تداوم بازداشت مرضیه غفاری، فعال اجتماعی انجمن فرهنگی سیزده آبان
ماموران امنیتی صبح روز ۱۳ بهمن خانم مرضیه غفاری، را بازداشت کردهاند.
خانم غفاری بیش از ۲۵ سال است که در مناطق جنوب شهر تهران برای گروههای مختلف کار داوطلبانه میکند. او از اعضای فعال انجمن فرهنگی سیزده آبان است و در این سالها فعالیتهای گسترده و متنوعی بهخصوص برای مادران باردار و شیرده و نیز کودکان انجام داده است.
خانم غفاری که در دهه ۱۳۶۰ هم چند سال را در زندان گذرانده، یکی دو سال است به بیماری سرطان مبتلا شده و درگیر درمان بیماریاش است.
او را صبح ۱۳ بهمن در خانهاش بازداشت کردهاند و بعد از ۱۷ روز انفرادی از سیام بهمن به بند زنان زندان اوین بردهاند.
در این مدت برای او وثیقه تعیین کردهاند و از خانوادهاش خواستهاند وثیقه را ارائه دهند ولی وقتی با وثیقه رفتهاند گفتهاند تصمیم مسئولان پرونده تغییر کرده و او فعلا باید در بازداشت بماند.
منبع: حساب کاربری بهمن دارالشفائی در شبکه اجتماعی ایکس
#مرضیه_غفاری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماموران امنیتی صبح روز ۱۳ بهمن خانم مرضیه غفاری، را بازداشت کردهاند.
خانم غفاری بیش از ۲۵ سال است که در مناطق جنوب شهر تهران برای گروههای مختلف کار داوطلبانه میکند. او از اعضای فعال انجمن فرهنگی سیزده آبان است و در این سالها فعالیتهای گسترده و متنوعی بهخصوص برای مادران باردار و شیرده و نیز کودکان انجام داده است.
خانم غفاری که در دهه ۱۳۶۰ هم چند سال را در زندان گذرانده، یکی دو سال است به بیماری سرطان مبتلا شده و درگیر درمان بیماریاش است.
او را صبح ۱۳ بهمن در خانهاش بازداشت کردهاند و بعد از ۱۷ روز انفرادی از سیام بهمن به بند زنان زندان اوین بردهاند.
در این مدت برای او وثیقه تعیین کردهاند و از خانوادهاش خواستهاند وثیقه را ارائه دهند ولی وقتی با وثیقه رفتهاند گفتهاند تصمیم مسئولان پرونده تغییر کرده و او فعلا باید در بازداشت بماند.
منبع: حساب کاربری بهمن دارالشفائی در شبکه اجتماعی ایکس
#مرضیه_غفاری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ستاره میرسالاری، از بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در خوزستان، در نوشتهای که منتشر کرده، تجربه بازداشت و روزهای حضورش در زندان سپیدار اهواز را روایت کرده است. او در بخشی از این نوشته، از لحظه هجوم نیروهای امنیتی به خانهاش میگوید؛ وقتی با کفشهای کثیف وارد حریم خانه شدند و با همراهی زنی که شادمانه تکرار میکرد "حقشه که بره زندان". این زن از همان ابتدا با تحقیر و سنگدلی تمام در کنار ماموران ایستاده بود.
ستاره در روایتش از لحظه ورود به سپیدار گفته؛ جایی که زیر نگاه سنگین زندانیان مرد، در فضای خشن و پرتنش نگهبانی ایستاده بود. جایی که افسر نگهبانی با شنیدن اینکه او سیاسی است، گفت "دمت گرم شیرزنی" و بعد او را وارد دنیایی کرد که هر لحظهاش با تحقیر، ترس و دیدن واقعیتهای تلخ همراه بود. زنانی که به جرم اعتراض، قاچاق، اعتیاد و حتی بخاطر گناه نکرده فرزندانشان آنجا بودند.
او همبند زهرا سعیدیانجو، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیانجو بود و در کنار او، داستانهای دردناک زنان دیگر را شنید؛ از مادری که فقط بخاطر فراری بودن پسرانش بازداشت شده بود تا زنی باردار که کالای قاچاق زیر لباسش پنهان کرده بود. ستاره از زنانی گفت که بخاطر انتساب به یک گروه سیاسی از درمان محروم شده بودند و از دختران جوانی که به فساد کشیده شده بودند.
در روایت میرسالاری، فساد بخشی از سیستم زندان بود؛ از بازرسیهای تحقیرآمیز تا رابطههای ناسالم و فروش آزادی عمل به زندانیان در ازای رشوه. او از دخترانی نوشت که علنی در حیاط به رفتارهای زننده کشیده شده بودند و پرسنلی که چشم میبستند. حتی غذایی که میدادند، مشکوک بود و او حاضر نشد از آن بخورد. روزها را با چای شیرین و کمی نان و پنیر سر کرد.
لحظه لغو ناگهانی آزادیاش، وقتی بعد از اعلام آزادی دوباره برگردانده شد به بند، یکی دیگر از نکات تکاندهنده این روایت بود. شوک این خبر برادرش را راهی بیمارستان کرد. با این حال، ستاره تمام تحقیرها را تحمل کرد اما حاضر نشد تعهد بدهد. نوشت که "من کاری نکردم که تعهد بدهم" و زیر بار حرف زور نرفت.
در تمام مدت، ترس از وضعیت پدر و مادر بیمار و دوری از فرزند خردسالش همراهش بود. مادری که بخاطر حفظ روحیه پسرش به او گفته بود برای دوره مربیگری قایقرانی به تهران رفته است. این روایت، مجموعهای از ظلمهای سیستماتیک، تحقیر زنان، فساد درون زندان و خشونت علیه معترضان است؛ روایتی که میرسالاری وعده داده در کتابی مفصلتر به آن خواهد پرداخت.
ستاره میرسالاری نه تنها شکسته نشد، بلکه از دل آن دیوارهای بلند، محکمتر و آگاهتر بیرون آمد. این، صدای زنی است که "زن، زندگی، آزادی" را نه در شعار، بلکه با تمام وجودش لمس کرده است.
خانم میرسالاری ضمن انتشار این ویدیو، نوشت:
«خیلی چیزا رو نمیشه نوشت، نمیشه گفت، باید بشه کتاب که بمونه و بشه تشت رسوایی آدمهایی که عجیب نقابهای قشنگ و رنگارنگی بر چهره دارن...
چرخ دنیا میچرخه و بترسید از روزی که...
اصلا ولش کن...اینهمه خون به ناحق ریخته شده و چشم نابینا و پرونده سیاسی و خفقان و سکوت اجباری یه جایی بلاخره فوران میکنه مگه نه؟؟
خیلی سربسته و آروم حرف زدم و نوشتم فقط برای اینکه دوباره چیزی نشه که دل نگران پدر و مادرم بشم و همسرم آواره این دادگاه و اون شخص و این نفر بشه...
اگر خانوادم نبود الان راه من جور دیگری بود...»
#ستاره_میرسالاری #اعتراضات #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زندانیان_سیاسی #زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید #ابادان #زن_زندگی_آزادی #زن_زندگی_آزادی_مرد_میهن_آبادی #زندان #مهسا_امینی
#زندان_سپیدار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ستاره در روایتش از لحظه ورود به سپیدار گفته؛ جایی که زیر نگاه سنگین زندانیان مرد، در فضای خشن و پرتنش نگهبانی ایستاده بود. جایی که افسر نگهبانی با شنیدن اینکه او سیاسی است، گفت "دمت گرم شیرزنی" و بعد او را وارد دنیایی کرد که هر لحظهاش با تحقیر، ترس و دیدن واقعیتهای تلخ همراه بود. زنانی که به جرم اعتراض، قاچاق، اعتیاد و حتی بخاطر گناه نکرده فرزندانشان آنجا بودند.
او همبند زهرا سعیدیانجو، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیانجو بود و در کنار او، داستانهای دردناک زنان دیگر را شنید؛ از مادری که فقط بخاطر فراری بودن پسرانش بازداشت شده بود تا زنی باردار که کالای قاچاق زیر لباسش پنهان کرده بود. ستاره از زنانی گفت که بخاطر انتساب به یک گروه سیاسی از درمان محروم شده بودند و از دختران جوانی که به فساد کشیده شده بودند.
در روایت میرسالاری، فساد بخشی از سیستم زندان بود؛ از بازرسیهای تحقیرآمیز تا رابطههای ناسالم و فروش آزادی عمل به زندانیان در ازای رشوه. او از دخترانی نوشت که علنی در حیاط به رفتارهای زننده کشیده شده بودند و پرسنلی که چشم میبستند. حتی غذایی که میدادند، مشکوک بود و او حاضر نشد از آن بخورد. روزها را با چای شیرین و کمی نان و پنیر سر کرد.
لحظه لغو ناگهانی آزادیاش، وقتی بعد از اعلام آزادی دوباره برگردانده شد به بند، یکی دیگر از نکات تکاندهنده این روایت بود. شوک این خبر برادرش را راهی بیمارستان کرد. با این حال، ستاره تمام تحقیرها را تحمل کرد اما حاضر نشد تعهد بدهد. نوشت که "من کاری نکردم که تعهد بدهم" و زیر بار حرف زور نرفت.
در تمام مدت، ترس از وضعیت پدر و مادر بیمار و دوری از فرزند خردسالش همراهش بود. مادری که بخاطر حفظ روحیه پسرش به او گفته بود برای دوره مربیگری قایقرانی به تهران رفته است. این روایت، مجموعهای از ظلمهای سیستماتیک، تحقیر زنان، فساد درون زندان و خشونت علیه معترضان است؛ روایتی که میرسالاری وعده داده در کتابی مفصلتر به آن خواهد پرداخت.
ستاره میرسالاری نه تنها شکسته نشد، بلکه از دل آن دیوارهای بلند، محکمتر و آگاهتر بیرون آمد. این، صدای زنی است که "زن، زندگی، آزادی" را نه در شعار، بلکه با تمام وجودش لمس کرده است.
خانم میرسالاری ضمن انتشار این ویدیو، نوشت:
«خیلی چیزا رو نمیشه نوشت، نمیشه گفت، باید بشه کتاب که بمونه و بشه تشت رسوایی آدمهایی که عجیب نقابهای قشنگ و رنگارنگی بر چهره دارن...
چرخ دنیا میچرخه و بترسید از روزی که...
اصلا ولش کن...اینهمه خون به ناحق ریخته شده و چشم نابینا و پرونده سیاسی و خفقان و سکوت اجباری یه جایی بلاخره فوران میکنه مگه نه؟؟
خیلی سربسته و آروم حرف زدم و نوشتم فقط برای اینکه دوباره چیزی نشه که دل نگران پدر و مادرم بشم و همسرم آواره این دادگاه و اون شخص و این نفر بشه...
اگر خانوادم نبود الان راه من جور دیگری بود...»
#ستاره_میرسالاری #اعتراضات #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زندانیان_سیاسی #زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید #ابادان #زن_زندگی_آزادی #زن_زندگی_آزادی_مرد_میهن_آبادی #زندان #مهسا_امینی
#زندان_سپیدار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری نخستین مراسم افطار در کاخ وینزر
برای نخستین بار، کاخ تاریخی وینزر در بریتانیا میزبان مراسم افطار مسلمانان شد. در این رویداد که یکشنبه ۱۲ اسفند برگزار شد، بیش از ۴۶۰ مهمان در تالار جرج مقدس افطار کردند. این مراسم که از آن به عنوان نخستین افطار در یک ساختمان دولتی بریتانیا یاد میشود، واکنشهایی را برانگیخته است.
همچنین در طول ماه رمضان، مراسم افطار در ۱۸ مکان مختلف بریتانیا، از جمله موزه ویکتوریا و آلبرت، تئاتر شکسپیر و میدان ترافالگار برگزار خواهد شد.
#افطار #رمضان #بریتانیا #خاندان_سلطنتی #اسلام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
برگزاری نخستین مراسم افطار در کاخ وینزر
برای نخستین بار، کاخ تاریخی وینزر در بریتانیا میزبان مراسم افطار مسلمانان شد. در این رویداد که یکشنبه ۱۲ اسفند برگزار شد، بیش از ۴۶۰ مهمان در تالار جرج مقدس افطار کردند. این مراسم که از آن به عنوان نخستین افطار در یک ساختمان دولتی بریتانیا یاد میشود، واکنشهایی را برانگیخته است.
همچنین در طول ماه رمضان، مراسم افطار در ۱۸ مکان مختلف بریتانیا، از جمله موزه ویکتوریا و آلبرت، تئاتر شکسپیر و میدان ترافالگار برگزار خواهد شد.
#افطار #رمضان #بریتانیا #خاندان_سلطنتی #اسلام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
۷ زندانی در زاهدان اعدام شدند
جمهوری اسلامی ۷ زندانی را در زندان زاهدان اعدام کرده است.
یادآور میشویم ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی رتبه اول اعدام به نسبت سرانه جمعیت در دنیا را دارد.
سیاست ارعاب و سرکوب ایرانیان از همان آغازینروزهای تشکیل جمهوری جهل و ستم اسلامی آشکار بود.
خمینی در همان ماههای آغازین گفته بود:
«حقوق بشر اقتضا میکند که ما همان روز اول کُشته باشیم.»
شما همراهان برای پیوستن به کارزار نه به اعدام چه اقداماتی انجام میدهید؟ و اساسن چرا این کارزار را لازمه رشد جامعه مدنی میدانید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی ۷ زندانی را در زندان زاهدان اعدام کرده است.
یادآور میشویم ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی رتبه اول اعدام به نسبت سرانه جمعیت در دنیا را دارد.
سیاست ارعاب و سرکوب ایرانیان از همان آغازینروزهای تشکیل جمهوری جهل و ستم اسلامی آشکار بود.
خمینی در همان ماههای آغازین گفته بود:
«حقوق بشر اقتضا میکند که ما همان روز اول کُشته باشیم.»
شما همراهان برای پیوستن به کارزار نه به اعدام چه اقداماتی انجام میدهید؟ و اساسن چرا این کارزار را لازمه رشد جامعه مدنی میدانید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
تیراندازی نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به تجمع کارگران شهرداری تکاب
به دلیل شلیک مستقیم گلوله به این تجمع تاکنون ۴ کارگر مصدوم شدهاند.
این تجمع مسالمتآمیز روز دوشنبه ۱۳ اسفندماه برگزار شده بود. هیچ عکسی از این تجمع منتشر نشده و تنها پس از گذشت دو روز منابع خبری از شلیک گلوله به تجمع کارگران نوشتهاند اسامی ۴ کارگر مصدوم هم منتشر نشده است.
کارگران نسبت به عدم پرداخت مطالبات خود در محوطه شهرداری تجمع کرده بودند. این تجمع با دخالت نیروهای انتظامی به خشونت و تیراندازی کشیده شد.
با نزدیکشدن به نوروز شاهد تجمعات کارگران و بازنشستگان به صورت روزانه هستیم. سرکوب تشکلهای صنفی مستقل مانع اطلاعرسانی وضعیت کارگران میشود. در چنین شرایطی نقش جامعه مدنی آشکارتر است.
صدای بیصدایان باشیم و اجازه ندهیم جمهوری اسلامی در سکوت مطلق خبری به کارگران به کولبران به بازنشستگان به معلمان به پرستاران به کادر درمان و به ایرانیان در کل ستم کند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
به دلیل شلیک مستقیم گلوله به این تجمع تاکنون ۴ کارگر مصدوم شدهاند.
این تجمع مسالمتآمیز روز دوشنبه ۱۳ اسفندماه برگزار شده بود. هیچ عکسی از این تجمع منتشر نشده و تنها پس از گذشت دو روز منابع خبری از شلیک گلوله به تجمع کارگران نوشتهاند اسامی ۴ کارگر مصدوم هم منتشر نشده است.
کارگران نسبت به عدم پرداخت مطالبات خود در محوطه شهرداری تجمع کرده بودند. این تجمع با دخالت نیروهای انتظامی به خشونت و تیراندازی کشیده شد.
با نزدیکشدن به نوروز شاهد تجمعات کارگران و بازنشستگان به صورت روزانه هستیم. سرکوب تشکلهای صنفی مستقل مانع اطلاعرسانی وضعیت کارگران میشود. در چنین شرایطی نقش جامعه مدنی آشکارتر است.
صدای بیصدایان باشیم و اجازه ندهیم جمهوری اسلامی در سکوت مطلق خبری به کارگران به کولبران به بازنشستگان به معلمان به پرستاران به کادر درمان و به ایرانیان در کل ستم کند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مردم اراک بار دیگر در اعتراض به آلودگی هوا تجمع اعتراضی برگزار کردند.
از شعارهای مردم در این تجمع:
«مازوتسوزی جنایته/سکوت ما خیانته»
بوده است.
بهرهمندی از محیط زیست پاک و هوای سالم، از حقوق اساسی و اولیه هر انسانی است. این حق نهتنها ضامن سلامت جسم و روان افراد است، بلکه پایهای برای توسعه پایدار جوامع به شمار میآید.
با این حال، منفعتطلبی رانتخواران و وابستگان به جمهوری اسلامی و بیتوجهی به مسائل زیستمحیطی، این حق بنیادین را پایمال کرده است.
آلودگی هوا جان ایرانیان را تهدید میکند و آنها را با بیماریهای مزمن و خطرناکی روبهرو کرده است.
هر سال، گزارشهای هولناکی از آمار مرگومیر ناشی از آلودگی هوا منتشر میشود.
کیفیت هوا در اهواز چگونه است؟ در اصفهان؟ در تهران؟ و در دیگر شهرهای ایران چطور؟
این کنش مدنی در اراک بسیار حائز اهمیت است. صدای هموطنانمان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اراک
#آلودگی_هوا
@Tavaana_TavaanaTech
از شعارهای مردم در این تجمع:
«مازوتسوزی جنایته/سکوت ما خیانته»
بوده است.
بهرهمندی از محیط زیست پاک و هوای سالم، از حقوق اساسی و اولیه هر انسانی است. این حق نهتنها ضامن سلامت جسم و روان افراد است، بلکه پایهای برای توسعه پایدار جوامع به شمار میآید.
با این حال، منفعتطلبی رانتخواران و وابستگان به جمهوری اسلامی و بیتوجهی به مسائل زیستمحیطی، این حق بنیادین را پایمال کرده است.
آلودگی هوا جان ایرانیان را تهدید میکند و آنها را با بیماریهای مزمن و خطرناکی روبهرو کرده است.
هر سال، گزارشهای هولناکی از آمار مرگومیر ناشی از آلودگی هوا منتشر میشود.
کیفیت هوا در اهواز چگونه است؟ در اصفهان؟ در تهران؟ و در دیگر شهرهای ایران چطور؟
این کنش مدنی در اراک بسیار حائز اهمیت است. صدای هموطنانمان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اراک
#آلودگی_هوا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با انتشار تصویری از بخشنامه وزارت آموزش و پرورش درباره ممنوعیت بوفههای مدارس این اقدام را «ترویج خشونت و ستم بر بدن کودکان» توصیف کرد و نوشت: «کودکان نباید گرسنه بمانند، خشونت تا کجا؟»
بستن بوفههای مدارس و ممانعت از آوردن خوراکی با بخشنامهی وزارت آموزش و پرورش در مدارس ابتدایی و متوسطه اول، خلاف اصول علم تغذیه است، آنهم در شرایطی که فقر تحمیلی گرسنگی را در سطوح وسیعی از جامعه گسترش داده است. این دستورات ایدئولوژیک، ترویج خشونت و ستم بر بدن کودکان است.
دولت اگر توان تغذیه رایگان در مدارس را از دست داده، که هیچ توجیهی جز ناکارآمدی مدیران در سطوح مختلف و ورشکستگی اقتصادی/ ایدئولوژیک ندارد، با بخشنامه و دستورالعملهای آسیبزا مانع حمایت خانوادهها از فرزندان خود نشود.
سوءتغذیه در بین کودکان یک بحران جدی است. آموزش و پرورش و مدیران آن بجای رسیدگی به این بحران، آن را نهادینه میکنند. این ستم چه مشروعیتی برای دین و دولت به همراه دارد؟
#آموزش_مذهبی #آموزش_ایدئولوژیک #شیعه_گری #رمضان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با انتشار تصویری از بخشنامه وزارت آموزش و پرورش درباره ممنوعیت بوفههای مدارس این اقدام را «ترویج خشونت و ستم بر بدن کودکان» توصیف کرد و نوشت: «کودکان نباید گرسنه بمانند، خشونت تا کجا؟»
بستن بوفههای مدارس و ممانعت از آوردن خوراکی با بخشنامهی وزارت آموزش و پرورش در مدارس ابتدایی و متوسطه اول، خلاف اصول علم تغذیه است، آنهم در شرایطی که فقر تحمیلی گرسنگی را در سطوح وسیعی از جامعه گسترش داده است. این دستورات ایدئولوژیک، ترویج خشونت و ستم بر بدن کودکان است.
دولت اگر توان تغذیه رایگان در مدارس را از دست داده، که هیچ توجیهی جز ناکارآمدی مدیران در سطوح مختلف و ورشکستگی اقتصادی/ ایدئولوژیک ندارد، با بخشنامه و دستورالعملهای آسیبزا مانع حمایت خانوادهها از فرزندان خود نشود.
سوءتغذیه در بین کودکان یک بحران جدی است. آموزش و پرورش و مدیران آن بجای رسیدگی به این بحران، آن را نهادینه میکنند. این ستم چه مشروعیتی برای دین و دولت به همراه دارد؟
#آموزش_مذهبی #آموزش_ایدئولوژیک #شیعه_گری #رمضان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
وکیل مهدی یراحی از اجرای حکم شلاق علیه این هنرمند خبر داد.
زهرا مینویی با انتشار پستی در شبکه اکس نوشت:
«امروز ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۳، آخرین بخشِ احکام صادره از شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران -مبنی بر ۷۴ ضربه شلاق- در شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امنیت اخلاقی تهران، به طور تام و تمام اجرا شد و پرونده آقای #مهدی_یراحی مختومه گردید.»
جمهوری جهل و ستم اسلامی یک هنرمند را به دلیل اینکه کنار مردم بوده به دلیل اینکه صدای مردم کشورش بوده به زندان انداخت و شلاق زد.
این مسئله باید به گوش دنیا برسد جامعه نباید نسبت به این مسئله بیتفاوت باشد. مهدی یراحی هنرمندی است که در تمام بزنگاههای اجتماعی کنار مردم بوده.
مهدی یراحی که با آثاری چون «سرود زن» و «روسریتو در بیار» از انقلاب زن زندگی آزادی حمایت کرده بود. او با بهکارگیری موسیقی، اعتراض خود را به قوانین سرکوبگر و نابرابریهای اجتماعی به گوش همه رساند و نشان داد که موسیقی میتواند به یک بیانیه سیاسی تبدیل شود.
#یاری_مدنی_توانا
#مهدی_یراحی
#موسیقی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
زهرا مینویی با انتشار پستی در شبکه اکس نوشت:
«امروز ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۳، آخرین بخشِ احکام صادره از شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران -مبنی بر ۷۴ ضربه شلاق- در شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امنیت اخلاقی تهران، به طور تام و تمام اجرا شد و پرونده آقای #مهدی_یراحی مختومه گردید.»
جمهوری جهل و ستم اسلامی یک هنرمند را به دلیل اینکه کنار مردم بوده به دلیل اینکه صدای مردم کشورش بوده به زندان انداخت و شلاق زد.
این مسئله باید به گوش دنیا برسد جامعه نباید نسبت به این مسئله بیتفاوت باشد. مهدی یراحی هنرمندی است که در تمام بزنگاههای اجتماعی کنار مردم بوده.
مهدی یراحی که با آثاری چون «سرود زن» و «روسریتو در بیار» از انقلاب زن زندگی آزادی حمایت کرده بود. او با بهکارگیری موسیقی، اعتراض خود را به قوانین سرکوبگر و نابرابریهای اجتماعی به گوش همه رساند و نشان داد که موسیقی میتواند به یک بیانیه سیاسی تبدیل شود.
#یاری_مدنی_توانا
#مهدی_یراحی
#موسیقی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
هیچکس نمیتونه در تفکر انسانهای آزاده، عشق به آزادی رو خاموش کنه
نه زندان، نه شکنجه، نه تبعید
ـ طرح و متن از قلمفرسا
آرش صادقی در واکنش به اجرای حکم شلاق مهدی یراحی نوشت:
«۷۴ ضربه شلاق، پاسخی بود به هنرمندی که صدای مردم شد و دردهایشان را فریاد زد.
ترانههای مهدی یراحی جاودانه شدهاند، چرا که از دل مردم برخاستند. مردمی که هرگز فراموش نمیکنند چه کسی در سختترین روزها کنارشان ایستاد.
او درمقابل جبر سرخم نکرد
و بی اعتنا به هزینه های آن پیش رفت تا شاید گیسوان دختران فردای سرزمینش رقص باد را میهمان شوند...»
آقای یراحی دقایقی پیش متنی به شرح زیر منتشر کرد:
«شیشه در آوردهای تا شکنی سنگ ما
سپاس برای حمایت همیشگی شما عزیزان و همراهی صمیمانه وکلای محترم آقای مصطفی نیلی و خانم زهرا مینویی گرامی؛
همینطور رفیق شفیق، آقای کوشان حداد.
آنکه حاضر نیست برای آزادی بهایی بپردازد،
لایق آزادی نیست.
با آرزوی رهایی…»
#مهسا_امینی #مهدی_یراحی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نه زندان، نه شکنجه، نه تبعید
ـ طرح و متن از قلمفرسا
آرش صادقی در واکنش به اجرای حکم شلاق مهدی یراحی نوشت:
«۷۴ ضربه شلاق، پاسخی بود به هنرمندی که صدای مردم شد و دردهایشان را فریاد زد.
ترانههای مهدی یراحی جاودانه شدهاند، چرا که از دل مردم برخاستند. مردمی که هرگز فراموش نمیکنند چه کسی در سختترین روزها کنارشان ایستاد.
او درمقابل جبر سرخم نکرد
و بی اعتنا به هزینه های آن پیش رفت تا شاید گیسوان دختران فردای سرزمینش رقص باد را میهمان شوند...»
آقای یراحی دقایقی پیش متنی به شرح زیر منتشر کرد:
«شیشه در آوردهای تا شکنی سنگ ما
سپاس برای حمایت همیشگی شما عزیزان و همراهی صمیمانه وکلای محترم آقای مصطفی نیلی و خانم زهرا مینویی گرامی؛
همینطور رفیق شفیق، آقای کوشان حداد.
آنکه حاضر نیست برای آزادی بهایی بپردازد،
لایق آزادی نیست.
با آرزوی رهایی…»
#مهسا_امینی #مهدی_یراحی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
واکنش ترانه علیدوستی به اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق برای مهدی یراحی
زهرا مینویی، وکیل «مهدی یراحی»، خواننده معترض، روز چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ با انتشار توییتی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که با اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق، پرونده این هنرمند مختومه شد.
ترانه علیدوستی در واکنش به این خبر، در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«ننگ بر تحجر، ننگ بر شکنجه، ننگ بر خشونت، ننگ بر قوانین ضد بشری.
و شرم و ننگ بر ناتوانی ما»
#مهدی_یراحی
@tavaanatech
زهرا مینویی، وکیل «مهدی یراحی»، خواننده معترض، روز چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ با انتشار توییتی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که با اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق، پرونده این هنرمند مختومه شد.
ترانه علیدوستی در واکنش به این خبر، در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«ننگ بر تحجر، ننگ بر شکنجه، ننگ بر خشونت، ننگ بر قوانین ضد بشری.
و شرم و ننگ بر ناتوانی ما»
#مهدی_یراحی
@tavaanatech
Forwarded from گفتوشنود
یوسف طباطبایینژاد، عضو مجلس خبرگان فقر و دارایی را «امتحان الهی» خواند و گفت: «در آیات دیگری میفرماید ما انسانها را به فقر و به دارایی امتحان میکنیم و بیشتر امتحانهای خداوند به غنا و مال است.» او افزود: «اگر به فقرا کمک نکنید، خداوند در همین دنیا اموال را از انسان میگیرد.»
⁉️اگر فقر یک «امتحان الهی» است، پس مسئولیت حکومت در بهبود وضعیت معیشتی مردم چیست؟
آیا فقر نتیجه اراده خداوند است یا حاصل سیاستهای ناکارآمد، فساد اقتصادی و تبعیض؟
اگر ثروت آزمونی برای افراد است، چرا مسئولان در رفاه کامل به سر میبرند، اما مردم عادی باید بهای این «امتحان» را با سختی و محرومیت بپردازند؟
شما در اینباره چطور فکر میکنید؟
دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#فقر #فساد #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
یوسف طباطبایینژاد، عضو مجلس خبرگان فقر و دارایی را «امتحان الهی» خواند و گفت: «در آیات دیگری میفرماید ما انسانها را به فقر و به دارایی امتحان میکنیم و بیشتر امتحانهای خداوند به غنا و مال است.» او افزود: «اگر به فقرا کمک نکنید، خداوند در همین دنیا اموال را از انسان میگیرد.»
⁉️اگر فقر یک «امتحان الهی» است، پس مسئولیت حکومت در بهبود وضعیت معیشتی مردم چیست؟
آیا فقر نتیجه اراده خداوند است یا حاصل سیاستهای ناکارآمد، فساد اقتصادی و تبعیض؟
اگر ثروت آزمونی برای افراد است، چرا مسئولان در رفاه کامل به سر میبرند، اما مردم عادی باید بهای این «امتحان» را با سختی و محرومیت بپردازند؟
شما در اینباره چطور فکر میکنید؟
دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#فقر #فساد #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«درود توانا
میرسلیم گفته «بنزین رو نباید مفت تو حلق مردم بریزیم.» و پاسخ من به این اراجیف اینه که
شمایی که زندگی و جوانی ما را مفت بالا کشیدید، شمایی که ثروت و منابع ایران را مفت بالا کشیدید، یادتان رفته قرار بود پول نفت را سر سفرههایمان بیاورید؟»
پیام ارسالی از همراهان توانا
بهتازگی ویدئویی از سخنان سخیف میرسلیم منتشر شده که نشان میدهد این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با لحنی تحقیرآمیز درباره مردم ایران و قیمت سوخت سخن میگوید.
پاسخ شما به مسئولان جمهوری اسلامی چیست؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
میرسلیم گفته «بنزین رو نباید مفت تو حلق مردم بریزیم.» و پاسخ من به این اراجیف اینه که
شمایی که زندگی و جوانی ما را مفت بالا کشیدید، شمایی که ثروت و منابع ایران را مفت بالا کشیدید، یادتان رفته قرار بود پول نفت را سر سفرههایمان بیاورید؟»
پیام ارسالی از همراهان توانا
بهتازگی ویدئویی از سخنان سخیف میرسلیم منتشر شده که نشان میدهد این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با لحنی تحقیرآمیز درباره مردم ایران و قیمت سوخت سخن میگوید.
پاسخ شما به مسئولان جمهوری اسلامی چیست؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توماج صالحی، در واکنش به اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق مهدی یراحی، این ویدئو را منتشر کرد.
او این حکم را «حکمی عصر حجری» خواند و مهدی یراحی را هنرمندی معرفی کرد که «همیشه پشت مردمش بوده» و «سرتاسر زندگیش افتخار بوده برای این وطن.»
#مهدی_یراحی #شلاق
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
او این حکم را «حکمی عصر حجری» خواند و مهدی یراحی را هنرمندی معرفی کرد که «همیشه پشت مردمش بوده» و «سرتاسر زندگیش افتخار بوده برای این وطن.»
#مهدی_یراحی #شلاق
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
فاجعه در ایران
اجبار به ازدواج به خودکشی و جانباختن یک دختربچه ۱۲ ساله انجامید
فایما سلیمانی فقط ۱۲ سال داشت و در هرسین زندگی میکرد که به دلیل اجبار خانواده به ازدواج، خودکشی کرد و جان شیرینش را از دست داد.
نامش را به خاطر بسپاریم کودکی که قربانی قوانین ضدانسانی کودکهمسری شد. کودکی که در مبارزه با این تحجر سلاحی جز جان خود نداشت.
او فقط ۱۲ سال داشت.
بر اساس گزارش «هرانا» فاطیما فرزند بهمن، برای ازدواج اجباری با یکی از بستگانش از سوی پدرش تحت فشار قرار داشت.
او بارها مورد خشونت لفظی و فیزیکی شدید قرار گرفته بود و در صورت رد این ازدواج، به قتل تهدید شده بود.
این کودک پیشتر به خانوادهاش اطلاع داده بود که قصد خودکشی دارد و سرانجام با حلقآویز کردن خود به زندگیاش پایان داد.
تاین جمهوری اسلامی که با قوانین ضدبشری باعث اصلی این فجایع است.
کجایند سلبریتیها؟ بازیگران؟ فوتبالیستها و افراد شاخص دیگر در اجتماع؟ صدای فاطیما را به گوش جهانیان برسانند.
مگر میشود در کشورمان در ایرانمان کودکی از بیپناهی این جنین مظلومانه خودکشی کند؟
نجود علی را به خاطر میآورید؟ یک قاضی صدای او را شنید و از او حمایت کرد آیا کسی در ایران نبود که صدای فاطیما را بشنود و از او حمایت کند؟
هیچ میدانید اعلام آمار سالانه کودکهمسری در کشورمان ممنوع شده؟
پیش از آنکه اعلام آمار ممنوع شود؛ در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۳۱ هزار و ۶۴۶ و ۳۲ هزار و ۶۵۵ دختر زیر ۱۵ سال در ایران ازدواج کرده بودند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#کودک_همسری
#فاطیما_سلیمانی
@Tavaana_TavaanaTech
اجبار به ازدواج به خودکشی و جانباختن یک دختربچه ۱۲ ساله انجامید
فایما سلیمانی فقط ۱۲ سال داشت و در هرسین زندگی میکرد که به دلیل اجبار خانواده به ازدواج، خودکشی کرد و جان شیرینش را از دست داد.
نامش را به خاطر بسپاریم کودکی که قربانی قوانین ضدانسانی کودکهمسری شد. کودکی که در مبارزه با این تحجر سلاحی جز جان خود نداشت.
او فقط ۱۲ سال داشت.
بر اساس گزارش «هرانا» فاطیما فرزند بهمن، برای ازدواج اجباری با یکی از بستگانش از سوی پدرش تحت فشار قرار داشت.
او بارها مورد خشونت لفظی و فیزیکی شدید قرار گرفته بود و در صورت رد این ازدواج، به قتل تهدید شده بود.
این کودک پیشتر به خانوادهاش اطلاع داده بود که قصد خودکشی دارد و سرانجام با حلقآویز کردن خود به زندگیاش پایان داد.
تاین جمهوری اسلامی که با قوانین ضدبشری باعث اصلی این فجایع است.
کجایند سلبریتیها؟ بازیگران؟ فوتبالیستها و افراد شاخص دیگر در اجتماع؟ صدای فاطیما را به گوش جهانیان برسانند.
مگر میشود در کشورمان در ایرانمان کودکی از بیپناهی این جنین مظلومانه خودکشی کند؟
نجود علی را به خاطر میآورید؟ یک قاضی صدای او را شنید و از او حمایت کرد آیا کسی در ایران نبود که صدای فاطیما را بشنود و از او حمایت کند؟
هیچ میدانید اعلام آمار سالانه کودکهمسری در کشورمان ممنوع شده؟
پیش از آنکه اعلام آمار ممنوع شود؛ در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۳۱ هزار و ۶۴۶ و ۳۲ هزار و ۶۵۵ دختر زیر ۱۵ سال در ایران ازدواج کرده بودند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#کودک_همسری
#فاطیما_سلیمانی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا دینداران واقعاً موجودی به نام خدا را میپرستند؟
دکتر حسن باقرینیا:
آدمی چگونه گاهی خواستهها و امیال خود را در قالب مفهومی به نام خدا فرافکنی میکند؟
چرا خدای آدمیان اینقدر متفاوت است؟ یکی او را مهربان و رئوف میبیند و دیگری او را خشن و انتقامجو.
مولوی میگوید: «برخی خیال خود به خدایی گرفتهاند» گاهی خدای آدمیان خیلی شبیه خودشان است؛ خدای علم الهدی، خاتمی، جنتی شبیه خودشان عبوس و انتقام جوست.
مولوی در جایی دیگر هم دین را به شراب تشبیه میکند، و میگوید دین «آنچنان را آنچنانتر میکند» یعنی دین شبیه یک کاتالیزور عمل میکند، اگر خوب باشیم خوبیهایمان بیشتر میشود و اگر بد باشیم، بدیها.
از این رو به نظر می آید شاید انسانهای نیک نیازی به دین نداشته باشند اما انسانهای شرور برای توجیه شرارتشان حتماً به دین نیاز دارند. میتوانند جان انسانی را بگیرند و آن را تحت عنوان محاربه به خدا نسبت دهند.
#گفتگو_توانا #خداناباور #باورمند
@Dialogue1402
آیا دینداران واقعاً موجودی به نام خدا را میپرستند؟
دکتر حسن باقرینیا:
آدمی چگونه گاهی خواستهها و امیال خود را در قالب مفهومی به نام خدا فرافکنی میکند؟
چرا خدای آدمیان اینقدر متفاوت است؟ یکی او را مهربان و رئوف میبیند و دیگری او را خشن و انتقامجو.
مولوی میگوید: «برخی خیال خود به خدایی گرفتهاند» گاهی خدای آدمیان خیلی شبیه خودشان است؛ خدای علم الهدی، خاتمی، جنتی شبیه خودشان عبوس و انتقام جوست.
مولوی در جایی دیگر هم دین را به شراب تشبیه میکند، و میگوید دین «آنچنان را آنچنانتر میکند» یعنی دین شبیه یک کاتالیزور عمل میکند، اگر خوب باشیم خوبیهایمان بیشتر میشود و اگر بد باشیم، بدیها.
از این رو به نظر می آید شاید انسانهای نیک نیازی به دین نداشته باشند اما انسانهای شرور برای توجیه شرارتشان حتماً به دین نیاز دارند. میتوانند جان انسانی را بگیرند و آن را تحت عنوان محاربه به خدا نسبت دهند.
#گفتگو_توانا #خداناباور #باورمند
@Dialogue1402
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، درباره قتل یوسف شهلیبر توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی بیانیهای به شرح زیر نوشته است:
برای یوسف و یوسفها؛ کودکان بیگناهی که قربانی جمهوری اسلامی شدند
یوسف شهلیبر فقط ۵ سال داشت. کودکی از بلوچستان که روز سهشنبه ۷ اسفند، با شلیک ماموران جنایتپیشه جمهوری اسلامی به خودروی حاملش، جانش را گرفتند. مادرش، مریم شهلیبر، با گلولههای همان ماموران زخمی شد و فرزند دیگری که در رحم داشت، پیش از تولد، قربانی شد.
اما یوسف تنها نیست. پیش از او، گلولههای همین حکومت، قلب کوچک کیان پیرفلک را شکافت. نفسهای نیکتا اسفندانی را برید. صدای خندههای سارینا و ابوالفضل را خاموش کرد. و حتی کودکانی را که با آرزوهای کوچک و بزرگ سوار هواپیمای اوکراینی شده بودند، در آسمان به آتش کشید.
یوسف شهلیبر، کیان پیرفلک، نیکتا اسفندانی، سیاوش محمودی و همه کودکان قربانی، معصومانهترین چهرههای این جنایات هستند. جرمشان چه بود؟ کودک بودن؟ خندیدن؟ زندگی کردن؟
رژیمی که از صدای خنده کودکان میترسد، از آغوش مادران وحشت دارد، از معصومیت چشمهای یک کودک ۵ ساله میهراسد، و از «زندگی» انتقام میگیرد، برای همیشه در تاریخ به نام «کودککش» شناخته خواهد شد.
ما فراموش نمیکنیم. تاریخ فراموش نمیکند. جنایات جمهوری اسلامی، پروندهای سنگین و سیاه در حافظه جمعی مردم ایران است. روز حساب خواهد رسید. روزی که دیگر هیچ کودکی قربانی تیر ماموران نخواهد شد، روزی که مادران ایران به جای بوسیدن سنگ مزار، دستان کودکانشان را در دست خواهند گرفت. آن روز، روز آزادی ماست.
یوسف عزیز، تو و کیان و نیکتا و همه کودکان این خاک، انگیزهبخش مبارزه ما هستید.
ما نام شما را به یاد خواهیم داشت.
نامتان را تکرار خواهیم کرد.
و برای روزی که عدالت واقعی در این سرزمین جاری شود، خواهیم جنگید.
یاد یوسف شهلیبر، همه کودکان جانباخته و همه مظلومان راه آزادی، گرامی باد.
تا آن روز که خون هیچ کودکی بر زمین نریزد، ما ایستادهایم.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
#رضا_محمدحسینی #یوسف_شهلیبر #یوسف_شهلی_بر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، درباره قتل یوسف شهلیبر توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی بیانیهای به شرح زیر نوشته است:
برای یوسف و یوسفها؛ کودکان بیگناهی که قربانی جمهوری اسلامی شدند
یوسف شهلیبر فقط ۵ سال داشت. کودکی از بلوچستان که روز سهشنبه ۷ اسفند، با شلیک ماموران جنایتپیشه جمهوری اسلامی به خودروی حاملش، جانش را گرفتند. مادرش، مریم شهلیبر، با گلولههای همان ماموران زخمی شد و فرزند دیگری که در رحم داشت، پیش از تولد، قربانی شد.
اما یوسف تنها نیست. پیش از او، گلولههای همین حکومت، قلب کوچک کیان پیرفلک را شکافت. نفسهای نیکتا اسفندانی را برید. صدای خندههای سارینا و ابوالفضل را خاموش کرد. و حتی کودکانی را که با آرزوهای کوچک و بزرگ سوار هواپیمای اوکراینی شده بودند، در آسمان به آتش کشید.
یوسف شهلیبر، کیان پیرفلک، نیکتا اسفندانی، سیاوش محمودی و همه کودکان قربانی، معصومانهترین چهرههای این جنایات هستند. جرمشان چه بود؟ کودک بودن؟ خندیدن؟ زندگی کردن؟
رژیمی که از صدای خنده کودکان میترسد، از آغوش مادران وحشت دارد، از معصومیت چشمهای یک کودک ۵ ساله میهراسد، و از «زندگی» انتقام میگیرد، برای همیشه در تاریخ به نام «کودککش» شناخته خواهد شد.
ما فراموش نمیکنیم. تاریخ فراموش نمیکند. جنایات جمهوری اسلامی، پروندهای سنگین و سیاه در حافظه جمعی مردم ایران است. روز حساب خواهد رسید. روزی که دیگر هیچ کودکی قربانی تیر ماموران نخواهد شد، روزی که مادران ایران به جای بوسیدن سنگ مزار، دستان کودکانشان را در دست خواهند گرفت. آن روز، روز آزادی ماست.
یوسف عزیز، تو و کیان و نیکتا و همه کودکان این خاک، انگیزهبخش مبارزه ما هستید.
ما نام شما را به یاد خواهیم داشت.
نامتان را تکرار خواهیم کرد.
و برای روزی که عدالت واقعی در این سرزمین جاری شود، خواهیم جنگید.
یاد یوسف شهلیبر، همه کودکان جانباخته و همه مظلومان راه آزادی، گرامی باد.
تا آن روز که خون هیچ کودکی بر زمین نریزد، ما ایستادهایم.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
#رضا_محمدحسینی #یوسف_شهلیبر #یوسف_شهلی_بر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واکنشها به اجرای حکم وحشیانه شلاق مهدی یراحی، ادامه دارد
حسین رونقی، زندانی سیاسی سابق، نوشت:
«اجرای حکم بدوی، وحشیانه و غیرانسانی «شلاق» برای هنرمند مردمی و سربلند ایران، «مهدی یراحی»، نشانهای از عجز و ناتوانی حاکمان ظالم و مستبد جمهوری اسلامی در مقابل اراده و انتخاب مردم برای سرنگونی حکومت جور است.
برای حفظ حکومت نامشروع خود، هر آنچه در توان دارید به کار بستهاید، اما بهزودی همه شما ظالمان در برابر مردم ایران پاسخگوی عملکرد خود بهویژه در خصوص به تباهی کشاندن زندگی ایرانیان و نابودی این سرزمین خواهید بود. تفنگ و گلوله، شلاق و سرکوب و زندان، هیچکدام شما را از سقوط حتمی نجات نخواهد داد.
وقتی ترکه میخوری، تو از آزادی پری...»
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در این خصوص نوشت:
«اجرای حکم شلاق مهدی یراحی، انتقام حمایت او از زنان سرزمین ایران است. شلاق بر بدن مهدی، تازیانه ای بر تن زنان سربلند مقاوم ایران و جان شکوفا و قدرتمند جنبش « زن، زندگی، آزادی» است. مهدی یراحی در آستانه هشت مارس با پشت کردن به « رانت جنسیتی» برای خواندن ، بار دیگر در کنار زنان معترض حق خواه و مردم به پاخاسته ایستاد. باشد که ما زنان برای استحکام زنجیر همبستگی و پایان بخشیدن به استبداد دینی زن ستیز، به توحش رژیم علیه هنرمند معترض اعتراض کنیم. مهدی یراحی در اعتراض علیه سرکوب صدای زن ایستاد، صدای او باشیم. .
نرگس محمدی ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ »
#مهدی_یراحی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، زندانی سیاسی سابق، نوشت:
«اجرای حکم بدوی، وحشیانه و غیرانسانی «شلاق» برای هنرمند مردمی و سربلند ایران، «مهدی یراحی»، نشانهای از عجز و ناتوانی حاکمان ظالم و مستبد جمهوری اسلامی در مقابل اراده و انتخاب مردم برای سرنگونی حکومت جور است.
برای حفظ حکومت نامشروع خود، هر آنچه در توان دارید به کار بستهاید، اما بهزودی همه شما ظالمان در برابر مردم ایران پاسخگوی عملکرد خود بهویژه در خصوص به تباهی کشاندن زندگی ایرانیان و نابودی این سرزمین خواهید بود. تفنگ و گلوله، شلاق و سرکوب و زندان، هیچکدام شما را از سقوط حتمی نجات نخواهد داد.
وقتی ترکه میخوری، تو از آزادی پری...»
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در این خصوص نوشت:
«اجرای حکم شلاق مهدی یراحی، انتقام حمایت او از زنان سرزمین ایران است. شلاق بر بدن مهدی، تازیانه ای بر تن زنان سربلند مقاوم ایران و جان شکوفا و قدرتمند جنبش « زن، زندگی، آزادی» است. مهدی یراحی در آستانه هشت مارس با پشت کردن به « رانت جنسیتی» برای خواندن ، بار دیگر در کنار زنان معترض حق خواه و مردم به پاخاسته ایستاد. باشد که ما زنان برای استحکام زنجیر همبستگی و پایان بخشیدن به استبداد دینی زن ستیز، به توحش رژیم علیه هنرمند معترض اعتراض کنیم. مهدی یراحی در اعتراض علیه سرکوب صدای زن ایستاد، صدای او باشیم. .
نرگس محمدی ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ »
#مهدی_یراحی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از آزادی تا اجبار
آزادی، واژهای شیرین است که کام همه را خوش میکند.
در مسیر مبارزه با تبعیض جنسیتی، زنان ایران دهههاست که برای دستیابی به حقوق برابر تلاش میکنند. اگر به گذشته بازگردیم، میبینیم که در دوران مدرنیته، زنان ایران گامهای بزرگی برای بازپسگیری حقوقی که سالها از آنها سلب شده بود، برداشتند. اما با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و استقرار حکومت دینی، تمام آن دستاوردها یکی پس از دیگری نابود شد و چکمه استبداد بر گلوی زنان ایران محکمتر از همیشه نشست.
زنان را به حاشیه راندند، آنچنان که برای پس گرفتن بدیهیترین حقوق انسانیشان، راهی طولانی و دشوار در پیش داشتند. با اینحال، در تمام این سالها، جنبش زنان هرگز از پا ننشست. همگام با جریانهای جهانی حرکت کرد و صدای اعتراضش هرچند کم و بیش، در جایجای ایران شنیده میشد.
تا اینکه در دهه اخیر، با کمپین چهارشنبههای سفید، فصل تازهای از این مبارزه رقم خورد. این کمپین توانست پس از چهار دهه سرکوب، صدای زنان ایران را با رسایی تمام به گوش حاکمیت برساند. زنان ایران، یکصدا و بیپرده، «نه» بزرگ خود را به قوانین ارتجاعی و پوشش اجباری اعلام کردند و ثابت کردند که برای بازپسگیری حقوق خود، مصممتر از همیشه هستند.
این مسیر، سرانجام به خیزش بزرگ زن، زندگی، آزادی رسید؛ جنبشی تاریخی که تابوی زنستیزی نظام را شکست و ضربهای مهلک به ساختار پوسیده جمهوری اسلامی وارد کرد. این جنبش، امید را دوباره در دل زنان ایران زنده کرد؛ امیدی به فردایی که در آن، هیچ زنی به جرم زن بودن، از ابتداییترین حقوق انسانیاش محروم نشود.
به امید رهایی از قوانین قجری جمهوری اسلامی
و دستیابی به آزادی فردی و اجتماعی برای همه زنان این سرزمین.
- متن و ویدیو ارسالی یکی از مخاطبان توانا
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #روز_جهانی_زن #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آزادی، واژهای شیرین است که کام همه را خوش میکند.
در مسیر مبارزه با تبعیض جنسیتی، زنان ایران دهههاست که برای دستیابی به حقوق برابر تلاش میکنند. اگر به گذشته بازگردیم، میبینیم که در دوران مدرنیته، زنان ایران گامهای بزرگی برای بازپسگیری حقوقی که سالها از آنها سلب شده بود، برداشتند. اما با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و استقرار حکومت دینی، تمام آن دستاوردها یکی پس از دیگری نابود شد و چکمه استبداد بر گلوی زنان ایران محکمتر از همیشه نشست.
زنان را به حاشیه راندند، آنچنان که برای پس گرفتن بدیهیترین حقوق انسانیشان، راهی طولانی و دشوار در پیش داشتند. با اینحال، در تمام این سالها، جنبش زنان هرگز از پا ننشست. همگام با جریانهای جهانی حرکت کرد و صدای اعتراضش هرچند کم و بیش، در جایجای ایران شنیده میشد.
تا اینکه در دهه اخیر، با کمپین چهارشنبههای سفید، فصل تازهای از این مبارزه رقم خورد. این کمپین توانست پس از چهار دهه سرکوب، صدای زنان ایران را با رسایی تمام به گوش حاکمیت برساند. زنان ایران، یکصدا و بیپرده، «نه» بزرگ خود را به قوانین ارتجاعی و پوشش اجباری اعلام کردند و ثابت کردند که برای بازپسگیری حقوق خود، مصممتر از همیشه هستند.
این مسیر، سرانجام به خیزش بزرگ زن، زندگی، آزادی رسید؛ جنبشی تاریخی که تابوی زنستیزی نظام را شکست و ضربهای مهلک به ساختار پوسیده جمهوری اسلامی وارد کرد. این جنبش، امید را دوباره در دل زنان ایران زنده کرد؛ امیدی به فردایی که در آن، هیچ زنی به جرم زن بودن، از ابتداییترین حقوق انسانیاش محروم نشود.
به امید رهایی از قوانین قجری جمهوری اسلامی
و دستیابی به آزادی فردی و اجتماعی برای همه زنان این سرزمین.
- متن و ویدیو ارسالی یکی از مخاطبان توانا
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #روز_جهانی_زن #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گزارشی از آنچه در دادسرای انقلاب رشت و زندان لاکان بر من گذشت
✍️حمیده زراعی
روز دوشنبه ۱۵ بهمن، زمانی که برای اعلام حضور به دادسرای انقلاب رشت مراجعه کردم، هنگام خروج، سرباز مسئول نگهداری تلفنهای همراه، بدون هیچ توضیحی از تحویل گوشیام خودداری کرد. وقتی معترض شدم، گفت: «رئیس حفاظت دادسرا، ابراهیم رمضانعلی رسولی، دستور داده که گوشی این خانم را تحویل ندهید.» این در حالی بود که در مدت حضورم در دادسرا، بارها از سوی مأموران و کارکنان به دلیل پوششم مورد آزار و توهین قرار گرفتم.
وقتی برای اعتراض و پیگیری موضوع، به دفتر معاون دادستان رفتم و درخواست کردم که شکایتی علیه این برخورد ثبت شود، ناگهان رئیس حفاظت (ابراهیم رمضانعلی رسولی) به همراه یکی دیگر از کارکنان مرد دادسرا به طرز وحشیانه و غیرانسانی مرا روی میز دادستان خواباندند و به دستها و پاهایم دستبند و پابند زدند، به شکلی که مچ دستهایم آسیب دید و کبودیهای شدیدی در دستان و مچ پاهایم ایجاد شد.
پس از انتقال به زندان، مددکار زندان (منیر شکری) بلافاصله دستور داد مرا به سلول انفرادی منتقل کنند. به دلیل شرایط غیربهداشتی و غیرانسانی آن سلول، از رفتن امتناع کردم. در واکنش، وی دستور داد سه زندانی از بند عمومی مرا به هر نحوی به سلول ببرند. آنها هنگامی که با مقاومت من مواجه شدند، با کشیدن موهایم و حتی قرار دادن یکی از انگشتانم لای در سلول، مرا به داخل انداختند. در تمام این مدت، زندانبانها تنها نظارهگر بودند و با لبخندی از سر رضایت، این خشونت را تماشا میکردند. در نهایت، منیر شکری جملهای گفت که هرگز فراموش نخواهم کرد:
«بذارید مثل سگ اونجا بمیره، یه سگ کمتر، بهتر.»
پس از چند روز حبس در انفرادی، بازپرس پرونده (اردشیر خادم) دستور بستری کردن مرا در بیمارستان روانی صادر کرد؛ اقدامی آشنا که رژیم بارها علیه مخالفانش انجام داده تا سلامت روان آنها را زیر سوال ببرد. این بار اما پزشکان بیمارستان از اجرای این دستور سر باز زدند و با بستریشدن مخالفت کردند.
در طول یک ماهی که در آن زندان بودم، شاهد شکنجههای روحی، روانی و جسمی بسیاری بودم. نمونههای آن تنها بخشی از جهنمی است که جمهوری اسلامی برای زندانیان تدارک دیده:
بارها دعواهای خشونتبار بین زندانیان بند عمومی رخ میداد و زندانبانها حتی برای جدا کردن آنها اقدامی نمیکردند. درها را باز نمیکردند و زندانیان مجبور بودند خودشان دعواها را پایان دهند.
یک زندانی را برای «تنبیه»، با دستان آویزان، ساعتها به بالای در سلول بستند. زمانی دستهایش را باز کردند که از شدت درد و فشار، از حال رفت و بیهوش روی زمین افتاد.
در ماه رمضان، زندانیان به اجبار مجبور به روزهداری شدند، حتی بیمارانی که روزه گرفتن برایشان خطرناک بود. برای جلوگیری از خوردن چای یا آب جوش، تمام فلاکسهای چای را از بندها جمع کردند.
در بند کانون (محل نگهداری برخی زندانیان سیاسی)، فردی با بیماری جسمی شدید و نیازمند مراقبت دائم و سوند و نگهداری در بیمارستان، در شرایط کاملاً غیربهداشتی نگهداری میشود و باعث آلودهشدن محیط بند کانون شده است. بارها زندانیان سیاسی تحصن کردند، اما زندان کوچکترین اقدامی برای انتقال یا درمان این فرد نکرده است.
غذای غیرقابل خوردن، نبود آشپزخانه مناسب، محیط تنشزا، نبود درمانگاه مجهز، و بیتوجهی کامل به سلامت جسمی و روحی زندانیان، بخشی از واقعیتهای روزمره این زندان است که برای مسئولان زندان نسبت بیاهمیت بوده و راه حلی برای این مشکلات ارائه نمیدهند.
اینجا را به خاطر شرایط اسفبارش «تبعیدگاه لاکان» مینامند، اما حقیقت این است که حتی نام «تبعیدگاه» هم برای توصیف این جهنم، مناسب نیست. اینجا یک شکنجهگاه تمامعیار است.
#حمیده_زراعی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️حمیده زراعی
روز دوشنبه ۱۵ بهمن، زمانی که برای اعلام حضور به دادسرای انقلاب رشت مراجعه کردم، هنگام خروج، سرباز مسئول نگهداری تلفنهای همراه، بدون هیچ توضیحی از تحویل گوشیام خودداری کرد. وقتی معترض شدم، گفت: «رئیس حفاظت دادسرا، ابراهیم رمضانعلی رسولی، دستور داده که گوشی این خانم را تحویل ندهید.» این در حالی بود که در مدت حضورم در دادسرا، بارها از سوی مأموران و کارکنان به دلیل پوششم مورد آزار و توهین قرار گرفتم.
وقتی برای اعتراض و پیگیری موضوع، به دفتر معاون دادستان رفتم و درخواست کردم که شکایتی علیه این برخورد ثبت شود، ناگهان رئیس حفاظت (ابراهیم رمضانعلی رسولی) به همراه یکی دیگر از کارکنان مرد دادسرا به طرز وحشیانه و غیرانسانی مرا روی میز دادستان خواباندند و به دستها و پاهایم دستبند و پابند زدند، به شکلی که مچ دستهایم آسیب دید و کبودیهای شدیدی در دستان و مچ پاهایم ایجاد شد.
پس از انتقال به زندان، مددکار زندان (منیر شکری) بلافاصله دستور داد مرا به سلول انفرادی منتقل کنند. به دلیل شرایط غیربهداشتی و غیرانسانی آن سلول، از رفتن امتناع کردم. در واکنش، وی دستور داد سه زندانی از بند عمومی مرا به هر نحوی به سلول ببرند. آنها هنگامی که با مقاومت من مواجه شدند، با کشیدن موهایم و حتی قرار دادن یکی از انگشتانم لای در سلول، مرا به داخل انداختند. در تمام این مدت، زندانبانها تنها نظارهگر بودند و با لبخندی از سر رضایت، این خشونت را تماشا میکردند. در نهایت، منیر شکری جملهای گفت که هرگز فراموش نخواهم کرد:
«بذارید مثل سگ اونجا بمیره، یه سگ کمتر، بهتر.»
پس از چند روز حبس در انفرادی، بازپرس پرونده (اردشیر خادم) دستور بستری کردن مرا در بیمارستان روانی صادر کرد؛ اقدامی آشنا که رژیم بارها علیه مخالفانش انجام داده تا سلامت روان آنها را زیر سوال ببرد. این بار اما پزشکان بیمارستان از اجرای این دستور سر باز زدند و با بستریشدن مخالفت کردند.
در طول یک ماهی که در آن زندان بودم، شاهد شکنجههای روحی، روانی و جسمی بسیاری بودم. نمونههای آن تنها بخشی از جهنمی است که جمهوری اسلامی برای زندانیان تدارک دیده:
بارها دعواهای خشونتبار بین زندانیان بند عمومی رخ میداد و زندانبانها حتی برای جدا کردن آنها اقدامی نمیکردند. درها را باز نمیکردند و زندانیان مجبور بودند خودشان دعواها را پایان دهند.
یک زندانی را برای «تنبیه»، با دستان آویزان، ساعتها به بالای در سلول بستند. زمانی دستهایش را باز کردند که از شدت درد و فشار، از حال رفت و بیهوش روی زمین افتاد.
در ماه رمضان، زندانیان به اجبار مجبور به روزهداری شدند، حتی بیمارانی که روزه گرفتن برایشان خطرناک بود. برای جلوگیری از خوردن چای یا آب جوش، تمام فلاکسهای چای را از بندها جمع کردند.
در بند کانون (محل نگهداری برخی زندانیان سیاسی)، فردی با بیماری جسمی شدید و نیازمند مراقبت دائم و سوند و نگهداری در بیمارستان، در شرایط کاملاً غیربهداشتی نگهداری میشود و باعث آلودهشدن محیط بند کانون شده است. بارها زندانیان سیاسی تحصن کردند، اما زندان کوچکترین اقدامی برای انتقال یا درمان این فرد نکرده است.
غذای غیرقابل خوردن، نبود آشپزخانه مناسب، محیط تنشزا، نبود درمانگاه مجهز، و بیتوجهی کامل به سلامت جسمی و روحی زندانیان، بخشی از واقعیتهای روزمره این زندان است که برای مسئولان زندان نسبت بیاهمیت بوده و راه حلی برای این مشکلات ارائه نمیدهند.
اینجا را به خاطر شرایط اسفبارش «تبعیدگاه لاکان» مینامند، اما حقیقت این است که حتی نام «تبعیدگاه» هم برای توصیف این جهنم، مناسب نیست. اینجا یک شکنجهگاه تمامعیار است.
#حمیده_زراعی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech