آموزشکده توانا
53.6K subscribers
33.5K photos
38.5K videos
2.55K files
19.8K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود

کاهش باور دینی در نسل زد، به‌ویژه در ایران، نگرانی‌های زیادی را برای مسئولان به همراه داشته است.

این نسل به دلیل دسترسی گسترده به اینترنت و اطلاعات جهانی، دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به مذهب دارد.

بسیاری از جوانان، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، به دنبال راه‌های جدیدی برای بیان هویت دینی و معنوی خود هستند که با ارزش‌های سنتی متفاوت است.

مسئولان با افزایش سرانه نمازخانه‌ها در مدارس، افزودن محتوی دینی در کتاب‌های درسی، و حضور بیشتر روحانیون در مدارس سعی در تقویت باورهای دینی داشته‌اند.

با این حال، این اقدامات اغلب نتیجه معکوس داشته و باعث مقاومت بیشتر جوانان شده است. بسیاری از نسل زد این تلاش‌ها را به عنوان تحمیل دیدگاه‌های مذهبی می‌بینند و به‌جای نزدیک‌تر شدن به دین، از آن فاصله می‌گیرند.

هر چقدر آگاهی و امکانات دسترسی به منابع اطلاعات آزاد و تکنولوژی‌های روز بیشتر در اختیار این نسل قرار گرفته، موجب آگاهی و فاصله گرفتن از خرافات شده است.

#نسل_زد #باور #مذهب #آموزش_مذهبی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

آزادی‌های اجتماعی، به‌ویژه آزادی انتخاب پوشش، باور و دین، از بنیادی‌ترین حقوق انسانی است که نقشی محوری در ساختن جامعه‌ای برابر ایفا می‌کند. در ایران، زنان به عنوان نماد مقاومت و پیشگامان تغییر، همواره در جنبش‌های اجتماعی نقش کلیدی داشته‌اند. از انقلاب مشروطه تا امروز، زنان ایرانی در مواجهه با محدودیت‌ها برای تحقق حقوق خود مبارزه کرده‌اند.

جنبش‌های اخیر، مانند «زن، زندگی، آزادی»، نشانگر اراده‌ای جمعی برای بازپس‌گیری این حقوق است. انتخاب پوشش، فراتر از یک تصمیم شخصی، به معنای حق تعیین سرنوشت است. احترام به باور و دین نیز از ضرورت‌های همزیستی مسالمت‌آمیز در جامعه‌ای متکثر است.

پیشرفت اجتماعی تنها با رفع تبعیض‌ها و به رسمیت شناختن حقوق همه، به‌ویژه زنان، امکان‌پذیر است. آزادی انتخاب در هر زمینه‌ای، نه تنها یک حق، بلکه ضرورتی برای توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.

#باور #آزادی_باور #آزادی_مذهب #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مراسم جشن عروسی پیرشالیار یکی از جشن‌های رایج در استان کردستان است که هر ساله ۴۵ روز پس از شروع فصل زمستان به مدت چهار روز برگزار می‌شود.

این رویداد فرهنگی مذهبی که تحت عنوان زه‌ماون پيرشاليار (عروسی پيرشاليار) شناخته شده است، ریشه در اساطیر، عقاید و آیین‌ های قدیمی مردم این سرزمین دارد.

اين مراسم در هورامان تخت در هفته ی دوم بهمن ماه كه مصادف با جشن سده است، طي مراحل و رسوم خاصی برگزار می‌گردد.

در اواسط فصل بهار مصادف با 15 ارديبهشت نیز مراسم دیگری تحت عنوان كومسای در محل آرامگاه پيرشاليار، برگزار می‌شود.‎

تصویر و متن از صفحه جلال حسینی

#پیر_شالیار #عروسی_پیرشالیار #پیرشالیار #اورامان #هورامان_تخت #هورامان #آئین #باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

ویلیام کینگدم کلیفورد، فیلسوف و ریاضی‌دان قرن نوزدهم، در مقاله‌ای باعنوان "The Ethics of Belief" به بررسی اخلاقی بودن باور بدون شواهد کافی می‌پردازد.

او استدلال می‌کند که باور داشتن به چیزی بدون شواهد کافی غیر اخلاقی است. سه دلیل اصلی او عبارتند از:

اول، باورها تأثیر مستقیم بر رفتارهای ما دارند. باورهای نادرست یا سست می‌توانند به خطرات جدی برای فرد و جامعه منجر شوند، زیرا اعمال ما بر اساس باورهای ما شکل می‌گیرد و خطاهای این باورها می‌تواند به زیان دیگران تمام شود.

دوم، کلیفورد به مذمت خوی زودباوری می‌پردازد و هشدار می‌دهد که پذیرش باورهای نادرست به تدریج می‌تواند ما را به مخاطبانی زودباور و آسیب‌پذیر تبدیل کند. این وضعیت می‌تواند به پذیرش اخبار جعلی و خرافات منجر شود و آسیب‌های جدی به جامعه وارد آورد.

سوم، کلیفورد بر اهمیت محافظت از گنجینه مشترک دانش تأکید می‌کند. باورهای نادرست می‌توانند این گنجینه را آلوده کرده و به تصمیم‌گیری‌های غلط منجر شوند.

در دنیای دیجیتال کنونی، تفکر انتقادی و اجتناب از زودباوری به یک ضرورت اخلاقی بدل شده است.

#فلسفه #اخلاق #کلیفورد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

در چین، افراد زیر ۱۸ سال از نظر قانونی از داشتن هرگونه وابستگی رسمی به دین منع شده‌اند. سیاست‌های دولت محدودیت‌هایی بر آموزش و فعالیت‌های مذهبی کودکان اعمال می‌کند.

تحصیل در مدارس مذهبی، کلاس‌های دینی و مدرسه‌های تابستانی مذهبی برای کودکان ممنوع است. کلیساها، مساجد و معابد مجاز به ارائه آموزش دینی به کودکان نیستند. مقامات محلی نظارت شدیدی بر جلسات مذهبی دارند و در صورت حضور کودکان، مجازات‌هایی برای برگزارکنندگان در نظر گرفته می‌شود. در سال‌های اخیر، هزاران مدرسه مذهبی مسلمانان (مدارس قرآنی) تعطیل شده است.

در برنامه‌های درسی مدارس چین، دانش‌آموزان با آموزه‌های حزب کمونیست چین (CCP) آموزش می‌بینند که بر ایدئولوژی کمونیستی و نفی ادیان تأکید دارد. آموزش‌های مذهبی در مدارس به‌طور کامل ممنوع است. مدارس باید کودکان را از "جدایی‌طلبی و افراط‌گرایی" دور کنند.

بعضی ناظران می‌گویند پیامدهای این سیاست، کاهش انتقال باورهای مذهبی از والدین به کودکان و تشدید کنترل دولت بر اعتقادات و ارزش‌های اجتماعی است. منتقدان می‌گویند ممنوعیت آزادی دینی برای کودکان، نقض حقوق بشر و آزادی عقیده است.

از سوی دیگر، مدافعان می‌گویند نتیجه این سیاست، ترویج جامعه‌ای سکولار و مبتنی بر دانش علمی، کاهش افراط‌گرایی دینی، تقویت هویت ملی، و افزایش تمرکز بر توسعه اقتصادی است.

منبع: رویترز

#چین #باور #آموزش_سکولار #آموزش_مذهبی_کودک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

حق دانستن حقیقت؛ پلی میان انسان‌ها، نه دیواری میان باورها

۲۴ مارس، روز جهانی «حق دانستن حقیقت» است. اما این حق، فقط یک خواسته سیاسی نیست؛ یک نیاز انسانی است، نیاز به دانستن، به فهمیدن، به روشن‌شدن آنچه بر ما گذشته است. دانستن حقیقت، یعنی به رسمیت شناختن انسان‌ها، دردهایشان، روایت‌هایشان، و تنوع نگاهشان به جهان.

اگر حقیقت را فقط در انحصار یک باور، یک ایدئولوژی، یا یک روایت خاص ببندیم، در واقع انسان را به نسخه‌ای واحد و بی‌جان تقلیل داده‌ایم. گاهی حقیقت، تلخ است؛ گاهی چندلایه؛ گاهی هم ناتمام. اما تنها در گفت‌و‌گو با یکدیگر، در کنار گذاشتن پیش‌داوری‌ها، و در شنیدن صدای کسانی که مثل ما فکر نمی‌کنند، می‌توانیم به حقیقتی انسانی نزدیک شویم، نه حقیقتی ایدئولوژیک.

وقتی حاکمیت‌ها حقیقت را جعل یا پنهان می‌کنند، اولین چیزی که از بین می‌رود، اعتماد عمومی است. اما در سطح جامعه هم، اگر ما حقیقت را فقط در روایت خود ببینیم و دیگران را به‌خاطر باورهای دینی، غیردینی، یا عقاید متفاوت‌شان طرد کنیم، در حقیقت در حال بازتولید همان چرخه‌ی انکار و حذف هستیم.

حق دانستن، حق همه‌ی انسان‌هاست. نه فقط برای یافتن حقیقت تاریخی و سیاسی، بلکه برای درک دیگری؛ دیگری‌ای که شاید مثل ما نماز نخواند، روزه نگیرد، یا بالعکس، مؤمن و متعبد باشد. گفت‌و‌گو با دیگری، درک تجربه‌ی زیسته‌ی او، و شنیدن بدون قضاوت، نقطه‌ی آغاز رواداری است.
اگر به جای ترس از تفاوت‌ها، آن‌ها را به عنوان واقعیت‌های زندگی انسانی بپذیریم، حقیقت برای‌مان به ابزاری برای حذف و سلطه تبدیل نمی‌شود، بلکه به پلی می‌رسد برای اتصال دل‌ها، برای ساختن جهانی که در آن هر صدا، حتی اگر مخالف ما باشد، حق شنیده‌شدن داشته باشد.

در روز جهانی دانستن حقیقت، بیاییم این حق را نه فقط از حاکمان، بلکه از یکدیگر هم مطالبه کنیم؛ با احترام، با همدلی، و با پذیرش تفاوت.

#حقیقت #باور #پلورالیسم #تکثر #تنوع #رواداری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود


ترویج همدلی و درک متقابل یکی از راهکارهای اساسی برای تقویت رواداری در جوامع متنوع است.

همدلی به ما امکان می‌دهد که خود را در جایگاه دیگران قرار دهیم، احساسات و چالش‌های آنان را درک کنیم و از قضاوت‌های شتاب‌زده پرهیز نماییم.

این توانایی، به‌ویژه در مواجهه با افرادی که باورهای متفاوتی دارند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

برای تمرین همدلی، می‌توان از گوش‌دادن فعالانه به دیدگاه‌های دیگران آغاز کرد.

در گفتگوها، به جای تمرکز بر اختلافات، باید به نقاط مشترک توجه کرد و از پیش‌داوری‌های منفی فاصله گرفت.

آموزش خانواده‌ها و مدارس درباره اهمیت احترام به تنوع عقیدتی و فرهنگی نیز می‌تواند نسل آینده را به ارزش‌های رواداری و همزیستی مسالمت‌آمیز آشنا کند.

در سطح اجتماعی، برگزاری جلسات گفت‌وگو، نمایش آثار هنری و فرهنگی مرتبط با باورهای مختلف و تشویق تعامل میان افراد با عقاید گوناگون، می‌تواند فضایی برای درک متقابل ایجاد کند.

همدلی، نه‌تنها پل ارتباطی میان افراد، بلکه گامی مؤثر برای ساختن جامعه‌ای عادلانه و پذیراتر است.

#همدلی #رواداری #پلورالیسم #باور #گفتگو #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏چند روز پیش، در یکی از سفرهای اخیرم به ناپل، به‌طور کاملاً اتفاقی با صحنه‌ای روبه‌رو شدم که هم چشم‌نواز بود و هم ذهنم را به‌شدت درگیر کرد: خیابانی در مرکز شهر، در محاصره‌ی مردم، موسیقی، پرچم‌های رنگارنگ، و گروه‌هایی از کودکان و بزرگسالان که تندیسی طلایی از مریم را بر دوش می‌کشیدند. صداهای مارش، لباس‌های آیینی، هیجان در چهره‌ی کودکان، اشتیاق پیرمردها و اشک‌های پنهانی برخی زنان، صحنه‌ای خلق کرده بود که اگرچه مذهبی بود، اما برای من بیشتر به یک تئاتر شهری تمام‌عیار شبیه بود نه به معنای تحقیر، بلکه به معنای عمیقِ بازنمایی جمعیِ یک باور.

من نه مؤمنم و نه به مفاهیم الهی باور دارم. اما همان‌طور که یک موزیسین بی‌خدا می‌تواند از باخ یا پرگولزی لذت ببرد، من هم در مواجهه با این مراسم، مجذوب جنبه‌هایی از آن شدم که فراتر از دین بودند: قدرت تصویر، هماهنگی بدن‌ها، تصرف فضا، و از همه مهم‌تر، میل انسان به خلق معنا در جهانی بی‌پاسخ. برای من، این مراسم تبلور نوعی “تلاش انسانی برای دوام یافتن” بود. نوعی مقاومت در برابر زوال، فراموشی، و بی‌ریشگی.

این تجربه برایم یادآور آیین‌های مذهبی در ایران شد به‌ویژه مراسم عزاداری محرم. در هر دو، فضا به تسخیر مردم درمی‌آید؛ بدن‌ها بخشی از آیین می‌شوند، کودکان وارد جهانی آیینی و نمادین می‌شوند، و مفاهیمی مثل شهادت، پناه، نجات و درد، در قالب نمادها و صداها بازآفرینی می‌شوند. تفاوت البته قابل تأمل است: در سنت ایرانی، ما بیشتر با تراژدی، حزن، و «بازنمایی رنج» مواجهیم؛ در حالی‌که در مراسم ناپلی، نوعی شور و شادی جمعی، نوعی بازسازی امید در قالب زیبایی وجود دارد. در ایران، عاشورا بیشتر فضای درون‌گرایانه و سنگین دارد؛ در ناپل، این مراسم به فضای بیرونی، عمومی و حتی کارناوالی نزدیک است. اما هر دو، در نهایت، روایت‌هایی هستند که مردم، با استفاده از آن‌ها، خود را در جهان تعریف می‌کنند.

از نگاه پدیدارشناسی سکولار، آن‌چه در این مراسم اهمیت دارد، نه «واقعیتِ» قدسی، بلکه تجربه‌ی زیسته‌ی آن است. این آیین‌ها تلاشی هستند برای خلق “امتداد” در دل روزمرگی. چیزی که مرا بیش از هر چیز جذب کرد، نه مریم یا دعاهای مکرر بود، بلکه این واقعیت بود که انسان‌ها چطور، با توسل به نماد، تصویر، و تکرار، خود را از پوچی نجات می‌دهند بی‌آن‌که لزوماً بدانند آیا آن‌چه می‌ستایند، واقعاً وجود دارد یا نه.

از دید من، این مراسم، بیشتر از آن‌که بازتاب یک خدا باشد، بازتاب خود انسان است: انسانی که در هزارتوی بی‌ثباتی‌های جهان مدرن، هنوز به دنبال چنگ انداختن به چیزی است که برایش معنا بیاورد؛ حتی اگر آن معنا بر پایه‌ی افسانه یا اسطوره ساخته شده باشد.

متن و تصویر برگرفته از صفحه ایکس دکتر شاهین مدرس

#انسان #معنا #باور #آیین_مذهبی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

فیلم خدایا، هستی؟ منم مارگارت.

Are You There God? It’s Me, Margaret

(۲۰۲۳) اقتباسی صمیمی و لطیف از رمانی کلاسیک با همین نام از جودی بلوم است.

داستان درباره مارگارت، دختربچه‌ای یازده ساله است که با خانواده‌اش به شهری جدید نقل مکان می‌کند و در میانه‌ی بحران بلوغ، تغییرات جسمی، و دغدغه‌های دینی، سعی دارد معنای هویت شخصی‌اش را بیابد.

فیلم با لحنی ملایم و انسانی، تجربه‌ای جهانی را بازتاب می‌دهد: ورود به دنیای پیچیده‌ی بزرگسالی و جست‌وجوی صدا و حقیقتی درونی در میان هیاهوی بیرونی.

در سطحی فلسفی‌تر، فیلم درباره بحران ایمان و جست‌وجوی امر متعالی در جهانی است که پاسخ روشنی ارائه نمی‌دهد.

مارگارت در گفتگوهای ساده‌ و کودکانه‌اش با خدا، در حقیقت در حال کشف نسبت خود با هستی است؛ نوعی مونولوگ اگزیستانسیالیستی که از طریق زبان معصومانه‌ کودکی بیان می‌شود. او در دلِ تردید میان دین یهودی پدری و مسیحیت مادری، با سؤالات بنیادینی مواجه است: من کی هستم؟ به چه چیزی باید ایمان داشته باشم؟ آیا نیرویی بالاتر از من وجود دارد که مرا درک کند؟

نکته‌ی درخشان فیلم، نگاه بدون قضاوتش به موضوع ایمان است.

در جهانی که اغلب دین به شکل ابزار قدرت یا ستیز به تصویر کشیده می‌شود، این فیلم ما را به یاد می‌آورد که ایمان می‌تواند شخصی، تردیدآمیز، و حتی زیبا باشد.

مارگارت به‌جای آنکه پاسخی قطعی بیابد، یاد می‌گیرد که سؤال‌ داشتن خودش بخشی از مسیر است؛ و این درسی است که مخاطب بزرگسال نیز می‌تواند از آن بهره‌مند شود.

از لحاظ سینمایی، فیلم با بازی‌های طبیعی، طراحی صحنه‌ی نوستالژیک دهه‌ی هفتادی و کارگردانی ظریف کلی فرمن، توانسته فضایی ملموس و گرم خلق کند.

این فیلم بیش از آنکه تنها داستان یک کودک باشد، تأملی است درباره انسان بودن: آسیب‌پذیری، رشد، و نیاز همیشگی ما به دیده شدن، شنیده شدن، و درک شدن—چه توسط دیگران، چه توسط خود، و شاید، توسط چیزی فراتر از این جهان مادی.

#ایمان #باور #بحران_هویت #نوجوان #دین #معنا #زندگی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته می‌شود، شامل افرادی است که بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمده‌اند. این نسل از همان ابتدا با فناوری‌های دیجیتال رشد کرده و بخش عمده‌ای از زندگی روزمره‌اش را در دنیای مجازی سپری می‌کند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکه‌های اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگی‌های بارز این نسل است. آن‌ها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارت‌های جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.

نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزش‌ها و انتظارات اجتماعی نیز با نسل‌های قبل متفاوت است. آن‌ها به دنبال انعطاف‌پذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیست‌محیطی و عدالت اجتماعی هستند.

برخی آمارها نشان می‌دهند که نسل زد، به نسبت نسل‌های قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرش‌ها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده می‌شود.

در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیت‌های فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیده‌تر است، اما داده‌های موجود نشان‌دهنده تغییراتی قابل‌توجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که به‌صورت آنلاین و با نمونه‌ای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخ‌دهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشان‌دهنده کاهش قابل‌توجه نسبت به نسل‌های قدیمی‌تر است.

آیا اینجا پایان دین است؟

گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دین‌ناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان می‌دهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند می‌توانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ می‌گویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشان‌دهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب می‌کنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیت‌ها، نسل زد به دنبال راه‌هایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی می‌آورند، در حالی که دیگران به فلسفه‌های سکولار یا انسان‌گرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان می‌دهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.


#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا در سخنانی، با اشاره به پدیده «تجربه‌های نزدیک به مرگ» (Near Death Experience) آن را نه شواهدی از جهان پس از مرگ، بلکه بازتابی از واکنش مغز در شرایط بحرانی دانست. وی گفت: «وقتی مغز در شوک یا کمبود اکسیژن قرار می‌گیرد، مواد شیمیایی خاصی ترشح می‌شود که می‌تواند توهماتی از نور، صدا یا خروج از بدن ایجاد کند. این تجربه‌ها اغلب بر اساس پیش‌زمینه فرهنگی و باورهای فرد شکل می‌گیرند؛ برای مثال، یک مسلمان ممکن است امامان را ببیند، درحالی‌که یک مسیحی حضرت عیسی را.»

او هشدار داد: «در بسیاری از جوامع استبدادی با حکومت دینی، این تجربه‌ها توسط حاکمان مصادره می‌شود تا ترس و ایمان مذهبی را به نفع خود تقویت کنند. آن‌ها با القای این‌که بهشت دیده‌شده در تجربه‌ها همان بهشتی است که وعده‌اش را می‌دهند، مردم را از پرسشگری دور و به فرمانبرداری احساسی سوق می‌دهند.»

وی در پایان تأکید کرد: «نقد این سوءاستفاده به معنای نفی معنویت نیست، بلکه دعوتی است به آگاهی، تفکر، و زیستن با چشمانی باز—نه از سر ترس از آخرت، بلکه برای ارتقاء اخلاقی و انسانی.»


#تجربه_مرگ #استبداد_دینی #باور_دینی #تفکر_علمی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402