سنگ مزار جاویدنام عرفان خزایی که چند روز پیش خراب شده بود، با حضور جمعی از خانوادههای دادخواه دوباره نصب شد و مراسم سالگرد جانباختن او برگزار شد.
یزدان، برادر عرفان خزایی نوشت:
«سه سال شد که زندگی کردن را یادمان رفته و در غم نبود عرفان مچاله شدیم، هر چه زمان گذشت فشارها بیشتر شد و سختیها بیشتر، اکنون بعد از گذشت سه سال که سنگ مزارت اینگونه کنده شد و دوباره سر جایش گذاشتیم درد ها و زخم هایمان عمیق تر شد اما استوار تر ماندیم، زخمهای پی در پی ما را قویتر کرد، عرفان جان همان گونه که امروز مامان دل شکسته سر مزارت فریاد کشید تو حق زندگی داشتی اما از تو گرفته شد .همه این سختی ها را به دوش کشیدیم اما بدان فقط برای تو بود که بدانی یک لحظه هم فراموشت نکردیم.
یاد تمام جاوید نام ها گرامی.
از تمام کسانی که این سه سال در کنار ما بودن صمیمانه ممنویم»
#عرفان_خزایی
#دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یزدان، برادر عرفان خزایی نوشت:
«سه سال شد که زندگی کردن را یادمان رفته و در غم نبود عرفان مچاله شدیم، هر چه زمان گذشت فشارها بیشتر شد و سختیها بیشتر، اکنون بعد از گذشت سه سال که سنگ مزارت اینگونه کنده شد و دوباره سر جایش گذاشتیم درد ها و زخم هایمان عمیق تر شد اما استوار تر ماندیم، زخمهای پی در پی ما را قویتر کرد، عرفان جان همان گونه که امروز مامان دل شکسته سر مزارت فریاد کشید تو حق زندگی داشتی اما از تو گرفته شد .همه این سختی ها را به دوش کشیدیم اما بدان فقط برای تو بود که بدانی یک لحظه هم فراموشت نکردیم.
یاد تمام جاوید نام ها گرامی.
از تمام کسانی که این سه سال در کنار ما بودن صمیمانه ممنویم»
#عرفان_خزایی
#دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔38🕊8❤4
صدور کیفرخواست با سه اتهام، برای امیرحسین موسوی (اکانت جیمز بیدین)
به گزارش دادبان، دادسرای امنیت تهران پس از ۹ ماه بازداشت موقت برای امیرحسین موسوی، زندانی سیاسی و فعال فضای مجازی، کیفرخواستی با سه اتهام صادر و پرونده او را به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ارسال کرده است.
این کیفرخواست شامل اتهامات «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی و خارجی» و «توهین به مقدسات» است. بنا بر این گزارش، دو اتهام نخست در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و اتهام توهین به مقدسات در دادگاه کیفری رسیدگی خواهد شد.
یک منبع مطلع به دادبان گفته است که برای موسوی قرار وثیقهای به مبلغ ۱۰ میلیارد تومان صادر شده؛ قراری که عملاً به معنای تداوم بازداشت اوست، زیرا تأمین چنین وثیقه سنگینی برای خانوادهاش امکانپذیر نیست.
امیرحسین موسوی روز ۲۸ آذر ۱۴۰۳ در فرودگاه مهرآباد و هنگام سفر به کیش بازداشت شد. بر اساس اطلاعات موجود، بازداشت او بخشی از یک پروژه امنیتی مشترک میان سازمان اطلاعات سپاه و فراجا بوده که طی شش ماه با رصد و نفوذ به حلقه دوستان موسوی دنبال شده است.
خبر بازداشت وی تا دو هفته بهدلیل فشار شدید ضابطان امنیتی بر خانواده پنهان ماند؛ هدف از این اقدام، دسترسی به حسابهای کاربری او و شناسایی دیگر فعالان مجازی عنوان شده است.
#امیرحسین_موسوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش دادبان، دادسرای امنیت تهران پس از ۹ ماه بازداشت موقت برای امیرحسین موسوی، زندانی سیاسی و فعال فضای مجازی، کیفرخواستی با سه اتهام صادر و پرونده او را به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ارسال کرده است.
این کیفرخواست شامل اتهامات «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی و خارجی» و «توهین به مقدسات» است. بنا بر این گزارش، دو اتهام نخست در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و اتهام توهین به مقدسات در دادگاه کیفری رسیدگی خواهد شد.
یک منبع مطلع به دادبان گفته است که برای موسوی قرار وثیقهای به مبلغ ۱۰ میلیارد تومان صادر شده؛ قراری که عملاً به معنای تداوم بازداشت اوست، زیرا تأمین چنین وثیقه سنگینی برای خانوادهاش امکانپذیر نیست.
امیرحسین موسوی روز ۲۸ آذر ۱۴۰۳ در فرودگاه مهرآباد و هنگام سفر به کیش بازداشت شد. بر اساس اطلاعات موجود، بازداشت او بخشی از یک پروژه امنیتی مشترک میان سازمان اطلاعات سپاه و فراجا بوده که طی شش ماه با رصد و نفوذ به حلقه دوستان موسوی دنبال شده است.
خبر بازداشت وی تا دو هفته بهدلیل فشار شدید ضابطان امنیتی بر خانواده پنهان ماند؛ هدف از این اقدام، دسترسی به حسابهای کاربری او و شناسایی دیگر فعالان مجازی عنوان شده است.
#امیرحسین_موسوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29🕊8
سعید ماسوری:
بابک شهبازی در اثر یک پرونده جعلی و ساختگی اعدام شد
سعید ماسوری، زندانی سیاسی که از دی ماه ۱۳۷۹ بدون یک روز مرخصی در زندان است و در طی این مدت شاهد اعدام بسیاری از همبندیهای خود بوده است، طی نامهای در واکنش به اعدام بابک شهبازی، آن را در تداوم «اعدام برای بقا» تحلیل کرد و در اثر یک پرونده با مستندات جعلی و اتهامات ساختگی دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
«باز هم همان احساس!!!
پیشتر در نوشتهای شرایط جنایت “شنبه خونین” ۴ مرداد ۱۴۰۴ را نوشته بودم که با اعدام زندهیادان مهدی حسنی و بهروز احسانی و بعد هم تبعید خودم به زاهدان مصادف شد و در آن نوشته شرایط هولناک سلولهای انفرادی و شرایط محکومان به اعدام را توضیح دادم (اگرچه بسیار ناقص و قطعاً نارسا به نسبت اصل آنچه که رخ میدهد) لذا وقتی شنیدم که مهدی و بهروز را همان شب اعدام کردهاند خدا را شکر کردم که بیش از یک شب آن شکنجهگاه را تجربه نکردند و اینبار در مورد زندهیاد بابک شهبازی نیز چنین احساسی داشتم، بهویژه اینکه خانواده بابک در همان روز و پشت درِ زندان حضور داشتند و این عمق جنایت را صد چندان میکرد.
ضمن صمیمانهترین همدردی و تسلیت به خانواده بابک، قصدم این بود که بدانند در تحمل این فاجعه تنها نبودند و ما همبندیان او هم در کنار آنها بودیم و خواهیم بود. در جنایت پیشین، بهخاطر رگبار و تسلسلی از فجایع، شاید اصل فاجعه پوشیدهتر ماند ولی با اعدام جنایتکارانه بابک بار دیگر ریشه غیرحقوقی و جنایتکارانه “اعدام برای بقا” را دیدم که به قول نوید افکاری تنها برای طنابهای دارشان سراغ گردنهایی میگردند والا نه فقط اتهامات و مستندات پرونده به وضوح جعلی و ساختگی بود بلکه زندگی نزدیک و روزمره و لحظهبهلحظه با او برای همه ما همبندیانش کمترین شبههای باقی نگذاشت که هر آنچه به او منسوب میکردند جز دروغ محض، تهمت و افترا چیز دیگری نبود و بابک حقیقتاً دغدغه وطن خود را داشت و عاشق آن بود و این را دوستان، همبندیان و خانواده او هم بهخوبی و یقیناً میدانستند.
در انتها باید خاطرنشان کرد که اگرچه “اعدام” به واسطه قضائیه خیانتکار و قاضی صلواتی رقم خورد ولی زندان قزلحصار هم با فریب و نیرنگ و صحنهسازیهای دروغین آتش بیشتری بر جگر سوخته ما نهاد و حتی فرجهای چند دقیقهای برای وداع و خداحافظی با دوستان، همبندیان و حتی خانوادهاش را هم ندادند درحالی که سوگند یاد میکردند که اگر هر ابلاغیه و حکم و یا هر دستور جابهجایی را طبق روال قانونی و بدون کمترین نیرنگ و فریب، صراحتاً به زندانیان خواهیم گفت… ولی باز هم جنایت با رذیلانهترین و بزدلانهترین شکل ناجوانمردی انجام شد!!!
اما بدون شک جوشش خونهای به ناحق ریخته شده گریبان مسببان آن را خواهد گرفت و این وعده الهی است.
در آخر باز هم صمیمانهترین همدردی و تسلیت را به خانواده ایشان ابراز میکنیم و شجاعت و استواری خانواده را حتی بعد از اجرای حکم اعدام در بیان واقعیت و افشای جنایت میستاییم.
سعید ماسوری
شهریور ۱۴۰۴
زندان قزلحصار»
لازم به ذکر است، پیکر بابک شهبازی، ساعتی پیش با حضور اعضای خانواده، در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد و فرزندان او برای آخربن بار چهره مهربان پدرشان را دیدند.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #بیانیه #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بابک شهبازی در اثر یک پرونده جعلی و ساختگی اعدام شد
سعید ماسوری، زندانی سیاسی که از دی ماه ۱۳۷۹ بدون یک روز مرخصی در زندان است و در طی این مدت شاهد اعدام بسیاری از همبندیهای خود بوده است، طی نامهای در واکنش به اعدام بابک شهبازی، آن را در تداوم «اعدام برای بقا» تحلیل کرد و در اثر یک پرونده با مستندات جعلی و اتهامات ساختگی دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
«باز هم همان احساس!!!
پیشتر در نوشتهای شرایط جنایت “شنبه خونین” ۴ مرداد ۱۴۰۴ را نوشته بودم که با اعدام زندهیادان مهدی حسنی و بهروز احسانی و بعد هم تبعید خودم به زاهدان مصادف شد و در آن نوشته شرایط هولناک سلولهای انفرادی و شرایط محکومان به اعدام را توضیح دادم (اگرچه بسیار ناقص و قطعاً نارسا به نسبت اصل آنچه که رخ میدهد) لذا وقتی شنیدم که مهدی و بهروز را همان شب اعدام کردهاند خدا را شکر کردم که بیش از یک شب آن شکنجهگاه را تجربه نکردند و اینبار در مورد زندهیاد بابک شهبازی نیز چنین احساسی داشتم، بهویژه اینکه خانواده بابک در همان روز و پشت درِ زندان حضور داشتند و این عمق جنایت را صد چندان میکرد.
ضمن صمیمانهترین همدردی و تسلیت به خانواده بابک، قصدم این بود که بدانند در تحمل این فاجعه تنها نبودند و ما همبندیان او هم در کنار آنها بودیم و خواهیم بود. در جنایت پیشین، بهخاطر رگبار و تسلسلی از فجایع، شاید اصل فاجعه پوشیدهتر ماند ولی با اعدام جنایتکارانه بابک بار دیگر ریشه غیرحقوقی و جنایتکارانه “اعدام برای بقا” را دیدم که به قول نوید افکاری تنها برای طنابهای دارشان سراغ گردنهایی میگردند والا نه فقط اتهامات و مستندات پرونده به وضوح جعلی و ساختگی بود بلکه زندگی نزدیک و روزمره و لحظهبهلحظه با او برای همه ما همبندیانش کمترین شبههای باقی نگذاشت که هر آنچه به او منسوب میکردند جز دروغ محض، تهمت و افترا چیز دیگری نبود و بابک حقیقتاً دغدغه وطن خود را داشت و عاشق آن بود و این را دوستان، همبندیان و خانواده او هم بهخوبی و یقیناً میدانستند.
در انتها باید خاطرنشان کرد که اگرچه “اعدام” به واسطه قضائیه خیانتکار و قاضی صلواتی رقم خورد ولی زندان قزلحصار هم با فریب و نیرنگ و صحنهسازیهای دروغین آتش بیشتری بر جگر سوخته ما نهاد و حتی فرجهای چند دقیقهای برای وداع و خداحافظی با دوستان، همبندیان و حتی خانوادهاش را هم ندادند درحالی که سوگند یاد میکردند که اگر هر ابلاغیه و حکم و یا هر دستور جابهجایی را طبق روال قانونی و بدون کمترین نیرنگ و فریب، صراحتاً به زندانیان خواهیم گفت… ولی باز هم جنایت با رذیلانهترین و بزدلانهترین شکل ناجوانمردی انجام شد!!!
اما بدون شک جوشش خونهای به ناحق ریخته شده گریبان مسببان آن را خواهد گرفت و این وعده الهی است.
در آخر باز هم صمیمانهترین همدردی و تسلیت را به خانواده ایشان ابراز میکنیم و شجاعت و استواری خانواده را حتی بعد از اجرای حکم اعدام در بیان واقعیت و افشای جنایت میستاییم.
سعید ماسوری
شهریور ۱۴۰۴
زندان قزلحصار»
لازم به ذکر است، پیکر بابک شهبازی، ساعتی پیش با حضور اعضای خانواده، در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد و فرزندان او برای آخربن بار چهره مهربان پدرشان را دیدند.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #بیانیه #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤23💔13🕊2
Forwarded from گفتوشنود
چرا دیکتاتورها وفاداران را بر شایستگان ترجیح میدهند؟
در دربار استبداد، فضیلت نقطهضعف است و چاپلوسی نقطهقوت
بخش ۱: منطق استبداد و اولویت وفاداری
در هر نظام استبدادی، معیار اصلی ارتقا وفاداری به رأس هرم قدرت است، نه شایستگی یا اخلاق. فرد اخلاقمدار یا مستقل میتواند مشروعیت دیکتاتور را به پرسش بکشد و به تهدیدی برای بقای او بدل شود. از همین رو، استبداد فضیلت و استقلال رأی را تحمل نمیکند و در عوض اطاعت بیچونوچرا را پاداش میدهد. حتی در ساختارهایی که نیاز به تخصص دارند، وفاداری همواره ضریب بالاتری دارد.
بخش ۲: نمونههای تاریخی و معاصر
این منطق در جمهوری اسلامی به روشنی دیده میشود:
مهندس مهدی بازرگان و آیتالله حسینعلی منتظری که در شایستگی و فضیلت شهره بودند، تاب آورده نشدند و کنار گذاشته شدند.
استادان دانشگاه که پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر استقلال علمی پافشاری کردند، اخراج یا تعلیق شدند.
نمایندگانی که استقلال رأی داشتند، در دورههای بعدی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدند.
در عوض، فرصتطلبان و چاپلوسانی مانند ابراهیم رئیسی، که حتی در مهارتهای پایهای مانند سخن گفتن روان دچار مشکل بودند، به دلیل وفاداری مطلق به رأس قدرت، از دادستانی به ریاست قوه قضائیه و نهایتاً ریاست جمهوری ارتقا یافتند.
سازوکارهای رسمی گزینش در جمهوری اسلامی نیز این منطق را تقویت میکنند: برای مناصب حساس و کلیدی، هم وزارت اطلاعات و هم سازمان اطلاعات سپاه باید درباره افراد نظر دهند، تا مطمئن شوند کسانی که به مناصب عالی میرسند، پیش از هر چیز وفادار هستند و نه صرفاً شایسته یا اخلاقمدار.
بخش ۳: پیامدها و هشدار
نتیجه روشن است: جامعهای که در آن وفاداری بر شایستگی برتری یابد، استعدادها سرکوب میشوند و رذیلتها بر صدر مینشینند. این جامعه بهظاهر پابرجاست، اما از درون فرسوده میشود؛ چراکه موتور توسعه و اخلاق خاموش شده و میدان تنها به دست حسودان و فرصتطلبان سپرده میشود. دیکتاتور میتواند وفاداری بخرد، اما نمیتواند اعتماد و مشروعیت اجتماعی را حفظ کند. در بلندمدت، حذف شایستگان و ترجیح چاپلوسان، استبداد را از درون میپوساند و جامعه را به مرز فروپاشی میرساند.
پرسش نهایی این است: آیا میتوان بر پایه تملق و سرسپردگی، جامعهای زنده، پویا و اخلاقمدار را سر پا نگه داشت؟
مطالعه بیشتر در وبسایت
https://dialog.tavaana.org/dictators-choice-loyalty-merit/
#دیکتاتور #شایسته_سالاری #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا دیکتاتورها وفاداران را بر شایستگان ترجیح میدهند؟
در دربار استبداد، فضیلت نقطهضعف است و چاپلوسی نقطهقوت
بخش ۱: منطق استبداد و اولویت وفاداری
در هر نظام استبدادی، معیار اصلی ارتقا وفاداری به رأس هرم قدرت است، نه شایستگی یا اخلاق. فرد اخلاقمدار یا مستقل میتواند مشروعیت دیکتاتور را به پرسش بکشد و به تهدیدی برای بقای او بدل شود. از همین رو، استبداد فضیلت و استقلال رأی را تحمل نمیکند و در عوض اطاعت بیچونوچرا را پاداش میدهد. حتی در ساختارهایی که نیاز به تخصص دارند، وفاداری همواره ضریب بالاتری دارد.
بخش ۲: نمونههای تاریخی و معاصر
این منطق در جمهوری اسلامی به روشنی دیده میشود:
مهندس مهدی بازرگان و آیتالله حسینعلی منتظری که در شایستگی و فضیلت شهره بودند، تاب آورده نشدند و کنار گذاشته شدند.
استادان دانشگاه که پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر استقلال علمی پافشاری کردند، اخراج یا تعلیق شدند.
نمایندگانی که استقلال رأی داشتند، در دورههای بعدی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدند.
در عوض، فرصتطلبان و چاپلوسانی مانند ابراهیم رئیسی، که حتی در مهارتهای پایهای مانند سخن گفتن روان دچار مشکل بودند، به دلیل وفاداری مطلق به رأس قدرت، از دادستانی به ریاست قوه قضائیه و نهایتاً ریاست جمهوری ارتقا یافتند.
سازوکارهای رسمی گزینش در جمهوری اسلامی نیز این منطق را تقویت میکنند: برای مناصب حساس و کلیدی، هم وزارت اطلاعات و هم سازمان اطلاعات سپاه باید درباره افراد نظر دهند، تا مطمئن شوند کسانی که به مناصب عالی میرسند، پیش از هر چیز وفادار هستند و نه صرفاً شایسته یا اخلاقمدار.
بخش ۳: پیامدها و هشدار
نتیجه روشن است: جامعهای که در آن وفاداری بر شایستگی برتری یابد، استعدادها سرکوب میشوند و رذیلتها بر صدر مینشینند. این جامعه بهظاهر پابرجاست، اما از درون فرسوده میشود؛ چراکه موتور توسعه و اخلاق خاموش شده و میدان تنها به دست حسودان و فرصتطلبان سپرده میشود. دیکتاتور میتواند وفاداری بخرد، اما نمیتواند اعتماد و مشروعیت اجتماعی را حفظ کند. در بلندمدت، حذف شایستگان و ترجیح چاپلوسان، استبداد را از درون میپوساند و جامعه را به مرز فروپاشی میرساند.
پرسش نهایی این است: آیا میتوان بر پایه تملق و سرسپردگی، جامعهای زنده، پویا و اخلاقمدار را سر پا نگه داشت؟
مطالعه بیشتر در وبسایت
https://dialog.tavaana.org/dictators-choice-loyalty-merit/
#دیکتاتور #شایسته_سالاری #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍28❤3
مادر بیژن کاظمی، زندانی سیاسی، از اعتصاب غذای فرزندش در اعتراض به رفتار خشن ماموران وزارت اطلاعات در بازداشتگاه اداره اطلاعات قم خبر داد
او نوشت:
«بیژن دقایقی پیش تماس گرفت و اعلام کرد که در اعتراض به رفتار خشن ماموران امنیتی بازداشتگاه وزارت اطلاعات در قم، از روز پنجشنبه در اعتصاب غذا بهسر میبرد. نگهداری بیژن در این مکان در حالی است که طبق قانون فرد بازداشتی باید در اختیار سازمان زندانها و البته در حوزه قضایی محل زندگی یا محل وقوع جرم نگهداری شود. این یعنی ماهها نگهداری در یک بازداشتگاه غیر رسمی بدون حق ملاقات با خانواده و بدون دسترسی به وکیل. موکدا میگویم نه وکیل بیژن و نه اینجانب به عنوان مادر او، هنوز نمیدانیم بیژن به چه اتهامی در بازداشت است.»
#بیژن_کاظمی #بیژن_کاظمی_را_آزاد_کتید #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او نوشت:
«بیژن دقایقی پیش تماس گرفت و اعلام کرد که در اعتراض به رفتار خشن ماموران امنیتی بازداشتگاه وزارت اطلاعات در قم، از روز پنجشنبه در اعتصاب غذا بهسر میبرد. نگهداری بیژن در این مکان در حالی است که طبق قانون فرد بازداشتی باید در اختیار سازمان زندانها و البته در حوزه قضایی محل زندگی یا محل وقوع جرم نگهداری شود. این یعنی ماهها نگهداری در یک بازداشتگاه غیر رسمی بدون حق ملاقات با خانواده و بدون دسترسی به وکیل. موکدا میگویم نه وکیل بیژن و نه اینجانب به عنوان مادر او، هنوز نمیدانیم بیژن به چه اتهامی در بازداشت است.»
#بیژن_کاظمی #بیژن_کاظمی_را_آزاد_کتید #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊18💔5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر جاویدنام روزبه خادمیان این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«سومین سالگرد پسر جاوید نامم روزبه خادمیان
سه سال از نبودن گذشت روزبه جان اما نامت برای همیشه ماندگار شد. بهت افتخار میکنم پسر ایران»
«من روزبه خادمیان هستم. ۳۲ساله اهل سنقر کرمانشاه و ساکن فردیس کرج. کارشناسی حسابداری داشتم اما شغلم موبایلفروشی بود. یه مغازه کوچک موبایلفروشی داشتم که از طریق اون خرج خودم رو در میآوردم و کمک کار خانوادهام هم بودم.
بدنسازی و فوتبال ورزشهای مورد علاقهام بود و هوادار تیم استقلال بودم. به اسبسواری هم علاقه زیادی داشتم.
من همان جوانی هستم که وقتی قیام سراسری در دادخواهی خون مهسا امینی شروع شده بود این عکس رو استوری کردم و خطاب به دختران شجاع میهنم که به خیابان آمده بودند تا مرگ دیکتاتور رو فریاد بزنن نوشتم که
«تو عقب وایستا… من واسه آزادی تو جوونمو میدم»
و این آخرین استوری من بود.»
- روزبه خادمیان، متولد ۲۹ فروردین ۱۳۷۰، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
پدر جاویدنام روزبه خادمیان این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«سومین سالگرد پسر جاوید نامم روزبه خادمیان
سه سال از نبودن گذشت روزبه جان اما نامت برای همیشه ماندگار شد. بهت افتخار میکنم پسر ایران»
«من روزبه خادمیان هستم. ۳۲ساله اهل سنقر کرمانشاه و ساکن فردیس کرج. کارشناسی حسابداری داشتم اما شغلم موبایلفروشی بود. یه مغازه کوچک موبایلفروشی داشتم که از طریق اون خرج خودم رو در میآوردم و کمک کار خانوادهام هم بودم.
بدنسازی و فوتبال ورزشهای مورد علاقهام بود و هوادار تیم استقلال بودم. به اسبسواری هم علاقه زیادی داشتم.
من همان جوانی هستم که وقتی قیام سراسری در دادخواهی خون مهسا امینی شروع شده بود این عکس رو استوری کردم و خطاب به دختران شجاع میهنم که به خیابان آمده بودند تا مرگ دیکتاتور رو فریاد بزنن نوشتم که
«تو عقب وایستا… من واسه آزادی تو جوونمو میدم»
و این آخرین استوری من بود.»
- روزبه خادمیان، متولد ۲۹ فروردین ۱۳۷۰، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔27❤2🕊2
آموزشکده توانا دریافته که شب گذشته، جمعی از مسئولان سازمان زندانها از جمله معاون مدیرکل این سازمان و مسئولان زندان قزلحصار، در جلسهای تلاش کردند تا حسین رونقی را به پایاندادن اعتصاب غذا ترغیب کنند، اما او به آنها پاسخ منفی داد و تن به خواسته آنها نداد.
آنها از گواهی عدم تحمل حبس سوال کردند که آقای رونقی گفت، همه چیز در پروندهاش موجود است.
مسئولان زندان وعده دادند که پرونده آقای رونقی را بررسی کنند، با این حال آقای رونقی به درخواست آنها تن نداد.
لازم به ذکر است حسین رونقی از مشکل حاد کلیوی، درگیری مهرههای ستون فقرات و مشکلات گوارشی رنج میبرد و حبس او مطابق گواهی سازمان پزشکی قانونی، غیرقانونی است.
آقای رونقی، همچون سایر زندانیان سیاسی هیچ جرمی انجام نداده است که بخواهد بابت آن حتی یک ساعت زندان باشد.
آزادی همه زندانیان سیاسی، باید به خواستی همهگیر تبدیل گردذ، به خصوص زندانیانی که دچار انواع بیماریها هستند.
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها از گواهی عدم تحمل حبس سوال کردند که آقای رونقی گفت، همه چیز در پروندهاش موجود است.
مسئولان زندان وعده دادند که پرونده آقای رونقی را بررسی کنند، با این حال آقای رونقی به درخواست آنها تن نداد.
لازم به ذکر است حسین رونقی از مشکل حاد کلیوی، درگیری مهرههای ستون فقرات و مشکلات گوارشی رنج میبرد و حبس او مطابق گواهی سازمان پزشکی قانونی، غیرقانونی است.
آقای رونقی، همچون سایر زندانیان سیاسی هیچ جرمی انجام نداده است که بخواهد بابت آن حتی یک ساعت زندان باشد.
آزادی همه زندانیان سیاسی، باید به خواستی همهگیر تبدیل گردذ، به خصوص زندانیانی که دچار انواع بیماریها هستند.
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊35❤5👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه، مادر دادخواه ابوالفضل مهدیپور، تصاویری از برگزاری سومین سالگرد قتل ابوالفضل منتشر کرد و نوشت:
«سه سال از آخرین لحظات زندگی و خوشبختی مان گذشت.»
انتشار این تصاویر، تاکید بر دادخواهی است. خانوادههای دادخواه را در این مسیر سخت تنها نگذاریم.
صفحه این مادر دادخواه در اینستاگرام
fatemeh_gh_1364
ابوالفضل مهدیپور، جوان ۱۸ ساله کارگری بود که ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در بابل کشته شد.
او کارگر کارگاه سنگکاری بود که با شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد.
#ابوالفضل_مهدی_پور
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال از آخرین لحظات زندگی و خوشبختی مان گذشت.»
انتشار این تصاویر، تاکید بر دادخواهی است. خانوادههای دادخواه را در این مسیر سخت تنها نگذاریم.
صفحه این مادر دادخواه در اینستاگرام
fatemeh_gh_1364
ابوالفضل مهدیپور، جوان ۱۸ ساله کارگری بود که ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در بابل کشته شد.
او کارگر کارگاه سنگکاری بود که با شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد.
#ابوالفضل_مهدی_پور
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊1
خواهر جاویدنام رحیم کلیج، در سومین سالگرد جانباختن برادرش، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«سه سال از کشته شدنت گذشت و من همچنان چشم به راهم که برگردی رحیم بی گناهم🥀
منتظر میمانم و ایمانم دارم بعد این همه بارون خون بالاخره پیداش میشه رنگین کمون✌🏻🌱
سومین سالروز جاودانگی ات گرامی قهرمان برادرم💚🤍❤️🩹
سپاس از هموطنان عزیزی که به یاد قهرمانشون هستند و در این روزهای سخت به هر نحوی در کنارمون ابراز همدردی میکنند وجودتان برامون ارزشمنده و فراموش نخواهد شد🙏🏻»
رحیم کلیج جوانی ۲۷ ساله از قائمشهر بود، مهندس نرمافزار، تعمیرکار موبایل، عاشق طبیعت، ورزش و موسیقی محلی. او مردی شاد، باگذشت و عاشق زندگی بود که برای آیندهاش برنامههای بزرگی داشت. زیر بار ظلم نمیرفت و حضورش در اعتراضات ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، تنها نشانهای از تعهدش به آزادی و عدالت بود. در همان شب، هنگام بازگشت از کار و پیوستن به مردم معترض، هدف دو گلوله جنگی و ضربات باتوم سرکوبگران قرار گرفت و در خون خود غلتید. تلاش دوستانش برای نجاتش بینتیجه ماند، چراکه بیمارستانها از پذیرشش سر باز زدند و او پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت.
پس از جانباختنش، نیروهای امنیتی با تهدید و فشار، سعی در تحریف واقعیت و تحمیل روایت حکومتی داشتند، اما خانوادهاش تسلیم نشدند.
متاسفانه مادر رحیم، خانم انبیا شمسی سال پیش غم فقدان پسرش را تاب نیاورد و درگذشت.
#رحیم_کلیج #انبیا_شمسی #مادران_دادخواه
#سالگرد#سی_شهریور_۱۴۰۱ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال از کشته شدنت گذشت و من همچنان چشم به راهم که برگردی رحیم بی گناهم🥀
منتظر میمانم و ایمانم دارم بعد این همه بارون خون بالاخره پیداش میشه رنگین کمون✌🏻🌱
سومین سالروز جاودانگی ات گرامی قهرمان برادرم💚🤍❤️🩹
سپاس از هموطنان عزیزی که به یاد قهرمانشون هستند و در این روزهای سخت به هر نحوی در کنارمون ابراز همدردی میکنند وجودتان برامون ارزشمنده و فراموش نخواهد شد🙏🏻»
رحیم کلیج جوانی ۲۷ ساله از قائمشهر بود، مهندس نرمافزار، تعمیرکار موبایل، عاشق طبیعت، ورزش و موسیقی محلی. او مردی شاد، باگذشت و عاشق زندگی بود که برای آیندهاش برنامههای بزرگی داشت. زیر بار ظلم نمیرفت و حضورش در اعتراضات ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، تنها نشانهای از تعهدش به آزادی و عدالت بود. در همان شب، هنگام بازگشت از کار و پیوستن به مردم معترض، هدف دو گلوله جنگی و ضربات باتوم سرکوبگران قرار گرفت و در خون خود غلتید. تلاش دوستانش برای نجاتش بینتیجه ماند، چراکه بیمارستانها از پذیرشش سر باز زدند و او پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت.
پس از جانباختنش، نیروهای امنیتی با تهدید و فشار، سعی در تحریف واقعیت و تحمیل روایت حکومتی داشتند، اما خانوادهاش تسلیم نشدند.
متاسفانه مادر رحیم، خانم انبیا شمسی سال پیش غم فقدان پسرش را تاب نیاورد و درگذشت.
#رحیم_کلیج #انبیا_شمسی #مادران_دادخواه
#سالگرد#سی_شهریور_۱۴۰۱ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤19💔11🕊1
شیرین عبادی با توجه به تعیین وثیقههای سنگین برای فعالان مدنی و سیاسی، نوشت:
«وثیقه سنگین، ابزاری برای خاموشکردن صدای معترضان است.»
ساعاتی پیش خبر صدور وثیقه سنگین ۱۰ میلیارد تومانی برای امیرحسین موسوی، کاربر توییتر جیمز بیدین، منتشر شد.
برای الهام صالحی فعال سیاسی هم در روزهای گذشته وثیقه ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی صادر شده است.
وضعیت مبهم و تداوم بازداشت غیرقانونی، نمونهای آشکار از نقض حقوق اولیه زندانیان سیاسی و سوءاستفاده ساختاری دستگاه قضایی برای سرکوب مخالفان است.
شیرین عبادی با توجه به این وثیقههای سنگین بیانیهای صادر کرد و نوشت:
«بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر میبرد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانهاش ربوده شد.
برای آزادی او وثیقهای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کردهاند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشتهی زندان است!
این «وثیقههای کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه خانوادهها و به حاشیه راندن اعتراضهای سیاسی.»
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«وثیقه سنگین، ابزاری برای خاموشکردن صدای معترضان است.»
ساعاتی پیش خبر صدور وثیقه سنگین ۱۰ میلیارد تومانی برای امیرحسین موسوی، کاربر توییتر جیمز بیدین، منتشر شد.
برای الهام صالحی فعال سیاسی هم در روزهای گذشته وثیقه ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی صادر شده است.
وضعیت مبهم و تداوم بازداشت غیرقانونی، نمونهای آشکار از نقض حقوق اولیه زندانیان سیاسی و سوءاستفاده ساختاری دستگاه قضایی برای سرکوب مخالفان است.
شیرین عبادی با توجه به این وثیقههای سنگین بیانیهای صادر کرد و نوشت:
«بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر میبرد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانهاش ربوده شد.
برای آزادی او وثیقهای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کردهاند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشتهی زندان است!
این «وثیقههای کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه خانوادهها و به حاشیه راندن اعتراضهای سیاسی.»
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤18👍7
۴۵ سال از آغاز جنگ ویرانکننده ایران و عراق میگذرد. سیمین بهبهانی چه خوش گفت:
«در آتش دو دیوانه / دو قطعه شد دو ویرانه»
به امید دادخواهی جنایتکاران جنگی که هماکنون در صدر حکومت جمهوری اسلامی هستند. عملیاتهایی که به قتل جوانان و کودکان ایرانی انجامید جنگی که بیدلیل ادامه یافت و خاکی که ویران شد و هنوز نفس نمیکشد.
ویرانههای جنگ در خرمشهر و آبادان و مهران و بخشهای دیگری از وطنمان هنوز پابرجاست!
کودکی و نوجوانی بسیاری از ما آمیخته با صدای آژیر خطر، سنگر در مدرسه، تاریکی و وحشت، پنجرههایی که با چسب محکم شده بودند ...
آیا شما هم خاطرهای از ۸ سال جنگ ایران و عراق دارید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
«در آتش دو دیوانه / دو قطعه شد دو ویرانه»
به امید دادخواهی جنایتکاران جنگی که هماکنون در صدر حکومت جمهوری اسلامی هستند. عملیاتهایی که به قتل جوانان و کودکان ایرانی انجامید جنگی که بیدلیل ادامه یافت و خاکی که ویران شد و هنوز نفس نمیکشد.
ویرانههای جنگ در خرمشهر و آبادان و مهران و بخشهای دیگری از وطنمان هنوز پابرجاست!
کودکی و نوجوانی بسیاری از ما آمیخته با صدای آژیر خطر، سنگر در مدرسه، تاریکی و وحشت، پنجرههایی که با چسب محکم شده بودند ...
آیا شما هم خاطرهای از ۸ سال جنگ ایران و عراق دارید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
👍30💔9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه مجتبائی، مادر جاویدنام غزاله چلابی، این ویدئو را در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:
«سه سال از نبودنت گذشت
نبودنی پُر از درد و رنج و بُغض و اشک 💔😭
اماااا این دردها و زخمها، عزمم را برای دادخواهی خون به ناحق ریختهات مصممتر کرده است.
دیروز سیام شهریور، بر مزارت بوسه زدم اشک ریختم و آه کشیدم چون من یک مادرم 😔و احساسات مادرانه هیچگاه پایانی ندارد اما اما اما قسم به خونت که بر سنگفرش خیابان روان شد
تا جان در بدن دارم قتل تو را که به دستور آمرین و به دست مزدوران جمهوری اسلامی صورت گرفته، به اشکال مختلف فریاد میزنم،
اگر چه امروز چشمان جهان به ظلمهایی که در حق مردم ایران شده بازتر شده اما صدای ما مادران، فریادی رسا ست برای گوش دنیا
غزالم، امروز تو در من زندگی میکنی و من از شجاعت تو درس میگیرم ✌️🌟»
اکانت این مادر دادخواه در اینستاگرام
fateme.mojtabaei.2113
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال از نبودنت گذشت
نبودنی پُر از درد و رنج و بُغض و اشک 💔😭
اماااا این دردها و زخمها، عزمم را برای دادخواهی خون به ناحق ریختهات مصممتر کرده است.
دیروز سیام شهریور، بر مزارت بوسه زدم اشک ریختم و آه کشیدم چون من یک مادرم 😔و احساسات مادرانه هیچگاه پایانی ندارد اما اما اما قسم به خونت که بر سنگفرش خیابان روان شد
تا جان در بدن دارم قتل تو را که به دستور آمرین و به دست مزدوران جمهوری اسلامی صورت گرفته، به اشکال مختلف فریاد میزنم،
اگر چه امروز چشمان جهان به ظلمهایی که در حق مردم ایران شده بازتر شده اما صدای ما مادران، فریادی رسا ست برای گوش دنیا
غزالم، امروز تو در من زندگی میکنی و من از شجاعت تو درس میگیرم ✌️🌟»
اکانت این مادر دادخواه در اینستاگرام
fateme.mojtabaei.2113
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔41❤5🕊4
آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم، نویسنده، و فعال صنفی و کارگری هنوز زندانی است.
رسانه «تحکیم ملت» با انتشار متنی درباره آنیشا اسداللهی فعال مدنی محبوس در زندان قرچک نوشت:
آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم، نویسنده، و فعال صنفی و کارگری هنوز در زندان قرچک زندانی است. نخستین بار، آنیشا اسداللهی در تجمع روز جهانی زن سال ۱۳۹۶ مقابل وزارت کار دستگیر و به زندان قرچک منتقل شد. سپس در تجمع روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۸ مقابل مجلس دستگیر شد و در آن پرونده به یک سال حبس محکوم شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱، بعد از روز جهانی کارگر، آنیشا اسداللهی به همراه همسرش کیوان مهتدی، و جمعی دیگر از فعالان صنفی و کارگری دستگیر شدند که اکنون بیش از دو سال و نیم از حکم سهساله خود را سپری کرده است.
در کنار فعالیتهای صنفی و مدنی، آنیشا اسداللهی در این سالیان، مقالات متعددی را نوشته و ترجمه کرده است. برای نمونه در مقاله «ردپای ناجنبش زنان در خیزش زن زندگی آزادی» میپرسد: «آیا با وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی و اجرای برنامههای اقتصادی غارتگرانه و پیوستن اعتراضات دیگر طبقات فرودست شاهد پیوستن حلقهی سومی از شکل حضور زنان (زیست غیررسمی زنان تهیدست) به ناجنبش و جنبش زنان پیرامون هستهای مشترک خواهیم بود؟» یا در ترجمه مقاله «کارفرمایان یونیفرمپوش» به تجربه کشورهایی میپردازد که اقتصاد آنها در سیطره نیروهای نظامی قرار گرفته است.
در داخل زندان، علاوه بر اعتراضهای متعددی که با ممنوعیتهای متوالی همراه بوده، آنیشا اسداللهی تدریس، نوشتن، و ترجمه را ادامه داده است. از آن جمله میتوان به ترجمه مقاله مفصل «دور از چشم تاریخ: کارگران زن در ایران مدرن» از ولنتین مقدم اشاره کرد. در یادداشت «نه به اعدام؛ خواستی مطلق در اندیشه و عمل» نویسنده از «تاریخ شکننده حقها» در جامعه ما میگوید: «حتی آنجا که حقانیتی سر بر میآورد، نیرو میگیرد، و فراگیر میشود، سست و متزلزل است، به آسانی فرو مینشیند و به فراموشی سپرده میشود، قبل از آنکه خود را بومی این سرزمین کند». و از اینرو یادآوری میکند که: «نه به اعدام باید خواستهای مطلق باشد، به محض آنکه روزنهای در آن بیفتد دایره هیولای اعدام بازتر و بازتر میشود. باید در چرایی این خواست مطلق، یعنی در چرایی درهمآمیختگی نظر و عمل، کوشید.»
تا کنون بسیاری از تشکلهای داخلی و بینالمللی خواستار آزادی آنیشا اسداللهی شدهاند؛ از کانون نویسندگان و اتحادیههای کارگری داخلی، تا انجمن قلم پن، عفو بینالملل، و اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا. اردیبهشت ۱۴۰۳ بیش از ۷۰۰ فعال فرهنگی، صنفی، و سیاسی (از جمله پرستو فروهر، محمد مالجو، کیوان صمیمی، محمدرضا نیکفر، شیرین نشاط و ...) آنیشا را «شخصیت دلسوز و صاحب اندیشه» خواندند که جایش بههیچعنوان زندان نیست و خواستار آزادی بیقیدوشرط او شدند.
@tahkimmelat
@Tavaana_TavaanaTech
رسانه «تحکیم ملت» با انتشار متنی درباره آنیشا اسداللهی فعال مدنی محبوس در زندان قرچک نوشت:
آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم، نویسنده، و فعال صنفی و کارگری هنوز در زندان قرچک زندانی است. نخستین بار، آنیشا اسداللهی در تجمع روز جهانی زن سال ۱۳۹۶ مقابل وزارت کار دستگیر و به زندان قرچک منتقل شد. سپس در تجمع روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۸ مقابل مجلس دستگیر شد و در آن پرونده به یک سال حبس محکوم شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱، بعد از روز جهانی کارگر، آنیشا اسداللهی به همراه همسرش کیوان مهتدی، و جمعی دیگر از فعالان صنفی و کارگری دستگیر شدند که اکنون بیش از دو سال و نیم از حکم سهساله خود را سپری کرده است.
در کنار فعالیتهای صنفی و مدنی، آنیشا اسداللهی در این سالیان، مقالات متعددی را نوشته و ترجمه کرده است. برای نمونه در مقاله «ردپای ناجنبش زنان در خیزش زن زندگی آزادی» میپرسد: «آیا با وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی و اجرای برنامههای اقتصادی غارتگرانه و پیوستن اعتراضات دیگر طبقات فرودست شاهد پیوستن حلقهی سومی از شکل حضور زنان (زیست غیررسمی زنان تهیدست) به ناجنبش و جنبش زنان پیرامون هستهای مشترک خواهیم بود؟» یا در ترجمه مقاله «کارفرمایان یونیفرمپوش» به تجربه کشورهایی میپردازد که اقتصاد آنها در سیطره نیروهای نظامی قرار گرفته است.
در داخل زندان، علاوه بر اعتراضهای متعددی که با ممنوعیتهای متوالی همراه بوده، آنیشا اسداللهی تدریس، نوشتن، و ترجمه را ادامه داده است. از آن جمله میتوان به ترجمه مقاله مفصل «دور از چشم تاریخ: کارگران زن در ایران مدرن» از ولنتین مقدم اشاره کرد. در یادداشت «نه به اعدام؛ خواستی مطلق در اندیشه و عمل» نویسنده از «تاریخ شکننده حقها» در جامعه ما میگوید: «حتی آنجا که حقانیتی سر بر میآورد، نیرو میگیرد، و فراگیر میشود، سست و متزلزل است، به آسانی فرو مینشیند و به فراموشی سپرده میشود، قبل از آنکه خود را بومی این سرزمین کند». و از اینرو یادآوری میکند که: «نه به اعدام باید خواستهای مطلق باشد، به محض آنکه روزنهای در آن بیفتد دایره هیولای اعدام بازتر و بازتر میشود. باید در چرایی این خواست مطلق، یعنی در چرایی درهمآمیختگی نظر و عمل، کوشید.»
تا کنون بسیاری از تشکلهای داخلی و بینالمللی خواستار آزادی آنیشا اسداللهی شدهاند؛ از کانون نویسندگان و اتحادیههای کارگری داخلی، تا انجمن قلم پن، عفو بینالملل، و اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا. اردیبهشت ۱۴۰۳ بیش از ۷۰۰ فعال فرهنگی، صنفی، و سیاسی (از جمله پرستو فروهر، محمد مالجو، کیوان صمیمی، محمدرضا نیکفر، شیرین نشاط و ...) آنیشا را «شخصیت دلسوز و صاحب اندیشه» خواندند که جایش بههیچعنوان زندان نیست و خواستار آزادی بیقیدوشرط او شدند.
@tahkimmelat
@Tavaana_TavaanaTech
❤25🕊11👍2
سی و یکم شهریور؛ تولدی که سه دهه است با دلتنگی گره خورده ، سعید زینالی فرزند گمشدهای که مادر هنوز چشمبهراه اوست.
۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانوادهاش باید در کنار او جشن میگرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بیرحم خانهها و قلبهایی است که هنوز جای خالیاش را حس میکنند.
سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانهاش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانوادهاش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خندهها و حضورش را گرفت.
مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش میگردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطرهاش را در آغوش گیرد.
امروز، تولد سعید زینالی با خاطرهها و امید به عدالت گرامی داشته میشود، با قلبهایی که هنوز برای او میتپند و با یادش که هیچگاه فراموش نمیشود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمیشود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.
سعید جان، هر سال که میگذرد، نبودت بیشتر حس میشود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت میتپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گمشدهای که مادر هنوز به دنبال استخوانهایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…
و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانوادهاش بازگردد.
نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️
#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانوادهاش باید در کنار او جشن میگرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بیرحم خانهها و قلبهایی است که هنوز جای خالیاش را حس میکنند.
سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانهاش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانوادهاش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خندهها و حضورش را گرفت.
مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش میگردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطرهاش را در آغوش گیرد.
امروز، تولد سعید زینالی با خاطرهها و امید به عدالت گرامی داشته میشود، با قلبهایی که هنوز برای او میتپند و با یادش که هیچگاه فراموش نمیشود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمیشود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.
سعید جان، هر سال که میگذرد، نبودت بیشتر حس میشود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت میتپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گمشدهای که مادر هنوز به دنبال استخوانهایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…
و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانوادهاش بازگردد.
نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️
#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔47❤5🕊3