Forwarded from گفتوشنود
در سالهای اخیر، شاخصهای جهانی آزادی بیان، آزادی سیاسی و حقوق مدنی تصویر روشنی از وضعیت سرکوب در ایران ترسیم کردهاند. گزارشگران بدون مرز در شاخص آزادی مطبوعات ۲۰۲۵، ایران را در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار دادهاند؛ جایگاهی که بهوضوح نشان میدهد رسانهها در ایران نه نهادی مستقل بلکه ابزاری تحت کنترل حاکمیت محسوب میشوند. دستگیری روزنامهنگاران، توقیف نشریات، و سانسور گسترده اینترنت بیانگر این واقعیت است که حکومت هیچگونه صدای منتقد یا مستقل را برنمیتابد.
در عرصه آزادیهای اقتصادی و مدنی نیز وضعیت به همان اندازه وخیم است. بنیاد هرتیج در شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۲۵، ایران را با امتیاز ۴۲.۵ در رتبه ۱۶۹ از ۱۸۴ کشور جای داده است. این اعداد خشک و سرد، روایتگر اقتصادی است که در آن فساد ساختاری، انحصارات وابسته به نهادهای حکومتی و نظامی، و دخالتهای گسترده دولت، هرگونه نوآوری و رقابت آزاد را از بین برده است. چنین شرایطی مستقیماً به محدودیتهای سیاسی و سرکوب جامعه مدنی پیوند خورده است؛ جایی که شهروندان نه تنها از حقوق اقتصادی محرومند، بلکه از ابتداییترین حقوق سیاسی و اجتماعی نیز بیبهره ماندهاند.
ریشه این وضعیت را باید در سیاستهای ایدئولوژیک و اقتدارگرایانه حکومتی جستوجو کرد که تحت رهبری علی خامنهای، مسیر خود را بر پایه حفظ قدرت مطلقه دینی بنا نهاده است. ساختار ولایت فقیه و ایدئولوژی مذهبی حاکم، آزادی را تهدیدی برای بقای خود تلقی میکند؛ ازاینرو هر جنبش اجتماعی، رسانهای یا سیاسی مستقل به سرعت سرکوب میشود. تمرکز قدرت در دستان رهبر و نهادهای امنیتی ـ نظامی نهتنها مانع اصلاحات سیاسی شده، بلکه در عمل جامعه را به سوی انسداد کامل کشانده است.
تبعات این سیاستها امروز بیش از هر زمان دیگر در جامعه ایران دیده میشود: جوانانی که با سد سانسور و محدودیتهای شدید روبهرو هستند، اقتصاد فروبستهای که راهی برای رشد و نوآوری باقی نگذاشته، و بیاعتمادی عمیق عمومی نسبت به نهادهای حکومتی. شاخصهای جهانی تنها بازتابی از واقعیتی تلخاند که مردم ایران هر روز با آن زندگی میکنند؛ واقعیتی که تا زمانی که ریشههای ایدئولوژیک این نظام پابرجاست، چشمانداز روشنی برای آزادی و توسعه در کشور بهسختی متصور خواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #حکومت_مذهبی #آزادی_بیان #آزادی_مدنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در سالهای اخیر، شاخصهای جهانی آزادی بیان، آزادی سیاسی و حقوق مدنی تصویر روشنی از وضعیت سرکوب در ایران ترسیم کردهاند. گزارشگران بدون مرز در شاخص آزادی مطبوعات ۲۰۲۵، ایران را در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار دادهاند؛ جایگاهی که بهوضوح نشان میدهد رسانهها در ایران نه نهادی مستقل بلکه ابزاری تحت کنترل حاکمیت محسوب میشوند. دستگیری روزنامهنگاران، توقیف نشریات، و سانسور گسترده اینترنت بیانگر این واقعیت است که حکومت هیچگونه صدای منتقد یا مستقل را برنمیتابد.
در عرصه آزادیهای اقتصادی و مدنی نیز وضعیت به همان اندازه وخیم است. بنیاد هرتیج در شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۲۵، ایران را با امتیاز ۴۲.۵ در رتبه ۱۶۹ از ۱۸۴ کشور جای داده است. این اعداد خشک و سرد، روایتگر اقتصادی است که در آن فساد ساختاری، انحصارات وابسته به نهادهای حکومتی و نظامی، و دخالتهای گسترده دولت، هرگونه نوآوری و رقابت آزاد را از بین برده است. چنین شرایطی مستقیماً به محدودیتهای سیاسی و سرکوب جامعه مدنی پیوند خورده است؛ جایی که شهروندان نه تنها از حقوق اقتصادی محرومند، بلکه از ابتداییترین حقوق سیاسی و اجتماعی نیز بیبهره ماندهاند.
ریشه این وضعیت را باید در سیاستهای ایدئولوژیک و اقتدارگرایانه حکومتی جستوجو کرد که تحت رهبری علی خامنهای، مسیر خود را بر پایه حفظ قدرت مطلقه دینی بنا نهاده است. ساختار ولایت فقیه و ایدئولوژی مذهبی حاکم، آزادی را تهدیدی برای بقای خود تلقی میکند؛ ازاینرو هر جنبش اجتماعی، رسانهای یا سیاسی مستقل به سرعت سرکوب میشود. تمرکز قدرت در دستان رهبر و نهادهای امنیتی ـ نظامی نهتنها مانع اصلاحات سیاسی شده، بلکه در عمل جامعه را به سوی انسداد کامل کشانده است.
تبعات این سیاستها امروز بیش از هر زمان دیگر در جامعه ایران دیده میشود: جوانانی که با سد سانسور و محدودیتهای شدید روبهرو هستند، اقتصاد فروبستهای که راهی برای رشد و نوآوری باقی نگذاشته، و بیاعتمادی عمیق عمومی نسبت به نهادهای حکومتی. شاخصهای جهانی تنها بازتابی از واقعیتی تلخاند که مردم ایران هر روز با آن زندگی میکنند؛ واقعیتی که تا زمانی که ریشههای ایدئولوژیک این نظام پابرجاست، چشمانداز روشنی برای آزادی و توسعه در کشور بهسختی متصور خواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #حکومت_مذهبی #آزادی_بیان #آزادی_مدنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👌11🕊6👍1
بیش از یکسال بلاتکلیفی و بیماری؛
حجت آلمحمدی و محمد طهماسبی در زندان شیبان اهواز
آقایان حجت آل محمدی و محمد طهماسبی، زندانیان سیاسی بیش از یک سال است با بیماریهای متعدد بهصورت بلاتکلیف در زندان شیبان اهواز نگهداری میشوند.
آقای طهماسبی از بیماری های چسبندگی روده، تنگی نفس(آسم) و درد شدید در ناحیه قفسه سینه(مشکل قلبی) رنج میبرد.
همچنین حجت آلمحمدی دچار عفونت شدید لثه و مشکلات اعصاب و روان است.وی پیش از زندان هم سابقه بستری در بیمارستان اعصاب و روان را داشته و به درمان فوری نیاز دارد.
حجت آل محمدی و محمد طهماسبی پیشتر در دادسرای اهواز مورد تفهیم اتهام قرار گرفته بودند. پرونده قضایی آنها چندی بعد از دادسرای اهواز به شعبه دو دادسرای ایذه ارسال شد. سپس پرونده قضایی آنها مجددا به مرجع قضایی اهواز منتقل گردید. این افراد با اتهاماتی از جمله تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و همکاری با گروههای مخالف نظام مواجه هستند.
آقای آل محمدی نیز در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، در منزل شخصیاش در ایذه بازداشت شد. وی پس از اتمام مراحل بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز به بند پنج زندان شیبان انتقال یافت.
محمد طهماسبی در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، در ارومیه بازداشت و سپس به اهواز منتقل شد. وی نهایتا پس از گذشت بیش از ۴۰ روز، بعد از اتمام مراحل بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز به زندان شیبان این شهرستان منتقل شده است.
حجت آل محمدی، ۴۰ ساله و پدر یک فرزند خردسال و ساکن شهرستان ایذه پیش از این نیز به واسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و محکومیت را داشته است. محمد طهماسبی نیز، ۳۳ ساله و اهل شهرستان ایذه است.
از صفحه آرش صادقی، فعال حقوق بشر
#حجت_آل_محمدی #محمد_طهماسبی
#زندان_شیبان #اهواز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حجت آلمحمدی و محمد طهماسبی در زندان شیبان اهواز
آقایان حجت آل محمدی و محمد طهماسبی، زندانیان سیاسی بیش از یک سال است با بیماریهای متعدد بهصورت بلاتکلیف در زندان شیبان اهواز نگهداری میشوند.
آقای طهماسبی از بیماری های چسبندگی روده، تنگی نفس(آسم) و درد شدید در ناحیه قفسه سینه(مشکل قلبی) رنج میبرد.
همچنین حجت آلمحمدی دچار عفونت شدید لثه و مشکلات اعصاب و روان است.وی پیش از زندان هم سابقه بستری در بیمارستان اعصاب و روان را داشته و به درمان فوری نیاز دارد.
حجت آل محمدی و محمد طهماسبی پیشتر در دادسرای اهواز مورد تفهیم اتهام قرار گرفته بودند. پرونده قضایی آنها چندی بعد از دادسرای اهواز به شعبه دو دادسرای ایذه ارسال شد. سپس پرونده قضایی آنها مجددا به مرجع قضایی اهواز منتقل گردید. این افراد با اتهاماتی از جمله تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و همکاری با گروههای مخالف نظام مواجه هستند.
آقای آل محمدی نیز در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، در منزل شخصیاش در ایذه بازداشت شد. وی پس از اتمام مراحل بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز به بند پنج زندان شیبان انتقال یافت.
محمد طهماسبی در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، در ارومیه بازداشت و سپس به اهواز منتقل شد. وی نهایتا پس از گذشت بیش از ۴۰ روز، بعد از اتمام مراحل بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز به زندان شیبان این شهرستان منتقل شده است.
حجت آل محمدی، ۴۰ ساله و پدر یک فرزند خردسال و ساکن شهرستان ایذه پیش از این نیز به واسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و محکومیت را داشته است. محمد طهماسبی نیز، ۳۳ ساله و اهل شهرستان ایذه است.
از صفحه آرش صادقی، فعال حقوق بشر
#حجت_آل_محمدی #محمد_طهماسبی
#زندان_شیبان #اهواز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔19🕊4❤3
Forwarded from گفتوشنود
روز جهانی پرهیز از خشونت یادآور آن است که هیچ تغییر پایداری با خشونت و نفرت شکل نمیگیرد. جامعه ایران که زیر فشار استبداد دینی و سرکوب سیاسی به یکی از عصبانیترین جوامع جهان بدل شده، بیش از هر زمان به زبان گفتوگو و درک متقابل نیاز دارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی با سیاستهای ایدئولوژیک و سرکوبگرانه راه هر گونه اصلاح مسالمتآمیز را بسته، تنها همبستگی میان نیروهای سیاسی، اجتماعی و مدنی میتواند چشماندازی تازه برای آینده بگشاید. این همبستگی تنها زمانی ممکن است که جریانهای گوناگون، با وجود اختلافها، اصل به رسمیت شناختن حقوق سیاسی یکدیگر و گفتوگو در فضای بیخشونت را بپذیرند.
راه رهایی از چرخه خشونت و انسداد، نه در حذف و نفی دیگری، بلکه در پذیرش تنوع دیدگاهها و باورهاست. هیچ نیرویی به تنهایی قادر به پایین آوردن دیوار استبداد ولایت فقیه نخواهد بود؛ بلکه تنها از طریق احترام متقابل، ساختن شبکههای همبستگی ملی و تمرکز بر خواست مشترک آزادی و کرامت انسانی میتوان راهی به آینده گشود. پرهیز از خشونت نه به معنای چشمپوشی از حقیقت و عدالت، بلکه به معنای یافتن شیوهای است که در آن تغییرات بزرگ با کمترین هزینه اجتماعی و بیشترین سرمایه همبستگی انسانی تحقق یابد.
#خشونت #گفتگو #استبداد #همبستگی #کنش_مدنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روز جهانی پرهیز از خشونت یادآور آن است که هیچ تغییر پایداری با خشونت و نفرت شکل نمیگیرد. جامعه ایران که زیر فشار استبداد دینی و سرکوب سیاسی به یکی از عصبانیترین جوامع جهان بدل شده، بیش از هر زمان به زبان گفتوگو و درک متقابل نیاز دارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی با سیاستهای ایدئولوژیک و سرکوبگرانه راه هر گونه اصلاح مسالمتآمیز را بسته، تنها همبستگی میان نیروهای سیاسی، اجتماعی و مدنی میتواند چشماندازی تازه برای آینده بگشاید. این همبستگی تنها زمانی ممکن است که جریانهای گوناگون، با وجود اختلافها، اصل به رسمیت شناختن حقوق سیاسی یکدیگر و گفتوگو در فضای بیخشونت را بپذیرند.
راه رهایی از چرخه خشونت و انسداد، نه در حذف و نفی دیگری، بلکه در پذیرش تنوع دیدگاهها و باورهاست. هیچ نیرویی به تنهایی قادر به پایین آوردن دیوار استبداد ولایت فقیه نخواهد بود؛ بلکه تنها از طریق احترام متقابل، ساختن شبکههای همبستگی ملی و تمرکز بر خواست مشترک آزادی و کرامت انسانی میتوان راهی به آینده گشود. پرهیز از خشونت نه به معنای چشمپوشی از حقیقت و عدالت، بلکه به معنای یافتن شیوهای است که در آن تغییرات بزرگ با کمترین هزینه اجتماعی و بیشترین سرمایه همبستگی انسانی تحقق یابد.
#خشونت #گفتگو #استبداد #همبستگی #کنش_مدنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍20❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند تن از زندانیان سیاسی کنونی و سابق و خانوادههای دادخواه، به مناسبت جشن مهرگان این ویدیو را منتشر کردند.
مهرگان خجسته باد
مهرگان، پژواک روشنایی در دل تاریخ است؛ جشنی برآمده از رنج جانکاه و پایداری نسلی که تاریکی را تاب آورده است. امروز، با همت و آگاهی فرزندانش، ایران شکوه و آزادی خویش را از نو خواهد داشت.
❤🤍💚
پاینده ایران
#نبرد_با_تاریکی
#زمان_اسماعیلی
#پیام_باستانی
#بهنام_اوحدی
#دانیال_سلیمانی
#بهفر_لالهزاری
#محمد_نیسانی
#اردشیر_علیجانی
#احسان_قدیری
#حسن_قرآن_نویس
#رضا_قارلقی
#حمید_بیات
#کوروش_جلیل
#فیضاله_آذرنوش
#آمنه_شهبازی_فرد
#علیرضا_انجوی
#عرفان_ساریخانی_دشتی
#پدرام_آذرنوش
#شهریار_درهمی
#جشن_مهرگان
@Tavaana_TavaanaTech
مهرگان خجسته باد
مهرگان، پژواک روشنایی در دل تاریخ است؛ جشنی برآمده از رنج جانکاه و پایداری نسلی که تاریکی را تاب آورده است. امروز، با همت و آگاهی فرزندانش، ایران شکوه و آزادی خویش را از نو خواهد داشت.
❤🤍💚
پاینده ایران
#نبرد_با_تاریکی
#زمان_اسماعیلی
#پیام_باستانی
#بهنام_اوحدی
#دانیال_سلیمانی
#بهفر_لالهزاری
#محمد_نیسانی
#اردشیر_علیجانی
#احسان_قدیری
#حسن_قرآن_نویس
#رضا_قارلقی
#حمید_بیات
#کوروش_جلیل
#فیضاله_آذرنوش
#آمنه_شهبازی_فرد
#علیرضا_انجوی
#عرفان_ساریخانی_دشتی
#پدرام_آذرنوش
#شهریار_درهمی
#جشن_مهرگان
@Tavaana_TavaanaTech
❤30😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکم اعدام بچههای اکباتان بابت حکم قصاص نفس فعلا نقض شده است و پرونده به شعبه برای بررسی مجدد ارسال شده است.اما برای آزادی موقت چهار نفر از آنها نیاز به وثیقه است
دادگاه وثیقهای ۵۰ ملیارد تومانی تعیین کرده است. بله ۵۰ ملیارد تومان!
با نگاهی به سایتهای خرید و فروش خانه در ایران متوجه میشویم که قیمت خانه در منطقه اکباتان از ده میلیارد شروع میشود و تا ۳۰ میلیارد میرسد. حتی اگر به فرض مثال بچههای اکباتان هر کدام صاحب یک خانه باشند هم نمیتوانند این وثیقه را آماده کنند و برای آزادی موقت در اختیار بی دادگاه جمهوری اسلامی قرار دهند.
دادگاه از این ترفند برای آزاد نشدن آنها استفاده کرده است. مبلغی را تعیین کرده که توان پرداخت نداشته باشند!
لازم به یادآوری است که خطر صدور مجدد حکم اعدام برای این عزیزان وجود دارد، ضمن آنکه چهار نفر از بچههای اکباتان اتهام محاربه به آنها منتسب شده که مجازات حدی آن هم اعدام است.
ویدیو از هامره مرادی
#نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #بچه_های_اکباتان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دادگاه وثیقهای ۵۰ ملیارد تومانی تعیین کرده است. بله ۵۰ ملیارد تومان!
با نگاهی به سایتهای خرید و فروش خانه در ایران متوجه میشویم که قیمت خانه در منطقه اکباتان از ده میلیارد شروع میشود و تا ۳۰ میلیارد میرسد. حتی اگر به فرض مثال بچههای اکباتان هر کدام صاحب یک خانه باشند هم نمیتوانند این وثیقه را آماده کنند و برای آزادی موقت در اختیار بی دادگاه جمهوری اسلامی قرار دهند.
دادگاه از این ترفند برای آزاد نشدن آنها استفاده کرده است. مبلغی را تعیین کرده که توان پرداخت نداشته باشند!
لازم به یادآوری است که خطر صدور مجدد حکم اعدام برای این عزیزان وجود دارد، ضمن آنکه چهار نفر از بچههای اکباتان اتهام محاربه به آنها منتسب شده که مجازات حدی آن هم اعدام است.
ویدیو از هامره مرادی
#نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #بچه_های_اکباتان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔31🕊10❤1👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام مهران بصیر توانا زادروزش را بر سر مزارش گرامی داشتند. گریههای مادر مهران، قلب هر انسانی را میلرزاند...
خواهر مهران، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«سومین تولدی که کنارمون نیستی جان و دل خواهر
امسال با سالهای قبل خیلی فرق داشت خیلی غریبانه بود چون بابا کنارمون نبود
اومد کنار تو و آروم گرفت🖤
چه سود از آن همه جشن تولد،
آن همه شمع!
یکی از آن همه امشب سر مزار تو نیست
#مهران_توانا
۱۴۰۴/۷/۱۰»
مهران بصیر توانا، جوان ۲۹ساله اهل فومن – ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش انقلابی در صومعهسرا – با اصابت گلوله مستقیم ماموران کشته شد. ماموران زمانی که او داشت به خانمی که تیر ساچمهای خوده بود کمک میکرد، به قفسه سنهاش شلیک کردند و او را کشتند. (تیر از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج شده بود)
مهران، جوانی بود که مانند صدها شهروند دیگر، جمهوری اسلامی، در حالی زندگی را از آنها گرفت که سرشار از شور زندگی و آرزو بودند. آنها که تنها خواهان عدالت و داشتن یک زندگی عادی و آرام بودند.
در ویدیویی درباره مهران ساختیم، بیشتر با او آشنا شوید:
https://tavaana.org/mehrantavana/
#مهران_بصیر_توانا #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خواهر مهران، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«سومین تولدی که کنارمون نیستی جان و دل خواهر
امسال با سالهای قبل خیلی فرق داشت خیلی غریبانه بود چون بابا کنارمون نبود
اومد کنار تو و آروم گرفت🖤
چه سود از آن همه جشن تولد،
آن همه شمع!
یکی از آن همه امشب سر مزار تو نیست
#مهران_توانا
۱۴۰۴/۷/۱۰»
مهران بصیر توانا، جوان ۲۹ساله اهل فومن – ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش انقلابی در صومعهسرا – با اصابت گلوله مستقیم ماموران کشته شد. ماموران زمانی که او داشت به خانمی که تیر ساچمهای خوده بود کمک میکرد، به قفسه سنهاش شلیک کردند و او را کشتند. (تیر از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج شده بود)
مهران، جوانی بود که مانند صدها شهروند دیگر، جمهوری اسلامی، در حالی زندگی را از آنها گرفت که سرشار از شور زندگی و آرزو بودند. آنها که تنها خواهان عدالت و داشتن یک زندگی عادی و آرام بودند.
در ویدیویی درباره مهران ساختیم، بیشتر با او آشنا شوید:
https://tavaana.org/mehrantavana/
#مهران_بصیر_توانا #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33❤2
گزارش رسانههای حقوق بشری، یک زندانی محبوس در زندان مرکزی ایرانشهر به نام یوسف محمودزهی در نتیجه بیماری کلیوی و نبود رسیدگی پزشکی مناسب و انتقال به موقع به مراکز درمانی، جان خود را از دست داد.
این شهروند چهارشنبه ٩ مهر برای انجام دیالیز به بیمارستان ایرانشهر منتقل شد، اما در همانجا جان خود را از دست داد.
او اهل روستای پیگل از توابع شهرستان خاش بود و به مدت هشت سال با اتهامات مرتبط با مواد مخدر در زندان ایرانشهر بود.
یوسف محمودزهی در طول مدت حبس به بیماریهای کلیوی مبتلا شده بود، اما مسئولان زندان از دسترسی او به خدمات پزشکی و اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان جلوگیری میکردند که این وضع موجب از کار افتادن کامل کلیههایش شد.
مسئولیت سلامت زندانیان، بر عهده سازمان زندانها است. متاسفانه زندانیان در ایران از خدمات درمانی مناسب برخوردار نیستند. شرایط نگهداری در زندانها، نبود آب آشامیدنی بهداشتی، فضای آلوده و غذای نامناسب و ... شرایط را برای زندانیان سخت میکند.
فارغ از هر اتهامی، برخورداری از خدمات پزشکی از حقوق اولیه زندانیان است.
#یوسف_محمودزهی #ایرانشهر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این شهروند چهارشنبه ٩ مهر برای انجام دیالیز به بیمارستان ایرانشهر منتقل شد، اما در همانجا جان خود را از دست داد.
او اهل روستای پیگل از توابع شهرستان خاش بود و به مدت هشت سال با اتهامات مرتبط با مواد مخدر در زندان ایرانشهر بود.
یوسف محمودزهی در طول مدت حبس به بیماریهای کلیوی مبتلا شده بود، اما مسئولان زندان از دسترسی او به خدمات پزشکی و اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان جلوگیری میکردند که این وضع موجب از کار افتادن کامل کلیههایش شد.
مسئولیت سلامت زندانیان، بر عهده سازمان زندانها است. متاسفانه زندانیان در ایران از خدمات درمانی مناسب برخوردار نیستند. شرایط نگهداری در زندانها، نبود آب آشامیدنی بهداشتی، فضای آلوده و غذای نامناسب و ... شرایط را برای زندانیان سخت میکند.
فارغ از هر اتهامی، برخورداری از خدمات پزشکی از حقوق اولیه زندانیان است.
#یوسف_محمودزهی #ایرانشهر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28🕊2❤1
جان ابوالحسن منتظر، زندانی سیاسی ۶۶ ساله، در خطر است
ریما شیرمحمدی در خصوص شرایط او نوشت:
«چند روز پیش، ابوالحسن منتظر دچار تب و لرز شدید و مداوم شد. پس از مراجعه به بهداری زندان، آزمایش اورژانسی نشان داد که پلاکت خون او به سطح خطرناک ۳۸ هزار واحد رسیده است (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار).
بهدلیل وخامت وضعیت، وی به بیمارستان امام علی کرج اعزام شد.
علیرغم فوریت پزشکی، به دلیل اعلام «نبود تخت»، وی بهمدت ۲۴ ساعت روی صندلی و با دستبند نگه داشته میشود. در این مدت هیچ پزشکی او را معاینه نمیکند و غذایی هم به وی داده نمیشود. بالاخره پس از ۲۴ ساعت، منتظر بستری میشود.
آزمایشهای جدید نشان داد که پلاکت خون باز هم کاهش یافته است. پزشک دستور تزریق ۱۰ واحد پلاکت را صادر کرد، اما بیمارستان به دلیل کمبود ذخیره خون، بهمدت سه روز از تزریق خودداری نمود. در این فاصله، حال جسمی او بهشدت وخیم شد:
- خونریزی شدید بینی بهمدت شش ساعت که راه تنفس او را مسدود کرده بود.
- خونریزی زیرجلدی در دستها و دفع خون از مقعد با منشأ نامعلوم.
- از دست دادن هوشیاری و توهمهای شدید.
پس از پنج روز، فقط ۵ واحد پلاکت به او تزریق شد و عدد پلاکت به ۱۰۴ هزار رسید؛ همچنان پایینتر از حد نرمال (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار). پزشک دو آمپول حیاتی برای افزایش پلاکت تجویز کرد، اما زندان از تأمین دارو امتناع کرد. بیمارستان نیز مسئولیت را نپذیرفت و درمان بهصورت نیمهکاره رها شد.
در این شرایط و علیرغم توافق اولیه بر عدم استفاده از پابند، در دو روز اول بستری، پابند بر پای او بسته شد. پزشک آزمایشهای تخصصی خارج از بیمارستان را ضروری دانست، ولی زندان از صدور مجوز جلوگیری کرد، حتی زمانی که اعلام کرد که خود او هزینه های درمانی را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس مستندات موجود، رفتار نهادهای مسئول با آقای ابوالحسن منتظر، مصداق روشن بیتوجهی به حق حیات و سلامت، و رفتار غیرانسانی است. تأخیر عامدانه در درمان، استفاده غیرضروری از پابند، و عدم تأمین دارو و خدمات پزشکی، همه در راستای محرومسازی سیستماتیک از حقوق اولیه انسانها ارزیابی میشود.»
آقای منتظر به بیماریهای قلبی، ریوی، کلیه، مجاری ادراری و آرتروز مبتلاست به رسیدگی تخصصی پزشکی نیاز دارد.
او یک بار عمل سنگین جراحی قلب باز انجام داده است.
لازم به ذکر است، آقای منتظر ۶۶ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام است.
او پیشتر در سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و چندی بعد آزاد شد. در نهایت توسط دادگاه انقلاب تهران به پنج سال حبس محکوم شد. آقای منتظر در سال ۹۹ جهت تحمل حبس به زندان منتقل شد و در فروردین ماه سال ۱۴۰۲ پس از تحمل ۳ سال حبس به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
او مجددا در دی ماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و در آذر ماه ۱۴۰۳ توسط قاضی ایمان افشاری به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
ابوالحسن منتظر، ۶۶ ساله و از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و سه سال و شش ماه زندانی بود.
#ابوالحسن_منتظر #حق_درمان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ریما شیرمحمدی در خصوص شرایط او نوشت:
«چند روز پیش، ابوالحسن منتظر دچار تب و لرز شدید و مداوم شد. پس از مراجعه به بهداری زندان، آزمایش اورژانسی نشان داد که پلاکت خون او به سطح خطرناک ۳۸ هزار واحد رسیده است (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار).
بهدلیل وخامت وضعیت، وی به بیمارستان امام علی کرج اعزام شد.
علیرغم فوریت پزشکی، به دلیل اعلام «نبود تخت»، وی بهمدت ۲۴ ساعت روی صندلی و با دستبند نگه داشته میشود. در این مدت هیچ پزشکی او را معاینه نمیکند و غذایی هم به وی داده نمیشود. بالاخره پس از ۲۴ ساعت، منتظر بستری میشود.
آزمایشهای جدید نشان داد که پلاکت خون باز هم کاهش یافته است. پزشک دستور تزریق ۱۰ واحد پلاکت را صادر کرد، اما بیمارستان به دلیل کمبود ذخیره خون، بهمدت سه روز از تزریق خودداری نمود. در این فاصله، حال جسمی او بهشدت وخیم شد:
- خونریزی شدید بینی بهمدت شش ساعت که راه تنفس او را مسدود کرده بود.
- خونریزی زیرجلدی در دستها و دفع خون از مقعد با منشأ نامعلوم.
- از دست دادن هوشیاری و توهمهای شدید.
پس از پنج روز، فقط ۵ واحد پلاکت به او تزریق شد و عدد پلاکت به ۱۰۴ هزار رسید؛ همچنان پایینتر از حد نرمال (حد نرمال بین ۱۵۰ تا ۴۵۰ هزار). پزشک دو آمپول حیاتی برای افزایش پلاکت تجویز کرد، اما زندان از تأمین دارو امتناع کرد. بیمارستان نیز مسئولیت را نپذیرفت و درمان بهصورت نیمهکاره رها شد.
در این شرایط و علیرغم توافق اولیه بر عدم استفاده از پابند، در دو روز اول بستری، پابند بر پای او بسته شد. پزشک آزمایشهای تخصصی خارج از بیمارستان را ضروری دانست، ولی زندان از صدور مجوز جلوگیری کرد، حتی زمانی که اعلام کرد که خود او هزینه های درمانی را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس مستندات موجود، رفتار نهادهای مسئول با آقای ابوالحسن منتظر، مصداق روشن بیتوجهی به حق حیات و سلامت، و رفتار غیرانسانی است. تأخیر عامدانه در درمان، استفاده غیرضروری از پابند، و عدم تأمین دارو و خدمات پزشکی، همه در راستای محرومسازی سیستماتیک از حقوق اولیه انسانها ارزیابی میشود.»
آقای منتظر به بیماریهای قلبی، ریوی، کلیه، مجاری ادراری و آرتروز مبتلاست به رسیدگی تخصصی پزشکی نیاز دارد.
او یک بار عمل سنگین جراحی قلب باز انجام داده است.
لازم به ذکر است، آقای منتظر ۶۶ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام است.
او پیشتر در سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و چندی بعد آزاد شد. در نهایت توسط دادگاه انقلاب تهران به پنج سال حبس محکوم شد. آقای منتظر در سال ۹۹ جهت تحمل حبس به زندان منتقل شد و در فروردین ماه سال ۱۴۰۲ پس از تحمل ۳ سال حبس به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
او مجددا در دی ماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و در آذر ماه ۱۴۰۳ توسط قاضی ایمان افشاری به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
ابوالحسن منتظر، ۶۶ ساله و از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و سه سال و شش ماه زندانی بود.
#ابوالحسن_منتظر #حق_درمان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤15💔14🕊3
اخراج استاد هنرهای زیبا بهخاطر دفاع از دانشجویان؛ روایت ناصر مقدم کوهی
ناصر مقدم کوهی، استاد پیشین دانشگاه تهران، در یادداشتی در اینستاگرام خود از اخراجش به دلیل اعتراض به دستگیری دانشجویان در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» نوشت و تاکید کرد که اگر دوباره به سه سال پیش بازمیگشت، باز هم در دفاع از دانشجویان سکوت نمیکرد.
متن کامل نوشته این استاد اخراجی به شرح زیر است:
«در این سالها که از دانشگاه کنار گذاشته شدهام، بسیار تردید داشتم که دربارهاش در فضای مجازی سخن بگویم؛ بیشتر به این دلیل که نمیخواستم مخاطبانم را که از سرِ سرگرمی صفحه بنده را دنبال میکنند، درگیر مسئلههای شخصی خودم بکنم.
بارها از من پرسیده شده که آیا اگر به سه سال پیش بازمیگشتی، باز هم به دستگیری دانشجویان اعتراض میکردی؟ و بنده پاسخ میدهم: «بله... بیشک!» چگونه میتوانستم خاموش باشم، در حالیکه مأموران، برای دستگیری دانشجویان، به داخل کلاس هجوم میآوردند، بیآنکه احترام استاد و دانشگاه را نگه دارند؟ من از حرمت دانش و دانشگاه دفاع کردم و همان دانشگاه نامه اخراج بنده را مهر زد.
پس از برآمدن رئیسجمهور جدید، حراست دانشگاه پیشنهاد داد که تعهدنامهای را امضا کرده و به دانشگاه برگردم؛ اما گویا دیگر خود دانشکده تمایلی به همکاری با بنده نداشت و درسهای من را به دو تن از کارمندان دانشکده سپرده بودند! تلخ و گزنده بود برایم زمانی که یکی از همین دو تن، با بنده تماس گرفت که: «فلانی، میتوانی برای من کلاس خصوصی بگذاری برای فلان درس که به من محول شده است؟!» و من طبیعتاً امتناع کردم.
اکنون و با شتاب گرفتن تحولات، رئیس حراستی که حکم اخراج را صادر کرد و ایضاً رئیس پیشین دانشگاه، از کار برکنار شدهاند و رئیس دانشکده، از سرِ اینکه این گناه به نام او نوشته نشود، وجود چنین نامهای را تکذیب میکند.
بنده دیگر تمایلی ندارم که نه به دانشگاه تهران و نه به هیچ محیط آموزشی در این کشور برگردم؛ نه به این دلیل که کشورم را دوست ندارم ـ که زندگیم را وقف فرهنگ، هنر و ادبیات این کشور کردهام ـ بلکه به این دلیل مهم که دیگر دلم با این جماعت خناس نیست.
اما باور دارم که هر جای دنیا باشم، باز هم موضوع کارم درباره ایران خواهد بود.»
#دانشگاه_تهران #دانشکده_هنرهای_زیبا #دانشکدگان_هنرهای_زیبا #زن_زندگی_آزادی #دانشگاه_در_زنجیر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر مقدم کوهی، استاد پیشین دانشگاه تهران، در یادداشتی در اینستاگرام خود از اخراجش به دلیل اعتراض به دستگیری دانشجویان در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» نوشت و تاکید کرد که اگر دوباره به سه سال پیش بازمیگشت، باز هم در دفاع از دانشجویان سکوت نمیکرد.
متن کامل نوشته این استاد اخراجی به شرح زیر است:
«در این سالها که از دانشگاه کنار گذاشته شدهام، بسیار تردید داشتم که دربارهاش در فضای مجازی سخن بگویم؛ بیشتر به این دلیل که نمیخواستم مخاطبانم را که از سرِ سرگرمی صفحه بنده را دنبال میکنند، درگیر مسئلههای شخصی خودم بکنم.
بارها از من پرسیده شده که آیا اگر به سه سال پیش بازمیگشتی، باز هم به دستگیری دانشجویان اعتراض میکردی؟ و بنده پاسخ میدهم: «بله... بیشک!» چگونه میتوانستم خاموش باشم، در حالیکه مأموران، برای دستگیری دانشجویان، به داخل کلاس هجوم میآوردند، بیآنکه احترام استاد و دانشگاه را نگه دارند؟ من از حرمت دانش و دانشگاه دفاع کردم و همان دانشگاه نامه اخراج بنده را مهر زد.
پس از برآمدن رئیسجمهور جدید، حراست دانشگاه پیشنهاد داد که تعهدنامهای را امضا کرده و به دانشگاه برگردم؛ اما گویا دیگر خود دانشکده تمایلی به همکاری با بنده نداشت و درسهای من را به دو تن از کارمندان دانشکده سپرده بودند! تلخ و گزنده بود برایم زمانی که یکی از همین دو تن، با بنده تماس گرفت که: «فلانی، میتوانی برای من کلاس خصوصی بگذاری برای فلان درس که به من محول شده است؟!» و من طبیعتاً امتناع کردم.
اکنون و با شتاب گرفتن تحولات، رئیس حراستی که حکم اخراج را صادر کرد و ایضاً رئیس پیشین دانشگاه، از کار برکنار شدهاند و رئیس دانشکده، از سرِ اینکه این گناه به نام او نوشته نشود، وجود چنین نامهای را تکذیب میکند.
بنده دیگر تمایلی ندارم که نه به دانشگاه تهران و نه به هیچ محیط آموزشی در این کشور برگردم؛ نه به این دلیل که کشورم را دوست ندارم ـ که زندگیم را وقف فرهنگ، هنر و ادبیات این کشور کردهام ـ بلکه به این دلیل مهم که دیگر دلم با این جماعت خناس نیست.
اما باور دارم که هر جای دنیا باشم، باز هم موضوع کارم درباره ایران خواهد بود.»
#دانشگاه_تهران #دانشکده_هنرهای_زیبا #دانشکدگان_هنرهای_زیبا #زن_زندگی_آزادی #دانشگاه_در_زنجیر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33❤6👍4
Forwarded from گفتوشنود
یکی از اصطلاحات کلیدی که در پادکست «دیگرینامه» در وبسایت «گفتوشنود» به آن پرداخته شد، اصطلاح «مسلمانبازی» بود که ساخته و پرداختهی صادق هدایت است.
اما صادق هدایت از آن چه منظور داشت؟
در شمارهی سیام پادکست دیگرینامه چنین آمده است: «ما این اصطلاح را که در زبان فارسی به همین شکل، ساخته صادق هدایت است، درست در معنای "اسلامگرایی" گرفتیم که اصطلاحی نسبتا جدید است. نویسنده روشنفکر ایرانی که در دهه بیست در ایران شاهد میل سیاستمداران و شخصیتهای فرهنگی در استفاده از احساسات دینی مردم بود، این اصطلاح را از باب انتقاد و نکوهش مطرح کرد.
اصطلاح "مسلمانبازی" در نامههای هدایت به رفیقش، شهیدنورایی پیدا میشود. هدایت در نامههایش که غالبا حاوی توصیف شرایط ایران آن دوره است، از ممنوعیت خوردن و نوشیدن در ماه رمضان، از تلاش برای وارد کردن مفاد درسی اسلامی در دانشگاهها و از تظاهر برخی شخصیتهای فرهنگی به تقید به اسلام، بهعنوان "مسلمانبازی" تعبیر میکند».
برای شنیدن پادکست دیگرینامه به اینجا بروید:
https://dialog.tavaana.org/category/video/podcast/
#گفتگو_توانا #مسلمان_بازی #اسلام_گرایی #صادق_هدایت
@Dialogue1402
اما صادق هدایت از آن چه منظور داشت؟
در شمارهی سیام پادکست دیگرینامه چنین آمده است: «ما این اصطلاح را که در زبان فارسی به همین شکل، ساخته صادق هدایت است، درست در معنای "اسلامگرایی" گرفتیم که اصطلاحی نسبتا جدید است. نویسنده روشنفکر ایرانی که در دهه بیست در ایران شاهد میل سیاستمداران و شخصیتهای فرهنگی در استفاده از احساسات دینی مردم بود، این اصطلاح را از باب انتقاد و نکوهش مطرح کرد.
اصطلاح "مسلمانبازی" در نامههای هدایت به رفیقش، شهیدنورایی پیدا میشود. هدایت در نامههایش که غالبا حاوی توصیف شرایط ایران آن دوره است، از ممنوعیت خوردن و نوشیدن در ماه رمضان، از تلاش برای وارد کردن مفاد درسی اسلامی در دانشگاهها و از تظاهر برخی شخصیتهای فرهنگی به تقید به اسلام، بهعنوان "مسلمانبازی" تعبیر میکند».
برای شنیدن پادکست دیگرینامه به اینجا بروید:
https://dialog.tavaana.org/category/video/podcast/
#گفتگو_توانا #مسلمان_بازی #اسلام_گرایی #صادق_هدایت
@Dialogue1402
💔12👍6❤1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فریبا کمالآبادی، شهروند بهائی، چهارده سال است که زندانی است، نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«برای فریبا، در چهاردهمین فصل اسارتش در قتلگاه قرچک»
میخواهم درباره زنی بنویسم که بیش از چهارده سال از عمرش را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده، و هیچ گناهی جز بهائی بودن ندارد. قلم در دستم به سختی مینویسد، چرا که واژهها برای توصیف این ستم و رنج کافی و گویا نیستند.
یاد روزی میافتم که فریبا را در راهروی بدنام دویست و نه اوین دیدم. هر دوی ما چشمبند داشتیم و با دمپاییهای سرمهای پلاستیکی قدمهای محتاطانه برمیداشتیم. زندانبان مرا به دستشویی میبرد که فریبا از حیاط وارد راهروی اول شد. نگاهی سریع از زیر چشمبند انداختم؛ موهایش سفید شده و بالای سرش بسته بود. دلم لرزید—این فریباست. پیشتر او را در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر دیده بودم، زمانی که عضو جمع یاران ایران بود و برای مسائل مربوط به جامعه بهائی به دفتر مراجعه میکرد.
فریبا و مهوش دو سال و نیم را در همان راهروی تاریک و نمور دویست و نه، در سلولهای انفرادی گذراندند و سپس برای گذراندن ده سال حبس، به بند عمومی اوین، زندان قرچک و سایر زندانها منتقل شدند.
یاد روزی میافتم که عروسی ترانه، دختر کوچک فریبا بود. حتی برای چند دقیقه هم اجازه ندادند فریبا با دستبند و پابند در مراسم عقد و عروسی دخترش شرکت کند. یاد روزی دیگر میافتم؛ روز آزادیش. روزی که پس از تحمل ده سال حبس، او را در اتاق دو محکم در آغوش کشیدم و در گوشش گفتم: «آزادیت مبارک، فریبا جان.»
فریبا دوباره بازداشت شد. دوباره به سلولهای انفرادی دویست و نه بازگشت و سپس از آنجا به بند عمومی اوین منتقل شد. روزی که وارد بند شد، ناباورانه از طبقه دوم به طبقه اول و راهروی بند رفتم. فریبا همچنان آرام، با لبخندی بر لب، بهسوی درِ ورودی بند زنان اوین میآمد و پس از او مهوش هم وارد شد. میدانستم رهبران جامعه بهائی در ایران پس از تحمل ده سال حبس آزاد شده و دیگر هیچ فعالیتی نداشتند. یقین داشتم بار دیگر بیدلیل و بیمدرک بازداشت شدهاند. با این حال، باز هم به ده سال زندان محکوم شدند.
برای فریبا نوشتن آسان نیست چرا که از رنج بی پایان هموطنان بهائی مان نوشتن سخت است. فریبا در زندان قرچک است. قرچک قتلگاه زنان زندانی است. بیایید برای بسته شدن این زندان همه باهم هم صدا شویم.
نرگس محمدی
۱۱ مهر ۱۴۰۴
تهران - ایران
مرتبط:
من ترانه، یک مادر زندانی دارم
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi/
فریبا کمالآبادی؛ بیست سال زندان برای بهاییبودن
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
نامههایی از زندان: عاشقانههای زندان
https://tavaana.org/letters_prison2/
#فریبا_کمال_آبادی #بهائی #داستان_ما_یکیست #نرگس_محمدی
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای فریبا، در چهاردهمین فصل اسارتش در قتلگاه قرچک»
میخواهم درباره زنی بنویسم که بیش از چهارده سال از عمرش را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده، و هیچ گناهی جز بهائی بودن ندارد. قلم در دستم به سختی مینویسد، چرا که واژهها برای توصیف این ستم و رنج کافی و گویا نیستند.
یاد روزی میافتم که فریبا را در راهروی بدنام دویست و نه اوین دیدم. هر دوی ما چشمبند داشتیم و با دمپاییهای سرمهای پلاستیکی قدمهای محتاطانه برمیداشتیم. زندانبان مرا به دستشویی میبرد که فریبا از حیاط وارد راهروی اول شد. نگاهی سریع از زیر چشمبند انداختم؛ موهایش سفید شده و بالای سرش بسته بود. دلم لرزید—این فریباست. پیشتر او را در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر دیده بودم، زمانی که عضو جمع یاران ایران بود و برای مسائل مربوط به جامعه بهائی به دفتر مراجعه میکرد.
فریبا و مهوش دو سال و نیم را در همان راهروی تاریک و نمور دویست و نه، در سلولهای انفرادی گذراندند و سپس برای گذراندن ده سال حبس، به بند عمومی اوین، زندان قرچک و سایر زندانها منتقل شدند.
یاد روزی میافتم که عروسی ترانه، دختر کوچک فریبا بود. حتی برای چند دقیقه هم اجازه ندادند فریبا با دستبند و پابند در مراسم عقد و عروسی دخترش شرکت کند. یاد روزی دیگر میافتم؛ روز آزادیش. روزی که پس از تحمل ده سال حبس، او را در اتاق دو محکم در آغوش کشیدم و در گوشش گفتم: «آزادیت مبارک، فریبا جان.»
فریبا دوباره بازداشت شد. دوباره به سلولهای انفرادی دویست و نه بازگشت و سپس از آنجا به بند عمومی اوین منتقل شد. روزی که وارد بند شد، ناباورانه از طبقه دوم به طبقه اول و راهروی بند رفتم. فریبا همچنان آرام، با لبخندی بر لب، بهسوی درِ ورودی بند زنان اوین میآمد و پس از او مهوش هم وارد شد. میدانستم رهبران جامعه بهائی در ایران پس از تحمل ده سال حبس آزاد شده و دیگر هیچ فعالیتی نداشتند. یقین داشتم بار دیگر بیدلیل و بیمدرک بازداشت شدهاند. با این حال، باز هم به ده سال زندان محکوم شدند.
برای فریبا نوشتن آسان نیست چرا که از رنج بی پایان هموطنان بهائی مان نوشتن سخت است. فریبا در زندان قرچک است. قرچک قتلگاه زنان زندانی است. بیایید برای بسته شدن این زندان همه باهم هم صدا شویم.
نرگس محمدی
۱۱ مهر ۱۴۰۴
تهران - ایران
مرتبط:
من ترانه، یک مادر زندانی دارم
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi/
فریبا کمالآبادی؛ بیست سال زندان برای بهاییبودن
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
نامههایی از زندان: عاشقانههای زندان
https://tavaana.org/letters_prison2/
#فریبا_کمال_آبادی #بهائی #داستان_ما_یکیست #نرگس_محمدی
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤18💔9🕊2👍1
سیامک امینی از زندان اوین:
«برای عفو التماس نمیکنم، تا پای جان مقابل ستم میمانم»
سیامک امینی، زندانی سیاسی در نامهای از زندان اوین، با اشاره به استثنا شدن از عفو با وجود آنکه به علت بیماری مشمول بخشنامه عفو میشد، اعلام کرده است که هرگز برای عفو خویش التماس نخواهد کرد و با وجود بیماری و محرومیت از درمان، تا آخرین روز حکم ناعادلانهاش در مسیر مقاومت و مبارزه برای «زن، زندگی، آزادی» خواهد ایستاد.
متن این نامه به شرح زیر است:
هر چیزی که به التماس آلوده باشد نمیخواهم هر چه باشد حتی زندگی!
درود بر مردم شریف ایران؛
اینجانب سیامک امینی، زندانی سیاسی دههٔ ۶۰، از زندان اوین برایتان مینویسم.
در کشوری که بهگفتهٔ آمارهای داخلی، ۴۰ درصد جمعیت در خط فقر مطلقاند؛ ۵ میلیون نفر حتی از خرید غذا محروماند؛ ۴۳ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا میمیرند؛ هر روز از نقشهٔ محیطزیست، دریاچهها و جنگلها حذف میشود؛ و ۲–۳ میلیون کودک در آستانهٔ سال تحصیلی از مدرسه جا میمانند؛ در دیوار بیمارستانهای دولتی آگهیهای فروش اعضای بدن دیده میشود؛ خودروهای فرسوده و جادهها جان هموطنانم را میگیرند؛ دزدیها، اختلاسهای میلیاردی، رانت و فساد در جامعه بیداد میکند؛ و مردم از بیبرقی، بیآبی و نبود گاز رنج میبرند.
هر کس صدای مخالف باشد و برای آزادی و برابری شعار دهد، راهی زندان، اعدام یا شکنجه میشود. دوستانم را با دستهای بسته اعدام میکنند و زنان کشورم را بیگناه به جوخههای اعدام نزدیک میکنند (وریـشه مرادی، پخشان عزیزی و شریفه محمدی). دوستان و رفقای من را بهصورت دستهجمعی اعدام کردند و به خاورانها روانه کردند و فرزندان، پدران، مادران، خواهران و برادرانشان را هنوز، بعد از گذشتِ سی سال، در داغ از دست دادنشان گذاشتهاند.
من هرگز برای عفو خویش نامهای نخواهم نوشت و التماس نخواهم کرد؛ و افتخار میکنم که در فهرست استثنای عفو هستم.
زمانی که ضحاکِ زمانه تمام ایران را به زندانی تبدیل کرده است، آزادیِ من از این زندان برایم اهمیتی ندارد. با اینکه بیمار هستم و بند ۱۰ بخشنامهٔ عفو بیماریهای صعبالعلاج را شامل حال من میکند، اما با افتخار تا آخرین روزِ حکمِ ناعادلانهام خواهم ماند و برای آزادی میجنگم — به یاد مهساها، زنان و مردان سرزمینم.
مرا از درمان منع کردند، اما وقتی مردم کشورم در صف بیمارستانها تلف میشوند، من نیز مانند آنها خواهم جنگید. مرا از ملاقات حضوری با خانوادهام منع میکنند، اما به یاد تمام هموطنانی که بهاجبار پناهنده شدهاند و سالها در فراغ و دوری خانوادههایشان زیستهاند، تحمل خواهم کرد. من نیز قطرهٔ کوچکی از مقاومت خواهم بود و در برابر جباران سر فرونخواهم آورد؛ مقاومتِ ما مهر و امضای نابودیِ ستمگر است.
به نام: زن—زندگی—آزادی.
درود بر مردم قهرمان ایران و به امید آزادی ایران و همهٔ مردمش.
سیامک امینی
زندانی سیاسی اوین
#سیامک_امینی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای عفو التماس نمیکنم، تا پای جان مقابل ستم میمانم»
سیامک امینی، زندانی سیاسی در نامهای از زندان اوین، با اشاره به استثنا شدن از عفو با وجود آنکه به علت بیماری مشمول بخشنامه عفو میشد، اعلام کرده است که هرگز برای عفو خویش التماس نخواهد کرد و با وجود بیماری و محرومیت از درمان، تا آخرین روز حکم ناعادلانهاش در مسیر مقاومت و مبارزه برای «زن، زندگی، آزادی» خواهد ایستاد.
متن این نامه به شرح زیر است:
هر چیزی که به التماس آلوده باشد نمیخواهم هر چه باشد حتی زندگی!
درود بر مردم شریف ایران؛
اینجانب سیامک امینی، زندانی سیاسی دههٔ ۶۰، از زندان اوین برایتان مینویسم.
در کشوری که بهگفتهٔ آمارهای داخلی، ۴۰ درصد جمعیت در خط فقر مطلقاند؛ ۵ میلیون نفر حتی از خرید غذا محروماند؛ ۴۳ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا میمیرند؛ هر روز از نقشهٔ محیطزیست، دریاچهها و جنگلها حذف میشود؛ و ۲–۳ میلیون کودک در آستانهٔ سال تحصیلی از مدرسه جا میمانند؛ در دیوار بیمارستانهای دولتی آگهیهای فروش اعضای بدن دیده میشود؛ خودروهای فرسوده و جادهها جان هموطنانم را میگیرند؛ دزدیها، اختلاسهای میلیاردی، رانت و فساد در جامعه بیداد میکند؛ و مردم از بیبرقی، بیآبی و نبود گاز رنج میبرند.
هر کس صدای مخالف باشد و برای آزادی و برابری شعار دهد، راهی زندان، اعدام یا شکنجه میشود. دوستانم را با دستهای بسته اعدام میکنند و زنان کشورم را بیگناه به جوخههای اعدام نزدیک میکنند (وریـشه مرادی، پخشان عزیزی و شریفه محمدی). دوستان و رفقای من را بهصورت دستهجمعی اعدام کردند و به خاورانها روانه کردند و فرزندان، پدران، مادران، خواهران و برادرانشان را هنوز، بعد از گذشتِ سی سال، در داغ از دست دادنشان گذاشتهاند.
من هرگز برای عفو خویش نامهای نخواهم نوشت و التماس نخواهم کرد؛ و افتخار میکنم که در فهرست استثنای عفو هستم.
زمانی که ضحاکِ زمانه تمام ایران را به زندانی تبدیل کرده است، آزادیِ من از این زندان برایم اهمیتی ندارد. با اینکه بیمار هستم و بند ۱۰ بخشنامهٔ عفو بیماریهای صعبالعلاج را شامل حال من میکند، اما با افتخار تا آخرین روزِ حکمِ ناعادلانهام خواهم ماند و برای آزادی میجنگم — به یاد مهساها، زنان و مردان سرزمینم.
مرا از درمان منع کردند، اما وقتی مردم کشورم در صف بیمارستانها تلف میشوند، من نیز مانند آنها خواهم جنگید. مرا از ملاقات حضوری با خانوادهام منع میکنند، اما به یاد تمام هموطنانی که بهاجبار پناهنده شدهاند و سالها در فراغ و دوری خانوادههایشان زیستهاند، تحمل خواهم کرد. من نیز قطرهٔ کوچکی از مقاومت خواهم بود و در برابر جباران سر فرونخواهم آورد؛ مقاومتِ ما مهر و امضای نابودیِ ستمگر است.
به نام: زن—زندگی—آزادی.
درود بر مردم قهرمان ایران و به امید آزادی ایران و همهٔ مردمش.
سیامک امینی
زندانی سیاسی اوین
#سیامک_امینی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤41💔11🕊8👌1
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با اعلام این نکات که غنیسازی را متوقف نخواهد کرد، اورانیومهای غنیشده را تحویل نخواهد داد و مذاکره با آمریکا را هم مضر میداند، رسما حکم فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ضربهزننده به اقتصاد ایران را صادر کرد.
همزمان نهادهای امنیتی و قوه قضاییه مشغول تهدید و پروندهسازی برای کسانی شدند که عواقب فعالشدن مکانیسم ماشه را هشدار میدادند. به عبارت دیگر علی خامنهای با سیاستهای هزینهساز و بیفایده چند دهه اخیر خود آشی نه چندان سالم و خوشخوراک پخته که ملت ایران بیچون و چرا ملزم به خوردن آن و تحمل عواقبش است.
این موضوع دستمایه مانا نیستانی برای کاریکاتور هفته دویچهوله فارسی بوده است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@mananey
@dw_farsi
@Tavaana_TavaanaTech
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با اعلام این نکات که غنیسازی را متوقف نخواهد کرد، اورانیومهای غنیشده را تحویل نخواهد داد و مذاکره با آمریکا را هم مضر میداند، رسما حکم فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ضربهزننده به اقتصاد ایران را صادر کرد.
همزمان نهادهای امنیتی و قوه قضاییه مشغول تهدید و پروندهسازی برای کسانی شدند که عواقب فعالشدن مکانیسم ماشه را هشدار میدادند. به عبارت دیگر علی خامنهای با سیاستهای هزینهساز و بیفایده چند دهه اخیر خود آشی نه چندان سالم و خوشخوراک پخته که ملت ایران بیچون و چرا ملزم به خوردن آن و تحمل عواقبش است.
این موضوع دستمایه مانا نیستانی برای کاریکاتور هفته دویچهوله فارسی بوده است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@mananey
@dw_farsi
@Tavaana_TavaanaTech
👍19❤1💯1
هوای خوزستان دوباره بحرانی است و شهرهای هویزه و سوسنگرد در شرایط «خطرناک» قرار دارند.
بنا بر اعلام سامانه پایش کیفی هوای کشور، در چندین شهر استان خوزستان وضعیت هوا خطرناک «قهوهای» است.
جمهوری اسلامی محیط زیست ایران را به نابودی کشانده است و برای نجات کشورمان هیچ اقدامی انجام نمیدهد. یکی از آثار تخریب محیطزیست آلودگی هوا ست.
اکولوژی کشور در حال نابود میشود، محیط زیست کشور و مزارع دارد نابود میشود، چاهها دارند خشک میشوند و
جمهوری اسلامی ثروت ایران را در راه تسلیح گروههای تروریستی صرف کرده و برای ایران جز خشکسالی و آلودگی هوا و خشکشدن باتلاقها و رودها و دریاچهها دستاوردی نداشته!
هر یک روز که از عمر جمهوری اسلامی بگذرد ایران و ایرانی آسیب بیشتری میبیند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
بنا بر اعلام سامانه پایش کیفی هوای کشور، در چندین شهر استان خوزستان وضعیت هوا خطرناک «قهوهای» است.
جمهوری اسلامی محیط زیست ایران را به نابودی کشانده است و برای نجات کشورمان هیچ اقدامی انجام نمیدهد. یکی از آثار تخریب محیطزیست آلودگی هوا ست.
اکولوژی کشور در حال نابود میشود، محیط زیست کشور و مزارع دارد نابود میشود، چاهها دارند خشک میشوند و
جمهوری اسلامی ثروت ایران را در راه تسلیح گروههای تروریستی صرف کرده و برای ایران جز خشکسالی و آلودگی هوا و خشکشدن باتلاقها و رودها و دریاچهها دستاوردی نداشته!
هر یک روز که از عمر جمهوری اسلامی بگذرد ایران و ایرانی آسیب بیشتری میبیند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
💔22🕊3❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر دادخواه عرشیا امامقلیزاده ضمن انتشار این ویدئو از مزار فرزندش نوشت:
«پنجشنبه است و دلم هزار کیلومتر آن طرف جا مانده، عرشیای من صدات هنوز در گوشمه مامان یه روز بهم افتخار میکنی.»
عرشیا معترض نوجوانی بود که پس از شکنجه و تهدید ماموران در دوران بازداشت، به زندگی خود پایان داد، او به مادرش گفته بود:
«آنقدر زدند که بگم اشتباه کردم، ولی من نگفتم. گفتم که کاری نکردم که بگم اشتباه کردم.»
عرشیا امامقلی زاده که به دلیل عمامهپرانی در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده بود، روز ۵ آذر ۱۴۰۱، تنها چند روز پس از آزادی از زندان تاب فشارهای روحی و روانی که در زندان متحمل شده بود را نیاورد و به زندگی خود پایان داد.
در مسیر سخت دادخواهی همراه خانوادهها باشیم
صفحه مادر دادخواه عرشیا امامقلیزاده در اینستاگرام
elnaz.abdalii
#عرشیا_امامقلی_زاده_علمداری #عرشیا_امامقلی_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجشنبه است و دلم هزار کیلومتر آن طرف جا مانده، عرشیای من صدات هنوز در گوشمه مامان یه روز بهم افتخار میکنی.»
عرشیا معترض نوجوانی بود که پس از شکنجه و تهدید ماموران در دوران بازداشت، به زندگی خود پایان داد، او به مادرش گفته بود:
«آنقدر زدند که بگم اشتباه کردم، ولی من نگفتم. گفتم که کاری نکردم که بگم اشتباه کردم.»
عرشیا امامقلی زاده که به دلیل عمامهپرانی در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده بود، روز ۵ آذر ۱۴۰۱، تنها چند روز پس از آزادی از زندان تاب فشارهای روحی و روانی که در زندان متحمل شده بود را نیاورد و به زندگی خود پایان داد.
در مسیر سخت دادخواهی همراه خانوادهها باشیم
صفحه مادر دادخواه عرشیا امامقلیزاده در اینستاگرام
elnaz.abdalii
#عرشیا_امامقلی_زاده_علمداری #عرشیا_امامقلی_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊17💔10
۳ اکتبر سال ۱۹۹۰، آلمان شرقی و آلمان غربی پس از ۴۵ سال، بار دیگر متحد شدند.
۳۵سال از آن روز میگذرد و روز اتحاد دو آلمان، برای آلمانیها اهمیت ویژهای دارد. این روز یادآور پیروزی دموکراسی بر دیکتاتوری است.
۴۵ سال جدایی دو آلمان وحدت دوباره این کشور را غیرممکن مینمود اما مردم در کنار حمایت کشورهای دموکراتیک دنیا توانستند به رویای این اتحاد جامه عمل بپوشانند.
جانافکندی، دو سال پس از ساخت دیوار برلین، گفته بود:
«آزادی، مشکلات بسیاری دارد و مردمسالاری بیعیب نیست، ولی ما هرگز خود را مجبور نیافتهایم تا دیواری بلند کنیم و مردم خود را به زور نگه داریم و از رفتن آنها جلوگیری کنیم.»
«سخنرانی جان اف کندی در برلین» را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، به رایگان دانلود کنید و بخوانید!
https://tavaana.org/john-f-kennedy/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آلمان
@Tavaana_TavaanaTech
۳۵سال از آن روز میگذرد و روز اتحاد دو آلمان، برای آلمانیها اهمیت ویژهای دارد. این روز یادآور پیروزی دموکراسی بر دیکتاتوری است.
۴۵ سال جدایی دو آلمان وحدت دوباره این کشور را غیرممکن مینمود اما مردم در کنار حمایت کشورهای دموکراتیک دنیا توانستند به رویای این اتحاد جامه عمل بپوشانند.
جانافکندی، دو سال پس از ساخت دیوار برلین، گفته بود:
«آزادی، مشکلات بسیاری دارد و مردمسالاری بیعیب نیست، ولی ما هرگز خود را مجبور نیافتهایم تا دیواری بلند کنیم و مردم خود را به زور نگه داریم و از رفتن آنها جلوگیری کنیم.»
«سخنرانی جان اف کندی در برلین» را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، به رایگان دانلود کنید و بخوانید!
https://tavaana.org/john-f-kennedy/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آلمان
@Tavaana_TavaanaTech
👍17💔6
Forwarded from گفتوشنود
رتبه ۱۴۷ ایران در شاخص دموکراسی ۲۰۲۵، آن هم در میان ۱۷۹ کشور، نه فقط یک عدد بلکه نمادی از بحران ساختاری در نظام سیاسی است. حاکمیت جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنهای، با ابزارهایی چون شورای نگهبان، هرگونه امکان رقابت آزاد و واقعی را از میان برده است. رد صلاحیت گستردهی نامزدها و نظارت استصوابی، انتخابات را از مفهوم بنیادین خود تهی کرده و آن را به یک نمایش فرمایشی بدل ساخته است. نتیجهی این روند، بیاعتمادی عمومی، شکاف میان جامعه و حکومت، و تثبیت یک الیگارشی مذهبی است که در ظاهر به رأی مردم تکیه میکند اما در عمل با سرکوب و حذف، بقای خود را تضمین میسازد.
در این ساختار اقتدارگرایانه، تبعیض جنسیتی برجستهترین نمود آپارتاید نهادی است. گزارش حقوق بشر سازمان ملل در ۲۰۲۵ با بهکارگیری اصطلاح “آپارتاید جنسیتی”، عمق بحران را عیان میکند: زن در قوانین ایران همچنان شهروندی درجهدو محسوب میشود. قوانین ارث و شهادت نابرابر، محدودیت در پوشش، تبعیض در اشتغال و حق طلاق، همه نشان میدهد که دولت دینی نهتنها مانع تحقق برابری جنسیتی است بلکه با سیاستهای رسمی، تبعیض را بازتولید میکند. این شکاف نهتنها کرامت زنان را پایمال کرده بلکه مانعی در برابر توسعهی اجتماعی و اقتصادی کل جامعه است.
از سوی دیگر، اقوام در ایران با محرومیتهای چندلایه مواجهاند. ساختار سیاسی متمرکز، از آموزش زبان مادری تا فرصتهای اقتصادی، اقلیتهای قومی چون کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها را در حاشیه نگاه داشته است. سیاستهای امنیتی و نگاه امنیتمحور به مطالبات قومی، فضایی ایجاد کرده که در آن خواست عدالت و برابری با برچسب جداییطلبی یا تهدید امنیت ملی سرکوب میشود. این تبعیض ساختاری، نهتنها تنوع فرهنگی کشور را تضعیف میکند، بلکه انسجام اجتماعی را نیز در معرض فروپاشی قرار داده است.
در نهایت، اقلیتهای مذهبی – از بهاییان و مسیحیان گرفته تا مسلمانان سنی – در چارچوب حکومت مذهبی ایران همواره با فشار و تبعیض مواجهاند. انحصار قدرت در دست یک قرائت شیعی-ولایی از دین، به معنای محرومیت دیگر باورمندان از حقوق برابر شهروندی است. از محرومیت بهاییان از تحصیل عالی تا محدودیت اهل سنت در ساخت مسجد در تهران، همگی نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمل به نظامی مبتنی بر شهروندی درجهبندیشده تبدیل شده است. این الگوی تبعیضآمیز، نهتنها ناقض اصول جهانی حقوق بشر است، بلکه شکافهای اجتماعی و مذهبی را تعمیق کرده و جامعه را بهطور سیستماتیک دوپاره ساخته است.
#حکومت_مذهبی #حقوق_بشر #اقلیت_دینی #اقتدارگرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رتبه ۱۴۷ ایران در شاخص دموکراسی ۲۰۲۵، آن هم در میان ۱۷۹ کشور، نه فقط یک عدد بلکه نمادی از بحران ساختاری در نظام سیاسی است. حاکمیت جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنهای، با ابزارهایی چون شورای نگهبان، هرگونه امکان رقابت آزاد و واقعی را از میان برده است. رد صلاحیت گستردهی نامزدها و نظارت استصوابی، انتخابات را از مفهوم بنیادین خود تهی کرده و آن را به یک نمایش فرمایشی بدل ساخته است. نتیجهی این روند، بیاعتمادی عمومی، شکاف میان جامعه و حکومت، و تثبیت یک الیگارشی مذهبی است که در ظاهر به رأی مردم تکیه میکند اما در عمل با سرکوب و حذف، بقای خود را تضمین میسازد.
در این ساختار اقتدارگرایانه، تبعیض جنسیتی برجستهترین نمود آپارتاید نهادی است. گزارش حقوق بشر سازمان ملل در ۲۰۲۵ با بهکارگیری اصطلاح “آپارتاید جنسیتی”، عمق بحران را عیان میکند: زن در قوانین ایران همچنان شهروندی درجهدو محسوب میشود. قوانین ارث و شهادت نابرابر، محدودیت در پوشش، تبعیض در اشتغال و حق طلاق، همه نشان میدهد که دولت دینی نهتنها مانع تحقق برابری جنسیتی است بلکه با سیاستهای رسمی، تبعیض را بازتولید میکند. این شکاف نهتنها کرامت زنان را پایمال کرده بلکه مانعی در برابر توسعهی اجتماعی و اقتصادی کل جامعه است.
از سوی دیگر، اقوام در ایران با محرومیتهای چندلایه مواجهاند. ساختار سیاسی متمرکز، از آموزش زبان مادری تا فرصتهای اقتصادی، اقلیتهای قومی چون کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها را در حاشیه نگاه داشته است. سیاستهای امنیتی و نگاه امنیتمحور به مطالبات قومی، فضایی ایجاد کرده که در آن خواست عدالت و برابری با برچسب جداییطلبی یا تهدید امنیت ملی سرکوب میشود. این تبعیض ساختاری، نهتنها تنوع فرهنگی کشور را تضعیف میکند، بلکه انسجام اجتماعی را نیز در معرض فروپاشی قرار داده است.
در نهایت، اقلیتهای مذهبی – از بهاییان و مسیحیان گرفته تا مسلمانان سنی – در چارچوب حکومت مذهبی ایران همواره با فشار و تبعیض مواجهاند. انحصار قدرت در دست یک قرائت شیعی-ولایی از دین، به معنای محرومیت دیگر باورمندان از حقوق برابر شهروندی است. از محرومیت بهاییان از تحصیل عالی تا محدودیت اهل سنت در ساخت مسجد در تهران، همگی نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمل به نظامی مبتنی بر شهروندی درجهبندیشده تبدیل شده است. این الگوی تبعیضآمیز، نهتنها ناقض اصول جهانی حقوق بشر است، بلکه شکافهای اجتماعی و مذهبی را تعمیق کرده و جامعه را بهطور سیستماتیک دوپاره ساخته است.
#حکومت_مذهبی #حقوق_بشر #اقلیت_دینی #اقتدارگرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊17❤5
قدرت واقعی در همبستگی ماست، نه در سرکوب رژیم
رژیم با پراکنده کردن مخالفان، دامنزدن به بیاعتمادی و ایجاد شک و تردید، میکوشد ما را تضعیف کند. اما تجربه تاریخ نشان میدهد که قدرت واقعی در دستان مردم است، اگر متحد شوند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کنار گذاشتن حاشیهسازیها و پرهیز از اتهامزنی به یکدیگریم؛ چرا که تنها با تمرکز بر هدف اصلی، یعنی سرنگونی رژیم سرکوبگر و برقراری دموکراسی، میتوانیم آیندهای نو بسازیم.
نمونههای تاریخی گواه روشن این حقیقتاند. در آفریقای جنوبی، اعتصابهای کارگری، تحریمهای اجتماعی و فشار بینالمللی در کنار مقاومت پیگیر مردم، پایههای آپارتاید را در هم شکست. در لهستان، جنبش «همبستگی» با سازماندهی کارگران و اتحاد گسترده جامعه توانست حکومت کمونیستی را به عقبنشینی وادار کند. در چکسلواکی، اعتصابات دانشجویی و تجمعات مسالمتآمیز موجی آفرید که به «انقلاب مخملی» و گذار آرام به دموکراسی انجامید. اینها نشان میدهد که مبارزات بیخشونت، اگر پیوسته و گسترده باشد، قادر است حتی قدرتمندترین حکومتها را به زانو درآورد.
سازماندهی اعتراضات مسالمتآمیز، اعتصابات سراسری، و اشکال گوناگون نافرمانی مدنی ابزارهایی هستند که هزینه سرکوب را برای رژیم بالا میبرند. تداوم این کنشها، حتی اگر کوچک به نظر برسند، تأثیرات بزرگی بر جای میگذارند. هر بار که مردم از همکاری با سرکوبگران خودداری میکنند، هر بار که اعتصاب یا تحریمی شکل میگیرد، رژیم اندکی عقبنشینی میکند. همین عقبنشینیهای پیدرپی است که سرانجام ماشین سرکوب را فرسوده و ضعیف میسازد.
امروز نشانههای این فرسایش آشکار است. قوای سرکوب، با وجود خشونت عریان، دچار تحلیل روحی و شکاف درونی شدهاند. وفاداران به رژیم نیز در برابر واقعیتهای جامعه و بحرانهای پیدرپی دچار تردید و دوگانگی شدهاند. این یعنی لحظهای تاریخی در حال شکلگیری است: زمانی که باور به قدرت جمعی، از کلام به عمل بدل میشود.
بیایید بر سر این اصل ساده همداستان شویم: مردم متحد میتوانند بزرگترین قدرتها را به زانو درآورند. آیندهای آزاد و دموکراتیک تنها با دستان خود ما ساخته خواهد شد.
#همبستگی #مشارکت_مدنی #اتحاد_رمز_پیروزی #قدرت_ما_جمع_ماست #مبارزه_مدنی #ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رژیم با پراکنده کردن مخالفان، دامنزدن به بیاعتمادی و ایجاد شک و تردید، میکوشد ما را تضعیف کند. اما تجربه تاریخ نشان میدهد که قدرت واقعی در دستان مردم است، اگر متحد شوند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کنار گذاشتن حاشیهسازیها و پرهیز از اتهامزنی به یکدیگریم؛ چرا که تنها با تمرکز بر هدف اصلی، یعنی سرنگونی رژیم سرکوبگر و برقراری دموکراسی، میتوانیم آیندهای نو بسازیم.
نمونههای تاریخی گواه روشن این حقیقتاند. در آفریقای جنوبی، اعتصابهای کارگری، تحریمهای اجتماعی و فشار بینالمللی در کنار مقاومت پیگیر مردم، پایههای آپارتاید را در هم شکست. در لهستان، جنبش «همبستگی» با سازماندهی کارگران و اتحاد گسترده جامعه توانست حکومت کمونیستی را به عقبنشینی وادار کند. در چکسلواکی، اعتصابات دانشجویی و تجمعات مسالمتآمیز موجی آفرید که به «انقلاب مخملی» و گذار آرام به دموکراسی انجامید. اینها نشان میدهد که مبارزات بیخشونت، اگر پیوسته و گسترده باشد، قادر است حتی قدرتمندترین حکومتها را به زانو درآورد.
سازماندهی اعتراضات مسالمتآمیز، اعتصابات سراسری، و اشکال گوناگون نافرمانی مدنی ابزارهایی هستند که هزینه سرکوب را برای رژیم بالا میبرند. تداوم این کنشها، حتی اگر کوچک به نظر برسند، تأثیرات بزرگی بر جای میگذارند. هر بار که مردم از همکاری با سرکوبگران خودداری میکنند، هر بار که اعتصاب یا تحریمی شکل میگیرد، رژیم اندکی عقبنشینی میکند. همین عقبنشینیهای پیدرپی است که سرانجام ماشین سرکوب را فرسوده و ضعیف میسازد.
امروز نشانههای این فرسایش آشکار است. قوای سرکوب، با وجود خشونت عریان، دچار تحلیل روحی و شکاف درونی شدهاند. وفاداران به رژیم نیز در برابر واقعیتهای جامعه و بحرانهای پیدرپی دچار تردید و دوگانگی شدهاند. این یعنی لحظهای تاریخی در حال شکلگیری است: زمانی که باور به قدرت جمعی، از کلام به عمل بدل میشود.
بیایید بر سر این اصل ساده همداستان شویم: مردم متحد میتوانند بزرگترین قدرتها را به زانو درآورند. آیندهای آزاد و دموکراتیک تنها با دستان خود ما ساخته خواهد شد.
#همبستگی #مشارکت_مدنی #اتحاد_رمز_پیروزی #قدرت_ما_جمع_ماست #مبارزه_مدنی #ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤23👎2👍1