همایون شجریان؛ پسر کو ندارد نشان از پدر
✍️خیام عباسی، جامعهشناس
در دل تاریخ موسیقی ایران، نام محمدرضا شجریان چون ستارهای تابناک میدرخشد؛ هنرمندی که نه تنها در اوج قلههای هنری ایستاد، بلکه با وجدان بیدار و مسئولیت اجتماعی خود، به نماد آزادیخواهی و مردممداری بدل شد. صدای او، که از اعماق فرهنگ و تاریخ این سرزمین برمیخاست، تنها برای ترنم عشق و زیبایی نبود، بلکه همواره رساترین فریاد برای عدالت و حقیقت بود.
شجریان، استاد آواز ایران، در طول زندگی پربار هنریاش، هیچگاه اجازه نداد هنرش به ابزاری برای توجیه ستم و پردهپوشی ناراستیها تبدیل شود. او در روزهای سخت و بحرانی، وقتی سکوت بسیاری گریبانگیر فضای هنر بود، با شجاعتی کمنظیر، از مردم و آرمانهایشان دفاع کرد. چه زمانی که قطعنامه «مرغ سحر» او به نماد مبارزه با تاریکی بدل شد، و چه هنگامی که با رد نشان افتخار از نظامی که با مردمش سر ستیز داشت، درس شرافت و عزت هنرمندی را به همگان آموخت. شجریان هزینه داد؛ از تحریم تا حذف، اما هرگز سازش نکرد، چرا که برایش مردم و آزادی آنان از جان عزیزتر بود.
اما اکنون، در تقابلی تلخ و نمادین، همایون شجریان، پسر او، راهی دیگر برگزیده است. همایون که روزی در سایه پدر، نوای امید و مقاومت میخواند، امروز در میدان آزادی که خود نماد آرزوهای بربادرفتۀ مردم ایران است، به همکاری با حکومتی تن داده که آزادیخواهان را فروکوفته، و مردم را در فقر و فلاکت و بیچارگی و گرسنگی و بیآبی و بیبرقی و ... اسیر کرده است. او که میتوانست وارث راستین شجریان باشد، نه تنها پشت به مردم کرد بلکه با اجرای برنامه در چنین مکانهایی، به مثابه مهر تأییدی بر عملکرد نظامی ظاهر شده که هنر را تنها زمانی تحمل میکند که در خدمت توجیه قدرت باشد.
این اجرا، در میدانی که نامش «آزادی» است اما اکنون صحنهای برای نمایش نبود آزادی شده، پردهپوشی بر تاریخ واقعی است. گویی میخواهند با نوای ساز همایون، فریادهای خاموششده در زندانها و خیابانها را انکار کنند و با هنری که باید زبان گویای مردم باشد، بر زخمهای آنان مرهمی دروغین نهند. این همان سوءاستفاده از هنر است که محمدرضا شجریان هرگز اجازهاش نداد.
در این تقابل، ما شاهد نبردی نمادین بین دو نسل و دو نگرش هستیم: یکی که هنر را در خدمت حقیقت و مردم میداند یعنی هنر متعهد؛ و دیگری که آن را به پای قدرت قربانی میکند؛ یعنی هنر ایدئولوژیزده. محمدرضا شجریان تا پایان عمر بر اصول خود ایستاد و حالا، میراث او نه توسط پسرش، که توسط مردمی زنده نگه داشته میشود که هر روزه در طلب آزادی، «مرغ سحر» میخوانند. صدای شجریان همچنان در طلب آزادی میطپد. و اینک، در میدان آزادی، نه نوای همایون، که سکوت سنگین خیانت به آرمانهای پدر است که به گوش میرسد.
آنچه خواندید یادداشت خیام عباسی (جامعهشناس) است که در کانال تلگرامیاش (شرنگ) منتشر شده است.
شما چه فکر میکنید؟
#همایون_شجریان #محمدرضا_شجریان #نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️خیام عباسی، جامعهشناس
در دل تاریخ موسیقی ایران، نام محمدرضا شجریان چون ستارهای تابناک میدرخشد؛ هنرمندی که نه تنها در اوج قلههای هنری ایستاد، بلکه با وجدان بیدار و مسئولیت اجتماعی خود، به نماد آزادیخواهی و مردممداری بدل شد. صدای او، که از اعماق فرهنگ و تاریخ این سرزمین برمیخاست، تنها برای ترنم عشق و زیبایی نبود، بلکه همواره رساترین فریاد برای عدالت و حقیقت بود.
شجریان، استاد آواز ایران، در طول زندگی پربار هنریاش، هیچگاه اجازه نداد هنرش به ابزاری برای توجیه ستم و پردهپوشی ناراستیها تبدیل شود. او در روزهای سخت و بحرانی، وقتی سکوت بسیاری گریبانگیر فضای هنر بود، با شجاعتی کمنظیر، از مردم و آرمانهایشان دفاع کرد. چه زمانی که قطعنامه «مرغ سحر» او به نماد مبارزه با تاریکی بدل شد، و چه هنگامی که با رد نشان افتخار از نظامی که با مردمش سر ستیز داشت، درس شرافت و عزت هنرمندی را به همگان آموخت. شجریان هزینه داد؛ از تحریم تا حذف، اما هرگز سازش نکرد، چرا که برایش مردم و آزادی آنان از جان عزیزتر بود.
اما اکنون، در تقابلی تلخ و نمادین، همایون شجریان، پسر او، راهی دیگر برگزیده است. همایون که روزی در سایه پدر، نوای امید و مقاومت میخواند، امروز در میدان آزادی که خود نماد آرزوهای بربادرفتۀ مردم ایران است، به همکاری با حکومتی تن داده که آزادیخواهان را فروکوفته، و مردم را در فقر و فلاکت و بیچارگی و گرسنگی و بیآبی و بیبرقی و ... اسیر کرده است. او که میتوانست وارث راستین شجریان باشد، نه تنها پشت به مردم کرد بلکه با اجرای برنامه در چنین مکانهایی، به مثابه مهر تأییدی بر عملکرد نظامی ظاهر شده که هنر را تنها زمانی تحمل میکند که در خدمت توجیه قدرت باشد.
این اجرا، در میدانی که نامش «آزادی» است اما اکنون صحنهای برای نمایش نبود آزادی شده، پردهپوشی بر تاریخ واقعی است. گویی میخواهند با نوای ساز همایون، فریادهای خاموششده در زندانها و خیابانها را انکار کنند و با هنری که باید زبان گویای مردم باشد، بر زخمهای آنان مرهمی دروغین نهند. این همان سوءاستفاده از هنر است که محمدرضا شجریان هرگز اجازهاش نداد.
در این تقابل، ما شاهد نبردی نمادین بین دو نسل و دو نگرش هستیم: یکی که هنر را در خدمت حقیقت و مردم میداند یعنی هنر متعهد؛ و دیگری که آن را به پای قدرت قربانی میکند؛ یعنی هنر ایدئولوژیزده. محمدرضا شجریان تا پایان عمر بر اصول خود ایستاد و حالا، میراث او نه توسط پسرش، که توسط مردمی زنده نگه داشته میشود که هر روزه در طلب آزادی، «مرغ سحر» میخوانند. صدای شجریان همچنان در طلب آزادی میطپد. و اینک، در میدان آزادی، نه نوای همایون، که سکوت سنگین خیانت به آرمانهای پدر است که به گوش میرسد.
آنچه خواندید یادداشت خیام عباسی (جامعهشناس) است که در کانال تلگرامیاش (شرنگ) منتشر شده است.
شما چه فکر میکنید؟
#همایون_شجریان #محمدرضا_شجریان #نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👎28👍16❤7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم زادروز جاویدنام عرفان رضایی بر سر مزارش برگزار شد.
فرزانه برزهکار، مادر عرفان ، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«بگذارید این وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای خویش داشتهاند.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را با تاج گل ساخته گی وطن پرستی نمیآرایند.
این سرزمین برای من هرگز نه برابری در کار بوده است نه آزادی
آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آن چه می بایست بشود نشده است و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آن من است
اما این وطن برای من هرگز وطن نبود،
با وصف این سوگند یاد می کنم که وطن من، خواهد بود!
رویای آن
همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است.
روزی سرزمینمان، معادنمان، گیاهانمان، رودخانههامان،
کوهستانها و دشتهای بی پایان
آزاد میشود
من امیدوارم سال بعد تولد بیست و پنج سالگی ات ایرانی سبز هدیه تو باشد»
erfan_rezaei_navaei
#عرفان_رضایی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرزانه برزهکار، مادر عرفان ، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«بگذارید این وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای خویش داشتهاند.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را با تاج گل ساخته گی وطن پرستی نمیآرایند.
این سرزمین برای من هرگز نه برابری در کار بوده است نه آزادی
آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آن چه می بایست بشود نشده است و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آن من است
اما این وطن برای من هرگز وطن نبود،
با وصف این سوگند یاد می کنم که وطن من، خواهد بود!
رویای آن
همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است.
روزی سرزمینمان، معادنمان، گیاهانمان، رودخانههامان،
کوهستانها و دشتهای بی پایان
آزاد میشود
من امیدوارم سال بعد تولد بیست و پنج سالگی ات ایرانی سبز هدیه تو باشد»
erfan_rezaei_navaei
#عرفان_رضایی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤20🕊9👍2
حسین رونقی، زندانی سیاسی، طی نامهای از عزمش برای شروع اعتصاب غذا از روز چهارشنبه ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۴ اطلاع داد. این نامه در کانال تلگرام آقای رونقی و توسط ادمین او منتشر شده است.
نامه حسین رونقی
از زندان قزلحصار به مردم عزیز ایران
مردم عزیز ایران،
الوعده وفا.
گذشته از جان باید بگذشت از طوفانها...
زمانی جان به لب میرسد و انسان سر به عصیان برمیدارد که قانون ابزار ظلم، عدالت تهی از معنا و سفرهها خالی از نان میشوند و وطندوستی جرم انگاشته میشود و موجودیت و انسانیت مردم لگدمال میشود. در چنین شرایطی که حکومت ما را بنده و برده خود میبیند و میخواهد، آزادی دستیافتنی نیست.
در تجربه اسفناک و تلخ اخیر، پس از روزها جابجایی در بازداشتگاه و زندانهای مختلف، به بند انسانکش ۳۵ واحد ۳ قزلحصار (معروف به رجاییشهر و بند انفرادی که زندانیان خطرناک و محکومان به اعدام قبل از اجرای حکم غیرانسانی در آن نگهداری میشوند) و سپس به گوردخمههای بند ۲۰ سالن ۳ واحد ۴ قزلحصار، که محل اسارت زندانیان سیاسی و عقیدتی است، منتقل شدم. آنچه در بند ۳۵ و زخمی که بر تن زندانیان سیاسی دیدم، حقیقتاً بیانگر روزگار مرگ انسانیت در دوران ماست. به چشم دیدن چنین ستمهایی، عزم مرا بر تصمیم خود راسختر کرد. (هنوز باورش سخت است که چند وقت بعد از قتل الهه حسیننژاد، چند سلول آنطرفتر با قاتلش بهمن فرزانه در یک بند نگهداری شوم؛ آن هم به جرم اظهار نظر و عقیده و دفاع از حق حاکمیت ملت ایران.)
این روزها که ایران در جنگ و مصیبت و خطر فرو رفته است و جامعه به دلیل چند دهه حکمرانی نادرست به سمت فروپاشی میرود، ایران نیازمند فداکاری ماست. آزادی و آبادی ایران، حفظ یکپارچگی کشور و ملتش، و حق حاکمیت مردم بر پایه قانون و عدالت، خواست همه ماست. اگر بهای آن حتی خون ما باشد، آمادهایم با افتخار و شرافتمندانه مقابل ملت ایران تعظیم کرده و جانمان را فدای ایران کنیم تا امید را در آب و خاک این سرزمین و در دل مردمان رنجدیدهاش زنده نگه داریم و آینده را آنگونه که همگان میخواهیم بسازیم و به ارمغان بیاوریم.
بنابراین، تصمیم بنده این است: روی اصول و ارزشهای انسانی و ملی که به آنها باورمندم بایستم و آتشی به جان بیفکنم که شاید قفسها و حصارهای موجود را بسوزاند و نوری به قلب مردم ایران بتاباند؛ شاید که از این درد و رنج ملی رها شویم. چنین تصمیمی گرفتهام چون معتقدم: نه زندگی آنقدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آنقدر ترسناک که از آن بگریزیم. اما اکنون که ایران و مردمانش غرق در فقر، رنج و اندوهاند و در اعتراض به شرایط و وضعیت حاکم ـ و اینکه همچنان ایرانیان صرف بیان نظر و عقیده خود بازداشت و زندانی میشوند یا پای چوبهدار میروند ـ آگاهانه آنچنان که شاعر آزاده، فرخی یزدی، گفته است: «آن زمانی که سر بنهادم به پای آزادی، دست خود ز جان شستم از برای آزادی»، ذرهذره جان خود را در زندان و در مقابل دیدگان آنان که ما را به جرم دوست داشتن ایران و مردم عزیزش، غریبانه در سرزمین خودمان به بند و اسارت کشیدهاند، فدای ایران و مردمانش خواهم کرد.
چو باور دارم: ایران هرگز نخواهد مرد. شاید تلنگری باشد... دست میکشم از خودم، اما دستبردار این خاک نیستم، حتی اگر حاصلخیز نباشد. (شعر از بهاره رضایی)
پاینده ایران
حسین رونقی
زندان قزلحصار
ـ طبق اطلاع دربافتی، اعتصاب غذای حسین رونقی، از بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۴ آغاز میشود.
ـ ادمین
@hosseinronaghi
#حسین_رونقی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه حسین رونقی
از زندان قزلحصار به مردم عزیز ایران
مردم عزیز ایران،
الوعده وفا.
گذشته از جان باید بگذشت از طوفانها...
زمانی جان به لب میرسد و انسان سر به عصیان برمیدارد که قانون ابزار ظلم، عدالت تهی از معنا و سفرهها خالی از نان میشوند و وطندوستی جرم انگاشته میشود و موجودیت و انسانیت مردم لگدمال میشود. در چنین شرایطی که حکومت ما را بنده و برده خود میبیند و میخواهد، آزادی دستیافتنی نیست.
در تجربه اسفناک و تلخ اخیر، پس از روزها جابجایی در بازداشتگاه و زندانهای مختلف، به بند انسانکش ۳۵ واحد ۳ قزلحصار (معروف به رجاییشهر و بند انفرادی که زندانیان خطرناک و محکومان به اعدام قبل از اجرای حکم غیرانسانی در آن نگهداری میشوند) و سپس به گوردخمههای بند ۲۰ سالن ۳ واحد ۴ قزلحصار، که محل اسارت زندانیان سیاسی و عقیدتی است، منتقل شدم. آنچه در بند ۳۵ و زخمی که بر تن زندانیان سیاسی دیدم، حقیقتاً بیانگر روزگار مرگ انسانیت در دوران ماست. به چشم دیدن چنین ستمهایی، عزم مرا بر تصمیم خود راسختر کرد. (هنوز باورش سخت است که چند وقت بعد از قتل الهه حسیننژاد، چند سلول آنطرفتر با قاتلش بهمن فرزانه در یک بند نگهداری شوم؛ آن هم به جرم اظهار نظر و عقیده و دفاع از حق حاکمیت ملت ایران.)
این روزها که ایران در جنگ و مصیبت و خطر فرو رفته است و جامعه به دلیل چند دهه حکمرانی نادرست به سمت فروپاشی میرود، ایران نیازمند فداکاری ماست. آزادی و آبادی ایران، حفظ یکپارچگی کشور و ملتش، و حق حاکمیت مردم بر پایه قانون و عدالت، خواست همه ماست. اگر بهای آن حتی خون ما باشد، آمادهایم با افتخار و شرافتمندانه مقابل ملت ایران تعظیم کرده و جانمان را فدای ایران کنیم تا امید را در آب و خاک این سرزمین و در دل مردمان رنجدیدهاش زنده نگه داریم و آینده را آنگونه که همگان میخواهیم بسازیم و به ارمغان بیاوریم.
بنابراین، تصمیم بنده این است: روی اصول و ارزشهای انسانی و ملی که به آنها باورمندم بایستم و آتشی به جان بیفکنم که شاید قفسها و حصارهای موجود را بسوزاند و نوری به قلب مردم ایران بتاباند؛ شاید که از این درد و رنج ملی رها شویم. چنین تصمیمی گرفتهام چون معتقدم: نه زندگی آنقدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آنقدر ترسناک که از آن بگریزیم. اما اکنون که ایران و مردمانش غرق در فقر، رنج و اندوهاند و در اعتراض به شرایط و وضعیت حاکم ـ و اینکه همچنان ایرانیان صرف بیان نظر و عقیده خود بازداشت و زندانی میشوند یا پای چوبهدار میروند ـ آگاهانه آنچنان که شاعر آزاده، فرخی یزدی، گفته است: «آن زمانی که سر بنهادم به پای آزادی، دست خود ز جان شستم از برای آزادی»، ذرهذره جان خود را در زندان و در مقابل دیدگان آنان که ما را به جرم دوست داشتن ایران و مردم عزیزش، غریبانه در سرزمین خودمان به بند و اسارت کشیدهاند، فدای ایران و مردمانش خواهم کرد.
چو باور دارم: ایران هرگز نخواهد مرد. شاید تلنگری باشد... دست میکشم از خودم، اما دستبردار این خاک نیستم، حتی اگر حاصلخیز نباشد. (شعر از بهاره رضایی)
پاینده ایران
حسین رونقی
زندان قزلحصار
ـ طبق اطلاع دربافتی، اعتصاب غذای حسین رونقی، از بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۴ آغاز میشود.
ـ ادمین
@hosseinronaghi
#حسین_رونقی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊27💔23❤8👎5
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من لطف میکنم از مردم پول میگیرم
نظر شما درباره سخنان این آخوند چیست؟
معمولا کسانی که خدمات بزرگ به جامعه میکنند، در ازای آن از لطف مردم برخوردار میشوند و با این وجود خود برای گرفتن چیزی از مردم پیشقدم نمیشوند. اما چرا این جماعت تا این اندازه طلبکار و پرتوقع هستند؟
#روحانیت_شیعه #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
من لطف میکنم از مردم پول میگیرم
نظر شما درباره سخنان این آخوند چیست؟
معمولا کسانی که خدمات بزرگ به جامعه میکنند، در ازای آن از لطف مردم برخوردار میشوند و با این وجود خود برای گرفتن چیزی از مردم پیشقدم نمیشوند. اما چرا این جماعت تا این اندازه طلبکار و پرتوقع هستند؟
#روحانیت_شیعه #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎30❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اخراج گسترده دانشجویان از خوابگاهها و اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، شماری از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه تهران امشب (۱۱ شهریور ۱۴۰۴) در اعتراض به مصوبه جدید هیئترئیسه این دانشگاه، در میدان اصلی کوی پسران و همچنین در خوابگاه فاطمیه دختران تجمع کردند.
براساس این مصوبه، تخصیص خوابگاه و حتی امکان سرترم برای دانشجویان ترم دهم کارشناسی و دکتری و همچنین ترم ششم کارشناسی ارشد، منوط به تأیید کمیسیون موارد خاص، تخلیه خوابگاه و تسویه بدهیها شده است. طبق این تصمیم، اسکان این گروهها تنها یک ماه پس از آغاز ترم و در صورت وجود ظرفیت خالی انجام میگیرد.
این مصوبه در عمل به معنای اخراج صدها دانشجو از خوابگاههاست و پیامدهای آن تمام مقاطع و ورودیها را دربر خواهد گرفت. دانشجویان تأکید میکنند تکمیل دوره تحصیلی بدون دسترسی به خوابگاه برای آنها غیرممکن است.
مطالبات اصلی دانشجویان در اعتراض امشب شامل موارد زیر بود:
● تخصیص خوابگاه به دانشجویان دکتری روزانه ورودی ۹۸ و ۹۹ که در دوران قرنطینۀ سراسری از خوابگاه و امکانات رفاهی محروم بودهاند؛
● ارائه خوابگاه به دانشجویان شبانه طبق روال سابق (برای دانشجویان دکتری بدون هیچ شرطی و برای دانشجویان کارشناسی ارشد بهصورت کار در قبال اسکان)؛
● لغو مصوبه اخیر هیئترئیسه در مورد دانشجویان ترم دهم کارشناسی و دکتری و ترم ششم کارشناسی ارشد.
#دانشگاه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، شماری از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه تهران امشب (۱۱ شهریور ۱۴۰۴) در اعتراض به مصوبه جدید هیئترئیسه این دانشگاه، در میدان اصلی کوی پسران و همچنین در خوابگاه فاطمیه دختران تجمع کردند.
براساس این مصوبه، تخصیص خوابگاه و حتی امکان سرترم برای دانشجویان ترم دهم کارشناسی و دکتری و همچنین ترم ششم کارشناسی ارشد، منوط به تأیید کمیسیون موارد خاص، تخلیه خوابگاه و تسویه بدهیها شده است. طبق این تصمیم، اسکان این گروهها تنها یک ماه پس از آغاز ترم و در صورت وجود ظرفیت خالی انجام میگیرد.
این مصوبه در عمل به معنای اخراج صدها دانشجو از خوابگاههاست و پیامدهای آن تمام مقاطع و ورودیها را دربر خواهد گرفت. دانشجویان تأکید میکنند تکمیل دوره تحصیلی بدون دسترسی به خوابگاه برای آنها غیرممکن است.
مطالبات اصلی دانشجویان در اعتراض امشب شامل موارد زیر بود:
● تخصیص خوابگاه به دانشجویان دکتری روزانه ورودی ۹۸ و ۹۹ که در دوران قرنطینۀ سراسری از خوابگاه و امکانات رفاهی محروم بودهاند؛
● ارائه خوابگاه به دانشجویان شبانه طبق روال سابق (برای دانشجویان دکتری بدون هیچ شرطی و برای دانشجویان کارشناسی ارشد بهصورت کار در قبال اسکان)؛
● لغو مصوبه اخیر هیئترئیسه در مورد دانشجویان ترم دهم کارشناسی و دکتری و ترم ششم کارشناسی ارشد.
#دانشگاه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍20❤5
علیرضا بختیار، فرزند زندانی سیاسی و جانباز جنگ محمدباقر بختیار، از بازگرداندن پدرش به زندان اوین، با وجود حال وخیمش در پی تزریق یک داروی اشتباه، خبر داد
به گزارش پسر آقای بختیار، وضعیت جسمانی حاج محمدباقر بختیار، زندانی سیاسی و جانباز شیمیایی جنگ ایران و عراق، پس از تزریق داروی ممنوعه و برخوردهای غیرانسانی نیروهای امنیتی، به شدت وخیم است. وی که به دلیل مشکلات حاد جسمی، کاهش شدید وزن و ضعف جسمانی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده بود، در شرایطی غیرانسانی تحت فشار و شکنجه قرار گرفت و نهایتاً به اجبار به زندان اوین بازگردانده شد.
محمدباقر بختیار، بنیانگذار نیروی دریایی سپاه پاسداران و فرمانده تیپ ۱۱۴ امیرالمؤمنین ایلام در دوران جنگ، سالهاست به دلیل عوارض شیمیایی، اصابت ترکش و موج انفجار با مشکلات جدی جسمانی دست به گریبان است. به همین دلیل نیز پلاک فلزی بر گردن دارد که حساسیتهای داروییاش روی آن درج شده است. با وجود این، به جای انتقال به بیمارستانهای تخصصی جانبازان شیمیایی مانند ساسان یا خاتمالانبیا، او به بیمارستان طالقانی منتقل شد؛ اقدامی که از همان آغاز، نگرانی خانواده و پزشکان متخصص را برانگیخت.
در بدو بستری، بختیار وضعیت جسمی خود را برای پزشکان شرح داد و بر حساسیت شدید به برخی داروها تأکید کرد. اما ساعاتی بعد نیروهای امنیتی وارد اتاق او شدند و در حالی که وی در شرایط جسمی نامساعد بود، با خشونت تلاش کردند دستبند و پابند به او بزنند؛ اقدامی که با مقاومت بختیار مواجه شد. پزشکان در همان زمان آزمایشهای مختلف از جمله اکو، نوار قلب و سیتیاسکن را تجویز کردند اما مأموران امنیتی مانع انجام برخی آزمایشها، از جمله سیتیاسکن شدند.
یک متخصص کلیه نیز به دلیل کاهش کارکرد کلیهها و خطر جدی، دستور استفاده از سوند پزشکی داده بود اما باز هم نیروهای امنیتی دخالت کرده و مانع اجرای دستور پزشک شدند. فشارها به همینجا ختم نشد: مأموران هر دو تا سه ساعت به اتاق او هجوم میبردند تا وی را مجبور به بستن دستبند و پابند کنند؛ اقدامی که در دو روز اول با مقاومت بختیار مواجه شد.
اما وضعیت زمانی بحرانی شد که شبانه و در حالی که بختیار در خواب بود، دارویی از نوع آنتیبیوتیک به او تزریق شد؛ دارویی که نامش در لیست حساسیتهای دارویی او ثبت شده بود. پس از تزریق، بختیار با سوزش شدید در سراسر بدن از خواب بیدار شد و بدنش به سرعت دچار تاولهای وسیع، بهویژه در مفاصل و کشاله ران، گردید. ابتدا پرستاران ماجرا را «اشتباه» توصیف کردند، اما پس از وخیمتر شدن شرایط، اصل تزریق را انکار کردند.
در پی این وضعیت، توان جسمانی بختیار تحلیل رفت و دیگر نتوانست در برابر فشار نیروهای امنیتی مقاومت کند. آنان نهایتاً توانستند دستبند و پابند به بدن او بزنند و ظهر سهشنبه، در حالی که بدنش پر از تاولهای عفونی بود، وی را برخلاف نظر پزشکان و در شرایطی بسیار نامناسب، از بیمارستان طالقانی به زندان اوین منتقل کردند.
این در حالی است که پزشکان متخصص بیمارستان ساسان بارها درباره خطرات جانی تزریق داروهای اشتباه به جانبازان شیمیایی هشدار داده بودند. انتقال اجباری بختیار در چنین شرایطی، به معنای نادیده گرفتن عمدی جان او و تشدید فشارهای امنیتی بر وی ارزیابی میشود.
خانواده بختیار میگویند نه تنها اجازه ملاقات با او در بیمارستان داده نشده، بلکه خود آنان نیز از سوی مأموران با رفتارهای توهینآمیز مواجه شدهاند. آنان تأکید میکنند این اقدامات بخشی از سیاست عامدانه حکومت برای فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی و حتی جانبازانی است که حاضر به سکوت در برابر ظلم و فساد نیستند.
اکنون که بختیار به زندان اوین بازگردانده شده، عفونت ناشی از تاولهای گسترده سراسر بدن او را تهدید میکند و جانش در خطر جدی است. این در حالی است که او، به عنوان جانباز شیمیایی و فردی با شرایط خاص پزشکی، نیازمند بستری فوری در مراکز درمانی تخصصی است.
جمهوری اسلامی حتی نسبت به کسانی که سالها از بدن و جان خود برای دفاع از کشور هزینه دادهاند، نه تنها کوچکترین احترامی قائل نیست، بلکه آنان را نیز به ابزاری برای انتقامگیری سیاسی تبدیل کرده است. روایت دردناک بختیار، بار دیگر پرده از خصومت حاکمیت با زندانیان سیاسی، خانوادههای شهدا و حتی جانبازانی برمیدارد که نام و رنجشان سالها دستمایه تبلیغات حکومتی بوده است.
متن کامل توییت فرزند آقای بختیار را اینجا بخوانید
#محمدباقر_بختیار #زندان_اوین #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش پسر آقای بختیار، وضعیت جسمانی حاج محمدباقر بختیار، زندانی سیاسی و جانباز شیمیایی جنگ ایران و عراق، پس از تزریق داروی ممنوعه و برخوردهای غیرانسانی نیروهای امنیتی، به شدت وخیم است. وی که به دلیل مشکلات حاد جسمی، کاهش شدید وزن و ضعف جسمانی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده بود، در شرایطی غیرانسانی تحت فشار و شکنجه قرار گرفت و نهایتاً به اجبار به زندان اوین بازگردانده شد.
محمدباقر بختیار، بنیانگذار نیروی دریایی سپاه پاسداران و فرمانده تیپ ۱۱۴ امیرالمؤمنین ایلام در دوران جنگ، سالهاست به دلیل عوارض شیمیایی، اصابت ترکش و موج انفجار با مشکلات جدی جسمانی دست به گریبان است. به همین دلیل نیز پلاک فلزی بر گردن دارد که حساسیتهای داروییاش روی آن درج شده است. با وجود این، به جای انتقال به بیمارستانهای تخصصی جانبازان شیمیایی مانند ساسان یا خاتمالانبیا، او به بیمارستان طالقانی منتقل شد؛ اقدامی که از همان آغاز، نگرانی خانواده و پزشکان متخصص را برانگیخت.
در بدو بستری، بختیار وضعیت جسمی خود را برای پزشکان شرح داد و بر حساسیت شدید به برخی داروها تأکید کرد. اما ساعاتی بعد نیروهای امنیتی وارد اتاق او شدند و در حالی که وی در شرایط جسمی نامساعد بود، با خشونت تلاش کردند دستبند و پابند به او بزنند؛ اقدامی که با مقاومت بختیار مواجه شد. پزشکان در همان زمان آزمایشهای مختلف از جمله اکو، نوار قلب و سیتیاسکن را تجویز کردند اما مأموران امنیتی مانع انجام برخی آزمایشها، از جمله سیتیاسکن شدند.
یک متخصص کلیه نیز به دلیل کاهش کارکرد کلیهها و خطر جدی، دستور استفاده از سوند پزشکی داده بود اما باز هم نیروهای امنیتی دخالت کرده و مانع اجرای دستور پزشک شدند. فشارها به همینجا ختم نشد: مأموران هر دو تا سه ساعت به اتاق او هجوم میبردند تا وی را مجبور به بستن دستبند و پابند کنند؛ اقدامی که در دو روز اول با مقاومت بختیار مواجه شد.
اما وضعیت زمانی بحرانی شد که شبانه و در حالی که بختیار در خواب بود، دارویی از نوع آنتیبیوتیک به او تزریق شد؛ دارویی که نامش در لیست حساسیتهای دارویی او ثبت شده بود. پس از تزریق، بختیار با سوزش شدید در سراسر بدن از خواب بیدار شد و بدنش به سرعت دچار تاولهای وسیع، بهویژه در مفاصل و کشاله ران، گردید. ابتدا پرستاران ماجرا را «اشتباه» توصیف کردند، اما پس از وخیمتر شدن شرایط، اصل تزریق را انکار کردند.
در پی این وضعیت، توان جسمانی بختیار تحلیل رفت و دیگر نتوانست در برابر فشار نیروهای امنیتی مقاومت کند. آنان نهایتاً توانستند دستبند و پابند به بدن او بزنند و ظهر سهشنبه، در حالی که بدنش پر از تاولهای عفونی بود، وی را برخلاف نظر پزشکان و در شرایطی بسیار نامناسب، از بیمارستان طالقانی به زندان اوین منتقل کردند.
این در حالی است که پزشکان متخصص بیمارستان ساسان بارها درباره خطرات جانی تزریق داروهای اشتباه به جانبازان شیمیایی هشدار داده بودند. انتقال اجباری بختیار در چنین شرایطی، به معنای نادیده گرفتن عمدی جان او و تشدید فشارهای امنیتی بر وی ارزیابی میشود.
خانواده بختیار میگویند نه تنها اجازه ملاقات با او در بیمارستان داده نشده، بلکه خود آنان نیز از سوی مأموران با رفتارهای توهینآمیز مواجه شدهاند. آنان تأکید میکنند این اقدامات بخشی از سیاست عامدانه حکومت برای فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی و حتی جانبازانی است که حاضر به سکوت در برابر ظلم و فساد نیستند.
اکنون که بختیار به زندان اوین بازگردانده شده، عفونت ناشی از تاولهای گسترده سراسر بدن او را تهدید میکند و جانش در خطر جدی است. این در حالی است که او، به عنوان جانباز شیمیایی و فردی با شرایط خاص پزشکی، نیازمند بستری فوری در مراکز درمانی تخصصی است.
جمهوری اسلامی حتی نسبت به کسانی که سالها از بدن و جان خود برای دفاع از کشور هزینه دادهاند، نه تنها کوچکترین احترامی قائل نیست، بلکه آنان را نیز به ابزاری برای انتقامگیری سیاسی تبدیل کرده است. روایت دردناک بختیار، بار دیگر پرده از خصومت حاکمیت با زندانیان سیاسی، خانوادههای شهدا و حتی جانبازانی برمیدارد که نام و رنجشان سالها دستمایه تبلیغات حکومتی بوده است.
متن کامل توییت فرزند آقای بختیار را اینجا بخوانید
#محمدباقر_بختیار #زندان_اوین #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔39❤3👍1
محرومیت مهران رئوف از حقوق قانونی؛ استمرار بیعدالتی علیه زندانیان سیاسی و دوتابعیتی
مهران رئوف، فعال کارگری ۶۷ ساله، در ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در منزل شخصی خود بازداشت و پس از یک محاکمهی غیرعادلانه در دادگاهی ناصالح به هشت سال زندان محکوم شد. اکنون نزدیک به پنج سال از دوران محکومیت وی میگذرد، اما همچنان از ابتداییترین حقوق قانونی خود همچون مرخصی، آزادی مشروط و درمان محروم است. رئوف تاکنون بیش از شش بار برای آزادی مشروط درخواست داده است، اما بازجویان و ضابطان امنیتی به هیچیک از استعلامهای دادیار ناظر پاسخ ندادهاند؛ در حالی که به تصریح قاضی ناظر (آقای نیری)، اگر سه بار پاسخی داده نشود، میبایست موافقت تلقی گردد. با وجود این اصل قانونی، دادستانی همچنان از آزادی مشروط او جلوگیری کرده است.
رئوف از مشکلات جدی جسمی، از جمله درد شدید دندان، رنج میبرد اما مسئولان زندان مانع اعزام وی به مراکز درمانی شدهاند. او همچنین بارها نسبت به محدودیت دسترسی به کتابخانه و فعالیتهای فرهنگی در زندان اعتراض کرده است.
دو سال و نیم پیش، رئوف در نامهای سرگشاده از زندان اوین (فروردین ۱۴۰۲) پرده از تبعیض سیستماتیک علیه زندانیان سیاسی و بهویژه دوتابعیتیها برداشت. در آن نامه او توضیح داده بود که چگونه اعلام عفو عمومی معیاری عملاً شامل زندانیان دوتابعیتی نمیشود و آنان از حقوقی چون مرخصی و آزادی مشروط محروم میمانند. وی با اشاره به تجربه شخصی خود، نوشت که ضابطان قوه قضاییه «ما مأموریم و معذور» را بهانه میکنند و قانون را به میل و خواست حاکمیت تفسیر کرده، حتی فعالیتهای ساده سیاسی یا فرهنگی چون انتشار کتاب را با برچسبهای امنیتی جرمانگاری میکنند.
در همان نامه، رئوف تجربهی خود از بازداشت طولانیمدت در سلول انفرادی، محرومیت از دسترسی به وکیل و قطع ارتباط کامل با خانواده برای ماهها را بهعنوان نمونهای آشکار از نقض قوانین داخلی و حقوق بشر شرح داده بود. او تأکید کرده بود که جمهوری اسلامی با محروم کردن زندانیان دوتابعیتی از حقوق قانونی، عملاً آنان را به «کالایی برای مبادله در معاملات سیاسی و اقتصادی» بدل کرده است؛ همانگونه که در پروندههای شناختهشدهای چون سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی دیده شد.
مهران رئوف در آن نامه یادآور شد که مهاجرت و اخذ تابعیت دوم در جهان امری عادی و پذیرفتهشده است و بسیاری از ایرانیان صرفاً برای سهولت سفر یا تحصیل چنین میکنند، بیآنکه از ایران دل کنده باشند. با این حال، جمهوری اسلامی تابعیت دوم را به رسمیت نمیشناسد و زندانیان دوتابعیتی را از حقوقی که حتی زندانیان دیگر در ایران (بهطور محدود) برخوردارند، محروم میسازد.
این تبعیض در حالی اعمال میشود که بنا به گزارشها، صدها نفر از مسئولان جمهوری اسلامی خود دارای تابعیت یا اقامت در کشورهای دیگر هستند. رئوف در همان نامه با اشاره به این تناقض آشکار، رفتار حکومت را «ستمگری سازمانیافته و ابزاری برای سرکوب سیاسی» توصیف کرد.
امروز، با گذشت سالها از بازداشت مهران رئوف، شرایط او نشان میدهد که نه تنها محتوای نامهی فروردین ۱۴۰۲ او همچنان معتبر است، بلکه وضعیت بدتر نیز شده است: بلاتکلیفی حقوقی، محرومیت از درمان، عدم دسترسی به کتابخانه، و بیپاسخ ماندن درخواستهای آزادی مشروط. پروندهی او نمادی آشکار از نقض سیستماتیک حقوق زندانیان سیاسی و بهویژه دوتابعیتیها در ایران است.
#مهران_رئوف #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهران رئوف، فعال کارگری ۶۷ ساله، در ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در منزل شخصی خود بازداشت و پس از یک محاکمهی غیرعادلانه در دادگاهی ناصالح به هشت سال زندان محکوم شد. اکنون نزدیک به پنج سال از دوران محکومیت وی میگذرد، اما همچنان از ابتداییترین حقوق قانونی خود همچون مرخصی، آزادی مشروط و درمان محروم است. رئوف تاکنون بیش از شش بار برای آزادی مشروط درخواست داده است، اما بازجویان و ضابطان امنیتی به هیچیک از استعلامهای دادیار ناظر پاسخ ندادهاند؛ در حالی که به تصریح قاضی ناظر (آقای نیری)، اگر سه بار پاسخی داده نشود، میبایست موافقت تلقی گردد. با وجود این اصل قانونی، دادستانی همچنان از آزادی مشروط او جلوگیری کرده است.
رئوف از مشکلات جدی جسمی، از جمله درد شدید دندان، رنج میبرد اما مسئولان زندان مانع اعزام وی به مراکز درمانی شدهاند. او همچنین بارها نسبت به محدودیت دسترسی به کتابخانه و فعالیتهای فرهنگی در زندان اعتراض کرده است.
دو سال و نیم پیش، رئوف در نامهای سرگشاده از زندان اوین (فروردین ۱۴۰۲) پرده از تبعیض سیستماتیک علیه زندانیان سیاسی و بهویژه دوتابعیتیها برداشت. در آن نامه او توضیح داده بود که چگونه اعلام عفو عمومی معیاری عملاً شامل زندانیان دوتابعیتی نمیشود و آنان از حقوقی چون مرخصی و آزادی مشروط محروم میمانند. وی با اشاره به تجربه شخصی خود، نوشت که ضابطان قوه قضاییه «ما مأموریم و معذور» را بهانه میکنند و قانون را به میل و خواست حاکمیت تفسیر کرده، حتی فعالیتهای ساده سیاسی یا فرهنگی چون انتشار کتاب را با برچسبهای امنیتی جرمانگاری میکنند.
در همان نامه، رئوف تجربهی خود از بازداشت طولانیمدت در سلول انفرادی، محرومیت از دسترسی به وکیل و قطع ارتباط کامل با خانواده برای ماهها را بهعنوان نمونهای آشکار از نقض قوانین داخلی و حقوق بشر شرح داده بود. او تأکید کرده بود که جمهوری اسلامی با محروم کردن زندانیان دوتابعیتی از حقوق قانونی، عملاً آنان را به «کالایی برای مبادله در معاملات سیاسی و اقتصادی» بدل کرده است؛ همانگونه که در پروندههای شناختهشدهای چون سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی دیده شد.
مهران رئوف در آن نامه یادآور شد که مهاجرت و اخذ تابعیت دوم در جهان امری عادی و پذیرفتهشده است و بسیاری از ایرانیان صرفاً برای سهولت سفر یا تحصیل چنین میکنند، بیآنکه از ایران دل کنده باشند. با این حال، جمهوری اسلامی تابعیت دوم را به رسمیت نمیشناسد و زندانیان دوتابعیتی را از حقوقی که حتی زندانیان دیگر در ایران (بهطور محدود) برخوردارند، محروم میسازد.
این تبعیض در حالی اعمال میشود که بنا به گزارشها، صدها نفر از مسئولان جمهوری اسلامی خود دارای تابعیت یا اقامت در کشورهای دیگر هستند. رئوف در همان نامه با اشاره به این تناقض آشکار، رفتار حکومت را «ستمگری سازمانیافته و ابزاری برای سرکوب سیاسی» توصیف کرد.
امروز، با گذشت سالها از بازداشت مهران رئوف، شرایط او نشان میدهد که نه تنها محتوای نامهی فروردین ۱۴۰۲ او همچنان معتبر است، بلکه وضعیت بدتر نیز شده است: بلاتکلیفی حقوقی، محرومیت از درمان، عدم دسترسی به کتابخانه، و بیپاسخ ماندن درخواستهای آزادی مشروط. پروندهی او نمادی آشکار از نقض سیستماتیک حقوق زندانیان سیاسی و بهویژه دوتابعیتیها در ایران است.
#مهران_رئوف #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊11💔9❤2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پخش موزیک #شب_همیشه_شب_نمیمونه از پنجرهی خانه حین قطعی برق در تهران
در آستانه سومین سالگرد آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هستیم. میتوانیم قرار بگذاریم در ساعات مشخصی، به خصوص در هنگام قطع برق همه چنین فعالیتهایی انجام دهیم. استفاده از بلندگو و هماهنگی برای پخش همزمان ترانهها و سرودهای انقلابی میتواند تاثیرگذار باشد.
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در آستانه سومین سالگرد آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هستیم. میتوانیم قرار بگذاریم در ساعات مشخصی، به خصوص در هنگام قطع برق همه چنین فعالیتهایی انجام دهیم. استفاده از بلندگو و هماهنگی برای پخش همزمان ترانهها و سرودهای انقلابی میتواند تاثیرگذار باشد.
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤27🕊5👎1
قبولی ضیا نبوی در آزمون دکتری جامعهشناسی سیاسی
به گزارش صفحهی اینستاگرام ضیا نبوی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نتایج نهایی آزمون دکتری اعلام شد و او در رشته جامعهشناسی سیاسی دانشگاه تربیتمدرس پذیرفته شده است.
ضیا نبوی پیشتر در آزمون دکتری سال ۱۴۰۱ با وجود کسب رتبه برتر، به دلیل «ستارهدار شدن» از ادامهی تحصیل محروم شد. اما امسال، با وجود تمام دشواریهای زندان و محدودیتها برای شرکت در کنکور، او موفق شد بدون مواجهه با محرومیت تحصیلی مجدد، بار دیگر فرصت ادامهی تحصیل پیدا کند.
این فعال سیاسی با کسب رتبهی ۲ کشوری در آزمون، در نهایت در پنجمین انتخاب خود و سومین دانشگاه انتخابی پذیرفته شد؛ مسئلهای که همچنان محل پرسش و تعجب است.
او اکنون در حالی که تنها شش ماه از دوران محکومیتش باقی مانده، در زندان اوین به سر میبرد. نزدیکان او ابراز امیدواری کردهاند که همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در مهرماه، شرایط برای حضور او در کلاسهای درس فراهم شود.
#ضیا_نبوی #آزمون_دکتری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش صفحهی اینستاگرام ضیا نبوی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نتایج نهایی آزمون دکتری اعلام شد و او در رشته جامعهشناسی سیاسی دانشگاه تربیتمدرس پذیرفته شده است.
ضیا نبوی پیشتر در آزمون دکتری سال ۱۴۰۱ با وجود کسب رتبه برتر، به دلیل «ستارهدار شدن» از ادامهی تحصیل محروم شد. اما امسال، با وجود تمام دشواریهای زندان و محدودیتها برای شرکت در کنکور، او موفق شد بدون مواجهه با محرومیت تحصیلی مجدد، بار دیگر فرصت ادامهی تحصیل پیدا کند.
این فعال سیاسی با کسب رتبهی ۲ کشوری در آزمون، در نهایت در پنجمین انتخاب خود و سومین دانشگاه انتخابی پذیرفته شد؛ مسئلهای که همچنان محل پرسش و تعجب است.
او اکنون در حالی که تنها شش ماه از دوران محکومیتش باقی مانده، در زندان اوین به سر میبرد. نزدیکان او ابراز امیدواری کردهاند که همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در مهرماه، شرایط برای حضور او در کلاسهای درس فراهم شود.
#ضیا_نبوی #آزمون_دکتری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
😍18❤6🕊6👌2
Forwarded from گفتوشنود
چرا اسلامگرایان با برابری حقوقی میان زن و مرد مخالف هستند؟
اسلامگرایان با تفسیری که از دین ارائه میدهند، بر تفاوتهای جنسیتی تأکید میکنند و نقشهای محدود و از پیش تعیینشدهای را برای زنان قائل هستند. آنها معتقدند که زنان باید در حوزههای خاصی مانند خانواده و خانهداری متمرکز شوند و در نتیجه، از بسیاری از حقوق اجتماعی، سیاسی و فردی محروم میشوند.
این نگاه به زن، حقوق و آزادیهای برابر را به چالش میکشد و برابری میان زن و مرد را به عنوان تهدیدی برای نظام سنتی و مردسالارانه تلقی میکند.
تلاش برای حفظ قدرت و کنترل بر بدن و زندگی زنان، یکی از دلایل اصلی مخالفت اسلامگرایان با برابری حقوقی است. در این ایدئولوژی، زنان تحت سلطه مردان قرار میگیرند و آزادیهای آنها به شکلی سیستماتیک محدود میشود.
به نظر شما، چگونه میتوان با این نوع نگرشهای تبعیضآمیز مقابله کرد و راهحلهای موثر برای دستیابی به برابری حقوقی چیست؟
این برنامه را در همین راستا در وبسایت گفتوشنود از دست ندهید:
https://dialog.tavaana.org/say-listen-47/
#گفتگو_توانا #برابری_جنسیتی #حقوق_زنان #آزادی_انتخاب
@dialogue1402
چرا اسلامگرایان با برابری حقوقی میان زن و مرد مخالف هستند؟
اسلامگرایان با تفسیری که از دین ارائه میدهند، بر تفاوتهای جنسیتی تأکید میکنند و نقشهای محدود و از پیش تعیینشدهای را برای زنان قائل هستند. آنها معتقدند که زنان باید در حوزههای خاصی مانند خانواده و خانهداری متمرکز شوند و در نتیجه، از بسیاری از حقوق اجتماعی، سیاسی و فردی محروم میشوند.
این نگاه به زن، حقوق و آزادیهای برابر را به چالش میکشد و برابری میان زن و مرد را به عنوان تهدیدی برای نظام سنتی و مردسالارانه تلقی میکند.
تلاش برای حفظ قدرت و کنترل بر بدن و زندگی زنان، یکی از دلایل اصلی مخالفت اسلامگرایان با برابری حقوقی است. در این ایدئولوژی، زنان تحت سلطه مردان قرار میگیرند و آزادیهای آنها به شکلی سیستماتیک محدود میشود.
به نظر شما، چگونه میتوان با این نوع نگرشهای تبعیضآمیز مقابله کرد و راهحلهای موثر برای دستیابی به برابری حقوقی چیست؟
این برنامه را در همین راستا در وبسایت گفتوشنود از دست ندهید:
https://dialog.tavaana.org/say-listen-47/
#گفتگو_توانا #برابری_جنسیتی #حقوق_زنان #آزادی_انتخاب
@dialogue1402
👍14❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام سیاوش محمودی:
آقای شجریان، فرزند من هم دوست داشت به آرزوهای قشنگش برسد
مادر سیاوش محمودی، از جانباختگان انقلاب مهسا، در استوری اینستاگرام خود به برگزاری کنسرت همایون شجریان واکنش نشان داد. او در پیام خود خطاب به این خواننده گفت:
«آقای شجریان گفتهاند که آرزوی آرزوی دیرینهای داشتم و تنها میخواستم اجرایی داشته باشم تا دل مردمم را شاد کنم. اما فرزند من هم دوست داشت زندگی کند، دوست داشت رپ بخواند، دوست داشت به همه آرزوهای قشنگش برسد؛ ولی با شلیک نیروهای امنیتی برای آزادی و آزادگی جانش را از دست داد.»
این مادر دادخواه در ادامه تأکید کرد که در شهریور بسیاری از جوانان جان خود را از دست دادهاند و افزود: «مردم با یک کنسرت رایگان در میدان آزادی، با تمام مشکلاتشان خوشحال نمیشوند.»
#سیاوش_محمودی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #شهریور #همایون_شجریان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای شجریان، فرزند من هم دوست داشت به آرزوهای قشنگش برسد
مادر سیاوش محمودی، از جانباختگان انقلاب مهسا، در استوری اینستاگرام خود به برگزاری کنسرت همایون شجریان واکنش نشان داد. او در پیام خود خطاب به این خواننده گفت:
«آقای شجریان گفتهاند که آرزوی آرزوی دیرینهای داشتم و تنها میخواستم اجرایی داشته باشم تا دل مردمم را شاد کنم. اما فرزند من هم دوست داشت زندگی کند، دوست داشت رپ بخواند، دوست داشت به همه آرزوهای قشنگش برسد؛ ولی با شلیک نیروهای امنیتی برای آزادی و آزادگی جانش را از دست داد.»
این مادر دادخواه در ادامه تأکید کرد که در شهریور بسیاری از جوانان جان خود را از دست دادهاند و افزود: «مردم با یک کنسرت رایگان در میدان آزادی، با تمام مشکلاتشان خوشحال نمیشوند.»
#سیاوش_محمودی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #شهریور #همایون_شجریان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍28🕊10💔9❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر و مادر زندانی سیاسی محکوم به اعدام، بابک شهبازی، در این ویدیو میگویند که به سازمان حقوق بشر اسلامی، رفتهاند و تقاضا دارند که نهادهای حقوق بشری و مردم صدای آنها را بشنوند و برای نجات فرزندشان اقدامی بکنند.
آنها از اتهام واهی علیه فرزندشان میگویند که در پرونده توسط ضابط وزارت اطلاعات درج شده که بابک شهبازی پول کلانی بابت جاسوسی دریافت کرده است. پولی که مدارک اثباتی برای آن وجود ندارد و باورپذیر نیست.
بابک شهبازی، اگر چنان پولی گرفته، چرا پدر بازنشستهاش باید به او کمک مالی کند؟ چرا همسرش تا دیر وقت کار میکند؟ چرا در خانه استیجاری در کرج زندگی میکنند؟!
پرونده بابک شهبازی، پر از تناقضات متعدد است. اتهامات ساختگی که سناریوی بازجویان بوده است.
بابک شهبازی، نصاب و سرویس کار کولر و دستگاه تهویه است و مدرک سیکل دارد. او به اطلاعات حساسی دسترسی نداشته است و اطلاق عنوان «جاسوس فاخر» برای او در پروندهاش، مضحک است.
اعاده دادرسی بابک شهبازی، دو بار رد شده است و جان او در خطر است.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها از اتهام واهی علیه فرزندشان میگویند که در پرونده توسط ضابط وزارت اطلاعات درج شده که بابک شهبازی پول کلانی بابت جاسوسی دریافت کرده است. پولی که مدارک اثباتی برای آن وجود ندارد و باورپذیر نیست.
بابک شهبازی، اگر چنان پولی گرفته، چرا پدر بازنشستهاش باید به او کمک مالی کند؟ چرا همسرش تا دیر وقت کار میکند؟ چرا در خانه استیجاری در کرج زندگی میکنند؟!
پرونده بابک شهبازی، پر از تناقضات متعدد است. اتهامات ساختگی که سناریوی بازجویان بوده است.
بابک شهبازی، نصاب و سرویس کار کولر و دستگاه تهویه است و مدرک سیکل دارد. او به اطلاعات حساسی دسترسی نداشته است و اطلاق عنوان «جاسوس فاخر» برای او در پروندهاش، مضحک است.
اعاده دادرسی بابک شهبازی، دو بار رد شده است و جان او در خطر است.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊23💔3👎1
Forwarded from گفتوشنود
چرا باید به پیامبران اعتماد کنیم؟
نگاهی از زکریای رازی تا به امروز
زکریای رازی، پزشک و فیلسوف برجسته ایرانی، تنها در علوم طبیعی پیشگام نبود؛ او جرأت داشت بنیادهای ایمان دینی را نیز به پرسش بکشد. پرسش او این بود: اگر خدا حقیقتی برای بشر دارد، چرا باید آن را از طریق پیامبر منتقل کند؟ و چه معیاری وجود دارد که به پیامبران اعتماد کنیم؟
این پرسش در پرتو آیات قرآن روشنتر میشود. مؤمنان میگویند: «سمعنا و أطعنا» و در آیهای دیگر آمده است: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم». این آموزهها نشان میدهد که در سنت دینی، اطاعت از پیامبران و حاکمان مشروع بخشی از نظام اجتماعی و اخلاقی است. اما آیا شنیدن و اطاعت بیچونوچرا کافی است؟
رازی معتقد بود وحی تجربهای شخصی است که برای دیگران تنها به صورت «ادعا» عرضه میشود. اعتماد صرف به شنیدهها بدون سنجش عقلانی میتواند خطرناک باشد. حتی وقتی انسان به پزشک مراجعه میکند، توصیهها و درمانها را صرفاً به دلیل عنوان «پزشک» نمیپذیرد؛ بلکه آنها را با مدارک و تجربهٔ علمی میسنجد. این قیاس نشان میدهد که اعتماد واقعی به هر مرجعی—چه دینی، چه علمی—باید بر اساس شواهد و سنجش عقلانی باشد، نه صرفاً بر اساس ادعا یا موقعیت.
اعمال آیهی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» در برخی نظامهای سیاسی، از جمله جمهوری اسلامی، نشان میدهد که اطاعت از مرجع دینی به ولی فقیه تسری یافته و از شهروندان طلب میشود. این نمونه جنبهٔ محدودکننده و منفی اطاعت بیچونوچرا است که آزادی اندیشه را محدود میکند. در عین حال، تاریخ نشان میدهد پیامبران نقش الهامبخش و مثبت در اصلاح اجتماعی، عدالتخواهی و هدایت اخلاقی داشتهاند. بررسی هر دو جنبه اهمیت نقد عقلانی رازی را روشن میکند.
زکریای رازی نشان داد که اعتماد به پیامبران باید بر عقل و تجربه استوار باشد، نه صرفاً بر اطاعت کورکورانه. شنیدن یک ندا یا تسری قدرت پیامبر به حاکمان سیاسی، بدون سنجش عقلانی، زمینهٔ محدودیت آزادی اندیشه را فراهم میکند. بازخوانی اندیشهٔ او یادآور این پرسش است: آیا اطاعت واقعی بدون ارزیابی عقلانی ممکن است؟
#خردگرایی #نبوت #ادیان #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا باید به پیامبران اعتماد کنیم؟
نگاهی از زکریای رازی تا به امروز
زکریای رازی، پزشک و فیلسوف برجسته ایرانی، تنها در علوم طبیعی پیشگام نبود؛ او جرأت داشت بنیادهای ایمان دینی را نیز به پرسش بکشد. پرسش او این بود: اگر خدا حقیقتی برای بشر دارد، چرا باید آن را از طریق پیامبر منتقل کند؟ و چه معیاری وجود دارد که به پیامبران اعتماد کنیم؟
این پرسش در پرتو آیات قرآن روشنتر میشود. مؤمنان میگویند: «سمعنا و أطعنا» و در آیهای دیگر آمده است: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم». این آموزهها نشان میدهد که در سنت دینی، اطاعت از پیامبران و حاکمان مشروع بخشی از نظام اجتماعی و اخلاقی است. اما آیا شنیدن و اطاعت بیچونوچرا کافی است؟
رازی معتقد بود وحی تجربهای شخصی است که برای دیگران تنها به صورت «ادعا» عرضه میشود. اعتماد صرف به شنیدهها بدون سنجش عقلانی میتواند خطرناک باشد. حتی وقتی انسان به پزشک مراجعه میکند، توصیهها و درمانها را صرفاً به دلیل عنوان «پزشک» نمیپذیرد؛ بلکه آنها را با مدارک و تجربهٔ علمی میسنجد. این قیاس نشان میدهد که اعتماد واقعی به هر مرجعی—چه دینی، چه علمی—باید بر اساس شواهد و سنجش عقلانی باشد، نه صرفاً بر اساس ادعا یا موقعیت.
اعمال آیهی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» در برخی نظامهای سیاسی، از جمله جمهوری اسلامی، نشان میدهد که اطاعت از مرجع دینی به ولی فقیه تسری یافته و از شهروندان طلب میشود. این نمونه جنبهٔ محدودکننده و منفی اطاعت بیچونوچرا است که آزادی اندیشه را محدود میکند. در عین حال، تاریخ نشان میدهد پیامبران نقش الهامبخش و مثبت در اصلاح اجتماعی، عدالتخواهی و هدایت اخلاقی داشتهاند. بررسی هر دو جنبه اهمیت نقد عقلانی رازی را روشن میکند.
زکریای رازی نشان داد که اعتماد به پیامبران باید بر عقل و تجربه استوار باشد، نه صرفاً بر اطاعت کورکورانه. شنیدن یک ندا یا تسری قدرت پیامبر به حاکمان سیاسی، بدون سنجش عقلانی، زمینهٔ محدودیت آزادی اندیشه را فراهم میکند. بازخوانی اندیشهٔ او یادآور این پرسش است: آیا اطاعت واقعی بدون ارزیابی عقلانی ممکن است؟
#خردگرایی #نبوت #ادیان #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15❤3👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری مراسم زادروز جاویدنام عادل کیانپور با حضور جمعی از خانوادههای دادخواه
۲۵ مرداد زادروز عادل کیانپور و سالگرد جانباختن برادرش امین کیانپور بود
مادر دادخواه آنها این ویدیو را منتشر کرد.
عادل کیانپور زندانی سیاسیای بود که از چهارم دیماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.
این زندانی سیاسی پیشتر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروههای مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.
مادر آقای کیانپور پس از زندانیشدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد.
مادر عادل میگوید؛
«عادل زمانی که زندان بود وقتی دادگاه داشت و با لباس زندان و زنجیر به پاهایش و چند مامور میآمد دادگاه انقلاب و من در راهرو میدیدمش، بغلش میکردم و گریه میکردم. با دستانش اشکهایم رو پاک میکرد و میگفت مادر سرت بالا بگیر! من نه دزدم نه اختلاسگرم و نه از دیوار کسی بالا رفتم، من به خاطر وطنم و هم وطنان پای در راهی گذشتم شاید بر گشتی نباشد، روزی شما و ملتم به من افتخار میکنند.»
چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژهای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک میکنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.»
بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.
#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #امین_کیانپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۵ مرداد زادروز عادل کیانپور و سالگرد جانباختن برادرش امین کیانپور بود
مادر دادخواه آنها این ویدیو را منتشر کرد.
عادل کیانپور زندانی سیاسیای بود که از چهارم دیماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.
این زندانی سیاسی پیشتر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروههای مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.
مادر آقای کیانپور پس از زندانیشدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد.
مادر عادل میگوید؛
«عادل زمانی که زندان بود وقتی دادگاه داشت و با لباس زندان و زنجیر به پاهایش و چند مامور میآمد دادگاه انقلاب و من در راهرو میدیدمش، بغلش میکردم و گریه میکردم. با دستانش اشکهایم رو پاک میکرد و میگفت مادر سرت بالا بگیر! من نه دزدم نه اختلاسگرم و نه از دیوار کسی بالا رفتم، من به خاطر وطنم و هم وطنان پای در راهی گذشتم شاید بر گشتی نباشد، روزی شما و ملتم به من افتخار میکنند.»
چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژهای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک میکنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.»
بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.
#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #امین_کیانپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔31❤2🕊2
با نزدیکشدن به سالگرد انقلاب مهسا، انتشار تصاویری از زنان ایرانی که شجاعانه حجاب اجباری را کنار نهادهاند، مورد توجه بیشتر کاربران قرار گرفته است.
در این میان یک نکته حائز اهمیت است؛ جنگ حکومت با زنان ایرانی پایان نیافته است؛ بلکه این زنان هستند با شجاعت تمام در برابر سرکوب و اجبار مبارزه میکنند.
سپیده قلیان، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، با انتشار پستهایی در توییتر بهدرستی بر این نکته تاکید کرده است.
این تساهل که حضور زنان را در اجتماع نشانه کوتاهآمدن حکومت از حجاب اجباری بدانیم مورد اعتراض جامعه قرار گرفته است و کاربران در شبکههای اجتماعی با استفاده از هشتگ #وضعیت_ما بر تلاش و مبارزه خستگیناپذیر زنان با ابزار سرکوب زنان در جامعه، حجاب اجباری، تاکید میکنند.
#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
در این میان یک نکته حائز اهمیت است؛ جنگ حکومت با زنان ایرانی پایان نیافته است؛ بلکه این زنان هستند با شجاعت تمام در برابر سرکوب و اجبار مبارزه میکنند.
سپیده قلیان، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، با انتشار پستهایی در توییتر بهدرستی بر این نکته تاکید کرده است.
این تساهل که حضور زنان را در اجتماع نشانه کوتاهآمدن حکومت از حجاب اجباری بدانیم مورد اعتراض جامعه قرار گرفته است و کاربران در شبکههای اجتماعی با استفاده از هشتگ #وضعیت_ما بر تلاش و مبارزه خستگیناپذیر زنان با ابزار سرکوب زنان در جامعه، حجاب اجباری، تاکید میکنند.
#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
👍24❤3
سازمان عفو بینالملل و سازمان دیدهبان حقوقبشر نسبت به بازداشت بیش از ۲۰ هزار نفر از آغاز جنگ ۱۲ روزه، تا کنون هشدار دادند.
در گزارش مشترک این دو نهاد، اشاره شده است که مقامهای جمهوری اسلامی ایران پس از درگیریهای ژوئن ۲۰۲۵ با اسرائیل، به بهانه «امنیت ملی» موجی هولناک از سرکوب را به راه انداختهاند؛ سرکوبی که به گفته آنها نشانه بحرانی عمیق و نیاز فوری به پاسخگویی کیفری بینالمللی است.
در این گزارش که امروز چهارشنبه ۱۲ شهریور، در وبسایت عفو بینالملل منتشر شده، به بازداشت بیش از ۲۰ هزار نفر، از مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر، روزنامهنگاران، کاربران شبکههای اجتماعی، خانواده قربانیان اعتراضات، اتباع خارجی، افغانها، اعضای اقلیتهای قومی بلوچ و کرد، و پیروان بهایی، مسیحی و یهودی اشاره شده است.
این گزارش همچنین یادآوری میکند که «نیروهای امنیتی حتی در ایستهای بازرسی خودرو مردم را هدف قرار داده و یک دختر سهساله را کشتهاند.»
در این گزارش همچنین به اعدامهای فوری و آمار بالای اعدامها اشاره شده است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
در گزارش مشترک این دو نهاد، اشاره شده است که مقامهای جمهوری اسلامی ایران پس از درگیریهای ژوئن ۲۰۲۵ با اسرائیل، به بهانه «امنیت ملی» موجی هولناک از سرکوب را به راه انداختهاند؛ سرکوبی که به گفته آنها نشانه بحرانی عمیق و نیاز فوری به پاسخگویی کیفری بینالمللی است.
در این گزارش که امروز چهارشنبه ۱۲ شهریور، در وبسایت عفو بینالملل منتشر شده، به بازداشت بیش از ۲۰ هزار نفر، از مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر، روزنامهنگاران، کاربران شبکههای اجتماعی، خانواده قربانیان اعتراضات، اتباع خارجی، افغانها، اعضای اقلیتهای قومی بلوچ و کرد، و پیروان بهایی، مسیحی و یهودی اشاره شده است.
این گزارش همچنین یادآوری میکند که «نیروهای امنیتی حتی در ایستهای بازرسی خودرو مردم را هدف قرار داده و یک دختر سهساله را کشتهاند.»
در این گزارش همچنین به اعدامهای فوری و آمار بالای اعدامها اشاره شده است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
🕊20
سلامت ذهن و روان در شرایط دشوار، ۹- آسیبپذیری
زندانیشدن به دلایل سیاسی به چه گروههایی آسیب میزند؟
میدانستید در سال ۲۰۱۷ دست کم ۲۳۰۰ کودک در ایران در زندان بودهاند؟
علامت و عوارض آسیب بازداشت در کودکان را میشناسید؟
دسترسی به وکیل مورد اعتماد چگونه به کاهش آسیب روانی کمک میکند؟
برای پاسخ این پرسشها اسلایدها را مطالعه کنید!
https://tavaana.org/mental-health-for-prisoners-9/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_شكنجه
@Tavaana_TavaanaTech
زندانیشدن به دلایل سیاسی به چه گروههایی آسیب میزند؟
میدانستید در سال ۲۰۱۷ دست کم ۲۳۰۰ کودک در ایران در زندان بودهاند؟
علامت و عوارض آسیب بازداشت در کودکان را میشناسید؟
دسترسی به وکیل مورد اعتماد چگونه به کاهش آسیب روانی کمک میکند؟
برای پاسخ این پرسشها اسلایدها را مطالعه کنید!
https://tavaana.org/mental-health-for-prisoners-9/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_شكنجه
@Tavaana_TavaanaTech
🕊5