌کند که این سازوکار روانی، محدود به آزمایشگاه نیست؛ بلکه در ارتش، در نظام‌های اداری، در بیمارستان‌ها و حتی در زندگی روزمره نیز تکرار می‌شود.

آقای باقری‌نیا در پایان می‌گوید: اطاعت کورکورانه، آتشی‌ست زیر خاکستر. دستور، اخلاق را توجیه نمی‌کند. گاهی قهرمان بودن یعنی «نه» گفتن؛ نه به اتوریته‌ای که تلاش می‌کند وجدان ما را خاموش کند.

#حسن_باقری_نیا #قدرت #روانشناسی #مسئولیت_فردی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍24
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قدرت اتوریته، مسئولیت فردی را از بین می‌برد

دکتر حسن باقری‌نیا، روان‌درمانگر و استاد اخراج‌شده‌ی دانشگاه، در این ویدیو می‌گوید:
چگونه ممکن است یک انسان عادی، تنها با دریافت یک دستور، به دیگری شوک مرگبار وارد کند؟ آیا تنها یک جمله‌ی ساده، مانند «لطفاً ادامه بده»، می‌تواند وجدان انسانی را خاموش کند؟

او با اشاره به کتاب اطاعت از اتوریته نوشته‌ی استنلی میلگرام، تأکید می‌کند که این کتاب گزارشی تکان‌دهنده از یک آزمایش روان‌شناختی است که نشان می‌دهد چگونه قدرت دستور می‌تواند افراد عادی را به اجرای اعمال مرگ‌بار وادار کند؛ حتی زمانی که این اعمال با اصول اخلاقی و انسانی در تضاد کامل است.

او توضیح می‌دهد: در این آزمایش، فردی در نقش «معلم» قرار می‌گرفت و مأمور بود به «شاگرد» که در واقع یک بازیگر بود، در صورت پاسخ نادرست، شوک الکتریکی وارد کند. میزان این شوک‌ها با هر پاسخ اشتباه افزایش می‌یافت تا نهایتاً به ۴۵۰ ولت می‌رسید – ولتاژی که با برچسب «خطرناک – کشنده» مشخص شده بود.

او می‌افزاید: با وجود التماس‌ها و فریادهای شاگرد، ۶۵ درصد شرکت‌کنندگان تا پایان آزمایش ادامه دادند، تنها به این دلیل که مردی با روپوش سفید از آن‌ها خواسته بود ادامه دهند. این یافته نشان می‌دهد که در حضور یک مقام قدرت‌مند، افراد اغلب مسئولیت اعمالشان را به آن مقام واگذار می‌کنند و تنها خود را «مجری دستور» می‌دانند.

او یادآوری می‌کند که این سازوکار روانی، محدود به آزمایشگاه نیست؛ بلکه در ارتش، در نظام‌های اداری، در بیمارستان‌ها و حتی در زندگی روزمره نیز تکرار می‌شود.

آقای باقری‌نیا در پایان می‌گوید: اطاعت کورکورانه، آتشی‌ست زیر خاکستر. دستور، اخلاق را توجیه نمی‌کند. گاهی قهرمان بودن یعنی «نه» گفتن؛ نه به اتوریته‌ای که تلاش می‌کند وجدان ما را خاموش کند.

#حسن_باقری_نیا #قدرت #روانشناسی #مسئولیت_فردی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍19
من، علی جهانیان، از ۱۴سالگی با اسلحه از خاک وطن دفاع کردم و امروز نیز بی‌سلاح اما با فریادی از دل، برای کرامت انسان ایرانی و آزادی تلاش میکنم.
در این راه، بسیار تاوان داده‌ام،
دردها کشیده‌ام، زخم‌ها خورده‌ام،
من و همسرم، فرشته سوری، به اتهام تبلیغ علیه نظام ، هر یک به یک‌سال حبس که تجدیدنظر هم آنرا تأیید کرده محکوم شدیم.
آیا اعتراض بی‌خشونت، جرم است؟ آیا زنی بیمار و افسرده ،باید به جای تیمار، زندان برود؟
این صدا فقط فریاد من نیست، صدای زخمی‌ست که بر تن همه ما نشسته. اگر هنوز قلب‌تان برای حقیقت می‌تپد، این فریاد را بشنوید و بازتاب دهید.
فریادم از این ستم‌ها،
گوش شنوایی نیافته؛
اما شاید همین واژه‌ها،
اندکی مرهم‌ باشد بر دلی خسته،
اندکی تسلا برای روح زخمی همسرم و موارد مشابه.
در این صفحه، صدای خود را فریاد می‌زنم
تا بدانند،
هنوز ایمان دارم به فردایی روشن،
به ایرانی آزاد،
و به مردمی که روزی،
حق‌شان را از تاریخ باز خواهند گرفت.
ای مدعیان دین، غاصبان حکومت،
اگر به آنچه می‌گویید ایمان داشتید، عدالت این‌گونه نمی‌خشکید و فقر این‌چنین فراگیر نمی‌شد.
چگونه به نام اسلام، بیت‌المال را می‌بخشید و مظلوم را خاموش می‌خواهید؟
شما اسلام را نقاب کرده‌اید، نه آیینه.
اما تاریخ بی‌رحمانه چهره‌ها را آشکار می‌کند، و نامتان را با سیاهی به یاد خواهد سپرد.
اگر پرسیدن و مطالبه‌گری بی‌خشونت جرم است، پس خطر اصلی برای این نظام، اندیشه‌ی آزاد است نه دشمن خارجی.
کجاست رافت اسلامی‌تان، وقتی زنی بیمار به جای درمان، زندان می‌بیند؟
چگونه از کرامت زن و خانواده می‌گویید، اما مادران را به‌خاطر یک "چرا" از عزیزان‌شان جدا می‌کنید؟
این فقط درد من نیست، درد ماست؛ زخمی مشترک که درمانش همدلی می‌طلبد.
سکوت را شکسته‌ام تا پژواک صدای وجدان جمعی‌مان باشم—صدایی که دیگر نمی‌خواهد خاموش بماند.
اگر هنوز به حقیقت و مسئولیت باور دارید، این فریاد کوچک را بازتاب دهید؛
شاید گوش‌های بسته این‌بار بشنوند، و آنان که مردم را ناآگاه می‌پندارند، بدانند که ما بیدار و هوشیاریم.
با مهر، علی جهانیان.


#خشونت_علیه_زنان
#جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست
#انسانیت #وطن #مسئولیت_اجتماعی #علی_جهانیان
#فرشته_سوری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔43👍6😍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا، روانشناس و مشاور خانواده، در ویدیویی که اخیراً منتشر شده، به بازآفرینی گفت‌وگوی خود با قاضی پرونده در جریان دادگاه تجدیدنظر که در تاریخ اول اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار شد، پرداخته است. او در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه «چرا در حوزه‌ای خارج از تخصص خود سخن می‌گوید»، تأکید می‌کند که مسئولیت اجتماعی، مرز تخصص نمی‌شناسد.
باقری‌نیا با طرح استعاره‌ای می‌گوید: «فرض کنید پایین رودخانه‌ای ایستاده‌اید و مدام آدم‌هایی را می‌بینید که در حال غرق شدن‌اند. در حالی که آن‌ها را نجات می‌دهید، بالاخره باید بپرسید چه کسی بالای پل ایستاده و مردم را به پایین هل می‌دهد؟» او تأکید می‌کند که در یک سال اخیر، مراجعی داشته که به دلیل حمایت از جنبش "زن، زندگی، آزادی" یا به خاطر تصویر پروفایل بدون حجاب از دانشگاه فرهنگیان اخراج شده‌اند؛ نه به دلیل خطاهای علمی یا انضباطی.
او همچنین به زنان قربانی خشونت خانگی اشاره می‌کند که قانون از حمایت از آن‌ها ناتوان است. دکتر باقری‌نیا می‌گوید: «درمانگری برای من صرفاً یک تخصص نیست، یک مسئولیت انسانی است. من با انسان در متن جامعه کار می‌کنم و اگر ریشه درد را در ساختار و سیاست ببینم، سکوت دیگر بی‌طرفی نیست، هم‌دستی است.»
او در پایان با اشاره به جان اسنو، پزشک قرن نوزدهم که با یافتن منبع شیوع وبا جان بسیاری را نجات داد، می‌گوید: «او هم می‌توانست فقط در مطب بماند، اما تصمیم گرفت به دنبال ریشه درد برود. من هم همین کار را می‌کنم.»
نتیجه دادگاه تجدیدنظر دکتر باقری‌نیا هنوز اعلام نشده است.


#حسن_باقری_نیا #مسئولیت_فردی #انسانیت #مسئولیت_انسانی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍37👌31🕊1💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انکار و فرافکنی؛ زبان مشترک همه‌ی مستبدها!

دکتر باقری‌نیا: استبداد، مستبد را پیش از جامعه نابود می‌کند

در اظهاراتی صریح و انتقادی، دکتر حسن باقری‌نیا با اشاره به سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی در جلسه با استانداران، از «مهندسی واقعیت» در رأس حاکمیت انتقاد کرد. رهبر جمهوری اسلامی گفته بود که «خوشبختانه فرصت‌ها در کشور زیاد است» و «فضای عمومی کشور مسئله خاصی ندارد»؛ اما دکتر باقری‌نیا این سخنان را نشانه‌ای از بی‌اطلاعی حاکم از وضعیت واقعی جامعه دانست.

او با اشاره به بحران‌های گسترده، از جمله قطعی برق، اعتصاب کامیون‌داران، ورشکستگی منابع آبی، تورم افسارگسیخته، فقر عمومی، زباله‌گردی و کودکان کار، تأکید کرد که اوضاع کشور به هیچ‌وجه عادی نیست و انکار این واقعیت، حاصل جدا شدن حاکم از تجربه زیسته مردم است.

به گفته دکتر باقری‌نیا، فردی که دهه‌ها در رأس قدرت بوده، کم‌کم باور می‌کند که هرچه می‌گوید، حقیقت است و مسئولیت‌ناپذیری را با فرافکنی و دشمن‌تراشی پنهان می‌کند. او افزود: «آقای خامنه‌ای نه در صف نان ایستاده، نه قبض برق دیده، نه با حقوق کارمندی زندگی کرده. اطلاعاتش حاصل گزارش‌های سانسور‌شده‌ و چاپلوسی اطرافیان است.»

دکتر باقری‌نیا این وضعیت را حاصل «مهندسی واقعیت» نامید؛ جایی که حاکم و رسانه‌های وابسته، تصویری خیالی از جامعه می‌سازند تا هم خود و هم مردم را به باور آن وادارند. او هشدار داد که استبداد پیش از آنکه جامعه را نابود کند، خود مستبد را از توان تشخیص واقعیت محروم می‌سازد.

این استاد دانشگاه اخراج‌شده، دلایل فرافکنی و انکار را در افراد مستبد به شرح زیر فهرست کرد:
نیاز روانی به حفظ توهم کنترل و شکست‌ناپذیری
جدایی کامل از تجربه زیسته مردم
محاصره شدن در دایره‌ای از چاپلوسان و سانسورها
ناتوانی سیاسی و روانی در پذیرش مسئولیت
تأثیر مخرب استبداد بر ادراک و قضاوت فرد


وی در پایان گفت: «در جهانی که دروغ‌ها به واقعیت تبدیل می‌شوند، گفتن حقیقت، خود یک عمل انقلابی است.»

#استبداد #استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #قدرت #پاسخگویی #مسئولیت_پذیری #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
17👍5💯1
آقای نوید محمدزاده!
فقط پدرزن تو تحقیر نشده! فقط به پدرزن تو توهین و ظلم نشده!

نوید محمدزاده اخیرا در ویدیویی به بازداشت پدرزنش در جریان بازداشت و اخراج گسترده اتباع افغانستان اعتراض کرده. با رگ گردن ورم‌کرده. ولی تنها چیزی که در اون ویدیو میگه درباره پدرزنش هست. انگار هیچ انسان دیگه‌ای مورد ظلم و تبعیض و رفتارهای غیرانسانی قرار نگرفته.

آقای محمدزاده! این فقط پدرزن تو نیست که تحقیر شده و بهش ظلم و توهین شده. هزاران انسان دیگه هم هستن که قربانی این رفتارها شدن.
برای دفاع از هم‌وطنان خودمون که در زندان هستن یا برای اعتراضات به خیابون اومدن که صدای تو و خیلی دیگه از سلبریتی‌ها در نیومد، لااقل می‌تونستی از شهرتت استفاده کنی و یک کمپین راه بندازی برای اعتراض به این رفتارهای غیرانسانی.

‌با حمایت این مردم به شهرت رسیدید ولی حاضر نیستید از شهرت و منافع‌تون یا حتی بخشی از اون به خاطر همین مردم بگذرید.

- پیام فوق را یکی از مخاطبان توانا فرستاده است.
نظر شما چیست؟
———————
جمهوری اسلامی اخیرا پس از شکست مفتضحانه از اسرائیل، دست به اخراج غیرانسانی و گسترده اتباع افغانستان زده است. افرادی که بعضا برای سالیان در ایران زیسته‌اند و خانه و زندگی‌شان را ساخته بودند. آن هم با توهین و تحقیر و رفتارهای غیرانسانی. یکی از اتباع افغانستان می‌گفت ماموران حتی پاسپورت او را پاره کرده‌اند.


#نه_به_نژادپرستی #نه_به_افغان_ستیزی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مسئولیت_شهروندی #ایران #افغانستان #نوید_محمدزاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💯47👍209👎5
Forwarded from گفت‌وشنود


برای خوب بودن، همیشه نیازی به ترس از جهنم یا امید به بهشت نیست؛ انسان بودن، خودش دلیل کافی‌ست.
شايد آزمون واقعى انسان بودن، اخلاقى زيستن بدون وعده باشد.

متن و پوسترها بازنشر از صفحه اینستاگرام امیر بصیری


#پرسشگرى #مسئولیت_اخلاقی #اخلاق #فلسفه #فلسفه_اخلاق
#گفتگو_توانا

@Dialogue1402
💯211
حداقل سهم من از مبارزه با استبداد:
دروغ نگویم و دروغ‌ها را باور نکنم!
پیام همراهان

در کتاب قدرت بی‌قدرتان، واتسلاف هاول به نکته‌ای بنیادین اشاره می‌کند:
نظام‌های استبدادی تنها با زور و خشونت باقی نمی‌مانند؛ آن‌ها از سکوت مردم، از پذیرفتن دروغ‌ها، از همراهی روزمره‌ی ما با نادرستی‌ها جان می‌گیرند.

وقتی دروغی را می‌دانیم، اما وانمود می‌کنیم که باورش کرده‌ایم؛ وقتی برای حفظ موقعیت، معاش یا امنیت، بی‌صدا دروغ را تکرار می‌کنیم؛ داریم به نظامی که ما را خُرد می‌کند، قدرت می‌‌دهیم.

اما اگر هر فردحتی در کوچک‌ترین سطح تصمیم بگیرد با دروغ همراه نباشد و در دایره‌ی حقیقت زندگی کند، آن نظام شروع به ترک برداشتن می‌کند. نه با شورش و خشونت، بلکه با کنار کشیدن مشروعیتی که از ما قرض گرفته بود.

این‌جا سهم من و تو آغاز می‌شود.
لازم نیست قهرمان باشیم؛ لازم نیست فریاد بزنیم یا خطر کنیم. کافی‌ست دروغ را نپذیریم. تکرار نکنیم. باور نکنیم.

اگر امروز در محل کار، در جمع دوستان، یا حتی در خلوت ذهن‌مان، فقط یک بار دروغی را رد کنیم، جهان کمی بهتر شده است.
و اگر هزاران نفر چنین کنند، دیوار فرو می‌ریزد.

آزادی، همیشه از یک انتخاب ساده شروع می‌شود:
این‌که با حقیقت باشیم حتی اگر تنها باشیم.

#قدرت_بی‌قدرتان
#نه_به_دروغ
#مسئولیت_فردی
#استبداد
#با_حقیقت_زندگی_کنیم
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💯305👍3
آغاز کن، حتی اگر پایان را نمی‌دانی؛
چرا در مبارزه با استبداد، «امید واهی» آسیب‌زا است؟


در قدرت بی‌قدرتان، واتسلاف هاول تفاوتی بنیادین را برجسته می‌کند:
امید را از آنچه او «زادگی» یا تولد می‌نامد، جدا می‌سازد.

در نظام‌های سرکوبگر، امید اغلب به شکل یک انتظار منفعلانه درمی‌آید:
امید به اینکه روزی شرایط خودبه‌خود بهتر شود،
یا کسی بیاید و ما را نجات دهد،
یا ظلم، خودبه‌خود فروبریزد.

این نوع امید، اگرچه دل‌فریب است، در واقع ما را از مسئولیت فردی و کنش فعال دور می‌کند.
ما را به تماشاگرانی تبدیل می‌کند که در حاشیه مانده‌اند، منتظر تغییری که قرار نیست از جایی بیرون آغاز شود.

اما در مقابل، هاول از مفهومی سخن می‌گوید که به‌مراتب ریشه‌دارتر و رهایی‌بخش‌تر است: زادگی.

زادگی، یا تولد، یعنی توانایی انسان برای آغاز کردن چیزی نو—بی‌پیشینه، بی‌دستور، بی‌انتظار پاداش.
یعنی برخاستن، ایستادن، و عمل کردن نه به‌خاطر تضمین نتیجه، بلکه به‌خاطر درستی آن عمل.

در این معنا، زادگی یعنی من تصمیم می‌گیرم «با حقیقت زندگی کنم»، حتی اگر هیچ‌کس نبیند یا همراهی نکند.
یعنی من دروغ را نمی‌پذیرم، حتی اگر تنها بمانم.
و همین کنش کوچک، همین نه‌گفتن فردی، می‌تواند آغاز شکافی در دیوار عظیم استبداد باشد.

در مسیر آزادی، آن‌چه ما را پیش می‌برد، نه امید به نجات، بلکه شجاعت آغاز کردن است.
شجاعت زاده شدن، هر روز، در لحظه‌ای که می‌توانیم حقیقت را انتخاب کنیم حتی در تاریک‌ترین شرایط.

هاول به ما یادآوری می‌کند:

«امید، نه به معنای خوش‌بینی، بلکه به معنای زیستن در راستی است، صرف‌نظر از آن‌که نتیجه چه باشد.»
نه منتظر بمان، نه امیدوار باش—زاده شو
و این، عمیق‌ترین قدرت بی‌قدرتان است.


ـ مطلب فوق را یکی از مخاطبان فرستاده است.

#واتسلاو_هاول #شهامت #امید #مقاومت_مدنی #مقاومت_زندگیست #مسئولیت_فردی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👌1912
از یک «نه» کوچک تا یک تحول بزرگ

تغییر واقعی، از پایین آغاز می‌شود

پیام همراهان

در کتاب ماندگار قدرت بی‌قدرتان، واتسلاو هاول با نگاهی عمیق و انسانی، بر این حقیقت ساده اما بنیادین تأکید می‌کند: تغییر پایدار اجتماعی و سیاسی نه از بالا، که از دل انسان‌ها و در بطن جامعه آغاز می‌شود. جمله‌ی «تغییر واقعی از پایین آغاز می‌شود» نه صرفاً یک شعار، بلکه لب سخن فلسفه‌ی مقاومت مدنی هاول است—فلسفه‌ای که قدرت واقعی را در انتخاب‌های اخلاقی، فردی و بی‌هیاهو می‌بیند.

به باور هاول، ساختارهای استبدادی فقط با زور و سرکوب تداوم نمی‌یابند؛ بلکه از تکرار روزمره‌ی دروغ‌ها، اطاعت بی‌چالش، و همراهی ناخواسته‌ی مردمی تغذیه می‌کنند که به ظاهر بی‌قدرت‌اند، اما در عمل ستون‌های پنهان نظام‌اند. هرگاه فردی تصمیم بگیرد با وجدان خویش زندگی کند، از تظاهر پرهیز نماید و حقیقت را—حتی در سکوت—پاس بدارد، گامی کوچک اما ویرانگر برای نظام سرکوب‌گر برمی‌دارد.

اما این مقاومت خاموش در زندگی واقعی چگونه معنا می‌یابد؟ در دل یک نظام تمامیت‌خواه چون جمهوری اسلامی ایران، چگونه می‌توان از «پایین» آغاز کرد؟ پاسخ، در انتخاب‌های کوچک اما آگاهانه‌ای‌ست که روزانه در زندگی شخصی و شغلی‌مان انجام می‌دهیم:

معلمی که در کلاس درس، به‌جای تبلیغ روایت رسمی نظام، تفکر انتقادی، گفت‌وگوی آزاد و ارزش‌های انسانی را آموزش می‌دهد. او شاید شعار سیاسی ندهد، اما بذر آگاهی را در ذهن نسل آینده می‌کارد.

نویسنده یا هنرمندی که به‌جای بازتولید کلیشه‌های حکومتی، از زندگی واقعی مردم، دردها، زیبایی‌ها و تناقض‌های جامعه روایت می‌کند؛ حتی اگر اثرش در گمنامی منتشر شود، پژواک آن تا عمق وجدان عمومی نفوذ می‌کند.

پزشک یا پرستاری که در نظامی تبعیض‌آمیز، بدون توجه به جنسیت، عقیده یا پوشش بیماران، صرفاً بر اساس کرامت انسانی با آن‌ها رفتار می‌کند. همین تصمیم ساده، انکار عملی گفتمان تفرقه و تفکیک است.

کارمندی که به‌رغم فشارها و عرف‌های نانوشته، از پذیرش رشوه یا دروغ در اسناد و فرایندها سر باز می‌زند. این نه گفتن به فساد، گرچه بی‌صداست، اما به افول مشروعیت سیستم یاری می‌رساند.

شهروندی معمولی که در جمع‌های خانوادگی یا شبکه‌های اجتماعی، از انتشار دروغ‌های حکومتی خودداری می‌کند و به روایت حقیقت پایبند می‌ماند. این انتخاب، هرچند بی‌سروصدا، بازتابی از شرافت انسانی‌ست.


هاول از «انقلاب درونی» سخن می‌گوید؛ انقلابی که با بازسازی درون انسان، با ایستادگی در برابر دروغ، و با کنش‌های کوچک اما اصیل آغاز می‌شود. او می‌نویسد: «حتی انسانی که در ظاهر بی‌قدرت است، اگر از دروغ گفتن و تظاهر پرهیز کند، یک عمل سیاسی انجام داده است.»

در جهانی که قدرت‌های بیرونی چیره‌اند و بسیاری از انسان‌ها خود را ناتوان و فرودست می‌پندارند، هاول یادآور می‌شود که قدرت حقیقی در درون هر فرد نهفته است. تحول واقعی، از لحظه‌ای آغاز می‌شود که فرد تصمیم می‌گیرد در راستی زندگی کند، نه در دروغ.
زمانی که صداقت، جایگزین ترس می‌شود، تغییر نیز آغاز شده است—آرام، آهسته، اما برگشت‌ناپذیر.

#مقاومت_مدنی #واتسلاو_هاول #نه_به_جمهوری_اسلامی #با_حقیقت_زندگی_کنیم #مسئولیت_فردی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍224🕊1
رذیلت محافظه‌کاری در عصر استبداد؛
در برابر ظلم، بی‌طرفی وجود ندارد. یا بخشی از راه حل هستیم، یا بخشی از مشکل!

پیام همراهان

در لحظاتی که تاریخ یک ملت در گردنه‌های دشوار و تاریک رقم می‌خورد، سکوت و بی‌تفاوتی نه تنها گناهی اخلاقی بلکه خیانتی به آینده نسل‌هاست. جامعه امروز ایران در یکی از این لحظات تاریخی قرار دارد؛ لحظه‌ای که سلطه‌گری، سرکوب، فساد ساختاری، و سلب بنیادی‌ترین آزادی‌ها به هنجار تبدیل شده است. در چنین فضایی، محافظه‌کاری ـ که شاید زمانی به‌عنوان احتیاط یا تدبیر سیاسی توجیه‌پذیر بود ـ اکنون به رذیلت اخلاقی تبدیل شده است.

محافظه‌کاری؛ چهره‌ای محترم از ترس

در ادبیات سیاسی، محافظه‌کاری اغلب به‌عنوان گرایشی محتاطانه برای حفظ وضع موجود توصیف می‌شود. اما در عمل، به‌ویژه در نظام‌های استبدادی، محافظه‌کاری معنای دیگری می‌یابد:

پرهیز از درگیر شدن با قدرت حتی در برابر ظلم آشکار

ترجیح امنیت شخصی به مسئولیت جمعی

لباس عقلانیت پوشاندن به سکوت و انفعال


اما آیا عقلانی است که در برابر ظلم سکوت کنیم تنها به این امید که گزندی به ما نرسد؟ آیا انسانی است که بر رنج دیگران چشم ببندیم تا زندگی روزمره خود را بی‌دردسر طی کنیم؟ این‌گونه «عقلانیت» در عمل به انفعال، همدستی، و تداوم چرخه‌ی ستم می‌انجامد.

چرا امروز زمان شجاعت اخلاقی است؟

در برابر دستگاهی که بر پایه‌ی خشونت سازمان‌یافته، تبعیض سیستماتیک، و نفی کرامت انسانی بنا شده، سکوت نه بی‌طرفی که انتخابی آشکار در کنار ستم‌گر است. شهروندی مسئول، امروز دیگر تنها به معنای رأی دادن یا نظر داشتن نیست؛ بلکه به معنای مشارکت فعال در تغییر شرایط ظالمانه است.

شجاعت اخلاقی یعنی چه؟

شجاعت اخلاقی در شرایط فعلی ایران به معنای:

سخن گفتن از حقیقت در فضای ترس‌زده

همبستگی با آسیب‌دیدگان

حمایت از کنشگران اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

کنار گذاشتن سود شخصی برای تحقق خیر جمعی


شجاعت، الزاماً به معنای فداکاری‌های بزرگ نیست. گاه یک «نه» گفتن ساده، یک انتشار واقعیت، یک امتناع از دروغ، خود کنشی انقلابی است.

محافظه‌کاری در عصر دیکتاتوری دیگر یک گزینه شخصی نیست؛ مسئولیتی اجتماعی‌ست. و شجاعت، در روزگار ما نه قهرمانی دور از دسترس، بلکه فضیلتی ضروری است.
شهروندان آگاه و مسئول، اکنون بیش از هر زمان دیگری به ایران نیاز دارند.
در برابر ظلم، بی‌طرفی وجود ندارد. یا بخشی از راه حل هستیم، یا بخشی از مشکل.

بیایید به جای ترس، شرافت را انتخاب کنیم.
به جای مصلحت‌اندیشی، حقیقت را.
و به جای عافیت‌طلبی، کنش‌گری برای آزادی را.

#شهامت #مسئولیت_اجتماعی #استبداد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊179👍3
اگر اعتراض کنید، نمی‌آیم!

از وکالت تا ولایت؛ وقتی نماینده، ارباب موکلان می‌شود

✍️خیام عباسی، جامعه‌شناس



غلامرصا تاجگردون نماینده گچساران که در انتخابات قبلی به دلیل تخلف انتخاباتی، اعتبارنامه‌اش توسط نمایندگان مجلس تأیید نشد و از مجلس اخراجش کردند، در یک جلسه با تعدادی از موکلین و منتقدان خود گفته است (نقل به مضمون): چرا اعتراض می‌کنید؟. اگر به اعتراض و انتقاد ادامه بدهید، رهای‌تان می‌کنم و در تهران می‌نشینم، کاری هم از دست‌تان برنمی‌آید چون نماینده هستم.


پارلمانی که تاجگردون عضو آن است، نتیجۀ تئوری‌پردازی‌های فیلسوفان غربی است و بعید است نام‌برده از مکانیزم آن و ضرورت پاسخگویی وکیل به موکلان آگاه باشد. اگر او با مکانیزمی کاملاً دموکراتیک انتخاب شده بود، همین چند جمله حق عزل او را به موکلانش می‌داد و موکلانش - حتا آن درصدی که به او رأی نداده‌اند- قادر بودند به راحتی، کرسی قرمز ِ پُر آب‌ونان را از زیر پای او بکشند. اما دریغا که... .

اما، فیلسوفانی چون روسو و لاک بر این اصل پای فشرده‌اند که قدرت سیاسی ریشه در حقوق انتخاباتی مردم دارد. نماینده، وکیل‌ِ موکلان است، نه ارباب آنان. موکل، وکیل را استخدام می‌کند تا کارهای او را انجام بدهد. این رابطه در ایران برعکس شده است. هنگامی که نماینده‌ای می‌گوید: «رهای‌تان می‌کنم و کاری نمی‌توانید بکنید چون نماینده هستم» در واقع خود را فراتر از مردم می‌نهد و رابطۀ عمودی ِ فرادست - فرودست را جای‌گزین رابطۀ افقی ِ خادم - موکل می‌کند. این سخن، مشروعیت نمایندگی را از اساس تخریب می‌کند.
حقِ اعتراض و نقد، خون جاری در رگ‌های دموکراسی است. جان استوارت میل در رساله‌ جاودان «دربارۀ آزادی» هشدار داده است که خاموش کردن صداهای مخالف، جامعه را به ورطۀ «استبداد خاموش» می‌کشاند. عبارت «اعتراض می‌کنید» نه‌تنها حق مردم را تحقیر می‌کند، بلکه خطر تبدیل نمایندگی به پدرسالاری سیاسی را آشکار می‌سازد. نماینده‌ای که نقد و اعتراض را با تهدید پاسخ می‌دهد، گویی خود را «پدر و دانای کل جامعه» می‌پندارد. 
البته چنین آدمی حتا مصونیت پارلمانی را هم درک نکرده است. مصونیت پارلمانی، حربه‌ای برای دفاع از استقلال نهاد قانون‌گذاری در برابر فشارهای بیرونی است. این دیدگاه را منتسکیو، نظریه‌پرداز تفکیک قوا نوشته است. اما هنگامی که نماینده‌ای با تکیه بر این مصونیت فریاد می‌زند:‌«کاری از دست‌تان برنمی‌آید»،‌ این امتیاز را به سلاحی برای مصونیت از پاسخگویی بدل می‌کند. این همان فساد نهادی است که ارسطو نسبت به آن هشدار داده است؛ یعنی تبدیل دموکراسی به اولیگارشی خودکامه.
هابرماس و دیگر نظریه‌پردازان دموکراسی ِ گفت‌وگومحور تأکید دارند که مشروعیت نهادها در گرو دادوستد پیوسته با ارادۀ مردم است. اعلام «در تهران می‌نشینم» و تهدید به ترک مسئولیت، نشان‌دهندۀ گسست ارادۀ نماینده از ارادۀ موکلان است. این سخن، آشکارا می‌گوید نفع شخصی یا موقعیت من بر خدمت به شما ارجحیت دارد. 
حتی ادموند برک که از استقلال رأی نماینده دفاع می‌کرد، هرگز حق تحقیر مردم یا انکار پاسخگویی را مجاز نمی‌شمرد. آنچه این جا رخ داده، سقوط از اخلاق نمایندگی به ورطۀ نخوت قدرت است. نماینده‌ای که تهدید به «رها کردن» مردم می‌کند، گویی نمایندگی را ملک شخصی خود می‌پندارد، نه امانتی عمومی.
این سخن، سه زنگ‌خطر بزرگ را به صدا درمی‌آورد: 
اول، فراموشی ریشه‌های مردمی قدرت (روسو)؛
دوم،  تبدیل نقد به «تهدید» (نفی آزادی بیان میل)؛
و سوم، سوءاستفاده از نهادهای دموکراتیک برای تثبیت بی‌مسئولیتی (ارسطو). 

همان‌گونه که روسو هشدار داد قدرتی که از مردم برمی‌خیزد، اگر در خدمت مردم نباشد، مشروعیت خود را می‌کُشد.
این نماینده، با گفتارش، نه‌تنها مشروعیت خودش را خدشه‌دار کرده، بلکه خطر بی‌اعتمادی به نهاد نمایندگی را نیز دامن زده است.
این‌که کدام‌یک از نهادها و سازمان‌های حکومتی در نبود حق عزل مردم، از این نماینده پاسخ و توضیح بخواهند، در اصول اساسی و حقوق سیاسی مردم غایب است. در واقع برای چنین نماینده‌ای هم روشن است که ارکان حکومت از او توضیح نمی‌خواهند. هرچه هست، حتا رنگ ظاهری هم از سیستم انتخاباتی در ایران باقی نمانده است. اگرنه چنین افرادی، نمایندگی مردم را در لیست آرزوهای‌شان می‌نوشتند.


آن‌چه خواندید یادداشت تحلیلی خیام عباسی (جامعه‌شناس) است که در کانال تلگرامی‌اش (شرنگ) منتشر شده است.

#مشروعیت #بحران_مشروعیت #دموکراسی #مسئولیت #شفافیت #قدرت #نمایندگی #پاسخگویی #استبداد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊12👍62
صفحه فارسی وزارت امورخارجه آمریکا، با اشاره به بحران اقتصادی در ایران، ضمن مقصر دانستن جمهوری اسلامی، به عدم پاسخگویی حکومت در این زمینه اشاره کرد و نوشت:

«اقتصاد ایران به دلیل سوء مدیریت، فساد، و تأمین مالی تروریسم در حال فروپاشی است. رژیم به جای حل بحران یا گوش دادن به مردم خود، جهت منحرف کردن اذهان از شکست‌ هایش، عاملان خارجی را مقصر می‌ داند. در حالی که شهروندان ایرانی برای زنده ماندن در حال مبارزه هستند، دولت به جای راه‌ حل‌، دیگران را سرزنش می‌کند.»


ـ از ابتدای شکل‌گیری رژیم جمهوری اسلامی، این حکومت در همه بحران‌ها انگشت اتهام را به سوی کشورهای خارجی گرفته است و از پذیرش مسئولیت تصمیمات خرد و کلان خود طفره رفته است.
رژیم جمهوری اسلامی، همواره ایران را در معرض خطر و بحران قرار داده تا پاسخگو نباشد.

اگر در ایران حکومتی دموکراتیک برقرار بود که باید به مردم با نمایندگان واقعی آن‌ها پاسخگو می‌شد، بودجه کشور صرف تروریسم یا تصمیمات نابخردانه و ارزش‌های ایدئولپژیک قشری خاص نمی‌شد و با شفافیت فساد هم تا حد زیادی کنترل می‌شد.

#ایران #حران_اقتصادی #پاسخگویی #مسئولیت‌_پذیری #شفافیت #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍231
«هر سکه ۵۰۰ تومانی دست کم
۱۷۰۰۰ تومانی فلز دارد. هر لحظه ارزش پول کشورمان در حال کاهش است و در حالی که ما مردم تحت تاثیر تورم بالا و درآمد پایین در باتلاقی که جمهوری اسلامی برای ما ساخته گرفتار شده‌ایم. رژیم آخوندی و مقامات فاسد جمهوری اسلامی کشورمان را غارت کرده‌اند.»
پیام ارسالی از همراهان توانا

جمهوری اسلامی به عمد ایرانیان را در فقر نگاه داشته و تمام ثروت ایران در راه جنگ‌افروزی در منطقه و تسلیح گروه‌های تروریستی هزینه می‌کند و همواره ایران را در معرض خطر و بحران قرار داده تا پاسخگو نباشد.

اگر در ایران حکومتی دموکراتیک برقرار بود که باید به مردم با نمایندگان واقعی آن‌ها پاسخگو می‌شد، بودجه کشور صرف تروریسم یا تصمیمات نابخردانه و ارزش‌های ایدئولوژیک قشری خاص نمی‌شد و با شفافیت فساد هم تا حد زیادی کنترل می‌شد.

#ایران #اقتصادی #مسئولیت‌_پذیری #شفافیت #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💯208👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا بعضی‌ها از ساختاری دفاع می‌کنن که خودشون قربانی‌ش هستن؟
چرا زنی از نظام زن‌ستیز حمایت می‌کنه؟ چرا شهروندی از دیکتاتور دفاع می‌کنه؟
پاسخ شاید در «ترس از آزادی» باشه.
انسانی که سال‌ها در یک ساختار سرکوبگر زندگی کرده، ذهنش یاد گرفته بقا رو با «آشنایی» اشتباه بگیره. مغز ما برای زنده‌ موندن دنبال محیط آشناست، نه محیط بهتر.
برای همین، جهنم آشنا برای خیلی‌ها امن‌تر از بهشت ناشناس به نظر می‌رسه.
در کرهٔ شمالی آدم‌هایی هستن که با خطر مرگ از کشورشون فرار می‌کنن، اما بعد از رسیدن به آزادی، برمی‌گردن… چون آزادی براشون ترسناک‌تر از زندان بوده.
زندگی در نظام انتخاب و مسئولیت، ذهنی رو که سال‌ها در بند ترس و کنترل بوده، می‌لرزونه.
ما همین الگو رو در جای دیگه هم می‌بینیم: در کودکی که پدر و مادرش رابطه‌ای سمی دارن و بعدها همان الگو رو در عشقش تکرار می‌کنه؛ در گروگانی که فرصت فرار داره اما نمی‌تونه بره.
مغز می‌گه: «درسته بد است، اما زنده‌ایم. همینه که هست.»
اما رهایی فقط وقتی ممکنه که بفهمیم این «امنیت» دروغیه که ترس برای ما ساخته.
آزادی، مسئولیت می‌خواهد، جرأت سقوط در خلأ.
برای کسی که تمام عمرش را در قفس زیسته، پرواز با یک سخنرانی توضیح‌دادنی نیست — باید خودش لمسش کند.


شما فکر می‌کنید، آیا آمادگی دارید که در حکومتی دموکراتیک زندگی کنید؟ آمادگی دارید که از برخی چیزها که بهشون عادت کردید، دل بکنید؟ آیا آماده پذیرش مسئولیت و انتخاب‌های جدید در زندگی هستید؟ به نظر شما الگوهای شناخته شده در زندگی تحت سیطره جمهوری اسلامی چه چیزهایی هستند؟ به چه چیزهایی عادت کردیم؟

ویدیو از صفحه آیه، زن خوشفکر ایرانی ساکن ایتالیا:
worldofayeh

#مسئولیت_پذیری #مسئولیت_آزادی #منطقه_امن #گفتگو_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍208💔2
«گلیم خودت را از آب بکش»:
از رهایی فردی تا فروپاشی اخلاق جمعی

پیام همراهان

آخرین جمله‌ی قاضی به من این بود:
«مجازاتت را تعلیق کرده‌ام، برو و به فکر خانواده‌ات باش.»
آن لحظه نفهمیدم چرا این جمله بیش از حکم محکومیت، در من سنگینی کرد. از در دادگاه بیرون آمدم، اما در ذهنم چیزی شکست؛ نوعی اعتماد، نوعی باور به پیوند میان انسان و جامعه. حس کردم این جمله نه فقط خطاب به من، بلکه خطاب به نسلی است که یادش داده‌اند در هر شرایطی فقط گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.

این توصیه، که در ظاهر رنگ عقل معاش دارد، در عمق خود پژواکی است از مرگ مسئولیت مدنی. وقتی هرکس تنها به نجات خود می‌اندیشد، پیوندهای اجتماعی یکی‌یکی می‌گسلند. در چنین فضایی، استبداد برای بقا به زور چندانی نیاز ندارد؛ ترس، سکوت و بی‌تفاوتیِ مردم برایش کافی است. رسانه‌ها دروغ می‌گویند، همسایه فریاد مظلوم را می‌شنود و خاموش می‌ماند، معلم حقیقت را می‌داند اما از ترس نان لب فرو می‌بندد — و چرخ بی‌عدالتی نرم و بی‌صدا می‌چرخد.

آلبر کامو گفته بود: «ستمگر بدون کمک قربانی‌اش نمی‌تواند کاری کند.»
وقتی ما از خیر جمعی می‌گریزیم، ناآگاهانه طناب تداوم ظلم را می‌تابیم.
و با هر بار گفتن «به من چه»، دیواری دیگر میان انسان و انسان بالا می‌رود.

شجاعت مدنی لزوماً فریاد در میدان نیست؛ گاه تنها یعنی نترسیدن از اندیشیدن، نپذیرفتن دروغ و ایستادن بر حقیقت در محدوده‌ی توان.
هانا آرنت نوشته بود: «ریشه‌ی شر در بی‌تفاوتی است.»
آری، وقتی مردم از شجاعت اخلاقی در بیان حقیقت دست می‌کشند، دیگر نیازی به سرکوب نیست.

نجات فردی بدون نجات جمعی توهمی بیش نیست. جامعه‌ای که دروغ و ترس در تار و پودش تنیده، حتی نجات‌یافتگانش را نیز می‌بلعد.
بازسازی اخلاق جمعی از لحظه‌ای آغاز می‌شود که کسی دوباره جرأت کند چراغی بیفروزد؛ حتی اگر در باد خاموش شود.


عکس: وکیل محمد نجفی، انسان مسئولی که می‌توانست سکوت کند، وکالت چند پرونده اختلاف مالی را بر عهده بگیرد و گلیم خودش را از آب بکشد و زندگی مرفهی هم داشته باشد. ولی وجدان او اجازه نداد که در برابر ظلم ظالمان خاموش بنشیند. هزینه‌اش را هم داده است، اما فضیلتی اخلاقی را زندگی کرده است.


#شهامت #مسئولیت_فردی #شهامت_مدنی #نه_به_بیتفاوتی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
22💯1