Forwarded from گفتوشنود
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍12❤2👌1
۱۹ نفر از زنان زندانی سیاسی در زندان قرچک در سوگ سمیه رشیدی، و در اعتراض به برخوردهای غیرمسئولانه از سوی مسئولان زندان قرچک، و عدم پاسخگویی و پذیرش مسئولیت خود، و نیز در اعتراض به عدم انتقال آنان به زندان اوین از هشت مهرماه به مدت دو روز دست به اعتصاب غذا خواهند زد.» در سه ماه گذشته، وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی در بند قرنطینه زندان قرچک نگرانی های زیادی را برانگیخته است. علاوه بر برخوردهای قهری و شدید مانند انفرادی های خودسرانه و یورش گارد به بند زنان، عدم رسیدگی به وضعیت زنان بیمار تا جایی پیش رفت که سمیه رشیدی که بابت شعارنویسی در بازداشت به سر می برد جان خود را در اثر بی توجهی کادر پزشکی زندان قرچک از دست داد.
تا کنون بیش از ۱۵۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق خواسته های مشابهی را مطرح کرده اند. همچنین زندانیان مرد که به زندان اوین بازگردانده شدند، به اشکال مختلف اعتراض خود را به وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی نشان داده، از جمله با تجمع در هواخوری بند، امتناع از آمار، و نیز اعتصاب غذای دو تن از زندانیان سیاسی به نام های مهدی فرحی شاندیز و حمید اردلان
#یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
تا کنون بیش از ۱۵۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق خواسته های مشابهی را مطرح کرده اند. همچنین زندانیان مرد که به زندان اوین بازگردانده شدند، به اشکال مختلف اعتراض خود را به وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی نشان داده، از جمله با تجمع در هواخوری بند، امتناع از آمار، و نیز اعتصاب غذای دو تن از زندانیان سیاسی به نام های مهدی فرحی شاندیز و حمید اردلان
#یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
💔27❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سومین سالگرد قتل هموطنانمان در جمعه خونین زاهدان
همزمان با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، شهرهای کوچک و بزرگ، شاهد برپایی اعتراضات سراسری و حضور گسترده مردم بودند. معترضان علیه جمهوری اسلامی و مقامات، مشخصا رهبر، شعارهای تندی میدادند.
یکی از شهرهایی که علیرغم سرکوب وحشیانه و شدید ماموران حکومت در یکی از تجمعات پس از نماز جمعه، هر بار مستحکمتر از پیش به اعتراض ادامه داد، زاهدان بود.
این روز از سوی فعالان مدنی «جمعه خونین» نامیده شد و در نتیجه این سرکوب بیش از ۱۰۰ شهروند به قتل رسیدند و شمار زیادی زخمی شدند.
علت شکلگیری این قیام مردمی و در ادامه کشتار مردم بیگناه توسط جمهوری اسلامی را در این ویدئو ببینید:
https://tavaana.org/zahedan_fridays/
#زاهدان #بلوچستان #جمعه_خونین_زاهدان #جمعه_های_اعتراضی #خدانور_لجه_ای #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، شهرهای کوچک و بزرگ، شاهد برپایی اعتراضات سراسری و حضور گسترده مردم بودند. معترضان علیه جمهوری اسلامی و مقامات، مشخصا رهبر، شعارهای تندی میدادند.
یکی از شهرهایی که علیرغم سرکوب وحشیانه و شدید ماموران حکومت در یکی از تجمعات پس از نماز جمعه، هر بار مستحکمتر از پیش به اعتراض ادامه داد، زاهدان بود.
این روز از سوی فعالان مدنی «جمعه خونین» نامیده شد و در نتیجه این سرکوب بیش از ۱۰۰ شهروند به قتل رسیدند و شمار زیادی زخمی شدند.
علت شکلگیری این قیام مردمی و در ادامه کشتار مردم بیگناه توسط جمهوری اسلامی را در این ویدئو ببینید:
https://tavaana.org/zahedan_fridays/
#زاهدان #بلوچستان #جمعه_خونین_زاهدان #جمعه_های_اعتراضی #خدانور_لجه_ای #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊24💔11
بهرام چوبیاصل؛ اعدامی با حکم توقف اجرا
فضای شرکت «بهپرداز سامانه همراه اول» در شوک فرو رفته است. همکاران ناباورانه از هم میپرسند: «مگر ممکن است؟ مگر میشود مهندس چوبی با آنهمه شور و شوق زندگی دیگر در بین ما نباشد؟»
بهرام چوبیاصل، متخصص شناختهشده حوزه اوراکل و از نیروهای کلیدی شرکت، کسی بود که سالها برای آموزش، دریافت مدارک بینالمللی و ارتقای مهارتهای فنی به سفرهای متعدد میرفت. همین رفتوآمدها، سطح مالی مناسب، خودروهای گرانقیمت و املاک، باعث شد در نگاه امنیتیها به او «مشکوک» جلوه کند.
پروندهای از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴
بهرام نخستین بار در سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد؛ اتهام «هک سامانههای دولتی» و «جاسوسی» بر او چسباندند. اما در نهایت پس از محاکمه، از تمام اتهامات تبرئه و آزاد شد.
سالها گذشت تا دوباره در اردیبهشت ۱۴۰۲ در تبریز بازداشت و به تهران منتقل شد. او دو سال و پنج ماه در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی ماند؛ پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ار جامع شد، جایی که حتی درخواست دادستان وقت مبنی بر منع تعقیب، با بیاعتنایی قاضی صلواتی روبهرو شد. صلواتی ـ برخلاف نظر دادستان ـ حکم اعدام صادر کرد. این حکم ابتدا در دیوان عالی نقض شد، اما بار دیگر در شعبه همعرض و سپس در دیوان تأیید گردید.
توقف اجرا، اما اجرای حکم
۵ مهر ۱۴۰۴ وکیل او درخواست اعاده دادرسی دوم را ثبت کرد. همان روز، شعبه دیوان عالی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر و ابلاغ کرد. با این حال، بهرام در سکوت خبری، از اوین به قزلحصار منتقل شد و سحرگاه روز بعد اعدام گردید. حتی نام او در خبرگزاری میزان به اشتباه «بهمن» درج شد؛ خطایی که ابهام بیشتری برانگیخت.
بهرام چوبین، فرزند حسن، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ در تبریز بود. در دانشگاه تبریز، رشته کامپیوتر خوانده بود و بعدها در شرکتهای تخصصی مثل پژواک رایانه و بهپرداز سامانه همراه اول مشغول به کار شد. او همچنین عضو هیأت مدیره شرکت «آتی فنآور آراز منطقه آزاد ماکو» بود. او از همسرش جدا شده بود و زندگی پرچالش خانوادگی داشت. در این مدت تنها خواهرش، مهناز، هر هفته از تبریز برای ملاقات میآمد. پدر و مادر سالخوردهاش، هر دو در سن بالای ۸۵ سال، توان رفتن به زندان برای ملاقات فرزندشان را نداشتند.
در بهپرداز، همکارانش هنوز جرئت نمیکنند علنی درباره او حرف بزنند. برخی میگویند سیاسی نبود و برایش پاپوش امنیتی دوخته شد. اما همه در یک چیز همنظرند: او متخصصی توانمند، متمول و پرانرژی بود که ناگهان از زندگیشان حذف شد.
یک فرد مطلع میگوید همسر سابق بهرام که او هم در اثر سرطان درگذشته، برای او پاپوش درست کرده، اما در این مورد مطمئن نیست.
بهرام چوبی با آنکه متخصص کامپیوتر بود، در شبکههای اجتماعی حضور فعالی نداشت. فیسبوک او چند تصویر دارد که در سال ۲۰۱۰ بارگذاری شدهاند، در توییتر تنها دو توییت را ریتوییت کرده بود، در لینکدین یک اکانت غیر فعال داشت و در اینستاگرام هم اکانتش که سال ۲۰۱۶ ساخته شده است، غیر فعال بوده است.
در ویدیویی که جمهوری اسلامی درباره بهرام چوبی درست کرده است، مکالماتی منتسب به او پخش شده است که به نظر غیرمنطقی میآید. به نظر میرسد بهرام چوبی هم همچون محسن لنگرنشین، بابک شهبازی و سایر افرادی که اخیرا اعدام شدهاند، قربانی پروندهسازی و مستندات جعلی بوده باشد.
اعدام بهرام چوبیاصل با وجود حکم توقف اجرا، یکی از نمونههای تکاندهنده بیاعتنایی نهادهای امنیتی و قضایی به اصول دادرسی و حقوق متهم است. تضاد آشکار میان نظر دادستان و حکم قاضی، نقض و تأیید متناقض دیوان، و در نهایت شتابزدگی در اجرای حکم، سؤالی بزرگ را باقی میگذارد: چرا عجله برای گرفتن جان او اینچنین بیپروا بود؟
#بهرام_چوبی_اصل #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فضای شرکت «بهپرداز سامانه همراه اول» در شوک فرو رفته است. همکاران ناباورانه از هم میپرسند: «مگر ممکن است؟ مگر میشود مهندس چوبی با آنهمه شور و شوق زندگی دیگر در بین ما نباشد؟»
بهرام چوبیاصل، متخصص شناختهشده حوزه اوراکل و از نیروهای کلیدی شرکت، کسی بود که سالها برای آموزش، دریافت مدارک بینالمللی و ارتقای مهارتهای فنی به سفرهای متعدد میرفت. همین رفتوآمدها، سطح مالی مناسب، خودروهای گرانقیمت و املاک، باعث شد در نگاه امنیتیها به او «مشکوک» جلوه کند.
پروندهای از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴
بهرام نخستین بار در سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد؛ اتهام «هک سامانههای دولتی» و «جاسوسی» بر او چسباندند. اما در نهایت پس از محاکمه، از تمام اتهامات تبرئه و آزاد شد.
سالها گذشت تا دوباره در اردیبهشت ۱۴۰۲ در تبریز بازداشت و به تهران منتقل شد. او دو سال و پنج ماه در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی ماند؛ پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ار جامع شد، جایی که حتی درخواست دادستان وقت مبنی بر منع تعقیب، با بیاعتنایی قاضی صلواتی روبهرو شد. صلواتی ـ برخلاف نظر دادستان ـ حکم اعدام صادر کرد. این حکم ابتدا در دیوان عالی نقض شد، اما بار دیگر در شعبه همعرض و سپس در دیوان تأیید گردید.
توقف اجرا، اما اجرای حکم
۵ مهر ۱۴۰۴ وکیل او درخواست اعاده دادرسی دوم را ثبت کرد. همان روز، شعبه دیوان عالی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر و ابلاغ کرد. با این حال، بهرام در سکوت خبری، از اوین به قزلحصار منتقل شد و سحرگاه روز بعد اعدام گردید. حتی نام او در خبرگزاری میزان به اشتباه «بهمن» درج شد؛ خطایی که ابهام بیشتری برانگیخت.
بهرام چوبین، فرزند حسن، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ در تبریز بود. در دانشگاه تبریز، رشته کامپیوتر خوانده بود و بعدها در شرکتهای تخصصی مثل پژواک رایانه و بهپرداز سامانه همراه اول مشغول به کار شد. او همچنین عضو هیأت مدیره شرکت «آتی فنآور آراز منطقه آزاد ماکو» بود. او از همسرش جدا شده بود و زندگی پرچالش خانوادگی داشت. در این مدت تنها خواهرش، مهناز، هر هفته از تبریز برای ملاقات میآمد. پدر و مادر سالخوردهاش، هر دو در سن بالای ۸۵ سال، توان رفتن به زندان برای ملاقات فرزندشان را نداشتند.
در بهپرداز، همکارانش هنوز جرئت نمیکنند علنی درباره او حرف بزنند. برخی میگویند سیاسی نبود و برایش پاپوش امنیتی دوخته شد. اما همه در یک چیز همنظرند: او متخصصی توانمند، متمول و پرانرژی بود که ناگهان از زندگیشان حذف شد.
یک فرد مطلع میگوید همسر سابق بهرام که او هم در اثر سرطان درگذشته، برای او پاپوش درست کرده، اما در این مورد مطمئن نیست.
بهرام چوبی با آنکه متخصص کامپیوتر بود، در شبکههای اجتماعی حضور فعالی نداشت. فیسبوک او چند تصویر دارد که در سال ۲۰۱۰ بارگذاری شدهاند، در توییتر تنها دو توییت را ریتوییت کرده بود، در لینکدین یک اکانت غیر فعال داشت و در اینستاگرام هم اکانتش که سال ۲۰۱۶ ساخته شده است، غیر فعال بوده است.
در ویدیویی که جمهوری اسلامی درباره بهرام چوبی درست کرده است، مکالماتی منتسب به او پخش شده است که به نظر غیرمنطقی میآید. به نظر میرسد بهرام چوبی هم همچون محسن لنگرنشین، بابک شهبازی و سایر افرادی که اخیرا اعدام شدهاند، قربانی پروندهسازی و مستندات جعلی بوده باشد.
اعدام بهرام چوبیاصل با وجود حکم توقف اجرا، یکی از نمونههای تکاندهنده بیاعتنایی نهادهای امنیتی و قضایی به اصول دادرسی و حقوق متهم است. تضاد آشکار میان نظر دادستان و حکم قاضی، نقض و تأیید متناقض دیوان، و در نهایت شتابزدگی در اجرای حکم، سؤالی بزرگ را باقی میگذارد: چرا عجله برای گرفتن جان او اینچنین بیپروا بود؟
#بهرام_چوبی_اصل #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25❤15
Forwarded from گفتوشنود
محکومیت پریا مرندیز، شهروند بهایی به سه سال حبس و مجازات تکمیلی
پریا مرندیز، شهروند بهایی ساکن تهران، توسط شعبۀ ۲۳ دادگاه انقلاب این شهر به سه سال حبس تعزیری و مجازات تکمیلی محکوم شد. بر اساس حکم صادره، وی به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در طول دفاع مقدس ۱۲ روزه» به یک سال حبس و به اتهام «فعالیت تبلیغی در راستای تحکیم و تقویت رژیم صهیونیستی» به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است. افزون بر این، خانم مرندیز به مدت دو سال از فعالیت در فضای مجازی محروم شده است.
مطابق رأی دادگاه، اشد مجازات قابل اجرا خواهد بود، اما ۱۸ ماه از دوران حبس او به مدت پنج سال تعلیق شده است. جلسه رسیدگی به اتهامات وی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ برگزار شد و این حکم ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی است.
در حکومت مذهبی جمهوری اسلامی، شهروندان بهایی بهعنوان بزرگترین گروه اقلیت مذهبی همواره با شدیدترین فشارها و محدودیتها مواجهاند. آنان از حق تحصیل در دانشگاهها محروم میشوند، در عرصههای شغلی با تبعیض و ممانعت روبهرو هستند و به دلیل باورهای دینی خود تحت بازداشت، محاکمه و محکومیت قرار میگیرند. این روند سیستماتیک، نشاندهندۀ تبعیض نهادینهشده علیه بهاییان در ساختار حقوقی و اجرایی جمهوری اسلامی است.
لازم بذکر است پساز جنگ ۱۲روزه تعدادی از شهروندان بهایی علیرغم ممنوعیت فعالیت در مشاغل دولتی بدون هیچ مستند و یا دسترسی به اطلاعات متهم و محکوم به جاسوسی شدهاند.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محکومیت پریا مرندیز، شهروند بهایی به سه سال حبس و مجازات تکمیلی
پریا مرندیز، شهروند بهایی ساکن تهران، توسط شعبۀ ۲۳ دادگاه انقلاب این شهر به سه سال حبس تعزیری و مجازات تکمیلی محکوم شد. بر اساس حکم صادره، وی به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در طول دفاع مقدس ۱۲ روزه» به یک سال حبس و به اتهام «فعالیت تبلیغی در راستای تحکیم و تقویت رژیم صهیونیستی» به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است. افزون بر این، خانم مرندیز به مدت دو سال از فعالیت در فضای مجازی محروم شده است.
مطابق رأی دادگاه، اشد مجازات قابل اجرا خواهد بود، اما ۱۸ ماه از دوران حبس او به مدت پنج سال تعلیق شده است. جلسه رسیدگی به اتهامات وی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ برگزار شد و این حکم ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی است.
در حکومت مذهبی جمهوری اسلامی، شهروندان بهایی بهعنوان بزرگترین گروه اقلیت مذهبی همواره با شدیدترین فشارها و محدودیتها مواجهاند. آنان از حق تحصیل در دانشگاهها محروم میشوند، در عرصههای شغلی با تبعیض و ممانعت روبهرو هستند و به دلیل باورهای دینی خود تحت بازداشت، محاکمه و محکومیت قرار میگیرند. این روند سیستماتیک، نشاندهندۀ تبعیض نهادینهشده علیه بهاییان در ساختار حقوقی و اجرایی جمهوری اسلامی است.
لازم بذکر است پساز جنگ ۱۲روزه تعدادی از شهروندان بهایی علیرغم ممنوعیت فعالیت در مشاغل دولتی بدون هیچ مستند و یا دسترسی به اطلاعات متهم و محکوم به جاسوسی شدهاند.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔22🕊5❤4
صبح امروز ۸ مهرماه یک اتوبوس حامل دانشجویان در استان سمنان واژگون شد. این حادثه به مرگ دو دانشجو و زخمی شدن ۱۲ نفر دیگر انجامید؛ دو نفر از مصدومان در وضعیت وخیم قرار دارند و باقی به بیمارستان کوثر منتقل شدهاند.
پلیس راهنمایی و رانندگی علت سانحه را خوابآلودگی راننده اعلام کردهاند؛ رانندهای که دانشجویان پیشتر بارها نسبت به رفتارهای غیرطبیعی و بیکفایتی او هشدار داده و حتی تصاویر مستند ارائه کرده بودند، اما هیچ اقدامی برای تغییر یا نظارت صورت نگرفت.
این حادثه تازهترین نمونه از سلسله فجایعی است که دانشجویان در ایران قربانی آن میشوند. طی سالهای اخیر بارها سوانح مشابه در مسیرهای دانشگاهی تکرار شده، بدون آنکه سازوکار ایمنسازی حملونقل دانشجویی اصلاح شود.
بیتوجهی و کوتاهی نهادهای مسئول در جمهوری اسلامی عامل اصلی تداوم این مرگهای قابل پیشگیری است؛ مرگهایی که هر بار تنها با وعده پیگیری و بینتیجه رها میشوند.
#دانشجویان #تصادف #نه_به_جمهوری_اسلامی
صبح امروز ۸ مهرماه یک اتوبوس حامل دانشجویان در استان سمنان واژگون شد. این حادثه به مرگ دو دانشجو و زخمی شدن ۱۲ نفر دیگر انجامید؛ دو نفر از مصدومان در وضعیت وخیم قرار دارند و باقی به بیمارستان کوثر منتقل شدهاند.
پلیس راهنمایی و رانندگی علت سانحه را خوابآلودگی راننده اعلام کردهاند؛ رانندهای که دانشجویان پیشتر بارها نسبت به رفتارهای غیرطبیعی و بیکفایتی او هشدار داده و حتی تصاویر مستند ارائه کرده بودند، اما هیچ اقدامی برای تغییر یا نظارت صورت نگرفت.
این حادثه تازهترین نمونه از سلسله فجایعی است که دانشجویان در ایران قربانی آن میشوند. طی سالهای اخیر بارها سوانح مشابه در مسیرهای دانشگاهی تکرار شده، بدون آنکه سازوکار ایمنسازی حملونقل دانشجویی اصلاح شود.
بیتوجهی و کوتاهی نهادهای مسئول در جمهوری اسلامی عامل اصلی تداوم این مرگهای قابل پیشگیری است؛ مرگهایی که هر بار تنها با وعده پیگیری و بینتیجه رها میشوند.
#دانشجویان #تصادف #نه_به_جمهوری_اسلامی
❤16💔16👎1
دلار در سربالایی ماشه، معیشت در سرازیری فساد
فعال شدن «مکانیزم ماشه» نقطهای تازه در سقوط اقتصاد ایران است. بازگشت تحریمهای شورای امنیت نهتنها فشارهای خارجی را دوچندان میکند، بلکه بهدلیل وابستگی شدید اقتصاد کشور به ارز و تجارت خارجی، بلافاصله خود را در بازار ارز و سفره مردم نشان میدهد. دلار با شتابی بیسابقه در سربالایی قرار گرفته و هر روز سقفهای تازهای را میشکند.
این جهش ارزی بهسرعت به کالاها و خدمات سرایت میکند. هر افزایش نرخ دلار به معنای گرانتر شدن مواد اولیه، کالاهای وارداتی، دارو و حتی مایحتاج روزمره مردم است. معیشت عمومی در سرازیری تند قرار گرفته؛ قدرت خرید بهطور مستمر کاهش مییابد و طبقه متوسط بیش از پیش تحلیل میرود. نتیجه، انباشت نارضایتی اجتماعی و گسترش فقر در لایههای مختلف جامعه است.
در این میان، حکومت به جای اصلاح ساختارها یا تلاش برای کاهش فشار، همچنان بر سیاستهای امنیتی و تمامیتخواهانه تکیه میکند. فساد سیستماتیک و رانتخواری منابع اندک کشور را به جیب گروههای خاص میریزد و مردم عادی را بیپناهتر از همیشه رها میسازد. فاصله میان درآمدها و هزینههای واقعی زندگی روزبهروز بیشتر میشود.
بیکاری و تعطیلی کسبوکارها هم همزاد این شرایطاند. سرمایهگذاران داخلی و خارجی بهدلیل بیثباتی اقتصادی و سیاسی رغبتی برای فعالیت ندارند. در چنین شرایطی جوانان یا در صف مهاجرت قرار میگیرند یا درگیر مشاغل موقت و بیثبات میشوند. این چرخه معیوب، نیروی کار مولد را از جامعه میگیرد و آیندهای تاریکتر میسازد.
چشمانداز پیشِ رو، بدون تغییر جدی در حکمرانی، امیدی به بهبود نمیدهد. دلار همچنان در مسیر سربالایی «ماشه» میتازد و معیشت مردم در سرازیری حکومتی فاسد و تمامیتخواه سقوط میکند. تنها با اصلاحات عمیق، شفافیت، و پذیرش مسئولیت در سطح سیاسی و اقتصادی توسط حکومتی برآمده از مردم و به خواست مردم میتوان جلوی شتاب این سقوط را گرفت؛ امری که با وضع موجود، بعید به نظر میرسد.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #معیشت #نرخ_ارز #ماشه
@Tavaana_TavaanaTech
دلار در سربالایی ماشه، معیشت در سرازیری فساد
فعال شدن «مکانیزم ماشه» نقطهای تازه در سقوط اقتصاد ایران است. بازگشت تحریمهای شورای امنیت نهتنها فشارهای خارجی را دوچندان میکند، بلکه بهدلیل وابستگی شدید اقتصاد کشور به ارز و تجارت خارجی، بلافاصله خود را در بازار ارز و سفره مردم نشان میدهد. دلار با شتابی بیسابقه در سربالایی قرار گرفته و هر روز سقفهای تازهای را میشکند.
این جهش ارزی بهسرعت به کالاها و خدمات سرایت میکند. هر افزایش نرخ دلار به معنای گرانتر شدن مواد اولیه، کالاهای وارداتی، دارو و حتی مایحتاج روزمره مردم است. معیشت عمومی در سرازیری تند قرار گرفته؛ قدرت خرید بهطور مستمر کاهش مییابد و طبقه متوسط بیش از پیش تحلیل میرود. نتیجه، انباشت نارضایتی اجتماعی و گسترش فقر در لایههای مختلف جامعه است.
در این میان، حکومت به جای اصلاح ساختارها یا تلاش برای کاهش فشار، همچنان بر سیاستهای امنیتی و تمامیتخواهانه تکیه میکند. فساد سیستماتیک و رانتخواری منابع اندک کشور را به جیب گروههای خاص میریزد و مردم عادی را بیپناهتر از همیشه رها میسازد. فاصله میان درآمدها و هزینههای واقعی زندگی روزبهروز بیشتر میشود.
بیکاری و تعطیلی کسبوکارها هم همزاد این شرایطاند. سرمایهگذاران داخلی و خارجی بهدلیل بیثباتی اقتصادی و سیاسی رغبتی برای فعالیت ندارند. در چنین شرایطی جوانان یا در صف مهاجرت قرار میگیرند یا درگیر مشاغل موقت و بیثبات میشوند. این چرخه معیوب، نیروی کار مولد را از جامعه میگیرد و آیندهای تاریکتر میسازد.
چشمانداز پیشِ رو، بدون تغییر جدی در حکمرانی، امیدی به بهبود نمیدهد. دلار همچنان در مسیر سربالایی «ماشه» میتازد و معیشت مردم در سرازیری حکومتی فاسد و تمامیتخواه سقوط میکند. تنها با اصلاحات عمیق، شفافیت، و پذیرش مسئولیت در سطح سیاسی و اقتصادی توسط حکومتی برآمده از مردم و به خواست مردم میتوان جلوی شتاب این سقوط را گرفت؛ امری که با وضع موجود، بعید به نظر میرسد.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #معیشت #نرخ_ارز #ماشه
@Tavaana_TavaanaTech
💔25❤3
Forwarded from گفتوشنود
دادگاه تجدیدنظر استان تهران، محکومیت پنج نوکیش مسیحی را به اتهامات مرتبط با باورهای مسیحی تأیید کرد. این پنج شهروند در مجموع به ۴۱ سال و ۱۰ ماه حبس محکوم شدهاند.
بر اساس این گزارش در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم حبس پنج نوکیش مسیحی به نامهای مرتضی (کالوین) فقانپور ساسی، ابوالفضل (بنیامین) احمدزاده خاجانی و حسامالدین (یحیی) محمد جنیدی و دو تن دیگر (اسامی محفوظ) را تایید کرد.
بر اساس این حکم، هر یک از این پنج شهروند مسیحی به اتهام «فعالیت آموزشی و تبلیغی انحرافی مغایر و مخل شرع اسلام با وصف ارتباط با خارج از کشور» به ۷ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه حبس تعزیری محکوم شدهاند. علاوه بر این، مرتضی فقانپور ساسی به اتهام «توهین به رهبری» نیز به ۱۷ ماه حبس اضافی محکوم شده است. دادگاه تجدیدنظر با تأکید بر «اجرای اشد مجازات»، اعلام کرده است که شدیدترین حکم (۷ سال و ۶ ماه حبس) برای این افراد اجرا خواهد شد.
دادگاه دلایل تائید این حکم را گزارشهای وزارت اطلاعات، اظهارات متهمان و مستندات پرونده اعلام کرده و به مواردی چون «برگزاری کلیساهای خانگی»، «تبلیغ و ترویج مسیحیت»، «شرکت در دانشگاه مجازی مستقر در خارج از کشور»، «سفر به ترکیه برای شرکت در دورههای آموزش مسیحیت» و «جذب افراد به مسیحیت» استناد کرده است.
دادگاه اعلام کرد رأی بدوی از حیث رسیدگی و رعایت تشریفات با مقررات منطبق است و دلایل ارائهشده در تجدیدنظر مشمول شقوق ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری نیست؛ لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی، رأی را تأیید کرد.
لازم به ذکر است بخش دیگری از پرونده نوکیش مسیحی، مرتضی فقانپور ساسی از بابت اتهام توهین به مقدسات به شعبه ۱۰۴ دادگاه کیفری دو شهرستان ورامین، به ریاست قاضی محمدحسین اسمعیل مورینه ارجاع شده است که جلسه دادرسی به این اتهام نیز در تاریخ ۱۵ مهرماه در مرجع قضایی مورد اشاره برگزار خواهد شد.
حکومت جمهوری اسلامی کلیساهای فارسیزبان را تعطیل کرده و با حمله به منازل مسیحیان و کلیساهای خانگی، مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار میدهد.از جمله اتهامات نوکیشان مسیحی میتوان از ترویج «مسیحیت صهیونیستی»، «عضویت در گروهای مخالف نظام» برای «برهم زدن امنیت ملی» و «جذب مسلمانان به کلیسای خانگی» نام برد. دادگاههای حکومت بارها با ارائه اتهاماتی از این قبیل و بدون ارائه مدرک و مستندات، مسیحیان را روانه زندان کرده است.
منبع آژانس خبری مسیحیان ایران
@mohabatnews
#نوکیش_مسیحی #زندان #رواداری #آزادی_ادیان #گفتگو_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دادگاه تجدیدنظر استان تهران، محکومیت پنج نوکیش مسیحی را به اتهامات مرتبط با باورهای مسیحی تأیید کرد. این پنج شهروند در مجموع به ۴۱ سال و ۱۰ ماه حبس محکوم شدهاند.
بر اساس این گزارش در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم حبس پنج نوکیش مسیحی به نامهای مرتضی (کالوین) فقانپور ساسی، ابوالفضل (بنیامین) احمدزاده خاجانی و حسامالدین (یحیی) محمد جنیدی و دو تن دیگر (اسامی محفوظ) را تایید کرد.
بر اساس این حکم، هر یک از این پنج شهروند مسیحی به اتهام «فعالیت آموزشی و تبلیغی انحرافی مغایر و مخل شرع اسلام با وصف ارتباط با خارج از کشور» به ۷ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه حبس تعزیری محکوم شدهاند. علاوه بر این، مرتضی فقانپور ساسی به اتهام «توهین به رهبری» نیز به ۱۷ ماه حبس اضافی محکوم شده است. دادگاه تجدیدنظر با تأکید بر «اجرای اشد مجازات»، اعلام کرده است که شدیدترین حکم (۷ سال و ۶ ماه حبس) برای این افراد اجرا خواهد شد.
دادگاه دلایل تائید این حکم را گزارشهای وزارت اطلاعات، اظهارات متهمان و مستندات پرونده اعلام کرده و به مواردی چون «برگزاری کلیساهای خانگی»، «تبلیغ و ترویج مسیحیت»، «شرکت در دانشگاه مجازی مستقر در خارج از کشور»، «سفر به ترکیه برای شرکت در دورههای آموزش مسیحیت» و «جذب افراد به مسیحیت» استناد کرده است.
دادگاه اعلام کرد رأی بدوی از حیث رسیدگی و رعایت تشریفات با مقررات منطبق است و دلایل ارائهشده در تجدیدنظر مشمول شقوق ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری نیست؛ لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی، رأی را تأیید کرد.
لازم به ذکر است بخش دیگری از پرونده نوکیش مسیحی، مرتضی فقانپور ساسی از بابت اتهام توهین به مقدسات به شعبه ۱۰۴ دادگاه کیفری دو شهرستان ورامین، به ریاست قاضی محمدحسین اسمعیل مورینه ارجاع شده است که جلسه دادرسی به این اتهام نیز در تاریخ ۱۵ مهرماه در مرجع قضایی مورد اشاره برگزار خواهد شد.
حکومت جمهوری اسلامی کلیساهای فارسیزبان را تعطیل کرده و با حمله به منازل مسیحیان و کلیساهای خانگی، مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار میدهد.از جمله اتهامات نوکیشان مسیحی میتوان از ترویج «مسیحیت صهیونیستی»، «عضویت در گروهای مخالف نظام» برای «برهم زدن امنیت ملی» و «جذب مسلمانان به کلیسای خانگی» نام برد. دادگاههای حکومت بارها با ارائه اتهاماتی از این قبیل و بدون ارائه مدرک و مستندات، مسیحیان را روانه زندان کرده است.
منبع آژانس خبری مسیحیان ایران
@mohabatnews
#نوکیش_مسیحی #زندان #رواداری #آزادی_ادیان #گفتگو_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔26❤4🕊2
انتقال چند زندانی محکوم به اعدام، از جمله یک زندانی بیمار، به سلول انفرادی در قزلحصار
صبح دوشنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۴، عباس کیخواه، زندانی محکوم به اعدام، از بهداری واحد ۴ زندان قزلحصار ـ جایی که در بخش ویژه ایزوله بیماران سل نگهداری میشد ـ به سلول انفرادی موسوم به «سوییت» (ویژه زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام) منتقل شد.
بر اساس اطلاعات رسیده، او از سال ۱۳۹۷ به اتهام «حمل و نگهداری مواد مخدر (۳/۵ کیلو شیشه)» در زندان قزلحصار محبوس بوده است. اکنون حکم اعدام وی برای سحرگاه چهارشنبه تعیین شده و او به همراه چند زندانی دیگر از واحدهای مختلف قزلحصار در آستانه اجرای حکم قرار دارد.
این انتقال، طبق روال مرسوم در زندانهای ایران، آخرین مرحله پیش از اجرای حکم اعدام به شمار میرود..
لازم به ذکر است، اجرای حکم اعدام به شکل بیسابقهای در ایران افزایش یافته است.
دکتر مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در حقوقبشر ایران، با انتشار بیانیهای نسبت به رشد هولناک آمار اعدام توسط جمهوری اسلامی هشدار داد.
در این بیانیه آمده است «موج بیسابقه اعدامها را بسیار هولناک یافتم، در سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴) بیش از هزارنفر در کمتر از ۹ ماه اعدام شدهاند.
در هفتههای اخیر با میانگین به دار آویختن بیش از ۹ نفر در روز، به نظر میرسد ایران اعدامها را در مقیاسی صنعتی اجرا میکند که نشانه نقض جدی حق حیات است.»
البته در این بیانیه اشاره شده است که این آمار بنابر اعلام رسمی مقامات جمهوری اسلامی است و «به دلیل نبود شفافیت در ایران، احتمالاً رقم واقعی بهطور قابل توجهی بالاتر است.»
در پایان این بیانیه بار دیگر با لحنی تند از جمهوری اسلامی خواسته شده که «فورا تعلیق رسمی همه اعدامها را برقرار کند، دادههای مربوط به احکام اعدام و اجرای آنها را ارائه دهد، جامعه بینالمللی نمیتواند در برابر چنین نقضهای نظاممندِ حق حیات سکوت کند. دولتها باید اقدامهای دیپلماتیک ملموسی برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت توقف این موج اعدامها انجام دهند.»
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صبح دوشنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۴، عباس کیخواه، زندانی محکوم به اعدام، از بهداری واحد ۴ زندان قزلحصار ـ جایی که در بخش ویژه ایزوله بیماران سل نگهداری میشد ـ به سلول انفرادی موسوم به «سوییت» (ویژه زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام) منتقل شد.
بر اساس اطلاعات رسیده، او از سال ۱۳۹۷ به اتهام «حمل و نگهداری مواد مخدر (۳/۵ کیلو شیشه)» در زندان قزلحصار محبوس بوده است. اکنون حکم اعدام وی برای سحرگاه چهارشنبه تعیین شده و او به همراه چند زندانی دیگر از واحدهای مختلف قزلحصار در آستانه اجرای حکم قرار دارد.
این انتقال، طبق روال مرسوم در زندانهای ایران، آخرین مرحله پیش از اجرای حکم اعدام به شمار میرود..
لازم به ذکر است، اجرای حکم اعدام به شکل بیسابقهای در ایران افزایش یافته است.
دکتر مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در حقوقبشر ایران، با انتشار بیانیهای نسبت به رشد هولناک آمار اعدام توسط جمهوری اسلامی هشدار داد.
در این بیانیه آمده است «موج بیسابقه اعدامها را بسیار هولناک یافتم، در سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴) بیش از هزارنفر در کمتر از ۹ ماه اعدام شدهاند.
در هفتههای اخیر با میانگین به دار آویختن بیش از ۹ نفر در روز، به نظر میرسد ایران اعدامها را در مقیاسی صنعتی اجرا میکند که نشانه نقض جدی حق حیات است.»
البته در این بیانیه اشاره شده است که این آمار بنابر اعلام رسمی مقامات جمهوری اسلامی است و «به دلیل نبود شفافیت در ایران، احتمالاً رقم واقعی بهطور قابل توجهی بالاتر است.»
در پایان این بیانیه بار دیگر با لحنی تند از جمهوری اسلامی خواسته شده که «فورا تعلیق رسمی همه اعدامها را برقرار کند، دادههای مربوط به احکام اعدام و اجرای آنها را ارائه دهد، جامعه بینالمللی نمیتواند در برابر چنین نقضهای نظاممندِ حق حیات سکوت کند. دولتها باید اقدامهای دیپلماتیک ملموسی برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت توقف این موج اعدامها انجام دهند.»
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25🕊3❤2👍1
Forwarded from گفتوشنود
طرح ۲۰مادهای و چشمانداز صلح
افق امیدبخش همزیستی مسالمتآمیز و مدارا
مقدمه
طرح ۲۰ مادهای پرزیدنت ترامپ، تلاشی برای ترسیم نقشه راهی جامع در جهت پایان دادن به درگیری و ایجاد افقی تازه برای صلح در خاورمیانه است. این طرح نهتنها به جنبههای امنیتی و سیاسی توجه کرده، بلکه بر ابعاد انسانی، اجتماعی و فرهنگی مناقشه نیز تمرکز دارد. از میان مواد متعدد این طرح، دو ماده که بر «گفتوگوی بینادیانی» و «ایجاد افق سیاسی برای همزیستی مسالمتآمیز» تأکید میکنند، جایگاه ویژهای دارند؛ زیرا نشان میدهند که فراتر از مسائل روزمره جنگ، رویکردی عمیقتر برای تغییر نگرشها و ایجاد بستر پایدار صلح در نظر گرفته شده است.
۱. اهمیت تمرکز بر گفتوگوی ادیانی بر پایه مدارا
وقتی طرح تأکید میکند که روند گفتوگوی بین ادیان، با محور ارزشهایی مانند مدارا و همزیستی مسالمتآمیز آغاز شود، این به معنای ورود به یک سطح جدید در گفتوگوهاست: سطحی که نه صرفاً سیاست و مرز، بلکه باورها، هویتها و روایتها را دربرمیگیرد. اگر این گفتوگوها صادقانه باشند، میتوانند به تغییر نگرشها در هر دو طرف کمک کنند، به گونهای که جامعه فلسطینی و جامعه اسرائیلی – و حتی جوامع بینالمللی – بتوانند از روایتهای تقابلی فاصله بگیرند و فضایی از درک متقابل شکل گیرد.
۲. تاکید بر تغییر روایتها و منافع صلح
در متن طرح آمده است که گفتوگو باید منجر به تغییر نگرشها و روایتها شود و بر منافع صلح تأکید کند. این نکته حائز اهمیت است، چون یکی از موانع عمیق در مناقشه فلسطین–اسرائیل، علقههای هویتی و داستانهای تاریخی است که هر طرف با آنها بزرگ شده است. اگر گفتوگو بتواند این «داستانسازیها» را نقد کند و فضا را به سمت روایتهایی بکشاند که صلح، همزیستی و حقوق انسانی مشترک را برجسته میکند، آنگاه زمینه برای توافق سیاسی هم تقویت میشود.
۳. نقش ایالات متحده به عنوان تسهیلکننده گفتوگو
در متن اشاره شده که ایالات متحده قصد دارد گفتوگویی بین اسرائیلیها و فلسطینیها ترتیب دهد تا بر افق سیاسی همزیستی مسالمتآمیز تمرکز شود. اگر ایالات متحده بتواند نقش بیطرفانه و اعتمادساز ایفا کند، تضمینی فراهم آورد که طرفین به میز گفتوگو بیایند و احساس کنند شنیده میشوند. این نقش واشنگتن میتواند تضمینکننده ادامه مذاکرات باشد، به شرط آنکه فشار بیشتر بر مصالح واقعی و تامین منافع مشترک صلح وارد شود.
۴. ترکیب نگاه میدانی با جزئیات طرحمحور
طرز نگارش طرح بیست مادهای پرزیدنت ترامپ نشان میدهد که وی قصد دارد از مفاهیم کلی فراتر رفته و به جزئیات اجرایی، مانند بازگرداندن اسیران، آتشبس، حکومت فنیتکنوکرات، و نهاد موقت بینالمللی ورود کند. این جزئیات اگر به درستی به کار گرفته شوند، میتوانند ابزارهایی فراهم آورند که گفتوگو را از سطح شعار به اقدامات ملموس برسانند.
۵. افق امیدبخش همزیستی و اعتمادسازی بلندمدت
اگر این طرح و گفتوگو بتوانند به تدریج اجازه دهند که فلسطینیان و اسرائیلیان همدیگر را به عنوان همزیستان بالقوه ببینند، نه فقط رقیب یا دشمن، آنگاه میتوان به ساختن زیرساختهای اعتماد و پروژههای مشترک پرداخت: اقتصاد مشترک، همکاری زیستمحیطی، پروژههای زیرساختی دوطرفه، تبادل فرهنگی و آموزشی و غیره. این فرآیند ممکن است سالها طول بکشد، اما اگر دو مادهای که تأکید شدهاند بتوانند فضای گفتوگوی پایدار ایجاد کنند، امید به آیندهای آرام و صلحآمیز در منطقه زنده خواهد ماند.
#صلح #پیمان_ابراهیم #فلسطین #اسرائیل #مدارا #همزیستی_مسالمت_آمیز #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
افق امیدبخش همزیستی مسالمتآمیز و مدارا
مقدمه
طرح ۲۰ مادهای پرزیدنت ترامپ، تلاشی برای ترسیم نقشه راهی جامع در جهت پایان دادن به درگیری و ایجاد افقی تازه برای صلح در خاورمیانه است. این طرح نهتنها به جنبههای امنیتی و سیاسی توجه کرده، بلکه بر ابعاد انسانی، اجتماعی و فرهنگی مناقشه نیز تمرکز دارد. از میان مواد متعدد این طرح، دو ماده که بر «گفتوگوی بینادیانی» و «ایجاد افق سیاسی برای همزیستی مسالمتآمیز» تأکید میکنند، جایگاه ویژهای دارند؛ زیرا نشان میدهند که فراتر از مسائل روزمره جنگ، رویکردی عمیقتر برای تغییر نگرشها و ایجاد بستر پایدار صلح در نظر گرفته شده است.
۱. اهمیت تمرکز بر گفتوگوی ادیانی بر پایه مدارا
وقتی طرح تأکید میکند که روند گفتوگوی بین ادیان، با محور ارزشهایی مانند مدارا و همزیستی مسالمتآمیز آغاز شود، این به معنای ورود به یک سطح جدید در گفتوگوهاست: سطحی که نه صرفاً سیاست و مرز، بلکه باورها، هویتها و روایتها را دربرمیگیرد. اگر این گفتوگوها صادقانه باشند، میتوانند به تغییر نگرشها در هر دو طرف کمک کنند، به گونهای که جامعه فلسطینی و جامعه اسرائیلی – و حتی جوامع بینالمللی – بتوانند از روایتهای تقابلی فاصله بگیرند و فضایی از درک متقابل شکل گیرد.
۲. تاکید بر تغییر روایتها و منافع صلح
در متن طرح آمده است که گفتوگو باید منجر به تغییر نگرشها و روایتها شود و بر منافع صلح تأکید کند. این نکته حائز اهمیت است، چون یکی از موانع عمیق در مناقشه فلسطین–اسرائیل، علقههای هویتی و داستانهای تاریخی است که هر طرف با آنها بزرگ شده است. اگر گفتوگو بتواند این «داستانسازیها» را نقد کند و فضا را به سمت روایتهایی بکشاند که صلح، همزیستی و حقوق انسانی مشترک را برجسته میکند، آنگاه زمینه برای توافق سیاسی هم تقویت میشود.
۳. نقش ایالات متحده به عنوان تسهیلکننده گفتوگو
در متن اشاره شده که ایالات متحده قصد دارد گفتوگویی بین اسرائیلیها و فلسطینیها ترتیب دهد تا بر افق سیاسی همزیستی مسالمتآمیز تمرکز شود. اگر ایالات متحده بتواند نقش بیطرفانه و اعتمادساز ایفا کند، تضمینی فراهم آورد که طرفین به میز گفتوگو بیایند و احساس کنند شنیده میشوند. این نقش واشنگتن میتواند تضمینکننده ادامه مذاکرات باشد، به شرط آنکه فشار بیشتر بر مصالح واقعی و تامین منافع مشترک صلح وارد شود.
۴. ترکیب نگاه میدانی با جزئیات طرحمحور
طرز نگارش طرح بیست مادهای پرزیدنت ترامپ نشان میدهد که وی قصد دارد از مفاهیم کلی فراتر رفته و به جزئیات اجرایی، مانند بازگرداندن اسیران، آتشبس، حکومت فنیتکنوکرات، و نهاد موقت بینالمللی ورود کند. این جزئیات اگر به درستی به کار گرفته شوند، میتوانند ابزارهایی فراهم آورند که گفتوگو را از سطح شعار به اقدامات ملموس برسانند.
۵. افق امیدبخش همزیستی و اعتمادسازی بلندمدت
اگر این طرح و گفتوگو بتوانند به تدریج اجازه دهند که فلسطینیان و اسرائیلیان همدیگر را به عنوان همزیستان بالقوه ببینند، نه فقط رقیب یا دشمن، آنگاه میتوان به ساختن زیرساختهای اعتماد و پروژههای مشترک پرداخت: اقتصاد مشترک، همکاری زیستمحیطی، پروژههای زیرساختی دوطرفه، تبادل فرهنگی و آموزشی و غیره. این فرآیند ممکن است سالها طول بکشد، اما اگر دو مادهای که تأکید شدهاند بتوانند فضای گفتوگوی پایدار ایجاد کنند، امید به آیندهای آرام و صلحآمیز در منطقه زنده خواهد ماند.
#صلح #پیمان_ابراهیم #فلسطین #اسرائیل #مدارا #همزیستی_مسالمت_آمیز #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔13❤4👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توماج صالحی، هنرمند و رپر منتقد و زندانی سیاسی سابق، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
آدما به توجهِ خانوادهشون نیاز دارن، ما خانوادهی همدیگه هستیم♥️
توماج در این ویدیو درباره مقاومت زندانیان و تلاش آنها برای نشان دادن مقاومت خود به جامعه و روحیه دادن به جامعه، علی رغم همه مشکلات در زندان صحبت میکند.
آقای صالحی خواستار حمایت از زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها شد و نوشت:
«پارههای تنمون رو که اسیر شدند فراموش نکنیم، تنها دلگرمی زندانیها رو ازشون دریغ نکنیم، آدما به توجهِ خانوادهشون نیاز دارن، ما خانوادهی همدیگه هستیم♥️»
آقای صالحی در این ویدیو تاکید میکند که از زندانیان گمنام حمایت کنیم و نگذاریم که زندانیان سیاسی فراموش شوند.
#توماج_صالحی #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آدما به توجهِ خانوادهشون نیاز دارن، ما خانوادهی همدیگه هستیم♥️
توماج در این ویدیو درباره مقاومت زندانیان و تلاش آنها برای نشان دادن مقاومت خود به جامعه و روحیه دادن به جامعه، علی رغم همه مشکلات در زندان صحبت میکند.
آقای صالحی خواستار حمایت از زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها شد و نوشت:
«پارههای تنمون رو که اسیر شدند فراموش نکنیم، تنها دلگرمی زندانیها رو ازشون دریغ نکنیم، آدما به توجهِ خانوادهشون نیاز دارن، ما خانوادهی همدیگه هستیم♥️»
آقای صالحی در این ویدیو تاکید میکند که از زندانیان گمنام حمایت کنیم و نگذاریم که زندانیان سیاسی فراموش شوند.
#توماج_صالحی #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤55👎9👍5
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
طالبان با مشورت جمهوری اسلامی و روسیه، اینترنت را قطع کرده است
منابع امنیتی به افغانستاناینترنشنال اطلاع دادهاند که هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، پس از رایزنی با جمهوری اسلامی ایران و روسیه، دستور قطع کامل اینترنت در افغانستان را صادر کرده است.
هدف از این اقدام جلوگیری از دسترسی و نظارت کشورهای غربی بر تحولات افغانستان و ایجاد محدودیت برای ارتباطات آنلاین بوده است.
به گفته این منابع، رهبر طالبان معتقد است که افغانستان در حال حاضر زیر «اشغال هوایی و دیجیتالی» ایالات متحده آمریکا قرار دارد و قطع اینترنت بخشی از مقابله با این وضعیت است.
اما کارشناسان معتقدند دلیل اصلی، ناتوانی فنی و مالی طالبان برای اجرای فیلترینگ متمرکز است. از این رو، طالبان راه قطع کامل دسترسی را برگزیدند. این تصمیم زندگی مردم، کنسولگریها، تجارت بینالمللی و نقل و انتقالات بانکی را مختل کرده است.
💰 tavaanatech
منابع امنیتی به افغانستاناینترنشنال اطلاع دادهاند که هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، پس از رایزنی با جمهوری اسلامی ایران و روسیه، دستور قطع کامل اینترنت در افغانستان را صادر کرده است.
هدف از این اقدام جلوگیری از دسترسی و نظارت کشورهای غربی بر تحولات افغانستان و ایجاد محدودیت برای ارتباطات آنلاین بوده است.
به گفته این منابع، رهبر طالبان معتقد است که افغانستان در حال حاضر زیر «اشغال هوایی و دیجیتالی» ایالات متحده آمریکا قرار دارد و قطع اینترنت بخشی از مقابله با این وضعیت است.
اما کارشناسان معتقدند دلیل اصلی، ناتوانی فنی و مالی طالبان برای اجرای فیلترینگ متمرکز است. از این رو، طالبان راه قطع کامل دسترسی را برگزیدند. این تصمیم زندگی مردم، کنسولگریها، تجارت بینالمللی و نقل و انتقالات بانکی را مختل کرده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💔18👎4❤2🕊2