This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی زیبا از نوازندگی دو دختر خردسال، در شبکههای اجتماعی مورد توجه کاربران قرار گرفته و دست به دست میشود
علی خامنهای میگوید:
بطور کلی ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام اسلامی منافات دارد.
و همینطور او در جایی گفته که آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان هم ایراد دارد.
در حالی که بسیاری از کارشناسان امر آموزش معتقدند دوران کودکی و نوجوانی زمان مناسبی برای یادگیری است. یادگیری موسیقی هم از این مورد استثنا نیست.
آشنایی کودکان با موسیقی به سلامت روان کودک و همینطور جامعه کمک میرساند. اساسا اگر قرار است آموزشی به صورت جدی آغاز شود شاید بهترین زمان آغاز آن زمان کودکی باشد.
شما چه فکر میکنید؟
#موسیقی #آموزش_موسیقی #حقوق_کودک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی خامنهای میگوید:
بطور کلی ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام اسلامی منافات دارد.
و همینطور او در جایی گفته که آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان هم ایراد دارد.
در حالی که بسیاری از کارشناسان امر آموزش معتقدند دوران کودکی و نوجوانی زمان مناسبی برای یادگیری است. یادگیری موسیقی هم از این مورد استثنا نیست.
آشنایی کودکان با موسیقی به سلامت روان کودک و همینطور جامعه کمک میرساند. اساسا اگر قرار است آموزشی به صورت جدی آغاز شود شاید بهترین زمان آغاز آن زمان کودکی باشد.
شما چه فکر میکنید؟
#موسیقی #آموزش_موسیقی #حقوق_کودک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تهدید دانشآموزان شکنجهشده در سنندج!
در ادامه رسوایی تکاندهنده در دبستان روستای کرجو از توابع سنندج، مشخص شده است که معلم شکنجهگر به نام "نوید ساعدی" پس از ضربوشتم ۱۳ دانشآموز پسر، آنها را تهدید به اعدام کرده است.
به گفتهی این کودکان، فرد مذکور پس از آزار شدید جسمی گفته است:
"اگه چیزی بگید، براتون پرونده درست میکنم و وقتی ۱۸ سالتون شد، اعدامتون میکنم."
🔸این معلم خاطی به دلیل گمشدن سیم کابل شارژر و اینکه دانشآموزان را مقصر میداند ۱۳ دانشآموز را در کلاس حبس و آنها را با کابل مورد ضرب و شتم قرار میدهد./ راویژپرس
آخرین خبر در مورد برخورد با این معلم خاطی :
به دستور مدیر کل آموزش و پرورش کردستان، حکم قرارداد این معلم خاطی درحال حاضر به مدت سه ماه لغو شده تا پروسه صدور رای نهایی طی شود.
فعالان مدنی جامعه فرهنگیان، خواهان اشد مجازات برای این معلم خاطی شدهاند و این قبیل رویدادهای فاجعه بار را همانطور که بارها گفته شده نتیجه استخدام معلم از طریق مجراهای ناصحیح و غیر از دانشگاه فرهنگیان، بر مبنای اعتقادات ایدئولوژیک خاص و از پیش تعیین شده میدانند.
جمهوری اسلامی سالهاست که به جای تخصص، التزام ظاهری به مبانی ایدئولوژیک رژیم را شرط گزینش قرار داده است.
#حقوق_کودک #گزینش #تنبیه_بدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ادامه رسوایی تکاندهنده در دبستان روستای کرجو از توابع سنندج، مشخص شده است که معلم شکنجهگر به نام "نوید ساعدی" پس از ضربوشتم ۱۳ دانشآموز پسر، آنها را تهدید به اعدام کرده است.
به گفتهی این کودکان، فرد مذکور پس از آزار شدید جسمی گفته است:
"اگه چیزی بگید، براتون پرونده درست میکنم و وقتی ۱۸ سالتون شد، اعدامتون میکنم."
🔸این معلم خاطی به دلیل گمشدن سیم کابل شارژر و اینکه دانشآموزان را مقصر میداند ۱۳ دانشآموز را در کلاس حبس و آنها را با کابل مورد ضرب و شتم قرار میدهد./ راویژپرس
آخرین خبر در مورد برخورد با این معلم خاطی :
به دستور مدیر کل آموزش و پرورش کردستان، حکم قرارداد این معلم خاطی درحال حاضر به مدت سه ماه لغو شده تا پروسه صدور رای نهایی طی شود.
فعالان مدنی جامعه فرهنگیان، خواهان اشد مجازات برای این معلم خاطی شدهاند و این قبیل رویدادهای فاجعه بار را همانطور که بارها گفته شده نتیجه استخدام معلم از طریق مجراهای ناصحیح و غیر از دانشگاه فرهنگیان، بر مبنای اعتقادات ایدئولوژیک خاص و از پیش تعیین شده میدانند.
جمهوری اسلامی سالهاست که به جای تخصص، التزام ظاهری به مبانی ایدئولوژیک رژیم را شرط گزینش قرار داده است.
#حقوق_کودک #گزینش #تنبیه_بدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حرام بودن آواز زنان از چه اصل فقهی نشأت میگیرد؟
اینهمه عناد با صدای زنان از کجا میآید؟
صدای زن؛ حرام یا بهانهای برای محدودیت؟
صدیقه وسمقی در گفتوگو با یورونیوز، از ریشههای فقهی و فرهنگی این ممنوعیت میگوید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برگرفته از یورونیوز فارسی
#آواز_زنان #صدیقه_وسمقی #حقوق_زنان #فقه_و_آزادی #ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حرام بودن آواز زنان از چه اصل فقهی نشأت میگیرد؟
اینهمه عناد با صدای زنان از کجا میآید؟
صدای زن؛ حرام یا بهانهای برای محدودیت؟
صدیقه وسمقی در گفتوگو با یورونیوز، از ریشههای فقهی و فرهنگی این ممنوعیت میگوید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برگرفته از یورونیوز فارسی
#آواز_زنان #صدیقه_وسمقی #حقوق_زنان #فقه_و_آزادی #ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
کامران رضاییفر، زندانی سیاسی محبوس در بند ۴ زندان اوین، در حالی با وضعیت جسمانی وخیم ناشی از ابتلا به سرطان معده و لوزالمعده و همچنین لختههای خون در ریه دست و پنجه نرم میکند که از ابتداییترین امکانات درمانی، تغذیهای و بهداشتی محروم است.
کامران رضاییفر، زندانی سیاسی ۵۹ ساله، در وضعیت وخیم جسمی بهسر میبرد. او به دلیل ابتلا به سرطان دستگاه گوارش، پس از ماهها محرومیت از حق درمان، در اسفند ۱۴۰۳ تحت عمل جراحی قرار گرفت و بخشی از رودهاش برداشته شد.
با وجود شرایط بحرانی، تنها دو روز پس از عمل، در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجبر شده بود، به زندان اوین بازگردانده شد. او از آن زمان با عوارض پس از جراحی، کاهش وزن شدید، و کمخونی شدید مواجه است و مسئولان زندان همچنان از انتقالش به مراکز درمانی تخصصی خودداری میکنند.
تلاش پزشکان زندان برای پیگیری درمان نیز با کارشکنی هدایتالله فرزادی، رئیس زندان اوین، بینتیجه مانده و رضاییفر عملاً از دریافت تغذیه مناسب، دارو، و پیگیری پزشکی محروم مانده است.
کامران رضاییفر نخستینبار در دی ۱۳۹۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و پس از ۷۷ روز بازجویی در سلول انفرادی، به قید وثیقه آزاد شد. در خرداد ۱۳۹۹ دوباره بازداشت و به اتهام "افساد فیالارض" در شهریور ۱۴۰۰ به اعدام محکوم شد. این حکم پس از نقض در دیوان عالی کشور به ۵ سال زندان کاهش یافت.
او بار دیگر در شهریور ۱۴۰۲، در پروندهای جدید به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق بازداشت و به ۵ سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد.
رضاییفر اکنون در بند ۴ زندان اوین نگهداری میشود و جان او در پی وخامت وضعیت جسمیاش در خطر جدی قرار دارد.
شرایط وخیم حال آقای رضاییفر، به عنوان یک انسان نگرانکننده است و خطر مرگ او را تهدید میکند. طبق گزارش دریافتی، زندانیان سیاسی اوین از طیفهای مختلف سیاسی شدیدا نگران وضعیت او هستند.
#کامران_رضایی_فر #حق_درمان #حقوق_زندانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کامران رضاییفر، زندانی سیاسی ۵۹ ساله، در وضعیت وخیم جسمی بهسر میبرد. او به دلیل ابتلا به سرطان دستگاه گوارش، پس از ماهها محرومیت از حق درمان، در اسفند ۱۴۰۳ تحت عمل جراحی قرار گرفت و بخشی از رودهاش برداشته شد.
با وجود شرایط بحرانی، تنها دو روز پس از عمل، در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجبر شده بود، به زندان اوین بازگردانده شد. او از آن زمان با عوارض پس از جراحی، کاهش وزن شدید، و کمخونی شدید مواجه است و مسئولان زندان همچنان از انتقالش به مراکز درمانی تخصصی خودداری میکنند.
تلاش پزشکان زندان برای پیگیری درمان نیز با کارشکنی هدایتالله فرزادی، رئیس زندان اوین، بینتیجه مانده و رضاییفر عملاً از دریافت تغذیه مناسب، دارو، و پیگیری پزشکی محروم مانده است.
کامران رضاییفر نخستینبار در دی ۱۳۹۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و پس از ۷۷ روز بازجویی در سلول انفرادی، به قید وثیقه آزاد شد. در خرداد ۱۳۹۹ دوباره بازداشت و به اتهام "افساد فیالارض" در شهریور ۱۴۰۰ به اعدام محکوم شد. این حکم پس از نقض در دیوان عالی کشور به ۵ سال زندان کاهش یافت.
او بار دیگر در شهریور ۱۴۰۲، در پروندهای جدید به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق بازداشت و به ۵ سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد.
رضاییفر اکنون در بند ۴ زندان اوین نگهداری میشود و جان او در پی وخامت وضعیت جسمیاش در خطر جدی قرار دارد.
شرایط وخیم حال آقای رضاییفر، به عنوان یک انسان نگرانکننده است و خطر مرگ او را تهدید میکند. طبق گزارش دریافتی، زندانیان سیاسی اوین از طیفهای مختلف سیاسی شدیدا نگران وضعیت او هستند.
#کامران_رضایی_فر #حق_درمان #حقوق_زندانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سلول انفرادی
تا پیش از تصویب آئیننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی در سال ۱۴۰۰و نسخههای آئیننامههای قبلی، نگهداری زندانی متخلف در «سلول انفرادی» حداکثر به مدت ۳۰روز، سنگینترین تنبیه انضباطی در آئیننامه اجرایی مصوب سال ۱۳۸۰بود وطبق بند ۴ماده ۱۶۹این آئیننامه، مصوب سال ۱۳۸۰، این مورد لازمالاجرا بود. اما در سال ۱۳۸۲تنبیه «نگهداری زندانی در سلول انفرادی به مدت ۳۰ روز» با رأی وحدتِ رویه ۴۳۵ دیوان عدالت اداری در ۲۸ دیماهِ سال ۱۳۸۲،ا بطال شد و از زمرهی تنبیههای انضباطی زندانیان متخلف، خارج شد. ولی از آنجا که در جمهوری اسلامی معمولا اِعمال مجازاتها و تنبیهات نه بر اساس اصول حقوقی و معیارهای انسانی، بلکه طبق سلایق مجریان قانون صورت میگیرد؛ در سال ۸۴ نگهداری زندانی در سلول انفرادی با انجام اصلاحاتی، مجدداً به عنوان یکی از تنبیهات انضباطی در آئیننامه درج شد. با این تفاوت که مدت آن از ۳۰ روز، به حداکثر ۲۰ روز کاهش پیدا کرد. خوشبختانه در آئیننامه اجرایی مصوب ۱۴۰۰، اساساً این نوع تنبیه در نظر گرفته نشده و نگهداری زندانی در سلول انفرادی نیز نفی شده است. هرچند که در عمل، خلاف آن را شاهد هستیم، اما آشنایی با قوانین و مقررات به ما کمک میکند تا کورکورانه و چشمبسته در برابر رفتارهای غیرقانونی – حتی نقض قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی- تسلیم نشویم و حق خود را در هر لحظه و هر شرایطی فریاد بزنیم.
https://tavaana.org/prisoners-rights-51
در یوتیوب:
https://youtu.be/VtJmniiy6TQ?feature=shared
در کستباکس:
https://tinyurl.com/yc2xwuxt
در ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/vtH37
منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تا پیش از تصویب آئیننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی در سال ۱۴۰۰و نسخههای آئیننامههای قبلی، نگهداری زندانی متخلف در «سلول انفرادی» حداکثر به مدت ۳۰روز، سنگینترین تنبیه انضباطی در آئیننامه اجرایی مصوب سال ۱۳۸۰بود وطبق بند ۴ماده ۱۶۹این آئیننامه، مصوب سال ۱۳۸۰، این مورد لازمالاجرا بود. اما در سال ۱۳۸۲تنبیه «نگهداری زندانی در سلول انفرادی به مدت ۳۰ روز» با رأی وحدتِ رویه ۴۳۵ دیوان عدالت اداری در ۲۸ دیماهِ سال ۱۳۸۲،ا بطال شد و از زمرهی تنبیههای انضباطی زندانیان متخلف، خارج شد. ولی از آنجا که در جمهوری اسلامی معمولا اِعمال مجازاتها و تنبیهات نه بر اساس اصول حقوقی و معیارهای انسانی، بلکه طبق سلایق مجریان قانون صورت میگیرد؛ در سال ۸۴ نگهداری زندانی در سلول انفرادی با انجام اصلاحاتی، مجدداً به عنوان یکی از تنبیهات انضباطی در آئیننامه درج شد. با این تفاوت که مدت آن از ۳۰ روز، به حداکثر ۲۰ روز کاهش پیدا کرد. خوشبختانه در آئیننامه اجرایی مصوب ۱۴۰۰، اساساً این نوع تنبیه در نظر گرفته نشده و نگهداری زندانی در سلول انفرادی نیز نفی شده است. هرچند که در عمل، خلاف آن را شاهد هستیم، اما آشنایی با قوانین و مقررات به ما کمک میکند تا کورکورانه و چشمبسته در برابر رفتارهای غیرقانونی – حتی نقض قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی- تسلیم نشویم و حق خود را در هر لحظه و هر شرایطی فریاد بزنیم.
https://tavaana.org/prisoners-rights-51
در یوتیوب:
https://youtu.be/VtJmniiy6TQ?feature=shared
در کستباکس:
https://tinyurl.com/yc2xwuxt
در ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/vtH37
منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
صفحه گفتوشنود را دنبال کنید: @dialogue1402
اطلاعاتی درباره مجازات اعدام؛ اقدامی علیه انسان
پس از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد، حقوق بشر به یک موضوع مهم جهانی تبدیل شد و بسیاری از کشورها شروع به لغو مجازات اعدام کردند.
بریتانیا در سال ۱۹۶۵ مجازات اعدام را برای جرایم قتل لغو کرد و در سال ۱۹۹۸ آن را به طور کامل حذف کرد. در سال ۱۹۸۱، فرانسه نیز مجازات اعدام را لغو کرد.
ونزوئلا در سال ۱۸۶۳ اولین کشور در آمریکای لاتین بود که مجازات اعدام را لغو کرد.
پروتکل دوم اختیاری به میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) که در سال ۱۹۸۹ تصویب شد، کشورها را تشویق به لغو مجازات اعدام میکند.
آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید در سال ۱۹۹۵ مجازات اعدام را لغو کرد.
کشورهای آسیایی مانند فیلیپین در سال ۲۰۰۶ مجازات اعدام را لغو کردند، هرچند برخی دیگر از کشورهای آسیایی همچنان از این مجازات استفاده میکنند.
بیش از دو سوم کشورهای جهان یا مجازات اعدام را لغو کردهاند یا به ندرت از آن استفاده میکنند. بیش از ۱۴۰ کشور در قوانین خود مجازات اعدام را برای تمامی جرایم یا برای جرایم عادی لغو کردهاند.
برخی کشورها مجازات اعدام را فقط برای جرایم خاص مانند تروریسم یا خیانت اجرا میکنند.
مجازات اعدام در جمهوری اسلامی یکی از بحثبرانگیزترین و مناقشهبرانگیزترین جنبههای نظام قضایی است.
جمهوری اسلامی، بهویژه در مورد جرایمی مانند قتل عمد، جرایم مواد مخدر، و جرایم سیاسی و امنیتی، بهطور گسترده از اعدام استفاده میکند.
یکی از انتقادات اصلی به مجازات اعدام در ایران، نقض حقوق بشر و نبود شفافیت در روند قضایی است. بسیاری از احکام اعدام بهویژه در پروندههای امنیتی و سیاسی، در دادگاههای انقلاب صادر میشوند که به داشتن روندهای ناعادلانه و فقدان دسترسی متهمان به وکلای مستقل معروف هستند. علاوه بر این، گزارشها از شکنجه و اعترافات اجباری برای اخذ مدارک جرم، اعتبار بسیاری از این احکام را زیر سؤال برده است.
اجرای اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان سیاسی و ایجاد ترس در جامعه نیز مورد انتقاد قرار دارد؛ در جمهوری اسلامی، اعدام اقدامی علیه انسان است.
در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/execution-against-human/
#گفتگو_توانا #مجازات_اعدام #حقوق_بشر #جمهوری_اسلامی #عدالت_قضایی #حقوق_زندانیان #لغو_اعدام #آزادی_بیان #قوانین_کیفری
@dialogue1402
اطلاعاتی درباره مجازات اعدام؛ اقدامی علیه انسان
پس از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد، حقوق بشر به یک موضوع مهم جهانی تبدیل شد و بسیاری از کشورها شروع به لغو مجازات اعدام کردند.
بریتانیا در سال ۱۹۶۵ مجازات اعدام را برای جرایم قتل لغو کرد و در سال ۱۹۹۸ آن را به طور کامل حذف کرد. در سال ۱۹۸۱، فرانسه نیز مجازات اعدام را لغو کرد.
ونزوئلا در سال ۱۸۶۳ اولین کشور در آمریکای لاتین بود که مجازات اعدام را لغو کرد.
پروتکل دوم اختیاری به میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) که در سال ۱۹۸۹ تصویب شد، کشورها را تشویق به لغو مجازات اعدام میکند.
آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید در سال ۱۹۹۵ مجازات اعدام را لغو کرد.
کشورهای آسیایی مانند فیلیپین در سال ۲۰۰۶ مجازات اعدام را لغو کردند، هرچند برخی دیگر از کشورهای آسیایی همچنان از این مجازات استفاده میکنند.
بیش از دو سوم کشورهای جهان یا مجازات اعدام را لغو کردهاند یا به ندرت از آن استفاده میکنند. بیش از ۱۴۰ کشور در قوانین خود مجازات اعدام را برای تمامی جرایم یا برای جرایم عادی لغو کردهاند.
برخی کشورها مجازات اعدام را فقط برای جرایم خاص مانند تروریسم یا خیانت اجرا میکنند.
مجازات اعدام در جمهوری اسلامی یکی از بحثبرانگیزترین و مناقشهبرانگیزترین جنبههای نظام قضایی است.
جمهوری اسلامی، بهویژه در مورد جرایمی مانند قتل عمد، جرایم مواد مخدر، و جرایم سیاسی و امنیتی، بهطور گسترده از اعدام استفاده میکند.
یکی از انتقادات اصلی به مجازات اعدام در ایران، نقض حقوق بشر و نبود شفافیت در روند قضایی است. بسیاری از احکام اعدام بهویژه در پروندههای امنیتی و سیاسی، در دادگاههای انقلاب صادر میشوند که به داشتن روندهای ناعادلانه و فقدان دسترسی متهمان به وکلای مستقل معروف هستند. علاوه بر این، گزارشها از شکنجه و اعترافات اجباری برای اخذ مدارک جرم، اعتبار بسیاری از این احکام را زیر سؤال برده است.
اجرای اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان سیاسی و ایجاد ترس در جامعه نیز مورد انتقاد قرار دارد؛ در جمهوری اسلامی، اعدام اقدامی علیه انسان است.
در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/execution-against-human/
#گفتگو_توانا #مجازات_اعدام #حقوق_بشر #جمهوری_اسلامی #عدالت_قضایی #حقوق_زندانیان #لغو_اعدام #آزادی_بیان #قوانین_کیفری
@dialogue1402
قوانین تبعیضآمیز، تسهیلکننده جنایتهای ناموسی هستند. قتل زن و دختر توسط همسر یا پدر، توسط برادر... این روزها در خبرها زیاد شنیده میشود.
قوانینی که بر اساس شرع تدوین شدهاند متاسفانه زمینه را برای چنین قتلهایی بیشتر فراهم میآورند و مجازات موجود پیشگیرانه نیست.
حکومت هم در نظامآموزشی و برنامههای رسمی و منابر، تبعیض و خشونت علیه زنان را رواج میدهد.
خشونت و تبعیضی که بعضاً به عنوان یک «حق» با پشتوانه قوانین شریعت به رسمیت شناخته میشود و اینقدر تکرار شده که برای برخی امری عادی به نظر میرسد!
فرگل قدیمی ضمن انتشار این طرح نوشت:
«از همچین دولت و رهبر بی شرف و کثیفی، قوانین بهتر از این برنمیاد.... قوانینی که حامی دزدها، جانیها و قاتلاس. به امید روزی که دیگه از این اخبار نشنویم ....»
fargol_ghadimi
#زن_زندگی_آزادی #حقوق_زنان #حقوق_بشر #قتل_ناموسی #ناموس_کشی #زن_کشی #خشونت_علیه_زنان_را_متوقف_کنید #خشونت_خانگي #قانون_مجازات_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_فرزند_توسط_پدر #قتل_ناموسی_پدر #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قوانینی که بر اساس شرع تدوین شدهاند متاسفانه زمینه را برای چنین قتلهایی بیشتر فراهم میآورند و مجازات موجود پیشگیرانه نیست.
حکومت هم در نظامآموزشی و برنامههای رسمی و منابر، تبعیض و خشونت علیه زنان را رواج میدهد.
خشونت و تبعیضی که بعضاً به عنوان یک «حق» با پشتوانه قوانین شریعت به رسمیت شناخته میشود و اینقدر تکرار شده که برای برخی امری عادی به نظر میرسد!
فرگل قدیمی ضمن انتشار این طرح نوشت:
«از همچین دولت و رهبر بی شرف و کثیفی، قوانین بهتر از این برنمیاد.... قوانینی که حامی دزدها، جانیها و قاتلاس. به امید روزی که دیگه از این اخبار نشنویم ....»
fargol_ghadimi
#زن_زندگی_آزادی #حقوق_زنان #حقوق_بشر #قتل_ناموسی #ناموس_کشی #زن_کشی #خشونت_علیه_زنان_را_متوقف_کنید #خشونت_خانگي #قانون_مجازات_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_فرزند_توسط_پدر #قتل_ناموسی_پدر #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
تضاد حقوق فردی و ارزشهای مذهبی در جوامع دینی به تنشهایی اشاره دارد که میان آزادیهای فردی و الزامات دینی به وجود میآید.
در این جوامع، حقوقی مانند آزادی بیان، عقیده و انتخاب سبک زندگی تحت تأثیر محدودیتهای مذهبی قرار میگیرند.
حکومتهای مذهبی اغلب به این تضاد دامن میزنند و باعث میشوند افرادی که عقاید متفاوتی دارند، دچار خودسانسوری یا محرومیت از حقوق خود شوند.
این وضعیت میتواند به محدود کردن آزادیهای مدنی و تحمیل باورهای دینی به همه منجر شود و حقوق بشر را به چالش بکشد.
همچنین، این دوگانگی با مشکلات اجتماعی و سیاسی همراه است که فضای سرکوب و عدم تساهل نسبت به تفاوتهای فردی را ایجاد میکند.
در نهایت، این مسائل بر تضعیف حقوق بشر در جوامع مذهبی تأثیر میگذارد و ضرورت توجه به اصول سکولاریسم را روشن میسازد.
#حکومت_مذهبی #سکولاریسم #حقوق_بشر #گفتگو_توانا
@dialogue1402
تضاد حقوق فردی و ارزشهای مذهبی در جوامع دینی به تنشهایی اشاره دارد که میان آزادیهای فردی و الزامات دینی به وجود میآید.
در این جوامع، حقوقی مانند آزادی بیان، عقیده و انتخاب سبک زندگی تحت تأثیر محدودیتهای مذهبی قرار میگیرند.
حکومتهای مذهبی اغلب به این تضاد دامن میزنند و باعث میشوند افرادی که عقاید متفاوتی دارند، دچار خودسانسوری یا محرومیت از حقوق خود شوند.
این وضعیت میتواند به محدود کردن آزادیهای مدنی و تحمیل باورهای دینی به همه منجر شود و حقوق بشر را به چالش بکشد.
همچنین، این دوگانگی با مشکلات اجتماعی و سیاسی همراه است که فضای سرکوب و عدم تساهل نسبت به تفاوتهای فردی را ایجاد میکند.
در نهایت، این مسائل بر تضعیف حقوق بشر در جوامع مذهبی تأثیر میگذارد و ضرورت توجه به اصول سکولاریسم را روشن میسازد.
#حکومت_مذهبی #سکولاریسم #حقوق_بشر #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ایران در میان سه کشور اول با بالاترین آمار مرگ و ناپدیدشدگان در مسیر مهاجرت
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام پروین محمدی به مناسبت اول ماه مه: «به خیابان میآییم تا چرخه زندگی را به نفع خود تغییر دهیم»
پروین محمدی، کارگر بازنشسته کارخانجات صنایع فلزی و عضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به مناسبت اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت – روز جهانی کارگر) پیامی ویدیویی منتشر کرد.
او در این پیام با گرامیداشت مبارزات تاریخی کارگران از جمله خاستگاه آن در اسپانیا در سال ۱۸۵۶، از ادامه ظلم و استثمار بر طبقه کارگر در جهان و ایران سخن گفت. محمدی با اشاره به اینکه خواست «۸ ساعت کار در روز» نتیجه مبارزات تاریخی کارگران بوده، تأکید کرد که امروز با کاهش سطح دستمزدها و بیارزشسازی پول، کارگران مجبورند در چندین شیفت کار کنند و اضافهکاریهای فرساینده انجام دهند تا صرفاً زنده بمانند.
او وضعیت شغلی کارگران را «بردگی مدرن» خواند و قراردادهای موقت، سفیدامضا و ساعتی را عامل ناامنی شغلی، اضطراب دائمی و از بین رفتن آرامش فردی دانست. محمدی محلهای کار را «قتلگاه» توصیف کرد که هر روز در آنها کارگران قربانی سودجویی و بیتوجهی کارفرمایان میشوند.
در ادامه، وی به وضعیت بحرانی اجتماعی، اقتصادی و زیستی کشور پرداخت و از کمبود بهداشت، دارو، آب، گاز و برق، و همچنین سایه جنگ و مرگ سخن گفت.
پروین محمدی با تأکید بر لزوم تغییر این وضعیت، اعلام کرد: «ما میتوانیم و باید چرخه زندگی را به نفع خود تغییر دهیم. در روز ۱۱ اردیبهشت به خیابان خواهیم آمد و تمام مصائب و بلایای ناشی از سیاستهای حاکمان را فریاد خواهیم زد.»
او پیام خود را با شعارهایی چون «زنده باد آزادی، برابری، رفاه و شادی» و «گرامیداشت روز جهانی کارگر» به پایان رساند.
#روز_جهانی_کارگر #کارگر #کارگران #حقوق_کارگران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پروین محمدی، کارگر بازنشسته کارخانجات صنایع فلزی و عضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به مناسبت اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت – روز جهانی کارگر) پیامی ویدیویی منتشر کرد.
او در این پیام با گرامیداشت مبارزات تاریخی کارگران از جمله خاستگاه آن در اسپانیا در سال ۱۸۵۶، از ادامه ظلم و استثمار بر طبقه کارگر در جهان و ایران سخن گفت. محمدی با اشاره به اینکه خواست «۸ ساعت کار در روز» نتیجه مبارزات تاریخی کارگران بوده، تأکید کرد که امروز با کاهش سطح دستمزدها و بیارزشسازی پول، کارگران مجبورند در چندین شیفت کار کنند و اضافهکاریهای فرساینده انجام دهند تا صرفاً زنده بمانند.
او وضعیت شغلی کارگران را «بردگی مدرن» خواند و قراردادهای موقت، سفیدامضا و ساعتی را عامل ناامنی شغلی، اضطراب دائمی و از بین رفتن آرامش فردی دانست. محمدی محلهای کار را «قتلگاه» توصیف کرد که هر روز در آنها کارگران قربانی سودجویی و بیتوجهی کارفرمایان میشوند.
در ادامه، وی به وضعیت بحرانی اجتماعی، اقتصادی و زیستی کشور پرداخت و از کمبود بهداشت، دارو، آب، گاز و برق، و همچنین سایه جنگ و مرگ سخن گفت.
پروین محمدی با تأکید بر لزوم تغییر این وضعیت، اعلام کرد: «ما میتوانیم و باید چرخه زندگی را به نفع خود تغییر دهیم. در روز ۱۱ اردیبهشت به خیابان خواهیم آمد و تمام مصائب و بلایای ناشی از سیاستهای حاکمان را فریاد خواهیم زد.»
او پیام خود را با شعارهایی چون «زنده باد آزادی، برابری، رفاه و شادی» و «گرامیداشت روز جهانی کارگر» به پایان رساند.
#روز_جهانی_کارگر #کارگر #کارگران #حقوق_کارگران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قربانیان آموزش ایدئولوژیک
«آموزش مذهبی و ترسوندن بچهها از شش-هفت سالگی از “آتیش جهنم” و “خشم خدا” و “اجبار به حجاب” و “چادر” و “انجام امور دینی” – مخصوصا در مدارس دخترانه – مصداق بارز کودکآزاریست. به عنوان یک دهههفتادی عرض میکنم که واقعا روح و روانم از این آموزشها آسیب دیده بود. »
این روایتی است که یکی از مخاطبان آموزشکده توانا چندی پیش در صفحه اینستاگرام این آموزشکده بیان کرده بود و در گزارشی با عنوان «خشم خدا در مدارس ایران» در این آموزشکده بازتاب یافت.
اما این محدود به یک روایت یا دو روایت خاص نیست یا محدود به دانشآموزان نیست. چنانکه چندی پیش در صفحه اینستاگرام «گفتوشنود»، روایتی بسیار کوتاه از یک آموزگار آزاداندیش بازتاب یافت که برای گردانندگان این صفحه نوشته بود:
«به دلیل باور متفاوت و تشویق دانشآموزان به مطالعه، اخراج و تهدید به برخورد قضایی شدم.»
فرض بگیریم که حتی این نوع سیاستگذاری موفق به تاثیرگذاری بر این کودکان شود. آیا آنان افرادی اهل مفاهمه بار میآیند؟
متن کامل را میتوانید در وبسایت گفتوشنود بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/victims-of-ideology-education-iran/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/mtZ-pk9GF30
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/QW2Z6ShFCRMuQ6ug6
#گفتگو_توانا #قربانیان_آموزش #آموزش_ایدئولوژیک #حقوق_بشر #تفکر_انتقادی
@dialogue1402
«آموزش مذهبی و ترسوندن بچهها از شش-هفت سالگی از “آتیش جهنم” و “خشم خدا” و “اجبار به حجاب” و “چادر” و “انجام امور دینی” – مخصوصا در مدارس دخترانه – مصداق بارز کودکآزاریست. به عنوان یک دهههفتادی عرض میکنم که واقعا روح و روانم از این آموزشها آسیب دیده بود. »
این روایتی است که یکی از مخاطبان آموزشکده توانا چندی پیش در صفحه اینستاگرام این آموزشکده بیان کرده بود و در گزارشی با عنوان «خشم خدا در مدارس ایران» در این آموزشکده بازتاب یافت.
اما این محدود به یک روایت یا دو روایت خاص نیست یا محدود به دانشآموزان نیست. چنانکه چندی پیش در صفحه اینستاگرام «گفتوشنود»، روایتی بسیار کوتاه از یک آموزگار آزاداندیش بازتاب یافت که برای گردانندگان این صفحه نوشته بود:
«به دلیل باور متفاوت و تشویق دانشآموزان به مطالعه، اخراج و تهدید به برخورد قضایی شدم.»
فرض بگیریم که حتی این نوع سیاستگذاری موفق به تاثیرگذاری بر این کودکان شود. آیا آنان افرادی اهل مفاهمه بار میآیند؟
متن کامل را میتوانید در وبسایت گفتوشنود بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/victims-of-ideology-education-iran/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/mtZ-pk9GF30
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/QW2Z6ShFCRMuQ6ug6
#گفتگو_توانا #قربانیان_آموزش #آموزش_ایدئولوژیک #حقوق_بشر #تفکر_انتقادی
@dialogue1402
ابراهیم رمضانی از جمله کسانی است که در جایگاه «قاضی» در جمهوری اسلامی در استان خراسان جنوبی عملا تبدیل به ماشین امضای اعدام زندانیان شده است. او رییس شعبه ۴ «دادگاه» تجدیدنظر در شهر بیرجند در استان خراسان جنوبی است.
به گزارش رسانههایی که درباره او تحقیقات لازم را به عمل آوردهاند، فقط در تیرماه ۱۴۰۲، چهار مورد حکم اعدام به امضای او در زندان فردوس – در استان خراسان جنوبی – اجرا شد.
یکی از زندانیان درباره بیرحمی این «قاضی» که پیش از این معمم بود، در گفتوگویی با «ایران وایر» چنین گفت: «تقریبا هر حکم اعدامی که در این استان اجرا میشود، قاضی رمضانی تایید کرده. در بین زندانیها به صدور احکام ناحق و ظالمانه مشهور است. یک کپی دقیق از قاضی صلواتی است که بهواسطه اینکه زندانیان محروم کمتر درباره ظلمی که بر آنها میرود حرف میزنند، جنایتهایش مسکوت مانده است».
بنا به کسوت معمم و سابقه آخوندی، در دادگاه ویژه روحانیت نیز به ایفای نقش لازم میپردازد و مشخصا روحانیون اهل سنت در استان خراسان جنوبی توسط او مورد محاکمه و در واقع بیعدالتی قرار گرفتهاند.
روابط نزدیک ابراهیم رمضانی با نهادهای نظامی و حافظ امنیت جمهوری اسلامی کاملا آشکار است به گونهای که یکی از زندانیان اهل سنت خراسانی در همان گفتوگو با «ایرانوایر» تاکید میکند که ابراهیم رمضانی: «بهعنوان بازپرس ویژه اطلاعات سپاه هم فعالیت کرده، و سالهاست که از بازداشتشدگان بازجویی میکند و از آنها اعتراف میگیرد».
شهروندان بهایی نیز از دست ابراهیم رمضانی در امان نیستند و به عنوان نمونه میتوان به «فرید زیرگی مقدم» – شهروند بهایی اهل بیرجند – اشاره کرد که در سال ۱۳۹۹ توسط ابراهیم رمضانی با اتهام «عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائی» به حکم سنگین ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. ۵ سال حبس تعزیری برای یک جوان، فقط برای باورمندی به آیین بهایی.
فارغ از موارد بالا، وقتی به مواضع ابراهیم رمضانی نیز نگاهی بیفکنیم به نگاه عمیقا سیاسی و ایدئولوژیک او پی خواهیم برد؛ نگاهی که برای کسی که به عنوان قاضی فعالیت میکند، سوگیریهای خاصی را ایجاد خواهد کرد که در نهایت به ضرر روند منصفانه قضاوت خواهد بود. به ویژه وقتی متهمان بر اساس اتهامات سیاسی نزد او حاضر شوند.
ادامه را اینجا بخوانید:
tavaana.org/ebrahim_ramezani/
#ابراهیم_رمضانی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش رسانههایی که درباره او تحقیقات لازم را به عمل آوردهاند، فقط در تیرماه ۱۴۰۲، چهار مورد حکم اعدام به امضای او در زندان فردوس – در استان خراسان جنوبی – اجرا شد.
یکی از زندانیان درباره بیرحمی این «قاضی» که پیش از این معمم بود، در گفتوگویی با «ایران وایر» چنین گفت: «تقریبا هر حکم اعدامی که در این استان اجرا میشود، قاضی رمضانی تایید کرده. در بین زندانیها به صدور احکام ناحق و ظالمانه مشهور است. یک کپی دقیق از قاضی صلواتی است که بهواسطه اینکه زندانیان محروم کمتر درباره ظلمی که بر آنها میرود حرف میزنند، جنایتهایش مسکوت مانده است».
بنا به کسوت معمم و سابقه آخوندی، در دادگاه ویژه روحانیت نیز به ایفای نقش لازم میپردازد و مشخصا روحانیون اهل سنت در استان خراسان جنوبی توسط او مورد محاکمه و در واقع بیعدالتی قرار گرفتهاند.
روابط نزدیک ابراهیم رمضانی با نهادهای نظامی و حافظ امنیت جمهوری اسلامی کاملا آشکار است به گونهای که یکی از زندانیان اهل سنت خراسانی در همان گفتوگو با «ایرانوایر» تاکید میکند که ابراهیم رمضانی: «بهعنوان بازپرس ویژه اطلاعات سپاه هم فعالیت کرده، و سالهاست که از بازداشتشدگان بازجویی میکند و از آنها اعتراف میگیرد».
شهروندان بهایی نیز از دست ابراهیم رمضانی در امان نیستند و به عنوان نمونه میتوان به «فرید زیرگی مقدم» – شهروند بهایی اهل بیرجند – اشاره کرد که در سال ۱۳۹۹ توسط ابراهیم رمضانی با اتهام «عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائی» به حکم سنگین ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. ۵ سال حبس تعزیری برای یک جوان، فقط برای باورمندی به آیین بهایی.
فارغ از موارد بالا، وقتی به مواضع ابراهیم رمضانی نیز نگاهی بیفکنیم به نگاه عمیقا سیاسی و ایدئولوژیک او پی خواهیم برد؛ نگاهی که برای کسی که به عنوان قاضی فعالیت میکند، سوگیریهای خاصی را ایجاد خواهد کرد که در نهایت به ضرر روند منصفانه قضاوت خواهد بود. به ویژه وقتی متهمان بر اساس اتهامات سیاسی نزد او حاضر شوند.
ادامه را اینجا بخوانید:
tavaana.org/ebrahim_ramezani/
#ابراهیم_رمضانی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech