This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لیلا حسینزاده، فرزند یکی از جانباختگان جنگ، پدر واکنش به تخریب سنگ مزار کیان پیرفلک، از مردم میخواهد که بیش از پیش یاد جاویدنامان را گرامی بدارند.
او میگوید حکومت حتی از مزار یک کودک هم میهراسد.
او همچنین چند روز پیش به مناسبت روز حکومتی «دختر» نوشته بود:
«حکومت دختر کش، یک روز مذهبی را روز دختر مینامد، چرا باید روز مذهبی اسلام روز دختر بنامید و تبریک بگید و به هم گل بدهید!! حکومت اسلامی ملاها به چشم دختران شلیک میکند به دختران تجاوز میکند و میکشد و دست پدران را برای دختر کشی باز گذاشته است.ما کارمان با جمهوری اسلامی به جایی رسیده که اگه نابودشان نکنیم نابودمان میکنند!»
#کیان_پیرفلک🌈 #لیلا_حسین_زاده #دادخواهی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید حکومت حتی از مزار یک کودک هم میهراسد.
او همچنین چند روز پیش به مناسبت روز حکومتی «دختر» نوشته بود:
«حکومت دختر کش، یک روز مذهبی را روز دختر مینامد، چرا باید روز مذهبی اسلام روز دختر بنامید و تبریک بگید و به هم گل بدهید!! حکومت اسلامی ملاها به چشم دختران شلیک میکند به دختران تجاوز میکند و میکشد و دست پدران را برای دختر کشی باز گذاشته است.ما کارمان با جمهوری اسلامی به جایی رسیده که اگه نابودشان نکنیم نابودمان میکنند!»
#کیان_پیرفلک🌈 #لیلا_حسین_زاده #دادخواهی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز کارگر در بند هشت زندان اوین
طبق گزارش دریافتی، زندانیان سیاسی بند هشت زندان اوین با فرا رسیدن روز جهانی کارگر، مراسمی برگزار کردند و این روز را گرامی داشتند.
زندانیان سیاسی بند هشت زندان اوین، ضمن گرامیداشت یاد کارگرانی که در فجابع مختلف از جمله انفجار بندر رجایی و ریزش معدن جان خود را از دست دادند، با برگزاری جشن و پخشکردن شیرینی بین زندانیان روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. یکی از موارد قابل توجه این جشن پیوستن زندانیان غیر سیاسی به این جشن و ایجاد همبستگی در بین تمام زندانیان با گرایشهای فکری متنوع بود. این مراسم با همخوانی سرود خون ارغوانها و سرود ملی ای ایران که نماد همبستگی است، پایان گرفت.
#همبستگی #روز_جهانی_کارگر #روز_کارگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، زندانیان سیاسی بند هشت زندان اوین با فرا رسیدن روز جهانی کارگر، مراسمی برگزار کردند و این روز را گرامی داشتند.
زندانیان سیاسی بند هشت زندان اوین، ضمن گرامیداشت یاد کارگرانی که در فجابع مختلف از جمله انفجار بندر رجایی و ریزش معدن جان خود را از دست دادند، با برگزاری جشن و پخشکردن شیرینی بین زندانیان روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. یکی از موارد قابل توجه این جشن پیوستن زندانیان غیر سیاسی به این جشن و ایجاد همبستگی در بین تمام زندانیان با گرایشهای فکری متنوع بود. این مراسم با همخوانی سرود خون ارغوانها و سرود ملی ای ایران که نماد همبستگی است، پایان گرفت.
#همبستگی #روز_جهانی_کارگر #روز_کارگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
از نخستین روزهای شکلگیری جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷، آموزش و پرورش و دانشگاهها بهعنوان مهمترین ابزارهای تربیت نیروی انسانی و کنترل فرهنگی جامعه، هدف مهندسی ایدئولوژیک قرار گرفتند. سیاستهای حذف و جذب در این عرصه، نهفقط ابزار مدیریت آموزشی، بلکه ابزاری برای تضمین وفاداری عقیدتی به نظام سیاسی ـ مذهبی جدید بود. این روند که با تصفیههای گسترده در سالهای نخست انقلاب آغاز شد، تاکنون با شدت و ضعف ادامه یافته و گروههای گوناگونی را از حق آموزش، تدریس و خدمت در نهادهای علمی محروم کرده است.
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چوب معلم
کلام و اجرا توماج صالحی در حمایت از معلمان
بخشی از متن:
بالاترین طبقه جامعه من شمایی
اگه ذهن انسان جهان باشه، شما خدایی
خالقی، خالق فکر، دبیرِ اخلاق
بستری، پایه کشت، نویدِ افکار
آینده کشورمی، فردای بهترمی
رنگِ دنیای سیاهم، روشنیِ شبمی
دانشآموزِ بیانظباطتم، نیمکت عقبی
تا ابد تو صفتم، پشت سرت، یک قدمی
قلم دادی دستم، قلم میزنم به جات
حالا که دست گذاشتن جلو دهنت، میشم من صدات
دیکته میکنم رو ورق لعنت به فساد
جای معلم تو زندان نیست لعنت به استبداد
بمون یاد دادین جلو ظلم وایسیم
ما بذرِ شجاعتیم که شما کاشتین
بشکنه قلمی که لرزید رو ورق و
خفه باد گلویی که نگفت راستین
....
تو جبههی معلما سنگر آخرم
همه فرمولا رو حفظم قول میدم باخت ندم
این یه انشاست تقدیم به هرچی معلم
ما دستپرده توایم از کارگر تا دولتش
دیوارِ کوتاه و بلندش، معترض تا مفتش
از مکبر تا این رپری که صداش بلنده
معلم چجوری بابا نون داد رو یاد بده؟
وقتی سفرهش اونقدر نیست که نون توش جا بشه
چجور از غرور بگه وقتی باتوم جوابشه؟
در کلاسو وا کنم که طوفان میشه!...
#توماج_صالحی #معلمان #جای_معلم_زندان_نیست #معلم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کلام و اجرا توماج صالحی در حمایت از معلمان
بخشی از متن:
بالاترین طبقه جامعه من شمایی
اگه ذهن انسان جهان باشه، شما خدایی
خالقی، خالق فکر، دبیرِ اخلاق
بستری، پایه کشت، نویدِ افکار
آینده کشورمی، فردای بهترمی
رنگِ دنیای سیاهم، روشنیِ شبمی
دانشآموزِ بیانظباطتم، نیمکت عقبی
تا ابد تو صفتم، پشت سرت، یک قدمی
قلم دادی دستم، قلم میزنم به جات
حالا که دست گذاشتن جلو دهنت، میشم من صدات
دیکته میکنم رو ورق لعنت به فساد
جای معلم تو زندان نیست لعنت به استبداد
بمون یاد دادین جلو ظلم وایسیم
ما بذرِ شجاعتیم که شما کاشتین
بشکنه قلمی که لرزید رو ورق و
خفه باد گلویی که نگفت راستین
....
تو جبههی معلما سنگر آخرم
همه فرمولا رو حفظم قول میدم باخت ندم
این یه انشاست تقدیم به هرچی معلم
ما دستپرده توایم از کارگر تا دولتش
دیوارِ کوتاه و بلندش، معترض تا مفتش
از مکبر تا این رپری که صداش بلنده
معلم چجوری بابا نون داد رو یاد بده؟
وقتی سفرهش اونقدر نیست که نون توش جا بشه
چجور از غرور بگه وقتی باتوم جوابشه؟
در کلاسو وا کنم که طوفان میشه!...
#توماج_صالحی #معلمان #جای_معلم_زندان_نیست #معلم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را یکی از مخاطبان توانا فرستاده است، ویدیویی از معدن طبس که توسط یکی از کارگران جانباخته در حادثه معدن طبس فیلمبرداری شده بود.
در حادثه معدن طبس در سال. گذشته تعداد زیادی از کارگران جانشان را از دست دادند و تعدادی دچار معلولیت شدند. خانوادههای این عزیزان نیز آسیب زیادی از لحاظ روانی و اقتصادی دیدند.
حادثه معدن طبس قابل پیشبینی بود، کارگران نشت گاز را حس کرده بودند، اطلاع دادند، ولی گفته شد که بروید کار کنید. از لحاظ ایمنی این معدن مثل سایر معدنها وکارگاههای ایران وضعیت نامطلوبی داشت. کارگران به خاطر نیاز مالی، در آنجا کار میکردند.
در بسیاری از کارگاهها حتی کارگران تحت پوشش بیمه نیستند و برخی با وجود بازنشستگی، مشغول به کار هستند.
در عوض، فرزندان مسئولان مملکتی به خاطر آنکه «ژن خوب» دارند از «حق ویژه» برخوردار بوده و همچون پدرانشان یا در سمتهای مدیریتی قرار میگیرند یا زندگی مرفهی در خارج از ایران دارند.
#معدن #معدن_طبس #روز_کارگر #کارگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در حادثه معدن طبس در سال. گذشته تعداد زیادی از کارگران جانشان را از دست دادند و تعدادی دچار معلولیت شدند. خانوادههای این عزیزان نیز آسیب زیادی از لحاظ روانی و اقتصادی دیدند.
حادثه معدن طبس قابل پیشبینی بود، کارگران نشت گاز را حس کرده بودند، اطلاع دادند، ولی گفته شد که بروید کار کنید. از لحاظ ایمنی این معدن مثل سایر معدنها وکارگاههای ایران وضعیت نامطلوبی داشت. کارگران به خاطر نیاز مالی، در آنجا کار میکردند.
در بسیاری از کارگاهها حتی کارگران تحت پوشش بیمه نیستند و برخی با وجود بازنشستگی، مشغول به کار هستند.
در عوض، فرزندان مسئولان مملکتی به خاطر آنکه «ژن خوب» دارند از «حق ویژه» برخوردار بوده و همچون پدرانشان یا در سمتهای مدیریتی قرار میگیرند یا زندگی مرفهی در خارج از ایران دارند.
#معدن #معدن_طبس #روز_کارگر #کارگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عدم رسیدگی پزشکی در زندان بهبهان جان مهدی علیرضایی را گرفت
طبق گزارش دریافتی؛ مهدی علیرضایی زندانی محبوس در زندان بهبهان دیشب پنجشنبه ۱۴۰۴/۲/۱۱ با مراجعه مکرر به پشت هشتی زندان بهبهان وضعیت وخیم جسمی خود را اعلام کرد بود که با بی اعتنایی مسئولان زندان و بهانه نبود پزشک در بهداری زندان مواجه شد. چند ساعت در حیاط زندان بهبهان از درد و رنج بسیار، ناله سر میداد و امروز متاسفانه بر اثر عدم رسیدگی درمانی، در زندان بهبهان جان خود را از دست داد.
بنا به گزارشات رسیده شب حادثه، شیفت دو تن از پرسنل بداخلاق بهبهان(مدیر داخلی مشتاقی و آقاجری) بوده است.
یک منبع مطلع میگوید مهدی علیرضایی از زندانیان سیاسی و مبارزان آزادیخواه سال ۹۸ بوده که زندانی اخیر وی ارتباطی با پرونده سیاسی گذشته او نداشته است اما در شهر بهبهان از مهدی علیرضایی به عنوان یک ورزشکار رزمی و مبارز آزادیخواه یاد میشود.
بنا به این گزارش، نبود پزشک درمانگاه در ساعات شبانه و جمعیت بالای زندانیان در زندان بهبهان و از طرفی محیط کوچک زندان بهبهان از جمله مشکلات در مدیریت این زندان به شمار میرود.
این چندمین مورد از مرگ زندانیان در زندان بهبهان به شمار میرود و مسئولین قضایی بهبهان نیز با برخوردهای سختگیرانه و فاقد تسهیلات و تخفیفات نسبت به زندانیان این شهر برخورد میکنند.
#زندان_بهبهان #مهدی_علیرضایی #بهبهان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی؛ مهدی علیرضایی زندانی محبوس در زندان بهبهان دیشب پنجشنبه ۱۴۰۴/۲/۱۱ با مراجعه مکرر به پشت هشتی زندان بهبهان وضعیت وخیم جسمی خود را اعلام کرد بود که با بی اعتنایی مسئولان زندان و بهانه نبود پزشک در بهداری زندان مواجه شد. چند ساعت در حیاط زندان بهبهان از درد و رنج بسیار، ناله سر میداد و امروز متاسفانه بر اثر عدم رسیدگی درمانی، در زندان بهبهان جان خود را از دست داد.
بنا به گزارشات رسیده شب حادثه، شیفت دو تن از پرسنل بداخلاق بهبهان(مدیر داخلی مشتاقی و آقاجری) بوده است.
یک منبع مطلع میگوید مهدی علیرضایی از زندانیان سیاسی و مبارزان آزادیخواه سال ۹۸ بوده که زندانی اخیر وی ارتباطی با پرونده سیاسی گذشته او نداشته است اما در شهر بهبهان از مهدی علیرضایی به عنوان یک ورزشکار رزمی و مبارز آزادیخواه یاد میشود.
بنا به این گزارش، نبود پزشک درمانگاه در ساعات شبانه و جمعیت بالای زندانیان در زندان بهبهان و از طرفی محیط کوچک زندان بهبهان از جمله مشکلات در مدیریت این زندان به شمار میرود.
این چندمین مورد از مرگ زندانیان در زندان بهبهان به شمار میرود و مسئولین قضایی بهبهان نیز با برخوردهای سختگیرانه و فاقد تسهیلات و تخفیفات نسبت به زندانیان این شهر برخورد میکنند.
#زندان_بهبهان #مهدی_علیرضایی #بهبهان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با توجه به ابلاغ حکم اجرای احکام، محمدباقر بختیار امروز خود را برای طی دوره حبس، به زندان معرفی خواهد کرد.
محمد باقر بختیار، موسس و فرمانده تیپ ۱۱۴ امیر المومنین ایلام و نیروی دریایی سپاه در زمان جنگ، به علت تجمع اعتراضی جانبازان در ۲۵ بهمن، توسط دادگاه انقلاب به ۸ ماه حبس تعزیری و ۱۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شد.
محمدباقر بختیار، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، بود که پس از پایان جنگ ۸ ساله، با استعفای سیاسی در سال ۱۳۶۸ به جمع منتقدان جدی نظام پیوست.
این سالها، قشری از کهنهسربازان که تنها راه پیشِرو را رفراندوم، عبور از کلیت نظام، و تشکیل حکومتی سکولار و دموکراتیک میدانند، اعلام موجودیت کردهاند.
بسیاری، نام محمدباقر بختیار را با افشای جزئیات قتل مهسا امینی شنیدهاند. اما شاید مهمتر از آن، پیامی بود که در فایل صوتیاش خطاب به علی خامنهای بیان کرد و توجه بسیاری را جلب نمود:
«مردم شما را نمیخواهند! گوش بدهید!» (اشاره به شعارهای مردم در جنبش مهسا).
نام او بار دیگر با افشای پشتپردهی انتخابات پزشکیان، و صحبتها و افشاگریهای تندش علیه علی خامنهای، از جمله افشای فراری بودن مجتبی و مصطفی خامنهای از جنگ، به تیتر خبرها بازگشت.
اما اینبار، تمرکز انتقادات خود را متوجه "روزنهگشایان" و بهویژه شخص محمد خاتمی کرد.
در یکی از فایلهای صوتی، بختیار افشاگریهایی علیه خاتمی انجام داد؛ از جمله بخشهایی از رزومهی محمد خاتمی در دههی ۶۰ و ۷۰ که پیشتر از دید عموم پنهان مانده بود.
دو روز پیش از تجمع ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ جمعی از جانبازان جنگ، محمدباقر بختیار با انتشار دو بیانیه در شبکههای اجتماعی، بار دیگر تأکید کرد که:
«تنها راه پیشرو، عبور کامل از نظام، برگزاری رفراندوم، و تشکیل حکومتی سکولار و دموکراتیک است.»
لازم به ذکر است، آقای بختیار در افشای جنایت کشتار زندانیان در تابستان ۶۷ هم نقش داشتهاند و ویدیوی سخنان ایشان در یوتیوب موجود است.
#محمدباقر_بختیار
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد باقر بختیار، موسس و فرمانده تیپ ۱۱۴ امیر المومنین ایلام و نیروی دریایی سپاه در زمان جنگ، به علت تجمع اعتراضی جانبازان در ۲۵ بهمن، توسط دادگاه انقلاب به ۸ ماه حبس تعزیری و ۱۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شد.
محمدباقر بختیار، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، بود که پس از پایان جنگ ۸ ساله، با استعفای سیاسی در سال ۱۳۶۸ به جمع منتقدان جدی نظام پیوست.
این سالها، قشری از کهنهسربازان که تنها راه پیشِرو را رفراندوم، عبور از کلیت نظام، و تشکیل حکومتی سکولار و دموکراتیک میدانند، اعلام موجودیت کردهاند.
بسیاری، نام محمدباقر بختیار را با افشای جزئیات قتل مهسا امینی شنیدهاند. اما شاید مهمتر از آن، پیامی بود که در فایل صوتیاش خطاب به علی خامنهای بیان کرد و توجه بسیاری را جلب نمود:
«مردم شما را نمیخواهند! گوش بدهید!» (اشاره به شعارهای مردم در جنبش مهسا).
نام او بار دیگر با افشای پشتپردهی انتخابات پزشکیان، و صحبتها و افشاگریهای تندش علیه علی خامنهای، از جمله افشای فراری بودن مجتبی و مصطفی خامنهای از جنگ، به تیتر خبرها بازگشت.
اما اینبار، تمرکز انتقادات خود را متوجه "روزنهگشایان" و بهویژه شخص محمد خاتمی کرد.
در یکی از فایلهای صوتی، بختیار افشاگریهایی علیه خاتمی انجام داد؛ از جمله بخشهایی از رزومهی محمد خاتمی در دههی ۶۰ و ۷۰ که پیشتر از دید عموم پنهان مانده بود.
دو روز پیش از تجمع ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ جمعی از جانبازان جنگ، محمدباقر بختیار با انتشار دو بیانیه در شبکههای اجتماعی، بار دیگر تأکید کرد که:
«تنها راه پیشرو، عبور کامل از نظام، برگزاری رفراندوم، و تشکیل حکومتی سکولار و دموکراتیک است.»
لازم به ذکر است، آقای بختیار در افشای جنایت کشتار زندانیان در تابستان ۶۷ هم نقش داشتهاند و ویدیوی سخنان ایشان در یوتیوب موجود است.
#محمدباقر_بختیار
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو نشان میدهد که شدت انفجار در بندر رجایی به گونهای بود که شیشهها شکسته و به اطراف پرت شدند و در داخل دیوار فرو رفتند.
بسیاری از افراد در انفجار بندر رجایی در اثر برخورد تکههای آهن و شیشه بر اثر موج انفجار دچار مصدومیت شدند.
انفجاری که طبق برآورد کارشناسان معادل با انفجار پنجاه تن (پنجاه هزار کیلو) تی ان تی بوده است.
کارشناسان مواد منفجره حضور ترکیبات نیترات و پرکلرات را علت شدت انفجار دانستهاند؛ موادی که در سوخت موشک و کود شیمیایی استفاده میشوند و در شرایط گرم و بسته بسیار خطرناکاند.
چهار کارشناس مستقل مواد منفجره که توسط واشنگتنپست دعوت به بررسی ویدیوها شدهاند، اعلام کردهاند که این حادثه بهاحتمال زیاد نتیجه واکنش شیمیایی شدید بوده است.
طبق اعلام رسمی حکومت دستکم صد هموطن جان خود را از دست دادهاند. هنوز از سرنوشت تعدادی از افراد اطلاعی در دست نیست و احتمالا آمار کشتهشدگان بالاتر از میزان اعلام شده است.
دپو کردن عامدانه مواد خطرناک با شناسنامه اقلام معمولی، در واقع قتل شهروندان و بیاهمیتی به جان و سرمایه ایرانیان برای دستیابی مقاصد نظام ولایی است.
#انفجار_بندرعباس #بندرگاه_رجایی #بندرعباس #بندر_رجایی #شهبندر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بسیاری از افراد در انفجار بندر رجایی در اثر برخورد تکههای آهن و شیشه بر اثر موج انفجار دچار مصدومیت شدند.
انفجاری که طبق برآورد کارشناسان معادل با انفجار پنجاه تن (پنجاه هزار کیلو) تی ان تی بوده است.
کارشناسان مواد منفجره حضور ترکیبات نیترات و پرکلرات را علت شدت انفجار دانستهاند؛ موادی که در سوخت موشک و کود شیمیایی استفاده میشوند و در شرایط گرم و بسته بسیار خطرناکاند.
چهار کارشناس مستقل مواد منفجره که توسط واشنگتنپست دعوت به بررسی ویدیوها شدهاند، اعلام کردهاند که این حادثه بهاحتمال زیاد نتیجه واکنش شیمیایی شدید بوده است.
طبق اعلام رسمی حکومت دستکم صد هموطن جان خود را از دست دادهاند. هنوز از سرنوشت تعدادی از افراد اطلاعی در دست نیست و احتمالا آمار کشتهشدگان بالاتر از میزان اعلام شده است.
دپو کردن عامدانه مواد خطرناک با شناسنامه اقلام معمولی، در واقع قتل شهروندان و بیاهمیتی به جان و سرمایه ایرانیان برای دستیابی مقاصد نظام ولایی است.
#انفجار_بندرعباس #بندرگاه_رجایی #بندرعباس #بندر_رجایی #شهبندر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به یاد کارگرانی کشتهشده در انفجار بندر رجایی (شهبندر)
تندیس شنی، اثر فرهاد پوریاری
@sand_art_fp
سواحل عمان
#کارگر #شهبندر #بندرعباس #انقجار_بندرعباس #بندر_رجایی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تندیس شنی، اثر فرهاد پوریاری
@sand_art_fp
سواحل عمان
#کارگر #شهبندر #بندرعباس #انقجار_بندرعباس #بندر_رجایی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
ویکتور ماری هوگو، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، به دلیل آثار ماندگارش مانند «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» شهرت جهانی دارد.
آثار او نه تنها به خاطر داستانپردازی قوی، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی دوران خود، بسیار ارزشمند است.
هوگو در طول زندگیاش دیدگاههای دینی متفاوتی داشت؛ او در جوانی کاتولیک بود اما با گذشت زمان به آزاداندیشی روی آورد و دیدگاههای ضد پاپ و ضد کلیسایی بیان کرد.
در دوران تبعید، به احضار روح مشغول شد و در نهایت به خداشناسی بر پایه عقل که مشابه دیدگاههای ولتر بود، رسید.
هوگو در ۱۸۴۵ از سوی شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، پذیرفت. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که به گوشهگیری او انجامید. هوگو در گوشهگیری خود، شاهکار انساندوستانهٔ خود بینوایان را نوشت.
او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.
#روز_معلم #آزاداندیش #ویکتورهوگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ویکتور ماری هوگو، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، به دلیل آثار ماندگارش مانند «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» شهرت جهانی دارد.
آثار او نه تنها به خاطر داستانپردازی قوی، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی دوران خود، بسیار ارزشمند است.
هوگو در طول زندگیاش دیدگاههای دینی متفاوتی داشت؛ او در جوانی کاتولیک بود اما با گذشت زمان به آزاداندیشی روی آورد و دیدگاههای ضد پاپ و ضد کلیسایی بیان کرد.
در دوران تبعید، به احضار روح مشغول شد و در نهایت به خداشناسی بر پایه عقل که مشابه دیدگاههای ولتر بود، رسید.
هوگو در ۱۸۴۵ از سوی شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، پذیرفت. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که به گوشهگیری او انجامید. هوگو در گوشهگیری خود، شاهکار انساندوستانهٔ خود بینوایان را نوشت.
او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.
#روز_معلم #آزاداندیش #ویکتورهوگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
آیا واقعاً با وجود حکومت تمامیتخواه، ایدئولوژیک و دیگریستیز «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
یا یک زندگی نرمال، بدون تحریم و فشار اقتصادی، حق مسلم مردم ایران بود؟
با توجه به میلیاردها دلار هزینه، سالها تحریم، انزوای بینالمللی و فرصتهای از دسترفته برای توسعه و رفاه، امروز همان نظامی که مذاکره با آمریکا را خط قرمز میدانست، پای میز گفتگو با واشنگتن نشسته است. بر سر همین حقی که مشخص نیست برای مردم است یا حکومت دیگریستیز.
این پرسش جدی مطرح است: آیا بهتر نبود این منابع عظیم صرف آموزش، سلامت، اشتغال و آبادانی کشور میشد؟
شما در مورد شعارهای پرهزینه جمهوری اسلامی چطور فکر میکنید؟
#انرژی_هسته_ای #مذاکره #رفاه #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا واقعاً با وجود حکومت تمامیتخواه، ایدئولوژیک و دیگریستیز «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
یا یک زندگی نرمال، بدون تحریم و فشار اقتصادی، حق مسلم مردم ایران بود؟
با توجه به میلیاردها دلار هزینه، سالها تحریم، انزوای بینالمللی و فرصتهای از دسترفته برای توسعه و رفاه، امروز همان نظامی که مذاکره با آمریکا را خط قرمز میدانست، پای میز گفتگو با واشنگتن نشسته است. بر سر همین حقی که مشخص نیست برای مردم است یا حکومت دیگریستیز.
این پرسش جدی مطرح است: آیا بهتر نبود این منابع عظیم صرف آموزش، سلامت، اشتغال و آبادانی کشور میشد؟
شما در مورد شعارهای پرهزینه جمهوری اسلامی چطور فکر میکنید؟
#انرژی_هسته_ای #مذاکره #رفاه #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«ما گر ز سر بریده میترسیدیم،
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم.
ما فرزندان آفتابیم، نه اسیران شب،
نَفَسمان از کوه میآید، نه از قفس.
قسم به خونِ جوانان در خاک افتاده،
قسم به اشک مادران، به داغهای پنهان،
وطنمان را پس میگیریم،
با فریادی بلندتر از طوفان،
و گامی استوارتر از تاریخ.
دستهای ما اگر زنجیر شود،
دلهایمان، خنجرِ آگاه است.
ما آمدهایم،
نه برای مرگ،
بلکه برای آنکه مرگ را از دیارمان برانیم.
ایران بانو
شادی را به تو و مردمانت بازمیگردانیم
و خرمشهرت بار دیگر هم "خٌرَم " میشود هم
شهر...!»
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان
#بندرعباس_تسلیت #بندرعباس #بندر_رجایی #شهیندر
#ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم.
ما فرزندان آفتابیم، نه اسیران شب،
نَفَسمان از کوه میآید، نه از قفس.
قسم به خونِ جوانان در خاک افتاده،
قسم به اشک مادران، به داغهای پنهان،
وطنمان را پس میگیریم،
با فریادی بلندتر از طوفان،
و گامی استوارتر از تاریخ.
دستهای ما اگر زنجیر شود،
دلهایمان، خنجرِ آگاه است.
ما آمدهایم،
نه برای مرگ،
بلکه برای آنکه مرگ را از دیارمان برانیم.
ایران بانو
شادی را به تو و مردمانت بازمیگردانیم
و خرمشهرت بار دیگر هم "خٌرَم " میشود هم
شهر...!»
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان
#بندرعباس_تسلیت #بندرعباس #بندر_رجایی #شهیندر
#ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته میشود، شامل افرادی است که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمدهاند. این نسل از همان ابتدا با فناوریهای دیجیتال رشد کرده و بخش عمدهای از زندگی روزمرهاش را در دنیای مجازی سپری میکند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکههای اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگیهای بارز این نسل است. آنها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارتهای جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.
نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزشها و انتظارات اجتماعی نیز با نسلهای قبل متفاوت است. آنها به دنبال انعطافپذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی هستند.
برخی آمارها نشان میدهند که نسل زد، به نسبت نسلهای قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرشها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده میشود.
در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیتهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیدهتر است، اما دادههای موجود نشاندهنده تغییراتی قابلتوجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که بهصورت آنلاین و با نمونهای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخدهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشاندهنده کاهش قابلتوجه نسبت به نسلهای قدیمیتر است.
آیا اینجا پایان دین است؟
گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دینناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان میدهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند میتوانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ میگویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشاندهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب میکنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیتها، نسل زد به دنبال راههایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی میآورند، در حالی که دیگران به فلسفههای سکولار یا انسانگرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان میدهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.
#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته میشود، شامل افرادی است که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمدهاند. این نسل از همان ابتدا با فناوریهای دیجیتال رشد کرده و بخش عمدهای از زندگی روزمرهاش را در دنیای مجازی سپری میکند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکههای اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگیهای بارز این نسل است. آنها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارتهای جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.
نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزشها و انتظارات اجتماعی نیز با نسلهای قبل متفاوت است. آنها به دنبال انعطافپذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی هستند.
برخی آمارها نشان میدهند که نسل زد، به نسبت نسلهای قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرشها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده میشود.
در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیتهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیدهتر است، اما دادههای موجود نشاندهنده تغییراتی قابلتوجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که بهصورت آنلاین و با نمونهای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخدهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشاندهنده کاهش قابلتوجه نسبت به نسلهای قدیمیتر است.
آیا اینجا پایان دین است؟
گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دینناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان میدهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند میتوانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ میگویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشاندهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب میکنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیتها، نسل زد به دنبال راههایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی میآورند، در حالی که دیگران به فلسفههای سکولار یا انسانگرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان میدهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.
#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
قتل ماهرو تندپور، جوان ۲۵ سالهای که به دست خواستگارش، زنگ خطری ست برای جامعه ایران.
پردیس ربیعی، خبرنگار مستقل و فعال حوزه زنان، در واکنش به قتل ماهرو تندپور در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«در جامعه ای که مرد از کودکی یاد میگیرد زن را ما یملک خود بداند مخالفت زن تهدیدی مستقیم علیه اقتدار اوست رد خواستگاری در ساختارهای سنتی نه تصمیم شخصی زن بلکه نوعی توهین به مرد و خانوادهاش قلمداد میشود. این نگاه مردسالار راه را برای خشونت باز میکند. ریشههای مردسالاری که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده، حق انتخاب برای زنان همچنان مفهومی ناپذیرفتنی است. یکی از تلخترین نمونههای این حقیقت قتل دختر جوانی به نام ماهرو است؛ دختری که تنها گناهش این بود دلش میخواست طبق رویاهایی که در سر داشت برای زندگیاش برنامه ریزی کند و به خواستگارش پاسخ منفی دهد.
ماهرو تندپور متولد سال ۱۳۷۹ از طایفه ی «زیلایی» و ساکن روستای چهارتل بود. خانوادهاش از عشایر بودند و زندگیشان ساده اما سرشار از تلاش و صمیمیت بود. در فامیل او را به نام «فرانوش» صدا میزدند.
تا آخرین لحظه تلاش کرد مستقل محترم و استوار زندگی کند. او با پذیرش در رشته علوم تربیتی در دانشگاه پیام نور یاسوج با خواهرش خانهای اجاره کرد تا بتواند به تحصیل ادامه دهد. برای تأمین هزینههای زندگی و دانشگاه در یک داروخانه ی دامپزشکی کار میکرد. زنی جوان سخت کوش و مصمم که زندگیاش در حال شکلگیری بود.
اما کابوس، چهرهای آشنا داشت. علیرضا نوهی داییِ ماهرو حدود یک سال بود که به خواستگاری او آمده بود اما ماهرو با آگاهی از عدم همخوانی شخصیتی، وضعیت نابسامان شغلی علیرضا و شرایط زندگی سنتی خانواده او مخالفت کرد.
این مخالفت اما برای علیرضا قابل پذیرش نبود در جهانبینی مردانه سلطهگر زن نباید مخالفت کند. چند روز پیش از قتل، علیرضا با چاقو به ماهرو حملهور شده بود اما همکارانش در داروخانه مانع شدند. با وجود تهدید مستقیم شکایتی ثبت نشد و هیچ واکنش بازدارندهای در قبال او صورت نگرفت. تا این که در نهایت علیرضا ماهرو را با کلت کمری به قتل رساند.
رفتار علیرضا نمونهای کلاسیک از الگوی خشونت مردانه در مواجهه با جواب رد به پیشنهاد خواستگاری است. افرادی مانند علیرضا هویت خود را با تأیید بیرونی - به ویژه از سوی یک زن - تعریف میکنند. رد شدن از سوی ماهرو برای علیرضا نه فقط یک «نه ساده»، بلکه تهدیدی برای هویتش بود. تهدیدی که با خشونت پاسخ داده شد. در چنین ساختاری خشم، ناکامی و ضعف کنترل هیجانات در بستر یک تربیت مردسالار تبدیل به جنایت میشود.
در ساختار سنتی جامعه ایران همچنان نگاه به زن با مالکیت درآمیخته است. ازدواج نه به عنوان مشارکت، بلکه به مثابه حق مسلم مرد تلقی میشود.
از سویی دیگر نبود واکنشهای قانونی مؤثر به تهدیدهای پیشین علیرضا زمینهساز فاجعه شد. سکوت، بیتفاوتی جامعه و ناتوانی نظام عدالت در پیشگیری از وقوع فجایع همه در این مرگ همدستاند.
قتل ماهرو نتیجهی یک تصمیم شخصی نبود پیامد ساختارهایی بود که هنوز «نه گفتن» زن را توهین به غرور مردان میداند. پیامد فرهنگیست که به مرد حق مالکیت میدهد و به زن تنها حق اطاعت دارد. نه گفتن یک زن پایان دنیا نیست. اما تا زمانی که برای برخی مردان چنین تلقی میشود دنیای زنان همچنان ناامن باقی خواهد ماند.
ماهرو، روناک، غزاله و شهره باوقار همه قربانی یک چیز شدند:
قربانی اینکه جامعه همچنان نپذیرفته که یک زن حق انتخاب دارد.»
#زنکشی
#خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
#قتل_ناموسی
@Tavaana_TavaanaTech
پردیس ربیعی، خبرنگار مستقل و فعال حوزه زنان، در واکنش به قتل ماهرو تندپور در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«در جامعه ای که مرد از کودکی یاد میگیرد زن را ما یملک خود بداند مخالفت زن تهدیدی مستقیم علیه اقتدار اوست رد خواستگاری در ساختارهای سنتی نه تصمیم شخصی زن بلکه نوعی توهین به مرد و خانوادهاش قلمداد میشود. این نگاه مردسالار راه را برای خشونت باز میکند. ریشههای مردسالاری که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده، حق انتخاب برای زنان همچنان مفهومی ناپذیرفتنی است. یکی از تلخترین نمونههای این حقیقت قتل دختر جوانی به نام ماهرو است؛ دختری که تنها گناهش این بود دلش میخواست طبق رویاهایی که در سر داشت برای زندگیاش برنامه ریزی کند و به خواستگارش پاسخ منفی دهد.
ماهرو تندپور متولد سال ۱۳۷۹ از طایفه ی «زیلایی» و ساکن روستای چهارتل بود. خانوادهاش از عشایر بودند و زندگیشان ساده اما سرشار از تلاش و صمیمیت بود. در فامیل او را به نام «فرانوش» صدا میزدند.
تا آخرین لحظه تلاش کرد مستقل محترم و استوار زندگی کند. او با پذیرش در رشته علوم تربیتی در دانشگاه پیام نور یاسوج با خواهرش خانهای اجاره کرد تا بتواند به تحصیل ادامه دهد. برای تأمین هزینههای زندگی و دانشگاه در یک داروخانه ی دامپزشکی کار میکرد. زنی جوان سخت کوش و مصمم که زندگیاش در حال شکلگیری بود.
اما کابوس، چهرهای آشنا داشت. علیرضا نوهی داییِ ماهرو حدود یک سال بود که به خواستگاری او آمده بود اما ماهرو با آگاهی از عدم همخوانی شخصیتی، وضعیت نابسامان شغلی علیرضا و شرایط زندگی سنتی خانواده او مخالفت کرد.
این مخالفت اما برای علیرضا قابل پذیرش نبود در جهانبینی مردانه سلطهگر زن نباید مخالفت کند. چند روز پیش از قتل، علیرضا با چاقو به ماهرو حملهور شده بود اما همکارانش در داروخانه مانع شدند. با وجود تهدید مستقیم شکایتی ثبت نشد و هیچ واکنش بازدارندهای در قبال او صورت نگرفت. تا این که در نهایت علیرضا ماهرو را با کلت کمری به قتل رساند.
رفتار علیرضا نمونهای کلاسیک از الگوی خشونت مردانه در مواجهه با جواب رد به پیشنهاد خواستگاری است. افرادی مانند علیرضا هویت خود را با تأیید بیرونی - به ویژه از سوی یک زن - تعریف میکنند. رد شدن از سوی ماهرو برای علیرضا نه فقط یک «نه ساده»، بلکه تهدیدی برای هویتش بود. تهدیدی که با خشونت پاسخ داده شد. در چنین ساختاری خشم، ناکامی و ضعف کنترل هیجانات در بستر یک تربیت مردسالار تبدیل به جنایت میشود.
در ساختار سنتی جامعه ایران همچنان نگاه به زن با مالکیت درآمیخته است. ازدواج نه به عنوان مشارکت، بلکه به مثابه حق مسلم مرد تلقی میشود.
از سویی دیگر نبود واکنشهای قانونی مؤثر به تهدیدهای پیشین علیرضا زمینهساز فاجعه شد. سکوت، بیتفاوتی جامعه و ناتوانی نظام عدالت در پیشگیری از وقوع فجایع همه در این مرگ همدستاند.
قتل ماهرو نتیجهی یک تصمیم شخصی نبود پیامد ساختارهایی بود که هنوز «نه گفتن» زن را توهین به غرور مردان میداند. پیامد فرهنگیست که به مرد حق مالکیت میدهد و به زن تنها حق اطاعت دارد. نه گفتن یک زن پایان دنیا نیست. اما تا زمانی که برای برخی مردان چنین تلقی میشود دنیای زنان همچنان ناامن باقی خواهد ماند.
ماهرو، روناک، غزاله و شهره باوقار همه قربانی یک چیز شدند:
قربانی اینکه جامعه همچنان نپذیرفته که یک زن حق انتخاب دارد.»
#زنکشی
#خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
#قتل_ناموسی
@Tavaana_TavaanaTech
امروز سوم ماه می، روز جهانی آزادی مطبوعات است. در تازهترین گزارش سازمان گزاررشگران بدون مرز، ایران با قرار گرفتن در رتبه ۱۷۶، از جمله بدترین کشورها از نظر آزادی رسانه است.
در گزارش این سازمان آمده است؛ «تمام دیدگاههای انتقادی در ایران سرکوب میشوند، روزنامهنگاران ناچار به خودسانسوری هستند و اعمال فشارهای فیزیکی و اقتصادی بر آنان مشهود است.»
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر علاوه بر کنترل مطالب رسانهها از طریق تماس تلفنی نهادهای امنیتی و ممنوعکردن انتشار مطالبی خاص، در بسیاری مواقع حتی به آنها دستور میدهد که نسبت به نوشتن مطلبی خاص و یا برگزیدن فلان تیتر اصلی هم اقدام کنند!
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/worldpressfreedomday/
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #سانسور #خفقان
@Tavaana_TavaanaTech
در گزارش این سازمان آمده است؛ «تمام دیدگاههای انتقادی در ایران سرکوب میشوند، روزنامهنگاران ناچار به خودسانسوری هستند و اعمال فشارهای فیزیکی و اقتصادی بر آنان مشهود است.»
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر علاوه بر کنترل مطالب رسانهها از طریق تماس تلفنی نهادهای امنیتی و ممنوعکردن انتشار مطالبی خاص، در بسیاری مواقع حتی به آنها دستور میدهد که نسبت به نوشتن مطلبی خاص و یا برگزیدن فلان تیتر اصلی هم اقدام کنند!
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/worldpressfreedomday/
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #سانسور #خفقان
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش روزنامه آمریکایی واشنگتنپست «بنابر برآورد کارشناسان، قدرت ترکیبی انفجارها در بندرعباس معادل ۵۰ تن تیانتی بوده است.»
جمهوری اسلامی اطلاعات تکمیلی از علت انفجار بندرعباس منتشر نکرده و با کنترل شدید اخبار و تهدید روزنامهنگاران و رسانهها مانع گردش آزاد اطلاعات درباره تعداد کشتهشدگان مفقودیها و مصدومان شده است.
«جمهوری اسلامی میخواهد با اطلاعرسانی قطرهچکانی درباره جنایت بندرعباس، عدم اعلام تعداد قربانیان و مفقودان و دروغگویی درباره علت اصلی فاجعه، این جنایت را از ذهن جامعه پاک کند.
ما از مجامع بینالمللی میخواهیم این جنایت را بررسی کند.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بندرعباس
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی اطلاعات تکمیلی از علت انفجار بندرعباس منتشر نکرده و با کنترل شدید اخبار و تهدید روزنامهنگاران و رسانهها مانع گردش آزاد اطلاعات درباره تعداد کشتهشدگان مفقودیها و مصدومان شده است.
«جمهوری اسلامی میخواهد با اطلاعرسانی قطرهچکانی درباره جنایت بندرعباس، عدم اعلام تعداد قربانیان و مفقودان و دروغگویی درباره علت اصلی فاجعه، این جنایت را از ذهن جامعه پاک کند.
ما از مجامع بینالمللی میخواهیم این جنایت را بررسی کند.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بندرعباس
@Tavaana_TavaanaTech
علیرضا فاضلی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در واکنش به اعدام محسن لنگرنشین بیانیهای منتشر کرده است.
«به نام ایران
دوباره اعدام، دوباره حذف یک زندگی، و دوباره داغدار شدن یک خانواده.
متأسفانه در روزهای اخیر، خبر اعدام یک زندگی دیگر توسط حکومت جمهوری اسلامی منتشر شد.
من، علیرضا فاضلی (فرهاد امیدی)، بهعنوان یک زندانی سیاسی، ضمن عرض تسلیت به خانوادهی زندهیاد محسن لنگرنشین، اعلام میدارم که با صدور و اجرای حکم اعدام، با هر بهانهای، مخالفم.
اجرای حکم اعدام هیچ نتیجهای جز ترویج خشونت و نفرت در جامعهی ایرانی در بر ندارد.
بنابراین، باور دارم هر شهروندی که خواهان انسجام ملی و آیندهای بدون خشونت در کشورمان ایران است، ضروریست که به شیوهای مدنی و در چهارچوب حقوق شهروندی – حقوقی که بارها توسط حکومت مورد تعدی قرار گرفته است – برای توقف صدور و اجرای احکام اعدام بکوشد.
به امید ایرانی آزاد، آباد، و بدون اعدام.»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«به نام ایران
دوباره اعدام، دوباره حذف یک زندگی، و دوباره داغدار شدن یک خانواده.
متأسفانه در روزهای اخیر، خبر اعدام یک زندگی دیگر توسط حکومت جمهوری اسلامی منتشر شد.
من، علیرضا فاضلی (فرهاد امیدی)، بهعنوان یک زندانی سیاسی، ضمن عرض تسلیت به خانوادهی زندهیاد محسن لنگرنشین، اعلام میدارم که با صدور و اجرای حکم اعدام، با هر بهانهای، مخالفم.
اجرای حکم اعدام هیچ نتیجهای جز ترویج خشونت و نفرت در جامعهی ایرانی در بر ندارد.
بنابراین، باور دارم هر شهروندی که خواهان انسجام ملی و آیندهای بدون خشونت در کشورمان ایران است، ضروریست که به شیوهای مدنی و در چهارچوب حقوق شهروندی – حقوقی که بارها توسط حکومت مورد تعدی قرار گرفته است – برای توقف صدور و اجرای احکام اعدام بکوشد.
به امید ایرانی آزاد، آباد، و بدون اعدام.»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«از دست دادن آزادی برای یک ذهن بلندنظر، از مرگ بدتر است؛ با این حال، همگی نیک میدانیم که در تمامی ادوار تاریخی بودهاند کسانی که چه از روی سلیقه و چه از روی یک تخیل، افرادی را که مشتاقانه به یاری آنها شتافته بودند نه فقط سرکوب کردهاند که میهن خویش را یکسره نابود ساختهاند.
افرادی که گرچه مردان بزرگی بودند ولی مردان نیکی نبودند.»
جملاتی از کتاب دفاع از آزادی مطبوعات اثر اندرو همیلتون را خواندیم.
آندرو هامیلتون (١٦٧٦ –١٧٤١) در دورانی که آمریکا مستعمره بود به وکالت مشغول بود و شهرت خود را بیش از هر چیز به پیروزی حقوقی خود در سال ١٧٣٥ در دفاع از یک ناشر روزنامه، به نام جان پیتر زنگر، علیه اتهام افترا مدیون است. تحت قانون انگلیس، اگر ناشری صرفاً انتقادی را از دولت منتشر می کرد، مانند کاری که زنگر انجام داد، این کار افترا محسوب می شد. هامیلتون چنین استدلال کرد که گفته های حقیقی نباید افترا آمیز محسوب گردند، و هیات منصفه نیز با این امر موافقت کرد، و با این کار بیان حقیقت را به عنوان دفاعی علیه اتهامات افترا مطرح ساخت، و سنگ بنای آزادی مطبوعات را پایه گذاشت. توانا دفاع فصیحانه زنگر را که طی آن از هیات منصفه دعوت می کند تا از «آزادی افشا و آزادی مخالفت با قدرت دلخواهانه... از طریق بیان و نگارش حقیقت» حفاظت کنند به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب را به رایگان دانلود کنید:
http://tavaana.org/andrew-hamilton-defense-of-freedom-of-the-press/
کتاب صوتی:
https://tavaana.org/fa/Content/Audiobook24
#کتاب
#آزادی_بیان
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
افرادی که گرچه مردان بزرگی بودند ولی مردان نیکی نبودند.»
جملاتی از کتاب دفاع از آزادی مطبوعات اثر اندرو همیلتون را خواندیم.
آندرو هامیلتون (١٦٧٦ –١٧٤١) در دورانی که آمریکا مستعمره بود به وکالت مشغول بود و شهرت خود را بیش از هر چیز به پیروزی حقوقی خود در سال ١٧٣٥ در دفاع از یک ناشر روزنامه، به نام جان پیتر زنگر، علیه اتهام افترا مدیون است. تحت قانون انگلیس، اگر ناشری صرفاً انتقادی را از دولت منتشر می کرد، مانند کاری که زنگر انجام داد، این کار افترا محسوب می شد. هامیلتون چنین استدلال کرد که گفته های حقیقی نباید افترا آمیز محسوب گردند، و هیات منصفه نیز با این امر موافقت کرد، و با این کار بیان حقیقت را به عنوان دفاعی علیه اتهامات افترا مطرح ساخت، و سنگ بنای آزادی مطبوعات را پایه گذاشت. توانا دفاع فصیحانه زنگر را که طی آن از هیات منصفه دعوت می کند تا از «آزادی افشا و آزادی مخالفت با قدرت دلخواهانه... از طریق بیان و نگارش حقیقت» حفاظت کنند به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب را به رایگان دانلود کنید:
http://tavaana.org/andrew-hamilton-defense-of-freedom-of-the-press/
کتاب صوتی:
https://tavaana.org/fa/Content/Audiobook24
#کتاب
#آزادی_بیان
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech