۲۷ تن از زندانیان زن محبوس در بند زنان زندان اوین، طی بیانیهای، از مهوش صیدال حمایت کردند و خواستار رسیدگی به مطالبه بهداشت و درمان انسانی زندانیان شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«صدای مشترک ۲۷ زن زندانی سیاسی اوین در حمایت از مهوش صیدال و مطالبهی بهداشت و درمان انسانی زندانیان
مدیرکل سازمان زندانهای استان تهران؛
همبندیمان مهوش (سایه) صیدال، در اعتراض به شرایط نامناسب درمانی و بهداشتی بند زنان، دست به اعتصاب غذا و دارو زده است. این اقدام از سرِ ناامیدی ناشی از بیتوجهی به برخی از حقوق اولیه ماست؛ فریادی که نمایانگر رنج جمعی زنان این بند است. پاسخ این اعتراض نباید با اقداماتی نظیر ممنوعالتماسی یا ممنوعالملاقاتی باشد، بلکه نیازمند رسیدگی فوری به مشکلات موجود است.
بند ما از برخی امکانات بهداشتی و درمانی محروم است. فقدان پزشک مستقر و نبود پرستار در برخی از روزها، شرایط را برای زندانیان، بهویژه وقتی میانگین سنی بند ۵۶ سال است، بسیار دشوار کرده است. پزشکی قانونی برای برخی بیماران این بند که از بیماریهای جدی مانند مشکلات تنفسی رنج میبرند، دستور داده که در صورت تأمین امکانات درمانی، تحمل کیفر بلامانع است. با این حال، بارها شاهد بودهایم که این بیماران، بهدلایل نبود پرستار یا تأخیر در درمان، در شرایط وخیم پشت درهای بسته رها شدهاند.
علاوه بر این، شرایط ویژهی بند امنیتی اوین، دسترسی به مرخصی، آزادی مشروط و سایر حقوق قانونی را با محدودیتهای جدی مواجه کرده است. اعزام به مراکز درمانی با موانع متعدد، از جمله مخالفت نهادهای امنیتی، همراه است. مدیریت ناکارآمد بهداری زندان نیز بارها منجر به اعزامهای ناقص یا اشتباه شده و هزینههای سنگین درمان، فشار مضاعفی بر دوش زندانیان نهاده است.
ما، زنان این بند، در کنار همبندی خود، با قاطعیت خواستار رفع فوری این کاستیها هستیم:
۱. استقرار پزشک و پرستار ثابت در بند، مطابق با استانداردهای قانونی
۲. تسهیل اعزامهای درمانی، بدون دخالت نهادهای امنیتی
۳. اصلاح شیوهی مدیریت بهداری زندان برای جلوگیری از خطاهای درمانی
۴. حذف هزینههای درمانی که برای زندانیان کمرشکن است»
ـ لازم به ذکر است، مهوش (سایه) صیدال از روز پنجم خرداد ماه اعتصاب غذا و دارو را آغاز کرده است و حال عمومی او نامساعد گزارش شده است.
#مهوش_صیدال #سایه_صیدال #حق_درمان #همبستگی #بند_زنان_اوین #حقوق_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۷ تن از زندانیان زن محبوس در بند زنان زندان اوین، طی بیانیهای، از مهوش صیدال حمایت کردند و خواستار رسیدگی به مطالبه بهداشت و درمان انسانی زندانیان شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«صدای مشترک ۲۷ زن زندانی سیاسی اوین در حمایت از مهوش صیدال و مطالبهی بهداشت و درمان انسانی زندانیان
مدیرکل سازمان زندانهای استان تهران؛
همبندیمان مهوش (سایه) صیدال، در اعتراض به شرایط نامناسب درمانی و بهداشتی بند زنان، دست به اعتصاب غذا و دارو زده است. این اقدام از سرِ ناامیدی ناشی از بیتوجهی به برخی از حقوق اولیه ماست؛ فریادی که نمایانگر رنج جمعی زنان این بند است. پاسخ این اعتراض نباید با اقداماتی نظیر ممنوعالتماسی یا ممنوعالملاقاتی باشد، بلکه نیازمند رسیدگی فوری به مشکلات موجود است.
بند ما از برخی امکانات بهداشتی و درمانی محروم است. فقدان پزشک مستقر و نبود پرستار در برخی از روزها، شرایط را برای زندانیان، بهویژه وقتی میانگین سنی بند ۵۶ سال است، بسیار دشوار کرده است. پزشکی قانونی برای برخی بیماران این بند که از بیماریهای جدی مانند مشکلات تنفسی رنج میبرند، دستور داده که در صورت تأمین امکانات درمانی، تحمل کیفر بلامانع است. با این حال، بارها شاهد بودهایم که این بیماران، بهدلایل نبود پرستار یا تأخیر در درمان، در شرایط وخیم پشت درهای بسته رها شدهاند.
علاوه بر این، شرایط ویژهی بند امنیتی اوین، دسترسی به مرخصی، آزادی مشروط و سایر حقوق قانونی را با محدودیتهای جدی مواجه کرده است. اعزام به مراکز درمانی با موانع متعدد، از جمله مخالفت نهادهای امنیتی، همراه است. مدیریت ناکارآمد بهداری زندان نیز بارها منجر به اعزامهای ناقص یا اشتباه شده و هزینههای سنگین درمان، فشار مضاعفی بر دوش زندانیان نهاده است.
ما، زنان این بند، در کنار همبندی خود، با قاطعیت خواستار رفع فوری این کاستیها هستیم:
۱. استقرار پزشک و پرستار ثابت در بند، مطابق با استانداردهای قانونی
۲. تسهیل اعزامهای درمانی، بدون دخالت نهادهای امنیتی
۳. اصلاح شیوهی مدیریت بهداری زندان برای جلوگیری از خطاهای درمانی
۴. حذف هزینههای درمانی که برای زندانیان کمرشکن است»
ـ لازم به ذکر است، مهوش (سایه) صیدال از روز پنجم خرداد ماه اعتصاب غذا و دارو را آغاز کرده است و حال عمومی او نامساعد گزارش شده است.
#مهوش_صیدال #سایه_صیدال #حق_درمان #همبستگی #بند_زنان_اوین #حقوق_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍15❤5💔1
«الهه حسین نژاد»🖤🥀
هرچقدر از دردهای زنان و دختران این سرزمین نوشتم، باز هم روایتِ رنج بود نه روایتِ حق. حقِ سادهای به نام : زندگی
میدانم نوشتنِ دوبارهی این جنایتها، این فاجعهها، این بیعدالتیها، تکرار است—اما تکراری ضروری.
تکراری برای آنکه فراموش نکنیم کجای تاریخ ایستادهایم: در زمانهای که امنیت، حق انتخاب، و حتی زندهماندن، برای زن بودن، امتیاز نیست—جرم است. الهه حسیننژاد یکی از ما بود. قربانیِ ساختاری شد که زن را نه انسان، که ابزاری برای کنترل و خشم میبیند. ساختاری که خشونت را میکارد و بیپناهی را قانون میکند. اما سؤال اینجاست: چگونه میتوان به این زنجیرهی خونین پایان داد؟ چگونه میتوان در سرزمینی که مرگ زنها نه تصادف، که سیاست است، به زندگی برگشت؟ ما تکرار میکنیم، ما فریاد میزنیم، ما مینویسیم نه برای اینکه درد را عادت کنیم، برای اینکه فراموش نکنیم: قتل زنان، فقط قتل یک انسان نیست، قتل امید است. قتل آینده است. قتل یک ملت است.
#الهه_حسیننژاد #زن_زندگی_آزادی #حق_امنیت #ما_فراموش_نمیکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هرچقدر از دردهای زنان و دختران این سرزمین نوشتم، باز هم روایتِ رنج بود نه روایتِ حق. حقِ سادهای به نام : زندگی
میدانم نوشتنِ دوبارهی این جنایتها، این فاجعهها، این بیعدالتیها، تکرار است—اما تکراری ضروری.
تکراری برای آنکه فراموش نکنیم کجای تاریخ ایستادهایم: در زمانهای که امنیت، حق انتخاب، و حتی زندهماندن، برای زن بودن، امتیاز نیست—جرم است. الهه حسیننژاد یکی از ما بود. قربانیِ ساختاری شد که زن را نه انسان، که ابزاری برای کنترل و خشم میبیند. ساختاری که خشونت را میکارد و بیپناهی را قانون میکند. اما سؤال اینجاست: چگونه میتوان به این زنجیرهی خونین پایان داد؟ چگونه میتوان در سرزمینی که مرگ زنها نه تصادف، که سیاست است، به زندگی برگشت؟ ما تکرار میکنیم، ما فریاد میزنیم، ما مینویسیم نه برای اینکه درد را عادت کنیم، برای اینکه فراموش نکنیم: قتل زنان، فقط قتل یک انسان نیست، قتل امید است. قتل آینده است. قتل یک ملت است.
#الهه_حسیننژاد #زن_زندگی_آزادی #حق_امنیت #ما_فراموش_نمیکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔52❤5💯2
وخامت حال پریوش مسلمی و آغاز اعتصاب غذا؛ ادامه بیتوجهی به رشد غده هیپوفیز و اختلال در تعادل حرکتی و گفتاری
پریوش مسلمی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در پی وخامت وضعیت جسمانیاش و بیتوجهی مسئولان به درمان فوری، از امروز ۱۷ خرداد ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده است.
خانم مسلمی چند ماه پیش هم به همین دلیل اعتصاب غذا کرده بود.
خانم مسلمی با رشد غیرعادی غده هیپوفیز، سردرهای مزمن، کمکاری غده تیروئید، کم خونی شدید، پایین بودن سیستم ایمنی بدن، استخوان درد و درد عضلات مواجه است.
بنا بر گزارش دریافتی، نتیجه MRI هفته گذشته نشان داده است که غده هیپوفیز او رشد بیشتری داشته؛ بهگونهای که تعادل حرکتی و گفتاریاش دچار اختلال شده است.
در شرایطی که تیم پزشکی زندان نیز پیشتر بر لزوم اعزام وی به مراکز درمانی تخصصی خارج از زندان تأکید کرده بود، مقامهای قضایی همچنان از اعزام او به مرخصی درمانی یا اعطای آزادی مشروط خودداری میکنند.
همزمان با وخامت حال جسمی، یک پرونده جدید نیز علیه خانم مسلمی با عنوان «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» بدون ارائه هیچگونه مصداق مشخصی گشوده شده است.
پریوش مسلمی در تاریخ ۱۷ تیرماه ۱۴۰۳، پس از مراجعه به دادسرای اوین بازداشت و سپس به بند زنان زندان اوین منتقل شده است. این زندانی سیاسی در دادسرای اوین بابت اتهاماتی همچون تبلیغ علیه نظام، اهانت به بنیانگذار و رهبری و اجتماع و تبانی مورد تفهیم اتهام قرار گرفت.
وی در نهایت در تاریخ ۳۰ مردادماه ۱۴۰۳، توسط دادگاه انقلاب تهران بابت اتهام اجتماع و تبانی به دو سال حبس، بابت اتهام اهانت به رهبری به یک سال حبس و بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه حبس محکوم شد.
خانم مسلمی پیشتر در شهریورماه ۱۴۰۲، همزمان با سالگرد وفات مهسا امینی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و نهایتا یک ماه بعد با قرار تامین کیفری از زندان قرچک ورامین آزاد شد.همچنین وی در فروردین ماه سال جاری نیز توسط نیروهای امنیتی در شهر نور بازداشت شد. او پس از سه روز از یکی از بازداشتگاههای امنیتی این شهر آزاد شده بود.
خانواده و نزدیکان او نسبت به سلامت وی در زندان ابراز نگرانی کرده و خواهان اعزام فوری او به بیمارستان تخصصی هستند. با توجه به وخامت وضعیت، نگرانیها از بروز آسیبهای جبرانناپذیر جسمی و عصبی در صورت تداوم این بیتوجهی جدی است.
#پریوش_مسلمی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پریوش مسلمی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در پی وخامت وضعیت جسمانیاش و بیتوجهی مسئولان به درمان فوری، از امروز ۱۷ خرداد ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده است.
خانم مسلمی چند ماه پیش هم به همین دلیل اعتصاب غذا کرده بود.
خانم مسلمی با رشد غیرعادی غده هیپوفیز، سردرهای مزمن، کمکاری غده تیروئید، کم خونی شدید، پایین بودن سیستم ایمنی بدن، استخوان درد و درد عضلات مواجه است.
بنا بر گزارش دریافتی، نتیجه MRI هفته گذشته نشان داده است که غده هیپوفیز او رشد بیشتری داشته؛ بهگونهای که تعادل حرکتی و گفتاریاش دچار اختلال شده است.
در شرایطی که تیم پزشکی زندان نیز پیشتر بر لزوم اعزام وی به مراکز درمانی تخصصی خارج از زندان تأکید کرده بود، مقامهای قضایی همچنان از اعزام او به مرخصی درمانی یا اعطای آزادی مشروط خودداری میکنند.
همزمان با وخامت حال جسمی، یک پرونده جدید نیز علیه خانم مسلمی با عنوان «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» بدون ارائه هیچگونه مصداق مشخصی گشوده شده است.
پریوش مسلمی در تاریخ ۱۷ تیرماه ۱۴۰۳، پس از مراجعه به دادسرای اوین بازداشت و سپس به بند زنان زندان اوین منتقل شده است. این زندانی سیاسی در دادسرای اوین بابت اتهاماتی همچون تبلیغ علیه نظام، اهانت به بنیانگذار و رهبری و اجتماع و تبانی مورد تفهیم اتهام قرار گرفت.
وی در نهایت در تاریخ ۳۰ مردادماه ۱۴۰۳، توسط دادگاه انقلاب تهران بابت اتهام اجتماع و تبانی به دو سال حبس، بابت اتهام اهانت به رهبری به یک سال حبس و بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه حبس محکوم شد.
خانم مسلمی پیشتر در شهریورماه ۱۴۰۲، همزمان با سالگرد وفات مهسا امینی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و نهایتا یک ماه بعد با قرار تامین کیفری از زندان قرچک ورامین آزاد شد.همچنین وی در فروردین ماه سال جاری نیز توسط نیروهای امنیتی در شهر نور بازداشت شد. او پس از سه روز از یکی از بازداشتگاههای امنیتی این شهر آزاد شده بود.
خانواده و نزدیکان او نسبت به سلامت وی در زندان ابراز نگرانی کرده و خواهان اعزام فوری او به بیمارستان تخصصی هستند. با توجه به وخامت وضعیت، نگرانیها از بروز آسیبهای جبرانناپذیر جسمی و عصبی در صورت تداوم این بیتوجهی جدی است.
#پریوش_مسلمی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28❤4
بنبست اداری در برابر تحصیل مهرداد گریوانی، زندانی سیاسی پذیرفتهشده در دانشگاه
طبق گزارش منتشر شده در صفحه اینستاگرام سپیدهدم، مهرداد گریوانی، فعال مدنی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، پس از سالها حبس موفق شد در کنکور سراسری ۱۴۰۴ در رشته مدیریت مالی پذیرفته شود. او تحصیل را راهی برای امیدواری، حفظ انگیزه در شرایط سخت زندان و همچنین آمادگی برای بازسازی ایران در آینده میداند.
با این حال، ثبتنام او در دانشگاه با مانعی جدی روبهرو شده است. دانشگاه از او خواسته وضعیت معافیت سربازیاش مشخص شود، اما پیگیریهای خانواده در بنبست قرار گرفته است: سازمان نظام وظیفه خواستار مراجعه حضوری خود مهرداد است، زندان اوین از صدور نامه رسمی خودداری میکند و دادیار زندان نیز هیچ همکاری نشان نداده است.
این دور باطل، آینده تحصیلی مهرداد را در آستانه نابودی قرار داده و تنها چند روز به پایان مهلت ثبتنام باقی مانده است. خانواده او تأکید دارند که جلوگیری از ثبتنام، نقض آشکار حق تحصیل است و از نهادهای مدنی و حقوق بشری خواستهاند برای حفظ این حق بدیهی صدای مهرداد باشند.
مهرداد گریوانی، شهروند ساکن تهران دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند. وی پیشتر توسط دادگاه انقلاب به پنج سال حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شده بود.
مهرداد گریوانی در سال ۱۳۹۵، با اتهام “اجتماع و تبانی” بازداشت شد.
وی در تاریخ یازدهم مردادماه ۱۳۹۶، با تودیع وثیقه آزاد شد.
نهایتا وی در سال ۱۳۹۸ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت» به پنج سال زندان، دو سال محرومیت از عضویت در احزاب سیاسی، شبکههای اجتماعی و مطبوعات و همچنین دو سال ممنوعیت خروج از کشور، محکوم شد. یکی از مصادیق اتهام وی، «همکاری با مدیر آمدنیوز» بود.
آقای گریوانی در تاریخ دوم آذرماه ۱۳۹۹ نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا و پس از آن به زندان اوین منتقل شد.
وی نهایتا با تودیع وثیقه آزاد شد.
آقای گریوانی از شهریور ماه ۱۴۰۲ در پی دریافت احضاریه برای تحمل دوران محکومیت، راهی زندان شد.
مهرداد گریوانی از سال ۱۳۹۵ تا کنون با پروندهسازیهای متعددی مواجه شده است. گفته میشود، در یکی از پروندهها، شاکی خصوصی او «سعید طوسی» قاری قرآن فاسد و البته معتمد علی خامنهای بود.
مهرداد گریوانی اصولاً نباید در زندان باشد، چه رسد به این که برای تحصیل او مانع ایجاد شود.
مرتبط:
روایت مهرداد گریوانی از نوروز در زندان
https://tavaana.org/norouzinprison_gerivani/
#مهرداد_گریوانی #حق_تحصیل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش منتشر شده در صفحه اینستاگرام سپیدهدم، مهرداد گریوانی، فعال مدنی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، پس از سالها حبس موفق شد در کنکور سراسری ۱۴۰۴ در رشته مدیریت مالی پذیرفته شود. او تحصیل را راهی برای امیدواری، حفظ انگیزه در شرایط سخت زندان و همچنین آمادگی برای بازسازی ایران در آینده میداند.
با این حال، ثبتنام او در دانشگاه با مانعی جدی روبهرو شده است. دانشگاه از او خواسته وضعیت معافیت سربازیاش مشخص شود، اما پیگیریهای خانواده در بنبست قرار گرفته است: سازمان نظام وظیفه خواستار مراجعه حضوری خود مهرداد است، زندان اوین از صدور نامه رسمی خودداری میکند و دادیار زندان نیز هیچ همکاری نشان نداده است.
این دور باطل، آینده تحصیلی مهرداد را در آستانه نابودی قرار داده و تنها چند روز به پایان مهلت ثبتنام باقی مانده است. خانواده او تأکید دارند که جلوگیری از ثبتنام، نقض آشکار حق تحصیل است و از نهادهای مدنی و حقوق بشری خواستهاند برای حفظ این حق بدیهی صدای مهرداد باشند.
مهرداد گریوانی، شهروند ساکن تهران دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند. وی پیشتر توسط دادگاه انقلاب به پنج سال حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شده بود.
مهرداد گریوانی در سال ۱۳۹۵، با اتهام “اجتماع و تبانی” بازداشت شد.
وی در تاریخ یازدهم مردادماه ۱۳۹۶، با تودیع وثیقه آزاد شد.
نهایتا وی در سال ۱۳۹۸ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت» به پنج سال زندان، دو سال محرومیت از عضویت در احزاب سیاسی، شبکههای اجتماعی و مطبوعات و همچنین دو سال ممنوعیت خروج از کشور، محکوم شد. یکی از مصادیق اتهام وی، «همکاری با مدیر آمدنیوز» بود.
آقای گریوانی در تاریخ دوم آذرماه ۱۳۹۹ نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا و پس از آن به زندان اوین منتقل شد.
وی نهایتا با تودیع وثیقه آزاد شد.
آقای گریوانی از شهریور ماه ۱۴۰۲ در پی دریافت احضاریه برای تحمل دوران محکومیت، راهی زندان شد.
مهرداد گریوانی از سال ۱۳۹۵ تا کنون با پروندهسازیهای متعددی مواجه شده است. گفته میشود، در یکی از پروندهها، شاکی خصوصی او «سعید طوسی» قاری قرآن فاسد و البته معتمد علی خامنهای بود.
مهرداد گریوانی اصولاً نباید در زندان باشد، چه رسد به این که برای تحصیل او مانع ایجاد شود.
مرتبط:
روایت مهرداد گریوانی از نوروز در زندان
https://tavaana.org/norouzinprison_gerivani/
#مهرداد_گریوانی #حق_تحصیل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊20❤4👍2
بیانیه جمعی از فعالان سیاسی درباره لزوم آزادی زندانیان سالخورده و بیمار
جمعی از فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران که در بین آنها اسامی چند زندانی سیاسی کنونی و سابق به چشم میخورد، با انتشار بیانیهای خواستار آزادی فوری زندانیان سیاسی سالمند و بیمار شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
در شرایطی که زندانهای جمهوری اسلامی حتی پاسخگوی ابتداییترین نیازهای انسانی نیستند، تداوم بازداشت زندانیان سیاسی و عقیدتیِ سالخورده و بیمار، چیزی جز نقض آشکار حقوق بشر و نقض صریح قوانین داخلی و بینالمللی نیست.
زندانیانی چون ابوالفضل قدیانی، کیوان رحیمیان، فریبا کمالآبادی، فاطمه سپهری، ماشاالله کرمی، کاظم علینژاد، ناهید شیرپیشه، رضا سلمانزاده، علی معزی، علیاصغر حسنی، اسدالله هادی، محمد نوریزاد، رضا اکبریمنفرد، یوسف یونسی، معصومه عسکری، هاشم خواستار، جواد لعلمحمدی، عباس واحدیان شاهرودی، عبدالرسول مرتضوی، ابوالحسن منتظر، کمال جعفری یزدی، محمد باقر بختیار، ناهید خداجو، نسرین جوادی، آذر کوروندی موسیزاده، مولود صفایی، کبری بیگی، مینا خواجوی، زهرا صفایی، مهران رئوف، محمدباقر بختیار و بسیاری زندانیان دیگر، یا در سنین بالا هستند یا به بیماریهای مزمن و جدی دچارند. محرومکردن آنان از حق درمان، در حقیقت نوعی «اعدام خاموش» است که به تدریج جان و سلامتی آنان را میگیرد.
قوانین ایران نیز بر «حق دسترسی به درمان مناسب برای همه زندانیان» تأکید دارد. جمهوری اسلامی حتی به همین قوانین خود نیز پایبند نیست. امروز خانوادههای بسیاری در نگرانی و اضطراب دائمی بهسر میبرند، زیرا عزیزانشان با وجود بیماریهای قلبی، ریوی، کلیوی و یا شرایط جسمی خاص، در زندان رها شده و از دارو و مراقبت پزشکی محرومند.
در حال حاضر اکثریت زندانیان سیاسی به مشکلات گوارشی و بیماریهایی مانند دردهای مفصلی، مشکلات بینایی، مشکلات دندان، اعصاب و روان که بر اثر شکنجهها و فشارهای شدید امنیتی ایجاد شده، دچار هستند.
ما تأکید میکنیم که آزادی فوری این زندانیان نه فقط یک ضرورت انسانی بلکه یک مطالبه حقوقی و مدنی است. زندانیکردن افراد به خاطر عقیده و اعتراض، خود غیرقانونی است؛ اما زندانیکردن بیماران و سالخوردگان و محرومکردن آنان از درمان، مصداق روشن شکنجه است.
از جامعه مدنی، نهادهای حقوق بشری، و وجدانهای بیدار میخواهیم که بر این خواسته پافشاری کنند:
آزادی فوری زندانیان سالخورده و بیمار، پیش از آنکه دیر شود.
امضاکنندگان:
زهره سرو
گلاره عباسی
پریوش مسلمی
مسعود وظیفه
پیام باستانی
سامان رضایی
عبدالله عالیجانی اردشیر
حامد وظیفه
خلیل جعفری
مینو روزهدار
پرفسور سیف اهدایی
دکتر نیما بهرامی
دکتر ندا پلار
سرهنگ پولاد علیآبادی
هاشم امینی
مظاهر حیدری
ابراهیم رحیمی
کامران چاهتل
ژیلا عمرانی
اریاسب باوند
محمد رضا خسروی
روح الله سلیمانی دشتکی
سیروس کرکی
سینا مالکی
آرش مرادی
#زندانی_سیاسی #حق_درمان #آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران که در بین آنها اسامی چند زندانی سیاسی کنونی و سابق به چشم میخورد، با انتشار بیانیهای خواستار آزادی فوری زندانیان سیاسی سالمند و بیمار شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
در شرایطی که زندانهای جمهوری اسلامی حتی پاسخگوی ابتداییترین نیازهای انسانی نیستند، تداوم بازداشت زندانیان سیاسی و عقیدتیِ سالخورده و بیمار، چیزی جز نقض آشکار حقوق بشر و نقض صریح قوانین داخلی و بینالمللی نیست.
زندانیانی چون ابوالفضل قدیانی، کیوان رحیمیان، فریبا کمالآبادی، فاطمه سپهری، ماشاالله کرمی، کاظم علینژاد، ناهید شیرپیشه، رضا سلمانزاده، علی معزی، علیاصغر حسنی، اسدالله هادی، محمد نوریزاد، رضا اکبریمنفرد، یوسف یونسی، معصومه عسکری، هاشم خواستار، جواد لعلمحمدی، عباس واحدیان شاهرودی، عبدالرسول مرتضوی، ابوالحسن منتظر، کمال جعفری یزدی، محمد باقر بختیار، ناهید خداجو، نسرین جوادی، آذر کوروندی موسیزاده، مولود صفایی، کبری بیگی، مینا خواجوی، زهرا صفایی، مهران رئوف، محمدباقر بختیار و بسیاری زندانیان دیگر، یا در سنین بالا هستند یا به بیماریهای مزمن و جدی دچارند. محرومکردن آنان از حق درمان، در حقیقت نوعی «اعدام خاموش» است که به تدریج جان و سلامتی آنان را میگیرد.
قوانین ایران نیز بر «حق دسترسی به درمان مناسب برای همه زندانیان» تأکید دارد. جمهوری اسلامی حتی به همین قوانین خود نیز پایبند نیست. امروز خانوادههای بسیاری در نگرانی و اضطراب دائمی بهسر میبرند، زیرا عزیزانشان با وجود بیماریهای قلبی، ریوی، کلیوی و یا شرایط جسمی خاص، در زندان رها شده و از دارو و مراقبت پزشکی محرومند.
در حال حاضر اکثریت زندانیان سیاسی به مشکلات گوارشی و بیماریهایی مانند دردهای مفصلی، مشکلات بینایی، مشکلات دندان، اعصاب و روان که بر اثر شکنجهها و فشارهای شدید امنیتی ایجاد شده، دچار هستند.
ما تأکید میکنیم که آزادی فوری این زندانیان نه فقط یک ضرورت انسانی بلکه یک مطالبه حقوقی و مدنی است. زندانیکردن افراد به خاطر عقیده و اعتراض، خود غیرقانونی است؛ اما زندانیکردن بیماران و سالخوردگان و محرومکردن آنان از درمان، مصداق روشن شکنجه است.
از جامعه مدنی، نهادهای حقوق بشری، و وجدانهای بیدار میخواهیم که بر این خواسته پافشاری کنند:
آزادی فوری زندانیان سالخورده و بیمار، پیش از آنکه دیر شود.
امضاکنندگان:
زهره سرو
گلاره عباسی
پریوش مسلمی
مسعود وظیفه
پیام باستانی
سامان رضایی
عبدالله عالیجانی اردشیر
حامد وظیفه
خلیل جعفری
مینو روزهدار
پرفسور سیف اهدایی
دکتر نیما بهرامی
دکتر ندا پلار
سرهنگ پولاد علیآبادی
هاشم امینی
مظاهر حیدری
ابراهیم رحیمی
کامران چاهتل
ژیلا عمرانی
اریاسب باوند
محمد رضا خسروی
روح الله سلیمانی دشتکی
سیروس کرکی
سینا مالکی
آرش مرادی
#زندانی_سیاسی #حق_درمان #آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍23❤8
Forwarded from گفتوشنود
آرش صادقی،فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق، در آستانه سالگرد تحصیلی جدید و با اشاره به وضعیت دانشآموزان بهائی در حساب کاربری خود نوشت:
در روزهایی که داوطلبان کنکور با شور و شوق برای آگاهی از رتبه و تراز و انتخاب رشته تلاش میکنند، یادی کنیم از شهروندان بهایی که بیش از چهار دهه است که از تحصیلات عالی محروم هستند و این در حالی است که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی"دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای "همه ملت" تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را برای "تمام افراد جامعه" به طور رایگان گسترش دهد.
نکته جالب توجه این است که شهروندان بهایی هم مثل همه افراد جامعه مالیات پرداخت میکنند ولی از بسیاری از حقوق شهروندی از جمله حق تحصیل ، حق کار در بسیاری از مشاغل و حتی حق دفن اموات خود در قبرستان نیز محرومند.
۳۸ سال بعد از تاسیس موسسه علمی آزاد بهاییان، همچنان استادان و مدرسان این موسسه زندانی میشوند.
این موسسه در سال ۱۳۶۶ با هدف تامین نیازهای تحصیلی جوانان بهایی تاسیس شد که پس از انقلاب از ورود به دانشگاههای محروم شدند.
با تعدادی از استادان و مدرسان این دانشگاه در زندان همبند بودم.
نکته جالب این بود که تقریبا تمام این افراد پس از ماهها انفرادی تنها دو یا سه روز پس از انتقال به بند عمومی با اعلام امادگی برای تدریس و شوقی وصف ناپذیر شروع به آموزش دروس مختلف به زندانیان(سیاسی و غیر سیاسی) میکردند.
همیشه تعهد و عشق این افراد به آحاد جامعه، برایم ستودنی بود و تلاش کردم این مولفه ها را از آنها بیاموزم.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #حق_تحصیل #بهائی_بودن_جرم_نیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آرش صادقی،فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق، در آستانه سالگرد تحصیلی جدید و با اشاره به وضعیت دانشآموزان بهائی در حساب کاربری خود نوشت:
در روزهایی که داوطلبان کنکور با شور و شوق برای آگاهی از رتبه و تراز و انتخاب رشته تلاش میکنند، یادی کنیم از شهروندان بهایی که بیش از چهار دهه است که از تحصیلات عالی محروم هستند و این در حالی است که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی"دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای "همه ملت" تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را برای "تمام افراد جامعه" به طور رایگان گسترش دهد.
نکته جالب توجه این است که شهروندان بهایی هم مثل همه افراد جامعه مالیات پرداخت میکنند ولی از بسیاری از حقوق شهروندی از جمله حق تحصیل ، حق کار در بسیاری از مشاغل و حتی حق دفن اموات خود در قبرستان نیز محرومند.
۳۸ سال بعد از تاسیس موسسه علمی آزاد بهاییان، همچنان استادان و مدرسان این موسسه زندانی میشوند.
این موسسه در سال ۱۳۶۶ با هدف تامین نیازهای تحصیلی جوانان بهایی تاسیس شد که پس از انقلاب از ورود به دانشگاههای محروم شدند.
با تعدادی از استادان و مدرسان این دانشگاه در زندان همبند بودم.
نکته جالب این بود که تقریبا تمام این افراد پس از ماهها انفرادی تنها دو یا سه روز پس از انتقال به بند عمومی با اعلام امادگی برای تدریس و شوقی وصف ناپذیر شروع به آموزش دروس مختلف به زندانیان(سیاسی و غیر سیاسی) میکردند.
همیشه تعهد و عشق این افراد به آحاد جامعه، برایم ستودنی بود و تلاش کردم این مولفه ها را از آنها بیاموزم.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #حق_تحصیل #بهائی_بودن_جرم_نیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍23🕊5💔2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تحقق حق دادخواهی، نیازمند وجود نظامی دموکراتیک است
«حق دادخواهی از حقوق اساسی فردی است که در اسناد بینالمللی به رسمیت شناخته شده و ضمانت اجرایی هم دارد. میتوانیم اسناد و مدارک دقیق و متقن را به کمیسیون کشف حقیقت انتقال دهیم. این کمیسیونها موظف به رسیدگی به شکایات افرادی هستند که توسط جمهوری اسلامی مورد جنایت قرار گرفتهاند.»
نیره انصاری، حقوقدان، در برنامه بگو-بشنو ۵۹ با عنوان «هیئت مرگ و دیگریسازی برای حذف» میگوید: «تحقق حق دادخواهی، نیازمند وجود نظامی دموکراتیک است.»
این برنامه دوم خرداد ۱۴۰۳ با حضور مجید محمدی، جامعهشناس، نیره انصاری، حقوقدان، و شماری از صاحبنظران و کنشگران در اتاق کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/justice-democratic-system/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/01W0bqfInJk
#گفتگو_توانا #دادخواهی #حقوق_بشر #حق_دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
«حق دادخواهی از حقوق اساسی فردی است که در اسناد بینالمللی به رسمیت شناخته شده و ضمانت اجرایی هم دارد. میتوانیم اسناد و مدارک دقیق و متقن را به کمیسیون کشف حقیقت انتقال دهیم. این کمیسیونها موظف به رسیدگی به شکایات افرادی هستند که توسط جمهوری اسلامی مورد جنایت قرار گرفتهاند.»
نیره انصاری، حقوقدان، در برنامه بگو-بشنو ۵۹ با عنوان «هیئت مرگ و دیگریسازی برای حذف» میگوید: «تحقق حق دادخواهی، نیازمند وجود نظامی دموکراتیک است.»
این برنامه دوم خرداد ۱۴۰۳ با حضور مجید محمدی، جامعهشناس، نیره انصاری، حقوقدان، و شماری از صاحبنظران و کنشگران در اتاق کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/justice-democratic-system/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/01W0bqfInJk
#گفتگو_توانا #دادخواهی #حقوق_بشر #حق_دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
❤11💯9
مسمومیت بیش از نیمی از زندانیان در زندان شیبان اهواز بر اثر غذای فاسد
بر اساس گزارشها، بیش از نیمی از زندانیان زندان مرکزی اهواز (شیبان) به دلیل مصرف غذای آلوده دچار مسمومیت شدید، همراه با اسهال و استفراغ، شدهاند.
منابع داخل زندان میگویند که در هفتههای اخیر تنها مرغ بهعنوان غذای اصلی بین زندانیان توزیع شده، اما مرغها ظاهری غیرعادی داشتهاند؛ رنگ آنها تیره و متمایل به قهوهای بوده و به گفته زندانیان احتمالاً از مرغهای بیمار یا حتی مرده استفاده شده است. همین موضوع منجر به مسمومیت گسترده شده است.
زندان شیبان که از بدنامترین زندانهای ایران محسوب میشود، سالهاست با بحرانهایی چون غذای ناسالم، آب آشامیدنی آلوده و نبود خدمات درمانی کافی روبهرو است. با وجود جمعیت نزدیک به چهار هزار زندانی، تنها یک پزشک زندانی، یک پزشک اداری و یک بهدار در بهداری حضور دارند؛ کمبودی که رسیدگی به وضعیت مسمومان را بسیار دشوار کرده و بحران را شدت بخشیده است.
زندانیان پیشتر بارها نسبت به شرایط بهداشتی و غذایی اعتراض کرده بودند، اما گزارشهای تازه نشان میدهد اوضاع به مرحله بحرانی رسیده و جان هزاران نفر در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
زندهیاد عادل کیانپور، چندسال پیش در همین زندان شیبان جانش را در اثر اعتصاب غذا و عدم رسیدگی پزشکی در دوران کرونا از دست داد.
#زندان_شیبان
#حق_زندانی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس گزارشها، بیش از نیمی از زندانیان زندان مرکزی اهواز (شیبان) به دلیل مصرف غذای آلوده دچار مسمومیت شدید، همراه با اسهال و استفراغ، شدهاند.
منابع داخل زندان میگویند که در هفتههای اخیر تنها مرغ بهعنوان غذای اصلی بین زندانیان توزیع شده، اما مرغها ظاهری غیرعادی داشتهاند؛ رنگ آنها تیره و متمایل به قهوهای بوده و به گفته زندانیان احتمالاً از مرغهای بیمار یا حتی مرده استفاده شده است. همین موضوع منجر به مسمومیت گسترده شده است.
زندان شیبان که از بدنامترین زندانهای ایران محسوب میشود، سالهاست با بحرانهایی چون غذای ناسالم، آب آشامیدنی آلوده و نبود خدمات درمانی کافی روبهرو است. با وجود جمعیت نزدیک به چهار هزار زندانی، تنها یک پزشک زندانی، یک پزشک اداری و یک بهدار در بهداری حضور دارند؛ کمبودی که رسیدگی به وضعیت مسمومان را بسیار دشوار کرده و بحران را شدت بخشیده است.
زندانیان پیشتر بارها نسبت به شرایط بهداشتی و غذایی اعتراض کرده بودند، اما گزارشهای تازه نشان میدهد اوضاع به مرحله بحرانی رسیده و جان هزاران نفر در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
زندهیاد عادل کیانپور، چندسال پیش در همین زندان شیبان جانش را در اثر اعتصاب غذا و عدم رسیدگی پزشکی در دوران کرونا از دست داد.
#زندان_شیبان
#حق_زندانی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29❤3🕊3
سمیه رشیدی در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ هنگام شعارنویسی روی دیوارهای محله جوادیه تهران بازداشت شد؛ مأموران او را به بازداشتگاه منتقل کردند و پس از مدتی به بند زنان زندان اوین و پس از حمله اسراییل همراه با سایر زنان زندانی به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
طی ماههای پس از بازداشت گزارشها حاکی از آنست که سمیه بارها دچار تشنج شد اما با کمتوجهی مسئولان زندان و تأخیر در اعزام به بیمارستان روبه رو گردید؛ امری که بار دیگر نشان میدهد بیتوجهی به سلامت زندانیان، رویه همیشگی مسئولان است.
سرانجام اعزام دیرهنگام و کم توجهی مداوم، وضعیت جسمی او را به مرحله ای بحرانی رساند؛ در حال حاضر در کما و با سطح هوشیاری بسیار پایین در بیمارستان بستری است و پزشکان وضعیت او را بحرانی توصیف کردهاند.
امروز در حالی که صدای خانواده و کنشگران تنها سنگر دفاع از جان اوست یادآوری این حقیقت ضروری ست
آنان که در سکوت و گمنامی با شعارنویسی بر دیوارهای شهر روح مبارزه را زنده نگه میدارند با هر خط جوهری که بر بتن سرد میکشند خود چراغ مقاومتاند حتی اگر در سایه ایستاده باشند...
از استوری اینستاگرام مریم بحیوی، زندانی سیاسی سابق
#سمیه_رشیدی #حق_درمان #زندان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طی ماههای پس از بازداشت گزارشها حاکی از آنست که سمیه بارها دچار تشنج شد اما با کمتوجهی مسئولان زندان و تأخیر در اعزام به بیمارستان روبه رو گردید؛ امری که بار دیگر نشان میدهد بیتوجهی به سلامت زندانیان، رویه همیشگی مسئولان است.
سرانجام اعزام دیرهنگام و کم توجهی مداوم، وضعیت جسمی او را به مرحله ای بحرانی رساند؛ در حال حاضر در کما و با سطح هوشیاری بسیار پایین در بیمارستان بستری است و پزشکان وضعیت او را بحرانی توصیف کردهاند.
امروز در حالی که صدای خانواده و کنشگران تنها سنگر دفاع از جان اوست یادآوری این حقیقت ضروری ست
آنان که در سکوت و گمنامی با شعارنویسی بر دیوارهای شهر روح مبارزه را زنده نگه میدارند با هر خط جوهری که بر بتن سرد میکشند خود چراغ مقاومتاند حتی اگر در سایه ایستاده باشند...
از استوری اینستاگرام مریم بحیوی، زندانی سیاسی سابق
#سمیه_رشیدی #حق_درمان #زندان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔32🕊3❤1
در سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، روایت تلخی از وضعیت محمدباقر بختیار، از فرماندهان و جانبازان جنگ منتشر شد؛ روایتی به قلم رحیم قمیشی، دیگر جانباز جنگ، که از دیدار تعدادی از رزمندگان جنگ با محمدباقر بختیار که در اثر مخاطرات دوران زندان در بیمارستان بستری شده، نوشته شده است.
آقای قمیشی نوشته؛
«حالا که عوارض شیمیاییاش عود کردهاند! تمام بدنش تاول شده، یک آمپول اشتباهی هر دو پایش را نیمه فلج کرده، از زانو به پایین هیچ حسی ندارد.
✅در سالگرد آغاز جنگ، رفتهام دیدن یکی از یادگارهای آن دوران.
میگویم باقر اگر استخوانهایمان برگشته بود، لابد خیلی احترام داشتیم!
هر دو بغض میکنیم. باقر تازه از زندان اوین آمده بیرون، نمیتواند بخندد، آنهم حالا که عوارض شیمیاییاش عود کردهاند!
تمام بدنش تاول شده، یک آمپول اشتباهی هر دو پایش را نیمه فلج کرده، از زانو به پایین هیچ حسی ندارد.
✅میگوید سوزنی فرو کن تا متوجه شوی دیگر هیچ حسی ندارند.
مگر دلم میآید!
✅موقع عکس یادگاری خواهش میکنم کمی بخندد. نمیتواند!
درکش میکنم. دلش مانده همان زندان.
پیش آنها که کسی به فکرشان نیست.
باقر امروز یاد روزهای جبهه افتاده.
میگوید رحیم، اگر بچهها نبودند من مُرده بودم. ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان از جان برای او مایه گذاشتهاند. میگفت وقتی افتاده بودم و آنها باید به تاولهایم میرسیدند خجالت میکشیدم.
✅همه دوستانی که آمدهاند ملاقاتش از بچههای قدیمی جنگ هستند. بعضی هایشان مثل باقر طعم زندانی پس از پایان جنگ را هم چشیدهاند!
آن که همراه شهید داوود کریمی مظلوم در زندان بوده، میگوید بختیار! تو که وقت خوبی رفتی زندان، اگر آن موقع رفته بودی چه میکردی!؟
آهی میکشد و میگوید حیف داوود اجازه نداده بگویم در آن زندانها چه کشید! هفتهها بدون یک ساعت خواب!
✅میگویم باقر، تو خوب میشوی، میآیی بیرون، بچههای دیگر هم آزاد میشوند، کوچهها را چراغانی میکنیم، خانهها را پر میکنیم از گلهای رز.
نمیدانم چرا باقر بهجای خنده، اشک میریزد.
چطور باید او را بخندانم؟
اتاق بیمارستان پر شده از گل، پر شده از دوستانش.
میگوید قبل از اینکه حکم آزادیام بیاید چهار مامور در بیمارستان همراهم کرده بودند، مراقبم باشند، فرار نکنم، آخر کجا میتوانم بروم من! با این پاها.
آتش است که از سینهاش بیرون میریزد.
میگویم باقر در عراق هم وقتی برای هر کدام از ما اسیرهای بیمار یا مجروح، دو مامور میگذاشتند، میگفتیم چقدر میترسند!
حالا چه بگوییم؟!
✅هر چند دقیقه یک پرستار میآید و آمپولی میزند، میخواهم به پرستارها بگویم شما را بهخدا کمی آرامتر، او جای سالمی ندارد. او دلش شکسته است.
این هفته برای تجلیل از او بوده.
خجالت میکشم.
نمیخواهم جلوی باقر دلگیریام معلوم شود. میگویم کاری دارم، باید زودتر بروم...
باقر نگاهم میکند.
رحیم! ما که نخواستیم وضع مردم این شود!
رحیم! ما که دلمان نمیخواست زندان جای آزادیخواهان باشد.
رحیم! ما که نخواستیم این روزها را
✅بی خداحافظی میآیم بیرون.
باید خانهاش را آماده کنیم.
باید خانوادهاش جشن بگیرند.
با همان دلهای شکسته.
باقر آزاد شده
اگر چه پاهایش حرکت ندارند...
✅چرا خجالت نکشیدند
بچههای جنگ را بخاطر عقایدشان بردند زندان
چرا خجالت نکشیدند
وقتی دستشان به جاسوسهای اسرائیل
به دزدهای بیتالمال نمیرسد
دست از سر دلسوزان منتقد بردارند
چرا خجالت نمیکشند
باقر بختیار را وقتی رها کنند
که تمام بدنش را تاول پوشانده
و پاهایش دیگر حرکت ندارند!
چرا خجالت نمیکشند
شادی را از مردم میگیرند...
✅چرا خجالت نمیکشند
دیگران را آزاد نمیکنند!
ایران را رها نمیکنند...»
ـ لازم به ذکر است که اگرچه محکومیت آقای بختیار روز ۱۳ مهرماه به پایان میرسید، اما به دلیل وخامت جسمانی ناشی از عوارض شیمیایی جنگ و آسیبهای دوران زندان، در حالی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود، برای او مرخصی استعلاجی متصل به آزادی صادر شد.
#محمدباقر_بختیار #حق_درمان #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای قمیشی نوشته؛
«حالا که عوارض شیمیاییاش عود کردهاند! تمام بدنش تاول شده، یک آمپول اشتباهی هر دو پایش را نیمه فلج کرده، از زانو به پایین هیچ حسی ندارد.
✅در سالگرد آغاز جنگ، رفتهام دیدن یکی از یادگارهای آن دوران.
میگویم باقر اگر استخوانهایمان برگشته بود، لابد خیلی احترام داشتیم!
هر دو بغض میکنیم. باقر تازه از زندان اوین آمده بیرون، نمیتواند بخندد، آنهم حالا که عوارض شیمیاییاش عود کردهاند!
تمام بدنش تاول شده، یک آمپول اشتباهی هر دو پایش را نیمه فلج کرده، از زانو به پایین هیچ حسی ندارد.
✅میگوید سوزنی فرو کن تا متوجه شوی دیگر هیچ حسی ندارند.
مگر دلم میآید!
✅موقع عکس یادگاری خواهش میکنم کمی بخندد. نمیتواند!
درکش میکنم. دلش مانده همان زندان.
پیش آنها که کسی به فکرشان نیست.
باقر امروز یاد روزهای جبهه افتاده.
میگوید رحیم، اگر بچهها نبودند من مُرده بودم. ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان از جان برای او مایه گذاشتهاند. میگفت وقتی افتاده بودم و آنها باید به تاولهایم میرسیدند خجالت میکشیدم.
✅همه دوستانی که آمدهاند ملاقاتش از بچههای قدیمی جنگ هستند. بعضی هایشان مثل باقر طعم زندانی پس از پایان جنگ را هم چشیدهاند!
آن که همراه شهید داوود کریمی مظلوم در زندان بوده، میگوید بختیار! تو که وقت خوبی رفتی زندان، اگر آن موقع رفته بودی چه میکردی!؟
آهی میکشد و میگوید حیف داوود اجازه نداده بگویم در آن زندانها چه کشید! هفتهها بدون یک ساعت خواب!
✅میگویم باقر، تو خوب میشوی، میآیی بیرون، بچههای دیگر هم آزاد میشوند، کوچهها را چراغانی میکنیم، خانهها را پر میکنیم از گلهای رز.
نمیدانم چرا باقر بهجای خنده، اشک میریزد.
چطور باید او را بخندانم؟
اتاق بیمارستان پر شده از گل، پر شده از دوستانش.
میگوید قبل از اینکه حکم آزادیام بیاید چهار مامور در بیمارستان همراهم کرده بودند، مراقبم باشند، فرار نکنم، آخر کجا میتوانم بروم من! با این پاها.
آتش است که از سینهاش بیرون میریزد.
میگویم باقر در عراق هم وقتی برای هر کدام از ما اسیرهای بیمار یا مجروح، دو مامور میگذاشتند، میگفتیم چقدر میترسند!
حالا چه بگوییم؟!
✅هر چند دقیقه یک پرستار میآید و آمپولی میزند، میخواهم به پرستارها بگویم شما را بهخدا کمی آرامتر، او جای سالمی ندارد. او دلش شکسته است.
این هفته برای تجلیل از او بوده.
خجالت میکشم.
نمیخواهم جلوی باقر دلگیریام معلوم شود. میگویم کاری دارم، باید زودتر بروم...
باقر نگاهم میکند.
رحیم! ما که نخواستیم وضع مردم این شود!
رحیم! ما که دلمان نمیخواست زندان جای آزادیخواهان باشد.
رحیم! ما که نخواستیم این روزها را
✅بی خداحافظی میآیم بیرون.
باید خانهاش را آماده کنیم.
باید خانوادهاش جشن بگیرند.
با همان دلهای شکسته.
باقر آزاد شده
اگر چه پاهایش حرکت ندارند...
✅چرا خجالت نکشیدند
بچههای جنگ را بخاطر عقایدشان بردند زندان
چرا خجالت نکشیدند
وقتی دستشان به جاسوسهای اسرائیل
به دزدهای بیتالمال نمیرسد
دست از سر دلسوزان منتقد بردارند
چرا خجالت نمیکشند
باقر بختیار را وقتی رها کنند
که تمام بدنش را تاول پوشانده
و پاهایش دیگر حرکت ندارند!
چرا خجالت نمیکشند
شادی را از مردم میگیرند...
✅چرا خجالت نمیکشند
دیگران را آزاد نمیکنند!
ایران را رها نمیکنند...»
ـ لازم به ذکر است که اگرچه محکومیت آقای بختیار روز ۱۳ مهرماه به پایان میرسید، اما به دلیل وخامت جسمانی ناشی از عوارض شیمیایی جنگ و آسیبهای دوران زندان، در حالی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود، برای او مرخصی استعلاجی متصل به آزادی صادر شد.
#محمدباقر_بختیار #حق_درمان #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔42❤8
Forwarded from گفتوشنود
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍12❤2👌1
واکنش آمریکا به مرگهای زنجیرهای در زندان قرچک؛
به استفاده ابزاری از عدم رعایت حق درمان زندانیان برای سرکوب مخالفان پایان دهید
صفحه فارسی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به مرگ چند زندانی در زندان قرچک نوشت:
«تنها در طول ۱۴ روز، سه زن، سمیه رشیدی، جمیله عزیزی و سودابه اسدی، قربانی محرومیت بیرحمانه رژیم از مراقبتهای پزشکی شدند و به طرز اسفباری در زندان قرچک ورامین جان خود را از دست دادند. متأسفانه، این مرگها به دنبال درگذشت فرزانه بیژنپور در ژانویه رخ داد. در پی از دست دادن این قربانیان، ۴۵ زندانی سیاسی زن در زندان قرچک ورامین با صدور بیانهای، رفتار غیرانسانی با سمیه و سایر زندانیان را محکوم کردند. عدم ارائه مراقبتهای بهداشتی تنها یکی از راههای رژیم برای سرکوب مخالفان استفاده شده است. ممانعت از درمان معترضان مجروح، وادار کردن پزشکان به سکوت، و جعل گزارشهای کالبد شکافی جهت پنهانکردن جنایات خود از موارد دیگر میباشد. ایالات متحده این تخلفات هولناک را به شدت محکوم میکند و از ایران میخواهد که حقوق زندانیان را رعایت کرده و به استفاده ابزاری از مراقبتهای پزشکی با هدف سرکوب مخالفان پایان دهد.»
ـ لازم به ذکر است، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی به ویژه خدمات تخصصی در همه زندانها جریان دارد و جانهای زیادی در معرض خطر قرار دارد. بسیاری از آسیبهای زندانیان در اثر شکنجه در دوران بازجویی یا شرایط ناگوار و ناسالم زندان به وجود میآید و فعالان حقوق بشر بارها در این زمینه هشدار دادهاند.
هم اکنون تعدادی از زندانیان سیاسی در اعتراض به محرومیت از درمان یا شرایط نامناسب زندان در اعتصاب غذا به سر میبرند.
۱۹ نفر از زندانیان زن در زندان قرچک نیز اعلام کردهاند در اعتراض به این شرایط دو روز اعتصاب غذا خواهند کرد.
@USABehFarsi
#سمیه_رشیدی #حق_درمان #زندان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به استفاده ابزاری از عدم رعایت حق درمان زندانیان برای سرکوب مخالفان پایان دهید
صفحه فارسی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به مرگ چند زندانی در زندان قرچک نوشت:
«تنها در طول ۱۴ روز، سه زن، سمیه رشیدی، جمیله عزیزی و سودابه اسدی، قربانی محرومیت بیرحمانه رژیم از مراقبتهای پزشکی شدند و به طرز اسفباری در زندان قرچک ورامین جان خود را از دست دادند. متأسفانه، این مرگها به دنبال درگذشت فرزانه بیژنپور در ژانویه رخ داد. در پی از دست دادن این قربانیان، ۴۵ زندانی سیاسی زن در زندان قرچک ورامین با صدور بیانهای، رفتار غیرانسانی با سمیه و سایر زندانیان را محکوم کردند. عدم ارائه مراقبتهای بهداشتی تنها یکی از راههای رژیم برای سرکوب مخالفان استفاده شده است. ممانعت از درمان معترضان مجروح، وادار کردن پزشکان به سکوت، و جعل گزارشهای کالبد شکافی جهت پنهانکردن جنایات خود از موارد دیگر میباشد. ایالات متحده این تخلفات هولناک را به شدت محکوم میکند و از ایران میخواهد که حقوق زندانیان را رعایت کرده و به استفاده ابزاری از مراقبتهای پزشکی با هدف سرکوب مخالفان پایان دهد.»
ـ لازم به ذکر است، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی به ویژه خدمات تخصصی در همه زندانها جریان دارد و جانهای زیادی در معرض خطر قرار دارد. بسیاری از آسیبهای زندانیان در اثر شکنجه در دوران بازجویی یا شرایط ناگوار و ناسالم زندان به وجود میآید و فعالان حقوق بشر بارها در این زمینه هشدار دادهاند.
هم اکنون تعدادی از زندانیان سیاسی در اعتراض به محرومیت از درمان یا شرایط نامناسب زندان در اعتصاب غذا به سر میبرند.
۱۹ نفر از زندانیان زن در زندان قرچک نیز اعلام کردهاند در اعتراض به این شرایط دو روز اعتصاب غذا خواهند کرد.
@USABehFarsi
#سمیه_رشیدی #حق_درمان #زندان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤31
جان ابوالحسن منتظر، زندانی سیاسی ۶۶ ساله، در خطر است
ریما شیرمحمدی در خصوص شرایط او نوشت:
«چند روز پیش، ابوالحسن منتظر دچار تب و لرز شدید و مداوم شد. پس از مراجعه به بهداری زندان، آزمایش اورژانسی نشان داد که پلاکت خون او به سطح خطرناک ۳۸ هزار واحد رسیده است (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار).
بهدلیل وخامت وضعیت، وی به بیمارستان امام علی کرج اعزام شد.
علیرغم فوریت پزشکی، به دلیل اعلام «نبود تخت»، وی بهمدت ۲۴ ساعت روی صندلی و با دستبند نگه داشته میشود. در این مدت هیچ پزشکی او را معاینه نمیکند و غذایی هم به وی داده نمیشود. بالاخره پس از ۲۴ ساعت، منتظر بستری میشود.
آزمایشهای جدید نشان داد که پلاکت خون باز هم کاهش یافته است. پزشک دستور تزریق ۱۰ واحد پلاکت را صادر کرد، اما بیمارستان به دلیل کمبود ذخیره خون، بهمدت سه روز از تزریق خودداری نمود. در این فاصله، حال جسمی او بهشدت وخیم شد:
- خونریزی شدید بینی بهمدت شش ساعت که راه تنفس او را مسدود کرده بود.
- خونریزی زیرجلدی در دستها و دفع خون از مقعد با منشأ نامعلوم.
- از دست دادن هوشیاری و توهمهای شدید.
پس از پنج روز، فقط ۵ واحد پلاکت به او تزریق شد و عدد پلاکت به ۱۰۴ هزار رسید؛ همچنان پایینتر از حد نرمال (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار). پزشک دو آمپول حیاتی برای افزایش پلاکت تجویز کرد، اما زندان از تأمین دارو امتناع کرد. بیمارستان نیز مسئولیت را نپذیرفت و درمان بهصورت نیمهکاره رها شد.
در این شرایط و علیرغم توافق اولیه بر عدم استفاده از پابند، در دو روز اول بستری، پابند بر پای او بسته شد. پزشک آزمایشهای تخصصی خارج از بیمارستان را ضروری دانست، ولی زندان از صدور مجوز جلوگیری کرد، حتی زمانی که اعلام کرد که خود او هزینه های درمانی را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس مستندات موجود، رفتار نهادهای مسئول با آقای ابوالحسن منتظر، مصداق روشن بیتوجهی به حق حیات و سلامت، و رفتار غیرانسانی است. تأخیر عامدانه در درمان، استفاده غیرضروری از پابند، و عدم تأمین دارو و خدمات پزشکی، همه در راستای محرومسازی سیستماتیک از حقوق اولیه انسانها ارزیابی میشود.»
آقای منتظر به بیماریهای قلبی، ریوی، کلیه، مجاری ادراری و آرتروز مبتلاست به رسیدگی تخصصی پزشکی نیاز دارد.
او یک بار عمل سنگین جراحی قلب باز انجام داده است.
لازم به ذکر است، آقای منتظر ۶۶ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام است.
او پیشتر در سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و چندی بعد آزاد شد. در نهایت توسط دادگاه انقلاب تهران به پنج سال حبس محکوم شد. آقای منتظر در سال ۹۹ جهت تحمل حبس به زندان منتقل شد و در فروردین ماه سال ۱۴۰۲ پس از تحمل ۳ سال حبس به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
او مجددا در دی ماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و در آذر ماه ۱۴۰۳ توسط قاضی ایمان افشاری به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
ابوالحسن منتظر، ۶۶ ساله و از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و سه سال و شش ماه زندانی بود.
#ابوالحسن_منتظر #حق_درمان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ریما شیرمحمدی در خصوص شرایط او نوشت:
«چند روز پیش، ابوالحسن منتظر دچار تب و لرز شدید و مداوم شد. پس از مراجعه به بهداری زندان، آزمایش اورژانسی نشان داد که پلاکت خون او به سطح خطرناک ۳۸ هزار واحد رسیده است (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار).
بهدلیل وخامت وضعیت، وی به بیمارستان امام علی کرج اعزام شد.
علیرغم فوریت پزشکی، به دلیل اعلام «نبود تخت»، وی بهمدت ۲۴ ساعت روی صندلی و با دستبند نگه داشته میشود. در این مدت هیچ پزشکی او را معاینه نمیکند و غذایی هم به وی داده نمیشود. بالاخره پس از ۲۴ ساعت، منتظر بستری میشود.
آزمایشهای جدید نشان داد که پلاکت خون باز هم کاهش یافته است. پزشک دستور تزریق ۱۰ واحد پلاکت را صادر کرد، اما بیمارستان به دلیل کمبود ذخیره خون، بهمدت سه روز از تزریق خودداری نمود. در این فاصله، حال جسمی او بهشدت وخیم شد:
- خونریزی شدید بینی بهمدت شش ساعت که راه تنفس او را مسدود کرده بود.
- خونریزی زیرجلدی در دستها و دفع خون از مقعد با منشأ نامعلوم.
- از دست دادن هوشیاری و توهمهای شدید.
پس از پنج روز، فقط ۵ واحد پلاکت به او تزریق شد و عدد پلاکت به ۱۰۴ هزار رسید؛ همچنان پایینتر از حد نرمال (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار). پزشک دو آمپول حیاتی برای افزایش پلاکت تجویز کرد، اما زندان از تأمین دارو امتناع کرد. بیمارستان نیز مسئولیت را نپذیرفت و درمان بهصورت نیمهکاره رها شد.
در این شرایط و علیرغم توافق اولیه بر عدم استفاده از پابند، در دو روز اول بستری، پابند بر پای او بسته شد. پزشک آزمایشهای تخصصی خارج از بیمارستان را ضروری دانست، ولی زندان از صدور مجوز جلوگیری کرد، حتی زمانی که اعلام کرد که خود او هزینه های درمانی را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس مستندات موجود، رفتار نهادهای مسئول با آقای ابوالحسن منتظر، مصداق روشن بیتوجهی به حق حیات و سلامت، و رفتار غیرانسانی است. تأخیر عامدانه در درمان، استفاده غیرضروری از پابند، و عدم تأمین دارو و خدمات پزشکی، همه در راستای محرومسازی سیستماتیک از حقوق اولیه انسانها ارزیابی میشود.»
آقای منتظر به بیماریهای قلبی، ریوی، کلیه، مجاری ادراری و آرتروز مبتلاست به رسیدگی تخصصی پزشکی نیاز دارد.
او یک بار عمل سنگین جراحی قلب باز انجام داده است.
لازم به ذکر است، آقای منتظر ۶۶ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام است.
او پیشتر در سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و چندی بعد آزاد شد. در نهایت توسط دادگاه انقلاب تهران به پنج سال حبس محکوم شد. آقای منتظر در سال ۹۹ جهت تحمل حبس به زندان منتقل شد و در فروردین ماه سال ۱۴۰۲ پس از تحمل ۳ سال حبس به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
او مجددا در دی ماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و در آذر ماه ۱۴۰۳ توسط قاضی ایمان افشاری به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
ابوالحسن منتظر، ۶۶ ساله و از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و سه سال و شش ماه زندانی بود.
#ابوالحسن_منتظر #حق_درمان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤15💔14🕊3
اعلام اعتصاب غذای محدود مصطفی رمضانی در اعتراض به عدم رسیدگی درمانی به زندانیان سالمند و بیمار
حتماً. با توجه به تیتر انتخابی شما، یک لید پیشنهادی:
مصطفی رمضانی، زندانی سیاسی و عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، از درون زندان قزلحصار اعلام کرد که در چهارمین سالگرد جانباختن بکتاش آبتین، از ۱۵ مهر ۱۴۰۴ به مدت یک هفته دست به اعتصاب غذای محدود خواهد زد. او هدف این اقدام را اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان سیاسی سالخورده و بیمار، عنوان کرده است.
بنام ایران، برای آزادی
با درود فراوان به ملت شریف ایران و تمامی آزادیخواهان شریفی که در بند یا بیرون از زندان در مسیر عظمت و شکوفایی ایران عزیزمان قدم برمیدارند، برای همبستگی و آزادی...
در چهارمین سالگرد قتل سیستماتیک جاویدنام بکتاش آبتین ـ که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی بهموقع در زندان اوین جان خود را از دست داد ـ و همچنین یاد جاویدنامهای پیش و پس از او که در زندانهای ایران به قتل رسیدند، نگرانی ما نسبت به دیگر زندانیان سیاسی سالخورده و بیمار که اغلب مورد غضب حکومت هستند، بیش از پیش شده است.
بر خود لازم میدانم که در برابر چنین جنایاتی سکوت نکنیم. افراد شریفی همچون بانو فاطمه سپهری، شیرزن مبارز ایران، و بانو شکیلا منفرد، شیر دختر مبارز ایران، نمونهای بارز از این جنایتها هستند. جان آنان همواره تهدید میشود و در حال حاضر نیز در وخامت احوال بهسر میبرند.
برای جلوگیری از این بیتوجهی به وضعیت زندانیان بیمار و در مطالبه آزادی بیقید و شرط آنان، از روز سهشنبه ۱۵ مهرماه ۱۴۰۴ به مدت یک هفته دست به اعتصاب غذا خواهم زد. از تمامی آزادیخواهان تقاضا دارم از زندانیان سیاسی بیمار، علیالخصوص بانو فاطمه سپهری و بانو شکیلا منفرد، حمایت ویژه بهعمل آورند.
به امید آزادی تمام آزادیخواهان ایران.
مصطفی رمضانی
زندانی سیاسی و عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
زندان قزلحصار
لازم به ذکر است، چند تن از همبندیهای آقای رمضانی از جمله ابوالحسن منتطر، علی معزی، اسدالله هادی، رضا سلمانزاده و افشین بایمانی با بیماریهای متعددی درگیر هستند و به خصوص حال آقلی منتظر وخیم گزارش شده است.
#بیانیه #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حتماً. با توجه به تیتر انتخابی شما، یک لید پیشنهادی:
مصطفی رمضانی، زندانی سیاسی و عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، از درون زندان قزلحصار اعلام کرد که در چهارمین سالگرد جانباختن بکتاش آبتین، از ۱۵ مهر ۱۴۰۴ به مدت یک هفته دست به اعتصاب غذای محدود خواهد زد. او هدف این اقدام را اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان سیاسی سالخورده و بیمار، عنوان کرده است.
بنام ایران، برای آزادی
با درود فراوان به ملت شریف ایران و تمامی آزادیخواهان شریفی که در بند یا بیرون از زندان در مسیر عظمت و شکوفایی ایران عزیزمان قدم برمیدارند، برای همبستگی و آزادی...
در چهارمین سالگرد قتل سیستماتیک جاویدنام بکتاش آبتین ـ که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی بهموقع در زندان اوین جان خود را از دست داد ـ و همچنین یاد جاویدنامهای پیش و پس از او که در زندانهای ایران به قتل رسیدند، نگرانی ما نسبت به دیگر زندانیان سیاسی سالخورده و بیمار که اغلب مورد غضب حکومت هستند، بیش از پیش شده است.
بر خود لازم میدانم که در برابر چنین جنایاتی سکوت نکنیم. افراد شریفی همچون بانو فاطمه سپهری، شیرزن مبارز ایران، و بانو شکیلا منفرد، شیر دختر مبارز ایران، نمونهای بارز از این جنایتها هستند. جان آنان همواره تهدید میشود و در حال حاضر نیز در وخامت احوال بهسر میبرند.
برای جلوگیری از این بیتوجهی به وضعیت زندانیان بیمار و در مطالبه آزادی بیقید و شرط آنان، از روز سهشنبه ۱۵ مهرماه ۱۴۰۴ به مدت یک هفته دست به اعتصاب غذا خواهم زد. از تمامی آزادیخواهان تقاضا دارم از زندانیان سیاسی بیمار، علیالخصوص بانو فاطمه سپهری و بانو شکیلا منفرد، حمایت ویژه بهعمل آورند.
به امید آزادی تمام آزادیخواهان ایران.
مصطفی رمضانی
زندانی سیاسی و عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
زندان قزلحصار
لازم به ذکر است، چند تن از همبندیهای آقای رمضانی از جمله ابوالحسن منتطر، علی معزی، اسدالله هادی، رضا سلمانزاده و افشین بایمانی با بیماریهای متعددی درگیر هستند و به خصوص حال آقلی منتظر وخیم گزارش شده است.
#بیانیه #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊21❤2
♦️هیچگاه چنین درد شدیدی را تجربه نکردهام
✍️نامه مطلب احمدیان زندانی سیاسی از زندان اوین
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی که از سال ۱۳۸۹ تاکنون در زندان اوین محبوس است، در نامهای از درد شدید جسمانی و رنجهای طولانی خود نوشت و با وجود وخامت وضعیت سلامتیاش تأکید کرد که هرگز از ایستادگی در مسیر آزادی و عدالت دست نخواهد کشید. او ضمن قدردانی از همراهی مردم و نهادهای حقوق بشری، از تداوم درد و بیتوجهی مسئولان به وضعیت درمانیاش سخن گفت و نوشت: «این حد از عجزم فقط جسمانی است؛ هرگز به این معنا نیست که از ایستادگی و امید دست برداشته باشم.»
متن این نامه به شرح زیر است:
با درد ایستادهام و سپاس میگذارم.
قلم را در حالی به دست گرفتهام که کمابیش از گرداندن آن بر کاغذ عاجزم. با همین نیم رمقم مینویسم و امیدوارم قلم مرا در میان راه وا نگذارد.
این حد از عجزم فقط جسمانی است. هرگز بدان معنا نیست که از سر پا ایستادن و ایستادگی در راه آزادی حتی یک لحظه واماندهام. هرگز به این معنا نیست که در این راه ثانیهای سر خم کرده باشم یا در یک لحظه از این سالهای طولانی که کلمهای برای توصیفش نمیشناسم زانوانم با خاک آشنا شده باشد؛ بلکه همچنان با تمام سختیها، به یاری و پشتیبانی مردم و اندیشهام سرافرازانه سرپا ایستاده ام.
این متن را در حالتی مینویسم که تمام اعضای بدنم به منتها درجه خود درد میکند؛ یا لااقل امیدوارم این حد از درد، حد نهائی آن باشد؛ چون تجربه ای از این دردناکتر در زندگیام نداشتهام. از آخرین نامهای که نوشتهام اوضاع جسمانیام نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. گاهی در اوج درد موضوع را به طنز و شوخی برگزار میکنم.
دوستان گاه و بیگاه، از سر لطف می پرسند حالت چطور است؟ یا موضوع اعزام و بیمارستانت چه شد؟ با پوزخندی درد آلود جواب می دهم که از بار قبل که پرسیدی گویا چند درد جدید به «کلکسیون» بیماریهایم اضافه شده و بحمدالله این کلکسیون در حال تکمیل است. این جملات را به شوخی میگویم و چیزی از جزییات دردهایم به این عزیزان نمیگویم تا مبادا درد و پریشانی جدیدی به دردهای این دوستان رنجیده و محنت چشیده بیفزایم.
بگذریم و به اصل مطلب برسیم.
ای کاش میشد این حرفها را حضوری به تک تکتان بگویم. ای دریغ که مجال چنین کاری فعلا وجود ندارد. حیف.
شاید تنها نکته مثبت این برزخ زندان (که نیمه دهه دوم آن را هم پشت سر گذاشتهام) این باشد که در این راه سخت که هم آکنده از حادثه بوده است و هم مالامال از ملال، با کسانی آشنا و دوست و حتی رفیق شدهام که اگر بدین برزخ گرفتار نمیشدم، احتمالا مجال مصاحبت ایشان هرگز فراهم نمیشد.
از تمام کسانی که در این سالیان طولانی، چه در زندان و چه عمدتا بیرون از زندان از هیچ کمکی در حق من، برادر کوچکشان مطلب احمدیان، دریغ نکردهاند و همواره چه در صورت چه در معنا کنارم بودهاند یا حتی یادی از من کرده اند، صمیمانه و از عمق وجودم سپاسگزارم.
نهایت لطف و محبت را از این عزیزان گاه ناشناس دیدهام و به نهایت از ایشان ممنونم؛ همینطور از نهادهای آزاده حقوق بشری که از هیچ لطفی در حق من فروگذار نکردهاند.
خرسندم که در جامعه ای زندگی میکنم که با تمام فشارهای وارده از سوی حاکمیت (اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) همچنان جامعه پویا و زنده و به روز است.
امیدوارم در مسیر مبارزاتیام که خود زندگی است و نمود آن در زندان، ایستادگی و مقاومت است، روزی به جایی برسم که بتوانم با افتخار بگویم لیاقت این همه مهر و محبت را داشتهام.
با سپاس بیکران
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی (محبوس از سال ۱۳۸۹ تا کنون) زن، زندگی، آزادی، مهرماه ۱۴۰۴″
در این برنامه توانا درباره مطلب احمدیان، صحبت شده است.
https://youtu.be/CBQomYFor98
#مطلب_احمدیان #حق_درمان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️نامه مطلب احمدیان زندانی سیاسی از زندان اوین
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی که از سال ۱۳۸۹ تاکنون در زندان اوین محبوس است، در نامهای از درد شدید جسمانی و رنجهای طولانی خود نوشت و با وجود وخامت وضعیت سلامتیاش تأکید کرد که هرگز از ایستادگی در مسیر آزادی و عدالت دست نخواهد کشید. او ضمن قدردانی از همراهی مردم و نهادهای حقوق بشری، از تداوم درد و بیتوجهی مسئولان به وضعیت درمانیاش سخن گفت و نوشت: «این حد از عجزم فقط جسمانی است؛ هرگز به این معنا نیست که از ایستادگی و امید دست برداشته باشم.»
متن این نامه به شرح زیر است:
با درد ایستادهام و سپاس میگذارم.
قلم را در حالی به دست گرفتهام که کمابیش از گرداندن آن بر کاغذ عاجزم. با همین نیم رمقم مینویسم و امیدوارم قلم مرا در میان راه وا نگذارد.
این حد از عجزم فقط جسمانی است. هرگز بدان معنا نیست که از سر پا ایستادن و ایستادگی در راه آزادی حتی یک لحظه واماندهام. هرگز به این معنا نیست که در این راه ثانیهای سر خم کرده باشم یا در یک لحظه از این سالهای طولانی که کلمهای برای توصیفش نمیشناسم زانوانم با خاک آشنا شده باشد؛ بلکه همچنان با تمام سختیها، به یاری و پشتیبانی مردم و اندیشهام سرافرازانه سرپا ایستاده ام.
این متن را در حالتی مینویسم که تمام اعضای بدنم به منتها درجه خود درد میکند؛ یا لااقل امیدوارم این حد از درد، حد نهائی آن باشد؛ چون تجربه ای از این دردناکتر در زندگیام نداشتهام. از آخرین نامهای که نوشتهام اوضاع جسمانیام نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. گاهی در اوج درد موضوع را به طنز و شوخی برگزار میکنم.
دوستان گاه و بیگاه، از سر لطف می پرسند حالت چطور است؟ یا موضوع اعزام و بیمارستانت چه شد؟ با پوزخندی درد آلود جواب می دهم که از بار قبل که پرسیدی گویا چند درد جدید به «کلکسیون» بیماریهایم اضافه شده و بحمدالله این کلکسیون در حال تکمیل است. این جملات را به شوخی میگویم و چیزی از جزییات دردهایم به این عزیزان نمیگویم تا مبادا درد و پریشانی جدیدی به دردهای این دوستان رنجیده و محنت چشیده بیفزایم.
بگذریم و به اصل مطلب برسیم.
ای کاش میشد این حرفها را حضوری به تک تکتان بگویم. ای دریغ که مجال چنین کاری فعلا وجود ندارد. حیف.
شاید تنها نکته مثبت این برزخ زندان (که نیمه دهه دوم آن را هم پشت سر گذاشتهام) این باشد که در این راه سخت که هم آکنده از حادثه بوده است و هم مالامال از ملال، با کسانی آشنا و دوست و حتی رفیق شدهام که اگر بدین برزخ گرفتار نمیشدم، احتمالا مجال مصاحبت ایشان هرگز فراهم نمیشد.
از تمام کسانی که در این سالیان طولانی، چه در زندان و چه عمدتا بیرون از زندان از هیچ کمکی در حق من، برادر کوچکشان مطلب احمدیان، دریغ نکردهاند و همواره چه در صورت چه در معنا کنارم بودهاند یا حتی یادی از من کرده اند، صمیمانه و از عمق وجودم سپاسگزارم.
نهایت لطف و محبت را از این عزیزان گاه ناشناس دیدهام و به نهایت از ایشان ممنونم؛ همینطور از نهادهای آزاده حقوق بشری که از هیچ لطفی در حق من فروگذار نکردهاند.
خرسندم که در جامعه ای زندگی میکنم که با تمام فشارهای وارده از سوی حاکمیت (اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) همچنان جامعه پویا و زنده و به روز است.
امیدوارم در مسیر مبارزاتیام که خود زندگی است و نمود آن در زندان، ایستادگی و مقاومت است، روزی به جایی برسم که بتوانم با افتخار بگویم لیاقت این همه مهر و محبت را داشتهام.
با سپاس بیکران
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی (محبوس از سال ۱۳۸۹ تا کنون) زن، زندگی، آزادی، مهرماه ۱۴۰۴″
در این برنامه توانا درباره مطلب احمدیان، صحبت شده است.
https://youtu.be/CBQomYFor98
#مطلب_احمدیان #حق_درمان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔36❤5🕊3
مرگ وجدان خطرناکتر است یا طناب دار؟
چرا قتل حکومتی در جمهوری اسلامی عادی شده؟
پیام همراهان
هر روز در گوشهای از ایران، انسانی بیصدا اعدام میشود؛ بدون محاکمهی عادلانه، بدون دفاع، و اغلب بینام. خبر کوتاه است: «سحرگاه امروز چند زندانی در فلان زندان اعدام شدند.» همین. گویی جان انسان، دیگر ارزشی ندارد.
طبق گزارش سازمان عفو بینالملل در سال ۲۰۲۵، شمار اعدامها در ایران از مرز هزار نفر گذشته است؛ بسیاری از قربانیان معترضان، فعالان مدنی، و اقلیتهای قومی و مذهبیاند. اعدام دیگر ابزار عدالت نیست؛ ابزار ترساندن است.
طناب دار، ابزار حکومت است، اما خطرناکتر از آن، مرگ وجدان جامعه است. وقتی هر بار خبر مرگ را میخوانیم و خاموش میمانیم، عادت میکنیم، و وجدانمان آرام آرام فرو میپاشد. حکومتهایی که از صدای مردم میترسند، عدالت را در دار میجویند و قدرت را در حذف مخالف میبینند.
فاجعه تنها در کشتن نیست؛ در عادت کردن ماست. اعدام تن را میکشد، اما سکوت، روح جامعه را. اگر امروز چشم بر این جنایت ببندیم، فردا ممکن است هر کسی که صدای اعتراضش را بلند کند، قربانی همان سکوت شود. هر بار که بیتفاوت میگذریم، حکومت پیام خود را تثبیت میکند: «ساکت بمان، وگرنه نوبت تو هم خواهد رسید.»
اما هنوز میتوان این چرخه را شکست: با نوشتن، بازنشر نام قربانیان، امضای طومارهای بینالمللی، و آموزش نسل جوان درباره حق زندگی. هر صدا، شکافی است در دیوار ترس.
کشتن انسانها در جمهوری اسلامی نباید عادی شود.
هر طناب دار، نه فقط حلقهای بر گردن یک انسان، که زنگ هشداری است بر وجدان همهی ما.
بیایید پژواک صدای زندانیان قزلحصار باشیم و نگذاریم طناب دار، صدای این اعتراضها را خاموش کند.
#اعدام_عادی_نشود
#زندگی_حق_است
#حق_حیات #نه_به_اعدام #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چرا قتل حکومتی در جمهوری اسلامی عادی شده؟
پیام همراهان
هر روز در گوشهای از ایران، انسانی بیصدا اعدام میشود؛ بدون محاکمهی عادلانه، بدون دفاع، و اغلب بینام. خبر کوتاه است: «سحرگاه امروز چند زندانی در فلان زندان اعدام شدند.» همین. گویی جان انسان، دیگر ارزشی ندارد.
طبق گزارش سازمان عفو بینالملل در سال ۲۰۲۵، شمار اعدامها در ایران از مرز هزار نفر گذشته است؛ بسیاری از قربانیان معترضان، فعالان مدنی، و اقلیتهای قومی و مذهبیاند. اعدام دیگر ابزار عدالت نیست؛ ابزار ترساندن است.
طناب دار، ابزار حکومت است، اما خطرناکتر از آن، مرگ وجدان جامعه است. وقتی هر بار خبر مرگ را میخوانیم و خاموش میمانیم، عادت میکنیم، و وجدانمان آرام آرام فرو میپاشد. حکومتهایی که از صدای مردم میترسند، عدالت را در دار میجویند و قدرت را در حذف مخالف میبینند.
فاجعه تنها در کشتن نیست؛ در عادت کردن ماست. اعدام تن را میکشد، اما سکوت، روح جامعه را. اگر امروز چشم بر این جنایت ببندیم، فردا ممکن است هر کسی که صدای اعتراضش را بلند کند، قربانی همان سکوت شود. هر بار که بیتفاوت میگذریم، حکومت پیام خود را تثبیت میکند: «ساکت بمان، وگرنه نوبت تو هم خواهد رسید.»
اما هنوز میتوان این چرخه را شکست: با نوشتن، بازنشر نام قربانیان، امضای طومارهای بینالمللی، و آموزش نسل جوان درباره حق زندگی. هر صدا، شکافی است در دیوار ترس.
کشتن انسانها در جمهوری اسلامی نباید عادی شود.
هر طناب دار، نه فقط حلقهای بر گردن یک انسان، که زنگ هشداری است بر وجدان همهی ما.
بیایید پژواک صدای زندانیان قزلحصار باشیم و نگذاریم طناب دار، صدای این اعتراضها را خاموش کند.
#اعدام_عادی_نشود
#زندگی_حق_است
#حق_حیات #نه_به_اعدام #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤15👍7💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وضعیت بحرانی آموزش در روستای اسفکه/اسپکه چابهار؛
دانشآموزان زیر آفتاب و بدون نیمکت درس میخوانند
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نوشت:
دهها دانشآموز مقطع ابتدایی در حیاط خاکی مدرسه و زیر آفتاب سوزان، بدون صندلی و نیمکت روی زمین نشستهاند و معلم در همان شرایط سخت، در حال تدریس است.
یکی از والدین دانشآموزان روستای اسفکه / اسپکه از توابع شهرستان چابهار با ارسال ویدئویی، وضعیت اسفبار و غیرانسانی آموزش کودکان این منطقه را به تصویر کشیده است.
بهگفته این شهروند، مدرسه روستای اسفکه از چند سال پیش نیمهکاره رها شده و هنوز کار ساخت آن به پایان نرسیده است. به همین دلیل، دانشآموزان ناچارند در فضای باز و در گرمای شدید منطقه درس بخوانند.
والدین این دانشآموزان با انتقاد از تبعیض آشکار آموزشی در بلوچستان میگویند:
«اگر فرزندان خودِ مسئولان هم در این شرایط بودند، باز هم میگذاشتند زیر آفتاب درس بخوانند؟
آیا در تهران یا شهرهای بزرگ، دانشآموزان را اینطور نگه میدارند؟»
نبود زیرساختهای آموزشی در بلوچستان یکی از معضلات مزمن و ریشهدار این منطقه است. بسیاری از مدارس در روستاهای سیستان و بلوچستان هنوز در کانکسها، فضاهای استیجاری یا حتی در فضای باز و بدون امکانات اولیه برگزار میشوند. کمبود شدید معلم، نیمکت، سرویس مدارس، بهداشتی و آب آشامیدنی سالم، در کنار ساختمانهای نیمهکاره یا فرسوده، باعث شده هزاران کودک بلوچ از حق اولیه خود یعنی آموزش باکیفیت محروم بمانند.
ـ جمهوری اسلامی میلیاردها دلار سرمایه کشور را صرف پروژه هستهای کرد که دود شد و هوا رفت و فایدهای هم نداشت، اما کودکان ایرانی که اصلیترین سرمایه کشور هستند، اینچنین در محرومیت قرار گرفتهاند.
سرمایه کشور که صرف پروژه نابودی اسرائیل و حجاب اجباری و سایر مقاصد ایدئولوژیک حاکمیت مستبد شد، اگر برای آبادی و رفاه ایران به کار گرفته میشد، شاهد چنین فلاکتی نبودیم.
مرتبط:
دانشآموزانی که کشته میشوند
https://tavaana.org/accident_student/
درد مدام کمبود امکانات آموزشی
https://tavaana.org/education_in_iran/
کمبود فضای آموزشی؛ یک درام تلخ تمام ناشدنی
https://tavaana.org/lack_of_educational_space_in_iran/
گوشهای از رنجی که بلوچستان میبرد
https://tinyurl.com/4nkwd32u
آموزش پایهای در سیستان و بلوچستان
https://tavaana.org/sistan/
#سیستان_و_بلوچستان #بلوچستان #نظام_آموزشی #حق_تحصیل_رایگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دانشآموزان زیر آفتاب و بدون نیمکت درس میخوانند
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نوشت:
دهها دانشآموز مقطع ابتدایی در حیاط خاکی مدرسه و زیر آفتاب سوزان، بدون صندلی و نیمکت روی زمین نشستهاند و معلم در همان شرایط سخت، در حال تدریس است.
یکی از والدین دانشآموزان روستای اسفکه / اسپکه از توابع شهرستان چابهار با ارسال ویدئویی، وضعیت اسفبار و غیرانسانی آموزش کودکان این منطقه را به تصویر کشیده است.
بهگفته این شهروند، مدرسه روستای اسفکه از چند سال پیش نیمهکاره رها شده و هنوز کار ساخت آن به پایان نرسیده است. به همین دلیل، دانشآموزان ناچارند در فضای باز و در گرمای شدید منطقه درس بخوانند.
والدین این دانشآموزان با انتقاد از تبعیض آشکار آموزشی در بلوچستان میگویند:
«اگر فرزندان خودِ مسئولان هم در این شرایط بودند، باز هم میگذاشتند زیر آفتاب درس بخوانند؟
آیا در تهران یا شهرهای بزرگ، دانشآموزان را اینطور نگه میدارند؟»
نبود زیرساختهای آموزشی در بلوچستان یکی از معضلات مزمن و ریشهدار این منطقه است. بسیاری از مدارس در روستاهای سیستان و بلوچستان هنوز در کانکسها، فضاهای استیجاری یا حتی در فضای باز و بدون امکانات اولیه برگزار میشوند. کمبود شدید معلم، نیمکت، سرویس مدارس، بهداشتی و آب آشامیدنی سالم، در کنار ساختمانهای نیمهکاره یا فرسوده، باعث شده هزاران کودک بلوچ از حق اولیه خود یعنی آموزش باکیفیت محروم بمانند.
ـ جمهوری اسلامی میلیاردها دلار سرمایه کشور را صرف پروژه هستهای کرد که دود شد و هوا رفت و فایدهای هم نداشت، اما کودکان ایرانی که اصلیترین سرمایه کشور هستند، اینچنین در محرومیت قرار گرفتهاند.
سرمایه کشور که صرف پروژه نابودی اسرائیل و حجاب اجباری و سایر مقاصد ایدئولوژیک حاکمیت مستبد شد، اگر برای آبادی و رفاه ایران به کار گرفته میشد، شاهد چنین فلاکتی نبودیم.
مرتبط:
دانشآموزانی که کشته میشوند
https://tavaana.org/accident_student/
درد مدام کمبود امکانات آموزشی
https://tavaana.org/education_in_iran/
کمبود فضای آموزشی؛ یک درام تلخ تمام ناشدنی
https://tavaana.org/lack_of_educational_space_in_iran/
گوشهای از رنجی که بلوچستان میبرد
https://tinyurl.com/4nkwd32u
آموزش پایهای در سیستان و بلوچستان
https://tavaana.org/sistan/
#سیستان_و_بلوچستان #بلوچستان #نظام_آموزشی #حق_تحصیل_رایگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍18❤5🕊3💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از ۳۵ روز از بستری محمدباقر بختیار در بیمارستان، درمان او همچنان ادامه دارد
او در دیدار همرزمانش در جنگ، شرایطش را بازگو میکند.
محمدباقر بختیار، زندانی سیاسی و جانباز جنگ نزدیک به ۷۰ ساله، ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ در زندان دچار عارضه قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان طالقانی، به دلیل تزریق داروی ممنوعه دچار واکنش شدید جسمی و تاولزدگی گسترده شد؛ در حالی که حساسیت دارویی او در پرونده ثبت شده و خود نیز هشدار داده بود.
مأموران قصد داشتند او را با وجود وضعیت حاد و تنها یک ماه مانده به پایان محکومیت، با دستبند و پابند به زندان بازگردانند.
از ۱۸ شهریور، با تشدید بیماری و احتمال ابتلا به سندروم استیون جانسون، بهداری زندان دستور اعزام فوری صادر کرد، اما کارشکنی رئیس زندان و قاضی ناظر مانع انتقال به بیمارستانهای تخصصی شد.
چهار روز بعد او دوباره به بیمارستان طالقانی منتقل گردید، اما به دلیل وخامت شرایط از پذیرش وی خودداری شد و بدون درمان به زندان بازگردانده شد و با اعتراض زندانیان و تحصن آنها بالاخره به بیمارستان منتقل شد.
لازم به ذکر است که اگرچه محکومیت آقای بختیار روز ۱۳ مهرماه به پایان میرسید، اما به دلیل وخامت جسمانی ناشی از عوارض شیمیایی جنگ و آسیبهای دوران زندان، در حالی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود، برای او مرخصی استعلاجی متصل به آزادی صادر شد.
#محمدباقر_بختیار #حق_درمان #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در دیدار همرزمانش در جنگ، شرایطش را بازگو میکند.
محمدباقر بختیار، زندانی سیاسی و جانباز جنگ نزدیک به ۷۰ ساله، ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ در زندان دچار عارضه قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان طالقانی، به دلیل تزریق داروی ممنوعه دچار واکنش شدید جسمی و تاولزدگی گسترده شد؛ در حالی که حساسیت دارویی او در پرونده ثبت شده و خود نیز هشدار داده بود.
مأموران قصد داشتند او را با وجود وضعیت حاد و تنها یک ماه مانده به پایان محکومیت، با دستبند و پابند به زندان بازگردانند.
از ۱۸ شهریور، با تشدید بیماری و احتمال ابتلا به سندروم استیون جانسون، بهداری زندان دستور اعزام فوری صادر کرد، اما کارشکنی رئیس زندان و قاضی ناظر مانع انتقال به بیمارستانهای تخصصی شد.
چهار روز بعد او دوباره به بیمارستان طالقانی منتقل گردید، اما به دلیل وخامت شرایط از پذیرش وی خودداری شد و بدون درمان به زندان بازگردانده شد و با اعتراض زندانیان و تحصن آنها بالاخره به بیمارستان منتقل شد.
لازم به ذکر است که اگرچه محکومیت آقای بختیار روز ۱۳ مهرماه به پایان میرسید، اما به دلیل وخامت جسمانی ناشی از عوارض شیمیایی جنگ و آسیبهای دوران زندان، در حالی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود، برای او مرخصی استعلاجی متصل به آزادی صادر شد.
#محمدباقر_بختیار #حق_درمان #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25🕊4❤1
الزام مصطفی محمدحسن به بازگشت به زندان، با وجود رتبه ۷ کارشناسی ارشد و ثبتنام در دانشگاه صنعتی شریف
از زندان اوین با وکیل مصطفی محمدحسن تماس گرفتهاند و گفتهاند که او باید سریعتر به زندان بازگردد وگرنه وثیقه او به اجرا گذاشته میشود. این خبر را او در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کردهاست:
«از زندان اوین با وکیلم آقای احمدیان تماس گرفتند که به بنده اعلام کنه باید هرچه سریعتر به زندان برگردم.
دلم برای دختر کوچک و شیرینم تنگ میشه برای همسر مهربانم و دوستان و خانواده گرامیم.
گروه فلسفه علم شریف گفتن همه جور باهات همکاری میکنیم.
اما #نور_بر_تاریکی_پیروز_است »
مصطفی محمدحسن، زندانی سیاسی و رتبه ۷ کنکور سراسری کارشناسی ارشد امسال که از دانشگاه صنعتی شریف پذیرش گرفته، پس از مرخصی موقت برای طی مراحل ثبتنام با مانعتراشی تازهی قضایی روبهرو شده است. او پدر یک کودک خردسال است و غیبتش تبعات معیشتی و عاطفی جدی برای خانواده بههمراه دارد.
این در حالی است که اعادهی دادرسی سوم پروندهی وی در خرداد ۱۴۰۴ توسط شعبهٔ ۳۹ دیوان عالی کشور پذیرفته و برای رسیدگی به شعبهی ۲۱ دادگاه تجدیدنظر انقلاب ارجاع شد؛ اما این شعبه بهجای ورود ماهوی، با ایراد نسبت به «سرعت پذیرش اعادهی سوم» پرونده را با عنوان «رفع ابهام» به دیوان بازگرداند و روندِ قانونی بررسی را متوقف کرد.
لازم به ذکر است، اکثر مستندات پرونده، مربوط به فعالیتهای مجازی و توییتهای مرتبط با اعتراضات قیام مهسا است؛ در حالیکه مطابق عفو عمومی ۱۴۰۱ این موارد باید از درجهٔ اعتبار ساقط میشدند. با این وجود، نهادهای قضایی همچنان بر همان مستندات تکیه کرده و از رسیدگی عادلانه جلوگیری کردهاند.
همزمان، پس از اطلاع دستگاه قضایی از اقدام برای ثبتنام، به وکیل اعلام شده که در صورت عدم بازگشت فوری به زندان، وثیقه به اجرا گذاشته میشود؛ تصمیمی که عملاً امکان ادامهٔ تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف را سلب میکند و با حق بنیادین آموزش در تعارض است.
افزون بر این، تداوم بازداشت دانشجویانی چون مصطفی محمدحسن و ضیا نبوی، ادعای مطرحشده از سوی برخی مقامهای دولتی مبنی بر «نبود هیچ دانشجویی در زندان» را بیاعتبار میسازد. در نتیجه، نهتنها شایستگی علمی و تلاش چشمگیر این زندانی سیاسی نادیده گرفته شده، بلکه نقش او بهعنوان پدر یک کودک خردسال نیز کاملاً نادیده مانده است؛ وضعیتی که پیامدهای انسانی، اجتماعی و آموزشی سنگینی بهجا میگذارد.
#مصطفی_محمد_حسن #مصطفی_محمدحسن #حق_تحصیل #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از زندان اوین با وکیل مصطفی محمدحسن تماس گرفتهاند و گفتهاند که او باید سریعتر به زندان بازگردد وگرنه وثیقه او به اجرا گذاشته میشود. این خبر را او در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کردهاست:
«از زندان اوین با وکیلم آقای احمدیان تماس گرفتند که به بنده اعلام کنه باید هرچه سریعتر به زندان برگردم.
دلم برای دختر کوچک و شیرینم تنگ میشه برای همسر مهربانم و دوستان و خانواده گرامیم.
گروه فلسفه علم شریف گفتن همه جور باهات همکاری میکنیم.
اما #نور_بر_تاریکی_پیروز_است »
مصطفی محمدحسن، زندانی سیاسی و رتبه ۷ کنکور سراسری کارشناسی ارشد امسال که از دانشگاه صنعتی شریف پذیرش گرفته، پس از مرخصی موقت برای طی مراحل ثبتنام با مانعتراشی تازهی قضایی روبهرو شده است. او پدر یک کودک خردسال است و غیبتش تبعات معیشتی و عاطفی جدی برای خانواده بههمراه دارد.
این در حالی است که اعادهی دادرسی سوم پروندهی وی در خرداد ۱۴۰۴ توسط شعبهٔ ۳۹ دیوان عالی کشور پذیرفته و برای رسیدگی به شعبهی ۲۱ دادگاه تجدیدنظر انقلاب ارجاع شد؛ اما این شعبه بهجای ورود ماهوی، با ایراد نسبت به «سرعت پذیرش اعادهی سوم» پرونده را با عنوان «رفع ابهام» به دیوان بازگرداند و روندِ قانونی بررسی را متوقف کرد.
لازم به ذکر است، اکثر مستندات پرونده، مربوط به فعالیتهای مجازی و توییتهای مرتبط با اعتراضات قیام مهسا است؛ در حالیکه مطابق عفو عمومی ۱۴۰۱ این موارد باید از درجهٔ اعتبار ساقط میشدند. با این وجود، نهادهای قضایی همچنان بر همان مستندات تکیه کرده و از رسیدگی عادلانه جلوگیری کردهاند.
همزمان، پس از اطلاع دستگاه قضایی از اقدام برای ثبتنام، به وکیل اعلام شده که در صورت عدم بازگشت فوری به زندان، وثیقه به اجرا گذاشته میشود؛ تصمیمی که عملاً امکان ادامهٔ تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف را سلب میکند و با حق بنیادین آموزش در تعارض است.
افزون بر این، تداوم بازداشت دانشجویانی چون مصطفی محمدحسن و ضیا نبوی، ادعای مطرحشده از سوی برخی مقامهای دولتی مبنی بر «نبود هیچ دانشجویی در زندان» را بیاعتبار میسازد. در نتیجه، نهتنها شایستگی علمی و تلاش چشمگیر این زندانی سیاسی نادیده گرفته شده، بلکه نقش او بهعنوان پدر یک کودک خردسال نیز کاملاً نادیده مانده است؛ وضعیتی که پیامدهای انسانی، اجتماعی و آموزشی سنگینی بهجا میگذارد.
#مصطفی_محمد_حسن #مصطفی_محمدحسن #حق_تحصیل #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔16👍6❤2🕊1
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خشایار سفیدی، فعال دانشجویی، در گفتوگویی با «استودیو پات» در نقد منع تحصیل، بهویژه برای شهروندان بهایی، با اشاره به تجربه شخصی خود میگوید:
«زمانی که خودم ممنوعالتحصیل شدم، همدلیِ عمیقی پیدا کردم با هموطنان بهایی که بهواسطه باورهایشان - که این باورها در بیشتر موارد امری موروثی است، همانگونه که ما در خانوادههایی مسلمان یا پیرو آیینهای دیگر متولد میشویم - با ساختار سیاسیای مواجهاند که میگوید یا باید به دین من باورمند باشی یا از ابتداییترین حقوق انسانی، مانند حق تحصیل، محروم میمانی.»
او در ادامه از آسیبهای این روند برای شهروندان سخن میگوید؛ اینکه چگونه زندگی آنان تحت تأثیر چنین شرایطی قرار میگیرد و گاه حتی آنان را ناچار به مهاجرت میکند.
سفیدی تاکید میکند که هر آنچه از امکانات، ثروت و داراییهای یک کشور وجود دارد، متعلق به همه شهروندان آن کشور است و محروم کردن گروهی از مردم صرفا بهدلیل تفاوت در باورها را محکوم میداند.
#خشایار_سفیدی #داستان_ما_یکیست #بهائی #حق_آموزش #منع_تحصیل #آزادی_باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
خشایار سفیدی، فعال دانشجویی، در گفتوگویی با «استودیو پات» در نقد منع تحصیل، بهویژه برای شهروندان بهایی، با اشاره به تجربه شخصی خود میگوید:
«زمانی که خودم ممنوعالتحصیل شدم، همدلیِ عمیقی پیدا کردم با هموطنان بهایی که بهواسطه باورهایشان - که این باورها در بیشتر موارد امری موروثی است، همانگونه که ما در خانوادههایی مسلمان یا پیرو آیینهای دیگر متولد میشویم - با ساختار سیاسیای مواجهاند که میگوید یا باید به دین من باورمند باشی یا از ابتداییترین حقوق انسانی، مانند حق تحصیل، محروم میمانی.»
او در ادامه از آسیبهای این روند برای شهروندان سخن میگوید؛ اینکه چگونه زندگی آنان تحت تأثیر چنین شرایطی قرار میگیرد و گاه حتی آنان را ناچار به مهاجرت میکند.
سفیدی تاکید میکند که هر آنچه از امکانات، ثروت و داراییهای یک کشور وجود دارد، متعلق به همه شهروندان آن کشور است و محروم کردن گروهی از مردم صرفا بهدلیل تفاوت در باورها را محکوم میداند.
#خشایار_سفیدی #داستان_ما_یکیست #بهائی #حق_آموزش #منع_تحصیل #آزادی_باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤22👍6🕊2💔1