روز جمعه، ساحل نصیری، جوان ۱۹ ساله اهل زیباکنار در استان گیلان، در پی تیراندازی مستقیم مأموران انتظامی در ساحل زیباکنار کشته شد.
بر پایه گزارشهای محلی، مأموران انتظامی این جوان و دوستش را در ساحل متوقف کرده و اقدام به بازرسی بدنی و توقیف موتورسیکلت آنها کردند. با بروز درگیری لفظی و مقاومت، نیروهای انتظامی مستقیماً دو گلوله به سر ساحل نصیری شلیک کردند و او را در دم به قتل رساندند.
یکی از دوستان ساحل نصیری تصاویری از او را برای ما فرستاده که نشان میدهد او جوانی ورزشکار و از اعضای تیم نجات غریق شهرستان زیباکنار بود. او میگوید، ساحل از بهترین اعضای تیم بود و ادعای پلیس مبنی بر «ساقی گل بودن» او بیاساس است.
این دوست ساحل میگوید، رفیق و همراه ساحل را ساعاتی بازداشت و بازجویی و آزاد کردند، اما ساحل را بیگناه کشتند.
نیروی مدعی شده بود که مقتول به همراه فردی دیگر حامل مواد مخدر بودهاند و هنگام بازرسی قصد خلع سلاح مأمور پلیس را داشته است.
#زیباکنار #ساحل_نصیری #گیلان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز جمعه، ساحل نصیری، جوان ۱۹ ساله اهل زیباکنار در استان گیلان، در پی تیراندازی مستقیم مأموران انتظامی در ساحل زیباکنار کشته شد.
بر پایه گزارشهای محلی، مأموران انتظامی این جوان و دوستش را در ساحل متوقف کرده و اقدام به بازرسی بدنی و توقیف موتورسیکلت آنها کردند. با بروز درگیری لفظی و مقاومت، نیروهای انتظامی مستقیماً دو گلوله به سر ساحل نصیری شلیک کردند و او را در دم به قتل رساندند.
یکی از دوستان ساحل نصیری تصاویری از او را برای ما فرستاده که نشان میدهد او جوانی ورزشکار و از اعضای تیم نجات غریق شهرستان زیباکنار بود. او میگوید، ساحل از بهترین اعضای تیم بود و ادعای پلیس مبنی بر «ساقی گل بودن» او بیاساس است.
این دوست ساحل میگوید، رفیق و همراه ساحل را ساعاتی بازداشت و بازجویی و آزاد کردند، اما ساحل را بیگناه کشتند.
نیروی مدعی شده بود که مقتول به همراه فردی دیگر حامل مواد مخدر بودهاند و هنگام بازرسی قصد خلع سلاح مأمور پلیس را داشته است.
#زیباکنار #ساحل_نصیری #گیلان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسباب مرگ را مثل همیشه با دقت در کنار هم چیدهاند:
انفجار
بدنهای تکه تکه شده
گمشدگان
و سوگواریِ بیپایان
اسباب دروغ را مثل همیشه با دقت در کنار هم چیدهاند:
رییسجمهور نادان
وزیر دروغگو
و سپاه تروریستی پاسداران که در سکوت جنایت خود را تماشا میکند.
در سوگواری بیپایان ما رستگاری نیست. در عزای پنجاه سالهی ما کرامتی نیست. خشم ما باقیست و اینک وقت عزا نیست که هنگامهی خشم است. مبارزهی ما در پیروزی زندگی بر مرگ است. مبارزهی ما در پیروزی امید بر سستی و ناامیدیست. مبارزهی ما در پیروزی ایران است. در پیروزی ایران بر آخوند و سپاهی. در پیروزی ایران بر تحجر و تاریکی و جنایت. در پیروزی ایران بر آنچه این سرزمین را به خشکسالی و دروغ کشانده است.
ما کارگران زحمتکش اسکلهی بندرعباس را که قربانی این حکومت شدند فراموش نخواهیم کرد. ما قاتلین فرزندان ایران را #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم .
بخشی از سخنرانی حامد اسماعیلیون در تجمع تورنتو در حمایت از مردم #بندرعباس
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
#دادخواهی #PS752 #ps752justice
از صفحه اینستاگرام انجمن خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انفجار
بدنهای تکه تکه شده
گمشدگان
و سوگواریِ بیپایان
اسباب دروغ را مثل همیشه با دقت در کنار هم چیدهاند:
رییسجمهور نادان
وزیر دروغگو
و سپاه تروریستی پاسداران که در سکوت جنایت خود را تماشا میکند.
در سوگواری بیپایان ما رستگاری نیست. در عزای پنجاه سالهی ما کرامتی نیست. خشم ما باقیست و اینک وقت عزا نیست که هنگامهی خشم است. مبارزهی ما در پیروزی زندگی بر مرگ است. مبارزهی ما در پیروزی امید بر سستی و ناامیدیست. مبارزهی ما در پیروزی ایران است. در پیروزی ایران بر آخوند و سپاهی. در پیروزی ایران بر تحجر و تاریکی و جنایت. در پیروزی ایران بر آنچه این سرزمین را به خشکسالی و دروغ کشانده است.
ما کارگران زحمتکش اسکلهی بندرعباس را که قربانی این حکومت شدند فراموش نخواهیم کرد. ما قاتلین فرزندان ایران را #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم .
بخشی از سخنرانی حامد اسماعیلیون در تجمع تورنتو در حمایت از مردم #بندرعباس
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
#دادخواهی #PS752 #ps752justice
از صفحه اینستاگرام انجمن خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انتقاد شدید وفا احمدپور، وفادار، از بیآبی و ناکارآمدی حکومت و محدودیتهای ناشی از محرومیت و حبس با پابند
وفا احمدپور این ویدیو را منتشر کرده است. او میگوید:
«آقا این چه وضعیه؟ چهار، پنج ساعته که آب این منطقه قطع شده. بابا ما چه گناهی کردیم که تو ایران به دنیا اومدیم؟ ناسلامتی اینجا تهرانه، پایتخته!
بلند شدم رفتم واسه خونه آب معدنی تهیه کردم. آخه زشته، همه حرفا رو نمیشه زد. یه دستشویی نمیتونی بری! همون بخوره تو سر من که یه مستاجرم.
ماهیانه فقط ۴۰۰ هزار تومن دارم هزینهی آب یه خونهای رو میدم که اصلاً از آبش استفاده نمیکنیم! بابا، چه گناهی کردیم؟
آرتیست یه مملکتم. ما رو گرفتید، به ما پابندم دادید، از کار بیکار شدیم، از زندگی افتادیم.
جای اینکه من کنسرت بذارم، جای اینکه درآمدزایی کنم، جای اینکه بخونم، باید بلند شم درگیر آب بشم؟
آخه چرا یه نفر پاسخگو نیست؟ به کجا باید زنگ بزنم؟
این چه وضعشه؟ به خدا قسم، راضیم بمیرم از این زندگی. این چه زندگیه واسه ما درست کردید؟
الان چهار روز دیگه میگیرید، میگید تبلیغ علیه نظام!
آقا، چه تبلیغی؟ شما نمیتونید یه دونه آبو مدیریت کنید. خدا نگذره ازتون.»
#قطع_آب #وفادار #وفا_احمدپور #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وفا احمدپور این ویدیو را منتشر کرده است. او میگوید:
«آقا این چه وضعیه؟ چهار، پنج ساعته که آب این منطقه قطع شده. بابا ما چه گناهی کردیم که تو ایران به دنیا اومدیم؟ ناسلامتی اینجا تهرانه، پایتخته!
بلند شدم رفتم واسه خونه آب معدنی تهیه کردم. آخه زشته، همه حرفا رو نمیشه زد. یه دستشویی نمیتونی بری! همون بخوره تو سر من که یه مستاجرم.
ماهیانه فقط ۴۰۰ هزار تومن دارم هزینهی آب یه خونهای رو میدم که اصلاً از آبش استفاده نمیکنیم! بابا، چه گناهی کردیم؟
آرتیست یه مملکتم. ما رو گرفتید، به ما پابندم دادید، از کار بیکار شدیم، از زندگی افتادیم.
جای اینکه من کنسرت بذارم، جای اینکه درآمدزایی کنم، جای اینکه بخونم، باید بلند شم درگیر آب بشم؟
آخه چرا یه نفر پاسخگو نیست؟ به کجا باید زنگ بزنم؟
این چه وضعشه؟ به خدا قسم، راضیم بمیرم از این زندگی. این چه زندگیه واسه ما درست کردید؟
الان چهار روز دیگه میگیرید، میگید تبلیغ علیه نظام!
آقا، چه تبلیغی؟ شما نمیتونید یه دونه آبو مدیریت کنید. خدا نگذره ازتون.»
#قطع_آب #وفادار #وفا_احمدپور #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، محسن قشقایی، برای تحمل حبس راهی زندان شد
لازم به ذکر است، محسن قشقایی زاده، در تاریخ ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۳، در مقابل دانشگاه تهران، توسط نیروهای امنیتی ـ انتظامی دستگیر و پس از طی مراحل بازجوییها و تفهیم اتهام به بند عمومی زندان اوین منتقل و در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۳، از زندان اوین، آزاد شده بود.
با آغاز مراحل دادرسی، محسن قشقایی زاده، توسط قاضی محمد تقی تقیزاده ـ رئیس شعبه ۲۳ انقلاب تهران، بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
محسن قشقایی، پیشتر هم سابقه زندان داشته است.
اردیبهشت ۱۳۹۳، وقتی که محسن در زندان بود، مادرش برای ملاقات او رفت، اما هرگز به خانه برنگشت. در راه بازگشت، تصادف کرد، کیفش دزدیده شد، هیچکس او را نشناخت، و در بیمارستانی بینام و نشان جان داد. محسن ۴۰ روز از مرگ مادرش بیخبر ماند.
#محسن_قشقایی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
لازم به ذکر است، محسن قشقایی زاده، در تاریخ ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۳، در مقابل دانشگاه تهران، توسط نیروهای امنیتی ـ انتظامی دستگیر و پس از طی مراحل بازجوییها و تفهیم اتهام به بند عمومی زندان اوین منتقل و در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۳، از زندان اوین، آزاد شده بود.
با آغاز مراحل دادرسی، محسن قشقایی زاده، توسط قاضی محمد تقی تقیزاده ـ رئیس شعبه ۲۳ انقلاب تهران، بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
محسن قشقایی، پیشتر هم سابقه زندان داشته است.
اردیبهشت ۱۳۹۳، وقتی که محسن در زندان بود، مادرش برای ملاقات او رفت، اما هرگز به خانه برنگشت. در راه بازگشت، تصادف کرد، کیفش دزدیده شد، هیچکس او را نشناخت، و در بیمارستانی بینام و نشان جان داد. محسن ۴۰ روز از مرگ مادرش بیخبر ماند.
#محسن_قشقایی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت ۵ تن از پرسنل مترو تهران در پی شرکت در یک تجمع اعتراضی
روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشتماه، پنج تن از پرسنل مترو تهران به نامهای هاشم گلافشان، عقیل نصرالهی، رضا فوزیفرد، اصغر چوپانی و هادی خوشبخت توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل شخصیشان بازداشت شدند. سه نفر نخست پس از ساعاتی بازجویی آزاد شدند و آقایان چوپانی و خوشبخت کماکان در بازداشتگاه اوین در بلاتکلیفی بهسر میبرند. بازداشت این افراد در پی شرکت در یک تجمع اعتراضی صورت گرفت.
بازداشت این فعالین کارگری، به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی روز یکشنبه ۳۱ فرودین ۱۴۰۴ پرسنل مترو در مقابل ساختمان شهرداری تهران صورت گرفته است.
سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، در حمایت از این کارکنان مترو بیانیهای صادر کرد و ضمن محکوم کردن بازداشت کارکران، یک روز پیش از روز جهانی کارگر، نوشت:
«کارگرانمترو که با تلاش شبانهروزی در شرایط دشوار و آسیبزا در تونلهای زیرزمینی سفر ایمن و راحت شهروندان را ممکن میسازند، خود از امکانات رفاهی لازم و حقوق اساسی محروماند.
در شرایطی که کارگران به دلیل حقخواهی و اعتراض به تورم افسارگسیخته با تهدید، اخراج، بازداشت و پروندهسازی مواجهاند، وظیفهی همهی ما کارگران است که با اتحاد و همبستگی در برابر این سرکوبها ایستادگی کنیم.
سندیکای کارگران شرکت واحد، ضمن محکومیت قاطع بازداشت نمایندگان کارگران شرکت بهرهبرداری مترو تهران، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط آنان، آزادی کلیهی فعالان کارگری زندانی و رعایت کامل حقوق تمامی کارگران است.
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.»
#کارگران #کارگران_مترو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشتماه، پنج تن از پرسنل مترو تهران به نامهای هاشم گلافشان، عقیل نصرالهی، رضا فوزیفرد، اصغر چوپانی و هادی خوشبخت توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل شخصیشان بازداشت شدند. سه نفر نخست پس از ساعاتی بازجویی آزاد شدند و آقایان چوپانی و خوشبخت کماکان در بازداشتگاه اوین در بلاتکلیفی بهسر میبرند. بازداشت این افراد در پی شرکت در یک تجمع اعتراضی صورت گرفت.
بازداشت این فعالین کارگری، به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی روز یکشنبه ۳۱ فرودین ۱۴۰۴ پرسنل مترو در مقابل ساختمان شهرداری تهران صورت گرفته است.
سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، در حمایت از این کارکنان مترو بیانیهای صادر کرد و ضمن محکوم کردن بازداشت کارکران، یک روز پیش از روز جهانی کارگر، نوشت:
«کارگرانمترو که با تلاش شبانهروزی در شرایط دشوار و آسیبزا در تونلهای زیرزمینی سفر ایمن و راحت شهروندان را ممکن میسازند، خود از امکانات رفاهی لازم و حقوق اساسی محروماند.
در شرایطی که کارگران به دلیل حقخواهی و اعتراض به تورم افسارگسیخته با تهدید، اخراج، بازداشت و پروندهسازی مواجهاند، وظیفهی همهی ما کارگران است که با اتحاد و همبستگی در برابر این سرکوبها ایستادگی کنیم.
سندیکای کارگران شرکت واحد، ضمن محکومیت قاطع بازداشت نمایندگان کارگران شرکت بهرهبرداری مترو تهران، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط آنان، آزادی کلیهی فعالان کارگری زندانی و رعایت کامل حقوق تمامی کارگران است.
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.»
#کارگران #کارگران_مترو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیعدالتی در سایه شریعت؛ آزادی پدری که دخترش را کشت، تنها پس از سه ماه حبس
پدر دنیا حسینی، دختری که در ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ به دلیل درخواست طلاق با ضربات چاقو به قتل رسید، تنها سه ماه پس از ارتکاب این جنایت از زندان آزاد شد. گزارشها از ایران حاکی است که این فرد بهرغم قتل عمد دخترش، با بهرهبرداری از خلأهای قانونی و حمایتهای آشکار و پنهان، از مجازات جدی مصون مانده است.
بر پایه قوانین کیفری برگرفته از فقه اسلامی، پدر «مالک جان» فرزند تلقی میشود و از مجازات قصاص در قتل فرزند معاف است. در بهترین حالت، مجازات چنین جنایتی، تا سقف ۱۰ سال زندان است؛ اما حتی همین حکم سبک نیز غالباً به اجرا درنمیآید. آزادی این پدر تنها پس از گذشت سه ماه، بار دیگر نشان داد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، جان دختران در برابر اراده پدران فاقد ارزش حقوقی است.
از سویی دیگر، گزارشها حاکی است یکی از دامادهای این فرد، عضو نهاد سرکوبگر سپاه پاسداران است؛ ارتباطی که میتواند در تسریع آزادی او نقش داشته باشد. این رویداد نه تنها خانواده مقتول را با اندوه مضاعف و زخم بیعدالتی رها میکند، بلکه پیام هشداردهندهای به کل جامعه میفرستد: در جمهوری اسلامی، خشونت پدرانه علیه زنان نهتنها نادیده گرفته میشود، بلکه به شکلی ساختاری مورد چشمپوشی و حتی مشروعیت قانونی قرار میگیرد.
این نظام حقوقی، بهجای حمایت از قربانیان، زمینهساز بازتولید خشونت و تقویت حس مصونیت برای مرتکبان جنایت است. وقتی قتل دختر، تنها سه ماه حبس در پی داشته باشد، دیگر چهگونه میتوان از عدالت و امنیت برای زنان سخن گفت؟
مردان با اطلاع از همین نقض و بیعدالتیهای قانونی است که دختر خود را میکشند!
#دنیا_حسینی #دخترکشی #زن_کشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پدر دنیا حسینی، دختری که در ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ به دلیل درخواست طلاق با ضربات چاقو به قتل رسید، تنها سه ماه پس از ارتکاب این جنایت از زندان آزاد شد. گزارشها از ایران حاکی است که این فرد بهرغم قتل عمد دخترش، با بهرهبرداری از خلأهای قانونی و حمایتهای آشکار و پنهان، از مجازات جدی مصون مانده است.
بر پایه قوانین کیفری برگرفته از فقه اسلامی، پدر «مالک جان» فرزند تلقی میشود و از مجازات قصاص در قتل فرزند معاف است. در بهترین حالت، مجازات چنین جنایتی، تا سقف ۱۰ سال زندان است؛ اما حتی همین حکم سبک نیز غالباً به اجرا درنمیآید. آزادی این پدر تنها پس از گذشت سه ماه، بار دیگر نشان داد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، جان دختران در برابر اراده پدران فاقد ارزش حقوقی است.
از سویی دیگر، گزارشها حاکی است یکی از دامادهای این فرد، عضو نهاد سرکوبگر سپاه پاسداران است؛ ارتباطی که میتواند در تسریع آزادی او نقش داشته باشد. این رویداد نه تنها خانواده مقتول را با اندوه مضاعف و زخم بیعدالتی رها میکند، بلکه پیام هشداردهندهای به کل جامعه میفرستد: در جمهوری اسلامی، خشونت پدرانه علیه زنان نهتنها نادیده گرفته میشود، بلکه به شکلی ساختاری مورد چشمپوشی و حتی مشروعیت قانونی قرار میگیرد.
این نظام حقوقی، بهجای حمایت از قربانیان، زمینهساز بازتولید خشونت و تقویت حس مصونیت برای مرتکبان جنایت است. وقتی قتل دختر، تنها سه ماه حبس در پی داشته باشد، دیگر چهگونه میتوان از عدالت و امنیت برای زنان سخن گفت؟
مردان با اطلاع از همین نقض و بیعدالتیهای قانونی است که دختر خود را میکشند!
#دنیا_حسینی #دخترکشی #زن_کشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«جنایت انفجار بندر رجایی را فراموش نمیکنیم
امروز چهارم می ۲۰۲۵ در بروکسل بلژیک جمع شدیم برای حادثه بندر عباس و اعدامهای سیاسی، تا اعتراضمان را به گوش همه برسانیم.
جنایتهای جمهوری اسلامی را فراموش نمیکنیم.»
ـ ویدیو و متن ارسالی مخاطبان
ـ این روزها هموطنان در کشورهای مختلف و در شهرهای متعددی تجمع کردند و به جنایات جمهوری اسلامی اعتراض کردند.
#نه_به_جمهورى_اسلامى #انفجار_بندرعباس #بندرگاه_رجایی #شهبندر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز چهارم می ۲۰۲۵ در بروکسل بلژیک جمع شدیم برای حادثه بندر عباس و اعدامهای سیاسی، تا اعتراضمان را به گوش همه برسانیم.
جنایتهای جمهوری اسلامی را فراموش نمیکنیم.»
ـ ویدیو و متن ارسالی مخاطبان
ـ این روزها هموطنان در کشورهای مختلف و در شهرهای متعددی تجمع کردند و به جنایات جمهوری اسلامی اعتراض کردند.
#نه_به_جمهورى_اسلامى #انفجار_بندرعباس #بندرگاه_رجایی #شهبندر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیخبری از وضعیت فاطمه سپهری در زندان؛ جان یک زندانی سیاسی در خطر است
از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سپهری، فعال سیاسی محبوس در بند ۵ زندان وکیلآباد مشهد، هیچگونه تماس تلفنی با خانواده نداشته و از حضور در ملاقاتهای هفتگی نیز خودداری کرده است. خانواده او در بیخبری مطلق از وضعیت جسمی و روحیاش به سر میبرند و ناچارند هر چند روز یکبار به زندان مراجعه کنند، به امید آنکه شاید اجازهی تماس یا ملاقاتی کوتاه صادر شود.
فاطمه سپهری، یکی از امضاکنندگان بیانیه دوم ۱۴ فعال سیاسی و مدنی، از مهرماه ۱۴۰۱ به دلیل سخنان صریحش علیه جمهوری اسلامی و درخواست برای براندازی این نظام، در بازداشت بهسر میبرد. او با وجود ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت، فشار خون بالا و ضعف شدید جسمی، در مهر ۱۴۰۲ تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت، اما بدون دریافت مرخصی درمانی و در حالی که هنوز در شرایط ناپایدار جسمی بود، به زندان بازگردانده شد.
بند ۵ زندان وکیلآباد که محل نگهداری اوست، فاقد استانداردهای بهداشتی و انسانی است. از سال ۱۴۰۱، پنجرههای این بند با آجر مسدود شدهاند و از ۱۵ آذر سال گذشته، به دستور مستقیم علی خامنهای، درِ بند نیز بسته شده است. نبود تهویه، اختلال جدی در سیستم فاضلاب، و بوی تعفن محیطی، این بند را به مکانی غیرقابل زیست بدل کردهاند؛ شرایطی که حیات زندانیان را، بهویژه زندانیان بیمار، بهشدت تهدید میکند.
خانواده فاطمه سپهری بارها هشدار دادهاند که مسئولیت مستقیم این وضعیت غیرانسانی و جانفرسا بر عهده مقامات زیر است:
نوید طباطبایی (قاضی ناظر زندان)
هادی اسماعیلزادگان (رئیس زندان مرکزی مشهد)
غلامرضا روشان (مدیرکل زندانهای خراسان رضوی)
و در نهایت، علی خامنهای (رهبر جمهوری اسلامی)
منبع: صفحه علی سپهری، برادر خانم سپهری
#فاطمه_سپهری #بیانبه۱۴ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سپهری، فعال سیاسی محبوس در بند ۵ زندان وکیلآباد مشهد، هیچگونه تماس تلفنی با خانواده نداشته و از حضور در ملاقاتهای هفتگی نیز خودداری کرده است. خانواده او در بیخبری مطلق از وضعیت جسمی و روحیاش به سر میبرند و ناچارند هر چند روز یکبار به زندان مراجعه کنند، به امید آنکه شاید اجازهی تماس یا ملاقاتی کوتاه صادر شود.
فاطمه سپهری، یکی از امضاکنندگان بیانیه دوم ۱۴ فعال سیاسی و مدنی، از مهرماه ۱۴۰۱ به دلیل سخنان صریحش علیه جمهوری اسلامی و درخواست برای براندازی این نظام، در بازداشت بهسر میبرد. او با وجود ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت، فشار خون بالا و ضعف شدید جسمی، در مهر ۱۴۰۲ تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت، اما بدون دریافت مرخصی درمانی و در حالی که هنوز در شرایط ناپایدار جسمی بود، به زندان بازگردانده شد.
بند ۵ زندان وکیلآباد که محل نگهداری اوست، فاقد استانداردهای بهداشتی و انسانی است. از سال ۱۴۰۱، پنجرههای این بند با آجر مسدود شدهاند و از ۱۵ آذر سال گذشته، به دستور مستقیم علی خامنهای، درِ بند نیز بسته شده است. نبود تهویه، اختلال جدی در سیستم فاضلاب، و بوی تعفن محیطی، این بند را به مکانی غیرقابل زیست بدل کردهاند؛ شرایطی که حیات زندانیان را، بهویژه زندانیان بیمار، بهشدت تهدید میکند.
خانواده فاطمه سپهری بارها هشدار دادهاند که مسئولیت مستقیم این وضعیت غیرانسانی و جانفرسا بر عهده مقامات زیر است:
نوید طباطبایی (قاضی ناظر زندان)
هادی اسماعیلزادگان (رئیس زندان مرکزی مشهد)
غلامرضا روشان (مدیرکل زندانهای خراسان رضوی)
و در نهایت، علی خامنهای (رهبر جمهوری اسلامی)
منبع: صفحه علی سپهری، برادر خانم سپهری
#فاطمه_سپهری #بیانبه۱۴ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پاسخ زنان ایرانی به خامنهای!
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/cartoon_womens_cycling_akhound/
خامنهای:
«دوچرخهسواری زنان در مجامع عمومی حرام است.»
سوال: آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز هست ؟
جواب خامنهای: دوچرخهسواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
منبع: وبسایت خامنهای
#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/cartoon_womens_cycling_akhound/
خامنهای:
«دوچرخهسواری زنان در مجامع عمومی حرام است.»
سوال: آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز هست ؟
جواب خامنهای: دوچرخهسواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
منبع: وبسایت خامنهای
#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
اصولا شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه چه معنی دارد؟
آيا هرکس که با اين نظريه مخالف است مستحق مرگ است؟
اساسا چند نفر از جمعیت ایران ضد ولایتفقیه هستند و این شعار که در ادبیات سیاسی نظام و طرفدارانش جایگاه ویژه دارد، خواستار مرگ آنهاست؟
چرا حاکميت به اين شعار که مخالف صريح اصل ۲۳ قانون اساسی است دامن ميزند؟
اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
شعاری که برآمده از یک نظریه فقهی و قرائت خاص شیعی است که بسیاری از فقهای و مراجع شیعه هم با آن مخالفند.
شعار و دیدگاهی که بواسطه آن بسیاری از ایرانیان از حقوقی چون آزادی عقیده و بیان محروم شدهاند.
شما چطور فکر میکنید؟
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #حکومت_ایدئولوژیک #ولایت_فقیه #گفتگو_توانا
اصولا شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه چه معنی دارد؟
آيا هرکس که با اين نظريه مخالف است مستحق مرگ است؟
اساسا چند نفر از جمعیت ایران ضد ولایتفقیه هستند و این شعار که در ادبیات سیاسی نظام و طرفدارانش جایگاه ویژه دارد، خواستار مرگ آنهاست؟
چرا حاکميت به اين شعار که مخالف صريح اصل ۲۳ قانون اساسی است دامن ميزند؟
اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
شعاری که برآمده از یک نظریه فقهی و قرائت خاص شیعی است که بسیاری از فقهای و مراجع شیعه هم با آن مخالفند.
شعار و دیدگاهی که بواسطه آن بسیاری از ایرانیان از حقوقی چون آزادی عقیده و بیان محروم شدهاند.
شما چطور فکر میکنید؟
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #حکومت_ایدئولوژیک #ولایت_فقیه #گفتگو_توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نامههایی از زندان: عاشقانههای زندان
«عشق میجوشد و مفری برای بروز مییابد.» این جمله کوتاه بخشی از نامه یک زندانی است که از زندان برای فرزندش نوشته شده است.
در این بخش از مجموعه «نامههایی از زندان»، نامههای فریبا کمالآبادی، صدیقه مرادی و مریم اکبریمنفرد را میخوانیم؛ مادرانی که در وصف عشق خود از پشت میلههای زندان برای جگرگوشههایشان نامه نوشتند.
این بخش تقدیم میشود به تمام مادران، پدران، فرزندان و همسرانی که دور از عزیزانشان در زندانهای جمهوری اسلامی محبوسند.
https://tavaana.org/letters_prison2/
در یوتیوب:
https://youtu.be/iIh4G8Vq8fk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586382501
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/namehai-az-zendan-2-vid
#پادکست #کتاب_صوتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«عشق میجوشد و مفری برای بروز مییابد.» این جمله کوتاه بخشی از نامه یک زندانی است که از زندان برای فرزندش نوشته شده است.
در این بخش از مجموعه «نامههایی از زندان»، نامههای فریبا کمالآبادی، صدیقه مرادی و مریم اکبریمنفرد را میخوانیم؛ مادرانی که در وصف عشق خود از پشت میلههای زندان برای جگرگوشههایشان نامه نوشتند.
این بخش تقدیم میشود به تمام مادران، پدران، فرزندان و همسرانی که دور از عزیزانشان در زندانهای جمهوری اسلامی محبوسند.
https://tavaana.org/letters_prison2/
در یوتیوب:
https://youtu.be/iIh4G8Vq8fk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586382501
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/namehai-az-zendan-2-vid
#پادکست #کتاب_صوتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«تهدیدها همچنان ادامه دارد. از پیامکهای تهدیدآمیز که حتی به خانوادههایمان هم ارسال میشود تا تهدید به ارائه لایحه دیگری که دولت میخواهد درباره «حجاب و عفاف» بنویسد.
اما پاسخ ما زنان ایرانی به تهدیدها همین اتحاد است همین تصمیم به رسیدن به آزادی. همین شجاعت است.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
شما برای آزادی و رسیدن به آن چه کاری انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
اما پاسخ ما زنان ایرانی به تهدیدها همین اتحاد است همین تصمیم به رسیدن به آزادی. همین شجاعت است.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
شما برای آزادی و رسیدن به آن چه کاری انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت یونس آزادبر، فعال بازنشستگان، در شرایط بحرانی جسمی
یونس آزادبر، از فعالان شناختهشدهی اعتراضات بازنشستگان تأمین اجتماعی در رشت، امروز ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، بار دیگر بازداشت شد؛ آن هم در حالی که وضعیت جسمی او بهشدت نگرانکننده است.
آزادبر که در سالهای گذشته بارها بازداشت و زندانی شده بود، در بازداشت قبلی به دلیل بیماری شدید قلبی تحت عمل جراحی تعویض دریچه قلب و نصب باطری قرار گرفت و با وثیقه ۸ میلیارد تومانی از زندان آزاد شده بود. او همچنین مبتلا به بیماری صرع است و وضعیت سلامت جسمانیاش بسیار حساس گزارش شده است.
با وجود این شرایط، امروز مأموران امنیتی با یورش به منزل مسکونی او، ضمن تفتیش کامل خانه و ضبط لوازم الکترونیکی، وی را بازداشت و برای بازجویی منتقل کردند. به گفته نزدیکان، فضای خانه پس از این حمله به شدت بههمریخته بوده و آثار تخریب و بینظمی بر جای مانده است.
در جریان انتقال، به آقای آزادبر گفته شده است که اگر همکاری نکند، مقامات مسئول مسئولیتی در قبال حفظ سلامت او نمیپذیرند. با توجه به سابقه بیماری قلبی و صرع، فشارهای بازجویی میتواند تهدیدی جدی برای جان او باشد. نگرانیها نسبت به احتمال انتقال وی به زندان و تشدید وضعیت بحرانی سلامت او افزایش یافته است.
یونس آزادبر از چهرههای ثابت تجمعات هفتگی بازنشستگان تأمین اجتماعی در رشت بود و با وجود وضعیت وخیم جسمانی، همواره برای احقاق حقوق خود و همنسلانش ایستادگی میکرد.
اسلاید دوم، وضعیت خانه ایشان پس از حمله ماموران است.
#یونس_آزادبر #بازنشستگان #رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یونس آزادبر، از فعالان شناختهشدهی اعتراضات بازنشستگان تأمین اجتماعی در رشت، امروز ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، بار دیگر بازداشت شد؛ آن هم در حالی که وضعیت جسمی او بهشدت نگرانکننده است.
آزادبر که در سالهای گذشته بارها بازداشت و زندانی شده بود، در بازداشت قبلی به دلیل بیماری شدید قلبی تحت عمل جراحی تعویض دریچه قلب و نصب باطری قرار گرفت و با وثیقه ۸ میلیارد تومانی از زندان آزاد شده بود. او همچنین مبتلا به بیماری صرع است و وضعیت سلامت جسمانیاش بسیار حساس گزارش شده است.
با وجود این شرایط، امروز مأموران امنیتی با یورش به منزل مسکونی او، ضمن تفتیش کامل خانه و ضبط لوازم الکترونیکی، وی را بازداشت و برای بازجویی منتقل کردند. به گفته نزدیکان، فضای خانه پس از این حمله به شدت بههمریخته بوده و آثار تخریب و بینظمی بر جای مانده است.
در جریان انتقال، به آقای آزادبر گفته شده است که اگر همکاری نکند، مقامات مسئول مسئولیتی در قبال حفظ سلامت او نمیپذیرند. با توجه به سابقه بیماری قلبی و صرع، فشارهای بازجویی میتواند تهدیدی جدی برای جان او باشد. نگرانیها نسبت به احتمال انتقال وی به زندان و تشدید وضعیت بحرانی سلامت او افزایش یافته است.
یونس آزادبر از چهرههای ثابت تجمعات هفتگی بازنشستگان تأمین اجتماعی در رشت بود و با وجود وضعیت وخیم جسمانی، همواره برای احقاق حقوق خود و همنسلانش ایستادگی میکرد.
اسلاید دوم، وضعیت خانه ایشان پس از حمله ماموران است.
#یونس_آزادبر #بازنشستگان #رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، دست به اعتصاب زد.
این زندانی سیاسی از امروز دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه، در اعتراض به مخالفت دادستان تهران با توقف اجرای حکم برای درمان و همچنین محرومیت از رسیدگیهای پزشکی علیرغم وخامت حال جسمیاش، دست به اعتصاب زده است.
روز گذشته هم ۷ زندانی سیاسی نسبت به وخامت حال مطلب احمدیان هشدار داده بودند.
ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، علیرضا بهشتی، سیامک ابراهیمی، مهدی محمودیان، سعید احمدیان و خشایار سفیدی در بیانیهای به شرایط مطلب احمدیان طی ۱۵ سال حبس اشاره کرده بودند و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت وخیم این زندانی سیاسی شده بودند.
در ماههای گذشته هم مطلب احمدیان با انتشار نامهای خطاب به مای ساتو گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل، گفته بود:
«سرکار خانم مای ساتو
من با تنگی کانال نخاع، عفونت شدید بیضه، کولیت روده و خونریزی روده، پارگی فتق و پرده دیافراگم، پیچخوردگی معده، تپش قلب، تنگی نفس، زخم اثنیعشر و نارسایی کلیه دست به گریبانم و حتی از خوردن غذا نیز عاجزم که منجر به کاهش شدید وزن بدنم شده است و علیرغم پیگیریهای فراوان در طول یک سال گذشته و موافقت پزشکی قانونی با توقف حکم بنده و ادامه روند درمان در مراکز درمانی خارج از زندان و تأیید بهداری زندان اوین و تأمین وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی و کفالت ۵ وکیل دادگستری، متأسفانه شخص دادستان تهران (صالحی) بنا به دلایل نامعلوم با توقف حکم اینجانب مخالفت مینماید و مانع از ادامه و پیگیری روند درمان من شده است.»
صدای زندانیان باشیم مطلب از بیماریهای گوارشی ستون فقرات
درباره مطلب احمدیان این برنامه را بشنوید:
https://youtu.be/CBQomYFor98?feature=shared
رنجنامه مطلب احمدیان در پانزدهمین سال حبس او را بخوانید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/90506
#مطلب_احمدیان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی سیاسی از امروز دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه، در اعتراض به مخالفت دادستان تهران با توقف اجرای حکم برای درمان و همچنین محرومیت از رسیدگیهای پزشکی علیرغم وخامت حال جسمیاش، دست به اعتصاب زده است.
روز گذشته هم ۷ زندانی سیاسی نسبت به وخامت حال مطلب احمدیان هشدار داده بودند.
ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، علیرضا بهشتی، سیامک ابراهیمی، مهدی محمودیان، سعید احمدیان و خشایار سفیدی در بیانیهای به شرایط مطلب احمدیان طی ۱۵ سال حبس اشاره کرده بودند و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت وخیم این زندانی سیاسی شده بودند.
در ماههای گذشته هم مطلب احمدیان با انتشار نامهای خطاب به مای ساتو گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل، گفته بود:
«سرکار خانم مای ساتو
من با تنگی کانال نخاع، عفونت شدید بیضه، کولیت روده و خونریزی روده، پارگی فتق و پرده دیافراگم، پیچخوردگی معده، تپش قلب، تنگی نفس، زخم اثنیعشر و نارسایی کلیه دست به گریبانم و حتی از خوردن غذا نیز عاجزم که منجر به کاهش شدید وزن بدنم شده است و علیرغم پیگیریهای فراوان در طول یک سال گذشته و موافقت پزشکی قانونی با توقف حکم بنده و ادامه روند درمان در مراکز درمانی خارج از زندان و تأیید بهداری زندان اوین و تأمین وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی و کفالت ۵ وکیل دادگستری، متأسفانه شخص دادستان تهران (صالحی) بنا به دلایل نامعلوم با توقف حکم اینجانب مخالفت مینماید و مانع از ادامه و پیگیری روند درمان من شده است.»
صدای زندانیان باشیم مطلب از بیماریهای گوارشی ستون فقرات
درباره مطلب احمدیان این برنامه را بشنوید:
https://youtu.be/CBQomYFor98?feature=shared
رنجنامه مطلب احمدیان در پانزدهمین سال حبس او را بخوانید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/90506
#مطلب_احمدیان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح؛ صدور حکم اعدام تنها به خاطر خسارت جزئی به ساختمان دادگستری!
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، به اتهام «محاربه» و تنها بهدلیل خسارتی ناچیز به ساختمان دادگستری رشت، به اعدام محکوم شده است؛ حکمی که با انتقادات گسترده حقوقی و حقوقبشری مواجه شده است.
بر اساس حکم صادرشده از سوی قاضی دادگاه انقلاب رشت، فلاح متهم شده که در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، با انفجار یک «بمب صوتی دستساز» به در و نمای ساختمان دادگستری رشت آسیب ۲.۵ میلیون تومانی وارد کرده است؛ آن هم در نیمهشب، زمانی که هیچ فردی در محل حضور نداشته است. این انفجار طبق گزارش وزارت اطلاعات بدون تلفات، جراحت یا رعب عمومی واقعی بوده است. با این حال، قاضی دادگاه، با استناد به مواد ۲۷۹، ۲۸۲، ۲۸۳ و ۶۸۷ قانون مجازات اسلامی، این اقدام را مصداق محاربه دانسته، و استدلال کرده که «ساختمان دادگستری یک مکان امنیتی» محسوب میشود.
وکلا و کارشناسان حقوقی معتقدند استناد به چنین موضعی برای صدور حکم اعدام، فاقد مبنای قانونی معتبر است و اساساً نمیتوان بر پایه این خسارت جزیی، حکم سنگین محاربه و اعدام صادر کرد. در تبصرههای قانونی مربوط به محاربه، لزوم قصد فرد برای اخلال در نظم جامعه و مقابله با حکومت تصریح شده؛ در حالیکه نه شواهدی از قصد چنین عملی در پرونده وجود دارد و نه خسارت وارده مصداق تهدید جدی امنیتی بوده است.
فلاح که سابقه اعتراضات مدنی دارد، پیشتر نیز در پروندهای جداگانه بهدلیل «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» به حدود دو سال حبس محکوم شده بود. اما در پرونده دوم، پس از محاکمه غیابی از طریق ویدیوکنفرانس، به اعدام محکوم شد. او پیشتر در نامهای خطاب به دخترش عسل، ضمن تأکید بر بیگناهیاش، نوشت که تنها به دلیل اعتراض به بیعدالتی و فقر، بازداشت و اکنون به مرگ محکوم شده است.
این حکم ناعادلانه در حالی صادر شده که فلاح از بدو بازداشت تا صدور حکم، از حق دسترسی به وکیل محروم بوده است. هماکنون، پرونده او در دیوان عالی کشور در نوبت رسیدگی قرار دارد.
پرونده منوچهر فلاح نشانگر گسترش خطرناک دامنه اتهام محاربه است؛ بهگونهای که حتی یک انفجار بیخطر در یک ساختمان خالی نیز میتواند زمینهساز حکم اعدام شود.
گزارش ایران اینترنشنال در این باره را بخوانید:
https://www.iranintl.com/202505040253
#منوچهر_فلاح #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، به اتهام «محاربه» و تنها بهدلیل خسارتی ناچیز به ساختمان دادگستری رشت، به اعدام محکوم شده است؛ حکمی که با انتقادات گسترده حقوقی و حقوقبشری مواجه شده است.
بر اساس حکم صادرشده از سوی قاضی دادگاه انقلاب رشت، فلاح متهم شده که در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، با انفجار یک «بمب صوتی دستساز» به در و نمای ساختمان دادگستری رشت آسیب ۲.۵ میلیون تومانی وارد کرده است؛ آن هم در نیمهشب، زمانی که هیچ فردی در محل حضور نداشته است. این انفجار طبق گزارش وزارت اطلاعات بدون تلفات، جراحت یا رعب عمومی واقعی بوده است. با این حال، قاضی دادگاه، با استناد به مواد ۲۷۹، ۲۸۲، ۲۸۳ و ۶۸۷ قانون مجازات اسلامی، این اقدام را مصداق محاربه دانسته، و استدلال کرده که «ساختمان دادگستری یک مکان امنیتی» محسوب میشود.
وکلا و کارشناسان حقوقی معتقدند استناد به چنین موضعی برای صدور حکم اعدام، فاقد مبنای قانونی معتبر است و اساساً نمیتوان بر پایه این خسارت جزیی، حکم سنگین محاربه و اعدام صادر کرد. در تبصرههای قانونی مربوط به محاربه، لزوم قصد فرد برای اخلال در نظم جامعه و مقابله با حکومت تصریح شده؛ در حالیکه نه شواهدی از قصد چنین عملی در پرونده وجود دارد و نه خسارت وارده مصداق تهدید جدی امنیتی بوده است.
فلاح که سابقه اعتراضات مدنی دارد، پیشتر نیز در پروندهای جداگانه بهدلیل «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» به حدود دو سال حبس محکوم شده بود. اما در پرونده دوم، پس از محاکمه غیابی از طریق ویدیوکنفرانس، به اعدام محکوم شد. او پیشتر در نامهای خطاب به دخترش عسل، ضمن تأکید بر بیگناهیاش، نوشت که تنها به دلیل اعتراض به بیعدالتی و فقر، بازداشت و اکنون به مرگ محکوم شده است.
این حکم ناعادلانه در حالی صادر شده که فلاح از بدو بازداشت تا صدور حکم، از حق دسترسی به وکیل محروم بوده است. هماکنون، پرونده او در دیوان عالی کشور در نوبت رسیدگی قرار دارد.
پرونده منوچهر فلاح نشانگر گسترش خطرناک دامنه اتهام محاربه است؛ بهگونهای که حتی یک انفجار بیخطر در یک ساختمان خالی نیز میتواند زمینهساز حکم اعدام شود.
گزارش ایران اینترنشنال در این باره را بخوانید:
https://www.iranintl.com/202505040253
#منوچهر_فلاح #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره آموزشی
حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب
جلسه ۵: حملات هکری با پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران، ۲
در این جلسه که به نوعی مهمترین جلسه این دوره به شمار میآید، شما عزیزان به تفصیل با شیوههای اساسی پیشگیری، دفاع و مقاومت در برابر رایجترین حملات هکری دولتی آشنا شدید. در کل ما در این جلسه به بحث پیرامون تدابیر و ترفندهای مواجهه با حملات هکری دولتی پایان دادیم.
یوتیوب:
https://youtu.be/oOvKPPZSLwg
سایت:
https://tavaana.org/government-hacking5/
کست باکس:
https://castbox.fm/vb/799604451
کانال تلگرام دوره:
@Government_Hacking
کانال واتساپ دوره:
https://whatsapp.com/channel/0029Vb9XdErElagxP5cRMZ3p
حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب
جلسه ۵: حملات هکری با پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران، ۲
در این جلسه که به نوعی مهمترین جلسه این دوره به شمار میآید، شما عزیزان به تفصیل با شیوههای اساسی پیشگیری، دفاع و مقاومت در برابر رایجترین حملات هکری دولتی آشنا شدید. در کل ما در این جلسه به بحث پیرامون تدابیر و ترفندهای مواجهه با حملات هکری دولتی پایان دادیم.
یوتیوب:
https://youtu.be/oOvKPPZSLwg
سایت:
https://tavaana.org/government-hacking5/
کست باکس:
https://castbox.fm/vb/799604451
کانال تلگرام دوره:
@Government_Hacking
کانال واتساپ دوره:
https://whatsapp.com/channel/0029Vb9XdErElagxP5cRMZ3p
Audio
دوره آموزشی
حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب
جلسه ۵: حملات هکری با پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران، ۲
در این جلسه که به نوعی مهمترین جلسه این دوره به شمار میآید، شما عزیزان به تفصیل با شیوههای اساسی پیشگیری، دفاع و مقاومت در برابر رایجترین حملات هکری دولتی آشنا شدید. در کل ما در این جلسه به بحث پیرامون تدابیر و ترفندهای مواجهه با حملات هکری دولتی پایان دادیم.
یوتیوب:
https://youtu.be/oOvKPPZSLwg
سایت:
https://tavaana.org/government-hacking5/
کست باکس:
https://castbox.fm/vb/799604451
کانال تلگرام دوره:
@Government_Hacking
کانال واتساپ دوره:
https://whatsapp.com/channel/0029Vb9XdErElagxP5cRMZ3p
حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب
جلسه ۵: حملات هکری با پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران، ۲
در این جلسه که به نوعی مهمترین جلسه این دوره به شمار میآید، شما عزیزان به تفصیل با شیوههای اساسی پیشگیری، دفاع و مقاومت در برابر رایجترین حملات هکری دولتی آشنا شدید. در کل ما در این جلسه به بحث پیرامون تدابیر و ترفندهای مواجهه با حملات هکری دولتی پایان دادیم.
یوتیوب:
https://youtu.be/oOvKPPZSLwg
سایت:
https://tavaana.org/government-hacking5/
کست باکس:
https://castbox.fm/vb/799604451
کانال تلگرام دوره:
@Government_Hacking
کانال واتساپ دوره:
https://whatsapp.com/channel/0029Vb9XdErElagxP5cRMZ3p
تجمع اعتراضی دانشآموزان خوزستانی
همزمان با سفر استاندار خوزستان به شهر شادگان، دانشآموزان روستای «مکینه صلیحاویه» تجمع اعتراضی بر پا کردند. این دانشآموزان با در دست گرفتن پلاکاردهایی نسبت به فرسودگی مدرسه، نبود کولر با وجود گرمای طاقتفرسای هوا و دیگر کاستیها اعتراض کردند.
همزمان رئیسجمهور جمهوری اسلامی در گوشه دیگری از کشور گفت:
«کار مدرسهسازی را مردمی کنید نه دولتی»!!!!
او در ادامه گفت:
«اینکه در ایران ما فضا نداشته باشیم برای آموزش به بچهها به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
آیا او پاسخی به این کودکان دارد؟
در حالی که دانشگاهها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساختهای حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دستوپنجه نرم میکنند، میلیاردها تومان به سازمانهایی اختصاص مییابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادیهای فکری و اجتماعی مشغولاند.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟
#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با سفر استاندار خوزستان به شهر شادگان، دانشآموزان روستای «مکینه صلیحاویه» تجمع اعتراضی بر پا کردند. این دانشآموزان با در دست گرفتن پلاکاردهایی نسبت به فرسودگی مدرسه، نبود کولر با وجود گرمای طاقتفرسای هوا و دیگر کاستیها اعتراض کردند.
همزمان رئیسجمهور جمهوری اسلامی در گوشه دیگری از کشور گفت:
«کار مدرسهسازی را مردمی کنید نه دولتی»!!!!
او در ادامه گفت:
«اینکه در ایران ما فضا نداشته باشیم برای آموزش به بچهها به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
آیا او پاسخی به این کودکان دارد؟
در حالی که دانشگاهها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساختهای حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دستوپنجه نرم میکنند، میلیاردها تومان به سازمانهایی اختصاص مییابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادیهای فکری و اجتماعی مشغولاند.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟
#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی: برای شکستن چوبههای دار، صدای هم بودن کافی نیست
تو زندان سکوت معنایی نداره. همهجا پر از صداست اما صدایی که نمیشه باهاش رویا رو به تصویر کشید. برای کسی که با صدا، تصور میکنه و میتونه اونچه به ذهنش میاد رو بنویسه، کار سخت میشه. اینجا شبا بهتر میشه خودکار رو برداشت و چیزی نوشت. مثلا میشه رفت تو اتاق سیگار. پایین پلههایی که مسدود شده و پشتِ درش یه دیوار با بلوکای خاکستری و سیمان کشیدن. اونجا هم وقتی چشمات رو میبندی، فقط میتونی تو صدای تهویهی صنعتی قراضهای که کنارت زوزه میکشه غرق بشی. بیرون کشیدنِ رویا از تو صدای تهویهی صنعتی _که تا قبل از این فکر میکردم برای مرغداری مناسبه_ کار سختیه. ولی میشه چشما رو بست و تصور کرد.
چند وقت پیش اعلام شده بود جمهوری اسلامی طی یک سال، حدود هزار نفر رو اعدام کرده و رکورد دو دههی گذشتهی خودش رو شکسته. ما رکورد زده بودیم و تونسته بودیم اونقدر سکوت کنیم و نگاه کنیم که همچین رتبهای هولناکی رو بهدست بیاریم.
نشسته بودم رو چارپایهی چوبی و تو صدای تهویه گم شده بودم. چشمام رو بسته بودم و به سیگار پک میزدم. نیمهشب بود. شاید نزدیک به اذان صبح.
مرور این خبر و وحشتِ نزدیک شدن اذان صبح کافی بود تا صداها ... _یعنی چند نفر رو، از کجا، برای اعدام منتقل میکردن؟
همین کافی بود تا صداها هجوم بیارن
صدای پوتینهایی که نزدیک میشدن
صدای کلید که تو قفل آهنی میچرخید
صدای باز شدن قفل
صدای کشیده و کوبیده شدن قفل کشویی
صدای چرخیدن لولای زنگ زدهی درِ سلول
صدای کوبیده شدن دری آهنی به دیواری سیمانی
صدای دو رگهی سربازی مسخ شده: «بلند شو»
و سکوت
صدای افسرنگهبانی که با شغلش عجین شده بود: «پاشو بریم»
و باز سکوت
صدای پوتینهای سرباز که به همراه افسرنگهبان و چند نیروی کمکی وارد سلول شدن
صدای تَنهایی که به هم میسابیدن و پیکری که برای «نیامدن» تقلا میکرد
صدای کوبیده شدنِ تنها به در آهنی که نیمهباز مونده بود
صدای نفسهای سنگینی که از سلولهای کناری به گوش میرسید
صدای پوتینهایی که کوریدور رو به سمت درِ خروج طی میکردن و صدای دمپایی پلاستیکیای که از لابهلایِ کوبش پوتینها روی سرامیکِ کف راهرو به شکل فریادی کشدار و کر کننده در اومده بود
صدای درهایی که پشت هم باز و بسته میشدن
صدای تقلای پیکری که حالا دیگه روی زمین کشیده میشد و تو صدای خوابآلود موذن گم میشد
صدای خمیازهی رانندهی آمبولانسی که بیحوصله به ماشیناش تکیه داده بود و منتظر بود همه چی زودتر تموم بشه و بره دنبال کارش
صدای پزشکی! که گزارشی رو از وضعیت محکوم به مرگ، به مردی که کلاسوری در دست داشت اعلام میکرد
و صدای سقوط دانههای تسبیحِ «مردی که از ملزومات صحنهی اعدام بود» و داشت چیزی رو زیر لب زمزمه میکرد
سیگار به انتها رسید. برای رها شدن از صدای تقلای پیکرِ «مردی که میخواست زنده بمونه»، ناخودآگاه به صدای تهویهی صنعتی پناه بردم. سعی کردم دوباره بشنومش تا صداهای دیگه محو بشن.
چشمام رو باز کردم.دمپاییهام رو روی زمین کشیدم و به اقیانوسی که ویدا روی دیوار کشیده بود چشم دوختم.عادت داشتم وقتی اینجا تنها میشدم صدای آب رو تصور کنم.اما مثل همیشه نبود. قُلقُل آب همهچیز رو تو خودش خفه کرد. مثل خفگی طناب دار دور گردنِ محکومی که ریتمِ تکون خوردنِ بدن معلقاش داره کندتر و کندتر میشه. محکومی که آخرین صداهایی که شنید، صدای باز شدن دریچهی مرگ، صدای رها شدن طناب، صدای شکستن گردن و خرخر سختِ آخرین نفسهایی بود که تو صدای پرت شدن دمپایی روی زمینِ زیر پاش آروم گرفت.
ما مرگ رو تصور، روایت و زندگی میکنیم.
اما اونکه پشت قتلگاه فرزندش شب رو به کور سوی امیدی انتظار میکشه، بیش از ما مرگ رو زندگی میکنه.
محسن لنگرنشین از ما خواست صداش باشیم. پدر و مادر محسن هم از ما خواستن صداشون باشیم. ما هم از همدیگه خواستیم که صداشون باشیم و در همون حال که همه از هم میخواستیم صدای اونا باشیم، کشتنش.
صدا قدرت عجیبی داره برای تصور رویاها و کابوسها. اما برای شکستن چوبههای دار، صدای هم بودن کافی نیست. شاید لازم بود بعد از شنیدن صدای هم، بعد از شنیدن صدای مادر محسن، صدای مادر محمد یا صدای آقاماشالله کرمی، بند کفشمونو میبستیم و در خونه رو به هم میکوبیدیم و میرفتیم پشت در زندون. دستکم کسی که صدامون زده بود رو تو اون گرگ و میش مرگبار تنها نذاشته بودیم و یه «نه» بلند گفته بودیم به اعدام و شده بودیم مثل «صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن» که بیشتر از اونکه فقط یه «صدا» باشه، تداعی ارادهست. ارادهی جاری شدن.
گلرخ ایرایی
اردیبهشت ۱۴۰۴
زندان اوین
#نه_به_اعدام
#محسن_لنگرنشین
#محمد_قبادلو
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
و تمامی آنانی که بی حضور «ما» بر دار شدند.
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تو زندان سکوت معنایی نداره. همهجا پر از صداست اما صدایی که نمیشه باهاش رویا رو به تصویر کشید. برای کسی که با صدا، تصور میکنه و میتونه اونچه به ذهنش میاد رو بنویسه، کار سخت میشه. اینجا شبا بهتر میشه خودکار رو برداشت و چیزی نوشت. مثلا میشه رفت تو اتاق سیگار. پایین پلههایی که مسدود شده و پشتِ درش یه دیوار با بلوکای خاکستری و سیمان کشیدن. اونجا هم وقتی چشمات رو میبندی، فقط میتونی تو صدای تهویهی صنعتی قراضهای که کنارت زوزه میکشه غرق بشی. بیرون کشیدنِ رویا از تو صدای تهویهی صنعتی _که تا قبل از این فکر میکردم برای مرغداری مناسبه_ کار سختیه. ولی میشه چشما رو بست و تصور کرد.
چند وقت پیش اعلام شده بود جمهوری اسلامی طی یک سال، حدود هزار نفر رو اعدام کرده و رکورد دو دههی گذشتهی خودش رو شکسته. ما رکورد زده بودیم و تونسته بودیم اونقدر سکوت کنیم و نگاه کنیم که همچین رتبهای هولناکی رو بهدست بیاریم.
نشسته بودم رو چارپایهی چوبی و تو صدای تهویه گم شده بودم. چشمام رو بسته بودم و به سیگار پک میزدم. نیمهشب بود. شاید نزدیک به اذان صبح.
مرور این خبر و وحشتِ نزدیک شدن اذان صبح کافی بود تا صداها ... _یعنی چند نفر رو، از کجا، برای اعدام منتقل میکردن؟
همین کافی بود تا صداها هجوم بیارن
صدای پوتینهایی که نزدیک میشدن
صدای کلید که تو قفل آهنی میچرخید
صدای باز شدن قفل
صدای کشیده و کوبیده شدن قفل کشویی
صدای چرخیدن لولای زنگ زدهی درِ سلول
صدای کوبیده شدن دری آهنی به دیواری سیمانی
صدای دو رگهی سربازی مسخ شده: «بلند شو»
و سکوت
صدای افسرنگهبانی که با شغلش عجین شده بود: «پاشو بریم»
و باز سکوت
صدای پوتینهای سرباز که به همراه افسرنگهبان و چند نیروی کمکی وارد سلول شدن
صدای تَنهایی که به هم میسابیدن و پیکری که برای «نیامدن» تقلا میکرد
صدای کوبیده شدنِ تنها به در آهنی که نیمهباز مونده بود
صدای نفسهای سنگینی که از سلولهای کناری به گوش میرسید
صدای پوتینهایی که کوریدور رو به سمت درِ خروج طی میکردن و صدای دمپایی پلاستیکیای که از لابهلایِ کوبش پوتینها روی سرامیکِ کف راهرو به شکل فریادی کشدار و کر کننده در اومده بود
صدای درهایی که پشت هم باز و بسته میشدن
صدای تقلای پیکری که حالا دیگه روی زمین کشیده میشد و تو صدای خوابآلود موذن گم میشد
صدای خمیازهی رانندهی آمبولانسی که بیحوصله به ماشیناش تکیه داده بود و منتظر بود همه چی زودتر تموم بشه و بره دنبال کارش
صدای پزشکی! که گزارشی رو از وضعیت محکوم به مرگ، به مردی که کلاسوری در دست داشت اعلام میکرد
و صدای سقوط دانههای تسبیحِ «مردی که از ملزومات صحنهی اعدام بود» و داشت چیزی رو زیر لب زمزمه میکرد
سیگار به انتها رسید. برای رها شدن از صدای تقلای پیکرِ «مردی که میخواست زنده بمونه»، ناخودآگاه به صدای تهویهی صنعتی پناه بردم. سعی کردم دوباره بشنومش تا صداهای دیگه محو بشن.
چشمام رو باز کردم.دمپاییهام رو روی زمین کشیدم و به اقیانوسی که ویدا روی دیوار کشیده بود چشم دوختم.عادت داشتم وقتی اینجا تنها میشدم صدای آب رو تصور کنم.اما مثل همیشه نبود. قُلقُل آب همهچیز رو تو خودش خفه کرد. مثل خفگی طناب دار دور گردنِ محکومی که ریتمِ تکون خوردنِ بدن معلقاش داره کندتر و کندتر میشه. محکومی که آخرین صداهایی که شنید، صدای باز شدن دریچهی مرگ، صدای رها شدن طناب، صدای شکستن گردن و خرخر سختِ آخرین نفسهایی بود که تو صدای پرت شدن دمپایی روی زمینِ زیر پاش آروم گرفت.
ما مرگ رو تصور، روایت و زندگی میکنیم.
اما اونکه پشت قتلگاه فرزندش شب رو به کور سوی امیدی انتظار میکشه، بیش از ما مرگ رو زندگی میکنه.
محسن لنگرنشین از ما خواست صداش باشیم. پدر و مادر محسن هم از ما خواستن صداشون باشیم. ما هم از همدیگه خواستیم که صداشون باشیم و در همون حال که همه از هم میخواستیم صدای اونا باشیم، کشتنش.
صدا قدرت عجیبی داره برای تصور رویاها و کابوسها. اما برای شکستن چوبههای دار، صدای هم بودن کافی نیست. شاید لازم بود بعد از شنیدن صدای هم، بعد از شنیدن صدای مادر محسن، صدای مادر محمد یا صدای آقاماشالله کرمی، بند کفشمونو میبستیم و در خونه رو به هم میکوبیدیم و میرفتیم پشت در زندون. دستکم کسی که صدامون زده بود رو تو اون گرگ و میش مرگبار تنها نذاشته بودیم و یه «نه» بلند گفته بودیم به اعدام و شده بودیم مثل «صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن» که بیشتر از اونکه فقط یه «صدا» باشه، تداعی ارادهست. ارادهی جاری شدن.
گلرخ ایرایی
اردیبهشت ۱۴۰۴
زندان اوین
#نه_به_اعدام
#محسن_لنگرنشین
#محمد_قبادلو
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
و تمامی آنانی که بی حضور «ما» بر دار شدند.
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech