اخراج استاد هنرهای زیبا بهخاطر دفاع از دانشجویان؛ روایت ناصر مقدم کوهی
ناصر مقدم کوهی، استاد پیشین دانشگاه تهران، در یادداشتی در اینستاگرام خود از اخراجش به دلیل اعتراض به دستگیری دانشجویان در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» نوشت و تاکید کرد که اگر دوباره به سه سال پیش بازمیگشت، باز هم در دفاع از دانشجویان سکوت نمیکرد.
متن کامل نوشته این استاد اخراجی به شرح زیر است:
«در این سالها که از دانشگاه کنار گذاشته شدهام، بسیار تردید داشتم که دربارهاش در فضای مجازی سخن بگویم؛ بیشتر به این دلیل که نمیخواستم مخاطبانم را که از سرِ سرگرمی صفحه بنده را دنبال میکنند، درگیر مسئلههای شخصی خودم بکنم.
بارها از من پرسیده شده که آیا اگر به سه سال پیش بازمیگشتی، باز هم به دستگیری دانشجویان اعتراض میکردی؟ و بنده پاسخ میدهم: «بله... بیشک!» چگونه میتوانستم خاموش باشم، در حالیکه مأموران، برای دستگیری دانشجویان، به داخل کلاس هجوم میآوردند، بیآنکه احترام استاد و دانشگاه را نگه دارند؟ من از حرمت دانش و دانشگاه دفاع کردم و همان دانشگاه نامه اخراج بنده را مهر زد.
پس از برآمدن رئیسجمهور جدید، حراست دانشگاه پیشنهاد داد که تعهدنامهای را امضا کرده و به دانشگاه برگردم؛ اما گویا دیگر خود دانشکده تمایلی به همکاری با بنده نداشت و درسهای من را به دو تن از کارمندان دانشکده سپرده بودند! تلخ و گزنده بود برایم زمانی که یکی از همین دو تن، با بنده تماس گرفت که: «فلانی، میتوانی برای من کلاس خصوصی بگذاری برای فلان درس که به من محول شده است؟!» و من طبیعتاً امتناع کردم.
اکنون و با شتاب گرفتن تحولات، رئیس حراستی که حکم اخراج را صادر کرد و ایضاً رئیس پیشین دانشگاه، از کار برکنار شدهاند و رئیس دانشکده، از سرِ اینکه این گناه به نام او نوشته نشود، وجود چنین نامهای را تکذیب میکند.
بنده دیگر تمایلی ندارم که نه به دانشگاه تهران و نه به هیچ محیط آموزشی در این کشور برگردم؛ نه به این دلیل که کشورم را دوست ندارم ـ که زندگیم را وقف فرهنگ، هنر و ادبیات این کشور کردهام ـ بلکه به این دلیل مهم که دیگر دلم با این جماعت خناس نیست.
اما باور دارم که هر جای دنیا باشم، باز هم موضوع کارم درباره ایران خواهد بود.»
#دانشگاه_تهران #دانشکده_هنرهای_زیبا #دانشکدگان_هنرهای_زیبا #زن_زندگی_آزادی #دانشگاه_در_زنجیر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر مقدم کوهی، استاد پیشین دانشگاه تهران، در یادداشتی در اینستاگرام خود از اخراجش به دلیل اعتراض به دستگیری دانشجویان در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» نوشت و تاکید کرد که اگر دوباره به سه سال پیش بازمیگشت، باز هم در دفاع از دانشجویان سکوت نمیکرد.
متن کامل نوشته این استاد اخراجی به شرح زیر است:
«در این سالها که از دانشگاه کنار گذاشته شدهام، بسیار تردید داشتم که دربارهاش در فضای مجازی سخن بگویم؛ بیشتر به این دلیل که نمیخواستم مخاطبانم را که از سرِ سرگرمی صفحه بنده را دنبال میکنند، درگیر مسئلههای شخصی خودم بکنم.
بارها از من پرسیده شده که آیا اگر به سه سال پیش بازمیگشتی، باز هم به دستگیری دانشجویان اعتراض میکردی؟ و بنده پاسخ میدهم: «بله... بیشک!» چگونه میتوانستم خاموش باشم، در حالیکه مأموران، برای دستگیری دانشجویان، به داخل کلاس هجوم میآوردند، بیآنکه احترام استاد و دانشگاه را نگه دارند؟ من از حرمت دانش و دانشگاه دفاع کردم و همان دانشگاه نامه اخراج بنده را مهر زد.
پس از برآمدن رئیسجمهور جدید، حراست دانشگاه پیشنهاد داد که تعهدنامهای را امضا کرده و به دانشگاه برگردم؛ اما گویا دیگر خود دانشکده تمایلی به همکاری با بنده نداشت و درسهای من را به دو تن از کارمندان دانشکده سپرده بودند! تلخ و گزنده بود برایم زمانی که یکی از همین دو تن، با بنده تماس گرفت که: «فلانی، میتوانی برای من کلاس خصوصی بگذاری برای فلان درس که به من محول شده است؟!» و من طبیعتاً امتناع کردم.
اکنون و با شتاب گرفتن تحولات، رئیس حراستی که حکم اخراج را صادر کرد و ایضاً رئیس پیشین دانشگاه، از کار برکنار شدهاند و رئیس دانشکده، از سرِ اینکه این گناه به نام او نوشته نشود، وجود چنین نامهای را تکذیب میکند.
بنده دیگر تمایلی ندارم که نه به دانشگاه تهران و نه به هیچ محیط آموزشی در این کشور برگردم؛ نه به این دلیل که کشورم را دوست ندارم ـ که زندگیم را وقف فرهنگ، هنر و ادبیات این کشور کردهام ـ بلکه به این دلیل مهم که دیگر دلم با این جماعت خناس نیست.
اما باور دارم که هر جای دنیا باشم، باز هم موضوع کارم درباره ایران خواهد بود.»
#دانشگاه_تهران #دانشکده_هنرهای_زیبا #دانشکدگان_هنرهای_زیبا #زن_زندگی_آزادی #دانشگاه_در_زنجیر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33❤6👍4
Forwarded from گفتوشنود
یکی از اصطلاحات کلیدی که در پادکست «دیگرینامه» در وبسایت «گفتوشنود» به آن پرداخته شد، اصطلاح «مسلمانبازی» بود که ساخته و پرداختهی صادق هدایت است.
اما صادق هدایت از آن چه منظور داشت؟
در شمارهی سیام پادکست دیگرینامه چنین آمده است: «ما این اصطلاح را که در زبان فارسی به همین شکل، ساخته صادق هدایت است، درست در معنای "اسلامگرایی" گرفتیم که اصطلاحی نسبتا جدید است. نویسنده روشنفکر ایرانی که در دهه بیست در ایران شاهد میل سیاستمداران و شخصیتهای فرهنگی در استفاده از احساسات دینی مردم بود، این اصطلاح را از باب انتقاد و نکوهش مطرح کرد.
اصطلاح "مسلمانبازی" در نامههای هدایت به رفیقش، شهیدنورایی پیدا میشود. هدایت در نامههایش که غالبا حاوی توصیف شرایط ایران آن دوره است، از ممنوعیت خوردن و نوشیدن در ماه رمضان، از تلاش برای وارد کردن مفاد درسی اسلامی در دانشگاهها و از تظاهر برخی شخصیتهای فرهنگی به تقید به اسلام، بهعنوان "مسلمانبازی" تعبیر میکند».
برای شنیدن پادکست دیگرینامه به اینجا بروید:
https://dialog.tavaana.org/category/video/podcast/
#گفتگو_توانا #مسلمان_بازی #اسلام_گرایی #صادق_هدایت
@Dialogue1402
اما صادق هدایت از آن چه منظور داشت؟
در شمارهی سیام پادکست دیگرینامه چنین آمده است: «ما این اصطلاح را که در زبان فارسی به همین شکل، ساخته صادق هدایت است، درست در معنای "اسلامگرایی" گرفتیم که اصطلاحی نسبتا جدید است. نویسنده روشنفکر ایرانی که در دهه بیست در ایران شاهد میل سیاستمداران و شخصیتهای فرهنگی در استفاده از احساسات دینی مردم بود، این اصطلاح را از باب انتقاد و نکوهش مطرح کرد.
اصطلاح "مسلمانبازی" در نامههای هدایت به رفیقش، شهیدنورایی پیدا میشود. هدایت در نامههایش که غالبا حاوی توصیف شرایط ایران آن دوره است، از ممنوعیت خوردن و نوشیدن در ماه رمضان، از تلاش برای وارد کردن مفاد درسی اسلامی در دانشگاهها و از تظاهر برخی شخصیتهای فرهنگی به تقید به اسلام، بهعنوان "مسلمانبازی" تعبیر میکند».
برای شنیدن پادکست دیگرینامه به اینجا بروید:
https://dialog.tavaana.org/category/video/podcast/
#گفتگو_توانا #مسلمان_بازی #اسلام_گرایی #صادق_هدایت
@Dialogue1402
💔12👍6❤1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فریبا کمالآبادی، شهروند بهائی، چهارده سال است که زندانی است، نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«برای فریبا، در چهاردهمین فصل اسارتش در قتلگاه قرچک»
میخواهم درباره زنی بنویسم که بیش از چهارده سال از عمرش را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده، و هیچ گناهی جز بهائی بودن ندارد. قلم در دستم به سختی مینویسد، چرا که واژهها برای توصیف این ستم و رنج کافی و گویا نیستند.
یاد روزی میافتم که فریبا را در راهروی بدنام دویست و نه اوین دیدم. هر دوی ما چشمبند داشتیم و با دمپاییهای سرمهای پلاستیکی قدمهای محتاطانه برمیداشتیم. زندانبان مرا به دستشویی میبرد که فریبا از حیاط وارد راهروی اول شد. نگاهی سریع از زیر چشمبند انداختم؛ موهایش سفید شده و بالای سرش بسته بود. دلم لرزید—این فریباست. پیشتر او را در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر دیده بودم، زمانی که عضو جمع یاران ایران بود و برای مسائل مربوط به جامعه بهائی به دفتر مراجعه میکرد.
فریبا و مهوش دو سال و نیم را در همان راهروی تاریک و نمور دویست و نه، در سلولهای انفرادی گذراندند و سپس برای گذراندن ده سال حبس، به بند عمومی اوین، زندان قرچک و سایر زندانها منتقل شدند.
یاد روزی میافتم که عروسی ترانه، دختر کوچک فریبا بود. حتی برای چند دقیقه هم اجازه ندادند فریبا با دستبند و پابند در مراسم عقد و عروسی دخترش شرکت کند. یاد روزی دیگر میافتم؛ روز آزادیش. روزی که پس از تحمل ده سال حبس، او را در اتاق دو محکم در آغوش کشیدم و در گوشش گفتم: «آزادیت مبارک، فریبا جان.»
فریبا دوباره بازداشت شد. دوباره به سلولهای انفرادی دویست و نه بازگشت و سپس از آنجا به بند عمومی اوین منتقل شد. روزی که وارد بند شد، ناباورانه از طبقه دوم به طبقه اول و راهروی بند رفتم. فریبا همچنان آرام، با لبخندی بر لب، بهسوی درِ ورودی بند زنان اوین میآمد و پس از او مهوش هم وارد شد. میدانستم رهبران جامعه بهائی در ایران پس از تحمل ده سال حبس آزاد شده و دیگر هیچ فعالیتی نداشتند. یقین داشتم بار دیگر بیدلیل و بیمدرک بازداشت شدهاند. با این حال، باز هم به ده سال زندان محکوم شدند.
برای فریبا نوشتن آسان نیست چرا که از رنج بی پایان هموطنان بهائی مان نوشتن سخت است. فریبا در زندان قرچک است. قرچک قتلگاه زنان زندانی است. بیایید برای بسته شدن این زندان همه باهم هم صدا شویم.
نرگس محمدی
۱۱ مهر ۱۴۰۴
تهران - ایران
مرتبط:
من ترانه، یک مادر زندانی دارم
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi/
فریبا کمالآبادی؛ بیست سال زندان برای بهاییبودن
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
نامههایی از زندان: عاشقانههای زندان
https://tavaana.org/letters_prison2/
#فریبا_کمال_آبادی #بهائی #داستان_ما_یکیست #نرگس_محمدی
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای فریبا، در چهاردهمین فصل اسارتش در قتلگاه قرچک»
میخواهم درباره زنی بنویسم که بیش از چهارده سال از عمرش را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده، و هیچ گناهی جز بهائی بودن ندارد. قلم در دستم به سختی مینویسد، چرا که واژهها برای توصیف این ستم و رنج کافی و گویا نیستند.
یاد روزی میافتم که فریبا را در راهروی بدنام دویست و نه اوین دیدم. هر دوی ما چشمبند داشتیم و با دمپاییهای سرمهای پلاستیکی قدمهای محتاطانه برمیداشتیم. زندانبان مرا به دستشویی میبرد که فریبا از حیاط وارد راهروی اول شد. نگاهی سریع از زیر چشمبند انداختم؛ موهایش سفید شده و بالای سرش بسته بود. دلم لرزید—این فریباست. پیشتر او را در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر دیده بودم، زمانی که عضو جمع یاران ایران بود و برای مسائل مربوط به جامعه بهائی به دفتر مراجعه میکرد.
فریبا و مهوش دو سال و نیم را در همان راهروی تاریک و نمور دویست و نه، در سلولهای انفرادی گذراندند و سپس برای گذراندن ده سال حبس، به بند عمومی اوین، زندان قرچک و سایر زندانها منتقل شدند.
یاد روزی میافتم که عروسی ترانه، دختر کوچک فریبا بود. حتی برای چند دقیقه هم اجازه ندادند فریبا با دستبند و پابند در مراسم عقد و عروسی دخترش شرکت کند. یاد روزی دیگر میافتم؛ روز آزادیش. روزی که پس از تحمل ده سال حبس، او را در اتاق دو محکم در آغوش کشیدم و در گوشش گفتم: «آزادیت مبارک، فریبا جان.»
فریبا دوباره بازداشت شد. دوباره به سلولهای انفرادی دویست و نه بازگشت و سپس از آنجا به بند عمومی اوین منتقل شد. روزی که وارد بند شد، ناباورانه از طبقه دوم به طبقه اول و راهروی بند رفتم. فریبا همچنان آرام، با لبخندی بر لب، بهسوی درِ ورودی بند زنان اوین میآمد و پس از او مهوش هم وارد شد. میدانستم رهبران جامعه بهائی در ایران پس از تحمل ده سال حبس آزاد شده و دیگر هیچ فعالیتی نداشتند. یقین داشتم بار دیگر بیدلیل و بیمدرک بازداشت شدهاند. با این حال، باز هم به ده سال زندان محکوم شدند.
برای فریبا نوشتن آسان نیست چرا که از رنج بی پایان هموطنان بهائی مان نوشتن سخت است. فریبا در زندان قرچک است. قرچک قتلگاه زنان زندانی است. بیایید برای بسته شدن این زندان همه باهم هم صدا شویم.
نرگس محمدی
۱۱ مهر ۱۴۰۴
تهران - ایران
مرتبط:
من ترانه، یک مادر زندانی دارم
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi/
فریبا کمالآبادی؛ بیست سال زندان برای بهاییبودن
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
نامههایی از زندان: عاشقانههای زندان
https://tavaana.org/letters_prison2/
#فریبا_کمال_آبادی #بهائی #داستان_ما_یکیست #نرگس_محمدی
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤18💔9🕊2👍1
سیامک امینی از زندان اوین:
«برای عفو التماس نمیکنم، تا پای جان مقابل ستم میمانم»
سیامک امینی، زندانی سیاسی در نامهای از زندان اوین، با اشاره به استثنا شدن از عفو با وجود آنکه به علت بیماری مشمول بخشنامه عفو میشد، اعلام کرده است که هرگز برای عفو خویش التماس نخواهد کرد و با وجود بیماری و محرومیت از درمان، تا آخرین روز حکم ناعادلانهاش در مسیر مقاومت و مبارزه برای «زن، زندگی، آزادی» خواهد ایستاد.
متن این نامه به شرح زیر است:
هر چیزی که به التماس آلوده باشد نمیخواهم هر چه باشد حتی زندگی!
درود بر مردم شریف ایران؛
اینجانب سیامک امینی، زندانی سیاسی دههٔ ۶۰، از زندان اوین برایتان مینویسم.
در کشوری که بهگفتهٔ آمارهای داخلی، ۴۰ درصد جمعیت در خط فقر مطلقاند؛ ۵ میلیون نفر حتی از خرید غذا محروماند؛ ۴۳ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا میمیرند؛ هر روز از نقشهٔ محیطزیست، دریاچهها و جنگلها حذف میشود؛ و ۲–۳ میلیون کودک در آستانهٔ سال تحصیلی از مدرسه جا میمانند؛ در دیوار بیمارستانهای دولتی آگهیهای فروش اعضای بدن دیده میشود؛ خودروهای فرسوده و جادهها جان هموطنانم را میگیرند؛ دزدیها، اختلاسهای میلیاردی، رانت و فساد در جامعه بیداد میکند؛ و مردم از بیبرقی، بیآبی و نبود گاز رنج میبرند.
هر کس صدای مخالف باشد و برای آزادی و برابری شعار دهد، راهی زندان، اعدام یا شکنجه میشود. دوستانم را با دستهای بسته اعدام میکنند و زنان کشورم را بیگناه به جوخههای اعدام نزدیک میکنند (وریـشه مرادی، پخشان عزیزی و شریفه محمدی). دوستان و رفقای من را بهصورت دستهجمعی اعدام کردند و به خاورانها روانه کردند و فرزندان، پدران، مادران، خواهران و برادرانشان را هنوز، بعد از گذشتِ سی سال، در داغ از دست دادنشان گذاشتهاند.
من هرگز برای عفو خویش نامهای نخواهم نوشت و التماس نخواهم کرد؛ و افتخار میکنم که در فهرست استثنای عفو هستم.
زمانی که ضحاکِ زمانه تمام ایران را به زندانی تبدیل کرده است، آزادیِ من از این زندان برایم اهمیتی ندارد. با اینکه بیمار هستم و بند ۱۰ بخشنامهٔ عفو بیماریهای صعبالعلاج را شامل حال من میکند، اما با افتخار تا آخرین روزِ حکمِ ناعادلانهام خواهم ماند و برای آزادی میجنگم — به یاد مهساها، زنان و مردان سرزمینم.
مرا از درمان منع کردند، اما وقتی مردم کشورم در صف بیمارستانها تلف میشوند، من نیز مانند آنها خواهم جنگید. مرا از ملاقات حضوری با خانوادهام منع میکنند، اما به یاد تمام هموطنانی که بهاجبار پناهنده شدهاند و سالها در فراغ و دوری خانوادههایشان زیستهاند، تحمل خواهم کرد. من نیز قطرهٔ کوچکی از مقاومت خواهم بود و در برابر جباران سر فرونخواهم آورد؛ مقاومتِ ما مهر و امضای نابودیِ ستمگر است.
به نام: زن—زندگی—آزادی.
درود بر مردم قهرمان ایران و به امید آزادی ایران و همهٔ مردمش.
سیامک امینی
زندانی سیاسی اوین
#سیامک_امینی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای عفو التماس نمیکنم، تا پای جان مقابل ستم میمانم»
سیامک امینی، زندانی سیاسی در نامهای از زندان اوین، با اشاره به استثنا شدن از عفو با وجود آنکه به علت بیماری مشمول بخشنامه عفو میشد، اعلام کرده است که هرگز برای عفو خویش التماس نخواهد کرد و با وجود بیماری و محرومیت از درمان، تا آخرین روز حکم ناعادلانهاش در مسیر مقاومت و مبارزه برای «زن، زندگی، آزادی» خواهد ایستاد.
متن این نامه به شرح زیر است:
هر چیزی که به التماس آلوده باشد نمیخواهم هر چه باشد حتی زندگی!
درود بر مردم شریف ایران؛
اینجانب سیامک امینی، زندانی سیاسی دههٔ ۶۰، از زندان اوین برایتان مینویسم.
در کشوری که بهگفتهٔ آمارهای داخلی، ۴۰ درصد جمعیت در خط فقر مطلقاند؛ ۵ میلیون نفر حتی از خرید غذا محروماند؛ ۴۳ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا میمیرند؛ هر روز از نقشهٔ محیطزیست، دریاچهها و جنگلها حذف میشود؛ و ۲–۳ میلیون کودک در آستانهٔ سال تحصیلی از مدرسه جا میمانند؛ در دیوار بیمارستانهای دولتی آگهیهای فروش اعضای بدن دیده میشود؛ خودروهای فرسوده و جادهها جان هموطنانم را میگیرند؛ دزدیها، اختلاسهای میلیاردی، رانت و فساد در جامعه بیداد میکند؛ و مردم از بیبرقی، بیآبی و نبود گاز رنج میبرند.
هر کس صدای مخالف باشد و برای آزادی و برابری شعار دهد، راهی زندان، اعدام یا شکنجه میشود. دوستانم را با دستهای بسته اعدام میکنند و زنان کشورم را بیگناه به جوخههای اعدام نزدیک میکنند (وریـشه مرادی، پخشان عزیزی و شریفه محمدی). دوستان و رفقای من را بهصورت دستهجمعی اعدام کردند و به خاورانها روانه کردند و فرزندان، پدران، مادران، خواهران و برادرانشان را هنوز، بعد از گذشتِ سی سال، در داغ از دست دادنشان گذاشتهاند.
من هرگز برای عفو خویش نامهای نخواهم نوشت و التماس نخواهم کرد؛ و افتخار میکنم که در فهرست استثنای عفو هستم.
زمانی که ضحاکِ زمانه تمام ایران را به زندانی تبدیل کرده است، آزادیِ من از این زندان برایم اهمیتی ندارد. با اینکه بیمار هستم و بند ۱۰ بخشنامهٔ عفو بیماریهای صعبالعلاج را شامل حال من میکند، اما با افتخار تا آخرین روزِ حکمِ ناعادلانهام خواهم ماند و برای آزادی میجنگم — به یاد مهساها، زنان و مردان سرزمینم.
مرا از درمان منع کردند، اما وقتی مردم کشورم در صف بیمارستانها تلف میشوند، من نیز مانند آنها خواهم جنگید. مرا از ملاقات حضوری با خانوادهام منع میکنند، اما به یاد تمام هموطنانی که بهاجبار پناهنده شدهاند و سالها در فراغ و دوری خانوادههایشان زیستهاند، تحمل خواهم کرد. من نیز قطرهٔ کوچکی از مقاومت خواهم بود و در برابر جباران سر فرونخواهم آورد؛ مقاومتِ ما مهر و امضای نابودیِ ستمگر است.
به نام: زن—زندگی—آزادی.
درود بر مردم قهرمان ایران و به امید آزادی ایران و همهٔ مردمش.
سیامک امینی
زندانی سیاسی اوین
#سیامک_امینی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤41💔11🕊8👌1
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با اعلام این نکات که غنیسازی را متوقف نخواهد کرد، اورانیومهای غنیشده را تحویل نخواهد داد و مذاکره با آمریکا را هم مضر میداند، رسما حکم فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ضربهزننده به اقتصاد ایران را صادر کرد.
همزمان نهادهای امنیتی و قوه قضاییه مشغول تهدید و پروندهسازی برای کسانی شدند که عواقب فعالشدن مکانیسم ماشه را هشدار میدادند. به عبارت دیگر علی خامنهای با سیاستهای هزینهساز و بیفایده چند دهه اخیر خود آشی نه چندان سالم و خوشخوراک پخته که ملت ایران بیچون و چرا ملزم به خوردن آن و تحمل عواقبش است.
این موضوع دستمایه مانا نیستانی برای کاریکاتور هفته دویچهوله فارسی بوده است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@mananey
@dw_farsi
@Tavaana_TavaanaTech
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با اعلام این نکات که غنیسازی را متوقف نخواهد کرد، اورانیومهای غنیشده را تحویل نخواهد داد و مذاکره با آمریکا را هم مضر میداند، رسما حکم فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ضربهزننده به اقتصاد ایران را صادر کرد.
همزمان نهادهای امنیتی و قوه قضاییه مشغول تهدید و پروندهسازی برای کسانی شدند که عواقب فعالشدن مکانیسم ماشه را هشدار میدادند. به عبارت دیگر علی خامنهای با سیاستهای هزینهساز و بیفایده چند دهه اخیر خود آشی نه چندان سالم و خوشخوراک پخته که ملت ایران بیچون و چرا ملزم به خوردن آن و تحمل عواقبش است.
این موضوع دستمایه مانا نیستانی برای کاریکاتور هفته دویچهوله فارسی بوده است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@mananey
@dw_farsi
@Tavaana_TavaanaTech
👍19❤1💯1
هوای خوزستان دوباره بحرانی است و شهرهای هویزه و سوسنگرد در شرایط «خطرناک» قرار دارند.
بنا بر اعلام سامانه پایش کیفی هوای کشور، در چندین شهر استان خوزستان وضعیت هوا خطرناک «قهوهای» است.
جمهوری اسلامی محیط زیست ایران را به نابودی کشانده است و برای نجات کشورمان هیچ اقدامی انجام نمیدهد. یکی از آثار تخریب محیطزیست آلودگی هوا ست.
اکولوژی کشور در حال نابود میشود، محیط زیست کشور و مزارع دارد نابود میشود، چاهها دارند خشک میشوند و
جمهوری اسلامی ثروت ایران را در راه تسلیح گروههای تروریستی صرف کرده و برای ایران جز خشکسالی و آلودگی هوا و خشکشدن باتلاقها و رودها و دریاچهها دستاوردی نداشته!
هر یک روز که از عمر جمهوری اسلامی بگذرد ایران و ایرانی آسیب بیشتری میبیند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
بنا بر اعلام سامانه پایش کیفی هوای کشور، در چندین شهر استان خوزستان وضعیت هوا خطرناک «قهوهای» است.
جمهوری اسلامی محیط زیست ایران را به نابودی کشانده است و برای نجات کشورمان هیچ اقدامی انجام نمیدهد. یکی از آثار تخریب محیطزیست آلودگی هوا ست.
اکولوژی کشور در حال نابود میشود، محیط زیست کشور و مزارع دارد نابود میشود، چاهها دارند خشک میشوند و
جمهوری اسلامی ثروت ایران را در راه تسلیح گروههای تروریستی صرف کرده و برای ایران جز خشکسالی و آلودگی هوا و خشکشدن باتلاقها و رودها و دریاچهها دستاوردی نداشته!
هر یک روز که از عمر جمهوری اسلامی بگذرد ایران و ایرانی آسیب بیشتری میبیند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
💔22🕊3❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر دادخواه عرشیا امامقلیزاده ضمن انتشار این ویدئو از مزار فرزندش نوشت:
«پنجشنبه است و دلم هزار کیلومتر آن طرف جا مانده، عرشیای من صدات هنوز در گوشمه مامان یه روز بهم افتخار میکنی.»
عرشیا معترض نوجوانی بود که پس از شکنجه و تهدید ماموران در دوران بازداشت، به زندگی خود پایان داد، او به مادرش گفته بود:
«آنقدر زدند که بگم اشتباه کردم، ولی من نگفتم. گفتم که کاری نکردم که بگم اشتباه کردم.»
عرشیا امامقلی زاده که به دلیل عمامهپرانی در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده بود، روز ۵ آذر ۱۴۰۱، تنها چند روز پس از آزادی از زندان تاب فشارهای روحی و روانی که در زندان متحمل شده بود را نیاورد و به زندگی خود پایان داد.
در مسیر سخت دادخواهی همراه خانوادهها باشیم
صفحه مادر دادخواه عرشیا امامقلیزاده در اینستاگرام
elnaz.abdalii
#عرشیا_امامقلی_زاده_علمداری #عرشیا_امامقلی_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجشنبه است و دلم هزار کیلومتر آن طرف جا مانده، عرشیای من صدات هنوز در گوشمه مامان یه روز بهم افتخار میکنی.»
عرشیا معترض نوجوانی بود که پس از شکنجه و تهدید ماموران در دوران بازداشت، به زندگی خود پایان داد، او به مادرش گفته بود:
«آنقدر زدند که بگم اشتباه کردم، ولی من نگفتم. گفتم که کاری نکردم که بگم اشتباه کردم.»
عرشیا امامقلی زاده که به دلیل عمامهپرانی در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده بود، روز ۵ آذر ۱۴۰۱، تنها چند روز پس از آزادی از زندان تاب فشارهای روحی و روانی که در زندان متحمل شده بود را نیاورد و به زندگی خود پایان داد.
در مسیر سخت دادخواهی همراه خانوادهها باشیم
صفحه مادر دادخواه عرشیا امامقلیزاده در اینستاگرام
elnaz.abdalii
#عرشیا_امامقلی_زاده_علمداری #عرشیا_امامقلی_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊17💔10
۳ اکتبر سال ۱۹۹۰، آلمان شرقی و آلمان غربی پس از ۴۵ سال، بار دیگر متحد شدند.
۳۵سال از آن روز میگذرد و روز اتحاد دو آلمان، برای آلمانیها اهمیت ویژهای دارد. این روز یادآور پیروزی دموکراسی بر دیکتاتوری است.
۴۵ سال جدایی دو آلمان وحدت دوباره این کشور را غیرممکن مینمود اما مردم در کنار حمایت کشورهای دموکراتیک دنیا توانستند به رویای این اتحاد جامه عمل بپوشانند.
جانافکندی، دو سال پس از ساخت دیوار برلین، گفته بود:
«آزادی، مشکلات بسیاری دارد و مردمسالاری بیعیب نیست، ولی ما هرگز خود را مجبور نیافتهایم تا دیواری بلند کنیم و مردم خود را به زور نگه داریم و از رفتن آنها جلوگیری کنیم.»
«سخنرانی جان اف کندی در برلین» را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، به رایگان دانلود کنید و بخوانید!
https://tavaana.org/john-f-kennedy/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آلمان
@Tavaana_TavaanaTech
۳۵سال از آن روز میگذرد و روز اتحاد دو آلمان، برای آلمانیها اهمیت ویژهای دارد. این روز یادآور پیروزی دموکراسی بر دیکتاتوری است.
۴۵ سال جدایی دو آلمان وحدت دوباره این کشور را غیرممکن مینمود اما مردم در کنار حمایت کشورهای دموکراتیک دنیا توانستند به رویای این اتحاد جامه عمل بپوشانند.
جانافکندی، دو سال پس از ساخت دیوار برلین، گفته بود:
«آزادی، مشکلات بسیاری دارد و مردمسالاری بیعیب نیست، ولی ما هرگز خود را مجبور نیافتهایم تا دیواری بلند کنیم و مردم خود را به زور نگه داریم و از رفتن آنها جلوگیری کنیم.»
«سخنرانی جان اف کندی در برلین» را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، به رایگان دانلود کنید و بخوانید!
https://tavaana.org/john-f-kennedy/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آلمان
@Tavaana_TavaanaTech
👍17💔6
Forwarded from گفتوشنود
رتبه ۱۴۷ ایران در شاخص دموکراسی ۲۰۲۵، آن هم در میان ۱۷۹ کشور، نه فقط یک عدد بلکه نمادی از بحران ساختاری در نظام سیاسی است. حاکمیت جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنهای، با ابزارهایی چون شورای نگهبان، هرگونه امکان رقابت آزاد و واقعی را از میان برده است. رد صلاحیت گستردهی نامزدها و نظارت استصوابی، انتخابات را از مفهوم بنیادین خود تهی کرده و آن را به یک نمایش فرمایشی بدل ساخته است. نتیجهی این روند، بیاعتمادی عمومی، شکاف میان جامعه و حکومت، و تثبیت یک الیگارشی مذهبی است که در ظاهر به رأی مردم تکیه میکند اما در عمل با سرکوب و حذف، بقای خود را تضمین میسازد.
در این ساختار اقتدارگرایانه، تبعیض جنسیتی برجستهترین نمود آپارتاید نهادی است. گزارش حقوق بشر سازمان ملل در ۲۰۲۵ با بهکارگیری اصطلاح “آپارتاید جنسیتی”، عمق بحران را عیان میکند: زن در قوانین ایران همچنان شهروندی درجهدو محسوب میشود. قوانین ارث و شهادت نابرابر، محدودیت در پوشش، تبعیض در اشتغال و حق طلاق، همه نشان میدهد که دولت دینی نهتنها مانع تحقق برابری جنسیتی است بلکه با سیاستهای رسمی، تبعیض را بازتولید میکند. این شکاف نهتنها کرامت زنان را پایمال کرده بلکه مانعی در برابر توسعهی اجتماعی و اقتصادی کل جامعه است.
از سوی دیگر، اقوام در ایران با محرومیتهای چندلایه مواجهاند. ساختار سیاسی متمرکز، از آموزش زبان مادری تا فرصتهای اقتصادی، اقلیتهای قومی چون کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها را در حاشیه نگاه داشته است. سیاستهای امنیتی و نگاه امنیتمحور به مطالبات قومی، فضایی ایجاد کرده که در آن خواست عدالت و برابری با برچسب جداییطلبی یا تهدید امنیت ملی سرکوب میشود. این تبعیض ساختاری، نهتنها تنوع فرهنگی کشور را تضعیف میکند، بلکه انسجام اجتماعی را نیز در معرض فروپاشی قرار داده است.
در نهایت، اقلیتهای مذهبی – از بهاییان و مسیحیان گرفته تا مسلمانان سنی – در چارچوب حکومت مذهبی ایران همواره با فشار و تبعیض مواجهاند. انحصار قدرت در دست یک قرائت شیعی-ولایی از دین، به معنای محرومیت دیگر باورمندان از حقوق برابر شهروندی است. از محرومیت بهاییان از تحصیل عالی تا محدودیت اهل سنت در ساخت مسجد در تهران، همگی نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمل به نظامی مبتنی بر شهروندی درجهبندیشده تبدیل شده است. این الگوی تبعیضآمیز، نهتنها ناقض اصول جهانی حقوق بشر است، بلکه شکافهای اجتماعی و مذهبی را تعمیق کرده و جامعه را بهطور سیستماتیک دوپاره ساخته است.
#حکومت_مذهبی #حقوق_بشر #اقلیت_دینی #اقتدارگرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رتبه ۱۴۷ ایران در شاخص دموکراسی ۲۰۲۵، آن هم در میان ۱۷۹ کشور، نه فقط یک عدد بلکه نمادی از بحران ساختاری در نظام سیاسی است. حاکمیت جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنهای، با ابزارهایی چون شورای نگهبان، هرگونه امکان رقابت آزاد و واقعی را از میان برده است. رد صلاحیت گستردهی نامزدها و نظارت استصوابی، انتخابات را از مفهوم بنیادین خود تهی کرده و آن را به یک نمایش فرمایشی بدل ساخته است. نتیجهی این روند، بیاعتمادی عمومی، شکاف میان جامعه و حکومت، و تثبیت یک الیگارشی مذهبی است که در ظاهر به رأی مردم تکیه میکند اما در عمل با سرکوب و حذف، بقای خود را تضمین میسازد.
در این ساختار اقتدارگرایانه، تبعیض جنسیتی برجستهترین نمود آپارتاید نهادی است. گزارش حقوق بشر سازمان ملل در ۲۰۲۵ با بهکارگیری اصطلاح “آپارتاید جنسیتی”، عمق بحران را عیان میکند: زن در قوانین ایران همچنان شهروندی درجهدو محسوب میشود. قوانین ارث و شهادت نابرابر، محدودیت در پوشش، تبعیض در اشتغال و حق طلاق، همه نشان میدهد که دولت دینی نهتنها مانع تحقق برابری جنسیتی است بلکه با سیاستهای رسمی، تبعیض را بازتولید میکند. این شکاف نهتنها کرامت زنان را پایمال کرده بلکه مانعی در برابر توسعهی اجتماعی و اقتصادی کل جامعه است.
از سوی دیگر، اقوام در ایران با محرومیتهای چندلایه مواجهاند. ساختار سیاسی متمرکز، از آموزش زبان مادری تا فرصتهای اقتصادی، اقلیتهای قومی چون کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها را در حاشیه نگاه داشته است. سیاستهای امنیتی و نگاه امنیتمحور به مطالبات قومی، فضایی ایجاد کرده که در آن خواست عدالت و برابری با برچسب جداییطلبی یا تهدید امنیت ملی سرکوب میشود. این تبعیض ساختاری، نهتنها تنوع فرهنگی کشور را تضعیف میکند، بلکه انسجام اجتماعی را نیز در معرض فروپاشی قرار داده است.
در نهایت، اقلیتهای مذهبی – از بهاییان و مسیحیان گرفته تا مسلمانان سنی – در چارچوب حکومت مذهبی ایران همواره با فشار و تبعیض مواجهاند. انحصار قدرت در دست یک قرائت شیعی-ولایی از دین، به معنای محرومیت دیگر باورمندان از حقوق برابر شهروندی است. از محرومیت بهاییان از تحصیل عالی تا محدودیت اهل سنت در ساخت مسجد در تهران، همگی نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمل به نظامی مبتنی بر شهروندی درجهبندیشده تبدیل شده است. این الگوی تبعیضآمیز، نهتنها ناقض اصول جهانی حقوق بشر است، بلکه شکافهای اجتماعی و مذهبی را تعمیق کرده و جامعه را بهطور سیستماتیک دوپاره ساخته است.
#حکومت_مذهبی #حقوق_بشر #اقلیت_دینی #اقتدارگرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊17❤5
قدرت واقعی در همبستگی ماست، نه در سرکوب رژیم
رژیم با پراکنده کردن مخالفان، دامنزدن به بیاعتمادی و ایجاد شک و تردید، میکوشد ما را تضعیف کند. اما تجربه تاریخ نشان میدهد که قدرت واقعی در دستان مردم است، اگر متحد شوند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کنار گذاشتن حاشیهسازیها و پرهیز از اتهامزنی به یکدیگریم؛ چرا که تنها با تمرکز بر هدف اصلی، یعنی سرنگونی رژیم سرکوبگر و برقراری دموکراسی، میتوانیم آیندهای نو بسازیم.
نمونههای تاریخی گواه روشن این حقیقتاند. در آفریقای جنوبی، اعتصابهای کارگری، تحریمهای اجتماعی و فشار بینالمللی در کنار مقاومت پیگیر مردم، پایههای آپارتاید را در هم شکست. در لهستان، جنبش «همبستگی» با سازماندهی کارگران و اتحاد گسترده جامعه توانست حکومت کمونیستی را به عقبنشینی وادار کند. در چکسلواکی، اعتصابات دانشجویی و تجمعات مسالمتآمیز موجی آفرید که به «انقلاب مخملی» و گذار آرام به دموکراسی انجامید. اینها نشان میدهد که مبارزات بیخشونت، اگر پیوسته و گسترده باشد، قادر است حتی قدرتمندترین حکومتها را به زانو درآورد.
سازماندهی اعتراضات مسالمتآمیز، اعتصابات سراسری، و اشکال گوناگون نافرمانی مدنی ابزارهایی هستند که هزینه سرکوب را برای رژیم بالا میبرند. تداوم این کنشها، حتی اگر کوچک به نظر برسند، تأثیرات بزرگی بر جای میگذارند. هر بار که مردم از همکاری با سرکوبگران خودداری میکنند، هر بار که اعتصاب یا تحریمی شکل میگیرد، رژیم اندکی عقبنشینی میکند. همین عقبنشینیهای پیدرپی است که سرانجام ماشین سرکوب را فرسوده و ضعیف میسازد.
امروز نشانههای این فرسایش آشکار است. قوای سرکوب، با وجود خشونت عریان، دچار تحلیل روحی و شکاف درونی شدهاند. وفاداران به رژیم نیز در برابر واقعیتهای جامعه و بحرانهای پیدرپی دچار تردید و دوگانگی شدهاند. این یعنی لحظهای تاریخی در حال شکلگیری است: زمانی که باور به قدرت جمعی، از کلام به عمل بدل میشود.
بیایید بر سر این اصل ساده همداستان شویم: مردم متحد میتوانند بزرگترین قدرتها را به زانو درآورند. آیندهای آزاد و دموکراتیک تنها با دستان خود ما ساخته خواهد شد.
#همبستگی #مشارکت_مدنی #اتحاد_رمز_پیروزی #قدرت_ما_جمع_ماست #مبارزه_مدنی #ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رژیم با پراکنده کردن مخالفان، دامنزدن به بیاعتمادی و ایجاد شک و تردید، میکوشد ما را تضعیف کند. اما تجربه تاریخ نشان میدهد که قدرت واقعی در دستان مردم است، اگر متحد شوند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کنار گذاشتن حاشیهسازیها و پرهیز از اتهامزنی به یکدیگریم؛ چرا که تنها با تمرکز بر هدف اصلی، یعنی سرنگونی رژیم سرکوبگر و برقراری دموکراسی، میتوانیم آیندهای نو بسازیم.
نمونههای تاریخی گواه روشن این حقیقتاند. در آفریقای جنوبی، اعتصابهای کارگری، تحریمهای اجتماعی و فشار بینالمللی در کنار مقاومت پیگیر مردم، پایههای آپارتاید را در هم شکست. در لهستان، جنبش «همبستگی» با سازماندهی کارگران و اتحاد گسترده جامعه توانست حکومت کمونیستی را به عقبنشینی وادار کند. در چکسلواکی، اعتصابات دانشجویی و تجمعات مسالمتآمیز موجی آفرید که به «انقلاب مخملی» و گذار آرام به دموکراسی انجامید. اینها نشان میدهد که مبارزات بیخشونت، اگر پیوسته و گسترده باشد، قادر است حتی قدرتمندترین حکومتها را به زانو درآورد.
سازماندهی اعتراضات مسالمتآمیز، اعتصابات سراسری، و اشکال گوناگون نافرمانی مدنی ابزارهایی هستند که هزینه سرکوب را برای رژیم بالا میبرند. تداوم این کنشها، حتی اگر کوچک به نظر برسند، تأثیرات بزرگی بر جای میگذارند. هر بار که مردم از همکاری با سرکوبگران خودداری میکنند، هر بار که اعتصاب یا تحریمی شکل میگیرد، رژیم اندکی عقبنشینی میکند. همین عقبنشینیهای پیدرپی است که سرانجام ماشین سرکوب را فرسوده و ضعیف میسازد.
امروز نشانههای این فرسایش آشکار است. قوای سرکوب، با وجود خشونت عریان، دچار تحلیل روحی و شکاف درونی شدهاند. وفاداران به رژیم نیز در برابر واقعیتهای جامعه و بحرانهای پیدرپی دچار تردید و دوگانگی شدهاند. این یعنی لحظهای تاریخی در حال شکلگیری است: زمانی که باور به قدرت جمعی، از کلام به عمل بدل میشود.
بیایید بر سر این اصل ساده همداستان شویم: مردم متحد میتوانند بزرگترین قدرتها را به زانو درآورند. آیندهای آزاد و دموکراتیک تنها با دستان خود ما ساخته خواهد شد.
#همبستگی #مشارکت_مدنی #اتحاد_رمز_پیروزی #قدرت_ما_جمع_ماست #مبارزه_مدنی #ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤23👎2👍1
Forwarded from گفتوشنود
کلیسای انگلستان با شکستن سنتی ۱۴۰۰ ساله، برای نخستین بار یک زن را در جایگاه اسقف اعظم کانتربری نشاند. «سارا مولالی»، اسقف لندن و پرستار سابق، روز سوم اکتبر ۲۰۲۵ بهعنوان صد و ششمین رهبر کلیسای انگلیکان معرفی شد؛ تصمیمی که بهسرعت بهعنوان نقطه عطفی تاریخی و اقدامی بیسابقه در تاریخ این نهاد دینی مورد توجه قرار گرفت. انتصاب او نه تنها در سطح ملی، بلکه در گستره جهانی، حامل پیام مهمی از تغییر، تحول و شکستن انحصار دیرپای مردسالاری در بالاترین سطوح رهبری کلیسای انگلستان است.
مولالی که ۶۳ سال دارد، پیش از ورود به عالم روحانیت، سالها در حوزه بهداشت و درمان فعالیت کرد و حتی به مقام افسر ارشد پرستاری انگلستان رسید. تجربهی او در مدیریت سلامت عمومی و خدمت به جامعه، مسیر متفاوتی نسبت به بسیاری از رهبران پیشین کلیسا برایش رقم زد. در سال ۲۰۱۸، بهعنوان اسقف لندن منصوب شد و از همان زمان به یکی از برجستهترین چهرههای زن در کلیسای انگلیکان تبدیل گردید. اکنون با رسیدن او به بالاترین جایگاه کلیسا، دیوارهای تاریخی و ساختاری که قرنها در برابر زنان ایستادگی کرده بود، فرو ریخته است.
این انتخاب از منظر اجتماعی و مذهبی، شکاف میان سنت و نواندیشی را آشکار میسازد. کلیسای انگلستان که قرنها خود را یکی از سختترین و محافظهکارترین نهادهای اجتماعی و دینی معرفی کرده بود، اکنون بهگونهای عملی پذیرای تغییر شده است. حضور یک زن در مقام رهبری میتواند کلیسا را به نهادهایی نزدیکتر کند که با جامعه امروز و دغدغههای برابری جنسیتی پیوند خوردهاند. در عین حال، این تحول میتواند الهامبخش بسیاری از جوامع مذهبی دیگر نیز باشد که همچنان درگیر محدودیتهای سنتیاند.
این اقدام کلیسای انگلستان نشان میدهد که حتی در نهادهایی با ساختار سختگیرانه و تاریخی، امکان تغییر وجود دارد. پیام این انتخاب روشن است: سنتها هرچند دیرپا باشند، محکوم به تحولاند؛ و رهبری دینی نیز میتواند با پذیرش نگاه نو، آیندهای متفاوت و همسو با ارزشهای انسانی معاصر رقم بزند.
#کلیسا #اسقف #نواندیشی_دینی #سنت #مدرنیته #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
کلیسای انگلستان با شکستن سنتی ۱۴۰۰ ساله، برای نخستین بار یک زن را در جایگاه اسقف اعظم کانتربری نشاند. «سارا مولالی»، اسقف لندن و پرستار سابق، روز سوم اکتبر ۲۰۲۵ بهعنوان صد و ششمین رهبر کلیسای انگلیکان معرفی شد؛ تصمیمی که بهسرعت بهعنوان نقطه عطفی تاریخی و اقدامی بیسابقه در تاریخ این نهاد دینی مورد توجه قرار گرفت. انتصاب او نه تنها در سطح ملی، بلکه در گستره جهانی، حامل پیام مهمی از تغییر، تحول و شکستن انحصار دیرپای مردسالاری در بالاترین سطوح رهبری کلیسای انگلستان است.
مولالی که ۶۳ سال دارد، پیش از ورود به عالم روحانیت، سالها در حوزه بهداشت و درمان فعالیت کرد و حتی به مقام افسر ارشد پرستاری انگلستان رسید. تجربهی او در مدیریت سلامت عمومی و خدمت به جامعه، مسیر متفاوتی نسبت به بسیاری از رهبران پیشین کلیسا برایش رقم زد. در سال ۲۰۱۸، بهعنوان اسقف لندن منصوب شد و از همان زمان به یکی از برجستهترین چهرههای زن در کلیسای انگلیکان تبدیل گردید. اکنون با رسیدن او به بالاترین جایگاه کلیسا، دیوارهای تاریخی و ساختاری که قرنها در برابر زنان ایستادگی کرده بود، فرو ریخته است.
این انتخاب از منظر اجتماعی و مذهبی، شکاف میان سنت و نواندیشی را آشکار میسازد. کلیسای انگلستان که قرنها خود را یکی از سختترین و محافظهکارترین نهادهای اجتماعی و دینی معرفی کرده بود، اکنون بهگونهای عملی پذیرای تغییر شده است. حضور یک زن در مقام رهبری میتواند کلیسا را به نهادهایی نزدیکتر کند که با جامعه امروز و دغدغههای برابری جنسیتی پیوند خوردهاند. در عین حال، این تحول میتواند الهامبخش بسیاری از جوامع مذهبی دیگر نیز باشد که همچنان درگیر محدودیتهای سنتیاند.
این اقدام کلیسای انگلستان نشان میدهد که حتی در نهادهایی با ساختار سختگیرانه و تاریخی، امکان تغییر وجود دارد. پیام این انتخاب روشن است: سنتها هرچند دیرپا باشند، محکوم به تحولاند؛ و رهبری دینی نیز میتواند با پذیرش نگاه نو، آیندهای متفاوت و همسو با ارزشهای انسانی معاصر رقم بزند.
#کلیسا #اسقف #نواندیشی_دینی #سنت #مدرنیته #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍18👎3❤1
نامه رضا محمدحسینی در آستانه دومین سالگرد درگذشت پدرش
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامهای در آستانهی دومین سالگرد درگذشت پدرش، از لحظههای تلخ دستگیریاش همراه با خشونت در برابر چشمان پدر، مرگ او بر اثر فشارهای روانی و محرومیت خود از حضور بر مزارش نوشت. او جمهوری اسلامی را مسئول «دقمرگ شدن» پدرش دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
پدر عزیزم،
دو سال از روزی که قلبت ایستاد و بیصدا زیر خاک آرام گرفتی گذشته است، اما زخم نبودنت هر روز تازهتر میشود. تو پدری بودی که هیچگاه چیزی جز عشق، مهربانی و پشتیبانی به من نیاموختی. آخرین تصویرت هنوز جلوی چشمانم است: روزی که مأموران سپاه با وحشیگری مرا جلوی چشم تو زدند، اسلحه روی شقیقهام گذاشتند و تو با بغض فریاد زدی: «نزنید پسرم را، مگر تروریست گرفتهاید؟» آن لحظه، تو شکستنی شدی؛ همان لحظه بود که بذر مرگت کاشته شد.
جمهوری اسلامی نهفقط جوانیام را با زندان و شکنجه گرفت، که تو را هم با فشارهای روانی و استرس عامدانه از من ربود. پس از آن روز، تو بیمار شدی، و وقتی خبر تبعید من به بند ۲۴۰ اوین و سقوط هوشیاریام به سطح ۴ را شنیدی، قلبت دیگر تاب نیاورد و در ۱۴ مهر ۱۴۰۲ ایستاد. چند روز پیش از مرگت قرار ملاقات حضوری داشتی تا دوباره دستم را بگیری، اما حتی آن فرصت هم از ما دریغ شد. گوشیات که همان روز اول دستگیریام ضبط کردند، سدّی شد میان ما؛ تا آخرین لحظهی زندگیات نتوانستم با تو بیواسطه و یک دل سیر حرف بزنم، نتوانستم بغلت کنم و بگویم دوستت دارم.
وقتی خبر تلخ درگذشت تو را به من دادند، در قرنطینه زندان اوین بودم، جایی که خواننده شریف کشورمان، مهدی یراحی هم حضور داشت، همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریستیم و او به درخواستم ترانه «حبس» ابی را خواند.
پدرم،
هر شب به یادتم و بعد از گذشت دو سال هنوز به یادت میگریم. در سلولهای سرد، در تاریکی انفرادی، میان صدای گریهی محکومان به اعدام، نامت را زمزمه میکنم تا خودم را زنده نگه دارم.
اما درد ما به همینجا ختم نشد. اجازه حضور در خاکسپاریات را ندادند، در چهلمت مرا به سلول انفرادی قزلحصار تبعید کردند تا به جای وداع با تو، گریههای محکومان به اعدام را در تاریکی بشنوم. سال اول نیز نگذاشتند به مزارت بیایم. حالا در دومین سالگردت، با وجود گذشت چهار ماه از درخواست آزادی مشروط، هنوز هیچ پاسخی ندادهاند. من حتی از حق ابتدایی ایستادن بر سر خاک تو هم محروم ماندهام.
پدرم، تو قربانی همان سیستمی شدی که با زندان، اعدام، سرکوب و دروغ، مردم را به زانو درآورده است. آنها تو را نکشتند با گلوله یا طناب دار، اما تو را دقمرگ کردند؛ با دیدن کتک خوردن پسرت، با استرس تبعیدها، با شنیدن خبرهای شکنجه. و من شهادت میدهم که این یک قتل حکومتی بود.
من امروز با یاد تو مینویسم:
عشق به ایران جرم نیست. گفتن «نه به زندان و اعدام» جرم نیست. اظهار مخالفت با قتلهای حکومتی جرم نیست.
جمهوری اسلامی نهتنها شش سال از اوج جوانی مرا گرفت، بلکه پدرم را نیز با بیرحمی از من گرفت. اما آنچه از ما میماند، عشق و حقیقت است، و آنچه از آنها میماند، ننگ و جنایت.
پدرم، آرام باش. تو در راه نور رفتی. من در زندان میمانم، ولی صدایت میکنم، بر حق بودنت را فریاد میزنم و روزی در آزادی، بر مزارت میایستم و میگویم: «پدرم، عدالت آمد.»
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – مهرماه ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامهای در آستانهی دومین سالگرد درگذشت پدرش، از لحظههای تلخ دستگیریاش همراه با خشونت در برابر چشمان پدر، مرگ او بر اثر فشارهای روانی و محرومیت خود از حضور بر مزارش نوشت. او جمهوری اسلامی را مسئول «دقمرگ شدن» پدرش دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
پدر عزیزم،
دو سال از روزی که قلبت ایستاد و بیصدا زیر خاک آرام گرفتی گذشته است، اما زخم نبودنت هر روز تازهتر میشود. تو پدری بودی که هیچگاه چیزی جز عشق، مهربانی و پشتیبانی به من نیاموختی. آخرین تصویرت هنوز جلوی چشمانم است: روزی که مأموران سپاه با وحشیگری مرا جلوی چشم تو زدند، اسلحه روی شقیقهام گذاشتند و تو با بغض فریاد زدی: «نزنید پسرم را، مگر تروریست گرفتهاید؟» آن لحظه، تو شکستنی شدی؛ همان لحظه بود که بذر مرگت کاشته شد.
جمهوری اسلامی نهفقط جوانیام را با زندان و شکنجه گرفت، که تو را هم با فشارهای روانی و استرس عامدانه از من ربود. پس از آن روز، تو بیمار شدی، و وقتی خبر تبعید من به بند ۲۴۰ اوین و سقوط هوشیاریام به سطح ۴ را شنیدی، قلبت دیگر تاب نیاورد و در ۱۴ مهر ۱۴۰۲ ایستاد. چند روز پیش از مرگت قرار ملاقات حضوری داشتی تا دوباره دستم را بگیری، اما حتی آن فرصت هم از ما دریغ شد. گوشیات که همان روز اول دستگیریام ضبط کردند، سدّی شد میان ما؛ تا آخرین لحظهی زندگیات نتوانستم با تو بیواسطه و یک دل سیر حرف بزنم، نتوانستم بغلت کنم و بگویم دوستت دارم.
وقتی خبر تلخ درگذشت تو را به من دادند، در قرنطینه زندان اوین بودم، جایی که خواننده شریف کشورمان، مهدی یراحی هم حضور داشت، همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریستیم و او به درخواستم ترانه «حبس» ابی را خواند.
پدرم،
هر شب به یادتم و بعد از گذشت دو سال هنوز به یادت میگریم. در سلولهای سرد، در تاریکی انفرادی، میان صدای گریهی محکومان به اعدام، نامت را زمزمه میکنم تا خودم را زنده نگه دارم.
اما درد ما به همینجا ختم نشد. اجازه حضور در خاکسپاریات را ندادند، در چهلمت مرا به سلول انفرادی قزلحصار تبعید کردند تا به جای وداع با تو، گریههای محکومان به اعدام را در تاریکی بشنوم. سال اول نیز نگذاشتند به مزارت بیایم. حالا در دومین سالگردت، با وجود گذشت چهار ماه از درخواست آزادی مشروط، هنوز هیچ پاسخی ندادهاند. من حتی از حق ابتدایی ایستادن بر سر خاک تو هم محروم ماندهام.
پدرم، تو قربانی همان سیستمی شدی که با زندان، اعدام، سرکوب و دروغ، مردم را به زانو درآورده است. آنها تو را نکشتند با گلوله یا طناب دار، اما تو را دقمرگ کردند؛ با دیدن کتک خوردن پسرت، با استرس تبعیدها، با شنیدن خبرهای شکنجه. و من شهادت میدهم که این یک قتل حکومتی بود.
من امروز با یاد تو مینویسم:
عشق به ایران جرم نیست. گفتن «نه به زندان و اعدام» جرم نیست. اظهار مخالفت با قتلهای حکومتی جرم نیست.
جمهوری اسلامی نهتنها شش سال از اوج جوانی مرا گرفت، بلکه پدرم را نیز با بیرحمی از من گرفت. اما آنچه از ما میماند، عشق و حقیقت است، و آنچه از آنها میماند، ننگ و جنایت.
پدرم، آرام باش. تو در راه نور رفتی. من در زندان میمانم، ولی صدایت میکنم، بر حق بودنت را فریاد میزنم و روزی در آزادی، بر مزارت میایستم و میگویم: «پدرم، عدالت آمد.»
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – مهرماه ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤25🕊5💔3
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی به ما پاسخ دهد که این کودکان نازنین به کدام جرم هدف شلیک گلولههای سربی قرار گرفتند؟ آیا آنها تروریست بودند؟ جاسوس بودند؟ مسلح بودند؟ آیا میخواستند ایران را تجزیه کنند؟ ماموران ام آی سیکس و موساد بودند؟ قاتل بودند؟ خرابکار و دزد بودند؟ میلیونها دلار از ثروت ملی را اختلاس کرده بودند و در کشور کانادا عیش و نوش میکردند؟ راهزن اقتصادی بودند؟ دقیقا آن ها چه کسانی بودند، جز کودکانی که کمی عاطفه میخواستند، کمی آزادی و یک زندگی معمولی...
خیابان دقیقا متعلق به کیست؟ مردم یا حکومت؟
-مصطفی آل احمد
......................................
سارینا اسماعیلزاده ، نوجوان ۱۶ ساله و دانشآموز مدرسه فرزانگان در کرج بود؛ نوجوانی که براساس ویدئوهایی که در کانال خود در وبسایت یوتیوب منتشر کرده بود، دغدغه اجتماعی داشت، مخالف حجاب اجباری بود، دنبال آزادی بود.
او میتونست یک هنرمند یا یوتیوبر معروف باشه اون پُر از شور و هیجان بود.
کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
💰 tavaanatech
خیابان دقیقا متعلق به کیست؟ مردم یا حکومت؟
-مصطفی آل احمد
......................................
سارینا اسماعیلزاده ، نوجوان ۱۶ ساله و دانشآموز مدرسه فرزانگان در کرج بود؛ نوجوانی که براساس ویدئوهایی که در کانال خود در وبسایت یوتیوب منتشر کرده بود، دغدغه اجتماعی داشت، مخالف حجاب اجباری بود، دنبال آزادی بود.
او میتونست یک هنرمند یا یوتیوبر معروف باشه اون پُر از شور و هیجان بود.
کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💔47❤5😍1
علیه فراموشی؛
«امروز روز تولدت بود عزیزم!
امروز میگم شهادت مبارک نیکا!»
مادر جاویدنام #نیکا_شاکرمی در مراسم خاکسپاری دخترش که به دست جمهوری اسلامی به قتل رسید محکم ایستاده و به او افتخار میکند.
یکی از صحنههای دلخراش رویدادهای سال ۱۴۰۱، روز خاکسپاری نیکا شاکرمی و سخنان مادرش بود. در تجمع روز ۴ نوامبر ۲۰۲۲ ایرانیان در نیویورک سخنان مادر نیکا توسط جمعی از هنرمندان بازسازی شد. جمهوری اسلامی نیکا شاکرمی ۱۶ ساله را چند روز پیش از تولدش به قتل رساند. حکومتی که در جریان خیزش اخیر ملت ایران بیش از پنجاه کودک را کشته است.
نیکا را وحشیانه به قتل رساندند، از شهامت او ترسیدند و خشمگین شدند. او را در ون یخچالدار، شکنجه دادند، نیکا با دست و پای بسته در برابر تعرض مقاومت کرد، مزدوران وحشیانه با باتوم او را زدند. گونهها و دندانهایششکسته بود و فرورفتگی عمیقی در جمجمه او از ناحیه پشت سر وجود داشت که در اثر ضربات شدید به وجود امده بود....
آنهایی که برداشتن عمامه آخوندها را و دفاع از خود در برابر نیروهای سرکوبگر لباسشخصی را مصداق خشونت از سوی مردم دانسته و آن را نکوهش میکنند، فراموش کردهاند که با چه حکومتی طرف هستیم. حکومتی که در عاشورای ۸۸ با خودرو چند بار از روی معترضان رد شد و آنها را به قتل رساند یا فاجعه کهریزک را به وجود آورد یا به کارون حاجیزاده ۹ ساله بیش از ده ضربه چاقو زد و او را پس از کشتن پدر مقابل چشمانش، کشت.
حکومتی که نیکا، سارینا، سیاوش، کاروان، مونا، هستی، محمداقبال، کیان، آرتین و صدها هزازان را در سالیان گذشته به شکل فجیعی کشت.
حکومتی که از همه قوای قهریهاش برای سرکوب مردم بیدفاع استفاده میکند...
شهامت و ایستادگی نیکا در خاطرهها میماند و الهامبخش و سرمشق میلیونها جوان و نوجوان در راه مبارزه برای آزادی میشود.
#مهسا_امينى #نیکا_شاکرمی #انقلاب_۱۴۰۱ #یادمون_نمیره #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز روز تولدت بود عزیزم!
امروز میگم شهادت مبارک نیکا!»
مادر جاویدنام #نیکا_شاکرمی در مراسم خاکسپاری دخترش که به دست جمهوری اسلامی به قتل رسید محکم ایستاده و به او افتخار میکند.
یکی از صحنههای دلخراش رویدادهای سال ۱۴۰۱، روز خاکسپاری نیکا شاکرمی و سخنان مادرش بود. در تجمع روز ۴ نوامبر ۲۰۲۲ ایرانیان در نیویورک سخنان مادر نیکا توسط جمعی از هنرمندان بازسازی شد. جمهوری اسلامی نیکا شاکرمی ۱۶ ساله را چند روز پیش از تولدش به قتل رساند. حکومتی که در جریان خیزش اخیر ملت ایران بیش از پنجاه کودک را کشته است.
نیکا را وحشیانه به قتل رساندند، از شهامت او ترسیدند و خشمگین شدند. او را در ون یخچالدار، شکنجه دادند، نیکا با دست و پای بسته در برابر تعرض مقاومت کرد، مزدوران وحشیانه با باتوم او را زدند. گونهها و دندانهایششکسته بود و فرورفتگی عمیقی در جمجمه او از ناحیه پشت سر وجود داشت که در اثر ضربات شدید به وجود امده بود....
آنهایی که برداشتن عمامه آخوندها را و دفاع از خود در برابر نیروهای سرکوبگر لباسشخصی را مصداق خشونت از سوی مردم دانسته و آن را نکوهش میکنند، فراموش کردهاند که با چه حکومتی طرف هستیم. حکومتی که در عاشورای ۸۸ با خودرو چند بار از روی معترضان رد شد و آنها را به قتل رساند یا فاجعه کهریزک را به وجود آورد یا به کارون حاجیزاده ۹ ساله بیش از ده ضربه چاقو زد و او را پس از کشتن پدر مقابل چشمانش، کشت.
حکومتی که نیکا، سارینا، سیاوش، کاروان، مونا، هستی، محمداقبال، کیان، آرتین و صدها هزازان را در سالیان گذشته به شکل فجیعی کشت.
حکومتی که از همه قوای قهریهاش برای سرکوب مردم بیدفاع استفاده میکند...
شهامت و ایستادگی نیکا در خاطرهها میماند و الهامبخش و سرمشق میلیونها جوان و نوجوان در راه مبارزه برای آزادی میشود.
#مهسا_امينى #نیکا_شاکرمی #انقلاب_۱۴۰۱ #یادمون_نمیره #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔38🕊5❤3👍1🥰1
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روحانیون شیعه با ارائه روایتهای ماورایی و غیرعلمی، تلاش میکنند تا احساسات و باورهای مردم را به سمت خرافات و جزماندیشی سوق دهند.
آنها با استفاده از داستانهای غیرمستند و کرامات ساختگی، حقیقت را تحریف کرده و به جای ترویج تفکر منطقی و علمی، جامعه را به پذیرش بیچونوچرای گفتههایشان عادت میدهند.
این رویکرد نهتنها مانعی در مسیر پیشرفت فکری و عقلانیت است، بلکه باعث میشود مردم به جای جستوجوی راهحلهای واقعی برای مشکلات خود، به دام توهمات و وعدههای پوچ بیفتند.
نتیجه چنین انحرافی، جامعهای است که به جای آگاهی، در جهل و وابستگی فکری فرو میرود.
شما دراین مورد چطور فکر میکنید؟
#خرافات #جهل #شیعه_گری #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روحانیون شیعه با ارائه روایتهای ماورایی و غیرعلمی، تلاش میکنند تا احساسات و باورهای مردم را به سمت خرافات و جزماندیشی سوق دهند.
آنها با استفاده از داستانهای غیرمستند و کرامات ساختگی، حقیقت را تحریف کرده و به جای ترویج تفکر منطقی و علمی، جامعه را به پذیرش بیچونوچرای گفتههایشان عادت میدهند.
این رویکرد نهتنها مانعی در مسیر پیشرفت فکری و عقلانیت است، بلکه باعث میشود مردم به جای جستوجوی راهحلهای واقعی برای مشکلات خود، به دام توهمات و وعدههای پوچ بیفتند.
نتیجه چنین انحرافی، جامعهای است که به جای آگاهی، در جهل و وابستگی فکری فرو میرود.
شما دراین مورد چطور فکر میکنید؟
#خرافات #جهل #شیعه_گری #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊12❤4👌3
Forwarded from گفتوشنود
انتصاب یک زن به مقام اسقف اعظم انگلستان، پرسشی جدی را پیش روی ما میگذارد:
آیا میتوان حرکتی مشابه را در ساختار روحانیت شیعه در ایران متصور شد؟
حوزههای علمیه ایران، برخلاف کلیسای انگلستان که پس از سالها با تحولات درونی پذیرای حضور زنان در مراتب عالی روحانیت شد، هنوز اساساً جایگاهی رسمی برای زنان در سلسلهمراتب روحانی قائل نیستند.
زنان هرچند میتوانند به عنوان پژوهشگر، معلم یا مبلغ فعالیت کنند، اما هیچگاه به مقام مرجعیت یا رهبری مذهبی نمیرسند.
این تفاوت، نشاندهنده شکاف عمیق میان ساختارهای دینی سنتی در ایران و تحولاتی است که در برخی نهادهای دینی در جهان رخ داده است.
پرسش اصلی اینجاست:
آیا روحانیت شیعه که خود را وارث سنتهای هزارساله میداند، روزی امکان مشارکت زنان در عالیترین سطوح دینی را فراهم خواهد کرد، یا این مسیر همچنان در انحصار مردان باقی خواهد ماند؟
شما چطور فکر میکنید؟
دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#کلیسا #اسقف #مرجعیت_شیعه #حوزه_علمیه #نهاد_قدرت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
انتصاب یک زن به مقام اسقف اعظم انگلستان، پرسشی جدی را پیش روی ما میگذارد:
آیا میتوان حرکتی مشابه را در ساختار روحانیت شیعه در ایران متصور شد؟
حوزههای علمیه ایران، برخلاف کلیسای انگلستان که پس از سالها با تحولات درونی پذیرای حضور زنان در مراتب عالی روحانیت شد، هنوز اساساً جایگاهی رسمی برای زنان در سلسلهمراتب روحانی قائل نیستند.
زنان هرچند میتوانند به عنوان پژوهشگر، معلم یا مبلغ فعالیت کنند، اما هیچگاه به مقام مرجعیت یا رهبری مذهبی نمیرسند.
این تفاوت، نشاندهنده شکاف عمیق میان ساختارهای دینی سنتی در ایران و تحولاتی است که در برخی نهادهای دینی در جهان رخ داده است.
پرسش اصلی اینجاست:
آیا روحانیت شیعه که خود را وارث سنتهای هزارساله میداند، روزی امکان مشارکت زنان در عالیترین سطوح دینی را فراهم خواهد کرد، یا این مسیر همچنان در انحصار مردان باقی خواهد ماند؟
شما چطور فکر میکنید؟
دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#کلیسا #اسقف #مرجعیت_شیعه #حوزه_علمیه #نهاد_قدرت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15❤2👎1