Forwarded from گفتوشنود
حقیقت پاسدار نمیخواهد، آزادی میخواهد.
جمهوری اسلامی: از پاسداری حقیقت تا زندانی کردن آن.
پیامی از همراهان
ریچارد رورتی میگفت: «شما هوای آزادی را داشته باشید، حقیقت هوای خودش را دارد.»
و چه درسی روشنتر از این برای امروز ایران؟
او معتقد بود که اگر آزادی سیاسی و اجتماعی را پاس بداریم، حقیقت نیز خود به خود مراقبت خواهد شد
حاکمان جمهوری اسلامی! بیش از چهل سال است که آزادی را خفه کردهاید به این خیال که حقیقت را در مشت خود نگه میدارید. دانشگاه را به پادگان بدل کردید، رسانه را به بوق دروغ تقلیل دادید، قلم را شکاندید و دهانها را دوختید. اما حقیقت نه در صداوسیما یافت میشود، نه در خطبههای جمعه و نه در مصوبات شورای نگهبان. حقیقت، خانهاش در آزادی است.
شما با زور و زندان میخواهید آنچه را «حقیقت اسلامی» مینامید به مردم تحمیل کنید، اما حقیقت اگر واقعی باشد، نیازی به باتوم ندارد. تنها چیزی که به سرکوب نیاز دارد، همان دروغی است که به نام حقیقت عرضه میکنید.
مردم ایران! این جمله را باید آویزهی گوش کنیم: تا آزادی نباشد، حقیقت بر ما آشکار نمیشود. هر گامی که برای پاسداری از آزادی برداشته شود، گامی به سوی نفس کشیدن حقیقت است. آزادی رسانه، آزادی اندیشه، آزادی زن و مرد در انتخاب، همان هوایی است که حقیقت در آن نفس میکشد.
جمهوری اسلامی امروز در بنبست است؛ زیرا میداند اگر لحظهای آزادی دهد، حقیقت تمام دروغهایش را رسوا میکند. همین است که به جای شنیدن صدای مردم، صدا را میبُرد؛ به جای دیدن حقیقت، چشمها را میبندد.
اما تاریخ به نفع آزادی داوری میکند. هیچ استبدادی در برابر حقیقت دوام نیاورده است. فردا که هوای آزادی بر این سرزمین بوزد، حقیقت سر از خاک برخواهد آورد، بینیاز از همهی دستگاههای تبلیغاتی و امنیتی شما.
#حقیقت #آزادی #حکومت_ایدئولوژیک #دموکراسی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حقیقت پاسدار نمیخواهد، آزادی میخواهد.
جمهوری اسلامی: از پاسداری حقیقت تا زندانی کردن آن.
پیامی از همراهان
ریچارد رورتی میگفت: «شما هوای آزادی را داشته باشید، حقیقت هوای خودش را دارد.»
و چه درسی روشنتر از این برای امروز ایران؟
او معتقد بود که اگر آزادی سیاسی و اجتماعی را پاس بداریم، حقیقت نیز خود به خود مراقبت خواهد شد
حاکمان جمهوری اسلامی! بیش از چهل سال است که آزادی را خفه کردهاید به این خیال که حقیقت را در مشت خود نگه میدارید. دانشگاه را به پادگان بدل کردید، رسانه را به بوق دروغ تقلیل دادید، قلم را شکاندید و دهانها را دوختید. اما حقیقت نه در صداوسیما یافت میشود، نه در خطبههای جمعه و نه در مصوبات شورای نگهبان. حقیقت، خانهاش در آزادی است.
شما با زور و زندان میخواهید آنچه را «حقیقت اسلامی» مینامید به مردم تحمیل کنید، اما حقیقت اگر واقعی باشد، نیازی به باتوم ندارد. تنها چیزی که به سرکوب نیاز دارد، همان دروغی است که به نام حقیقت عرضه میکنید.
مردم ایران! این جمله را باید آویزهی گوش کنیم: تا آزادی نباشد، حقیقت بر ما آشکار نمیشود. هر گامی که برای پاسداری از آزادی برداشته شود، گامی به سوی نفس کشیدن حقیقت است. آزادی رسانه، آزادی اندیشه، آزادی زن و مرد در انتخاب، همان هوایی است که حقیقت در آن نفس میکشد.
جمهوری اسلامی امروز در بنبست است؛ زیرا میداند اگر لحظهای آزادی دهد، حقیقت تمام دروغهایش را رسوا میکند. همین است که به جای شنیدن صدای مردم، صدا را میبُرد؛ به جای دیدن حقیقت، چشمها را میبندد.
اما تاریخ به نفع آزادی داوری میکند. هیچ استبدادی در برابر حقیقت دوام نیاورده است. فردا که هوای آزادی بر این سرزمین بوزد، حقیقت سر از خاک برخواهد آورد، بینیاز از همهی دستگاههای تبلیغاتی و امنیتی شما.
#حقیقت #آزادی #حکومت_ایدئولوژیک #دموکراسی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍24👌1
Forwarded from گفتوشنود
خمینی:
«شهید نظر میکند به وجهالله»
داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی چه کارکردی دارند؟
انسان موجودی داستانگوست؛ روایتها زندگی و رفتار ما را شکل میدهند. داستانهای مقدس، زمانی که مطلق و غیرقابل نقد شوند، به ابزار قدرتمندی برای نظامهای استبدادی تبدیل میشوند. این ابزار هم مشروعیت حاکمان را تثبیت میکند و هم کنترل جامعه را تسهیل مینماید.
کارکردهای اصلی داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی
1. مشروعیتبخشی به قدرت: روایتهای مذهبی یا ایدئولوژیک، قدرت حاکمان را الهی یا فراانسانی جلوه میدهند و مخالفت با آنها را گناه یا دشمنی قلمداد میکنند.
مثال تاریخی: اتحاد شوروی با روایت «پرولتاریا بر جهان مسلط خواهد شد».
مثال نازیها: «برتری نژاد آریایی» برای توجیه نسلکشی.
مثال معاصر: جمهوری اسلامی ایران با روایت «پرچم انقلاب باید به دست امام زمان برسد» یا «از حرم حضرت زینب دفاع کنید» بسیاری از شهروندان را در جنگ عراق و عملیاتهای نظامی در سوریه به عنوان سپر انسانی و نیروهای داوطلب قربانی کرد.
2. انسجام و هویت جمعی: داستانهای مقدس هویت مشترک و وفاداری اجتماعی ایجاد میکنند، به گونهای که جامعه با اهداف نظام همسو شود.
3. سرکوب و کنترل مخالفتها: داستانهای مطلق، هر مخالفتی را به عنوان گناه یا دشمنی تعبیر میکنند و ابزار سانسور، سرکوب و خشونت فراهم میآورند.
4. توجیه اقدامات خشونتآمیز و قربانی کردن مردم: این روایتها میتوانند اعمال ظالمانه نظام را مشروع جلوه دهند و جان انسانها را به عنوان ابزار تحقق اهداف نظام قربانی کنند.
باور به دین یا هر ایدئولوژی در واقع باور به داستانی است که بشر ساخته است. تفاوت اساسی در این است که آیا این داستان را قدسی و مطلق میدانیم یا میپذیریم که ساخته دست بشر است و قابلیت نقد و تغییر دارد.
داستانها میتوانند انسجام، همدلی و رشد اجتماعی ایجاد کنند، اما وقتی مطلق و قدسی شوند، ابزار مشروعیتبخشی، سرکوب و قربانی کردن مردم میشوند. همانگونه که یوال نوح هراری در کتاب انسان خردمند اشاره میکند، آگاهی و نقد تنها سپر ما در برابر اسارت روایتهای توتالیتر و راه حفظ آزادی و امنیت جان و فکر انسانهاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #شهید #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
خمینی:
«شهید نظر میکند به وجهالله»
داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی چه کارکردی دارند؟
انسان موجودی داستانگوست؛ روایتها زندگی و رفتار ما را شکل میدهند. داستانهای مقدس، زمانی که مطلق و غیرقابل نقد شوند، به ابزار قدرتمندی برای نظامهای استبدادی تبدیل میشوند. این ابزار هم مشروعیت حاکمان را تثبیت میکند و هم کنترل جامعه را تسهیل مینماید.
کارکردهای اصلی داستانهای مقدس در نظامهای استبدادی
1. مشروعیتبخشی به قدرت: روایتهای مذهبی یا ایدئولوژیک، قدرت حاکمان را الهی یا فراانسانی جلوه میدهند و مخالفت با آنها را گناه یا دشمنی قلمداد میکنند.
مثال تاریخی: اتحاد شوروی با روایت «پرولتاریا بر جهان مسلط خواهد شد».
مثال نازیها: «برتری نژاد آریایی» برای توجیه نسلکشی.
مثال معاصر: جمهوری اسلامی ایران با روایت «پرچم انقلاب باید به دست امام زمان برسد» یا «از حرم حضرت زینب دفاع کنید» بسیاری از شهروندان را در جنگ عراق و عملیاتهای نظامی در سوریه به عنوان سپر انسانی و نیروهای داوطلب قربانی کرد.
2. انسجام و هویت جمعی: داستانهای مقدس هویت مشترک و وفاداری اجتماعی ایجاد میکنند، به گونهای که جامعه با اهداف نظام همسو شود.
3. سرکوب و کنترل مخالفتها: داستانهای مطلق، هر مخالفتی را به عنوان گناه یا دشمنی تعبیر میکنند و ابزار سانسور، سرکوب و خشونت فراهم میآورند.
4. توجیه اقدامات خشونتآمیز و قربانی کردن مردم: این روایتها میتوانند اعمال ظالمانه نظام را مشروع جلوه دهند و جان انسانها را به عنوان ابزار تحقق اهداف نظام قربانی کنند.
باور به دین یا هر ایدئولوژی در واقع باور به داستانی است که بشر ساخته است. تفاوت اساسی در این است که آیا این داستان را قدسی و مطلق میدانیم یا میپذیریم که ساخته دست بشر است و قابلیت نقد و تغییر دارد.
داستانها میتوانند انسجام، همدلی و رشد اجتماعی ایجاد کنند، اما وقتی مطلق و قدسی شوند، ابزار مشروعیتبخشی، سرکوب و قربانی کردن مردم میشوند. همانگونه که یوال نوح هراری در کتاب انسان خردمند اشاره میکند، آگاهی و نقد تنها سپر ما در برابر اسارت روایتهای توتالیتر و راه حفظ آزادی و امنیت جان و فکر انسانهاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #شهید #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍17🕊1
Forwarded from گفتوشنود
نظام اسلامی با ستایش از کشتار تروریستی حماس، و با ادامه اقدامات مخرب و نفرتپراکنانه خود، عملاً بار دیگر زمینه حمله نظامی به خاک کشور را فراهم میکند.
علی خامنهای گفته بود مسائل ایران و آمریکا «حلنشدنی» است، اما به نظر میرسد مسئله او و فرقهاش با ایران و ایرانیان هم حلنشدنی است؛ در غیر این صورت چه توجیهی برای حمایت از اقدامی آشکارا تروریستی باقی میماند؟ چنین رویکردهایی آشکارا ایران را در معرض خطر قرار میدهد، همانگونه که پیشتر با حمایت از بشار اسد، حوثیها، درگیر شدن در جنگ اوکراین و جاهطلبی هستهای چنین خطری آفریده بود. آغاز جنگ ایران و عراق نیز تا حد زیادی از دخالتهای رهبر اول نظام در عراق ناشی شد؛ اقدامی مغایر عرف و قوانین بینالمللی.
از آغاز روشن بود که این نظام ظرفیت عقلی و رشد و بلوغ اخلاقی لازم برای همزیستی مسالمتآمیز – چه با مردم ایران و چه با دیگران – را ندارد. دشمنی با آمریکا محصول همان فرهنگ نفرتپرور این نظام است. در حالیکه ایران و آمریکا میتوانند در بسیاری زمینهها همکاری داشته باشند – همانطور که پیش از انقلاب چنین بود – اما وقتی یک نظام هویت خود را بر دشمنی و کینه بنا میکند، نهتنها قادر به تغییر نیست، بلکه همان دشمنی را متوجه مردم ایران هم میسازد؛ مردمی که تنها خواهان زندگیای امن، شاد و همراه با کرامت انسانیاند.
اکنون پرسش این است: با نظامی که دشمنی خود را به هر قیمتی ادامه میدهد – و دشمن قسمخورده ملت است – چه باید کرد؟ چگونه میتواند ایران را به یک وضعیت نرمال و آبرومند در جامعه جهانی بازگرداند و بار دیگر از منافع ارتباطات دوستانه با کشورهای کوچک و بزرگ برخوردار نمود؟
#دیگری_ستیزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نظام اسلامی با ستایش از کشتار تروریستی حماس، و با ادامه اقدامات مخرب و نفرتپراکنانه خود، عملاً بار دیگر زمینه حمله نظامی به خاک کشور را فراهم میکند.
علی خامنهای گفته بود مسائل ایران و آمریکا «حلنشدنی» است، اما به نظر میرسد مسئله او و فرقهاش با ایران و ایرانیان هم حلنشدنی است؛ در غیر این صورت چه توجیهی برای حمایت از اقدامی آشکارا تروریستی باقی میماند؟ چنین رویکردهایی آشکارا ایران را در معرض خطر قرار میدهد، همانگونه که پیشتر با حمایت از بشار اسد، حوثیها، درگیر شدن در جنگ اوکراین و جاهطلبی هستهای چنین خطری آفریده بود. آغاز جنگ ایران و عراق نیز تا حد زیادی از دخالتهای رهبر اول نظام در عراق ناشی شد؛ اقدامی مغایر عرف و قوانین بینالمللی.
از آغاز روشن بود که این نظام ظرفیت عقلی و رشد و بلوغ اخلاقی لازم برای همزیستی مسالمتآمیز – چه با مردم ایران و چه با دیگران – را ندارد. دشمنی با آمریکا محصول همان فرهنگ نفرتپرور این نظام است. در حالیکه ایران و آمریکا میتوانند در بسیاری زمینهها همکاری داشته باشند – همانطور که پیش از انقلاب چنین بود – اما وقتی یک نظام هویت خود را بر دشمنی و کینه بنا میکند، نهتنها قادر به تغییر نیست، بلکه همان دشمنی را متوجه مردم ایران هم میسازد؛ مردمی که تنها خواهان زندگیای امن، شاد و همراه با کرامت انسانیاند.
اکنون پرسش این است: با نظامی که دشمنی خود را به هر قیمتی ادامه میدهد – و دشمن قسمخورده ملت است – چه باید کرد؟ چگونه میتواند ایران را به یک وضعیت نرمال و آبرومند در جامعه جهانی بازگرداند و بار دیگر از منافع ارتباطات دوستانه با کشورهای کوچک و بزرگ برخوردار نمود؟
#دیگری_ستیزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍20🕊3❤2
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عینالله رضازاده جویباری، روحانی مخالف استبداد دینی، در یک پیام صوتی از زندان اوین با لحنی تند و انتقادی وضعیت حاکم بر ایران را تشریح کرده است. او سخنان خود را با تأکید بر حقوق بشر، آزادی عقیده، مبارزه با تبعیض و مخالفت با شکنجه آغاز میکند و سپس به «قصاب ایران» لقب دادن رهبر جمهوری اسلامی میپردازد که به گفته او با سرکوب منتقدان و مخالفان و بستن فضای سیاسی کشور، مشروعیت خود را از دست داده است.
رضازاده جویباری تأکید میکند که ساختار ولایت فقیه، کشور را به ناکارآمدی، فساد و بحران کشانده و با حذف اصلاحطلبی، جامعه را به سمت براندازی سوق داده است. او در این پیام، چهلوهفت سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ را «سیاهترین و تاریکترین دوره تاریخ ایران» مینامد و از فروپاشی اقتصادی، تورم بالای ۸۰ درصدی، سقوط ارزش پول ملی و فروپاشی اخلاقی در جامعه سخن میگوید.
او در ادامه به بحران مشروعیت رژیم اشاره کرده و میگوید حتی نمایش انتخابات ۱۴۰۳ نتوانسته این بحران را برطرف کند. وی معتقد است جمهوری اسلامی به پایان راه رسیده و با سیاستهای جنگطلبانه، ایران را در ضعیفترین موقعیت تاریخی خود قرار داده و بر طبل جنگ میکوبد، در حالی که ملت ایران دیگر تحمل جنگ جدیدی را ندارند.
رضازاده جویباری همچنین به نقض گسترده حقوق بشر اشاره میکند؛ از جمله شکنجه زندانیان سیاسی، مرگهای مشکوک، اعدامها، شلاق، سرکوب زنان، ممنوعیت فعالیت احزاب و اتحادیهها و سانسور شدید رسانهها و شبکههای اجتماعی. او میگوید این رژیم به دلیل کشتارها و شرارتهای خود «خودبهخود منعزل است» و باید محاکمه شود.
او در پایان خطاب به مردم ایران تأکید میکند که «هیچ ملتی نمیتواند گذشته تازهای برای خود بسازد، اما میتواند آیندهاش را تغییر دهد». وی خواستار رفراندوم بهعنوان مسالمتآمیزترین راه برای تعیین اراده ملت شده و پرسش اصلی خود را چنین مطرح میکند: «با این رژیم سرکش و کودککش چه باید کرد؟ و چه باید کرد که دیکتاتوری دوباره بازتولید نشود؟»
📍 زندان اوین – پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
#حقوق_بشر #آزادی_عقیده #زندانی_عقیدتی #روحانیت_شیعه #ولایت_فقیه #بیانیه #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عینالله رضازاده جویباری، روحانی مخالف استبداد دینی، در یک پیام صوتی از زندان اوین با لحنی تند و انتقادی وضعیت حاکم بر ایران را تشریح کرده است. او سخنان خود را با تأکید بر حقوق بشر، آزادی عقیده، مبارزه با تبعیض و مخالفت با شکنجه آغاز میکند و سپس به «قصاب ایران» لقب دادن رهبر جمهوری اسلامی میپردازد که به گفته او با سرکوب منتقدان و مخالفان و بستن فضای سیاسی کشور، مشروعیت خود را از دست داده است.
رضازاده جویباری تأکید میکند که ساختار ولایت فقیه، کشور را به ناکارآمدی، فساد و بحران کشانده و با حذف اصلاحطلبی، جامعه را به سمت براندازی سوق داده است. او در این پیام، چهلوهفت سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ را «سیاهترین و تاریکترین دوره تاریخ ایران» مینامد و از فروپاشی اقتصادی، تورم بالای ۸۰ درصدی، سقوط ارزش پول ملی و فروپاشی اخلاقی در جامعه سخن میگوید.
او در ادامه به بحران مشروعیت رژیم اشاره کرده و میگوید حتی نمایش انتخابات ۱۴۰۳ نتوانسته این بحران را برطرف کند. وی معتقد است جمهوری اسلامی به پایان راه رسیده و با سیاستهای جنگطلبانه، ایران را در ضعیفترین موقعیت تاریخی خود قرار داده و بر طبل جنگ میکوبد، در حالی که ملت ایران دیگر تحمل جنگ جدیدی را ندارند.
رضازاده جویباری همچنین به نقض گسترده حقوق بشر اشاره میکند؛ از جمله شکنجه زندانیان سیاسی، مرگهای مشکوک، اعدامها، شلاق، سرکوب زنان، ممنوعیت فعالیت احزاب و اتحادیهها و سانسور شدید رسانهها و شبکههای اجتماعی. او میگوید این رژیم به دلیل کشتارها و شرارتهای خود «خودبهخود منعزل است» و باید محاکمه شود.
او در پایان خطاب به مردم ایران تأکید میکند که «هیچ ملتی نمیتواند گذشته تازهای برای خود بسازد، اما میتواند آیندهاش را تغییر دهد». وی خواستار رفراندوم بهعنوان مسالمتآمیزترین راه برای تعیین اراده ملت شده و پرسش اصلی خود را چنین مطرح میکند: «با این رژیم سرکش و کودککش چه باید کرد؟ و چه باید کرد که دیکتاتوری دوباره بازتولید نشود؟»
📍 زندان اوین – پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
#حقوق_بشر #آزادی_عقیده #زندانی_عقیدتی #روحانیت_شیعه #ولایت_فقیه #بیانیه #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤13👌5
Forwarded from گفتوشنود
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.»
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.» این جمله از خمینی، بنیانگذار ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه است. نظام فکری و ارزشی که او رهبری میکرد نه فقط بر نوجوانان و جوانان، بلکه حتی بر کودکان خردسال تمرکز ویژه داشت. برنامهای که البته همواره برای عموم مردم مبهم و آشفته باقی گذاشته شد، تا در هر لحظه بتوان آن را به نفع نظام از نو «تفسیر» کرد.
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
یک. کودکان در برابر ایدهها مقاومتی ندارند. هرچه معلم یا والدین بگویند، برایشان حکم واقعیت مطلق دارد. نتیجه، ایمان زودرس و متعصبانهای است که فرقهها بهدنبالش هستند. سالها طول میکشد تا یک کودک بفهمد آنچه به او القا شده، تنها روایت ممکن از جهان نیست.
دو. وقتی ایمان یکجانبه از کودکی در روان فرد بنشیند، تبدیل به بخشی از شخصیت او میشود. در این حالت، مواجهه با روایت متفاوت، دیگر صرفاً روبهرو شدن با یک ایده تازه نیست؛ حملهای به خود فرد تلقی میشود. این روند آستانه تحمل و دیگرپذیری را پایین میآورد و راه را برای استبداد و تمامیتخواهی فرهنگی و سیاسی هموار میسازد.
سه. عقیدهای که در کودکی کاشته شود، به احساسات گره میخورد و پیوند آن با استدلال کمرنگ میشود. این درهمتنیدگی با عاطفه، وفاداری شدیدی میآفریند؛ درست همان چیزی که ایدئولوژیها میخواهند.
برای همین است که نظامهای فرقهای همه ابزارها را برای کنترل نسلهای جدید بهکار میگیرند: از کتابهای درسی و مراسم صبحگاهی گرفته تا سرودها، بازیها و حتی کارتونها. نگرانی اصلی آنان این است که کنترل ذهن و احساس کودکان از دستشان خارج شود.
اینجاست که نقش پدر و مادر تعیینکننده میشود: یا فرزندانی تربیت میکنند که آزادانه بیندیشند و با دیگران همزیستی کنند، یا آنان را به دست ماشین ایدئولوژی میسپارند تا ذهن و روانشان را به اسارت بگیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #فرقه_گری #آموزش_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.»
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.» این جمله از خمینی، بنیانگذار ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه است. نظام فکری و ارزشی که او رهبری میکرد نه فقط بر نوجوانان و جوانان، بلکه حتی بر کودکان خردسال تمرکز ویژه داشت. برنامهای که البته همواره برای عموم مردم مبهم و آشفته باقی گذاشته شد، تا در هر لحظه بتوان آن را به نفع نظام از نو «تفسیر» کرد.
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
یک. کودکان در برابر ایدهها مقاومتی ندارند. هرچه معلم یا والدین بگویند، برایشان حکم واقعیت مطلق دارد. نتیجه، ایمان زودرس و متعصبانهای است که فرقهها بهدنبالش هستند. سالها طول میکشد تا یک کودک بفهمد آنچه به او القا شده، تنها روایت ممکن از جهان نیست.
دو. وقتی ایمان یکجانبه از کودکی در روان فرد بنشیند، تبدیل به بخشی از شخصیت او میشود. در این حالت، مواجهه با روایت متفاوت، دیگر صرفاً روبهرو شدن با یک ایده تازه نیست؛ حملهای به خود فرد تلقی میشود. این روند آستانه تحمل و دیگرپذیری را پایین میآورد و راه را برای استبداد و تمامیتخواهی فرهنگی و سیاسی هموار میسازد.
سه. عقیدهای که در کودکی کاشته شود، به احساسات گره میخورد و پیوند آن با استدلال کمرنگ میشود. این درهمتنیدگی با عاطفه، وفاداری شدیدی میآفریند؛ درست همان چیزی که ایدئولوژیها میخواهند.
برای همین است که نظامهای فرقهای همه ابزارها را برای کنترل نسلهای جدید بهکار میگیرند: از کتابهای درسی و مراسم صبحگاهی گرفته تا سرودها، بازیها و حتی کارتونها. نگرانی اصلی آنان این است که کنترل ذهن و احساس کودکان از دستشان خارج شود.
اینجاست که نقش پدر و مادر تعیینکننده میشود: یا فرزندانی تربیت میکنند که آزادانه بیندیشند و با دیگران همزیستی کنند، یا آنان را به دست ماشین ایدئولوژی میسپارند تا ذهن و روانشان را به اسارت بگیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #فرقه_گری #آموزش_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤13👍8
Forwarded from گفتوشنود
خمینی:
خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتند!
ظلم بزرگ جمهوری اسلامی در حق خانواده شهدا و جانبازان
خانوادههای شهدا و جانبازان، حق دارند برای عزیزانشان سوگواری کنند، اما این حق از آنها سلب شده است. جمهوری اسلامی، به جای احترام به رنج آنان، مرگ فرزند یا همسرشان را مصادره کرده و او را به یک «نماد ایدئولوژیک» تبدیل میکند. پدر، مادر یا همسر شهید نمیتوانند عزیزشان را صرفاً به عنوان انسانی که از دست دادهاند به یاد آورند؛ مجبورند او را یک قهرمان بیعیب و نقص ببینند و با روایت رسمی همراه شوند. هیچ گریهای پذیرفته نمیشود و هیچ شکایتی به گوش نمیرسد.
بهسختی میتوان اعتراض کرد. خانوادهها نمیتوانند بپرسند چرا فرزندشان به میدان مین فرستاده شد یا چرا تحت تهییج و تبلیغات قرار گرفت. هر اعتراضی برچسب «بیایمانی» یا «ضد انقلاب» میخورد. در نتیجه، خانوادهها دو بار قربانی میشوند: یک بار با مرگ عزیزشان و بار دیگر با سرکوب صدای خود و ربوده شدن حق بیان حقیقت.
این وضعیت پیامدهای روانی و اجتماعی شدیدی دارد. سوگ ناتمام، خشم فروخورده، افسردگی و بیاعتمادی به نظام تنها بخشی از زخمهای خانوادههاست. نسلهای بعد نیز شاهدند که حقیقت عزیزانشان هرگز گفته نمیشود.
با وجود آنکه خمینی خانوادههای شهدا را «چشم و چراغ ملت» مینامد، این تقدیر ظاهری نمیتواند حقیقت تلخ نقش حکومت در به خاک و خون کشیدن وطن و فرزندانش را پنهان کند. همان حکومتی که با تهییج، تبلیغات و سیاستهای نظامی، جان جوانان را به میدان خطر فرستاد، امروز با الفاظی پرطنین، خود را بیگناه جلوه میدهد و خانوادهها را برای فداکاریهای ناخواسته ستایش میکند. این نوع تقدیر، نه تنها درد و اندوه واقعی خانوادهها را نادیده میگیرد، بلکه ریاکاری آشکار و مصادره عاطفی سوگ آنهاست. سوگ واقعی، اعتراض و حق بیان حقیقت برای خانوادهها همچنان پایمال میشود، در حالی که حکومت با روایت رسمی و ستایش شعاری، هم نقش خود در فجایع را پاک میکند و هم حق طبیعی خانوادهها را ربوده است.
مطالعه بیشتر در وبسایت
https://dialog.tavaana.org/ir-injustice-martyrs-families-veterans/
#حکومت_ایدئولوژیک #شهید #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
خمینی:
خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتند!
ظلم بزرگ جمهوری اسلامی در حق خانواده شهدا و جانبازان
خانوادههای شهدا و جانبازان، حق دارند برای عزیزانشان سوگواری کنند، اما این حق از آنها سلب شده است. جمهوری اسلامی، به جای احترام به رنج آنان، مرگ فرزند یا همسرشان را مصادره کرده و او را به یک «نماد ایدئولوژیک» تبدیل میکند. پدر، مادر یا همسر شهید نمیتوانند عزیزشان را صرفاً به عنوان انسانی که از دست دادهاند به یاد آورند؛ مجبورند او را یک قهرمان بیعیب و نقص ببینند و با روایت رسمی همراه شوند. هیچ گریهای پذیرفته نمیشود و هیچ شکایتی به گوش نمیرسد.
بهسختی میتوان اعتراض کرد. خانوادهها نمیتوانند بپرسند چرا فرزندشان به میدان مین فرستاده شد یا چرا تحت تهییج و تبلیغات قرار گرفت. هر اعتراضی برچسب «بیایمانی» یا «ضد انقلاب» میخورد. در نتیجه، خانوادهها دو بار قربانی میشوند: یک بار با مرگ عزیزشان و بار دیگر با سرکوب صدای خود و ربوده شدن حق بیان حقیقت.
این وضعیت پیامدهای روانی و اجتماعی شدیدی دارد. سوگ ناتمام، خشم فروخورده، افسردگی و بیاعتمادی به نظام تنها بخشی از زخمهای خانوادههاست. نسلهای بعد نیز شاهدند که حقیقت عزیزانشان هرگز گفته نمیشود.
با وجود آنکه خمینی خانوادههای شهدا را «چشم و چراغ ملت» مینامد، این تقدیر ظاهری نمیتواند حقیقت تلخ نقش حکومت در به خاک و خون کشیدن وطن و فرزندانش را پنهان کند. همان حکومتی که با تهییج، تبلیغات و سیاستهای نظامی، جان جوانان را به میدان خطر فرستاد، امروز با الفاظی پرطنین، خود را بیگناه جلوه میدهد و خانوادهها را برای فداکاریهای ناخواسته ستایش میکند. این نوع تقدیر، نه تنها درد و اندوه واقعی خانوادهها را نادیده میگیرد، بلکه ریاکاری آشکار و مصادره عاطفی سوگ آنهاست. سوگ واقعی، اعتراض و حق بیان حقیقت برای خانوادهها همچنان پایمال میشود، در حالی که حکومت با روایت رسمی و ستایش شعاری، هم نقش خود در فجایع را پاک میکند و هم حق طبیعی خانوادهها را ربوده است.
مطالعه بیشتر در وبسایت
https://dialog.tavaana.org/ir-injustice-martyrs-families-veterans/
#حکومت_ایدئولوژیک #شهید #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤16💔6
Forwarded from گفتوشنود
نماینده خامنهای در البرز: استراتژی انقلاب اسلامی شعار «مرگ بر آمریکا» است
🔷️محمدمهدی حسینی همدانی، نماینده خامنهای در استان البرز گفت: «لعن و مرگ بر دشمنان دین و قرآن دستور اسلام است و استراتژی ایران و انقلاب اسلامی هم شعار مرگ بر آمریکا است.» او افزود: «اخیرا کسی از همین قبیله دلبسته به آمریکا، گفته که قرار نبود انقلاب صحنه ضدآمریکایی شود.»
🔷️شعار «مرگ بر آمریکا» که از سوی نماینده خامنهای در البرز بهعنوان استراتژی انقلاب معرفی میشود، در واقع نماد دیگریستیزی و دشمنتراشی دائمی جمهوری اسلامی است؛ شعاری که طی چهار دهه گذشته نه تنها دستاوردی برای مردم ایران نداشته بلکه انزوای سیاسی، تحریمهای کمرشکن، سقوط اقتصادی، فرار سرمایه و بیاعتباری جهانی را به همراه آورده است. تکیه بر نفرتپراکنی بهجای عقلانیت سیاسی، کشور را در مدار خصومتهای بیپایان گرفتار کرده و بهای آن را نه رهبران که مردم عادی با فقر، تورم، بیکاری و محدودیتهای بیسابقه در زندگی روزمره پرداختهاند. این استراتژی چیزی جز سیاست فرسایشی و ویرانگر برای آینده ایران نیست.
#دیگری_ستیزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نماینده خامنهای در البرز: استراتژی انقلاب اسلامی شعار «مرگ بر آمریکا» است
🔷️محمدمهدی حسینی همدانی، نماینده خامنهای در استان البرز گفت: «لعن و مرگ بر دشمنان دین و قرآن دستور اسلام است و استراتژی ایران و انقلاب اسلامی هم شعار مرگ بر آمریکا است.» او افزود: «اخیرا کسی از همین قبیله دلبسته به آمریکا، گفته که قرار نبود انقلاب صحنه ضدآمریکایی شود.»
🔷️شعار «مرگ بر آمریکا» که از سوی نماینده خامنهای در البرز بهعنوان استراتژی انقلاب معرفی میشود، در واقع نماد دیگریستیزی و دشمنتراشی دائمی جمهوری اسلامی است؛ شعاری که طی چهار دهه گذشته نه تنها دستاوردی برای مردم ایران نداشته بلکه انزوای سیاسی، تحریمهای کمرشکن، سقوط اقتصادی، فرار سرمایه و بیاعتباری جهانی را به همراه آورده است. تکیه بر نفرتپراکنی بهجای عقلانیت سیاسی، کشور را در مدار خصومتهای بیپایان گرفتار کرده و بهای آن را نه رهبران که مردم عادی با فقر، تورم، بیکاری و محدودیتهای بیسابقه در زندگی روزمره پرداختهاند. این استراتژی چیزی جز سیاست فرسایشی و ویرانگر برای آینده ایران نیست.
#دیگری_ستیزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍12
Forwarded from گفتوشنود
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
چرا وجود «هواداران متعصب» برای بقای جمهوری اسلامی ضروری است؟
پیام همراهان
در جمهوری اسلامی، تعصب فقط یک ویژگی فرهنگی نیست؛ سوخت موتور بقاست. بدون گروهی از هواداران وفادار و بیچونوچرا، حکومت نمیتواند خود را در برابر موج اعتراضها و بحرانهای سیاسی سرپا نگه دارد.
نهادهایی برای پرورش تعصب
از مدرسه و کتاب درسی گرفته تا صداوسیما و بسیج، همه برای یک هدف کار میکنند: ساختن شهروندانی که «ولایت فقیه» را مقدس بدانند و هر نقدی را خیانت بخوانند. سپاه و بسیج نه تنها نیروی نظامیاند، بلکه کارخانه تولید هویت ایدئولوژیک هستند.
پاداش وفاداری، تنبیه مخالفت
در این نظام، وفاداری سود دارد. شغلهای دولتی، امتیازات اقتصادی و موقعیتهای اجتماعی بیشتر نصیب کسانی میشود که در حلقه هواداری بمانند. در مقابل، منتقدان با محرومیت، سرکوب و حتی زندان روبهرو میشوند. این سازوکار ساده است: «اگر با ما باشی، نان و آب داری؛ اگر نه، حذف میشوی.»
رسانه یکصدا، مردم یکرنگ
صداوسیما و انبوه رسانههای حکومتی، روایت رسمی را شبانهروز تکرار میکنند. اینترنت فیلتر میشود، خبرنگار مستقل سرکوب میشود، و مخالفان به عنوان «دشمن» معرفی میشوند. در چنین فضایی، بخشی از مردم باور میکنند که حقیقت همان چیزی است که حکومت میگوید. اینجاست که هوادار متعصب به بازوی تبلیغاتی نظام بدل میشود.
هواداران بهمثابه سپر انسانی
این پایگاه وفادار فقط در رسانه حضور ندارد؛ در خیابان هم فعال است. از بسیج دانشجویی تا گروههای فشار، هر صدای مخالف را سرکوب میکنند. حکومت در لحظههای بحران، مثل اعتراضهای ۸۸ یا ۱۴۰۱، دقیقاً روی همین هواداران حساب باز میکند تا فضای عمومی را کنترل کند.
جمعبندی
برای جمهوری اسلامی، هوادار متعصب یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت است. بدون این ستون وفادار، تبلیغات رنگ میبازد، سرکوب پرهزینهتر میشود و بحرانها مهارناپذیر. اما جامعهای که بر پایه تعصب اداره شود، مدارا، آزادی و گفتگو را از دست میدهد و در چرخه خشونت گرفتار میماند.
#حکومت_ایدئولوژیک #تعصب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
چرا وجود «هواداران متعصب» برای بقای جمهوری اسلامی ضروری است؟
پیام همراهان
در جمهوری اسلامی، تعصب فقط یک ویژگی فرهنگی نیست؛ سوخت موتور بقاست. بدون گروهی از هواداران وفادار و بیچونوچرا، حکومت نمیتواند خود را در برابر موج اعتراضها و بحرانهای سیاسی سرپا نگه دارد.
نهادهایی برای پرورش تعصب
از مدرسه و کتاب درسی گرفته تا صداوسیما و بسیج، همه برای یک هدف کار میکنند: ساختن شهروندانی که «ولایت فقیه» را مقدس بدانند و هر نقدی را خیانت بخوانند. سپاه و بسیج نه تنها نیروی نظامیاند، بلکه کارخانه تولید هویت ایدئولوژیک هستند.
پاداش وفاداری، تنبیه مخالفت
در این نظام، وفاداری سود دارد. شغلهای دولتی، امتیازات اقتصادی و موقعیتهای اجتماعی بیشتر نصیب کسانی میشود که در حلقه هواداری بمانند. در مقابل، منتقدان با محرومیت، سرکوب و حتی زندان روبهرو میشوند. این سازوکار ساده است: «اگر با ما باشی، نان و آب داری؛ اگر نه، حذف میشوی.»
رسانه یکصدا، مردم یکرنگ
صداوسیما و انبوه رسانههای حکومتی، روایت رسمی را شبانهروز تکرار میکنند. اینترنت فیلتر میشود، خبرنگار مستقل سرکوب میشود، و مخالفان به عنوان «دشمن» معرفی میشوند. در چنین فضایی، بخشی از مردم باور میکنند که حقیقت همان چیزی است که حکومت میگوید. اینجاست که هوادار متعصب به بازوی تبلیغاتی نظام بدل میشود.
هواداران بهمثابه سپر انسانی
این پایگاه وفادار فقط در رسانه حضور ندارد؛ در خیابان هم فعال است. از بسیج دانشجویی تا گروههای فشار، هر صدای مخالف را سرکوب میکنند. حکومت در لحظههای بحران، مثل اعتراضهای ۸۸ یا ۱۴۰۱، دقیقاً روی همین هواداران حساب باز میکند تا فضای عمومی را کنترل کند.
جمعبندی
برای جمهوری اسلامی، هوادار متعصب یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت است. بدون این ستون وفادار، تبلیغات رنگ میبازد، سرکوب پرهزینهتر میشود و بحرانها مهارناپذیر. اما جامعهای که بر پایه تعصب اداره شود، مدارا، آزادی و گفتگو را از دست میدهد و در چرخه خشونت گرفتار میماند.
#حکومت_ایدئولوژیک #تعصب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍23❤1
Forwarded from گفتوشنود
در سالهای اخیر، شاخصهای جهانی آزادی بیان، آزادی سیاسی و حقوق مدنی تصویر روشنی از وضعیت سرکوب در ایران ترسیم کردهاند. گزارشگران بدون مرز در شاخص آزادی مطبوعات ۲۰۲۵، ایران را در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار دادهاند؛ جایگاهی که بهوضوح نشان میدهد رسانهها در ایران نه نهادی مستقل بلکه ابزاری تحت کنترل حاکمیت محسوب میشوند. دستگیری روزنامهنگاران، توقیف نشریات، و سانسور گسترده اینترنت بیانگر این واقعیت است که حکومت هیچگونه صدای منتقد یا مستقل را برنمیتابد.
در عرصه آزادیهای اقتصادی و مدنی نیز وضعیت به همان اندازه وخیم است. بنیاد هرتیج در شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۲۵، ایران را با امتیاز ۴۲.۵ در رتبه ۱۶۹ از ۱۸۴ کشور جای داده است. این اعداد خشک و سرد، روایتگر اقتصادی است که در آن فساد ساختاری، انحصارات وابسته به نهادهای حکومتی و نظامی، و دخالتهای گسترده دولت، هرگونه نوآوری و رقابت آزاد را از بین برده است. چنین شرایطی مستقیماً به محدودیتهای سیاسی و سرکوب جامعه مدنی پیوند خورده است؛ جایی که شهروندان نه تنها از حقوق اقتصادی محرومند، بلکه از ابتداییترین حقوق سیاسی و اجتماعی نیز بیبهره ماندهاند.
ریشه این وضعیت را باید در سیاستهای ایدئولوژیک و اقتدارگرایانه حکومتی جستوجو کرد که تحت رهبری علی خامنهای، مسیر خود را بر پایه حفظ قدرت مطلقه دینی بنا نهاده است. ساختار ولایت فقیه و ایدئولوژی مذهبی حاکم، آزادی را تهدیدی برای بقای خود تلقی میکند؛ ازاینرو هر جنبش اجتماعی، رسانهای یا سیاسی مستقل به سرعت سرکوب میشود. تمرکز قدرت در دستان رهبر و نهادهای امنیتی ـ نظامی نهتنها مانع اصلاحات سیاسی شده، بلکه در عمل جامعه را به سوی انسداد کامل کشانده است.
تبعات این سیاستها امروز بیش از هر زمان دیگر در جامعه ایران دیده میشود: جوانانی که با سد سانسور و محدودیتهای شدید روبهرو هستند، اقتصاد فروبستهای که راهی برای رشد و نوآوری باقی نگذاشته، و بیاعتمادی عمیق عمومی نسبت به نهادهای حکومتی. شاخصهای جهانی تنها بازتابی از واقعیتی تلخاند که مردم ایران هر روز با آن زندگی میکنند؛ واقعیتی که تا زمانی که ریشههای ایدئولوژیک این نظام پابرجاست، چشمانداز روشنی برای آزادی و توسعه در کشور بهسختی متصور خواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #حکومت_مذهبی #آزادی_بیان #آزادی_مدنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در سالهای اخیر، شاخصهای جهانی آزادی بیان، آزادی سیاسی و حقوق مدنی تصویر روشنی از وضعیت سرکوب در ایران ترسیم کردهاند. گزارشگران بدون مرز در شاخص آزادی مطبوعات ۲۰۲۵، ایران را در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار دادهاند؛ جایگاهی که بهوضوح نشان میدهد رسانهها در ایران نه نهادی مستقل بلکه ابزاری تحت کنترل حاکمیت محسوب میشوند. دستگیری روزنامهنگاران، توقیف نشریات، و سانسور گسترده اینترنت بیانگر این واقعیت است که حکومت هیچگونه صدای منتقد یا مستقل را برنمیتابد.
در عرصه آزادیهای اقتصادی و مدنی نیز وضعیت به همان اندازه وخیم است. بنیاد هرتیج در شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۲۵، ایران را با امتیاز ۴۲.۵ در رتبه ۱۶۹ از ۱۸۴ کشور جای داده است. این اعداد خشک و سرد، روایتگر اقتصادی است که در آن فساد ساختاری، انحصارات وابسته به نهادهای حکومتی و نظامی، و دخالتهای گسترده دولت، هرگونه نوآوری و رقابت آزاد را از بین برده است. چنین شرایطی مستقیماً به محدودیتهای سیاسی و سرکوب جامعه مدنی پیوند خورده است؛ جایی که شهروندان نه تنها از حقوق اقتصادی محرومند، بلکه از ابتداییترین حقوق سیاسی و اجتماعی نیز بیبهره ماندهاند.
ریشه این وضعیت را باید در سیاستهای ایدئولوژیک و اقتدارگرایانه حکومتی جستوجو کرد که تحت رهبری علی خامنهای، مسیر خود را بر پایه حفظ قدرت مطلقه دینی بنا نهاده است. ساختار ولایت فقیه و ایدئولوژی مذهبی حاکم، آزادی را تهدیدی برای بقای خود تلقی میکند؛ ازاینرو هر جنبش اجتماعی، رسانهای یا سیاسی مستقل به سرعت سرکوب میشود. تمرکز قدرت در دستان رهبر و نهادهای امنیتی ـ نظامی نهتنها مانع اصلاحات سیاسی شده، بلکه در عمل جامعه را به سوی انسداد کامل کشانده است.
تبعات این سیاستها امروز بیش از هر زمان دیگر در جامعه ایران دیده میشود: جوانانی که با سد سانسور و محدودیتهای شدید روبهرو هستند، اقتصاد فروبستهای که راهی برای رشد و نوآوری باقی نگذاشته، و بیاعتمادی عمیق عمومی نسبت به نهادهای حکومتی. شاخصهای جهانی تنها بازتابی از واقعیتی تلخاند که مردم ایران هر روز با آن زندگی میکنند؛ واقعیتی که تا زمانی که ریشههای ایدئولوژیک این نظام پابرجاست، چشمانداز روشنی برای آزادی و توسعه در کشور بهسختی متصور خواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #حکومت_مذهبی #آزادی_بیان #آزادی_مدنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👌11🕊6👍1
Forwarded from گفتوشنود
در ایرانِ امروز، سرکوب، ایدئولوژیزدگی، و نبود رواداری در برابر تفاوتها، به ساختار اصلی قدرت بدل شده است.
نظامی که بر انحصار تصمیمگیری و ایجاد رانت برای «خودیها» استوار است، فضایی پر از بیاعتمادی و ناامیدی برای اکثریت جامعه ساخته است.
خامنهای و سپاه پاسداران با گسترش سیاستهای کنترلگرایانه و تنگنظری سیاسی و فرهنگی، نهتنها آزادی و خلاقیت را محدود کردهاند، بلکه مسیر رشد و شکوفایی فردی را نیز مسدود ساختهاند.
نتیجه، کشوری است که استعدادهایش درون مرزها خاموش میشوند یا راهی جز ترک وطن نمییابند — مهاجرتی که هر سال میان ۱۱۰ تا ۱۵۰ هزار متخصص را در بر میگیرد و برآورد میشود بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم بر پیکره اقتصاد ملی تحمیل کند.
در سوی دیگر، بحران فقر چهرهای گسترده و فراگیر یافته است: بیش از ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و بنا بر گزارشهای سال ۲۰۲۵، بیش از ۸۰ درصد جمعیت در معرض خطر فقر مطلقاند.
در چنین شرایطی، نبود چشمانداز مثبت از آینده، احساس بیقدرتی جمعی را تشدید کرده است.
فساد سیستماتیک، ناکارآمدی مدیریتی، و تبعیض ساختاری، سرمایه انسانی را به نقطه گریز رسانده است.
فرار مغزها نه صرفاً پدیدهای اقتصادی، بلکه نتیجه مستقیم بیعدالتی، سرکوب اندیشه و حذف تفاوتهاست — زخم عمیقی که جامعه را از توان بازسازی و امید تهی کرده است.
#فرار_مغزها #مهاجرت #حکومت_ایدئولوژیک #نارواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در ایرانِ امروز، سرکوب، ایدئولوژیزدگی، و نبود رواداری در برابر تفاوتها، به ساختار اصلی قدرت بدل شده است.
نظامی که بر انحصار تصمیمگیری و ایجاد رانت برای «خودیها» استوار است، فضایی پر از بیاعتمادی و ناامیدی برای اکثریت جامعه ساخته است.
خامنهای و سپاه پاسداران با گسترش سیاستهای کنترلگرایانه و تنگنظری سیاسی و فرهنگی، نهتنها آزادی و خلاقیت را محدود کردهاند، بلکه مسیر رشد و شکوفایی فردی را نیز مسدود ساختهاند.
نتیجه، کشوری است که استعدادهایش درون مرزها خاموش میشوند یا راهی جز ترک وطن نمییابند — مهاجرتی که هر سال میان ۱۱۰ تا ۱۵۰ هزار متخصص را در بر میگیرد و برآورد میشود بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم بر پیکره اقتصاد ملی تحمیل کند.
در سوی دیگر، بحران فقر چهرهای گسترده و فراگیر یافته است: بیش از ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و بنا بر گزارشهای سال ۲۰۲۵، بیش از ۸۰ درصد جمعیت در معرض خطر فقر مطلقاند.
در چنین شرایطی، نبود چشمانداز مثبت از آینده، احساس بیقدرتی جمعی را تشدید کرده است.
فساد سیستماتیک، ناکارآمدی مدیریتی، و تبعیض ساختاری، سرمایه انسانی را به نقطه گریز رسانده است.
فرار مغزها نه صرفاً پدیدهای اقتصادی، بلکه نتیجه مستقیم بیعدالتی، سرکوب اندیشه و حذف تفاوتهاست — زخم عمیقی که جامعه را از توان بازسازی و امید تهی کرده است.
#فرار_مغزها #مهاجرت #حکومت_ایدئولوژیک #نارواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤13👍7💔3
Forwarded from گفتوشنود
🔹️محمدجعفر قائمپناه، رئیس هیئت عالی گزینش کشور: تقوا و شایستهگزینی دو بال اصلی پیشرفت نظام اداری و سیاسی ایران است و گزینش نباید به ابزار ایجاد خوف در میان جوانان تبدیل شود.
❗️اظهارات محمدجعفر قائمپناه درباره لزوم «تقوا و شایستهگزینی» اگرچه در ظاهر بر ارزشهای اخلاقی تأکید دارد، اما از نگاه بسیاری از مخاطبان با واقعیت نظام گزینش در ایران فاصله زیادی دارد.
در عمل، گزینش استخدامی در ایران اغلب نه بر پایه شایستگی، که بر اساس معیارهای ایدئولوژیک، وفاداری سیاسی و رانت انجام میشود؛ فرایندی که سالهاست به ابزاری برای حذف افراد با باورهای متفاوت از نظام حاکم، منتقدان سیاسی، و حتی پیروان اقلیتهای دینی و فکری تبدیل شده است.
بسیاری از جوانان تحصیلکرده بهجای تشویق به خدمت در کشور، از ترس رد صلاحیت یا بازخواست عقایدشان، از ورود به بخشهای دولتی منصرف میشوند.
به همین دلیل، سخن از «شایستهگزینی» در شرایطی که آزادی عقیده و برابری فرصتها در عمل نادیده گرفته میشود، برای بسیاری بیشتر شبیه به تناقضی تلخ است تا نوید اصلاح.
❓️شما چه تجربهای از گزینش و یا استخدام در جمهوری اسلامی دارید؟
#گزینش #حکومت_ایدئولوژیک #فساد #شایسته_سالاری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️محمدجعفر قائمپناه، رئیس هیئت عالی گزینش کشور: تقوا و شایستهگزینی دو بال اصلی پیشرفت نظام اداری و سیاسی ایران است و گزینش نباید به ابزار ایجاد خوف در میان جوانان تبدیل شود.
❗️اظهارات محمدجعفر قائمپناه درباره لزوم «تقوا و شایستهگزینی» اگرچه در ظاهر بر ارزشهای اخلاقی تأکید دارد، اما از نگاه بسیاری از مخاطبان با واقعیت نظام گزینش در ایران فاصله زیادی دارد.
در عمل، گزینش استخدامی در ایران اغلب نه بر پایه شایستگی، که بر اساس معیارهای ایدئولوژیک، وفاداری سیاسی و رانت انجام میشود؛ فرایندی که سالهاست به ابزاری برای حذف افراد با باورهای متفاوت از نظام حاکم، منتقدان سیاسی، و حتی پیروان اقلیتهای دینی و فکری تبدیل شده است.
بسیاری از جوانان تحصیلکرده بهجای تشویق به خدمت در کشور، از ترس رد صلاحیت یا بازخواست عقایدشان، از ورود به بخشهای دولتی منصرف میشوند.
به همین دلیل، سخن از «شایستهگزینی» در شرایطی که آزادی عقیده و برابری فرصتها در عمل نادیده گرفته میشود، برای بسیاری بیشتر شبیه به تناقضی تلخ است تا نوید اصلاح.
❓️شما چه تجربهای از گزینش و یا استخدام در جمهوری اسلامی دارید؟
#گزینش #حکومت_ایدئولوژیک #فساد #شایسته_سالاری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎12❤2
Forwarded from گفتوشنود
نابودی دوستی در جهان ایدئولوژیک
پیام همراهان
در جهان ایدئولوژیک، پیش از آنکه آزادی از خیابانها برود، از گفتوگوهای میان انسانها میگریزد.
هانا آرنت، فیلسوفی که طعم تبعید و سکوت را چشیده بود، میگفت:
«تمامیتخواهی از جایی آغاز میشود که دیگر نتوانی با دیگری حرف بزنی، بیآنکه بترسی.»
در چنین جهانی، وفاداری به ایدئولوژی جای دوستی را میگیرد.
انسانها میآموزند پیش از سخن گفتن، در ذهنشان سانسورچی کوچکی را فعال کنند؛ اختلاف، خطر است و سکوت، امنیت.
حتی در جمعهای دوستانه، نگاههای محتاط و حرفهای بیریسک جای گفتوگوهای صادقانه را میگیرند.
ترس آهسته و پنهان، دوستی را تهی میکند و خانهی آزادی را میبندد.
دوستی، به قول آرنت، خانهی آزادیست؛ جایی که انسان میتواند خودِ واقعیاش را در میان دیگران بیابد.
اما نظامهای تمامیتخواه نمیتوانند تحمل کنند که میان دو دوست، جهانی از اعتماد و تفاوت زنده بماند.
آنها تودهای همصدا میخواهند؛ جهانی بدون گفتگو، بدون تفاوت، بدون دوستی.
در چنین شرایطی، هر دوستی واقعی، خودِ نوعی مقاومت است.
وقتی دو نفر در میان ترس و محدودیت، هنوز با صداقت حرف میزنند، نوری کوچک در تاریکی میدرخشد — نوری از جنس کرامت و آزادی.
نظامهای تمامیتخواه از جمعهای دوستانه شما به شدت میترسند.
در زمانهی خفقان، دوستیها را دریابیم.
یکی از راههای حقیقی مبارزه، زنده نگه داشتن همین دوستیهای واقعی است — جایی که انسان هنوز میتواند آزادانه بگوید، بشنود و در تفاوت زیست کند.
#حکومت_ایدئولوژیک #دوستی #کرامت_انسانی #تفاوت #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نابودی دوستی در جهان ایدئولوژیک
پیام همراهان
در جهان ایدئولوژیک، پیش از آنکه آزادی از خیابانها برود، از گفتوگوهای میان انسانها میگریزد.
هانا آرنت، فیلسوفی که طعم تبعید و سکوت را چشیده بود، میگفت:
«تمامیتخواهی از جایی آغاز میشود که دیگر نتوانی با دیگری حرف بزنی، بیآنکه بترسی.»
در چنین جهانی، وفاداری به ایدئولوژی جای دوستی را میگیرد.
انسانها میآموزند پیش از سخن گفتن، در ذهنشان سانسورچی کوچکی را فعال کنند؛ اختلاف، خطر است و سکوت، امنیت.
حتی در جمعهای دوستانه، نگاههای محتاط و حرفهای بیریسک جای گفتوگوهای صادقانه را میگیرند.
ترس آهسته و پنهان، دوستی را تهی میکند و خانهی آزادی را میبندد.
دوستی، به قول آرنت، خانهی آزادیست؛ جایی که انسان میتواند خودِ واقعیاش را در میان دیگران بیابد.
اما نظامهای تمامیتخواه نمیتوانند تحمل کنند که میان دو دوست، جهانی از اعتماد و تفاوت زنده بماند.
آنها تودهای همصدا میخواهند؛ جهانی بدون گفتگو، بدون تفاوت، بدون دوستی.
در چنین شرایطی، هر دوستی واقعی، خودِ نوعی مقاومت است.
وقتی دو نفر در میان ترس و محدودیت، هنوز با صداقت حرف میزنند، نوری کوچک در تاریکی میدرخشد — نوری از جنس کرامت و آزادی.
نظامهای تمامیتخواه از جمعهای دوستانه شما به شدت میترسند.
در زمانهی خفقان، دوستیها را دریابیم.
یکی از راههای حقیقی مبارزه، زنده نگه داشتن همین دوستیهای واقعی است — جایی که انسان هنوز میتواند آزادانه بگوید، بشنود و در تفاوت زیست کند.
#حکومت_ایدئولوژیک #دوستی #کرامت_انسانی #تفاوت #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤14
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این برنامه تلویزیونی گویا نسخهای تازه برای اصلاح جامعه پیچیدهاند: دزد باش، اما مؤمن!
یعنی اگر قرار است اموال مردم را ببری، دستکم وقت خدا را رعایت کن.
بههرحال ادب هم چیز خوبیست؛ اول با پروردگار خوشوبش کن، بعد برو سراغ گاوصندوق خلقالله.
شاید هم هدفشان این بوده که با این توصیه، دزدان را به «دزد مؤمن» تبدیل کنند؛ کسی که بعد از نماز، با وجدان راحتتر قفلها را باز میکند.
خلاصه، اگر با این روش مشکل سرقت حل شود، شاید قدم بعدی هم این باشد: «اول وضو، بعد اختلاس!»
#عبادت #اخلاق #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این برنامه تلویزیونی گویا نسخهای تازه برای اصلاح جامعه پیچیدهاند: دزد باش، اما مؤمن!
یعنی اگر قرار است اموال مردم را ببری، دستکم وقت خدا را رعایت کن.
بههرحال ادب هم چیز خوبیست؛ اول با پروردگار خوشوبش کن، بعد برو سراغ گاوصندوق خلقالله.
شاید هم هدفشان این بوده که با این توصیه، دزدان را به «دزد مؤمن» تبدیل کنند؛ کسی که بعد از نماز، با وجدان راحتتر قفلها را باز میکند.
خلاصه، اگر با این روش مشکل سرقت حل شود، شاید قدم بعدی هم این باشد: «اول وضو، بعد اختلاس!»
#عبادت #اخلاق #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊12👎5❤4👍1
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه معمم و نه مامور کاری به او ندارند، چون حجابش را رعایت کردهاست!
جمهوری اسلامی به مثابه یک حکومت فقهی و مذهبی تلاش فراوانی میکند تا آپارتاید شدید خود علیه زنان را در پوشش «قانون» توجیهکرده و به هواداران خود بقبولاند. اما میزان عجیببودن و غیرانسانیبودن این اقدامات باعثشده تا هیچگاه قبول عام پیدا نکند و قشر مذهبی را هم فریب ندهد.
یکی از دلایل ناکامی حکومت در توجیه این جنایتهایش همین فقر گسترده در کشور است که زنان زیادی را به کارگری در شرایط مشقتبار، زبالهگردی و حتی تنفروشی وادار کردهاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #حجاب_اجباری #پوشش_اختیاری #فقر #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نه معمم و نه مامور کاری به او ندارند، چون حجابش را رعایت کردهاست!
جمهوری اسلامی به مثابه یک حکومت فقهی و مذهبی تلاش فراوانی میکند تا آپارتاید شدید خود علیه زنان را در پوشش «قانون» توجیهکرده و به هواداران خود بقبولاند. اما میزان عجیببودن و غیرانسانیبودن این اقدامات باعثشده تا هیچگاه قبول عام پیدا نکند و قشر مذهبی را هم فریب ندهد.
یکی از دلایل ناکامی حکومت در توجیه این جنایتهایش همین فقر گسترده در کشور است که زنان زیادی را به کارگری در شرایط مشقتبار، زبالهگردی و حتی تنفروشی وادار کردهاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #حجاب_اجباری #پوشش_اختیاری #فقر #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤11💔8👍2🕊2
Forwarded from گفتوشنود
حاکمیت و بحران دائمی
تداوم وضعیت استثنایی در جمهوری اسلامی از منظر جورجو آگامبن
جورجو آگامبن، فیلسوف معاصر ایتالیایی، در ادامه اندیشههای فوکو و والتر بنیامین، مفهوم «وضعیت استثنایی» را بهعنوان یکی از سازوکارهای اصلی قدرت در جهان امروز تحلیل میکند.
از نظر او، حاکمان با اعلام شرایط اضطراری، قانون را موقتاً تعلیق میکنند تا از آن محافظت کنند، اما همین تعلیق موقتی بهتدریج به یک وضعیت دائمی بدل میشود.
در چنین ساختاری، قدرت سیاسی نه از قانون و رضایت عمومی، بلکه از استمرار بحران و اضطراب تغذیه میکند؛ شهروندان در ظاهر درون قانوناند، اما در عمل از حقوق حقیقی خویش تهی میشوند.
در جمهوری اسلامی ایران، از آغاز انقلاب تا امروز، حکومت بهطور مداوم خود را در وضعیت استثنایی بازتولید کرده است.
از «جنگ تحمیلی» تا «نفوذ فرهنگی»، از «فتنه» تا «جنگ نرم» و از «بحران حجاب» تا «تحریم اقتصادی»، گفتمان رسمی همواره بر وجود خطری عظیم و دشمنی دائمی تأکید کرده است.
این استمرار بحران، امکان تعلیق قانون، محدودسازی آزادیها و گسترش حوزههای نظارتی را فراهم آورده و مشروعیتی موقت اما همیشگی برای اقتدار سیاسی ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی، همانگونه که آگامبن میگوید، «زندگی برهنه» جایگزین «زندگی سیاسی» میشود؛ یعنی انسانها صرفاً در مقام موجودات زیستی و قابل کنترل حضور دارند، نه در مقام شهروندانی با حق مشارکت. سیاست به مدیریت بدنها، پوشش، رفتار و حتی احساسات مردم تقلیل مییابد، و دولت در قالب زیستسیاستی فراگیر، تا عمق زندگی خصوصی نفوذ میکند.
بحران بهجای آنکه وضعیتی موقت باشد، به شیوۀ حکومتورزی بدل شده است.
در نتیجه، حکومت ایران را میتوان نمونهای گویا از آن دانست که چگونه «وضعیت استثنایی» به وضعیت عادی بدل میشود. در اینجا، استثنا قاعده است و بحران نه تهدیدی برای نظام، بلکه منبع تداوم آن است.
آگامبن در تحلیل خود هشدار میدهد که چنین جوامعی بهتدریج به اردوگاهی نامرئی تبدیل میشوند؛ جایی که مردم زندهاند، اما حضورشان از معنا و کنش سیاسی تهی شده است.
#جورجو_آگامبن #آگامبن #وضعیت_استثنایی #بحران #مشروعیت #حکومت_ایدئولوژیک #دیگرستیزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حاکمیت و بحران دائمی
تداوم وضعیت استثنایی در جمهوری اسلامی از منظر جورجو آگامبن
جورجو آگامبن، فیلسوف معاصر ایتالیایی، در ادامه اندیشههای فوکو و والتر بنیامین، مفهوم «وضعیت استثنایی» را بهعنوان یکی از سازوکارهای اصلی قدرت در جهان امروز تحلیل میکند.
از نظر او، حاکمان با اعلام شرایط اضطراری، قانون را موقتاً تعلیق میکنند تا از آن محافظت کنند، اما همین تعلیق موقتی بهتدریج به یک وضعیت دائمی بدل میشود.
در چنین ساختاری، قدرت سیاسی نه از قانون و رضایت عمومی، بلکه از استمرار بحران و اضطراب تغذیه میکند؛ شهروندان در ظاهر درون قانوناند، اما در عمل از حقوق حقیقی خویش تهی میشوند.
در جمهوری اسلامی ایران، از آغاز انقلاب تا امروز، حکومت بهطور مداوم خود را در وضعیت استثنایی بازتولید کرده است.
از «جنگ تحمیلی» تا «نفوذ فرهنگی»، از «فتنه» تا «جنگ نرم» و از «بحران حجاب» تا «تحریم اقتصادی»، گفتمان رسمی همواره بر وجود خطری عظیم و دشمنی دائمی تأکید کرده است.
این استمرار بحران، امکان تعلیق قانون، محدودسازی آزادیها و گسترش حوزههای نظارتی را فراهم آورده و مشروعیتی موقت اما همیشگی برای اقتدار سیاسی ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی، همانگونه که آگامبن میگوید، «زندگی برهنه» جایگزین «زندگی سیاسی» میشود؛ یعنی انسانها صرفاً در مقام موجودات زیستی و قابل کنترل حضور دارند، نه در مقام شهروندانی با حق مشارکت. سیاست به مدیریت بدنها، پوشش، رفتار و حتی احساسات مردم تقلیل مییابد، و دولت در قالب زیستسیاستی فراگیر، تا عمق زندگی خصوصی نفوذ میکند.
بحران بهجای آنکه وضعیتی موقت باشد، به شیوۀ حکومتورزی بدل شده است.
در نتیجه، حکومت ایران را میتوان نمونهای گویا از آن دانست که چگونه «وضعیت استثنایی» به وضعیت عادی بدل میشود. در اینجا، استثنا قاعده است و بحران نه تهدیدی برای نظام، بلکه منبع تداوم آن است.
آگامبن در تحلیل خود هشدار میدهد که چنین جوامعی بهتدریج به اردوگاهی نامرئی تبدیل میشوند؛ جایی که مردم زندهاند، اما حضورشان از معنا و کنش سیاسی تهی شده است.
#جورجو_آگامبن #آگامبن #وضعیت_استثنایی #بحران #مشروعیت #حکومت_ایدئولوژیک #دیگرستیزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍9❤2🥰1
Forwarded from گفتوشنود
🔹️خبرگزاری حوزه علمیه در مطلبی درباره استقبال و فروش گسترده از عروسکهای «لبوبو» نوشت که این عروسک «فقط یک اسباببازی نیست، یک عملیات فرهنگی خزدار است.» این وبسایت نوشت که این عروسک «میخواهد جایگاه حسین فهمیدهها را بدزدد.»
خبرگزاری حوزه علمیه اضافه کرد: «فرارسیدن سالروز شهادت قهرمانانه حسین فهمیده فرصتی است تا در عمق این قضیه تأمل شود که چرا جایگاه محکم و بلند الگوهای هویتبخش و بینظیر نوجوانان ایرانی توسط عروسکها و محتواهای بی سر و ته شرقی و غربی بدون هیچگونه مقاومتی به یغما میرود؟»
🔹️از نگاه روحانیت شیعه حاکم، هر پدیده نو، خواه یک عروسک باشد یا یک سبک موسیقی یا حتی یک رفتار اجتماعی تازه، بهمثابه دشمنی بالقوه با ایمان و هویتی تلقی میشود که خودشان ساخته و انحصار تفسیرش را در دست دارند.
این نگاه بیمارگونه و تدافعی، ناشی از ترس عمیق از دست دادن کنترل بر ذهن و احساس نسلهای جوان است؛ نسلی که دیگر نمیخواهد قهرمانش را در قالبهای ایدئولوژیک و نمادهای تبلیغاتی چون «حسین فهمیده» بیابد.
برای چنین روحانیانی، «لبوبو» تهدید نیست چون پدیده ای نو و همهگیر است، بلکه تهدید است چون یادآور جهانی است که در آن دین، دیگر ابزار انقیاد و هویتسازی اجباری نیست.
#حکومت_ایدئولوژیک #دیگری_ستیزی #دگماتیسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️خبرگزاری حوزه علمیه در مطلبی درباره استقبال و فروش گسترده از عروسکهای «لبوبو» نوشت که این عروسک «فقط یک اسباببازی نیست، یک عملیات فرهنگی خزدار است.» این وبسایت نوشت که این عروسک «میخواهد جایگاه حسین فهمیدهها را بدزدد.»
خبرگزاری حوزه علمیه اضافه کرد: «فرارسیدن سالروز شهادت قهرمانانه حسین فهمیده فرصتی است تا در عمق این قضیه تأمل شود که چرا جایگاه محکم و بلند الگوهای هویتبخش و بینظیر نوجوانان ایرانی توسط عروسکها و محتواهای بی سر و ته شرقی و غربی بدون هیچگونه مقاومتی به یغما میرود؟»
🔹️از نگاه روحانیت شیعه حاکم، هر پدیده نو، خواه یک عروسک باشد یا یک سبک موسیقی یا حتی یک رفتار اجتماعی تازه، بهمثابه دشمنی بالقوه با ایمان و هویتی تلقی میشود که خودشان ساخته و انحصار تفسیرش را در دست دارند.
این نگاه بیمارگونه و تدافعی، ناشی از ترس عمیق از دست دادن کنترل بر ذهن و احساس نسلهای جوان است؛ نسلی که دیگر نمیخواهد قهرمانش را در قالبهای ایدئولوژیک و نمادهای تبلیغاتی چون «حسین فهمیده» بیابد.
برای چنین روحانیانی، «لبوبو» تهدید نیست چون پدیده ای نو و همهگیر است، بلکه تهدید است چون یادآور جهانی است که در آن دین، دیگر ابزار انقیاد و هویتسازی اجباری نیست.
#حکومت_ایدئولوژیک #دیگری_ستیزی #دگماتیسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
😍7👍3
Forwarded from گفتوشنود
در روزهای اخیر، بخشی از نیروهای نظام اسلامی ـ همانها که در دفاع از آسمان ایران در برابر نیروهای خارجی جز چند شلیک نمایشی ضدهوایی کار خاصی نکردهاند ـ به جشنهای هالوین یورش بردهاند. بهانهشان هم طبق معمول این است که هالوین مصداق «تهاجم فرهنگی» است.
اما میان گسترش هالوین و گسترش اسلام در ایران شباهتهای قابل توجهی وجود دارد. برای نمونه:
- هر دو پدیده فرهنگیاند که از بیرون از مرزهای ایران آمدهاند و ریشه ایرانی ندارند.
- هر دو شامل «رسم و آیینهای جمعی» هستند. دین شامل مجموعهای از مناسک است و هالوین نیز مراسمی آیینی است.
- هر دو به مسئله هویت فرهنگی مربوطاند.
- هم ادیان و هم هالوین مراسمی دارند که در آن پوشیدن لباس مبدل رایج است؛ از ماسک و ردا در هالوین گرفته تا لباس شمر و شیرِتعزیه در مراسم دینی.
آیا هر دو این موارد تهاجم فرهنگی هستند؟ با میان این دو تفاوتهای مهمی نیز وجود دارد؟
- اسلام به میزان قابل توجهی با ورود مهاجمان عرب و در قالب فتح و کشورگشایی به -ایران وارد شد و سپس بسیاری از آیینها و باورهای بومی را سرکوب، تحقیر یا ممنوع کرد، اما هالوین هیچ سپاهی ندارد و گسترش آن کاملاً داوطلبانه و خودخواسته بوده است.
- شرکتکنندگان در هالوین، بر خلاف پیروان ادیان که اسطورههایشان را «حقیقت مطلق» میپندارند، میدانند که این صرفاً یک رسم فرهنگی و برای شادی و تفریح است؛ نه مقدس است و نه مدعی حقیقت.
- در هالوین میتوان لباسی به شکل رستم یا حتی ضحاک پوشید و به یاد اسطورههای ملی اوقات شادی داشت؛ اما در مراسم دینی چنین کاری ممکن نیست.
- در مراسم هالوین هیچ هزینهای از بودجه عمومی ملی خرج نمیشود، در حالی که بخشی از آیینهای دینی با هزینه عمومی برگزار میشوند.
- تا امروز دیده نشده که شرکت کنندگان در هالوین، از انتقاد شدن به آن، احساس توهین به شرف، غیرت، یا اعتقادش کرده باشند.
با توجه به این موارد آیا هالوین یا اسلام تهاجم فرهنگی هستند؟
#هالووین #آزادی_عقیده #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در روزهای اخیر، بخشی از نیروهای نظام اسلامی ـ همانها که در دفاع از آسمان ایران در برابر نیروهای خارجی جز چند شلیک نمایشی ضدهوایی کار خاصی نکردهاند ـ به جشنهای هالوین یورش بردهاند. بهانهشان هم طبق معمول این است که هالوین مصداق «تهاجم فرهنگی» است.
اما میان گسترش هالوین و گسترش اسلام در ایران شباهتهای قابل توجهی وجود دارد. برای نمونه:
- هر دو پدیده فرهنگیاند که از بیرون از مرزهای ایران آمدهاند و ریشه ایرانی ندارند.
- هر دو شامل «رسم و آیینهای جمعی» هستند. دین شامل مجموعهای از مناسک است و هالوین نیز مراسمی آیینی است.
- هر دو به مسئله هویت فرهنگی مربوطاند.
- هم ادیان و هم هالوین مراسمی دارند که در آن پوشیدن لباس مبدل رایج است؛ از ماسک و ردا در هالوین گرفته تا لباس شمر و شیرِتعزیه در مراسم دینی.
آیا هر دو این موارد تهاجم فرهنگی هستند؟ با میان این دو تفاوتهای مهمی نیز وجود دارد؟
- اسلام به میزان قابل توجهی با ورود مهاجمان عرب و در قالب فتح و کشورگشایی به -ایران وارد شد و سپس بسیاری از آیینها و باورهای بومی را سرکوب، تحقیر یا ممنوع کرد، اما هالوین هیچ سپاهی ندارد و گسترش آن کاملاً داوطلبانه و خودخواسته بوده است.
- شرکتکنندگان در هالوین، بر خلاف پیروان ادیان که اسطورههایشان را «حقیقت مطلق» میپندارند، میدانند که این صرفاً یک رسم فرهنگی و برای شادی و تفریح است؛ نه مقدس است و نه مدعی حقیقت.
- در هالوین میتوان لباسی به شکل رستم یا حتی ضحاک پوشید و به یاد اسطورههای ملی اوقات شادی داشت؛ اما در مراسم دینی چنین کاری ممکن نیست.
- در مراسم هالوین هیچ هزینهای از بودجه عمومی ملی خرج نمیشود، در حالی که بخشی از آیینهای دینی با هزینه عمومی برگزار میشوند.
- تا امروز دیده نشده که شرکت کنندگان در هالوین، از انتقاد شدن به آن، احساس توهین به شرف، غیرت، یا اعتقادش کرده باشند.
با توجه به این موارد آیا هالوین یا اسلام تهاجم فرهنگی هستند؟
#هالووین #آزادی_عقیده #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤8👍3
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نصرت کریمی در سکانسی حذف شده از مجموعه مستندهای «نصرت کریمی؛ هنرمندبودن در ایران» روایتی از فلینی در مورد "فاشیسم" را نقل میکند.
نصرتالله کریمی (۱۳۰۳ – ۱۳۹۸) کارگردان، بازیگر، فیلمنامهنویس و مجسمهساز برجسته ایرانی بود.
او از هنرمندان خلاق و چندوجهی سینمای ایران بهشمار میرفت و آثاری چون محلل و درشکهچی را کارگردانی کرد.
کریمی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از استادان تاثیرگذار در آموزش بازیگری و سینما بود.
پس از انقلاب، بهدلیل ساخت فیلم محلل از فعالیت هنری و تدریس محروم شد و مدتی را در زندان گذراند و در جریان انقلاب فرهنگی برای او حکم قطع دست به دلیل نگارش فیلمنامه محلل صادر شد.
با وجود ممنوعیت کاری تا پایان عمر، ایران را ترک نکرد و سالهای خانهنشینی خود را به پرورش کاکتوس و مجسمهسازی گذراند.
او به عنوان یکی از چهرههای ماندگار هنر ایران، نمادی از هنرمندی مقاوم در برابر محدودیتها شناخته میشود.
او خود قربانی فاشیسم مذهبی در ایران بود.
#نصرت_کریمی #سینما #سانسور #حکومت_ایدئولوژیک #فاشیسم #گفتگو_توانا
نصرت کریمی در سکانسی حذف شده از مجموعه مستندهای «نصرت کریمی؛ هنرمندبودن در ایران» روایتی از فلینی در مورد "فاشیسم" را نقل میکند.
نصرتالله کریمی (۱۳۰۳ – ۱۳۹۸) کارگردان، بازیگر، فیلمنامهنویس و مجسمهساز برجسته ایرانی بود.
او از هنرمندان خلاق و چندوجهی سینمای ایران بهشمار میرفت و آثاری چون محلل و درشکهچی را کارگردانی کرد.
کریمی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از استادان تاثیرگذار در آموزش بازیگری و سینما بود.
پس از انقلاب، بهدلیل ساخت فیلم محلل از فعالیت هنری و تدریس محروم شد و مدتی را در زندان گذراند و در جریان انقلاب فرهنگی برای او حکم قطع دست به دلیل نگارش فیلمنامه محلل صادر شد.
با وجود ممنوعیت کاری تا پایان عمر، ایران را ترک نکرد و سالهای خانهنشینی خود را به پرورش کاکتوس و مجسمهسازی گذراند.
او به عنوان یکی از چهرههای ماندگار هنر ایران، نمادی از هنرمندی مقاوم در برابر محدودیتها شناخته میشود.
او خود قربانی فاشیسم مذهبی در ایران بود.
#نصرت_کریمی #سینما #سانسور #حکومت_ایدئولوژیک #فاشیسم #گفتگو_توانا
👍22❤5💔2
Forwarded from گفتوشنود
بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی...
وقتی استبداد در زبان خانه میکند!
پیام همراهان
استبداد، پیش از آنکه در زندانها مستقر شود، در واژهها لانه میکند. زبان، نخستین قلمرو قدرت است؛ جایی که معناها مصادره میشوند تا ذهنها فرمانبردار شوند. هر نظام اقتدارگرا، پیش از هرچیز، واژگان خود را میسازد: زبانی که بهجای گفتوگو، تکلیف صادر میکند و بهجای معنا، اطاعت میطلبد.
در دهههای اخیر، قدرت در جهان ایرانی، زبان دینی را به پوششی برای مشروعیت خود بدل کرده است. واژههایی که در اصل حامل شور رهایی بودند – مانند انقلاب، امت، ولایت، ایمان – در چرخش سیاسی، از معنا تهی شدند. «انقلاب» دیگر یادآور دگرگونی نیست، بلکه نشانهی رضایت از وضع موجود است؛ «امت» نه جمع آزاد مؤمنان، بلکه تودهای است که باید همصدا بماند؛ و «ولایت» از معنای معنوی خود فاصله گرفته و به واژهای اداری برای توجیه سلسلهمراتب قدرت بدل شده است.
در خطابههای رسمی، زبان بر مدار دوگانهی «ما و دشمن» میچرخد. تکرار خستگیناپذیر واژهی دشمن، جامعه را در حالت اضطرار نگه میدارد تا هر صدای متفاوت، تهدیدی امنیتی جلوه کند. واژههایی چون بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی برچسبهایی آمادهاند برای خاموشکردن گفتوگو. این واژهها نه فقط حذف میکنند، بلکه شرم میسازند؛ شرم از اندیشیدن.
منبر، خطبه و رسانهی رسمی، ابزار بازتولید این معناها هستند. در آنها، حقیقت نه جستوجو میشود و نه گفتوگو؛ بلکه اعلام میشود. زبان از تجربهی انسانی تهی میشود و به فرمان تبدیل میگردد. این همان لحظهای است که استبداد در زبان خانه کرده است.
اما رهایی نیز از همینجا آغاز میشود: از بازپسگیری واژهها. باید زبان را از بند تقدسِ اجباری آزاد کرد. «بصیرت» باید دوباره به معنای دیدنِ آزاد بازگردد، «انقلاب» به معنای دگرگونیِ پیوسته، و «دشمن» تنها بر کسانی اطلاق شود که کرامت انسان را میکُشند.
اصلاح سیاسی بدون پالایش زبانی ممکن نیست. تا وقتی واژهها دروغ میگویند، آزادی نیز دروغی بیش نخواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی...
وقتی استبداد در زبان خانه میکند!
پیام همراهان
استبداد، پیش از آنکه در زندانها مستقر شود، در واژهها لانه میکند. زبان، نخستین قلمرو قدرت است؛ جایی که معناها مصادره میشوند تا ذهنها فرمانبردار شوند. هر نظام اقتدارگرا، پیش از هرچیز، واژگان خود را میسازد: زبانی که بهجای گفتوگو، تکلیف صادر میکند و بهجای معنا، اطاعت میطلبد.
در دهههای اخیر، قدرت در جهان ایرانی، زبان دینی را به پوششی برای مشروعیت خود بدل کرده است. واژههایی که در اصل حامل شور رهایی بودند – مانند انقلاب، امت، ولایت، ایمان – در چرخش سیاسی، از معنا تهی شدند. «انقلاب» دیگر یادآور دگرگونی نیست، بلکه نشانهی رضایت از وضع موجود است؛ «امت» نه جمع آزاد مؤمنان، بلکه تودهای است که باید همصدا بماند؛ و «ولایت» از معنای معنوی خود فاصله گرفته و به واژهای اداری برای توجیه سلسلهمراتب قدرت بدل شده است.
در خطابههای رسمی، زبان بر مدار دوگانهی «ما و دشمن» میچرخد. تکرار خستگیناپذیر واژهی دشمن، جامعه را در حالت اضطرار نگه میدارد تا هر صدای متفاوت، تهدیدی امنیتی جلوه کند. واژههایی چون بیبصیرت، فتنهگر، نفوذی برچسبهایی آمادهاند برای خاموشکردن گفتوگو. این واژهها نه فقط حذف میکنند، بلکه شرم میسازند؛ شرم از اندیشیدن.
منبر، خطبه و رسانهی رسمی، ابزار بازتولید این معناها هستند. در آنها، حقیقت نه جستوجو میشود و نه گفتوگو؛ بلکه اعلام میشود. زبان از تجربهی انسانی تهی میشود و به فرمان تبدیل میگردد. این همان لحظهای است که استبداد در زبان خانه کرده است.
اما رهایی نیز از همینجا آغاز میشود: از بازپسگیری واژهها. باید زبان را از بند تقدسِ اجباری آزاد کرد. «بصیرت» باید دوباره به معنای دیدنِ آزاد بازگردد، «انقلاب» به معنای دگرگونیِ پیوسته، و «دشمن» تنها بر کسانی اطلاق شود که کرامت انسان را میکُشند.
اصلاح سیاسی بدون پالایش زبانی ممکن نیست. تا وقتی واژهها دروغ میگویند، آزادی نیز دروغی بیش نخواهد بود.
#حکومت_ایدئولوژیک #قدسی_سازی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤10👍1
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد محاکمه نمایشی پرزیدنت ترامپ و نتانیاهو، در مراسم حکومتی ۱۳ آبان برگزار شده است.
#حکومت_ایدئولوژیک #جنگ #صلح #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد محاکمه نمایشی پرزیدنت ترامپ و نتانیاهو، در مراسم حکومتی ۱۳ آبان برگزار شده است.
#حکومت_ایدئولوژیک #جنگ #صلح #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎30❤2👍2