Forwarded from گفتوشنود
برای بیروت اشک، برای بندرعباس سکوت
وقتی خون ایرانیان ارزانتر از پروژههای خامنهای است
انفجار مهیب در بندر رجایی بندرعباس در روز شنبه گذشته، که به گمانهزنیها ناشی از انفجار محمولههای مرتبط با برنامه موشکی ایران بوده و دهها کشته، بیش از هزار مصدوم و خسارات مادی گسترده بر جای گذاشته است، بار دیگر رفتار آشنا و تلخ مسئولان عالی جمهوری اسلامی، به ویژه شخص علی خامنهای را به نمایش گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی در قبال این فاجعه ملی، همچون بسیاری دیگر از فجایع داخلی، طبق روال همیشگی که یا سکوت اختیار کرده یا اولویتهای دیگری را بر مردم کشورش ترجیح داده، رفتار کرد و پیامی خالی از همدردی و دلجویی با تاخیر و تاکید بر شناسایی مقصر -گویی مقصری غیر از او و سیستمش وجود دارد- منتشر کرد.
این الگو مسبوق به سابقه است:
در فاجعهی متروپل آبادان، که دهها نفر زیر آوار جان باختند، خامنهای با تأخیر و بیانی سرد و رسمی واکنش نشان داد، بدون آنکه دلجویی جدی از بازماندگان یا عزاداران صورت گیرد.
در سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط موشکهای سپاه پاسداران ساقط شد و دهها ایرانی بیگناه کشته شدند، واکنش خامنهای نه تنها همراه با دلجویی نبود، بلکه با حمایت تلویحی از سپاه و سرکوب معترضان به این فاجعه همراه شد.
حوادث مشابهی چون سیلها، زلزلهها، نیز معمولاً با بیاعتنایی یا واکنشهای کلیشهای مواجه بودهاند.
در مقابل، در حوادثی نظیر انفجار بندر بیروت، خامنهای بلافاصله با پیام تسلیت پرشور، تمجید از مردم لبنان و تأکید بر حمایت همهجانبه از آنان ظاهر شد.
علاوه بر پیامهای احساسی، میلیاردها دلار از اموال ملت ایران، به شکل آشکار یا پنهان، صرف حمایت مالی از گروههایی نظیر حزبالله لبنان شده است؛ در حالی که مردم ایران هرگاه به مصیبتی گرفتارشدند، تنها رها شده و برای جبران خسارت خود یا درمان مجروحانشان در حسرت ماندهاند.
نتیجه روشن است:
در منطق رهبری جمهوری اسلامی، مردم ایران در اولویت نیستند؛ آنان در بهترین حالت وسیلهای برای پیشبرد پروژههای منطقهای و ایدئولوژیک هستند، نه صاحبان حقیقی کشور.
درد مردم داخل مرزها نه صدای بلندی دارد، نه واکنش گرمی، نه کمک مؤثری؛ اما رنج "وابستگان ایدئولوژیک" در منطقه، بلافاصله همدردی، تسلیت و کمک مالی هنگفت به همراه دارد.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
#بندرعباس #حکومت_ایدولوژیک #فرقه_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
برای بیروت اشک، برای بندرعباس سکوت
وقتی خون ایرانیان ارزانتر از پروژههای خامنهای است
انفجار مهیب در بندر رجایی بندرعباس در روز شنبه گذشته، که به گمانهزنیها ناشی از انفجار محمولههای مرتبط با برنامه موشکی ایران بوده و دهها کشته، بیش از هزار مصدوم و خسارات مادی گسترده بر جای گذاشته است، بار دیگر رفتار آشنا و تلخ مسئولان عالی جمهوری اسلامی، به ویژه شخص علی خامنهای را به نمایش گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی در قبال این فاجعه ملی، همچون بسیاری دیگر از فجایع داخلی، طبق روال همیشگی که یا سکوت اختیار کرده یا اولویتهای دیگری را بر مردم کشورش ترجیح داده، رفتار کرد و پیامی خالی از همدردی و دلجویی با تاخیر و تاکید بر شناسایی مقصر -گویی مقصری غیر از او و سیستمش وجود دارد- منتشر کرد.
این الگو مسبوق به سابقه است:
در فاجعهی متروپل آبادان، که دهها نفر زیر آوار جان باختند، خامنهای با تأخیر و بیانی سرد و رسمی واکنش نشان داد، بدون آنکه دلجویی جدی از بازماندگان یا عزاداران صورت گیرد.
در سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط موشکهای سپاه پاسداران ساقط شد و دهها ایرانی بیگناه کشته شدند، واکنش خامنهای نه تنها همراه با دلجویی نبود، بلکه با حمایت تلویحی از سپاه و سرکوب معترضان به این فاجعه همراه شد.
حوادث مشابهی چون سیلها، زلزلهها، نیز معمولاً با بیاعتنایی یا واکنشهای کلیشهای مواجه بودهاند.
در مقابل، در حوادثی نظیر انفجار بندر بیروت، خامنهای بلافاصله با پیام تسلیت پرشور، تمجید از مردم لبنان و تأکید بر حمایت همهجانبه از آنان ظاهر شد.
علاوه بر پیامهای احساسی، میلیاردها دلار از اموال ملت ایران، به شکل آشکار یا پنهان، صرف حمایت مالی از گروههایی نظیر حزبالله لبنان شده است؛ در حالی که مردم ایران هرگاه به مصیبتی گرفتارشدند، تنها رها شده و برای جبران خسارت خود یا درمان مجروحانشان در حسرت ماندهاند.
نتیجه روشن است:
در منطق رهبری جمهوری اسلامی، مردم ایران در اولویت نیستند؛ آنان در بهترین حالت وسیلهای برای پیشبرد پروژههای منطقهای و ایدئولوژیک هستند، نه صاحبان حقیقی کشور.
درد مردم داخل مرزها نه صدای بلندی دارد، نه واکنش گرمی، نه کمک مؤثری؛ اما رنج "وابستگان ایدئولوژیک" در منطقه، بلافاصله همدردی، تسلیت و کمک مالی هنگفت به همراه دارد.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
#بندرعباس #حکومت_ایدولوژیک #فرقه_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قاسم روانبخش، نماینده پایداری در مجلس، روز سهشنبه نهم اردیبهشتماه در صحن مجلس با انتقاد از برگزاری فستیوال کوچه در بوشهر گفت: «وضعیت فرهنگی کشور در شان جمهوری اسلامی نیست. وقتی از حجاب کوتاه آمدیم و قانون حجاب را کنار گذاشتیم گام بعدی رقص مختلط در کوچه است.»
🔹️اظهارات قاسم روانبخش بار دیگر نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، با تفسیر محدود و سیاسیشدهای از دین، حقوق اولیه انسانی را نقض میکنند.
پوشش، شادی، رقص و مشارکت آزادانه در فضای عمومی از حقوق پایه هر انسان در جامعهای آزاد و انسانی است؛ اما در ایران، این حقوق تحت نام «حفظ ارزشهای اسلامی» سرکوب میشوند.
حکومت نهتنها به آزادی فردی و فرهنگی مردم بیاعتناست، بلکه با تحمیل ایدئولوژی رسمی و تکصدایی، تلاش میکند جامعهای یکنواخت، مطیع و افسرده بسازد.
شادی در کوچه جرم نیست؛ تحمیل غم، اجبار دینی و سرکوب آزادیهاست که باید مورد انتقاد و مقابله قرار گیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #آزادی_عقیده #حفوق_بشر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
قاسم روانبخش، نماینده پایداری در مجلس، روز سهشنبه نهم اردیبهشتماه در صحن مجلس با انتقاد از برگزاری فستیوال کوچه در بوشهر گفت: «وضعیت فرهنگی کشور در شان جمهوری اسلامی نیست. وقتی از حجاب کوتاه آمدیم و قانون حجاب را کنار گذاشتیم گام بعدی رقص مختلط در کوچه است.»
🔹️اظهارات قاسم روانبخش بار دیگر نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، با تفسیر محدود و سیاسیشدهای از دین، حقوق اولیه انسانی را نقض میکنند.
پوشش، شادی، رقص و مشارکت آزادانه در فضای عمومی از حقوق پایه هر انسان در جامعهای آزاد و انسانی است؛ اما در ایران، این حقوق تحت نام «حفظ ارزشهای اسلامی» سرکوب میشوند.
حکومت نهتنها به آزادی فردی و فرهنگی مردم بیاعتناست، بلکه با تحمیل ایدئولوژی رسمی و تکصدایی، تلاش میکند جامعهای یکنواخت، مطیع و افسرده بسازد.
شادی در کوچه جرم نیست؛ تحمیل غم، اجبار دینی و سرکوب آزادیهاست که باید مورد انتقاد و مقابله قرار گیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #آزادی_عقیده #حفوق_بشر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در تحولی تاریخی، برای نخستینبار در آلمان، شمار افرادی که خود را فاقد وابستگی مذهبی میدانند از مجموع اعضای دو کلیسای بزرگ این کشور فراتر رفت. بر اساس تازهترین آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۴ بیش از یک میلیون نفر از کلیساهای کاتولیک و انجیلی آلمان (EKD) خارج شدهاند؛ هر یک از این نهادهای مذهبی حدود ۵۸۰ هزار نفر از اعضای خود را از دست دادهاند.
این روند باعث شده اکنون افراد بیدین با تشکیل ۴۷ درصد از جمعیت آلمان، به بزرگترین گروه مذهبی ـ یا بهتر بگوییم غیرمذهبی ـ در این کشور بدل شوند. در مقابل، جمعیت ترکیبی کاتولیکها و پروتستانها به حدود ۴۵ درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل این خروج گسترده، کاهش مشارکت در آیینهای مذهبی عنوان شده. آمارها نشان میدهد تنها ۶.۶ درصد از کاتولیکها و ۲.۳ درصد از پروتستانها دستکم ماهی یک بار در مراسم کلیسا حضور مییابند. در حالی که در میان جمعیت مسلمان، حدود ۲۵ درصد بهطور منظم در مراسم مسجد شرکت میکنند.
در کنار این تحولات، جمعیت مسلمانان آلمان نیز با افزایشی حدود ۸۰ هزار نفر روبهرو بوده است؛ افزایشی که عمدتاً به واسطه مهاجرت و پناهندگی طی سال گذشته رخ داده و اکنون مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
کارشناسان میگویند این تغییرات نهتنها بازتابی از روند سکولاریزاسیون در جامعه آلمان است، بلکه میتواند پیامدهای مهمی برای آینده نهادهای دینی، سیاستهای اجتماعی، و انسجام فرهنگی این کشور در پی داشته باشد.
#مسیحیت #کاتولیک #پروتستان #ناباورمند #بی_دین #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در تحولی تاریخی، برای نخستینبار در آلمان، شمار افرادی که خود را فاقد وابستگی مذهبی میدانند از مجموع اعضای دو کلیسای بزرگ این کشور فراتر رفت. بر اساس تازهترین آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۴ بیش از یک میلیون نفر از کلیساهای کاتولیک و انجیلی آلمان (EKD) خارج شدهاند؛ هر یک از این نهادهای مذهبی حدود ۵۸۰ هزار نفر از اعضای خود را از دست دادهاند.
این روند باعث شده اکنون افراد بیدین با تشکیل ۴۷ درصد از جمعیت آلمان، به بزرگترین گروه مذهبی ـ یا بهتر بگوییم غیرمذهبی ـ در این کشور بدل شوند. در مقابل، جمعیت ترکیبی کاتولیکها و پروتستانها به حدود ۴۵ درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل این خروج گسترده، کاهش مشارکت در آیینهای مذهبی عنوان شده. آمارها نشان میدهد تنها ۶.۶ درصد از کاتولیکها و ۲.۳ درصد از پروتستانها دستکم ماهی یک بار در مراسم کلیسا حضور مییابند. در حالی که در میان جمعیت مسلمان، حدود ۲۵ درصد بهطور منظم در مراسم مسجد شرکت میکنند.
در کنار این تحولات، جمعیت مسلمانان آلمان نیز با افزایشی حدود ۸۰ هزار نفر روبهرو بوده است؛ افزایشی که عمدتاً به واسطه مهاجرت و پناهندگی طی سال گذشته رخ داده و اکنون مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
کارشناسان میگویند این تغییرات نهتنها بازتابی از روند سکولاریزاسیون در جامعه آلمان است، بلکه میتواند پیامدهای مهمی برای آینده نهادهای دینی، سیاستهای اجتماعی، و انسجام فرهنگی این کشور در پی داشته باشد.
#مسیحیت #کاتولیک #پروتستان #ناباورمند #بی_دین #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۴ با همراهی یک مأمور زن به منزل زوج ارمنی، ژوزف شهبازیان و لیدا آلکسانی، یورش بردند.
این یورش در حالی انجام شد که آقای شهبازیان هماکنون حدود سه ماه است که در زندان اوین در بازداشت بهسر میبرد. مأموران پس از تفتیش کامل منزل، تعدادی از وسایل شخصی خانواده را ضبط کرده و خانم آلکسانی را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
ژوزف شهبازیان که پیشتر بهدلیل فعالیت صلحآمیز دینی خود یک سال در زندان بوده، در ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۳ بار دیگر توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. با گذشت حدود سه ماه از بازداشت و با وجود تعیین وثیقه ۴۹۹ میلیون تومانی، او همچنان در بازداشت موقت در زندان اوین بهسر میبرد.
جمهوری اسلامی ایران بارها از اذیت و آزار اعضای خانواده نوکیشان مسیحی بهعنوان ابزار فشار روانی و سیاسی علیه زندانیان عقیدتی استفاده کرده است.
منبع سازمان ماده ۱۸
#مسیحیان_ایران #نوکیش_مسیحی #آزادی_ادیان #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۴ با همراهی یک مأمور زن به منزل زوج ارمنی، ژوزف شهبازیان و لیدا آلکسانی، یورش بردند.
این یورش در حالی انجام شد که آقای شهبازیان هماکنون حدود سه ماه است که در زندان اوین در بازداشت بهسر میبرد. مأموران پس از تفتیش کامل منزل، تعدادی از وسایل شخصی خانواده را ضبط کرده و خانم آلکسانی را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
ژوزف شهبازیان که پیشتر بهدلیل فعالیت صلحآمیز دینی خود یک سال در زندان بوده، در ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۳ بار دیگر توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. با گذشت حدود سه ماه از بازداشت و با وجود تعیین وثیقه ۴۹۹ میلیون تومانی، او همچنان در بازداشت موقت در زندان اوین بهسر میبرد.
جمهوری اسلامی ایران بارها از اذیت و آزار اعضای خانواده نوکیشان مسیحی بهعنوان ابزار فشار روانی و سیاسی علیه زندانیان عقیدتی استفاده کرده است.
منبع سازمان ماده ۱۸
#مسیحیان_ایران #نوکیش_مسیحی #آزادی_ادیان #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در پی حمله مرگبار به گردشگران هندو در منطقه پهلگام کشمیر تحت کنترل هند، تنشهای تاریخی میان هند و پاکستان بار دیگر شعلهور شدهاند؛ این بار تا آستانهی رویارویی نظامی. تحلیلگران هشدار میدهند که اگر روند فعلی مهار نشود، دو قدرت هستهای جنوب آسیا ممکن است وارد یکی از خطرناکترین بحرانهای چند دهه اخیر شوند.
حملهای که جرقه زد
در تاریخ ۲۲ آوریل، پنج مهاجم مسلح با حمله به گروهی از گردشگران در منطقهی توریستی بایساران، ۲۶ تن را که بیشترشان از زائران هندو بودند، به قتل رساندند. مهاجمان ظاهراً پس از پرسش از قربانیان درباره دینشان، افراد غیرمسلمان را هدف قرار دادند. در ابتدا گروه «جبهه مقاومت» که با شبهنظامیان پاکستانی مرتبط دانسته میشود مسئولیت حمله را بر عهده گرفت، اما سپس این ادعا را پس گرفت.
دولت هند بهسرعت انگشت اتهام را بهسوی پاکستان نشانه رفت و اقداماتی بیسابقه از جمله تعلیق معاهدهی تاریخی آبهای ایندوس و بستن مرزها را در پیش گرفت.
قطع آب؛ ابزار جدید جنگ
یکی از ابعاد نگرانکننده بحران اخیر، تعلیق یکجانبه معاهدهی آبهای ایندوس توسط هند است. این معاهده از سال ۱۹۶۰ تحت نظارت بانک جهانی، توزیع منابع آبی میان دو کشور را تنظیم میکرد. رود سند که شریان حیاتی پاکستان محسوب میشود، اکنون به ابزار فشار سیاسی تبدیل شده است. پاکستان هشدار داده که هرگونه تلاش برای قطع یا انحراف جریان آب، «اعلان جنگ» تلقی خواهد شد.
هشدار درباره حمله نظامی قریبالوقوع
در جدیدترین واکنش، عطاءالله طارر، وزیر اطلاعات پاکستان، اعلام کرد که اطلاعات موثقی در اختیار دارند که نشان میدهد هند طی ۲۴ تا ۳۶ ساعت آینده حملهای نظامی را تدارک دیده است. این هشدار باعث آمادهباش نیروهای پاکستانی شده و واکنش فوری شورای امنیت ملی این کشور را در پی داشته است.
ریشههای دینی بحران
در بطن این درگیریها، شکاف عمیق مذهبی میان هندوهای هند و مسلمانان پاکستان نهفته است. تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، که به جدایی پاکستان به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان انجامید، زخمهایی تاریخی برجای گذاشت که هنوز التیام نیافتهاند. کشمیر، تنها منطقهی با جمعیت عمدتاً مسلمان در هند، همواره محل منازعه و بیاعتمادی دو کشور بوده است.
افزایش ملیگرایی هندو در دولت فعلی هند و نفوذ گروههای اسلامگرا در پاکستان، شکاف دینی را تشدید کردهاند. حملهی اخیر نه تنها تلفات انسانی بهبار آورد، بلکه بار دیگر مذهب را به ابزار خشونت بدل کرد و زمینهساز نفرتپراکنی بیشتر در رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
خطر در پیش
اگرچه هر دو کشور در گذشته بحرانهایی مشابه را از طریق فشارهای دیپلماتیک پشتسر گذاشتهاند، اما بهنظر میرسد این بار ماجرا بهدلیل ابعاد مذهبی، شدت بیشتری یافته است. ابزار شدن منابع حیاتی چون آب، تضعیف معاهدات تاریخی، و زبان تهدید، همگی حاکی از آناند که صلح در جنوب آسیا بار دیگر در وضعیت شکنندهای قرار گرفته است.
نتیجهگیری:
در دنیایی که جنگهای مذهبی باید به تاریخ سپرده شده باشند، تقابل مذهبی در جنوب آسیا همچنان آتشی زیر خاکستر است. اگر راهی برای کاهش تنشهای دینی و بازسازی اعتماد میان هند و پاکستان پیدا نشود، آیندهای پرآشوب و خطرناک در انتظار منطقه خواهد بود.
#هند #پاکستان #بحران_مذهبی #اختلاف_دینی #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حملهای که جرقه زد
در تاریخ ۲۲ آوریل، پنج مهاجم مسلح با حمله به گروهی از گردشگران در منطقهی توریستی بایساران، ۲۶ تن را که بیشترشان از زائران هندو بودند، به قتل رساندند. مهاجمان ظاهراً پس از پرسش از قربانیان درباره دینشان، افراد غیرمسلمان را هدف قرار دادند. در ابتدا گروه «جبهه مقاومت» که با شبهنظامیان پاکستانی مرتبط دانسته میشود مسئولیت حمله را بر عهده گرفت، اما سپس این ادعا را پس گرفت.
دولت هند بهسرعت انگشت اتهام را بهسوی پاکستان نشانه رفت و اقداماتی بیسابقه از جمله تعلیق معاهدهی تاریخی آبهای ایندوس و بستن مرزها را در پیش گرفت.
قطع آب؛ ابزار جدید جنگ
یکی از ابعاد نگرانکننده بحران اخیر، تعلیق یکجانبه معاهدهی آبهای ایندوس توسط هند است. این معاهده از سال ۱۹۶۰ تحت نظارت بانک جهانی، توزیع منابع آبی میان دو کشور را تنظیم میکرد. رود سند که شریان حیاتی پاکستان محسوب میشود، اکنون به ابزار فشار سیاسی تبدیل شده است. پاکستان هشدار داده که هرگونه تلاش برای قطع یا انحراف جریان آب، «اعلان جنگ» تلقی خواهد شد.
هشدار درباره حمله نظامی قریبالوقوع
در جدیدترین واکنش، عطاءالله طارر، وزیر اطلاعات پاکستان، اعلام کرد که اطلاعات موثقی در اختیار دارند که نشان میدهد هند طی ۲۴ تا ۳۶ ساعت آینده حملهای نظامی را تدارک دیده است. این هشدار باعث آمادهباش نیروهای پاکستانی شده و واکنش فوری شورای امنیت ملی این کشور را در پی داشته است.
ریشههای دینی بحران
در بطن این درگیریها، شکاف عمیق مذهبی میان هندوهای هند و مسلمانان پاکستان نهفته است. تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، که به جدایی پاکستان به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان انجامید، زخمهایی تاریخی برجای گذاشت که هنوز التیام نیافتهاند. کشمیر، تنها منطقهی با جمعیت عمدتاً مسلمان در هند، همواره محل منازعه و بیاعتمادی دو کشور بوده است.
افزایش ملیگرایی هندو در دولت فعلی هند و نفوذ گروههای اسلامگرا در پاکستان، شکاف دینی را تشدید کردهاند. حملهی اخیر نه تنها تلفات انسانی بهبار آورد، بلکه بار دیگر مذهب را به ابزار خشونت بدل کرد و زمینهساز نفرتپراکنی بیشتر در رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
خطر در پیش
اگرچه هر دو کشور در گذشته بحرانهایی مشابه را از طریق فشارهای دیپلماتیک پشتسر گذاشتهاند، اما بهنظر میرسد این بار ماجرا بهدلیل ابعاد مذهبی، شدت بیشتری یافته است. ابزار شدن منابع حیاتی چون آب، تضعیف معاهدات تاریخی، و زبان تهدید، همگی حاکی از آناند که صلح در جنوب آسیا بار دیگر در وضعیت شکنندهای قرار گرفته است.
نتیجهگیری:
در دنیایی که جنگهای مذهبی باید به تاریخ سپرده شده باشند، تقابل مذهبی در جنوب آسیا همچنان آتشی زیر خاکستر است. اگر راهی برای کاهش تنشهای دینی و بازسازی اعتماد میان هند و پاکستان پیدا نشود، آیندهای پرآشوب و خطرناک در انتظار منطقه خواهد بود.
#هند #پاکستان #بحران_مذهبی #اختلاف_دینی #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ایران در میان سه کشور اول با بالاترین آمار مرگ و ناپدیدشدگان در مسیر مهاجرت
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
علی حسینی، امامجمعه دیر ، درباره انفجار بندرعباس گفت کسانی که در آن کشته شدند «خداوند ثواب مجاهدان در راه خود را به آنها عنایت میکند.» او در واکنش به اعتراضات افزود: «اینها دنبال فتنه و خالی کردن دل مردم هستند. ما باید بیدار و در مقابل اخبار جعلی هوشیار باشیم.»
🔹️کاربری نوشته:
حاجآقا اومده میگه اونایی که تو انفجار بندرعباس کشته شدن، ثواب مجاهد راه خدا میبرن! خب حاجآقا، ما که میدونیم اینا که بهخاطر ندانم کاری شماها از دست رفتن، کارگر بودن، نون زن و بچهشونو درمیآوردن. حالا چون یه عده بالا سری بیکفایت، مواد خطرناک و نظامی رو قایمکی تو یه بندر تجاری انبار کردن و صداش هم درنیومده، این بند و بساط راه افتاده. بهجای اینکه کسی پاسخگو باشه، دارن با وعده بهشت و ثواب، صورت مسئله رو پاک میکنن. این فیلمو قبلا هم دیدیم، از ماجرای هواپیمای اوکراینی گرفته تا اعدامای خلخالی. همیشه یکی دیگه تاوان اشتباههای شما رو میده، فقط همین؟شهید میشن و میرن بهشت!
ولی خب، نه ما یادمون میره، نه اون خانوادههایی که عزیزاشونو همینجوری از دست دادن.
ثواب بهشت، جای پاسخگویی به فاجعه باز هم از خدا خرج کردید.
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️کاربری نوشته:
حاجآقا اومده میگه اونایی که تو انفجار بندرعباس کشته شدن، ثواب مجاهد راه خدا میبرن! خب حاجآقا، ما که میدونیم اینا که بهخاطر ندانم کاری شماها از دست رفتن، کارگر بودن، نون زن و بچهشونو درمیآوردن. حالا چون یه عده بالا سری بیکفایت، مواد خطرناک و نظامی رو قایمکی تو یه بندر تجاری انبار کردن و صداش هم درنیومده، این بند و بساط راه افتاده. بهجای اینکه کسی پاسخگو باشه، دارن با وعده بهشت و ثواب، صورت مسئله رو پاک میکنن. این فیلمو قبلا هم دیدیم، از ماجرای هواپیمای اوکراینی گرفته تا اعدامای خلخالی. همیشه یکی دیگه تاوان اشتباههای شما رو میده، فقط همین؟شهید میشن و میرن بهشت!
ولی خب، نه ما یادمون میره، نه اون خانوادههایی که عزیزاشونو همینجوری از دست دادن.
ثواب بهشت، جای پاسخگویی به فاجعه باز هم از خدا خرج کردید.
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی کوتاه از مصاحبه خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، که در آن درباره ضرورت زندگی کردن ارزشهای دموکراسی، مدارا، گفتگو و پذیرش دیگری در بین گروههای مخالف جمهوری اسلامی سخن میگوید و بر اهمیت آن در گذار از نظام استبداد دینی و رسیدن به نظامی دموکراتیک تاکید میکند.
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ناصر رفیعی، مدرس حوزه علمیه و سخنران دفتر علی خامنهای، با استناد به روایات مذهبی گفت: «اگر کسی دخترش را خوشحال کند گویا بردهای را در راه خدا آزاد کرده است.» او افزود: «پدران باید به دختران خود بیشتر توجه کنند و بیشتر محبت نمایند تا مبادا دختران دچار لغزش شوند.»
‼️این سخنان بازتولید کننده یکی از کلیشههای رایج جنسیتی در سنت پدرسالارانه است؛ اینکه دختران موجوداتی آسیبپذیر، نیازمند مراقبت ویژه و لطیفتر از پسراناند.
چنین نگاهی، بهجای پذیرش برابری ذاتی انسانها، دختر را به موقعیتی نیازمند لطف و توجه خاص فرومیکاهد، و ناخودآگاه جایگاه او را تابعی از قدرت و رحمت پدر معرفی میکند.
در این روایت، ارزشگذاری بر احساسات دختر، نه از سر حقوق برابر، بلکه با وعده پاداش الهی صورت میگیرد و این خود، دامیست در لباس دین که روابط انسانی را از بنیان اخلاقی و عاطفی تهی و آن را به نوعی بدهبستان معنوی تبدیل میکند.
از سوی دیگر، تشبیه خوشحال کردن دختر به «آزاد کردن برده» حامل یک استعاره سنتی است، که بهنوعی تایید ضمنی بر وجود و پذیرش نهاد بردهداری در متن روایتهای دینی دارد. در دنیای امروز که بردهداری صراحتا نقض کرامت انسانی تلقی میشود، تکرار و استناد به چنین مفاهیمی بدون نقد این پدیده مذموم تاریخی، تداومبخش باور به این امر و نگاه تبعیضآمیز است.
#برده_داری #کرامت_انسانی #گفتمان_دینی #کلیشه_جنسیتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ناصر رفیعی، مدرس حوزه علمیه و سخنران دفتر علی خامنهای، با استناد به روایات مذهبی گفت: «اگر کسی دخترش را خوشحال کند گویا بردهای را در راه خدا آزاد کرده است.» او افزود: «پدران باید به دختران خود بیشتر توجه کنند و بیشتر محبت نمایند تا مبادا دختران دچار لغزش شوند.»
‼️این سخنان بازتولید کننده یکی از کلیشههای رایج جنسیتی در سنت پدرسالارانه است؛ اینکه دختران موجوداتی آسیبپذیر، نیازمند مراقبت ویژه و لطیفتر از پسراناند.
چنین نگاهی، بهجای پذیرش برابری ذاتی انسانها، دختر را به موقعیتی نیازمند لطف و توجه خاص فرومیکاهد، و ناخودآگاه جایگاه او را تابعی از قدرت و رحمت پدر معرفی میکند.
در این روایت، ارزشگذاری بر احساسات دختر، نه از سر حقوق برابر، بلکه با وعده پاداش الهی صورت میگیرد و این خود، دامیست در لباس دین که روابط انسانی را از بنیان اخلاقی و عاطفی تهی و آن را به نوعی بدهبستان معنوی تبدیل میکند.
از سوی دیگر، تشبیه خوشحال کردن دختر به «آزاد کردن برده» حامل یک استعاره سنتی است، که بهنوعی تایید ضمنی بر وجود و پذیرش نهاد بردهداری در متن روایتهای دینی دارد. در دنیای امروز که بردهداری صراحتا نقض کرامت انسانی تلقی میشود، تکرار و استناد به چنین مفاهیمی بدون نقد این پدیده مذموم تاریخی، تداومبخش باور به این امر و نگاه تبعیضآمیز است.
#برده_داری #کرامت_انسانی #گفتمان_دینی #کلیشه_جنسیتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402