ابراهیم نبوی، طنزپرداز، به زندگی خود پایان داد
ابراهیم نبوی، نویسنده، طنزپرداز و روزنامهنگار برجسته ایرانی، در ۶۴ سالگی در شهر سیلورسپرینگ ایالت مریلند آمریکا به زندگی خود پایان داد. خانواده او در بیانیهای اعلام کردند که نبوی در سالهای اخیر به شدت از افسردگی و دلتنگی برای وطن رنج میبرد و هرگز نتوانست با اقامت اجباری و زندگی دور از ایران کنار بیاید. او یکی از برجستهترین چهرههای طنز سیاسی معاصر ایران بود که با آثار و نوشتههایش نقشی ماندگار در تاریخ مطبوعات ایران ایفا کرد.
ابراهیم نبوی در سال ۱۳۳۷ در آستارا متولد شد و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در رشته جامعهشناسی در دانشگاه شیراز پذیرفته شد و پس از انقلاب تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ادامه داد.
او بین سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور بوده است.
آقای نبوی گرچه در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در نشریه حوزه هنری، نشریه طنز گلآقا، همشهری و برخی نشریات سینمایی مینوشت، اما فعالیت با حرفهای خود به عنوان طنزنویس پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ و با گشایش فضای سیاسی شناخته شده است و در روزنامههای برجستهای مانند جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان به نوشتن پرداخت. ستونهای طنز او، مانند ستون پنجم و بیستون، سبکی نو در طنز سیاسی ایران ایجاد کرد که در آن با نقیضه و پارودی، ساختارهای تبلیغاتی حکومت را به سخره میگرفت.
آثار نبوی پس از توقیفهای پیاپی روزنامهها، در رسانههای خارج از کشور ادامه یافت. او با رادیو زمانه، روزآنلاین، صدای آمریکا و بیبیسی فارسی همکاری کرد و به اجرای استندآپ کمدی در کشورهای مختلف پرداخت. از ویژگیهای سبک او، استفاده از طنز برای بیان واقعیتهای تلخ اجتماعی و سیاسی بود؛ طنزی که در عین تلخی، خنده را به لب خواننده میآورد و او را به تأمل وامیداشت.
نبوی در سالهای اخیر به دلیل فشارهای ناشی از زندگی در تبعید و دوری از وطن، با افسردگی عمیقی دستوپنجه نرم میکرد. او، که در دهه ۱۳۸۰ و پس از چندین بار بازداشت و محاکمه از ایران خارج شده بود، بارها در نوشتههایش به حسرت و دلتنگی برای وطن اشاره کرد. خانواده او در بیانیهای اعلام کردند: «پدرمان در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»
مرگ ابراهیم نبوی تنها پایان یک زندگی نیست؛ بلکه انعکاسی است از رنج جانکاهی که تبعید بر بسیاری از هنرمندان، اندیشمندان، فعالان و دیگر مهاجران ایرانی تحمیل کرده است.
در سالهای گذشته مواضع سیاسی متغیر و گاه نزدیک به اصلاحطلبان او، برای جامعهای که از اصلاحطلب و اصولگرا عبور کرده بودند، انتقادبرانگیز شده بود، اما با این حال نمیتوان منکر نبوغ ابراهیم نبوی در طنزنویسی و تاثیرش در طنز معاصر ایران شد.
ابراهیم نبوی رفت اما، آثار و نوشتههایش همچنان زندهاند و او را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین طنزنویسان معاصر ایران در یادها ماندگار خواهند کرد.
نویسنده مجموعه لغتنامه کدخدا که چند سال پیش با امضای کدخدای علیآباد سفلی در آموزشکده توانا منتشر شده بود، آقای ابراهیم نبوی بود. لینک یکی از قسمتها:
https://www.tavaana.org/loghatnameh_kadkhoda4/
همچنین ایشان سالها پیش دوره «طنز و نویسندگی احساسبرانگیز» را در آموزشکده توانا تدریس کرده بود:
https://tavaana.org/1-what-is-emotive-writing/
آموزشکده توانا، فقدان این طنزنویس و روزنامهنگار را به خانوادهاش تسلیت میگوید و برای آنها صبر و شکیبایی آرزو میکند.
#ابراهیم_نبوی #طنز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابراهیم نبوی، نویسنده، طنزپرداز و روزنامهنگار برجسته ایرانی، در ۶۴ سالگی در شهر سیلورسپرینگ ایالت مریلند آمریکا به زندگی خود پایان داد. خانواده او در بیانیهای اعلام کردند که نبوی در سالهای اخیر به شدت از افسردگی و دلتنگی برای وطن رنج میبرد و هرگز نتوانست با اقامت اجباری و زندگی دور از ایران کنار بیاید. او یکی از برجستهترین چهرههای طنز سیاسی معاصر ایران بود که با آثار و نوشتههایش نقشی ماندگار در تاریخ مطبوعات ایران ایفا کرد.
ابراهیم نبوی در سال ۱۳۳۷ در آستارا متولد شد و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در رشته جامعهشناسی در دانشگاه شیراز پذیرفته شد و پس از انقلاب تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ادامه داد.
او بین سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور بوده است.
آقای نبوی گرچه در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در نشریه حوزه هنری، نشریه طنز گلآقا، همشهری و برخی نشریات سینمایی مینوشت، اما فعالیت با حرفهای خود به عنوان طنزنویس پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ و با گشایش فضای سیاسی شناخته شده است و در روزنامههای برجستهای مانند جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان به نوشتن پرداخت. ستونهای طنز او، مانند ستون پنجم و بیستون، سبکی نو در طنز سیاسی ایران ایجاد کرد که در آن با نقیضه و پارودی، ساختارهای تبلیغاتی حکومت را به سخره میگرفت.
آثار نبوی پس از توقیفهای پیاپی روزنامهها، در رسانههای خارج از کشور ادامه یافت. او با رادیو زمانه، روزآنلاین، صدای آمریکا و بیبیسی فارسی همکاری کرد و به اجرای استندآپ کمدی در کشورهای مختلف پرداخت. از ویژگیهای سبک او، استفاده از طنز برای بیان واقعیتهای تلخ اجتماعی و سیاسی بود؛ طنزی که در عین تلخی، خنده را به لب خواننده میآورد و او را به تأمل وامیداشت.
نبوی در سالهای اخیر به دلیل فشارهای ناشی از زندگی در تبعید و دوری از وطن، با افسردگی عمیقی دستوپنجه نرم میکرد. او، که در دهه ۱۳۸۰ و پس از چندین بار بازداشت و محاکمه از ایران خارج شده بود، بارها در نوشتههایش به حسرت و دلتنگی برای وطن اشاره کرد. خانواده او در بیانیهای اعلام کردند: «پدرمان در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»
مرگ ابراهیم نبوی تنها پایان یک زندگی نیست؛ بلکه انعکاسی است از رنج جانکاهی که تبعید بر بسیاری از هنرمندان، اندیشمندان، فعالان و دیگر مهاجران ایرانی تحمیل کرده است.
در سالهای گذشته مواضع سیاسی متغیر و گاه نزدیک به اصلاحطلبان او، برای جامعهای که از اصلاحطلب و اصولگرا عبور کرده بودند، انتقادبرانگیز شده بود، اما با این حال نمیتوان منکر نبوغ ابراهیم نبوی در طنزنویسی و تاثیرش در طنز معاصر ایران شد.
ابراهیم نبوی رفت اما، آثار و نوشتههایش همچنان زندهاند و او را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین طنزنویسان معاصر ایران در یادها ماندگار خواهند کرد.
نویسنده مجموعه لغتنامه کدخدا که چند سال پیش با امضای کدخدای علیآباد سفلی در آموزشکده توانا منتشر شده بود، آقای ابراهیم نبوی بود. لینک یکی از قسمتها:
https://www.tavaana.org/loghatnameh_kadkhoda4/
همچنین ایشان سالها پیش دوره «طنز و نویسندگی احساسبرانگیز» را در آموزشکده توانا تدریس کرده بود:
https://tavaana.org/1-what-is-emotive-writing/
آموزشکده توانا، فقدان این طنزنویس و روزنامهنگار را به خانوادهاش تسلیت میگوید و برای آنها صبر و شکیبایی آرزو میکند.
#ابراهیم_نبوی #طنز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه دو زندانی سیاسی به شاهزاده رضا پهلوی و دعوت از او برای حمایت از همه زندانیان و مبارزه با اعدام
دو زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار طی نامهای از شاهزاده رضا پهلوی خواستند تا به عنوان نماد همبستگی و وحدت ملی، صدای همه زندانیان باشد و با حمایت از کنشگران مخالف با اعدام، پیام حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت را به جهان مخابره کند.
رضا محمدحسینی و زرتشت احمدیراغب از شاهزاده رضا پهلوی خواستند «با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر» در «میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگتر» ایفا کند و صدای همه زندانیان سیاسی فارغ از هر گرایشی باشد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«به نام ایران
جناب شاهزاده رضا پهلوی،
با درود و احترام،
ما، رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدیراغب، بهعنوان دو زندانی سیاسی و دلنگران آینده میهن، که باورهای ما بر آزادی، عدالت، و کرامت انسانی استوار است، مفتخریم که در این برهه حساس از تاریخ ایران، خطاب به شما سخن میگوییم.
نقش شما بهعنوان یکی از چهرههای برجسته و مورد احترام در عرصه مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران، همواره مایه امید و الهام بوده است. تلاشهای شما در تقویت اتحاد ملی و پایبندی به ارزشهای آزادی، عدالت و حقوق بشر، ستودنی است و بیشک مسئولیت بزرگی که بر دوش دارید، شما را به نمادی از همبستگی و وحدت ملی تبدیل کرده است.
جناب آقای پهلوی، ما بر این باوریم که دوران گذار از استبداد به آزادی، مستلزم همدلی و همراهی تمامی اقشار ملت ایران است. از این رو، از شما تقاضا داریم که در سخنان و اقدامات خود، صدای تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، فارغ از گرایشها، باورها، قومیتها و زبانهایشان باشید. این زنان و مردان شریف که به دلیل ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از کرامت انسانی در بند هستند، نیازمند حمایت شما و تمامی افراد آزادهاند.
همچنین، از شما درخواست داریم که در میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگتر ایفا کنید. شمشیر دولبه اعدام که توسط حاکمان دیکتاتور جمهوری اسلامی با اهرم مذهب و قانون به کار گرفته میشود، همواره پیام خشونت و اختناق را به جامعه تحمیل کرده است. شما میتوانید با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر، مشوق اقدامات انسانی بسیاری باشید. این ابزار ظلم باید با اتحاد و همدلی از دستان این حکومت بیرون آورده شود. ما وظیفه داریم از جان انسانها حمایت کنیم و پیام صلح، زندگی و کرامت انسانی را جایگزین این چرخه خشونت کنیم.
ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و همبستگی نیاز دارد؛ اتحادی که بر پایه احترام به حقوق انسانی همه ایرانیان، بدون هیچگونه تبعیض، بنا شده باشد. از شما انتظار میرود که این اصل مهم را در رهبری اخلاقی خود به کار گیرید و پیامی روشن از حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت برای تمامی ایرانیان به جهان ارسال کنید.
ما باور داریم که رویکرد فراگیر شما در این مسیر، به دور از مرزبندیهای سیاسی و جناحی، میتواند الهامبخش تمامی ایرانیان در داخل و خارج از کشور باشد و چراغ راهی برای آیندهای روشن و آزاد گردد.
در پایان، با آرزوی توفیق روزافزون برای شما و با امید به پیروزی نور آزادی بر تاریکی استبداد، از شما میخواهیم که همچنان صدای رسا و همبسته ملت ایران باشید و به راه پرغرور خود ادامه دهید.
با احترام و ارادت،
رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدیراغب»
ـ لازم به ذکر است، شاهزاده رضا پهلوی به زودی در یک کنفرانس حقوق بشری در ژنو، سخنرانی خواهد کرد.
در سالهای گذشته هموطنانی همچون مسیح علینژاد، شیما بابایی، نازنین افشینجم، نازنین بنیادی، لادن برومند، ابراهیم مهتری، مازیار بهاری، غزاله شارمهد، دریا صفایی، نرگس اسکندری، علی احساسی، علیرضا آخوندی، مریم کلارن، آدرین قمی، شاپرک شجریزاده، کاوه شهروز، تقی رحمانی، نغمه عابدینی، پتکین آذرمهر، محمد مصطفایی، کاسپین ماکان و احمد باطبی و چند تن از زندانیان سابق خارجی که در ایران بازداشت بودند در این کنفرانس سخنرانی کرده و درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران سخن گفتهاند.
#رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #حقوق_بشر #نه_به_اعدام #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دو زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار طی نامهای از شاهزاده رضا پهلوی خواستند تا به عنوان نماد همبستگی و وحدت ملی، صدای همه زندانیان باشد و با حمایت از کنشگران مخالف با اعدام، پیام حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت را به جهان مخابره کند.
رضا محمدحسینی و زرتشت احمدیراغب از شاهزاده رضا پهلوی خواستند «با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر» در «میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگتر» ایفا کند و صدای همه زندانیان سیاسی فارغ از هر گرایشی باشد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«به نام ایران
جناب شاهزاده رضا پهلوی،
با درود و احترام،
ما، رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدیراغب، بهعنوان دو زندانی سیاسی و دلنگران آینده میهن، که باورهای ما بر آزادی، عدالت، و کرامت انسانی استوار است، مفتخریم که در این برهه حساس از تاریخ ایران، خطاب به شما سخن میگوییم.
نقش شما بهعنوان یکی از چهرههای برجسته و مورد احترام در عرصه مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران، همواره مایه امید و الهام بوده است. تلاشهای شما در تقویت اتحاد ملی و پایبندی به ارزشهای آزادی، عدالت و حقوق بشر، ستودنی است و بیشک مسئولیت بزرگی که بر دوش دارید، شما را به نمادی از همبستگی و وحدت ملی تبدیل کرده است.
جناب آقای پهلوی، ما بر این باوریم که دوران گذار از استبداد به آزادی، مستلزم همدلی و همراهی تمامی اقشار ملت ایران است. از این رو، از شما تقاضا داریم که در سخنان و اقدامات خود، صدای تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، فارغ از گرایشها، باورها، قومیتها و زبانهایشان باشید. این زنان و مردان شریف که به دلیل ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از کرامت انسانی در بند هستند، نیازمند حمایت شما و تمامی افراد آزادهاند.
همچنین، از شما درخواست داریم که در میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگتر ایفا کنید. شمشیر دولبه اعدام که توسط حاکمان دیکتاتور جمهوری اسلامی با اهرم مذهب و قانون به کار گرفته میشود، همواره پیام خشونت و اختناق را به جامعه تحمیل کرده است. شما میتوانید با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر، مشوق اقدامات انسانی بسیاری باشید. این ابزار ظلم باید با اتحاد و همدلی از دستان این حکومت بیرون آورده شود. ما وظیفه داریم از جان انسانها حمایت کنیم و پیام صلح، زندگی و کرامت انسانی را جایگزین این چرخه خشونت کنیم.
ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و همبستگی نیاز دارد؛ اتحادی که بر پایه احترام به حقوق انسانی همه ایرانیان، بدون هیچگونه تبعیض، بنا شده باشد. از شما انتظار میرود که این اصل مهم را در رهبری اخلاقی خود به کار گیرید و پیامی روشن از حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت برای تمامی ایرانیان به جهان ارسال کنید.
ما باور داریم که رویکرد فراگیر شما در این مسیر، به دور از مرزبندیهای سیاسی و جناحی، میتواند الهامبخش تمامی ایرانیان در داخل و خارج از کشور باشد و چراغ راهی برای آیندهای روشن و آزاد گردد.
در پایان، با آرزوی توفیق روزافزون برای شما و با امید به پیروزی نور آزادی بر تاریکی استبداد، از شما میخواهیم که همچنان صدای رسا و همبسته ملت ایران باشید و به راه پرغرور خود ادامه دهید.
با احترام و ارادت،
رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدیراغب»
ـ لازم به ذکر است، شاهزاده رضا پهلوی به زودی در یک کنفرانس حقوق بشری در ژنو، سخنرانی خواهد کرد.
در سالهای گذشته هموطنانی همچون مسیح علینژاد، شیما بابایی، نازنین افشینجم، نازنین بنیادی، لادن برومند، ابراهیم مهتری، مازیار بهاری، غزاله شارمهد، دریا صفایی، نرگس اسکندری، علی احساسی، علیرضا آخوندی، مریم کلارن، آدرین قمی، شاپرک شجریزاده، کاوه شهروز، تقی رحمانی، نغمه عابدینی، پتکین آذرمهر، محمد مصطفایی، کاسپین ماکان و احمد باطبی و چند تن از زندانیان سابق خارجی که در ایران بازداشت بودند در این کنفرانس سخنرانی کرده و درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران سخن گفتهاند.
#رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #حقوق_بشر #نه_به_اعدام #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
«همه چیز میدرخشد»
معرفی کتاب
یادداشتی از احمدرضا یزدی
خوانش آثار کلاسیک غربی برای یافتن معنا در عصر سکولار نوشته هیوبرت دریفوس و شان دورانس کلی. کتاب اثری است که با جسارت به بحران معنا در عصر مدرن میپردازد. نویسندگان تلاش میکنند با الهام از آثار کلاسیک غربی و مفاهیمی همچون چندخدایی و تجربههای لحظهای، راهحلی برای نیهیلیسم ارائه کنند.
📖نقاط قوت کتاب:
۱. پرداختن به مسئلهای بنیادین
یکی از مهمترین دستاوردهای این کتاب بازگرداندن توجه به مسئله معنا در دنیای مدرن است. در عصری که بسیاری از نظامهای سنتی معنا سازی چون مذاهب کارکرد پیشین خود را از دست دادهاند نویسندگان تلاش میکنند تا راههای جدیدی برای معنا یابی در زندگی روزمره معرفی کنند. جسارت در پرداختن به این موضوع بنیادین کتاب را از بسیاری از آثار فلسفی معاصر متمایز میکند.
۲. الهامگیری از میراث کلاسیک غربی
نویسندگان با بهرهگیری از آثار نویسندگان و متفکرانی چون هومر، ملویل، دانته، کانت و نیچه، تلاش میکنند تا بین گذشته و حال پل بزنند. بازخوانی این آثار و تطبیق مفاهیمی همچون چندخدایی هومری یا نقد نیچه به مدرنیته با بحرانهای معاصر به کتاب عمق و غنایی فکری میبخشد که میتواند خوانندگان را به تأمل وادارد.
۳. جستجوی معنا در تجربیات روزمره
کتاب ایده جذابی را مطرح میکند که تجربههای کوچک و گاه پیش و پا افتاده روزمره میتوانند منبع معنا باشند. از لذت تماشای یک مسابقه ورزشی گرفته تا نوشیدن قهوه صبحگاهی. این تجربیات به عنوان لحظاتی درخشان معرفی میشوند که میتوانند ما را از نیهیلیسم و پوچی نجات دهند. از این منظر، تأکید بر اهمیت زندگی روزمره میتواند برای بسیاری از خوانندگان الهامبخش باشد.
۴. تأکید بر چندخدایی بهعنوان بدیلی برای معناهای مطلق
نویسندگان مفهوم چندخدایی را بهعنوان راهی برای اجتناب از مطلقگرایی معنا و نیهیلیسم معرفی میکنند. در این چارچوب، ارزشهای متنوع و گاه متناقضی که در زندگی میتوان یافت مانند خدایان هومری میتوانند راهنمای انسان معاصر باشند. این نگاه، دیدگاهی نسبیگرایانه و باز به معنا ارائه میدهد که با پیچیدگیهای دنیای مدرن هماهنگ است.
————
نویسنده یادداشت در ادامه به بررسی نقاط ضعف کتاب و انتقادهای وارد شده بر نویسندگان میپردازد. برای مطالعه نسخه کامل به کانال تلگرامی آقای احمدرضا یزدی مراجعه کنید:
https://t.me/DrARYazdi
#گفتگو #رواداری #دین #چندخدایی #تکخدایی #یکتاپرستی #نیهلیسم #پوچی #پوچ_انگاری
@dialogue1402
معرفی کتاب
یادداشتی از احمدرضا یزدی
خوانش آثار کلاسیک غربی برای یافتن معنا در عصر سکولار نوشته هیوبرت دریفوس و شان دورانس کلی. کتاب اثری است که با جسارت به بحران معنا در عصر مدرن میپردازد. نویسندگان تلاش میکنند با الهام از آثار کلاسیک غربی و مفاهیمی همچون چندخدایی و تجربههای لحظهای، راهحلی برای نیهیلیسم ارائه کنند.
📖نقاط قوت کتاب:
۱. پرداختن به مسئلهای بنیادین
یکی از مهمترین دستاوردهای این کتاب بازگرداندن توجه به مسئله معنا در دنیای مدرن است. در عصری که بسیاری از نظامهای سنتی معنا سازی چون مذاهب کارکرد پیشین خود را از دست دادهاند نویسندگان تلاش میکنند تا راههای جدیدی برای معنا یابی در زندگی روزمره معرفی کنند. جسارت در پرداختن به این موضوع بنیادین کتاب را از بسیاری از آثار فلسفی معاصر متمایز میکند.
۲. الهامگیری از میراث کلاسیک غربی
نویسندگان با بهرهگیری از آثار نویسندگان و متفکرانی چون هومر، ملویل، دانته، کانت و نیچه، تلاش میکنند تا بین گذشته و حال پل بزنند. بازخوانی این آثار و تطبیق مفاهیمی همچون چندخدایی هومری یا نقد نیچه به مدرنیته با بحرانهای معاصر به کتاب عمق و غنایی فکری میبخشد که میتواند خوانندگان را به تأمل وادارد.
۳. جستجوی معنا در تجربیات روزمره
کتاب ایده جذابی را مطرح میکند که تجربههای کوچک و گاه پیش و پا افتاده روزمره میتوانند منبع معنا باشند. از لذت تماشای یک مسابقه ورزشی گرفته تا نوشیدن قهوه صبحگاهی. این تجربیات به عنوان لحظاتی درخشان معرفی میشوند که میتوانند ما را از نیهیلیسم و پوچی نجات دهند. از این منظر، تأکید بر اهمیت زندگی روزمره میتواند برای بسیاری از خوانندگان الهامبخش باشد.
۴. تأکید بر چندخدایی بهعنوان بدیلی برای معناهای مطلق
نویسندگان مفهوم چندخدایی را بهعنوان راهی برای اجتناب از مطلقگرایی معنا و نیهیلیسم معرفی میکنند. در این چارچوب، ارزشهای متنوع و گاه متناقضی که در زندگی میتوان یافت مانند خدایان هومری میتوانند راهنمای انسان معاصر باشند. این نگاه، دیدگاهی نسبیگرایانه و باز به معنا ارائه میدهد که با پیچیدگیهای دنیای مدرن هماهنگ است.
————
نویسنده یادداشت در ادامه به بررسی نقاط ضعف کتاب و انتقادهای وارد شده بر نویسندگان میپردازد. برای مطالعه نسخه کامل به کانال تلگرامی آقای احمدرضا یزدی مراجعه کنید:
https://t.me/DrARYazdi
#گفتگو #رواداری #دین #چندخدایی #تکخدایی #یکتاپرستی #نیهلیسم #پوچی #پوچ_انگاری
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
۲۶ دیماه سالروز خروج آخرین شاه ایران از کشور است و اگرچه انتقاداتی از منظر حقوق بشری به دستگاه شاه هم وارد بود، اما مدارک و اسناد نشان میدهد که وضعیت رواداری به ویژه در حیطه ادیان و باورهای دینی، پس از خروج شاه به شدت افت پیدا کرد و علاوه بر باورمندان به ادیان غیررسمی، ناباورمندان هم به شدت در معرض سیاستهای حذف و طرد از رسانه قرار گرفتند و موارد متعددی از اعدام به اتهام «سبالنبی» (توهین به پیامبر) گزارش شد که یکی از آخرین موارد آن اعدام یوسف مهراد و فضلالله فاضلی زارع بود. وضعیت خداناباوران در ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ تفاوتهای قابل توجهی داشته است.
پیش از انقلاب ۱۳۵۷:
در دوران حکومت پهلوی، ایران سیاستهای سکولاری را دنبال میکرد و خداناباوری بهطور رسمی تحمل میشد، هرچند بهطور کامل پذیرفتهشده نبود. حزب توده ایران، با ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی، در میان تحصیلکردگان شهری محبوبیت داشت و خداناباوری بهعنوان یکی از اصول این ایدئولوژی مطرح بود. با این حال، اکثریت جامعه ایران همچنان مذهبی باقی ماندند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷:
با استقرار جمهوری اسلامی، خداناباوری بهعنوان یک مسئله سیاسی مطرح شد و بهشدت سرکوب گردید. افرادی که بهطور علنی خداناباوری خود را اعلام میکردند، با خطر بازداشت خودسرانه، شکنجه و حتی اعدام مواجه بودند. شهروندان غیرمذهبی بهطور رسمی توسط دولت ایران بهرسمیت شناخته نمیشوند. در سرشماری رسمی سال ۲۰۱۱، حدود ۲۶۵٬۸۹۹ نفر (۰٫۳٪ از جمعیت کل) هیچ دینی را اعلام نکردند.
با وجود سرکوبها، در سالهای اخیر نشانههایی از افزایش سکولاریسم و خداناباوری در جامعه ایران مشاهده میشود. بر اساس نظرسنجیهای انجامشده بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲، حدود ۱٫۳٪ از ایرانیان خود را خداناباور معرفی کرده و ۱۴٫۳٪ دیگر بهعنوان غیرمذهبی شناخته شدهاند.
بهطور کلی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، وضعیت خداناباوران در ایران با سرکوبهای شدیدتری مواجه شده است. با این حال، در سالهای اخیر، با وجود خطرات موجود، گرایش به خداناباوری و سکولاریسم در جامعه ایران در حال افزایش است.
آنچه محوریست استقلال سرنوشت ایرانیان و انسانها به طور کلی از مذهب و باورهای آنهاست. بر این اساس، شاید بتوان به تمامی سیستمها از این منظر نمره داد. نظر شما چیست؟
#گفتگو #رواداری #نه_به_اعدام #خداناباوران
@dialogue1402
پیش از انقلاب ۱۳۵۷:
در دوران حکومت پهلوی، ایران سیاستهای سکولاری را دنبال میکرد و خداناباوری بهطور رسمی تحمل میشد، هرچند بهطور کامل پذیرفتهشده نبود. حزب توده ایران، با ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی، در میان تحصیلکردگان شهری محبوبیت داشت و خداناباوری بهعنوان یکی از اصول این ایدئولوژی مطرح بود. با این حال، اکثریت جامعه ایران همچنان مذهبی باقی ماندند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷:
با استقرار جمهوری اسلامی، خداناباوری بهعنوان یک مسئله سیاسی مطرح شد و بهشدت سرکوب گردید. افرادی که بهطور علنی خداناباوری خود را اعلام میکردند، با خطر بازداشت خودسرانه، شکنجه و حتی اعدام مواجه بودند. شهروندان غیرمذهبی بهطور رسمی توسط دولت ایران بهرسمیت شناخته نمیشوند. در سرشماری رسمی سال ۲۰۱۱، حدود ۲۶۵٬۸۹۹ نفر (۰٫۳٪ از جمعیت کل) هیچ دینی را اعلام نکردند.
با وجود سرکوبها، در سالهای اخیر نشانههایی از افزایش سکولاریسم و خداناباوری در جامعه ایران مشاهده میشود. بر اساس نظرسنجیهای انجامشده بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲، حدود ۱٫۳٪ از ایرانیان خود را خداناباور معرفی کرده و ۱۴٫۳٪ دیگر بهعنوان غیرمذهبی شناخته شدهاند.
بهطور کلی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، وضعیت خداناباوران در ایران با سرکوبهای شدیدتری مواجه شده است. با این حال، در سالهای اخیر، با وجود خطرات موجود، گرایش به خداناباوری و سکولاریسم در جامعه ایران در حال افزایش است.
آنچه محوریست استقلال سرنوشت ایرانیان و انسانها به طور کلی از مذهب و باورهای آنهاست. بر این اساس، شاید بتوان به تمامی سیستمها از این منظر نمره داد. نظر شما چیست؟
#گفتگو #رواداری #نه_به_اعدام #خداناباوران
@dialogue1402
آقای مهدی نصیری به ملاقات مادر زندانی سیاسی آرشام رضایی رفت و با آرشام هم تلفنی صحبت کرد.
او ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«امشب به دیدار بانو کشور رضایی مادر زندانی سیاسیِ پادشاهیخواه، آرشام رضایی در اسلام شهر استان تهران رفتم.
آرشام کارگر جوان زحمتکش تاکنون نزدیک به ۳ سال زندانی کشیده و همچنان چند سال دیگر را باید در زندان بگذارند.
آرشام در زندان اوین بود اما به خاطر اعلام برخی مواضع از درون زندان به زندان قزل حصار کرج تبعید و هم بند با برخی زندانیان با جرائم بعضا خطرناک شده است.
در این دیدار موفق به احوالپرسی تلفنی از آرشام در هنگام تماس از زندان با مادرش شدم. آرشام هدف از مبارزه خود را رهایی ایران و ساخت ایرانی آزاد و آباد دانست.»
ـ تماس با خانوادههای زندانیان، ابراز همدلی و حمایت از آنها حداقل کاری است که شهروندان و به ویژه فعالان سیاسی و مدنی میتوانند انجام دهند.
این کار آقاس نصیری، که زمانی نه چندان دور در هسته سخت قدرت در ایران بود و چند سالی است تغییر جهت داده، کاری ستودنی است.
#آرشام_رضایی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«امشب به دیدار بانو کشور رضایی مادر زندانی سیاسیِ پادشاهیخواه، آرشام رضایی در اسلام شهر استان تهران رفتم.
آرشام کارگر جوان زحمتکش تاکنون نزدیک به ۳ سال زندانی کشیده و همچنان چند سال دیگر را باید در زندان بگذارند.
آرشام در زندان اوین بود اما به خاطر اعلام برخی مواضع از درون زندان به زندان قزل حصار کرج تبعید و هم بند با برخی زندانیان با جرائم بعضا خطرناک شده است.
در این دیدار موفق به احوالپرسی تلفنی از آرشام در هنگام تماس از زندان با مادرش شدم. آرشام هدف از مبارزه خود را رهایی ایران و ساخت ایرانی آزاد و آباد دانست.»
ـ تماس با خانوادههای زندانیان، ابراز همدلی و حمایت از آنها حداقل کاری است که شهروندان و به ویژه فعالان سیاسی و مدنی میتوانند انجام دهند.
این کار آقاس نصیری، که زمانی نه چندان دور در هسته سخت قدرت در ایران بود و چند سالی است تغییر جهت داده، کاری ستودنی است.
#آرشام_رضایی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهاره خورشیدی از جوانان انقلابی ساکن رباطکریم بود که ماموران او را از پنجره خانهشان به پایین پرت کردند.
روایت تلخ نحوه کشتهشدن بهاره را از زبان دوستانش نقل میکنیم: «بهاره حین چسباندن تراکت برای تظاهرات شناسایی شد و موقع رفتن به خانه تعقیب شد، ماموران به خانهشان میریزند و حتی در خانهشان اسلحه جاساز کردند تا پروندهاش سنگین شود، در همان حین با بهاره درگیر میشوند و او را مقابل چشم دیگران از پنجره به پایین پرت میکنند.
خانواده بهار را مجبور به ترک محل زندگی و اقامت در شهر گرگان کردهاند.»
بهار لاتاری برنده شده بود و قرار بود به آمریکا برود. ولی در وطنش توسط ماموران به شکل وحشیانهای به قتل رسید.
ـ ویدیو ارسالی مخاطبان
#بهار_خورشیدی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت تلخ نحوه کشتهشدن بهاره را از زبان دوستانش نقل میکنیم: «بهاره حین چسباندن تراکت برای تظاهرات شناسایی شد و موقع رفتن به خانه تعقیب شد، ماموران به خانهشان میریزند و حتی در خانهشان اسلحه جاساز کردند تا پروندهاش سنگین شود، در همان حین با بهاره درگیر میشوند و او را مقابل چشم دیگران از پنجره به پایین پرت میکنند.
خانواده بهار را مجبور به ترک محل زندگی و اقامت در شهر گرگان کردهاند.»
بهار لاتاری برنده شده بود و قرار بود به آمریکا برود. ولی در وطنش توسط ماموران به شکل وحشیانهای به قتل رسید.
ـ ویدیو ارسالی مخاطبان
#بهار_خورشیدی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت شکنجه در بازداشتگاه پلیس؛ رنجنامه مختار آلبوشوکه از زندان شیبان
مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز، در نامهای به شرح شکنجههای روحی و جسمیای پرداخته که در یکی از بازداشتگاههای پلیس اهواز تجربه کرده است.
او با اشاره به فحاشیهای جنسیتی مأموران، روایت میکند که چگونه، با وجود آگاهی از بیماری فتق، ضربات مکرر به ناحیه شکمش وارد شده و این خشونتها به تشدید بیماری و تحمل دردهای شدید منجر شده است. وی که محکوم به حبس ابد است، همچنین از محرومیت خود از درمان ضروری علیرغم تأکید پزشکان سخن گفته و توضیح میدهد که چگونه به جای درمان، با تزریق مسکنهای قوی و مصرف قرص، درد ناشی از بیماری و شکنجه را تحمل میکند.
او که پیشتر با دستور پلیس فتا و توسط مأموران اداره اطلاعات از زندان خارج شده بود، در یکی از بازداشتگاههای پلیس اهواز تحت ضربوشتم قرار گرفت.
متن کامل این نامه، عینا در پی میآیند:
«وقتی با حکم ابد و پنج سال، چهارده سال در زندان بمانی؛ دیدن منظره خیابانها، ماشینهای در رفتوآمد، درختهای وسط بلوار و چهرههای مردم که با عجله در آمد و شدند، برای من حکم رفتن به یک تور تفریحی ویژه و دیدن زیباترین مناظر جهان را داشت. برای همین وقتی ۱۵ آذر ۱۴۰۳ من را صدا زدند و در محوطه زندان سوار ماشین کردند، در ابتدا حسی از شوق در وجودم جوانه زد، تا وقتی که با همراهان لباس شخصی که نمیشناختم از در زندان خارج شدیم و نفر جلوئی برگشت و اولین مشت محکم را به صورتم کوبید و به همکارش که کنارم بود گفت «چشمبند و دستبد این بیشرف….را بزنید!»
من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم میپیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم میگذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهرههای مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمیکردم آنهم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!
داشتم خودم را دلداری میدادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه میخواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاهشان برسیم، با فحاشیهای رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانوادهام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدنشان را کمتر متوجه میشدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.
نمیدانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم میزدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس میکند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پارهشدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجهگاهشان بازگرداندند.
این شکنجه شدن، همراه با فحاشیهای رکیک جنسی به خانوادهام و بیهوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بیتوجهی مأموران، یکبار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفنهای گوشی شخصی که بازداشتشده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را بردهاند و همبندیها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها میگذرد، احساس میکنم حفرهای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل شکنجه فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشیهای جنسی مکررشان به عزیزانم، حفرهای که هرگز پر نخواهد شد.
مختار آلبوشوکه، دیماه ۱۴۰۳″
اطلاعات بیشتر
https://tinyurl.com/mvkck9br
#مختار_آلبوشوکه #زندان_شیبان_اهواز #شکنحه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز، در نامهای به شرح شکنجههای روحی و جسمیای پرداخته که در یکی از بازداشتگاههای پلیس اهواز تجربه کرده است.
او با اشاره به فحاشیهای جنسیتی مأموران، روایت میکند که چگونه، با وجود آگاهی از بیماری فتق، ضربات مکرر به ناحیه شکمش وارد شده و این خشونتها به تشدید بیماری و تحمل دردهای شدید منجر شده است. وی که محکوم به حبس ابد است، همچنین از محرومیت خود از درمان ضروری علیرغم تأکید پزشکان سخن گفته و توضیح میدهد که چگونه به جای درمان، با تزریق مسکنهای قوی و مصرف قرص، درد ناشی از بیماری و شکنجه را تحمل میکند.
او که پیشتر با دستور پلیس فتا و توسط مأموران اداره اطلاعات از زندان خارج شده بود، در یکی از بازداشتگاههای پلیس اهواز تحت ضربوشتم قرار گرفت.
متن کامل این نامه، عینا در پی میآیند:
«وقتی با حکم ابد و پنج سال، چهارده سال در زندان بمانی؛ دیدن منظره خیابانها، ماشینهای در رفتوآمد، درختهای وسط بلوار و چهرههای مردم که با عجله در آمد و شدند، برای من حکم رفتن به یک تور تفریحی ویژه و دیدن زیباترین مناظر جهان را داشت. برای همین وقتی ۱۵ آذر ۱۴۰۳ من را صدا زدند و در محوطه زندان سوار ماشین کردند، در ابتدا حسی از شوق در وجودم جوانه زد، تا وقتی که با همراهان لباس شخصی که نمیشناختم از در زندان خارج شدیم و نفر جلوئی برگشت و اولین مشت محکم را به صورتم کوبید و به همکارش که کنارم بود گفت «چشمبند و دستبد این بیشرف….را بزنید!»
من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم میپیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم میگذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهرههای مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمیکردم آنهم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!
داشتم خودم را دلداری میدادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه میخواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاهشان برسیم، با فحاشیهای رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانوادهام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدنشان را کمتر متوجه میشدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.
نمیدانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم میزدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس میکند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پارهشدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجهگاهشان بازگرداندند.
این شکنجه شدن، همراه با فحاشیهای رکیک جنسی به خانوادهام و بیهوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بیتوجهی مأموران، یکبار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفنهای گوشی شخصی که بازداشتشده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را بردهاند و همبندیها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها میگذرد، احساس میکنم حفرهای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل شکنجه فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشیهای جنسی مکررشان به عزیزانم، حفرهای که هرگز پر نخواهد شد.
مختار آلبوشوکه، دیماه ۱۴۰۳″
اطلاعات بیشتر
https://tinyurl.com/mvkck9br
#مختار_آلبوشوکه #زندان_شیبان_اهواز #شکنحه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حساب کاربری شهرک اکباتان از بازداشت یک زوج ساکن شهرک چیتگر تهران توسط نهادهای امنیتی خبر داد.
بنا بر این گزارش، در آذر ماه سال جاری دو شهروند ساکن چیتگر تهران توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدند. هوبت یکی از آنها امیرحسین موسوی گفته شد و نام همسر ایشان در رسانه شهرک اکباتان عنوان نشده است.
تاکنون هیچ خبری از علت بازداشت و اتهام این شهروندان دردسترس نیست.
امیدواریم وکیل این شهروندان، یا خانواده آنها در خصوص وضعیتشان اطلاعرسانی کنند.
#امیرحسین_موسوی #شهرک_چیتگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بنا بر این گزارش، در آذر ماه سال جاری دو شهروند ساکن چیتگر تهران توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدند. هوبت یکی از آنها امیرحسین موسوی گفته شد و نام همسر ایشان در رسانه شهرک اکباتان عنوان نشده است.
تاکنون هیچ خبری از علت بازداشت و اتهام این شهروندان دردسترس نیست.
امیدواریم وکیل این شهروندان، یا خانواده آنها در خصوص وضعیتشان اطلاعرسانی کنند.
#امیرحسین_موسوی #شهرک_چیتگر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو کلیپ موزيك *شيرزن*
کاری از دانیال مقدم
دانیال مقدم، هنرمند معترض، در كنار مزار تعدادی از جاويدنامان☀️ از جمله #آرميتا_گراوند✌🏻#سارینا_اسماعیلی_زاده ✌🏻#یلدا_آقافضلی✌🏻#حدیث_نجفی✌🏻 حاضر شده و این ویدیو را برای کار جدید با ياد و خاطر ☀️ #مهسا_اميني ✌🏻#نيكا✌🏻
و تمام شيرزنان و دختران سرزمينامان ايران آماده کرده است.
#شير_زن
«تقديم به تمام شيرزنان صبور و باوقار و باتمدن و
فرشته صفت ِ ايران زمين.
حضور تمام شما ابرقهرمان هاي وطن و شير زنان است كه نور اميد و آزادي را در دل و جانمان روشن نگاه ميدارد.»
#دانيال_مقدم
#danial_moghaddam #danial_moghadam #danialmoghadam
#هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از دانیال مقدم
دانیال مقدم، هنرمند معترض، در كنار مزار تعدادی از جاويدنامان☀️ از جمله #آرميتا_گراوند✌🏻#سارینا_اسماعیلی_زاده ✌🏻#یلدا_آقافضلی✌🏻#حدیث_نجفی✌🏻 حاضر شده و این ویدیو را برای کار جدید با ياد و خاطر ☀️ #مهسا_اميني ✌🏻#نيكا✌🏻
و تمام شيرزنان و دختران سرزمينامان ايران آماده کرده است.
#شير_زن
«تقديم به تمام شيرزنان صبور و باوقار و باتمدن و
فرشته صفت ِ ايران زمين.
حضور تمام شما ابرقهرمان هاي وطن و شير زنان است كه نور اميد و آزادي را در دل و جانمان روشن نگاه ميدارد.»
#دانيال_مقدم
#danial_moghaddam #danial_moghadam #danialmoghadam
#هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ۱۰۰۰ تن از فعالان شناخته شده جنبش زنان، جنبش کارگری، خانوادههای دادخواه، خانوادههای قربانیان شلیک سپاه به پرواز اوکراینی، فعالان محیط زیست، معلمان، رونامهنگاران، نویسندگان، پزشکان و فعالان سیاسی با امضا بیانیهای خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی شدند. متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:
صدای زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی باشیم!
هممیهنان آزاده، آگاه و متعهد
زندانیان سیاسی، فرزندان شایسته ملت هستند؛ اجازه ندهیم صدای آنها که صدای من و شما بودند؛ لحظهای به خاموشی گراید.
همه ما یکصدا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی هستیم.
هموطنان گرامی!
این زندانیان بدون ارتکاب هیچ جرم و گناه برخلاف اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» به زندان افتاده و در تضاد کامل با اصل «حقوقی شخصی بودن مجازات»، خانوادههای آنها نیز مجازات شده و در زجر و عذاب گرفتار ظلم و ستم مضاعف شدهاند.
نظر باینکه کلیه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی به استناد اصول «۳۴، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۱، ۱۵۹ و ۱۶۸ قانون اساسی»
درمرجعی غیر قانونی وغیر مستقل و غیر صالح قضایی، بدون دادرسی منصفانه و حق دفاع مشروع، زندانی شده اند؛ باید بی قید و شرط آزاد شوند.
با توجه به وضعیت وخیم برخی از زندانیان، و غیر قابل تحمل بودن شرایط سخت زندان برای همه عزیزان، لازم است که همه ما از هر گروه و عقیدهای که هستیم به یاری این آزاد زنان وآزاد مردان بشتابیم و خواهان آزادی فوری آنان باشیم؛ شاید فردا دیر باشد
بویژه در مورد اعدامهای روزهای پیش رو بسیار نگرانیم و اینگونه تصمیمات غیرعادلانه، ما را برای پافشاری بر آزادی همه این ازادگان مصمم تر میکند.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی
اسامی در لینک زیر :
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfMcPzo0QDeaDXO1ZOn0irn-u3CfJhCNK4sJZU9LNtkYbflTg/viewform?usp=header
#زندانیان_سیاسی #برای_آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدای زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی باشیم!
هممیهنان آزاده، آگاه و متعهد
زندانیان سیاسی، فرزندان شایسته ملت هستند؛ اجازه ندهیم صدای آنها که صدای من و شما بودند؛ لحظهای به خاموشی گراید.
همه ما یکصدا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی هستیم.
هموطنان گرامی!
این زندانیان بدون ارتکاب هیچ جرم و گناه برخلاف اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» به زندان افتاده و در تضاد کامل با اصل «حقوقی شخصی بودن مجازات»، خانوادههای آنها نیز مجازات شده و در زجر و عذاب گرفتار ظلم و ستم مضاعف شدهاند.
نظر باینکه کلیه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی به استناد اصول «۳۴، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۱، ۱۵۹ و ۱۶۸ قانون اساسی»
درمرجعی غیر قانونی وغیر مستقل و غیر صالح قضایی، بدون دادرسی منصفانه و حق دفاع مشروع، زندانی شده اند؛ باید بی قید و شرط آزاد شوند.
با توجه به وضعیت وخیم برخی از زندانیان، و غیر قابل تحمل بودن شرایط سخت زندان برای همه عزیزان، لازم است که همه ما از هر گروه و عقیدهای که هستیم به یاری این آزاد زنان وآزاد مردان بشتابیم و خواهان آزادی فوری آنان باشیم؛ شاید فردا دیر باشد
بویژه در مورد اعدامهای روزهای پیش رو بسیار نگرانیم و اینگونه تصمیمات غیرعادلانه، ما را برای پافشاری بر آزادی همه این ازادگان مصمم تر میکند.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی
اسامی در لینک زیر :
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfMcPzo0QDeaDXO1ZOn0irn-u3CfJhCNK4sJZU9LNtkYbflTg/viewform?usp=header
#زندانیان_سیاسی #برای_آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام حنانه کیا این ویدیو را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد
حنانه کیا، دختری جوان، زیبا و پر از امید به زندگی، با آرزوهایی بزرگ برای آیندهاش، در روزهایی که باید غرق شادی و ساختن زندگیاش با همسرش میبود، قربانی سرکوب وحشیانه حکومت ولایی شد. او، این نوعروس نوشهری، تنها ۲۲ سال داشت و هنوز در آغاز راه بود؛ راهی که با امید، عشق، و تلاش برای ساختن فردایی بهتر همراه بود.
در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالیکه برای برگشت از دندانپزشکی قدم برمیداشت، گلولهای از جانب نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، رویاهای او را به خاک سپرد. پهلوی حنانه هدف قرار گرفت، اما نه فقط جسم او، بلکه قلب همه ما را نیز به درد آورد.
حنانه جان، تو نماد یک نسل هستی؛ نسلی که نمیخواهد زیر بار ظلم و استبداد سر خم کند.
حنانه عزیز، بدان که نامت در قلب تاریخ این سرزمین حک شده است. نامت، یادآور شجاعت، ایستادگی و امید است. مادران، پدران، خواهران و برادران این سرزمین، یاد و راه تو و تمامی جانباختگان آزادی را زنده نگه خواهند داشت.
به امید روزی که عدالت برقرار شود، به امید روزی که خانوادهات و همه خانوادههای داغدار، تسلی بیابند و دیگر هیچ مادری در این سرزمین اشک فرزندش را نریزد. راه تو، راه آزادی است و ما تا تحقق آن، ایستادهایم.
حنانه، عروس ایران، آرام بخواب؛ عدالت نزدیک است.
#حنانه_کیا #عروس_ایران #دادخواهی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نوشهر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حنانه کیا، دختری جوان، زیبا و پر از امید به زندگی، با آرزوهایی بزرگ برای آیندهاش، در روزهایی که باید غرق شادی و ساختن زندگیاش با همسرش میبود، قربانی سرکوب وحشیانه حکومت ولایی شد. او، این نوعروس نوشهری، تنها ۲۲ سال داشت و هنوز در آغاز راه بود؛ راهی که با امید، عشق، و تلاش برای ساختن فردایی بهتر همراه بود.
در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالیکه برای برگشت از دندانپزشکی قدم برمیداشت، گلولهای از جانب نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، رویاهای او را به خاک سپرد. پهلوی حنانه هدف قرار گرفت، اما نه فقط جسم او، بلکه قلب همه ما را نیز به درد آورد.
حنانه جان، تو نماد یک نسل هستی؛ نسلی که نمیخواهد زیر بار ظلم و استبداد سر خم کند.
حنانه عزیز، بدان که نامت در قلب تاریخ این سرزمین حک شده است. نامت، یادآور شجاعت، ایستادگی و امید است. مادران، پدران، خواهران و برادران این سرزمین، یاد و راه تو و تمامی جانباختگان آزادی را زنده نگه خواهند داشت.
به امید روزی که عدالت برقرار شود، به امید روزی که خانوادهات و همه خانوادههای داغدار، تسلی بیابند و دیگر هیچ مادری در این سرزمین اشک فرزندش را نریزد. راه تو، راه آزادی است و ما تا تحقق آن، ایستادهایم.
حنانه، عروس ایران، آرام بخواب؛ عدالت نزدیک است.
#حنانه_کیا #عروس_ایران #دادخواهی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نوشهر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با گذشت بیش از ۲۱ سال از زمینلرزه ویرانگر بم که جان هزاران نفر از هموطنانمان را گرفت و زیرساختهای این شهر را نابود کرد، هنوز بیمارستان بم بهطور کامل ساخته و تکمیل نشده است. طبق گزارش سایت دیدهبان ایران، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بم اعلام کرده که این پروژه تنها حدود ۳۰ درصد پیشرفت داشته است. این در حالی است که در همین بازه زمانی، ایران در کشورهای دیگر مانند اوگاندا و لبنان بیمارستانهای مجهز ساخته و به بهرهبرداری رسانده است.
به گزارش تسنیم، جمهوری اسلامی در اوگاندا بیمارستانی مدرن راهاندازی کرده است و اعتماد آنلاین نیز از ساخت بیمارستانی مشابه در لبنان خبر داده است. این اقدامات در حالی انجام شده که بسیاری از مناطق آسیبدیده ایران همچنان از نبود امکانات اولیه مانند بیمارستان و مراکز درمانی رنج میبرند.
علاوه بر این، بر اساس گزارشهای مستند، بودجه قابلتوجهی از منابع مالی کشور صرف حمایت از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی از جمله حوثیها، حماس، حزبالله لبنان، حشدالشعبی و سایر گروههای شبهنظامی شده است. این در حالی است که مشکلات اقتصادی، بحرانهای زیرساختی و نیازهای اساسی مردم ایران بهطور مداوم نادیده گرفته شده است.
همچنین بر اساس گزارشهای متعدد، جمهوری اسلامی سالانه مبالغ هنگفتی به دولت بشار اسد در سوریه پرداخت کرده است. این حمایتهای مالی و تسلیحاتی در حالی ادامه دارد که به گفته مقامات محلی، مردم بم و سایر مناطق زلزلهزده ایران هنوز از امکانات اولیه درمانی محروم هستند و پروژههای بازسازی نیمهتمام باقی ماندهاند.
این متن تنها به دو نمونه از بیمارستانهای ساختهشده توسط ایران در خارج از کشور اشاره دارد و مشخص است که بسیاری از منابع مالی که میتوانست صرف بهبود زیرساختهای داخلی کشور شود، به پروژههای خارجی و اهداف سیاسی نظام تخصیص داده شده است.
#فقر_فساد_گرونی #فساد_اقتصادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش تسنیم، جمهوری اسلامی در اوگاندا بیمارستانی مدرن راهاندازی کرده است و اعتماد آنلاین نیز از ساخت بیمارستانی مشابه در لبنان خبر داده است. این اقدامات در حالی انجام شده که بسیاری از مناطق آسیبدیده ایران همچنان از نبود امکانات اولیه مانند بیمارستان و مراکز درمانی رنج میبرند.
علاوه بر این، بر اساس گزارشهای مستند، بودجه قابلتوجهی از منابع مالی کشور صرف حمایت از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی از جمله حوثیها، حماس، حزبالله لبنان، حشدالشعبی و سایر گروههای شبهنظامی شده است. این در حالی است که مشکلات اقتصادی، بحرانهای زیرساختی و نیازهای اساسی مردم ایران بهطور مداوم نادیده گرفته شده است.
همچنین بر اساس گزارشهای متعدد، جمهوری اسلامی سالانه مبالغ هنگفتی به دولت بشار اسد در سوریه پرداخت کرده است. این حمایتهای مالی و تسلیحاتی در حالی ادامه دارد که به گفته مقامات محلی، مردم بم و سایر مناطق زلزلهزده ایران هنوز از امکانات اولیه درمانی محروم هستند و پروژههای بازسازی نیمهتمام باقی ماندهاند.
این متن تنها به دو نمونه از بیمارستانهای ساختهشده توسط ایران در خارج از کشور اشاره دارد و مشخص است که بسیاری از منابع مالی که میتوانست صرف بهبود زیرساختهای داخلی کشور شود، به پروژههای خارجی و اهداف سیاسی نظام تخصیص داده شده است.
#فقر_فساد_گرونی #فساد_اقتصادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موزیک جدید وفادار به نام « کم نمیارم » از یوتیوب و کانال تلگرامی وفادار پخش شد.
وفا احمدپور، وفادار، هنرمندی مردمی است که از رنج و درد مردم و از بیعدالتیها میخواند و بابت همین برایش پروندهسازی شد و به حبس محکوم شد و اینک در زندان اوین دوران حبس خود را میگذراند.
او ضمن انتشار این موزیکویدئو نوشت:
این کارو تقدیم میکنم به خانواده بزرگم ایران
این صدا رو از کف ایران میشنوید
@vafadar_official
هنر در تاریخ ایران، همواره ابزاری برای بیان مقاومت، اعتراض و هویت ملی بوده است. موسیقی، بهویژه آواز و ترانه، نقش پررنگی در این مسیر ایفا کرده و از مشروطه تاکنون، زبان گویای مبارزه با ظلم و استبداد بوده است. امروز، در میانه خیزشهای اجتماعی، این میراث با خلاقیتی نوین در آثار هنرمندان مختلف ادامه دارد.
وفا احمدپور یکی دیگر از صداهای تاثیرگذار در موسیقی زیرزمینی است. او در ترانههایی چون «مردم توی کوچهها» و «صدای زن»، هویت زنانه و مقاومت مردم را به شکلی شاعرانه و خلاقانه بازنمایی میکند. رپ اعتراضی، با زبان صریح و شفاف خود، در کنار موسیقی سنتی و پاپ اعتراضی، بخشی از مقاومت فرهنگی ایران را تشکیل داده است.
هنر و موسیقی در ایران، صدای مردمانی است که از استبداد خسته شدهاند و برای آزادی، عدالت و برابری میخوانند. این صداها، پژواکی از تاریخ مقاومت و امید به آیندهای روشنتر هستند؛ آیندهای که در آن هنر به عنوان زبانی برای آزادی، هرگز خاموش نخواهد شد۔
#هنر_اعتراض #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وفا احمدپور، وفادار، هنرمندی مردمی است که از رنج و درد مردم و از بیعدالتیها میخواند و بابت همین برایش پروندهسازی شد و به حبس محکوم شد و اینک در زندان اوین دوران حبس خود را میگذراند.
او ضمن انتشار این موزیکویدئو نوشت:
این کارو تقدیم میکنم به خانواده بزرگم ایران
این صدا رو از کف ایران میشنوید
@vafadar_official
هنر در تاریخ ایران، همواره ابزاری برای بیان مقاومت، اعتراض و هویت ملی بوده است. موسیقی، بهویژه آواز و ترانه، نقش پررنگی در این مسیر ایفا کرده و از مشروطه تاکنون، زبان گویای مبارزه با ظلم و استبداد بوده است. امروز، در میانه خیزشهای اجتماعی، این میراث با خلاقیتی نوین در آثار هنرمندان مختلف ادامه دارد.
وفا احمدپور یکی دیگر از صداهای تاثیرگذار در موسیقی زیرزمینی است. او در ترانههایی چون «مردم توی کوچهها» و «صدای زن»، هویت زنانه و مقاومت مردم را به شکلی شاعرانه و خلاقانه بازنمایی میکند. رپ اعتراضی، با زبان صریح و شفاف خود، در کنار موسیقی سنتی و پاپ اعتراضی، بخشی از مقاومت فرهنگی ایران را تشکیل داده است.
هنر و موسیقی در ایران، صدای مردمانی است که از استبداد خسته شدهاند و برای آزادی، عدالت و برابری میخوانند. این صداها، پژواکی از تاریخ مقاومت و امید به آیندهای روشنتر هستند؛ آیندهای که در آن هنر به عنوان زبانی برای آزادی، هرگز خاموش نخواهد شد۔
#هنر_اعتراض #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکترین نظامی جمهوری اسلامی توسط روحالله خمینی اینگونه ترسیم شده است که میتوان افراد بیدفاع را هم کشت.
همین کاری که جمهوری اسلامی در خصوص حمله موشکی به اربیل و پاکستان انجام داد.
در خصوص افراد کشتهشده در واکنش پاکستان به حمله موشکی سپاه هم گفتند که کشتهشدگان اتباع بیگانه بودند، یعنی جانشان ارزش نداشت؟!
این ویدئو خود به اندازه کافی نشان میدهد مرگ آدمها برای بنیانگذار جمهوری اسلامی چه اندازه راحت و آسان بود.
او خود میگوید اگر یک عده «آدم بیگناه» سپر قرار بگیرند باید آنها را کشت و نگرانی هم نداشت؛ چون به بهشت میروند!
این در حالیست که در دنیای امروز تمام تلاش نهادهای درگیر این است که در جنگها، تلفات غیرنظامی تا حد ممکن کاهش پیدا کند. اما استناد خمینی به «جنگهای سابق» است.
بیراه نیست به او ابوالارتجاع میگفتند؛ با همین طرز فکر بود که هزاران جوانان ایرانی را نیز در جنگ هشتساله به کشتن دادند.
جمهوری اسلامی همواره برای عبور از بحرانهای خود، بحران تازهای درست میکند. جان ۱۷۶ نفر را در ماجرای هواپیمای اوکراینی سپر بلا کردند، بعد آنها را «شهید» نامیدند.
آیا باز دارند ایران را ناامن میکنند و جان شهروندان را به خطر میاندازند؟ آیا میتوانند مثل سابق از این وضعیت بدون دادن هزینه عبور کنند؟ البته مطابق معمول مردم بیدفاع به خصوص کودکان، زنان و سالمندان از کشورهای همسایه و ایران اولین قربانیان این ماجراجویی میشوند.
حکومتی که خودش را مقدس و حق مطلق بداند، برای بقای خود حاضر است هر کاری بکند.
یاد جانباختگان مظلوم و ایراندوست جنگ هشتساله گرامیباد!
#خمینی #جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همین کاری که جمهوری اسلامی در خصوص حمله موشکی به اربیل و پاکستان انجام داد.
در خصوص افراد کشتهشده در واکنش پاکستان به حمله موشکی سپاه هم گفتند که کشتهشدگان اتباع بیگانه بودند، یعنی جانشان ارزش نداشت؟!
این ویدئو خود به اندازه کافی نشان میدهد مرگ آدمها برای بنیانگذار جمهوری اسلامی چه اندازه راحت و آسان بود.
او خود میگوید اگر یک عده «آدم بیگناه» سپر قرار بگیرند باید آنها را کشت و نگرانی هم نداشت؛ چون به بهشت میروند!
این در حالیست که در دنیای امروز تمام تلاش نهادهای درگیر این است که در جنگها، تلفات غیرنظامی تا حد ممکن کاهش پیدا کند. اما استناد خمینی به «جنگهای سابق» است.
بیراه نیست به او ابوالارتجاع میگفتند؛ با همین طرز فکر بود که هزاران جوانان ایرانی را نیز در جنگ هشتساله به کشتن دادند.
جمهوری اسلامی همواره برای عبور از بحرانهای خود، بحران تازهای درست میکند. جان ۱۷۶ نفر را در ماجرای هواپیمای اوکراینی سپر بلا کردند، بعد آنها را «شهید» نامیدند.
آیا باز دارند ایران را ناامن میکنند و جان شهروندان را به خطر میاندازند؟ آیا میتوانند مثل سابق از این وضعیت بدون دادن هزینه عبور کنند؟ البته مطابق معمول مردم بیدفاع به خصوص کودکان، زنان و سالمندان از کشورهای همسایه و ایران اولین قربانیان این ماجراجویی میشوند.
حکومتی که خودش را مقدس و حق مطلق بداند، برای بقای خود حاضر است هر کاری بکند.
یاد جانباختگان مظلوم و ایراندوست جنگ هشتساله گرامیباد!
#خمینی #جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد. هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد. این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد. نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند. در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدیده دینگریزی در ایران را میتوان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمیگردد. هزینههای کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیتهای فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، میتواند تأثیر معکوس داشته باشد. این امر به ویژه زمانی رخ میدهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصلهای آشکار وجود دارد. نسلهای جوانتر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند. در نتیجه، دینگریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان میسازد.
چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دینگریزی در ایران افزايش يافته است؟
پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر میخوانید.
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#دینناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
سحرگاه امروز پنجشنبه، ۳ زندانی در زندان عادلآباد شیراز اعدام شدند
و
۲ زندانی در زندان خرمآباد اعدام شدند
جمهوری اسلامی با وضع قوانین ضدانسانی به ایران و ایرانی صدمات جبرانناپذیری وارد میکند و هر روزی که از عمر این استبداد بگذرد جانهای بیشتری میگیرد.
آیا اعمال این خشونت عریان، برای جامعه ایران سودی هم داشته؟ برای مثال آیا از آمار جرائم مرتبط با موادمخدر کاسته شده؟
پاسخ جامعه به دیکتاتور تشنه به خون ایرانیان چیست؟
برای اعتراضی یکپارچه علیه صدور احکام اعدام در جمهوری اسلامی چه راهکارهایی وجود دارد؟
شرکت در تجمعات اعتراضی
آگاهیرسانی
هدایت خشم نسبت به یکدیگر به اعتراض به حکومت جهل و نابودی
دیوارنویسی
شرکت در کمپینهای مجازی
.........................
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/world-day-against-death-penalty/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
و
۲ زندانی در زندان خرمآباد اعدام شدند
جمهوری اسلامی با وضع قوانین ضدانسانی به ایران و ایرانی صدمات جبرانناپذیری وارد میکند و هر روزی که از عمر این استبداد بگذرد جانهای بیشتری میگیرد.
آیا اعمال این خشونت عریان، برای جامعه ایران سودی هم داشته؟ برای مثال آیا از آمار جرائم مرتبط با موادمخدر کاسته شده؟
پاسخ جامعه به دیکتاتور تشنه به خون ایرانیان چیست؟
برای اعتراضی یکپارچه علیه صدور احکام اعدام در جمهوری اسلامی چه راهکارهایی وجود دارد؟
شرکت در تجمعات اعتراضی
آگاهیرسانی
هدایت خشم نسبت به یکدیگر به اعتراض به حکومت جهل و نابودی
دیوارنویسی
شرکت در کمپینهای مجازی
.........................
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/world-day-against-death-penalty/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی، ضمن انتشار این ویدئو نوشت:
«ما هم رفت ماهت بمیرد آسمان
این فیلم سندی است از جنایت جمهوری اسلامی؛ شلیک مستقیم از فاصله نزدیک با گاز اشک آور به سر پسر شانزده سالهی زیبای من ابوالفضل ماه مريم
این فیلم تنها تکهای از روزهای پر درد و عذاب ما در ماه هشتم و نیم را به تصویر میکشد؛ روزهایی که پسرم جلوی چشمانمان آب میشد و هر کاری که میکردیم انگار هیچ کاری نکرده بودیم او از درد میمرد و ما فقط نظاره گر بودیم در حالی که از درون نابود میشدیم.
پسر زیبا و پرشوری که تمام استخوانهای بدنش بیرون زده بود. وقتی او را بغل میگرفتم جان میدادم اما باید بخاطر او سرپا میماندم رانهایی که تکه تکه شده بودند و از پوست آنها برای ترمیم زخم سرش استفاده کرده بودند؛ زخمی که کفتارها با شلیک به سرش ایجاد کرده بودند.
پسر خوش صدایم تلاش میکرد حرف بزند اما نمیتوانست دندانهایش را با تمام توانش به هم میفشرد تا بگوید که عذاب میکشد که میفهمد، اما نمیتواند کاری کند و من مادری که هر لحظه با او میمردم
بدنی که فلج شده بود و دستهای نحیف و کج شدهای که حتی برای تکان دادنشان تقلا میکرد اما نمیتوانست مچ پایی که چیزی جز استخوان از آن باقی نمانده بود؛ حتی کش فیزیوتراپی هم روی آن نمیماند.
بیشرفها به سرش شلیک کردند اما تمام بدن پسرم در بیمارستان مانند گوشت قربانی تکه تکه شد. چه کسی میداند چه بر ما گذشت؟ چه کسی میتواند درک کند که ماه زندگیات هر روز جلوی چشمانت آب شود؟
روز شلیک به ابوالفضل ما هم مردیم اما مرگ ما را کسی ندید ما مردگان متحرکی هستیم که تنها روی زمین ایستادهایم نه زیر آن لحظه ای از روزهایی که پسرم در برابر چشمانم جان میداد از خاطرم نمیرود. آه میکشم با تمام وجودم
ای کفتاران شما به آخر رسیدهاید. ظلمتان به پایان خواهد رسید و آه ما خانههایتان را خواهد سوزاند. ای کفتاران بی شرم چنین دردی را برای خودتان آرزو میکنم.
ای کفتاران شما به آخر رسیدهاید. ظلمتان به پایان خواهد رسید و آه ما خانه هایتان را خواهد سوزاند.
ای گفتاران بیشرم چنین دردی را برای خودتان آرزو میکنم.
هر چه خواهید خاکستر شود.
هر قدمتان به سوی نابودی رود.
نه مرگ آرام نه زندگی خوش تا ابد در سیاهی فرو روید.
آن روز انتقام خواهد رسید.»
#ابوالفضل_امیرعطایی #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما هم رفت ماهت بمیرد آسمان
این فیلم سندی است از جنایت جمهوری اسلامی؛ شلیک مستقیم از فاصله نزدیک با گاز اشک آور به سر پسر شانزده سالهی زیبای من ابوالفضل ماه مريم
این فیلم تنها تکهای از روزهای پر درد و عذاب ما در ماه هشتم و نیم را به تصویر میکشد؛ روزهایی که پسرم جلوی چشمانمان آب میشد و هر کاری که میکردیم انگار هیچ کاری نکرده بودیم او از درد میمرد و ما فقط نظاره گر بودیم در حالی که از درون نابود میشدیم.
پسر زیبا و پرشوری که تمام استخوانهای بدنش بیرون زده بود. وقتی او را بغل میگرفتم جان میدادم اما باید بخاطر او سرپا میماندم رانهایی که تکه تکه شده بودند و از پوست آنها برای ترمیم زخم سرش استفاده کرده بودند؛ زخمی که کفتارها با شلیک به سرش ایجاد کرده بودند.
پسر خوش صدایم تلاش میکرد حرف بزند اما نمیتوانست دندانهایش را با تمام توانش به هم میفشرد تا بگوید که عذاب میکشد که میفهمد، اما نمیتواند کاری کند و من مادری که هر لحظه با او میمردم
بدنی که فلج شده بود و دستهای نحیف و کج شدهای که حتی برای تکان دادنشان تقلا میکرد اما نمیتوانست مچ پایی که چیزی جز استخوان از آن باقی نمانده بود؛ حتی کش فیزیوتراپی هم روی آن نمیماند.
بیشرفها به سرش شلیک کردند اما تمام بدن پسرم در بیمارستان مانند گوشت قربانی تکه تکه شد. چه کسی میداند چه بر ما گذشت؟ چه کسی میتواند درک کند که ماه زندگیات هر روز جلوی چشمانت آب شود؟
روز شلیک به ابوالفضل ما هم مردیم اما مرگ ما را کسی ندید ما مردگان متحرکی هستیم که تنها روی زمین ایستادهایم نه زیر آن لحظه ای از روزهایی که پسرم در برابر چشمانم جان میداد از خاطرم نمیرود. آه میکشم با تمام وجودم
ای کفتاران شما به آخر رسیدهاید. ظلمتان به پایان خواهد رسید و آه ما خانههایتان را خواهد سوزاند. ای کفتاران بی شرم چنین دردی را برای خودتان آرزو میکنم.
ای کفتاران شما به آخر رسیدهاید. ظلمتان به پایان خواهد رسید و آه ما خانه هایتان را خواهد سوزاند.
ای گفتاران بیشرم چنین دردی را برای خودتان آرزو میکنم.
هر چه خواهید خاکستر شود.
هر قدمتان به سوی نابودی رود.
نه مرگ آرام نه زندگی خوش تا ابد در سیاهی فرو روید.
آن روز انتقام خواهد رسید.»
#ابوالفضل_امیرعطایی #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده ضمن انتشار این ویدیو بیانیهای به شرح زیر صادر کردند:
«مردم شریف و مهربان ایران،
از عمق جان قدردان لطف و همدلی شما هستیم.
شما با قلبهای مهربانتان، دردی را که بر خانواده ما تحمیل شده، با عشق و هنر تسکین دادید.
این تابلوی زیبای «از خون جوانان وطن لاله دمیده» نه تنها یادآور شجاعت عزیزان از دست رفته است، بلکه نشاندهندهی اتحاد و ایستادگی ملت ایران در برابر ظلم و بیعدالتی است.
این تابلو، برای ما چیزی فراتر از یک هدیه است؛ نمادی از همبستگی، عشق و ایمان به روزهایی روشنتر برای این خاک عزیز.
ما با تمام وجود سپاسگزار هستیم، سپاسگزار شما و هر کسی که در این مسیر کنارمان بوده است.
به یاد همهی عزیزانی که جانشان را برای آزادی و عدالت فدا کردند، همچنان پایدار خواهیم ماند.
با عشق و احترام،
خانواده آدینهزاده.»
#ابوالفضل_آدینه_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مردم شریف و مهربان ایران،
از عمق جان قدردان لطف و همدلی شما هستیم.
شما با قلبهای مهربانتان، دردی را که بر خانواده ما تحمیل شده، با عشق و هنر تسکین دادید.
این تابلوی زیبای «از خون جوانان وطن لاله دمیده» نه تنها یادآور شجاعت عزیزان از دست رفته است، بلکه نشاندهندهی اتحاد و ایستادگی ملت ایران در برابر ظلم و بیعدالتی است.
این تابلو، برای ما چیزی فراتر از یک هدیه است؛ نمادی از همبستگی، عشق و ایمان به روزهایی روشنتر برای این خاک عزیز.
ما با تمام وجود سپاسگزار هستیم، سپاسگزار شما و هر کسی که در این مسیر کنارمان بوده است.
به یاد همهی عزیزانی که جانشان را برای آزادی و عدالت فدا کردند، همچنان پایدار خواهیم ماند.
با عشق و احترام،
خانواده آدینهزاده.»
#ابوالفضل_آدینه_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech