ΑпτiгeligioпΑгcives
211 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
#زایش_فردیت_و_دوراهی_آزادی_و_اسارت

برای فروم، جامعه‌ی مدرن، پیوندهای آدمی با مناسبات سنتی را می‌گسلد، او را از دامان این مناسبات بیرون می‌کشد و در احساس ناامنی و انزوا به حال خود رها می‌کند. این روند چیزی جز زایش فردیت و تبدیل انسان به «فرد» نیست. با گسستن از مناسبات سنتی، فرد در برابر جهان قرار می‌گیرد و گرفتار وضعیت ناخوشایندی می‌شود که ناتوانی و تنهایی شاخص‌های آن هستند. او باید برای «تفرد» خود هزینه‌ای سنگین بپردازد و برای چیرگی بر وضعیت تحمیل شده دو راه در پیش دارد: یا باید بطور خودانگیخته و به یاری خرد و عشق و فعالیت مستمر خود با جهان رابطه‌ای تازه برقرار کند و از این گذرگاه به قابلیت‌های احساسی و روحی خود معنایی تازه ببخشد و بدون آنکه استقلال و یکپارچگی شخصیت خویشتن را فرونهد، با طبیعت و انسان‌های دیگر وارد مناسباتی نوین گردد؛ یا اینکه تلاش کند به عقب بازگردد، #آزادی خود را واگذارد و صغیرانه در پی قیم باشد و بکوشد بر تنهایی خود از طریق از بین بردن شکافی که میان او و جهان ایجاد شده است چیره گردد. به باور فروم، راه دوم هرگز به «آزادی ایجابی» نخواهد انجامید، زیرا فقط گریزگاهی برای فرار از وضعیتی است که ادامه‌ی حیات و تحمل دشواری‌های آن به شکل موجود را ناممکن می‌سازد.

این گریز، مانند هر فرار دیگری خصلتی جبری دارد و از احساس سرآسیمگی نسبت به خطری تهدیدکننده ناشی می‌شود. ولی این گریز همزمان به معنی دست شستن از آزادی و یکپارچگی شخصیت خویشتن است و بنابراین راه‌حلی برای دستیابی به آزادی ارائه نمی‌کند و در اصل پدیده‌ا‌ی روان‌نژندانه‌ است که صرفا می‌خواهد از هراس آدمی بکاهد و از سراسیمگی او جلوگیرد. فروم چند سازوکار برای این گریز برمی‌شمرد که مهم‌ترین آن گریز به دامان «اقتدارگرایی» است.
برای اریش فروم خصلت‌هایی چون «چاکرمنشی» و «چکمه‌لیسی» و در کنار آن گرایش به ویرانگری، #تحقیر خویشتن و #همرنگی_با_جماعت از ویژگی‌های اصلی و برجسته‌ی «شخصیت اقتدارگرا» هستند. انسان اقتدارگرا در سمت‌گیری خود نیازمند شیوه‌ی تفکری است که غالبا با رگه‌هایی از مماشات‌گری، خرافه‌باوری و کلیشه‌پذیری همراه است و حساسیت‌ها و خلاقیت‌های انسانی خود را از دست داده است. «شخصیت اقتدارگرا» به ایدئولوژی‌ و همرنگی با جماعت گرایش دارد و از این رو برای نظام‌های سیاسی و فکری توتالیتر و ویرانگر، طعمه‌ی آسانی به ‌شمار می‌رود.

🔚 پایان...

📎 #اریش_فروم #شخصیت_اقتدارگرا #نازیسم #فاشیسم #استالینیسم #مازوخیستی #سادیستی #آزادی #استقلال #فرمانبری #سلطه #خوی_بندگی #نوکرصفت #چاکرمنش #وابستگی #ابزار #حاکم_مطلق #شخصیت #اقتدار #تحقیر #توتالیتر #همرنگی_با_جماعت
🗂 @AntiReligionArchives
ولی #اهمیت_اندیشیدن برای آدمی چنان است که اگر از آن دست بردارد، ناچار است تحت #سرپرستی دیگران بسر برد.
تحت سرپرستی دیگران بسر بردن، یعنی هنوز از نظر روحی و فکری صغیر و نابالغ بودن و مآلا «پیرو» باقی ماندن. و آن زندگی که در #پیروی از دیگران بگذرد، شایسته‌ی آدمی نیست. کسی که از فکر کردن دست می‌کشد و آن را به دیگری وامی‌گذارد، عملا عنان اختیار خود را به دیگری می‌سپارد و همواره در بند اوست. پس #آزادی آدمی مستلزم #آگاهی است و آگاهی نتیجه‌ی اندیشیدن. 

#ادیان بطور اعم و دین #اسلام بطور اخص، بنا بر سرشت خود هرگونه اندیشیدن واقعی را در نطفه خفه کرده و با همه‌ی وجود مانع رشد و رویش آن می‌گردند. چرا که آزاد شدن واقعی نیروی پرسش و اندیشه در فرد #مومن، بطور قانونمند پی‌آمدهای محاسبه‌ناپذیری برای باورهای ایمانی او به همراه می‌آورد. ما در ایران فقط با یک جامعه‌ و #فرهنگ_اسلامی سروکار نداریم، بلکه با حکومتی بدخیم نیز روبرو هستیم. بدخیمی این حکومت به دینی بودن آن است. #حکومت_دینی نه تنها در ذات و نهاد خود تام‌گرا، تجاوزگر، انسان‌ستیز و «ممنوع التفکر» است، بلکه از بنیاد با اندیشیدن مخالف است، از آن وحشت دارد و به آن کینه می‌ورزد.
اندیشیدن یعنی قاطعانه در برابر رسم و رسوم و سنت‌های پوسیده و ناسازگار با زمانه‌‌ی جامعه‌ی خود ایستادن و ضعف‌های فرهنگ خود را کاویدن و بی‌امان نقد کردن. اندیشیدن یعنی عدم التزام به سخنان «بزرگان» و در برابر «مفاخر فرهنگی» سرفرود نیاوردن. اندیشیدن یعنی خود را از بند اقتدار مضاعف دین و دولت از یکسو و آموزگاران کهن و نو از دیگرسو رهاندن. اندیشیدن یعنی از چهره‌ی واعظان فرقه‌های مذهبی و مبلغان قبیله‌های سیاسی نقاب برگرفتن و مشت همه‌ی کسانی را که وعده‌ی بهشت‌های آنجهانی و اینجهانی می‌دهند بازکردن. اندیشیدن یعنی همه‌ی مشاطه‌گران دینی و «سکولار» را که می‌کوشند با بزک کردن چهره‌ی عفریت اسلامگرایی حاکم بر میهن آن را تلطیف و «فرشته‌ای رحمانی» وانمود کنند رسواکردن و بی‌تزلزل رویاروی آنان ایستادن. اندیشیدن یعنی به منجی و امام و خلیفه و پیشوا و رهبر و سلطان امید نبستن و به شهروند صاحب فکر و قائم به ذات تکامل یافتن!

...به‌رغم همه‌ی خطرات موجود، ما برای برون‌رفت از مهلکه‌ی کنونی، هیچ چاره‌‌ای جز اندیشیدن و تکیه بر تفکر مستقل نداریم. از راه اندیشیدن است که می‌توان به آزادی رسید. آزادی آدمی با اندیشیدن آغاز می شود و اندیشیدن تنها راه ضروری برای رسیدن به آزادی درونی و برونی است.

🔚 پایان...

📎 #اندیشیدن #تردید #شک #پرسش #سقراط #جهل #ممنوعیت_تفکر #اهمیت_اندیشیدن #سرپرستی #پیروی #آزادی #آگاهی #ادیان #اسلام #فرهنگ_اسلامی #حکومت_دینی #خرافات #اطاعت
🗂 @AntiReligionArchives
#تقصیر_ما

کانت چون به #آزادی انسان معتقد است، همه چیز را به نظام برنمی‌گرداند. او معتقد است که نظام حماقت‌پرور در نهایت ریشه در حماقتِ خود ما دارد، یعنی به اصطلاح "خلایق هر چه لایق". به همین جهت است که از نظر او کسی که منتقد وضعیت است و ادعای روشنگری دارد، باید پیشتر خود روشن‌نگر باشد.
مهرداد درویش‌‌پور پژوهشگر مقیم سوئد بر این باور است که جامعه هرچه با #آزادی در همه زمینه‌ها بیشتر روبرو باشد، خشونت در آن کاهش پیدا می کند. جامعه هر چه بیشتر با آزادی جنسی روبرو باشد، تجاوز و خشونت جنسی کاهش پیدا می‌کند. هر چه آزادی مدنی و اجتماعی بیشتر باشد جامعه به شکل هنجارتری برخورد خواهد کرد. هر چه آزادی های سیاسی بیشتر باشد، جامعه امکان شکوفایی نقد و اظهارنظرخواهد داشت. ما براستی نیاز به تغییر در تعلیم و تربیت داریم. از نظر وی ممنوع کردن مجازات اعدام، ممنوع کردن خشونت علیه کودکان و شاگردان مدارس و تشدید مجازات و کتک کاری بر علیه خشونت برعلیه زنان، نقطه آغازی است برای تغییر طرز تلقی نسبت به خشونت.

📚 برای مطالعه بیشتر در این زمینه:
https://t.me/AntiReligionArchives/463

🔚 پایان...

📎 #خشونت #قدرت #جامعه_شناسی #روانشناسی #جامعه #خانواده #ایران #اسلام #اعدام #فرهنگ_اقتدار #تحقیر #تجاوز #تنبیه #تفکیک_جنسیتی #حجاب_اجباری #زنان #بازتولید_خشونت #خشونت_همگانی #ناامنی #بیکاری #فقر #زندان #آزادی
🗂 @AntiReligionArchives
در آن وقت که هنوز اثرات خون در مغز نامعلوم بود و تصور می شد که مغز بالاستقلال دارای اثری است، مغزهای سالم برای اطفال شعله های جهنم اقدام نمودند. ملوکِ دوزخ که جز در میان آتش و خون زندگانی آنها محال بود، این مغزهای متمرد و لجوج را که زندگانی آنها خطرناک بود به سختی مورد توجه قرار دادند.

مغز سالم خطرناک بود مخصوصا اگر آن مغز، مغزِ جوان باشد! از طرف یکی از ملوک دوزخ دستور صادر شد که برای حفظ او از رنج بیماری، برای شفای دو غده ای که روی دوش های او بود لازم است هر روز دو جوان کشته شود و مغز سرشان مرهم سردوشی های ملک گردد!

#مغز_جوان دشمن سردوشی ظالم است، برای حفظ سردوشی ها باید مغزهای جوان را نابود کرد، مغز جوان طالب #آزادی و #عدالت است. برای محو آزادی و اجرای ظلم باید مغز جوان پراکنده و متلاشی شود. مغز جوان مرکز بروز افکار و احساسات انسانی است، برای اجرای اصول بربریت و توحش باید مغز جوان معدوم گردد.

مغز جوان شخصیت و شرافت دارد، عقل و منطق دارد، وجدان و استقلال دارد، مغز جوان دشمن زور و نیرنگ است، مغز جوان در مقابل ظلم و قساوت طغیان می کند و از طغیان او طوفان انقلاب بوجود می آید.

تنها انقلاب است که از هر ظلم و زور و نیرنگی قوی تر است، کاخ های ظلم و بیدادگری را سرنگون می کند و بنای پوشالی حکومتی که بر روی پایه های زور و حقه بازی و خیانت و تهدید و چپاول قرار گرفته ویران و زیر و زبر می سازد.
مغز جوان آیینه ی تمام نمای چهره ی زیبای عدالت و حقیقت است، به محض اینکه در سیمای عدالت آثار نقاهت و در قیافه ی حقیقت علایم مرض مشاهده می شود، انعکاس آن در مغز جوان احساس شده، عدالت را با فداکاری و حقیقت را با ایمان معالجه می کند، به هر قیمت ولو به قیمت جان هم باشد آنها را از مرگ و انهدام نجات می دهد زیرا این دو منبع نور و حرارتند و بی وجود آنها سلول های مغز در ظلمت و برودت فرو رفته و فنا خواهند شد.
علل ضعف و #نادانی ما زیاد است اولا وضعیت جغرافیایی و طبیعی کشور ما طوریست که مردم متفرق هستند…

دومین علت ضعف و نادانی ما که از اولی سرچشمه گرفته، نفاق و اختلاف رای و عقیده و مسلک و #مذهب است.
فِرَق مختلف شیعه ، سنی، زیدی، صوفی، دهری، نعمتی، حیدری، بابی، ازلی، بهایی و مسلک و مرام های متنوع و #خرافات و اوهام و #تعصبات_جاهلانه ای که دامنگیر هر یک از پیروان این مذاهب و فرق مختلف است بیشتر سبب تفرقه اهالی کشور شده دوری و فاصله طبیعی و جغرافیایی را با دوری و فاصله روح ها و قلب ها توام نموده….

سومین علت که بعقیده ی من علت العلل و سبب اصلی ضعف و نادانی ماست، عدم آزادی و قیود مختلفی است که مردم این کشور را ترسو و چشم و گوش بسته، ریاکار، مزدور، دروغگو و حقه باز بار آورده است. مردم این کشور در هیچ عصر و هیچ زمانی آزادی بمعنای حقیقی خود نداشته اند، مذهب رسمی این مملکت که مذهب اسلام است به زور شمشیر به آنها قبولانده شده و نُه دَهم ایرانیانی که ابتدا قبول اسلام کرده اند از ترس اعراب و برای نپرداخن جزیه و غرامت و همرنگی با فاتحان بوده است.

حکومت و سلطنت این کشور همیشه بدست یک عده راهزن و یغماگری بوده است که ابتدا در بیابانها علم طغیان بر علیه حکومتی که آنهم با همین سابقه بر سرکار آمده برافراشته اند اگر مغلوب و منکوب گشته اند حکومت وقت بعنوان دفع اشرار مرم را به گرفتن جشن وادار نموده و اگر فاتح شده اند و حکومت مغلوب شده، مردم به پیشواز آنها رفته و برای فتح و غلبه آنها شادی نموده اند.

در هر حال حکومت ایران هیچوقت حکومت ملی و قانونی نبوده و همیشه این ملت بینوا در زیر مهمیز و فشار یک عده ماجراجو و غارتگر یا اولاد و جانشینان آنها بوده اند.

به این ترتیب ایرانی بینوا نه در انتخاب مذهب و نه در انتخاب حکومت و نه در اظهار عقیده و نه در اعمال و افکار خود مختار و آزاد نبوده و همیشه ما بین دو سر زنجیری که یک سر آن بدست #روحانیون و سر دیگر در دست #حکومت بوده در حال احتضار و خفقان بوده اند!
 
پیشوایی یک روحانی ریاکار و مزّور کافی است تا روح دیانت و خداپرستی و نیکوکاری را در جامعه فاسد نموده و حکومت یک سلطان طماع و خونخوار مکفی است که سراسر کشور را به دزدی و آدم کشی آلوده نماید. یک وزیر جنگ خائن بیش از صد لشگر دشمن به انحطاط و ضعف کشور کمک می کند و یک رییس فرهنگ گیج بهتر از صد دستگاه تبلیغاتی خصم به نادانی و جهل جامعه خدمت می نماید!

📚 https://t.me/AntiReligion/118

🔚 پایان...

📎 #گل_هایی_که_در_جهنم_می_رویند #محمد_مسعود #مرد_امروز #عذاب_عبدی #ملک_دوزخ #بدبختی #رنج #ریاکاری #جهنم #دروغ #فردا #خون #طلا #هرج_و_مرج #استبداد #انقلاب #منجلاب #عدالت #آزادی #مغز_جوان #نادانی #مذهب #خرافات #تعصبات_جاهلانه #روحانیون #حکومت
🗂 @AntiReligionArchives
در آسیای میانه در دوران باستان شکلی از چندشوهری رواج داشته و زن می‌توانسته طلاق بگیرد، اما زنان زناکار به سختی مجازات می‌شدند. زناشویی موقت هم از انواع ازدواج در ایران باستان بود و قرن‌ها بعد باز در مذهب #شیعه رسمیت یافت.

در آغاز ورود اروپاییان به ایران در سده‌ی شانزدهم بعضی از آنان ازدواج موقت یا #صیغه کردن را با #روسپیگری یکی دانسته و در سفرنامه‌های خود با حیرت از آزادی کامل #فحشا در ایران نوشته‌اند. مردان مسیحی نیز اغلب زنان ارمنی را صیغه می‌کردند. به گفته‌ی یک نویسنده‌ی هلندی در سال ۱۰۵۱ در دوران صفویه بزرگ‌ترین مرکز تجمع فواحش رسمی اصفهان بوده و در این شهر دوازده هزار فاحشه کار می‌کردند.

نویسنده از بررسی روابط سکسی و حقوق ازدواج در ایران زرتشتی و اسلامی نتیجه می‌گیرد که زنان ایرانی عموماً از #آزادی_انتخاب محروم بوده و همواره با وابستگی خانوادگی خود در سلسله مراتب ساختار پدرسالارانه هویت می‌یافتند. فردیت شخصی زنان از نظر مذهبی و فرهنگی مد نظر نبوده و زن از طریق سرپرست خانواده (پدر، برادر، عمو، شوهر و …) در کنترل و تحت حمایت بود و هست. به این علت دسترسی به روابط سکسی قبل از ازدواج برای دختران و پسران به آسانی امکان‌پذیر نبوده و نیست.
#آزادی_انتخاب

در جامعه ما، طرفين فقط بعد از در نظر گرفتن همه جوانب عملی و انواع و اقسام محاسبات، بهم می پيوندند. با محاسبات بورژوائی بخوبي آشنائيم: حساب جهيزيه؛ حساب ارث و ميراث؛ سبك و سنگين كردن آنچه زندگي اجتماعي جديد در مقابل فرصت‌های از دست رفته نصيب زن ميكند ـ همه اين حساب و كتابها قبل از هرگونه تصميم گيري انجام مي شود بطوري كه ازدواج ها از پيش ترتيب داده شده بنظر مي آيند. از زن هيچ چيز نميخواهند مگر اينكه فرزنداني بياورد و رفتاري كاملا خانمانه داشته باشد؛ اين مطلقا الزامي است. و شوهر كه امتياز آگاه كردن همسر "معصومش" به وظايف رقت آور اتاق خواب را دارد، پيشاپيش، جاي ديگر، يك زندگي ديگر، براي خود ترتيب داده و اطمينان خاطر دارد كه ميتواند خارج از چارچوب ازدواج به خوشگذرانيهاي خود ادامه دهد.

اما فقط #بورژوازی نيست كه "منافع" يا ساير مسائل مربوط به يك #ازدواج را محاسبه ميكند. ساير طبقات اجتماعي نيز اين كار را ميكنند، هرچند معيارهايشان به اندازه بورژوازي منحط نيست. دهقان كه هيچ انتخابي مگر زراعت بر زمين خويش ندارد، دنبال زنی ميگردد كه كيفيات لازم براي انجام وظايف آتي را داشته باشد. او يك زن قوي، كاري و كاملا آشنا با چم و خم زندگي دهقاني ميخواهد. يك منشي حاضر نيست قلم و كاغذش را بسادگي با داس و چنگگ عوض كند.

دختر جوان يك خانواده كارگري شانس خود را براي يافتن مردي كه شغل ثابت، اتوموبيل و خانه دارد مي آزمايد و چندان چشم و گوش بسته به دام عشق نمي افتد!

بيائيد به قضيه از نظر عملی بنگريم. كافيست نگاهي به چندين هزار ازدواج رمانتيك بيندازيم تا دريابيم كه حرف از "آزادی انتخاب" همانقدر توخالی است كه "عشق در نگاه اول"!
فلان زن با همسايه ديوار به ديوارش ازدواج ميكند زيرا اولين مردي است كه به او پيشنهاد ازدواج داده است. ديگري با پدر بچه اش ازدواج ميكند زيرا جامعه به اين كار مجبورش كرده است. زنان بدين شكل ازدواج ميكنند تا تنها نباشند؛ زيرا در صورت تنها ماندن منزوي شده و از نظر اقتصادي در موقعيت دشواري قرار ميگيرند. آيا هيچيك از اين زنان ـ كه نماينده اكثريت زنان جامعه ما هستند ـ در عمل آزادي انتخاب دارند؟ اگر از پيوند داوطلبانه دو فرد برابر حرف ميزنيم، آنگاه حداقل بايد ضرورت ايجاد شرايطي كه آزادي انتخاب حقيقي در گرو آنست را به رسميت بشناسيم.

مسئله، صرفا ممنوع كردن ازدواج هاي ترتيب داده شده يا ساير ازدواج هاي اجباري نيست. مردان و زنان، هر دو، بايد اختيار واقعي زندگي خود را داشته باشند؛ اختياري كه زير فشارهاي اقتصادي و ايدئولوژيك نباشد و آگاهانه به كار برده شود. اين را فقط ميتوان با پيروي از معيارهاي سياسي عيني متحقق كرد؛ معيارهائي منطبق بر پراتيك اجتماعي گوناگون كنوني كه چارچوب انتخاب شريك زندگي را تعيين ميكند.
شاید امروزه سخن گفتن از #آزادی_زنان و تلاش برای کسب حقوق برابر برای آنها در عرصه های فردی و اجتماعی، کاری دشوار و خرق عادت نباشد، اما هنگامی که مری ولستون کرافت سخن از کسب حقوق و مطالبات برابر زنان به میان آورد و نظریات روشنگرانه خود را در بیانیه‌ای تحت عنوان استیفای #حقوق_زنان بیان کرد، به میدانی پر مخاطره پانهاد. سال 1792 بود، جامعه مستبد و به شدت مرد سالار آن دوران، عمل جسورانه او را بر نمی تابید، با این‌حال حرکت او سنگ بنایی شد برای مبارزات فمینستی مدرن. او معتقد بود که «زنانگی یک محصول ساخته شده است. به این دلیل که زنان مساوی به دنیا می‌آیند، اما به گونه‌ای بار می‌آیند که فرو دست، ضعیف و سبک مغز باشند.» خواسته ها و مطالبات مری برای پایان دادن به #استبداد_خانگی مردانه و فریادهای او برای حقوق زنان در کار مستقل، زندگی مدنی و سیاسی همچنان پایه و اساس تفکرات فمنیستی را تشکیل می‌دهد.
با وقوع انقلاب صنعتی در غرب، نیروهای اقتصادی قدرتمندی پا به عرصه نهاد که رفته رفته زنان را به سوی کارهای اجتماعیِ درآمدزا سوق داد. اغراق نیست اگر بگوییم این تحول منجر به بی‌نظیرترین پیشرفت‌ها در طول حیات طولانی انسان خردمند شده است. این پیشرفت چیزی نیست جز بازگشت قدرت اقتصادی به زنان؛ زنانِ سراسر جهان به تدریج در حال کسب مجدد قدرت اقتصادی هستند که قرن‌ها پیش در اختیار آنان بود. زنان با ورود دوباره به بازار اقتصادی جهان استعدادهای طبیعی بسیاری را نیز با خود به همراه خواهند آورند.

زنان در سراسر جهان بیشتر و بیشتر وارد بازار کار می‌شوند، در بخش‌های مختلف اجتماع قابلیت‌های ذاتی‌شان را به کار می‌گیرند و به طرزی چشمگیر و بنیادین بر جنبه‌های مختلف قرن بیست و یکم از قبیل تجارت، مسائل جنسی، و زندگی خانوادگی تأثیر می‌گذارند. حتی خواهند توانست در برخی از شاخه‌های اقتصادی به اقتداری کامل دست یابند و به عنوان جنس اول وارد عمل شوند. چرا؟ زیرا روند کنونی تحولات ایجاد شده در تجارت، ارتباطات، آموزش، حقوق، درمان، دولت، بخش‌های غیرانتفاعی، که مجموعاً تحت عنوان جامعۀ مدنی شناخته می‌شوند، همه و همه نمایانگر این موضوع هستند که در آینده، جهان به قابلیت‌های ذهنی زنان نیازمند است.

کتاب با این نتیجه‌گیری به پایان خواهد رسید که زنان به تدریج تساوی گذشته خویش را با مردان باز خواهند یافت، چیزی که یکی از ویژگی‌های طبیعیت و لاینفک بشریت است و در عصر کهن، قاعده‌ای مرسوم بوده است. سرانجام اینکه نویسنده این کتاب با بیان روایی و ساده خود و استفاده از داستانهای جالب در بیان دیدگاه‌هایش، می‌‌تواند درک و دریافت زنان را نسبت به جایگاه خودشان و توانایی‌ها و قابلیت‌هایشان در خانواده، جامعه و دنیای مدرن امروز تغییر دهد.

📚جنس اول

🔚 پایان...

📎 #جنس_اول #هلن_فیشر #زن #زنان #جنس_دوم #سیمون_دوبوار #نغمه_صفاریان_پور #حقوق_زنان #آزادی_زنان #استبداد_خانگی #شیوه_تفکر_شبکه_ای
#شیوه_تفکر_گام_به_گام
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives