Forwarded from گفتوشنود
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در تحولی تاریخی، برای نخستینبار در آلمان، شمار افرادی که خود را فاقد وابستگی مذهبی میدانند از مجموع اعضای دو کلیسای بزرگ این کشور فراتر رفت. بر اساس تازهترین آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۴ بیش از یک میلیون نفر از کلیساهای کاتولیک و انجیلی آلمان (EKD) خارج شدهاند؛ هر یک از این نهادهای مذهبی حدود ۵۸۰ هزار نفر از اعضای خود را از دست دادهاند.
این روند باعث شده اکنون افراد بیدین با تشکیل ۴۷ درصد از جمعیت آلمان، به بزرگترین گروه مذهبی ـ یا بهتر بگوییم غیرمذهبی ـ در این کشور بدل شوند. در مقابل، جمعیت ترکیبی کاتولیکها و پروتستانها به حدود ۴۵ درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل این خروج گسترده، کاهش مشارکت در آیینهای مذهبی عنوان شده. آمارها نشان میدهد تنها ۶.۶ درصد از کاتولیکها و ۲.۳ درصد از پروتستانها دستکم ماهی یک بار در مراسم کلیسا حضور مییابند. در حالی که در میان جمعیت مسلمان، حدود ۲۵ درصد بهطور منظم در مراسم مسجد شرکت میکنند.
در کنار این تحولات، جمعیت مسلمانان آلمان نیز با افزایشی حدود ۸۰ هزار نفر روبهرو بوده است؛ افزایشی که عمدتاً به واسطه مهاجرت و پناهندگی طی سال گذشته رخ داده و اکنون مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
کارشناسان میگویند این تغییرات نهتنها بازتابی از روند سکولاریزاسیون در جامعه آلمان است، بلکه میتواند پیامدهای مهمی برای آینده نهادهای دینی، سیاستهای اجتماعی، و انسجام فرهنگی این کشور در پی داشته باشد.
#مسیحیت #کاتولیک #پروتستان #ناباورمند #بی_دین #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در تحولی تاریخی، برای نخستینبار در آلمان، شمار افرادی که خود را فاقد وابستگی مذهبی میدانند از مجموع اعضای دو کلیسای بزرگ این کشور فراتر رفت. بر اساس تازهترین آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۴ بیش از یک میلیون نفر از کلیساهای کاتولیک و انجیلی آلمان (EKD) خارج شدهاند؛ هر یک از این نهادهای مذهبی حدود ۵۸۰ هزار نفر از اعضای خود را از دست دادهاند.
این روند باعث شده اکنون افراد بیدین با تشکیل ۴۷ درصد از جمعیت آلمان، به بزرگترین گروه مذهبی ـ یا بهتر بگوییم غیرمذهبی ـ در این کشور بدل شوند. در مقابل، جمعیت ترکیبی کاتولیکها و پروتستانها به حدود ۴۵ درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل این خروج گسترده، کاهش مشارکت در آیینهای مذهبی عنوان شده. آمارها نشان میدهد تنها ۶.۶ درصد از کاتولیکها و ۲.۳ درصد از پروتستانها دستکم ماهی یک بار در مراسم کلیسا حضور مییابند. در حالی که در میان جمعیت مسلمان، حدود ۲۵ درصد بهطور منظم در مراسم مسجد شرکت میکنند.
در کنار این تحولات، جمعیت مسلمانان آلمان نیز با افزایشی حدود ۸۰ هزار نفر روبهرو بوده است؛ افزایشی که عمدتاً به واسطه مهاجرت و پناهندگی طی سال گذشته رخ داده و اکنون مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
کارشناسان میگویند این تغییرات نهتنها بازتابی از روند سکولاریزاسیون در جامعه آلمان است، بلکه میتواند پیامدهای مهمی برای آینده نهادهای دینی، سیاستهای اجتماعی، و انسجام فرهنگی این کشور در پی داشته باشد.
#مسیحیت #کاتولیک #پروتستان #ناباورمند #بی_دین #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۴ با همراهی یک مأمور زن به منزل زوج ارمنی، ژوزف شهبازیان و لیدا آلکسانی، یورش بردند.
این یورش در حالی انجام شد که آقای شهبازیان هماکنون حدود سه ماه است که در زندان اوین در بازداشت بهسر میبرد. مأموران پس از تفتیش کامل منزل، تعدادی از وسایل شخصی خانواده را ضبط کرده و خانم آلکسانی را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
ژوزف شهبازیان که پیشتر بهدلیل فعالیت صلحآمیز دینی خود یک سال در زندان بوده، در ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۳ بار دیگر توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. با گذشت حدود سه ماه از بازداشت و با وجود تعیین وثیقه ۴۹۹ میلیون تومانی، او همچنان در بازداشت موقت در زندان اوین بهسر میبرد.
جمهوری اسلامی ایران بارها از اذیت و آزار اعضای خانواده نوکیشان مسیحی بهعنوان ابزار فشار روانی و سیاسی علیه زندانیان عقیدتی استفاده کرده است.
منبع سازمان ماده ۱۸
#مسیحیان_ایران #نوکیش_مسیحی #آزادی_ادیان #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۴ با همراهی یک مأمور زن به منزل زوج ارمنی، ژوزف شهبازیان و لیدا آلکسانی، یورش بردند.
این یورش در حالی انجام شد که آقای شهبازیان هماکنون حدود سه ماه است که در زندان اوین در بازداشت بهسر میبرد. مأموران پس از تفتیش کامل منزل، تعدادی از وسایل شخصی خانواده را ضبط کرده و خانم آلکسانی را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
ژوزف شهبازیان که پیشتر بهدلیل فعالیت صلحآمیز دینی خود یک سال در زندان بوده، در ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۳ بار دیگر توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. با گذشت حدود سه ماه از بازداشت و با وجود تعیین وثیقه ۴۹۹ میلیون تومانی، او همچنان در بازداشت موقت در زندان اوین بهسر میبرد.
جمهوری اسلامی ایران بارها از اذیت و آزار اعضای خانواده نوکیشان مسیحی بهعنوان ابزار فشار روانی و سیاسی علیه زندانیان عقیدتی استفاده کرده است.
منبع سازمان ماده ۱۸
#مسیحیان_ایران #نوکیش_مسیحی #آزادی_ادیان #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در پی حمله مرگبار به گردشگران هندو در منطقه پهلگام کشمیر تحت کنترل هند، تنشهای تاریخی میان هند و پاکستان بار دیگر شعلهور شدهاند؛ این بار تا آستانهی رویارویی نظامی. تحلیلگران هشدار میدهند که اگر روند فعلی مهار نشود، دو قدرت هستهای جنوب آسیا ممکن است وارد یکی از خطرناکترین بحرانهای چند دهه اخیر شوند.
حملهای که جرقه زد
در تاریخ ۲۲ آوریل، پنج مهاجم مسلح با حمله به گروهی از گردشگران در منطقهی توریستی بایساران، ۲۶ تن را که بیشترشان از زائران هندو بودند، به قتل رساندند. مهاجمان ظاهراً پس از پرسش از قربانیان درباره دینشان، افراد غیرمسلمان را هدف قرار دادند. در ابتدا گروه «جبهه مقاومت» که با شبهنظامیان پاکستانی مرتبط دانسته میشود مسئولیت حمله را بر عهده گرفت، اما سپس این ادعا را پس گرفت.
دولت هند بهسرعت انگشت اتهام را بهسوی پاکستان نشانه رفت و اقداماتی بیسابقه از جمله تعلیق معاهدهی تاریخی آبهای ایندوس و بستن مرزها را در پیش گرفت.
قطع آب؛ ابزار جدید جنگ
یکی از ابعاد نگرانکننده بحران اخیر، تعلیق یکجانبه معاهدهی آبهای ایندوس توسط هند است. این معاهده از سال ۱۹۶۰ تحت نظارت بانک جهانی، توزیع منابع آبی میان دو کشور را تنظیم میکرد. رود سند که شریان حیاتی پاکستان محسوب میشود، اکنون به ابزار فشار سیاسی تبدیل شده است. پاکستان هشدار داده که هرگونه تلاش برای قطع یا انحراف جریان آب، «اعلان جنگ» تلقی خواهد شد.
هشدار درباره حمله نظامی قریبالوقوع
در جدیدترین واکنش، عطاءالله طارر، وزیر اطلاعات پاکستان، اعلام کرد که اطلاعات موثقی در اختیار دارند که نشان میدهد هند طی ۲۴ تا ۳۶ ساعت آینده حملهای نظامی را تدارک دیده است. این هشدار باعث آمادهباش نیروهای پاکستانی شده و واکنش فوری شورای امنیت ملی این کشور را در پی داشته است.
ریشههای دینی بحران
در بطن این درگیریها، شکاف عمیق مذهبی میان هندوهای هند و مسلمانان پاکستان نهفته است. تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، که به جدایی پاکستان به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان انجامید، زخمهایی تاریخی برجای گذاشت که هنوز التیام نیافتهاند. کشمیر، تنها منطقهی با جمعیت عمدتاً مسلمان در هند، همواره محل منازعه و بیاعتمادی دو کشور بوده است.
افزایش ملیگرایی هندو در دولت فعلی هند و نفوذ گروههای اسلامگرا در پاکستان، شکاف دینی را تشدید کردهاند. حملهی اخیر نه تنها تلفات انسانی بهبار آورد، بلکه بار دیگر مذهب را به ابزار خشونت بدل کرد و زمینهساز نفرتپراکنی بیشتر در رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
خطر در پیش
اگرچه هر دو کشور در گذشته بحرانهایی مشابه را از طریق فشارهای دیپلماتیک پشتسر گذاشتهاند، اما بهنظر میرسد این بار ماجرا بهدلیل ابعاد مذهبی، شدت بیشتری یافته است. ابزار شدن منابع حیاتی چون آب، تضعیف معاهدات تاریخی، و زبان تهدید، همگی حاکی از آناند که صلح در جنوب آسیا بار دیگر در وضعیت شکنندهای قرار گرفته است.
نتیجهگیری:
در دنیایی که جنگهای مذهبی باید به تاریخ سپرده شده باشند، تقابل مذهبی در جنوب آسیا همچنان آتشی زیر خاکستر است. اگر راهی برای کاهش تنشهای دینی و بازسازی اعتماد میان هند و پاکستان پیدا نشود، آیندهای پرآشوب و خطرناک در انتظار منطقه خواهد بود.
#هند #پاکستان #بحران_مذهبی #اختلاف_دینی #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حملهای که جرقه زد
در تاریخ ۲۲ آوریل، پنج مهاجم مسلح با حمله به گروهی از گردشگران در منطقهی توریستی بایساران، ۲۶ تن را که بیشترشان از زائران هندو بودند، به قتل رساندند. مهاجمان ظاهراً پس از پرسش از قربانیان درباره دینشان، افراد غیرمسلمان را هدف قرار دادند. در ابتدا گروه «جبهه مقاومت» که با شبهنظامیان پاکستانی مرتبط دانسته میشود مسئولیت حمله را بر عهده گرفت، اما سپس این ادعا را پس گرفت.
دولت هند بهسرعت انگشت اتهام را بهسوی پاکستان نشانه رفت و اقداماتی بیسابقه از جمله تعلیق معاهدهی تاریخی آبهای ایندوس و بستن مرزها را در پیش گرفت.
قطع آب؛ ابزار جدید جنگ
یکی از ابعاد نگرانکننده بحران اخیر، تعلیق یکجانبه معاهدهی آبهای ایندوس توسط هند است. این معاهده از سال ۱۹۶۰ تحت نظارت بانک جهانی، توزیع منابع آبی میان دو کشور را تنظیم میکرد. رود سند که شریان حیاتی پاکستان محسوب میشود، اکنون به ابزار فشار سیاسی تبدیل شده است. پاکستان هشدار داده که هرگونه تلاش برای قطع یا انحراف جریان آب، «اعلان جنگ» تلقی خواهد شد.
هشدار درباره حمله نظامی قریبالوقوع
در جدیدترین واکنش، عطاءالله طارر، وزیر اطلاعات پاکستان، اعلام کرد که اطلاعات موثقی در اختیار دارند که نشان میدهد هند طی ۲۴ تا ۳۶ ساعت آینده حملهای نظامی را تدارک دیده است. این هشدار باعث آمادهباش نیروهای پاکستانی شده و واکنش فوری شورای امنیت ملی این کشور را در پی داشته است.
ریشههای دینی بحران
در بطن این درگیریها، شکاف عمیق مذهبی میان هندوهای هند و مسلمانان پاکستان نهفته است. تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، که به جدایی پاکستان به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان انجامید، زخمهایی تاریخی برجای گذاشت که هنوز التیام نیافتهاند. کشمیر، تنها منطقهی با جمعیت عمدتاً مسلمان در هند، همواره محل منازعه و بیاعتمادی دو کشور بوده است.
افزایش ملیگرایی هندو در دولت فعلی هند و نفوذ گروههای اسلامگرا در پاکستان، شکاف دینی را تشدید کردهاند. حملهی اخیر نه تنها تلفات انسانی بهبار آورد، بلکه بار دیگر مذهب را به ابزار خشونت بدل کرد و زمینهساز نفرتپراکنی بیشتر در رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
خطر در پیش
اگرچه هر دو کشور در گذشته بحرانهایی مشابه را از طریق فشارهای دیپلماتیک پشتسر گذاشتهاند، اما بهنظر میرسد این بار ماجرا بهدلیل ابعاد مذهبی، شدت بیشتری یافته است. ابزار شدن منابع حیاتی چون آب، تضعیف معاهدات تاریخی، و زبان تهدید، همگی حاکی از آناند که صلح در جنوب آسیا بار دیگر در وضعیت شکنندهای قرار گرفته است.
نتیجهگیری:
در دنیایی که جنگهای مذهبی باید به تاریخ سپرده شده باشند، تقابل مذهبی در جنوب آسیا همچنان آتشی زیر خاکستر است. اگر راهی برای کاهش تنشهای دینی و بازسازی اعتماد میان هند و پاکستان پیدا نشود، آیندهای پرآشوب و خطرناک در انتظار منطقه خواهد بود.
#هند #پاکستان #بحران_مذهبی #اختلاف_دینی #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ایران در میان سه کشور اول با بالاترین آمار مرگ و ناپدیدشدگان در مسیر مهاجرت
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
علی حسینی، امامجمعه دیر ، درباره انفجار بندرعباس گفت کسانی که در آن کشته شدند «خداوند ثواب مجاهدان در راه خود را به آنها عنایت میکند.» او در واکنش به اعتراضات افزود: «اینها دنبال فتنه و خالی کردن دل مردم هستند. ما باید بیدار و در مقابل اخبار جعلی هوشیار باشیم.»
🔹️کاربری نوشته:
حاجآقا اومده میگه اونایی که تو انفجار بندرعباس کشته شدن، ثواب مجاهد راه خدا میبرن! خب حاجآقا، ما که میدونیم اینا که بهخاطر ندانم کاری شماها از دست رفتن، کارگر بودن، نون زن و بچهشونو درمیآوردن. حالا چون یه عده بالا سری بیکفایت، مواد خطرناک و نظامی رو قایمکی تو یه بندر تجاری انبار کردن و صداش هم درنیومده، این بند و بساط راه افتاده. بهجای اینکه کسی پاسخگو باشه، دارن با وعده بهشت و ثواب، صورت مسئله رو پاک میکنن. این فیلمو قبلا هم دیدیم، از ماجرای هواپیمای اوکراینی گرفته تا اعدامای خلخالی. همیشه یکی دیگه تاوان اشتباههای شما رو میده، فقط همین؟شهید میشن و میرن بهشت!
ولی خب، نه ما یادمون میره، نه اون خانوادههایی که عزیزاشونو همینجوری از دست دادن.
ثواب بهشت، جای پاسخگویی به فاجعه باز هم از خدا خرج کردید.
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️کاربری نوشته:
حاجآقا اومده میگه اونایی که تو انفجار بندرعباس کشته شدن، ثواب مجاهد راه خدا میبرن! خب حاجآقا، ما که میدونیم اینا که بهخاطر ندانم کاری شماها از دست رفتن، کارگر بودن، نون زن و بچهشونو درمیآوردن. حالا چون یه عده بالا سری بیکفایت، مواد خطرناک و نظامی رو قایمکی تو یه بندر تجاری انبار کردن و صداش هم درنیومده، این بند و بساط راه افتاده. بهجای اینکه کسی پاسخگو باشه، دارن با وعده بهشت و ثواب، صورت مسئله رو پاک میکنن. این فیلمو قبلا هم دیدیم، از ماجرای هواپیمای اوکراینی گرفته تا اعدامای خلخالی. همیشه یکی دیگه تاوان اشتباههای شما رو میده، فقط همین؟شهید میشن و میرن بهشت!
ولی خب، نه ما یادمون میره، نه اون خانوادههایی که عزیزاشونو همینجوری از دست دادن.
ثواب بهشت، جای پاسخگویی به فاجعه باز هم از خدا خرج کردید.
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی کوتاه از مصاحبه خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، که در آن درباره ضرورت زندگی کردن ارزشهای دموکراسی، مدارا، گفتگو و پذیرش دیگری در بین گروههای مخالف جمهوری اسلامی سخن میگوید و بر اهمیت آن در گذار از نظام استبداد دینی و رسیدن به نظامی دموکراتیک تاکید میکند.
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ناصر رفیعی، مدرس حوزه علمیه و سخنران دفتر علی خامنهای، با استناد به روایات مذهبی گفت: «اگر کسی دخترش را خوشحال کند گویا بردهای را در راه خدا آزاد کرده است.» او افزود: «پدران باید به دختران خود بیشتر توجه کنند و بیشتر محبت نمایند تا مبادا دختران دچار لغزش شوند.»
‼️این سخنان بازتولید کننده یکی از کلیشههای رایج جنسیتی در سنت پدرسالارانه است؛ اینکه دختران موجوداتی آسیبپذیر، نیازمند مراقبت ویژه و لطیفتر از پسراناند.
چنین نگاهی، بهجای پذیرش برابری ذاتی انسانها، دختر را به موقعیتی نیازمند لطف و توجه خاص فرومیکاهد، و ناخودآگاه جایگاه او را تابعی از قدرت و رحمت پدر معرفی میکند.
در این روایت، ارزشگذاری بر احساسات دختر، نه از سر حقوق برابر، بلکه با وعده پاداش الهی صورت میگیرد و این خود، دامیست در لباس دین که روابط انسانی را از بنیان اخلاقی و عاطفی تهی و آن را به نوعی بدهبستان معنوی تبدیل میکند.
از سوی دیگر، تشبیه خوشحال کردن دختر به «آزاد کردن برده» حامل یک استعاره سنتی است، که بهنوعی تایید ضمنی بر وجود و پذیرش نهاد بردهداری در متن روایتهای دینی دارد. در دنیای امروز که بردهداری صراحتا نقض کرامت انسانی تلقی میشود، تکرار و استناد به چنین مفاهیمی بدون نقد این پدیده مذموم تاریخی، تداومبخش باور به این امر و نگاه تبعیضآمیز است.
#برده_داری #کرامت_انسانی #گفتمان_دینی #کلیشه_جنسیتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ناصر رفیعی، مدرس حوزه علمیه و سخنران دفتر علی خامنهای، با استناد به روایات مذهبی گفت: «اگر کسی دخترش را خوشحال کند گویا بردهای را در راه خدا آزاد کرده است.» او افزود: «پدران باید به دختران خود بیشتر توجه کنند و بیشتر محبت نمایند تا مبادا دختران دچار لغزش شوند.»
‼️این سخنان بازتولید کننده یکی از کلیشههای رایج جنسیتی در سنت پدرسالارانه است؛ اینکه دختران موجوداتی آسیبپذیر، نیازمند مراقبت ویژه و لطیفتر از پسراناند.
چنین نگاهی، بهجای پذیرش برابری ذاتی انسانها، دختر را به موقعیتی نیازمند لطف و توجه خاص فرومیکاهد، و ناخودآگاه جایگاه او را تابعی از قدرت و رحمت پدر معرفی میکند.
در این روایت، ارزشگذاری بر احساسات دختر، نه از سر حقوق برابر، بلکه با وعده پاداش الهی صورت میگیرد و این خود، دامیست در لباس دین که روابط انسانی را از بنیان اخلاقی و عاطفی تهی و آن را به نوعی بدهبستان معنوی تبدیل میکند.
از سوی دیگر، تشبیه خوشحال کردن دختر به «آزاد کردن برده» حامل یک استعاره سنتی است، که بهنوعی تایید ضمنی بر وجود و پذیرش نهاد بردهداری در متن روایتهای دینی دارد. در دنیای امروز که بردهداری صراحتا نقض کرامت انسانی تلقی میشود، تکرار و استناد به چنین مفاهیمی بدون نقد این پدیده مذموم تاریخی، تداومبخش باور به این امر و نگاه تبعیضآمیز است.
#برده_داری #کرامت_انسانی #گفتمان_دینی #کلیشه_جنسیتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت بحران به سبک جمهوری اسلامی:
در پی حادثه تلخ بندرعباس، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که عدهای با پرچم منتسب به بارگاه امام هشتم شیعیان در محل حادثه حاضر شده و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند.
جمهوری اسلامی سالهاست بهجای پاسخگویی درباره قصور و ناکارآمدی در مدیریت بحرانها، با بهرهگیری ابزاری از باورهای دینی و مذهبی مردم، تلاش میکند بر زخمهای باز جامعه سرپوش بگذارد.
بسیاری از مومنان به دین همواره استفاده از نمادهای مقدس و مذهبی را برای پنهانکردن بیکفایتی نظام حاکم، توهین به ایمان مردم دانستهاند.
#بندرعباس #مدیریت_بحران #سوء_استفاده_مذهبی #امام_رضا #جمهوری_اسلامی #پاسخگویی #نوحه_خوانی #عزاداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مدیریت بحران به سبک جمهوری اسلامی:
در پی حادثه تلخ بندرعباس، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که عدهای با پرچم منتسب به بارگاه امام هشتم شیعیان در محل حادثه حاضر شده و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند.
جمهوری اسلامی سالهاست بهجای پاسخگویی درباره قصور و ناکارآمدی در مدیریت بحرانها، با بهرهگیری ابزاری از باورهای دینی و مذهبی مردم، تلاش میکند بر زخمهای باز جامعه سرپوش بگذارد.
بسیاری از مومنان به دین همواره استفاده از نمادهای مقدس و مذهبی را برای پنهانکردن بیکفایتی نظام حاکم، توهین به ایمان مردم دانستهاند.
#بندرعباس #مدیریت_بحران #سوء_استفاده_مذهبی #امام_رضا #جمهوری_اسلامی #پاسخگویی #نوحه_خوانی #عزاداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مراسمی در باغ رز کاخ سفید به مناسبت روز ملی دعا، فرمان اجرایی تشکیل «کمیسیون آزادی مذهبی» را امضا کرد.
اعضای این کمیسیون عبارتند از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس، بن کارسون، وزیر پیشین مسکن و شهرسازی و دکتر فیل مکگراو، مجری مشهور برنامههای گفتگومحور تلویزیونی.
کاخ سفید اعلام کرد هدف از این کمیسیون تهیه گزارشی درباره «پایههای آزادی مذهبی در آمریکا، راهبردهایی برای افزایش آگاهی و پاسداشت کثرتگرایی مذهبی مسالمتآمیز کشور، تهدیدات فعلی علیه آزادی مذهبی و برنامههایی برای حفظ و تقویت این آزادی برای نسلهای آینده» خواهد بود.
بر اساس اطلاعیه رسمی، محورهای کلیدی فعالیت این کمیسیون شامل «حقوق والدین در آموزش مذهبی فرزندان، انتخاب مدرسه، حمایت از آزادی وجدان، مقابله با حملات به عبادتگاهها، آزادی بیان نهادهای مذهبی و استقلال سازمانهای مذهبی» خواهد بود.
رییسجمهور ترامپ در این مراسم تاکید کرد که دولت او متعهد به حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همه آمریکاییها است و ایجاد این کمیسیون گامی عملی در این مسیر خواهد بود.
در اطلاعیه کاخ سفید تأکید شده است که کمیسیون جدید به دفتر امور مذهبی و شورای سیاست داخلی کاخ سفید در تهیه و پیشنهاد اقدامات اجرایی یا قانونگذاری برای تضمین آزادی مذهبی مشاوره خواهد داد.
پرزیدنت ترامپ در این مراسم تاکید کرد: «ما از آزادی مذهبی مردم در داخل و خارج کشور حمایت خواهیم کرد و مقابل آزار و اذیت دینی در سرتاسر جهان میایستیم.»
#آزادی_مذهبی #آمریکا #آزادی_عقیده #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مراسمی در باغ رز کاخ سفید به مناسبت روز ملی دعا، فرمان اجرایی تشکیل «کمیسیون آزادی مذهبی» را امضا کرد.
اعضای این کمیسیون عبارتند از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس، بن کارسون، وزیر پیشین مسکن و شهرسازی و دکتر فیل مکگراو، مجری مشهور برنامههای گفتگومحور تلویزیونی.
کاخ سفید اعلام کرد هدف از این کمیسیون تهیه گزارشی درباره «پایههای آزادی مذهبی در آمریکا، راهبردهایی برای افزایش آگاهی و پاسداشت کثرتگرایی مذهبی مسالمتآمیز کشور، تهدیدات فعلی علیه آزادی مذهبی و برنامههایی برای حفظ و تقویت این آزادی برای نسلهای آینده» خواهد بود.
بر اساس اطلاعیه رسمی، محورهای کلیدی فعالیت این کمیسیون شامل «حقوق والدین در آموزش مذهبی فرزندان، انتخاب مدرسه، حمایت از آزادی وجدان، مقابله با حملات به عبادتگاهها، آزادی بیان نهادهای مذهبی و استقلال سازمانهای مذهبی» خواهد بود.
رییسجمهور ترامپ در این مراسم تاکید کرد که دولت او متعهد به حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همه آمریکاییها است و ایجاد این کمیسیون گامی عملی در این مسیر خواهد بود.
در اطلاعیه کاخ سفید تأکید شده است که کمیسیون جدید به دفتر امور مذهبی و شورای سیاست داخلی کاخ سفید در تهیه و پیشنهاد اقدامات اجرایی یا قانونگذاری برای تضمین آزادی مذهبی مشاوره خواهد داد.
پرزیدنت ترامپ در این مراسم تاکید کرد: «ما از آزادی مذهبی مردم در داخل و خارج کشور حمایت خواهیم کرد و مقابل آزار و اذیت دینی در سرتاسر جهان میایستیم.»
#آزادی_مذهبی #آمریکا #آزادی_عقیده #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
از نخستین روزهای شکلگیری جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷، آموزش و پرورش و دانشگاهها بهعنوان مهمترین ابزارهای تربیت نیروی انسانی و کنترل فرهنگی جامعه، هدف مهندسی ایدئولوژیک قرار گرفتند. سیاستهای حذف و جذب در این عرصه، نهفقط ابزار مدیریت آموزشی، بلکه ابزاری برای تضمین وفاداری عقیدتی به نظام سیاسی ـ مذهبی جدید بود. این روند که با تصفیههای گسترده در سالهای نخست انقلاب آغاز شد، تاکنون با شدت و ضعف ادامه یافته و گروههای گوناگونی را از حق آموزش، تدریس و خدمت در نهادهای علمی محروم کرده است.
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402