Forwarded from گفتوشنود
در شماره اخیر روزنامه کیهان که تحت مدیریت مستقیم رهبر جمهوری اسلامی و با مدیرمسئولی منصوب او اداره میشود، مطلبی منتشر شده که چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا، پرزیدنت دونالد ترامپ را به ترور تهدید کرده است. در این یادداشت، که به شکل گفتوگویی خیالی نوشته شده، به صراحت آمده است که «همین روزهاست که به انتقام خون شهید سلیمانی چندتا گلوله توی کله پوکش شلیک بشه و رِیق لعنت رو سر بکشه!» این نوع ادبیات، در شرایطی که تنشهای اخیر میان ایران و ایالات متحده به بالاترین حد خود رسیده، نه تنها تحریکآمیز بلکه بهنوعی تهدید امنیت بینالمللی به شمار میرود.
این پرسش جدی مطرح است که چرا رهبر جمهوری اسلامی و حلقهی نزدیک به او، به جای گفتوگو و تعامل سازنده، همواره بر طبل تقابل، عدم مذاکره و تقویت گفتمان دشمنی و جنگ میکوبند؟ در جهانی که قدرتهای منطقهای و جهانی به دنبال کاهش تنش، گفتوگو، و بهرهگیری از مزایای روابط دیپلماتیک هستند، رهبران ایران همچنان مسیر انزوا، دشمنتراشی و جنگطلبی را در پیش گرفتهاند. این رفتارها نه تنها موجب تشدید فشارهای بینالمللی و تحریمها شده، بلکه آینده و امنیت مردم ایران را نیز به مخاطره انداخته است.
بیش از چهار دهه است که ادبیات تقابل با غرب، یهودیت و صهیونیسم و مخالفت با نظم جهانی مدرن به ابزار اصلی حکومت برای بسیج داخلی و سرکوب صدای مخالف بدل شده است. نتیجه این سیاستها، چیزی جز دور شدن ایران از مسیر توسعه، از دست دادن فرصتهای بینالمللی، و محروم ماندن مردم از زندگی مسالمتآمیز و شرافتمندانه نبوده است. آنچه مردم ایران میخواهند نه شعارهای مرگ و تهدید، بلکه زندگی با کرامت، صلح، و ارتباط سالم با جهان است.
#پرزیدنت_ترامپ #علی_خامنه_ای #گفت_و_شنود #شریعتمداری #کیهان #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در شماره اخیر روزنامه کیهان که تحت مدیریت مستقیم رهبر جمهوری اسلامی و با مدیرمسئولی منصوب او اداره میشود، مطلبی منتشر شده که چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا، پرزیدنت دونالد ترامپ را به ترور تهدید کرده است. در این یادداشت، که به شکل گفتوگویی خیالی نوشته شده، به صراحت آمده است که «همین روزهاست که به انتقام خون شهید سلیمانی چندتا گلوله توی کله پوکش شلیک بشه و رِیق لعنت رو سر بکشه!» این نوع ادبیات، در شرایطی که تنشهای اخیر میان ایران و ایالات متحده به بالاترین حد خود رسیده، نه تنها تحریکآمیز بلکه بهنوعی تهدید امنیت بینالمللی به شمار میرود.
این پرسش جدی مطرح است که چرا رهبر جمهوری اسلامی و حلقهی نزدیک به او، به جای گفتوگو و تعامل سازنده، همواره بر طبل تقابل، عدم مذاکره و تقویت گفتمان دشمنی و جنگ میکوبند؟ در جهانی که قدرتهای منطقهای و جهانی به دنبال کاهش تنش، گفتوگو، و بهرهگیری از مزایای روابط دیپلماتیک هستند، رهبران ایران همچنان مسیر انزوا، دشمنتراشی و جنگطلبی را در پیش گرفتهاند. این رفتارها نه تنها موجب تشدید فشارهای بینالمللی و تحریمها شده، بلکه آینده و امنیت مردم ایران را نیز به مخاطره انداخته است.
بیش از چهار دهه است که ادبیات تقابل با غرب، یهودیت و صهیونیسم و مخالفت با نظم جهانی مدرن به ابزار اصلی حکومت برای بسیج داخلی و سرکوب صدای مخالف بدل شده است. نتیجه این سیاستها، چیزی جز دور شدن ایران از مسیر توسعه، از دست دادن فرصتهای بینالمللی، و محروم ماندن مردم از زندگی مسالمتآمیز و شرافتمندانه نبوده است. آنچه مردم ایران میخواهند نه شعارهای مرگ و تهدید، بلکه زندگی با کرامت، صلح، و ارتباط سالم با جهان است.
#پرزیدنت_ترامپ #علی_خامنه_ای #گفت_و_شنود #شریعتمداری #کیهان #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام علی سیدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم
شعاری بود که جوانانمان فریاد میزدند؛ نشانهای از اتحاد، از پشتهمنزدن، از جوانمردانه ایستادن شانه به شانه.
این خونها را فراموش نکنید...
#چهارشنبه_غم
#چهارم_آبان
#چهارشنبه_خونین
از هر چهارشنبهای که میگذرد بیزارم.
داغ دلم تازهتر میشود، و جگرم بیشتر آتش میگیرد؛ چهارشنبهای که آخرین استوریات را گذاشتی، همانی که خطاب به نامردها نوشتی:
«چرا بچه رو میزنی؟ بیا منو بزن!»
به چه جرمی زدنت، پسرم؟
به این جرم که خودت را سپر کردی؟
به این جرم که گفتی: «چرا خواهرامونو میزنید؟»
همین کافی بود تا اسلحه را بگذارند پهلویت... و شلیک کنند.
ننگشان، مرگشان، که حتی خبر هم ندادند بیایم ببینمت...
تا صبح ناله زدم، ذرهذره مُردم، بیآنکه خبری ازت داشته باشم.
پنجشنبه گفتند شهید شدی...
فهمیدم تا صبح، تن بیجانت را در ماشین کلانتری نگه داشته بودند، بیآنکه ما را باخبر کنند.
و جمعه... که نگذاشتند در پزشک قانونی ببینمت. گفتند: «اگر صدایت دربیاید، گمنام دفنش میکنیم.»
بعد از سه روز، شنبه، تن بیجانت را بیصدا سپردند به خاک.
تمام آرزوهایت، تمام جوانیات، خاموش شد.
همه عکسها و فیلمهایت در گوشیات را پاک کردند...
و فقط همان استوریات باقی ماند.
همانی که نشان داد نترسیدی... شجاعانه و با شرافت از وطن و خواهران و برادرانت دفاع کردی.
اما صد افسوس، هزاران افسوس...
من ماندهام و این غم بزرگ.
بیایید فراموش نکنیم
چه جوانهایی را از دست دادیم...
چه خونهای بیگناهی ریخته شد...
#اتحاد_رمز_پیروزی
#علی_سیدی
#محمد_حسینی
zh.khakpoor
#دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم
شعاری بود که جوانانمان فریاد میزدند؛ نشانهای از اتحاد، از پشتهمنزدن، از جوانمردانه ایستادن شانه به شانه.
این خونها را فراموش نکنید...
#چهارشنبه_غم
#چهارم_آبان
#چهارشنبه_خونین
از هر چهارشنبهای که میگذرد بیزارم.
داغ دلم تازهتر میشود، و جگرم بیشتر آتش میگیرد؛ چهارشنبهای که آخرین استوریات را گذاشتی، همانی که خطاب به نامردها نوشتی:
«چرا بچه رو میزنی؟ بیا منو بزن!»
به چه جرمی زدنت، پسرم؟
به این جرم که خودت را سپر کردی؟
به این جرم که گفتی: «چرا خواهرامونو میزنید؟»
همین کافی بود تا اسلحه را بگذارند پهلویت... و شلیک کنند.
ننگشان، مرگشان، که حتی خبر هم ندادند بیایم ببینمت...
تا صبح ناله زدم، ذرهذره مُردم، بیآنکه خبری ازت داشته باشم.
پنجشنبه گفتند شهید شدی...
فهمیدم تا صبح، تن بیجانت را در ماشین کلانتری نگه داشته بودند، بیآنکه ما را باخبر کنند.
و جمعه... که نگذاشتند در پزشک قانونی ببینمت. گفتند: «اگر صدایت دربیاید، گمنام دفنش میکنیم.»
بعد از سه روز، شنبه، تن بیجانت را بیصدا سپردند به خاک.
تمام آرزوهایت، تمام جوانیات، خاموش شد.
همه عکسها و فیلمهایت در گوشیات را پاک کردند...
و فقط همان استوریات باقی ماند.
همانی که نشان داد نترسیدی... شجاعانه و با شرافت از وطن و خواهران و برادرانت دفاع کردی.
اما صد افسوس، هزاران افسوس...
من ماندهام و این غم بزرگ.
بیایید فراموش نکنیم
چه جوانهایی را از دست دادیم...
چه خونهای بیگناهی ریخته شد...
#اتحاد_رمز_پیروزی
#علی_سیدی
#محمد_حسینی
zh.khakpoor
#دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علی زارعی از مصدومان چشم، در جریان انقلاب مهسا، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«درود. از ۱۵ مهر ۱۴۰۱ که بنده چشم راست خودمو در اعتراضات ایران با شلیک گلوله پینت بال از دست دادم. زندگی من دیگر عادی نبود هیچ چیز آن زمان عادی نبود نه شرایط زندگی من و نه شرایط کشورم ایران ولی مجبور بودم ادامه بدم چون به آزادی کشورم امید داشتم و همچنین امید دارم در این راه افراد و نهاد های خیلی زیادی به بنده یاری رسوندن امروز که با یاری ایشان به یک کشور امن رسیدم وظیفه خود دانستم از تمام این عزیزان تشکر کنم. به امیدروزی که ایرانمون آزاد بشه و همگی کنار هم آن روز رو جشن بگیریم.»
aliizare79
#علی_زارعی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«درود. از ۱۵ مهر ۱۴۰۱ که بنده چشم راست خودمو در اعتراضات ایران با شلیک گلوله پینت بال از دست دادم. زندگی من دیگر عادی نبود هیچ چیز آن زمان عادی نبود نه شرایط زندگی من و نه شرایط کشورم ایران ولی مجبور بودم ادامه بدم چون به آزادی کشورم امید داشتم و همچنین امید دارم در این راه افراد و نهاد های خیلی زیادی به بنده یاری رسوندن امروز که با یاری ایشان به یک کشور امن رسیدم وظیفه خود دانستم از تمام این عزیزان تشکر کنم. به امیدروزی که ایرانمون آزاد بشه و همگی کنار هم آن روز رو جشن بگیریم.»
aliizare79
#علی_زارعی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پس از فاجعه هولناک بندرعباس و قتل هموطنانمان توسط جمهوری اسلامی، علی دایی، مثل همیشه کنار ایرانیان بود و در استوری اینستاگرام خود، با نقشه ایران متن زیر را منتشر کرد:
«بندر عباس حکایت این روزهای ایران ماست
با شما مردمان شریف همدردم
علی دایی»
این همدلی بر طرفداران جمهوری اسلامی گران آمده و دست به تخریب علی دایی زدهاند.
شهریار فوتبال ایران، در بزنگاههای اجتماعی کنار مردم بوده. برای مثال در واکنش به پرداخت میلیونها دلار به ساکنان غزه و لبنان توسط جمهوری اسلامی گفته بود:
«مسئولان به جای مردم ایران، به فکر مسلمانان غزه و لبنان و عراق هستند. اول به فکر مردم خودمان باشیم. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.»
طرح از بهنام محمدی
https://tavaana.org/cartoon_they/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#علی_دایی
#بندرعباس
@Tavaana_TavaanaTech
«بندر عباس حکایت این روزهای ایران ماست
با شما مردمان شریف همدردم
علی دایی»
این همدلی بر طرفداران جمهوری اسلامی گران آمده و دست به تخریب علی دایی زدهاند.
شهریار فوتبال ایران، در بزنگاههای اجتماعی کنار مردم بوده. برای مثال در واکنش به پرداخت میلیونها دلار به ساکنان غزه و لبنان توسط جمهوری اسلامی گفته بود:
«مسئولان به جای مردم ایران، به فکر مسلمانان غزه و لبنان و عراق هستند. اول به فکر مردم خودمان باشیم. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.»
طرح از بهنام محمدی
https://tavaana.org/cartoon_they/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#علی_دایی
#بندرعباس
@Tavaana_TavaanaTech
آیدا یونسی، خواهر علی یونسی دانشجوی نخبه زندانی، نوشت که پدرش را،که او هم زندانی سیاسی است، با خشونت هنگام ملاقات کابینی از خانواده جدا کردند و بدون وسایل و داروهایش به یک بند دیگر منتقل کردند:
«امروز مسئولين زندان اوين و نوکران وزارت اطلاعات، پدرم، #ميريوسف_یونسی، را حین ملاقات كابينى با خشونت به بند ٧ زندان اوين منتقل كردند. ماموران در زمان ملاقات كابينى پدرم، برادرم و مادرم، آنها را از هم جدا كرده و پدرم را بدون دسترسي به وسائل و داروهايش منتقل كردند. بعد از جابجايي، پدرم در تماس تلفنى اطلاع داد كه در شرایطی فاجعهبار نگهدارى مى شود، نه به داروهايش دسترسى دارد، و نه به لباس و وسایل ضروری. او در حال حاضر در دخمه ای به نام اتاق ۳، همراه با ۱۵ زندانی مالی، است. پدر من مردی بالای ۷۰ سال است، با چندین بیماری از جمله ديابت، ناشنوايى يك گوش، آرتوروز و شرايط جسمى نامناسب. ننگ بر شما و بر ذات پلیدتان که هدفی جز آزار زندانیان و خانوادههایشان ندارید.»
ـ انتقال زندانیان از یک بند به بند دیگر یا به زندان دیگر، نوعی آزار و شکنجه است. این پدر در بند زندانیان سیاسی کنار پسرش بود، داروهایش و وسایلش که تهیه آنها طی چند سال انجام شد، از ایشان گرفته شده است. حالا به بند دیگری منتقل شده است!
آقای یونسی به پنج سال حبس محکوم شدهاند، حبسی که بر مبنای ادعای ماموران اطلاعات مبنی بر دادن ۱۲ میلیون تومان پول به یک فرد و اینکه آن فرد هم به یکی از معترضان آن پول را داده شکل گرفته است. اما آقای یونسی بارها چنین چیزی را تکذیب کردهاند و هیچ مدرکی هم در این خصوص وجود ندارد.
لازم به ذکر است علی یونسی، فرزند آقای یونسی، دانشجوی نخبه و دارنده مدالهای طلا و نقره المپیاد، نیز در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شده است.
#میریوسف_یونسی #علی_یونسی #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز مسئولين زندان اوين و نوکران وزارت اطلاعات، پدرم، #ميريوسف_یونسی، را حین ملاقات كابينى با خشونت به بند ٧ زندان اوين منتقل كردند. ماموران در زمان ملاقات كابينى پدرم، برادرم و مادرم، آنها را از هم جدا كرده و پدرم را بدون دسترسي به وسائل و داروهايش منتقل كردند. بعد از جابجايي، پدرم در تماس تلفنى اطلاع داد كه در شرایطی فاجعهبار نگهدارى مى شود، نه به داروهايش دسترسى دارد، و نه به لباس و وسایل ضروری. او در حال حاضر در دخمه ای به نام اتاق ۳، همراه با ۱۵ زندانی مالی، است. پدر من مردی بالای ۷۰ سال است، با چندین بیماری از جمله ديابت، ناشنوايى يك گوش، آرتوروز و شرايط جسمى نامناسب. ننگ بر شما و بر ذات پلیدتان که هدفی جز آزار زندانیان و خانوادههایشان ندارید.»
ـ انتقال زندانیان از یک بند به بند دیگر یا به زندان دیگر، نوعی آزار و شکنجه است. این پدر در بند زندانیان سیاسی کنار پسرش بود، داروهایش و وسایلش که تهیه آنها طی چند سال انجام شد، از ایشان گرفته شده است. حالا به بند دیگری منتقل شده است!
آقای یونسی به پنج سال حبس محکوم شدهاند، حبسی که بر مبنای ادعای ماموران اطلاعات مبنی بر دادن ۱۲ میلیون تومان پول به یک فرد و اینکه آن فرد هم به یکی از معترضان آن پول را داده شکل گرفته است. اما آقای یونسی بارها چنین چیزی را تکذیب کردهاند و هیچ مدرکی هم در این خصوص وجود ندارد.
لازم به ذکر است علی یونسی، فرزند آقای یونسی، دانشجوی نخبه و دارنده مدالهای طلا و نقره المپیاد، نیز در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شده است.
#میریوسف_یونسی #علی_یونسی #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی قنادزاده، درویش گنابادی، برای گذراندن حکم پنجساله به زندان اوین منتقل شد
علی قنادزاده، درویش گنابادی، امروز پس از احضار به اجرای احکام، خود را معرفی و برای گذراندن دوران محکومیت به زندان اوین منتقل شد. حکم صادره برای او پنج سال حبس است.
اتهامات انتسابی علیه آقای قنادزاده «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» اعلام شدهاند
آقای قنادزاده قبلا هم سابقه بازداشت و تحمل حبس داشته است. او در جریان سرکوب دراویش در خیابان گلستان هفتم، بازداشت و به ۱۶ ماه حبس محکوم شده و پس از پایان دوره محکومیت آزاد شده بود.
#علی_قنادزاده #دراویش_گنابادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی قنادزاده، درویش گنابادی، امروز پس از احضار به اجرای احکام، خود را معرفی و برای گذراندن دوران محکومیت به زندان اوین منتقل شد. حکم صادره برای او پنج سال حبس است.
اتهامات انتسابی علیه آقای قنادزاده «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» اعلام شدهاند
آقای قنادزاده قبلا هم سابقه بازداشت و تحمل حبس داشته است. او در جریان سرکوب دراویش در خیابان گلستان هفتم، بازداشت و به ۱۶ ماه حبس محکوم شده و پس از پایان دوره محکومیت آزاد شده بود.
#علی_قنادزاده #دراویش_گنابادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«یادمان ۵ زندانی سیاسی اعدام شده ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در بند زنان اوین برگزار شد
در همراهی با کارزار مدنی «سهشنبههای نه به اعدام» زندانیان بند زنان اوین مراسمی به یاد پانزدهمین سالگرد اعدام پنج زندانی سیاسی برگزار کردند فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان
این یادمان در فضای هواخوری زندان و با خواندن بخشهایی از نامههای ماندگار فرزاد کمانگر آغاز شد؛ واژههایی که پس از گذر سالها هنوز از امید، مهر ایستادگی و عشق به مردم سخن میگویند.
در ادامه زندانیان بیوگرافی و روایت مبارزات هر یک از جان باختگان ۱۹ اردیبهشت را برای حاضران قرائت کردند؛ روایتهایی که پرده از شرافت انسانی در برابر ماشین سرکوب برمیدارند.
در بخشی دیگر از مراسم اشعاری در وصف مقاومت و مبارزه خوانده شد. سپس روایتهایی از همبندیان سابق شیرین علمهولی خوانده شد؛ روایتهایی زنده و انسانی که تصویری از زنی را ترسیم میکردند که در قلب تاریکی، روشنایی را پاس داشت.
پایان بخش این مراسم خوانش دسته جمعی سرود ماندگار خون ارغوانها بود؛ سرودی که نماد فریادهای سرکوب شده و عهدی دوباره با آرمان آزادی و کرامت انسانی است. این یادمان، ضمن ادای احترام به جان باختگان فرصتی بود برای یادآوری آن که راه آزادی را نمیتوان در بند کرد.»
ـ گزارش بالا در صفحات شبکههای اجتماعی گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، منتشر شده است.
ـ لازم به ذکر است، هنوز محل دفن افراد اعدام شده فوقالذکر به خانوادههای آنها اعلام نشده است و این مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است.
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علم_هولی #علی_حیدریان #فرهاد_وکیلی #مهدی_اسلامیان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در همراهی با کارزار مدنی «سهشنبههای نه به اعدام» زندانیان بند زنان اوین مراسمی به یاد پانزدهمین سالگرد اعدام پنج زندانی سیاسی برگزار کردند فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان
این یادمان در فضای هواخوری زندان و با خواندن بخشهایی از نامههای ماندگار فرزاد کمانگر آغاز شد؛ واژههایی که پس از گذر سالها هنوز از امید، مهر ایستادگی و عشق به مردم سخن میگویند.
در ادامه زندانیان بیوگرافی و روایت مبارزات هر یک از جان باختگان ۱۹ اردیبهشت را برای حاضران قرائت کردند؛ روایتهایی که پرده از شرافت انسانی در برابر ماشین سرکوب برمیدارند.
در بخشی دیگر از مراسم اشعاری در وصف مقاومت و مبارزه خوانده شد. سپس روایتهایی از همبندیان سابق شیرین علمهولی خوانده شد؛ روایتهایی زنده و انسانی که تصویری از زنی را ترسیم میکردند که در قلب تاریکی، روشنایی را پاس داشت.
پایان بخش این مراسم خوانش دسته جمعی سرود ماندگار خون ارغوانها بود؛ سرودی که نماد فریادهای سرکوب شده و عهدی دوباره با آرمان آزادی و کرامت انسانی است. این یادمان، ضمن ادای احترام به جان باختگان فرصتی بود برای یادآوری آن که راه آزادی را نمیتوان در بند کرد.»
ـ گزارش بالا در صفحات شبکههای اجتماعی گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، منتشر شده است.
ـ لازم به ذکر است، هنوز محل دفن افراد اعدام شده فوقالذکر به خانوادههای آنها اعلام نشده است و این مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است.
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علم_هولی #علی_حیدریان #فرهاد_وکیلی #مهدی_اسلامیان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تأیید حکم یک سال حبس برای فرشته سوری توسط دادگاه تجدیدنظر استان همدان
شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان همدان، در حکمی قطعی، محکومیت یک سال حبس تعزیری خانم فرشته سوری، فعال مدنی اهل نهاوند، را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» تأیید کرد. این حکم پیشتر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند در تاریخ ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ صادر شده بود.
فرشته سوری در این پرونده، از اتهام «تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت کشور» تبرئه شده بود، اما نسبت به محکومیت یکسالهاش به دلیل فعالیت تبلیغی علیه نظام، تقاضای تجدیدنظر کرده بود. دادگاه تجدیدنظر در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، با بررسی محتویات پرونده و لایحه دفاعیه، اعتراض او را وارد ندانست و استدلال کرد که اعتراضی «موجه و مستدل» از سوی نامبرده ارائه نشده است.
فرشته سوری و علی جهانیان، زوج شاعر و فعال مدنی ساکن نهاوند، در ۱۹ شهریورماه توسط نیروهای امنیتی در محل سکونت خود بازداشت شده بودند. فرشته سوری در ابتدا با قرار وثیقه آزاد شد، اما تنها دو روز بعد، مجدداً بازداشت و به زندان ملایر منتقل گردید. این زوج نهایتاً در ۲۱ آبانماه پس از تحمل دو ماه بازداشت موقت، با تودیع وثیقه از زندان آزاد شدند.
منابع نزدیک به خانواده این دو نفر گفتهاند که فرشته سوری در دوران بازجویی، با خشونت کلامی و حتی ضرب و شتم مواجه شده است. این در حالی است که خانم سوری به بیماری جسمی نیز مبتلاست و بههیچوجه شرایط تحمل زندان را ندارد. وی تاکنون هیچگونه سابقه کیفری نداشته و فعالیتهایش محدود به انتشار چند استوری در حمایت از خانوادههای جانباختگان اعتراضات و بازخوانی اشعار شاعران معاصر از جمله همسرش بوده است؛ فعالیتهایی که برای بسیاری دیگر از فعالان، نهایتاً احکام تعلیقی یا تبرئه در پی داشتهاند.
با این حال، دادگاه تجدیدنظر بدون توجه به وضعیت جسمی و روحی این زن شاعر و بیگناه، اعتراض او را مردود دانسته و حکم ناعادلانه حبس یکساله را قطعی اعلام کرده است.
این حکم، بهویژه در شرایطی که خانم سوری با بحران سلامت روبروست، مصداق روشنی از بیعدالتی قضایی و برخورد تبعیضآمیز با فعالان مدنی زن در ایران است.
آقای جهانیان نیز همچون همسرش در حکم ۲۰ اسفند ماه به یک سال حبس محکوم شده و با تسلیم به رای منتظر احضاریه اجرای احکام است.
#فرشته_سوری #علی_جهانیان #نهاوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان همدان، در حکمی قطعی، محکومیت یک سال حبس تعزیری خانم فرشته سوری، فعال مدنی اهل نهاوند، را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» تأیید کرد. این حکم پیشتر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند در تاریخ ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ صادر شده بود.
فرشته سوری در این پرونده، از اتهام «تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت کشور» تبرئه شده بود، اما نسبت به محکومیت یکسالهاش به دلیل فعالیت تبلیغی علیه نظام، تقاضای تجدیدنظر کرده بود. دادگاه تجدیدنظر در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، با بررسی محتویات پرونده و لایحه دفاعیه، اعتراض او را وارد ندانست و استدلال کرد که اعتراضی «موجه و مستدل» از سوی نامبرده ارائه نشده است.
فرشته سوری و علی جهانیان، زوج شاعر و فعال مدنی ساکن نهاوند، در ۱۹ شهریورماه توسط نیروهای امنیتی در محل سکونت خود بازداشت شده بودند. فرشته سوری در ابتدا با قرار وثیقه آزاد شد، اما تنها دو روز بعد، مجدداً بازداشت و به زندان ملایر منتقل گردید. این زوج نهایتاً در ۲۱ آبانماه پس از تحمل دو ماه بازداشت موقت، با تودیع وثیقه از زندان آزاد شدند.
منابع نزدیک به خانواده این دو نفر گفتهاند که فرشته سوری در دوران بازجویی، با خشونت کلامی و حتی ضرب و شتم مواجه شده است. این در حالی است که خانم سوری به بیماری جسمی نیز مبتلاست و بههیچوجه شرایط تحمل زندان را ندارد. وی تاکنون هیچگونه سابقه کیفری نداشته و فعالیتهایش محدود به انتشار چند استوری در حمایت از خانوادههای جانباختگان اعتراضات و بازخوانی اشعار شاعران معاصر از جمله همسرش بوده است؛ فعالیتهایی که برای بسیاری دیگر از فعالان، نهایتاً احکام تعلیقی یا تبرئه در پی داشتهاند.
با این حال، دادگاه تجدیدنظر بدون توجه به وضعیت جسمی و روحی این زن شاعر و بیگناه، اعتراض او را مردود دانسته و حکم ناعادلانه حبس یکساله را قطعی اعلام کرده است.
این حکم، بهویژه در شرایطی که خانم سوری با بحران سلامت روبروست، مصداق روشنی از بیعدالتی قضایی و برخورد تبعیضآمیز با فعالان مدنی زن در ایران است.
آقای جهانیان نیز همچون همسرش در حکم ۲۰ اسفند ماه به یک سال حبس محکوم شده و با تسلیم به رای منتظر احضاریه اجرای احکام است.
#فرشته_سوری #علی_جهانیان #نهاوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه وریشه مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، به معلم اعدامی فرزاد کمانگر 🌱
به نام معلمی که مرگ را به زانو درآورد
سلام فرزاد …
سلام به تویی که دیگر یک نام نیستی؛
راه هستی، فانوسی در مه و صدایی در سکوت تاریخ هستی.
من تو را نه با چشم، که با جان دیدهام؛
میان سطرهای خاکخوردهی دفترهای مدرسهی ده،
لابهلای اشکهای کودکانی که پدرشان از کوه بازنگشت…
تو را میان فریاد بیصدای مادری که زبانش را جرم شمردند، شناختم.
تو را نمیشناختم،
اما گویی قرنهاست که با من هستی، چون حقیقت، چون درد، چون آرمان.
انها که دار را برایت برافراشتند…
نفهمیدند
که دار، قامت کسی را خم نمیکند
که به افق ایستاده باشد.
آنها گمان کردند میتوانند تو را پایان دهند،
غافل از آنکه تو همان سحرگاه آغاز شدی؛
در لحظهی خاموشی، فریاد شدی،
در مرگ، زاده شدی.
فرزاد،
تو فقط یک معلم نبودی و نیستی، تو فلسفهی زیستن در زمانهی مردگان هستی.
فرزاد، تو جویباری هستی که از رود صمد بهرنگی سرچشمه گرفت؛ در خاک تشنهی کودکان جاری شدی، بیآنکه از سنگلاخ بترسد،
تو تجسم صداقت بودی در عصر جعل،
تجسم امید در سرزمینی که واژهها را تیرباران میکنند.
میخواستی رؤیا را از تختهی کلاس جدا کنی
و به دیوار واقعیت بیاویزی؛
رؤیاهایی که از دل فقر آمده بودند،
اما شکوهشان از تمام قصرها بیشتر بود.
آنها بازجویت را به سراغم فرستادند.
گفت: «او هم همینجا نشست. نتوانست بماند و …»
و من گفتم:
او توانست
از مرگ، جاودانگی بیافریند.
از سکوت، فریاد بسازد.
از کلاس، قیام خلق کند.
من ادامهی توام، فرزاد.
ادامهی شیرین علمهولی،
زنی که عشقش به زندگی، به زبان مادریاش، و به آزادی، جرمش شد؛ سر به دار شد
اما نامش را بر کوه و باد و واژه حک کرد.
ادامهی فرهادی
که از مرگ نترسید چون حقیقت را در آغوش کشیده بود.
ادامهی علی حیدریان
که زاگرس در قلبش میتپید.
مهدی اسلامیان
که سکوت نکرد و تا لحظهی آخر، لبهایش بر حقیقت بسته نشد.
ادامهی تمام آنهایی که مرگ را در آغوش کشیدند تا ما بایستیم.
و ما هنوز ایستادهایم.
دستهایمان شاید بسته باشند،
اما صدایمان از همیشه بلندتر است.
هر روز، حقیقت را با تازیانهی انکار میزنند؛
هر صبح، واژههایمان را در دادگاه بیعدالتی محاکمه میکنند؛
و ما، با هر زخم، معنا میسازیم…
با هر تحقیر، قامت میافرازیم…
با هر خفقان، نفس تازهای برای آزادی میکشیم.
فرزاد،
تو دیگر نام نیستی.
تو درختی هستی که هر شاخهاش
یک معلم است، یک شاعر، یک عصیان گر.
و من؟
من امروز در همان نقطهای ایستادهام که تو ایستادی.
برای من نیز دار را برافراشتهاند.
اما هراسی در دل ندارم.
زیرا کسی که حقیقت را بر دوش میکشد،
در میدان نبرد، تنها ایستادگی را میشناسد،
اگر مرگ، تاوان بر دوش کشیدن حقیقت است،
بگذار من نیز بهای آن را بپردازم.
ما زاده شدهایم تا بایستیم، نه بگریزیم.
و این راه، راه رفتن نیست…
راه برخاستن است.
تا آخرین کلمه،
تا آخرین کودک،
تا آخرین کوه
که چون زاگرس پابرجاست…
راه تو ادامه دارد، معلمم—
در صدای ما،
در گامهای استواری که بر خاک میکوبیم،
در دلهایی که هنوز برای آزادی میتپند…
راه تو ادامه دارد،
تا پیروزی.
«دار، ما را نمیشکند؛ تنها ریشههایمان را به ژرفای خاک میفرستد.»
وریشه مرادی _ زندانی اعدامی بند زنان اوین
اردیبهشت ۱۴۰۴ 🌱
#StopExecution
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علمهولی #فرهاد_وکیلی #علی_حیدریان #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به نام معلمی که مرگ را به زانو درآورد
سلام فرزاد …
سلام به تویی که دیگر یک نام نیستی؛
راه هستی، فانوسی در مه و صدایی در سکوت تاریخ هستی.
من تو را نه با چشم، که با جان دیدهام؛
میان سطرهای خاکخوردهی دفترهای مدرسهی ده،
لابهلای اشکهای کودکانی که پدرشان از کوه بازنگشت…
تو را میان فریاد بیصدای مادری که زبانش را جرم شمردند، شناختم.
تو را نمیشناختم،
اما گویی قرنهاست که با من هستی، چون حقیقت، چون درد، چون آرمان.
انها که دار را برایت برافراشتند…
نفهمیدند
که دار، قامت کسی را خم نمیکند
که به افق ایستاده باشد.
آنها گمان کردند میتوانند تو را پایان دهند،
غافل از آنکه تو همان سحرگاه آغاز شدی؛
در لحظهی خاموشی، فریاد شدی،
در مرگ، زاده شدی.
فرزاد،
تو فقط یک معلم نبودی و نیستی، تو فلسفهی زیستن در زمانهی مردگان هستی.
فرزاد، تو جویباری هستی که از رود صمد بهرنگی سرچشمه گرفت؛ در خاک تشنهی کودکان جاری شدی، بیآنکه از سنگلاخ بترسد،
تو تجسم صداقت بودی در عصر جعل،
تجسم امید در سرزمینی که واژهها را تیرباران میکنند.
میخواستی رؤیا را از تختهی کلاس جدا کنی
و به دیوار واقعیت بیاویزی؛
رؤیاهایی که از دل فقر آمده بودند،
اما شکوهشان از تمام قصرها بیشتر بود.
آنها بازجویت را به سراغم فرستادند.
گفت: «او هم همینجا نشست. نتوانست بماند و …»
و من گفتم:
او توانست
از مرگ، جاودانگی بیافریند.
از سکوت، فریاد بسازد.
از کلاس، قیام خلق کند.
من ادامهی توام، فرزاد.
ادامهی شیرین علمهولی،
زنی که عشقش به زندگی، به زبان مادریاش، و به آزادی، جرمش شد؛ سر به دار شد
اما نامش را بر کوه و باد و واژه حک کرد.
ادامهی فرهادی
که از مرگ نترسید چون حقیقت را در آغوش کشیده بود.
ادامهی علی حیدریان
که زاگرس در قلبش میتپید.
مهدی اسلامیان
که سکوت نکرد و تا لحظهی آخر، لبهایش بر حقیقت بسته نشد.
ادامهی تمام آنهایی که مرگ را در آغوش کشیدند تا ما بایستیم.
و ما هنوز ایستادهایم.
دستهایمان شاید بسته باشند،
اما صدایمان از همیشه بلندتر است.
هر روز، حقیقت را با تازیانهی انکار میزنند؛
هر صبح، واژههایمان را در دادگاه بیعدالتی محاکمه میکنند؛
و ما، با هر زخم، معنا میسازیم…
با هر تحقیر، قامت میافرازیم…
با هر خفقان، نفس تازهای برای آزادی میکشیم.
فرزاد،
تو دیگر نام نیستی.
تو درختی هستی که هر شاخهاش
یک معلم است، یک شاعر، یک عصیان گر.
و من؟
من امروز در همان نقطهای ایستادهام که تو ایستادی.
برای من نیز دار را برافراشتهاند.
اما هراسی در دل ندارم.
زیرا کسی که حقیقت را بر دوش میکشد،
در میدان نبرد، تنها ایستادگی را میشناسد،
اگر مرگ، تاوان بر دوش کشیدن حقیقت است،
بگذار من نیز بهای آن را بپردازم.
ما زاده شدهایم تا بایستیم، نه بگریزیم.
و این راه، راه رفتن نیست…
راه برخاستن است.
تا آخرین کلمه،
تا آخرین کودک،
تا آخرین کوه
که چون زاگرس پابرجاست…
راه تو ادامه دارد، معلمم—
در صدای ما،
در گامهای استواری که بر خاک میکوبیم،
در دلهایی که هنوز برای آزادی میتپند…
راه تو ادامه دارد،
تا پیروزی.
«دار، ما را نمیشکند؛ تنها ریشههایمان را به ژرفای خاک میفرستد.»
وریشه مرادی _ زندانی اعدامی بند زنان اوین
اردیبهشت ۱۴۰۴ 🌱
#StopExecution
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علمهولی #فرهاد_وکیلی #علی_حیدریان #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من، علی جهانیان، از ۱۴سالگی با اسلحه از خاک وطن دفاع کردم و امروز نیز بیسلاح اما با فریادی از دل، برای کرامت انسان ایرانی و آزادی تلاش میکنم.
در این راه، بسیار تاوان دادهام،
دردها کشیدهام، زخمها خوردهام،
من و همسرم، فرشته سوری، به اتهام تبلیغ علیه نظام ، هر یک به یکسال حبس که تجدیدنظر هم آنرا تأیید کرده محکوم شدیم.
آیا اعتراض بیخشونت، جرم است؟ آیا زنی بیمار و افسرده ،باید به جای تیمار، زندان برود؟
این صدا فقط فریاد من نیست، صدای زخمیست که بر تن همه ما نشسته. اگر هنوز قلبتان برای حقیقت میتپد، این فریاد را بشنوید و بازتاب دهید.
فریادم از این ستمها،
گوش شنوایی نیافته؛
اما شاید همین واژهها،
اندکی مرهم باشد بر دلی خسته،
اندکی تسلا برای روح زخمی همسرم و موارد مشابه.
در این صفحه، صدای خود را فریاد میزنم
تا بدانند،
هنوز ایمان دارم به فردایی روشن،
به ایرانی آزاد،
و به مردمی که روزی،
حقشان را از تاریخ باز خواهند گرفت.
ای مدعیان دین، غاصبان حکومت،
اگر به آنچه میگویید ایمان داشتید، عدالت اینگونه نمیخشکید و فقر اینچنین فراگیر نمیشد.
چگونه به نام اسلام، بیتالمال را میبخشید و مظلوم را خاموش میخواهید؟
شما اسلام را نقاب کردهاید، نه آیینه.
اما تاریخ بیرحمانه چهرهها را آشکار میکند، و نامتان را با سیاهی به یاد خواهد سپرد.
اگر پرسیدن و مطالبهگری بیخشونت جرم است، پس خطر اصلی برای این نظام، اندیشهی آزاد است نه دشمن خارجی.
کجاست رافت اسلامیتان، وقتی زنی بیمار به جای درمان، زندان میبیند؟
چگونه از کرامت زن و خانواده میگویید، اما مادران را بهخاطر یک "چرا" از عزیزانشان جدا میکنید؟
این فقط درد من نیست، درد ماست؛ زخمی مشترک که درمانش همدلی میطلبد.
سکوت را شکستهام تا پژواک صدای وجدان جمعیمان باشم—صدایی که دیگر نمیخواهد خاموش بماند.
اگر هنوز به حقیقت و مسئولیت باور دارید، این فریاد کوچک را بازتاب دهید؛
شاید گوشهای بسته اینبار بشنوند، و آنان که مردم را ناآگاه میپندارند، بدانند که ما بیدار و هوشیاریم.
با مهر، علی جهانیان.
#خشونت_علیه_زنان
#جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست
#انسانیت #وطن #مسئولیت_اجتماعی #علی_جهانیان
#فرشته_سوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این راه، بسیار تاوان دادهام،
دردها کشیدهام، زخمها خوردهام،
من و همسرم، فرشته سوری، به اتهام تبلیغ علیه نظام ، هر یک به یکسال حبس که تجدیدنظر هم آنرا تأیید کرده محکوم شدیم.
آیا اعتراض بیخشونت، جرم است؟ آیا زنی بیمار و افسرده ،باید به جای تیمار، زندان برود؟
این صدا فقط فریاد من نیست، صدای زخمیست که بر تن همه ما نشسته. اگر هنوز قلبتان برای حقیقت میتپد، این فریاد را بشنوید و بازتاب دهید.
فریادم از این ستمها،
گوش شنوایی نیافته؛
اما شاید همین واژهها،
اندکی مرهم باشد بر دلی خسته،
اندکی تسلا برای روح زخمی همسرم و موارد مشابه.
در این صفحه، صدای خود را فریاد میزنم
تا بدانند،
هنوز ایمان دارم به فردایی روشن،
به ایرانی آزاد،
و به مردمی که روزی،
حقشان را از تاریخ باز خواهند گرفت.
ای مدعیان دین، غاصبان حکومت،
اگر به آنچه میگویید ایمان داشتید، عدالت اینگونه نمیخشکید و فقر اینچنین فراگیر نمیشد.
چگونه به نام اسلام، بیتالمال را میبخشید و مظلوم را خاموش میخواهید؟
شما اسلام را نقاب کردهاید، نه آیینه.
اما تاریخ بیرحمانه چهرهها را آشکار میکند، و نامتان را با سیاهی به یاد خواهد سپرد.
اگر پرسیدن و مطالبهگری بیخشونت جرم است، پس خطر اصلی برای این نظام، اندیشهی آزاد است نه دشمن خارجی.
کجاست رافت اسلامیتان، وقتی زنی بیمار به جای درمان، زندان میبیند؟
چگونه از کرامت زن و خانواده میگویید، اما مادران را بهخاطر یک "چرا" از عزیزانشان جدا میکنید؟
این فقط درد من نیست، درد ماست؛ زخمی مشترک که درمانش همدلی میطلبد.
سکوت را شکستهام تا پژواک صدای وجدان جمعیمان باشم—صدایی که دیگر نمیخواهد خاموش بماند.
اگر هنوز به حقیقت و مسئولیت باور دارید، این فریاد کوچک را بازتاب دهید؛
شاید گوشهای بسته اینبار بشنوند، و آنان که مردم را ناآگاه میپندارند، بدانند که ما بیدار و هوشیاریم.
با مهر، علی جهانیان.
#خشونت_علیه_زنان
#جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست
#انسانیت #وطن #مسئولیت_اجتماعی #علی_جهانیان
#فرشته_سوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدور حکم غیابی یکسال حبس برای علی موسینژاد فرکوش؛ توقیف کلیه مدارک و اموال توسط اطلاعات سپاه
براساس اطلاعات دریافتی، علی موسینژاد فرکوش، فعال سیاسی و کارشناس ارشد علوم سیاسی، به صورت غیابی از سوی شعبهای در دادگاه انقلاب کرج به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. این در حالیست که هیچ نسخهای از رأی صادره به وی تسلیم نشده و تمامی تلاشهای او برای دریافت حکم رسمی بینتیجه مانده است.
پیش از این، از تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، کلیه مدارک هویتی و اموال شخصی وی، از جمله کارت ملی، شناسنامه، گذرنامه، گواهی پایان خدمت، کارتهای بانکی، اسناد شخصی، تلفن همراه و خودروی شخصیاش توسط سازمان اطلاعات سپاه توقیف شدهاند. علیرغم مراجعات متعدد، هیچیک از نهادهای ذیربط مسئولیت این اقدام را نپذیرفته و از پاسخگویی خودداری کردهاند.
در روزهای اخیر، ابلاغیهای مبنی بر اجرای حکم به وی تحویل داده شده است، بیآنکه فرصت اعتراض یا اطلاعرسانی شفاف در مورد روند دادرسی برای او فراهم شده باشد. این نوع برخورد قضایی، مصداقی آشکار از نقض حق دادرسی عادلانه و شفاف در نظام حقوقی جمهوری اسلامی است.
از لحاظ قانونی، تاریخ برگزاری دادگاه باید به فرد اطلاع داده شود، حکم باید به او یا وکیلش ابلاغ شود (کتبی)، فرصت ارائه لایحه تجدیدنظر به آن فرد داده شود. تاریخ برگزاری دادگاه تجدیدنظر اعلام شود، رای صادره به او ابلاغ شود و ...
اما هیچ یک از این مراحل درباره آقای موسینژاد فرکوش انجام نشده و به یکباره احضاریه از دادگاه اجرای احکام برای او صادر شده است.
#علی_موسی_نژاد_فرکوش #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
براساس اطلاعات دریافتی، علی موسینژاد فرکوش، فعال سیاسی و کارشناس ارشد علوم سیاسی، به صورت غیابی از سوی شعبهای در دادگاه انقلاب کرج به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. این در حالیست که هیچ نسخهای از رأی صادره به وی تسلیم نشده و تمامی تلاشهای او برای دریافت حکم رسمی بینتیجه مانده است.
پیش از این، از تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، کلیه مدارک هویتی و اموال شخصی وی، از جمله کارت ملی، شناسنامه، گذرنامه، گواهی پایان خدمت، کارتهای بانکی، اسناد شخصی، تلفن همراه و خودروی شخصیاش توسط سازمان اطلاعات سپاه توقیف شدهاند. علیرغم مراجعات متعدد، هیچیک از نهادهای ذیربط مسئولیت این اقدام را نپذیرفته و از پاسخگویی خودداری کردهاند.
در روزهای اخیر، ابلاغیهای مبنی بر اجرای حکم به وی تحویل داده شده است، بیآنکه فرصت اعتراض یا اطلاعرسانی شفاف در مورد روند دادرسی برای او فراهم شده باشد. این نوع برخورد قضایی، مصداقی آشکار از نقض حق دادرسی عادلانه و شفاف در نظام حقوقی جمهوری اسلامی است.
از لحاظ قانونی، تاریخ برگزاری دادگاه باید به فرد اطلاع داده شود، حکم باید به او یا وکیلش ابلاغ شود (کتبی)، فرصت ارائه لایحه تجدیدنظر به آن فرد داده شود. تاریخ برگزاری دادگاه تجدیدنظر اعلام شود، رای صادره به او ابلاغ شود و ...
اما هیچ یک از این مراحل درباره آقای موسینژاد فرکوش انجام نشده و به یکباره احضاریه از دادگاه اجرای احکام برای او صادر شده است.
#علی_موسی_نژاد_فرکوش #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از یاد نبر خون را
جاویدنام علی مظفری، از جانباختگان انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱ است. این نوجوان متولد ۱۴ اردیبهشت ۸۴ و اهل قوچان بود. او به ورزش علاقه داشت. باشگاه میرفت و تمرین میکرد. والیبالیست بود. یک سالی بود که به عضویت باشگاه سایپای تهران در آمده بود.
علی در سال ۱۴۰۱ بهترین بازیکن خراسان شده بود و برای منتخب خراسان شمالی بازی کرد.
شب ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، دو روز مانده به شروع تمرینات، برای چکاب پزشکی قبل از تمرین، دکتر رفته بود. موقع برگشت با شروع تظاهرات جوانان قوچان، به سیل قیامکنندگان در میدان اصلی شهر پیوست و همان شب توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی با شلیک مستقیم گلوله به قتل رسید.
علی نوجوان ورزشکاری بود که هزاران آرزو برای خود و سرزمینش داشت او به اردوی تیم ملی نوجوانان والیبال هم دعوت شده بود.
سعید مظفری، برادر علی، پیشتر نوشته بود:
«فراموش کردن تو مثل از یاد بردن نفس کشیدن است؛ همینفدر سخت و تلخ»
این جوان قهرمان را هرگز فراموش نمیکنیم.
#علی_مظفری #قوچان
#نه_مبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جاویدنام علی مظفری، از جانباختگان انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱ است. این نوجوان متولد ۱۴ اردیبهشت ۸۴ و اهل قوچان بود. او به ورزش علاقه داشت. باشگاه میرفت و تمرین میکرد. والیبالیست بود. یک سالی بود که به عضویت باشگاه سایپای تهران در آمده بود.
علی در سال ۱۴۰۱ بهترین بازیکن خراسان شده بود و برای منتخب خراسان شمالی بازی کرد.
شب ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، دو روز مانده به شروع تمرینات، برای چکاب پزشکی قبل از تمرین، دکتر رفته بود. موقع برگشت با شروع تظاهرات جوانان قوچان، به سیل قیامکنندگان در میدان اصلی شهر پیوست و همان شب توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی با شلیک مستقیم گلوله به قتل رسید.
علی نوجوان ورزشکاری بود که هزاران آرزو برای خود و سرزمینش داشت او به اردوی تیم ملی نوجوانان والیبال هم دعوت شده بود.
سعید مظفری، برادر علی، پیشتر نوشته بود:
«فراموش کردن تو مثل از یاد بردن نفس کشیدن است؛ همینفدر سخت و تلخ»
این جوان قهرمان را هرگز فراموش نمیکنیم.
#علی_مظفری #قوچان
#نه_مبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همواره شنیدهایم که: در جنگ شرف، بیطرف، بیشرف است...
ای مردم شریف ایران،
فرزندان این سرزمین همیشه در طول تاریخ پرفراز و نشیبمان ثابت کردهاند که برای تمامیت ایران عزیز، برای مردمان این خاک از هر قوم و زبان و آیینی، تا پای جان ایستادهاند. این بیشه هیچگاه از شیران ایرانی خالی نبوده و نخواهد ماند.
یکی از همین فرزندان دلیر میهن، جانباز سرافراز، آقای علی تیموری است. او هفت سال از جوانی خود را در جبهههای جنگ گذراند و امروز، نتوانست در برابر ظلم، بیعدالتی، قدرتطلبی و بیکفایتی حاکمان سکوت کند.
با همان روحیه ایثار و غیرت، لب به اعتراض گشود و با حضور بر مزار جانباختگان راه آزادی، سید محمد حسینی و محمدمهدی کرمی، یادشان را گرامی داشت و تنها یک جمله گفت:
«اندکی صبر، سحر نزدیک است...»
اما حال، او را به جرم همین حضور و همین یک جمله، به یک سال حبس و سپس ممنوعیت خروج از کشور محکوم کردهاند؛ کشوری که خود و همرزمانش جانشان را فدای آن کردهاند!
سؤال اینجاست:
آیا حضور بر مزار جانباختگان و دادخواهی برای مظلومان، جرم است؟
آیا پرسشگری، اعتراض مسالمتآمیز و کنش اجتماعی، که حق هر شهروند است، گناهی نابخشودنیست؟
آیا این همان حکومتیست که باید خدمتگزار مردم، و نه ارباب آنان باشد؟
ما امروز از وجدان بیدار جامعه، از اذهان عمومی دعوت میکنیم تا قضاوت کنند:
فرزندان ایران، با هر بهانهای از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی، متهم، مجرم، و محکوم میشوند؛ زندان، اعدام، محرومیتها و محدودیتها سهم آنان میگردد.
جناب تیموری، اندکی صبر، سحر نزدیک است...
راه شما و راه تمام آزادگان این سرزمین، پر رهرو باد.
لازم به ذکر است، آقای تیموری از تاریخ هفتم اردیبهشت سال جاری برای گذراندن حبس راهی زندان شدهاند.
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان توانا
#محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #دادخواهی #علی_تیموری #جانباز_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ای مردم شریف ایران،
فرزندان این سرزمین همیشه در طول تاریخ پرفراز و نشیبمان ثابت کردهاند که برای تمامیت ایران عزیز، برای مردمان این خاک از هر قوم و زبان و آیینی، تا پای جان ایستادهاند. این بیشه هیچگاه از شیران ایرانی خالی نبوده و نخواهد ماند.
یکی از همین فرزندان دلیر میهن، جانباز سرافراز، آقای علی تیموری است. او هفت سال از جوانی خود را در جبهههای جنگ گذراند و امروز، نتوانست در برابر ظلم، بیعدالتی، قدرتطلبی و بیکفایتی حاکمان سکوت کند.
با همان روحیه ایثار و غیرت، لب به اعتراض گشود و با حضور بر مزار جانباختگان راه آزادی، سید محمد حسینی و محمدمهدی کرمی، یادشان را گرامی داشت و تنها یک جمله گفت:
«اندکی صبر، سحر نزدیک است...»
اما حال، او را به جرم همین حضور و همین یک جمله، به یک سال حبس و سپس ممنوعیت خروج از کشور محکوم کردهاند؛ کشوری که خود و همرزمانش جانشان را فدای آن کردهاند!
سؤال اینجاست:
آیا حضور بر مزار جانباختگان و دادخواهی برای مظلومان، جرم است؟
آیا پرسشگری، اعتراض مسالمتآمیز و کنش اجتماعی، که حق هر شهروند است، گناهی نابخشودنیست؟
آیا این همان حکومتیست که باید خدمتگزار مردم، و نه ارباب آنان باشد؟
ما امروز از وجدان بیدار جامعه، از اذهان عمومی دعوت میکنیم تا قضاوت کنند:
فرزندان ایران، با هر بهانهای از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی، متهم، مجرم، و محکوم میشوند؛ زندان، اعدام، محرومیتها و محدودیتها سهم آنان میگردد.
جناب تیموری، اندکی صبر، سحر نزدیک است...
راه شما و راه تمام آزادگان این سرزمین، پر رهرو باد.
لازم به ذکر است، آقای تیموری از تاریخ هفتم اردیبهشت سال جاری برای گذراندن حبس راهی زندان شدهاند.
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان توانا
#محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #دادخواهی #علی_تیموری #جانباز_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آیدا یونسی، از اعتصاب غذای پدرش در زندان اوین خبر داد. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«پدرم، #میریوسف_یونسی، از امروز در اعتراض به فشارهاى جديد و انتقال غیرقانونی اش به بند هفت و شرايط غیرانسانی اين بند، دست به #اعتصاب_غذا زده است. آخرین ابزار یک زندانی برای فریاد. يك هفته از انتقال پدرم گذشته و علیرغم اعتراض ها و مكاتبات وكلا و پدرم، و وعده ی مسئولين زندان براى بازگرداندنش به بند چهار، هنوز هيچ تغييری در وضعيتش ايجاد نشده. وى با اتهامات سياسى بازداشت شده و بند هفت هيچ تناسبى با این اتهامات ندارد. از حداقل امكانات محروم است و دسترسى اش به هواخورى و تلفن به شدت محدود شده است. خود مسئولان بند هفت از روز اول گفتند اینجا برای پدرم که مردی مسن و بیمار است، مناسب نیست و «فقط دو سه روز» طول میکشد.»
ـ لازم به ذکر است، آقای یونسی اخیرا حین ملاقات کابینی، با خشونت و بدون لوازمش، از جمله داروها، به بند ۷ زندان منتقل شد. سن بالای ۷۰ سال، و درگیری با چندین بیماری از جمله ديابت، ناشنوايى يك گوش، آرتوروز و شرايط جسمى نامناسب موجب نگرانی خانواده ایشان شده است.
ـ آقای یونسی به پنج سال حبس محکوم شدهاند، حبسی که بر مبنای ادعای ماموران اطلاعات مبنی بر دادن ۱۲ میلیون تومان پول به یک فرد و اینکه آن فرد هم به یکی از معترضان آن پول را داده شکل گرفته است. اما آقای یونسی بارها چنین چیزی را تکذیب کردهاند و هیچ مدرکی هم در این خصوص وجود ندارد.
لازم به ذکر است علی یونسی، فرزند آقای یونسی، دانشجوی نخبه و دارنده مدالهای طلا و نقره المپیاد، نیز در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شده است.
#میریوسف_یونسی #علی_یونسی #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پدرم، #میریوسف_یونسی، از امروز در اعتراض به فشارهاى جديد و انتقال غیرقانونی اش به بند هفت و شرايط غیرانسانی اين بند، دست به #اعتصاب_غذا زده است. آخرین ابزار یک زندانی برای فریاد. يك هفته از انتقال پدرم گذشته و علیرغم اعتراض ها و مكاتبات وكلا و پدرم، و وعده ی مسئولين زندان براى بازگرداندنش به بند چهار، هنوز هيچ تغييری در وضعيتش ايجاد نشده. وى با اتهامات سياسى بازداشت شده و بند هفت هيچ تناسبى با این اتهامات ندارد. از حداقل امكانات محروم است و دسترسى اش به هواخورى و تلفن به شدت محدود شده است. خود مسئولان بند هفت از روز اول گفتند اینجا برای پدرم که مردی مسن و بیمار است، مناسب نیست و «فقط دو سه روز» طول میکشد.»
ـ لازم به ذکر است، آقای یونسی اخیرا حین ملاقات کابینی، با خشونت و بدون لوازمش، از جمله داروها، به بند ۷ زندان منتقل شد. سن بالای ۷۰ سال، و درگیری با چندین بیماری از جمله ديابت، ناشنوايى يك گوش، آرتوروز و شرايط جسمى نامناسب موجب نگرانی خانواده ایشان شده است.
ـ آقای یونسی به پنج سال حبس محکوم شدهاند، حبسی که بر مبنای ادعای ماموران اطلاعات مبنی بر دادن ۱۲ میلیون تومان پول به یک فرد و اینکه آن فرد هم به یکی از معترضان آن پول را داده شکل گرفته است. اما آقای یونسی بارها چنین چیزی را تکذیب کردهاند و هیچ مدرکی هم در این خصوص وجود ندارد.
لازم به ذکر است علی یونسی، فرزند آقای یونسی، دانشجوی نخبه و دارنده مدالهای طلا و نقره المپیاد، نیز در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شده است.
#میریوسف_یونسی #علی_یونسی #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آیدا یونسی، دختر زندانی سیاسی میریوسف یونسی، با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی اکس از وخامت حال پدرش به دلیل تداوم اعتصاب غذا خبر داد.
«امروز سومین روز اعتصاب غذای پدرم، #ميريوسف_یونسی است. قندش به ۶۵ و فشارش به ۹ رسیده.
داره تا مرز فروپاشی جسمش میره، فقط برای اینکه صداش دربرابر اين همه ظلم و ستم مضاعف وزارت اطلاعات شنیده بشه.
زندانى اش كرديد كافى نيست؟ چرا تو زندان ديگه اينقدر آزار ميديد كه محبور به اعتصاب غذا بشه؟
براى فردى با اين سن و با بیماری ديابت، یعنی هر لحظه ممكنه اتفاقى براش بيفته.
از اين همه شقاوت و آزار دست برداريد، برگردونيدش به بند ٤، جانش در خطر است.»
ـاخیرن آقای یونسی حین ملاقات کابینی، با خشونت و بدون لوازمش، از جمله داروها، به بند ۷ زندان منتقل شد. سن بالای ۷۰ سال، و درگیری با چندین بیماری از جمله ديابت، ناشنوايى يك گوش، آرتوروز و شرايط جسمى نامناسب موجب نگرانی خانواده ایشان شده است.
ـ آقای یونسی به پنج سال حبس محکوم شده، حبسی که بر مبنای ادعای ماموران اطلاعات مبنی بر دادن ۱۲ میلیون تومان پول به یک فرد و اینکه آن فرد هم به یکی از معترضان آن پول را داده شکل گرفته است. اما آقای یونسی بارها چنین چیزی را تکذیب کردهاند و هیچ مدرکی هم در این خصوص وجود ندارد.
لازم به ذکر است علی یونسی، فرزند آقای یونسی، دانشجوی نخبه و دارنده مدالهای طلا و نقره المپیاد، نیز در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شده است.
#میریوسف_یونسی #علی_یونسی #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز سومین روز اعتصاب غذای پدرم، #ميريوسف_یونسی است. قندش به ۶۵ و فشارش به ۹ رسیده.
داره تا مرز فروپاشی جسمش میره، فقط برای اینکه صداش دربرابر اين همه ظلم و ستم مضاعف وزارت اطلاعات شنیده بشه.
زندانى اش كرديد كافى نيست؟ چرا تو زندان ديگه اينقدر آزار ميديد كه محبور به اعتصاب غذا بشه؟
براى فردى با اين سن و با بیماری ديابت، یعنی هر لحظه ممكنه اتفاقى براش بيفته.
از اين همه شقاوت و آزار دست برداريد، برگردونيدش به بند ٤، جانش در خطر است.»
ـاخیرن آقای یونسی حین ملاقات کابینی، با خشونت و بدون لوازمش، از جمله داروها، به بند ۷ زندان منتقل شد. سن بالای ۷۰ سال، و درگیری با چندین بیماری از جمله ديابت، ناشنوايى يك گوش، آرتوروز و شرايط جسمى نامناسب موجب نگرانی خانواده ایشان شده است.
ـ آقای یونسی به پنج سال حبس محکوم شده، حبسی که بر مبنای ادعای ماموران اطلاعات مبنی بر دادن ۱۲ میلیون تومان پول به یک فرد و اینکه آن فرد هم به یکی از معترضان آن پول را داده شکل گرفته است. اما آقای یونسی بارها چنین چیزی را تکذیب کردهاند و هیچ مدرکی هم در این خصوص وجود ندارد.
لازم به ذکر است علی یونسی، فرزند آقای یونسی، دانشجوی نخبه و دارنده مدالهای طلا و نقره المپیاد، نیز در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شده است.
#میریوسف_یونسی #علی_یونسی #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر دادخواه جاویدنام علی عباسی از جانباختگان سمیرم در انقلاب مهسا، درباره درگذشت پدر جاویدنام مهران بصیر توانا نوشت:
«حال هیچکدام از ما پدر مادرهای دادخواه خوب نیست درد فراق فرزند به یکطرف، پروندهسازیها و آزار حکومت طرف دیگر و مردمی که در سکوت
و خدایی که به خواب رفته»
علی عباسی، ۲۴ ساله، جوانی ورزشکار (والیبالیست) بود که تازه دو هفته از پایان خدمت سربازیش میگذشت.
او روز ۲۵ آبان ماه در جریان خیزش مردم سمیرم با اصابت گلوله جنگی نیروهای حکومتی به گردنش، جان باخت.
مادرش قرار بود شب یلدا برایش جشن پایان سربازی بگیرد، اما جمهوری اسلامی نگذاشت.
کارت پایان خدمت علی، پس از جانباختنش به در منزلشان رسید، ولی او ۳۸ روز قبلترش جانش را نثار آزادی ایران کرده بود.
خانواده علی عباسی در این مدت خیلی تحت فشار قرار گرفتند. آنها را مجبور کردند تا نوشتههای روی سنگ مزار را پاک کنند.
خانوادههای جانباختگان در طی چند سال اخیر بسیار آزار دیدهاند، بازداشت، تماس تهدیدآمیز در خصوص بازداشت سایر فرزندان یا اعضای خانواده، شکستن سنگ مزار، ممانعت از برگزاری مراسم و ... از جمله آزارها بودهاند.
هم اینک چندین نفر از دادخواهان در زندان هستند. پدر محمدمهدی کرمی، مادر و پدر و عمو و دایی پویا بختیاری و .... از آن جملهاند.
برخی از پدر و مادرهای داغدار در همین چند سال اخیر جان خود را در غم فراق عزیزانشان از دست دادهاند.
این خانوادهها، هزینه زیادی دادهاند و شایسته توجه، همدلی و همباری هستند. تنهایشان نگذاریم و بهترین هدیه به آنها عدم سکوت در برابر ستمگر و تلاش مضاعف برای آزادی ایران است.
#علی_عباسی #سمیرم #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«حال هیچکدام از ما پدر مادرهای دادخواه خوب نیست درد فراق فرزند به یکطرف، پروندهسازیها و آزار حکومت طرف دیگر و مردمی که در سکوت
و خدایی که به خواب رفته»
علی عباسی، ۲۴ ساله، جوانی ورزشکار (والیبالیست) بود که تازه دو هفته از پایان خدمت سربازیش میگذشت.
او روز ۲۵ آبان ماه در جریان خیزش مردم سمیرم با اصابت گلوله جنگی نیروهای حکومتی به گردنش، جان باخت.
مادرش قرار بود شب یلدا برایش جشن پایان سربازی بگیرد، اما جمهوری اسلامی نگذاشت.
کارت پایان خدمت علی، پس از جانباختنش به در منزلشان رسید، ولی او ۳۸ روز قبلترش جانش را نثار آزادی ایران کرده بود.
خانواده علی عباسی در این مدت خیلی تحت فشار قرار گرفتند. آنها را مجبور کردند تا نوشتههای روی سنگ مزار را پاک کنند.
خانوادههای جانباختگان در طی چند سال اخیر بسیار آزار دیدهاند، بازداشت، تماس تهدیدآمیز در خصوص بازداشت سایر فرزندان یا اعضای خانواده، شکستن سنگ مزار، ممانعت از برگزاری مراسم و ... از جمله آزارها بودهاند.
هم اینک چندین نفر از دادخواهان در زندان هستند. پدر محمدمهدی کرمی، مادر و پدر و عمو و دایی پویا بختیاری و .... از آن جملهاند.
برخی از پدر و مادرهای داغدار در همین چند سال اخیر جان خود را در غم فراق عزیزانشان از دست دادهاند.
این خانوادهها، هزینه زیادی دادهاند و شایسته توجه، همدلی و همباری هستند. تنهایشان نگذاریم و بهترین هدیه به آنها عدم سکوت در برابر ستمگر و تلاش مضاعف برای آزادی ایران است.
#علی_عباسی #سمیرم #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام علی فاضلی، شمع تولد سی و دو سالگی فرزندش را بر سر مزار او فوت کرد
علی فاضلی ۶ آبان ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران در آمل کشته شد. ماموران خانواده را مجبور کرده بودند برای تحویل پیکرش، بگویند بسیجی است ما خانواده و دوستان نزدیکاش بعدها آن را افشا کردند.
پروژه بسیجیسازی روی علی در حالی اجرا شد که دوستان و خانواده بارها از شرکت او در تظاهرات گفتهاند. انتشار تصاویر آخرین استوریهای اینستاگرام علی در شبکههای مجازی هم همین را میگفت.
کاربری در توییتر نوشت که علی هر هفته بر سر مزار غزاله چلابی میآمد و برای او گل میآورد. ویدیویی از رقص علی فاضلی نیز بارها در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. حکومت همزمان با علی فاضلی، برای شهروند کشتهشده دیگری در آمل به نام «هادی چاکسری» سناریوی مشابهی پیاده کرده است
https://tavaana.org/fa/AliFA
#علی_فاضلی #آمل #مهسا_امینی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی فاضلی ۶ آبان ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران در آمل کشته شد. ماموران خانواده را مجبور کرده بودند برای تحویل پیکرش، بگویند بسیجی است ما خانواده و دوستان نزدیکاش بعدها آن را افشا کردند.
پروژه بسیجیسازی روی علی در حالی اجرا شد که دوستان و خانواده بارها از شرکت او در تظاهرات گفتهاند. انتشار تصاویر آخرین استوریهای اینستاگرام علی در شبکههای مجازی هم همین را میگفت.
کاربری در توییتر نوشت که علی هر هفته بر سر مزار غزاله چلابی میآمد و برای او گل میآورد. ویدیویی از رقص علی فاضلی نیز بارها در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. حکومت همزمان با علی فاضلی، برای شهروند کشتهشده دیگری در آمل به نام «هادی چاکسری» سناریوی مشابهی پیاده کرده است
https://tavaana.org/fa/AliFA
#علی_فاضلی #آمل #مهسا_امینی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محکومیت ۷ ماه حبس علی شهابینژاد، فعال مدنی، به اجرا درآمد.
علی شهابینژاد با اکانت توییتری اوستا جواهری، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه حبس محکوم شده بود. این رای در دادگاه تجدیدنظر هم تایید شده بود و امروز شنبه ۳ خردادماه ۱۴۰۴ حکم حبس این فعال مدنی اجرا شد.
اما اتهام «تبلیغ علیه نظام» یعنی چه؟ چه مصادیقی دارد؟
به گفته امیرسالار داوودی، وکیل دادگستری، برای اتهام «تبلیغ علیه نظام» مجازات ۳ ماه تا یک سال حبس در نظر گرفته شده است.
درباره اتهام تبلیغ علیه نظام بیشتر بدانیم:
https://tavaana.org/clubhouse_tabligh/
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #علی_شهبازی_نژاد #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
علی شهابینژاد با اکانت توییتری اوستا جواهری، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه حبس محکوم شده بود. این رای در دادگاه تجدیدنظر هم تایید شده بود و امروز شنبه ۳ خردادماه ۱۴۰۴ حکم حبس این فعال مدنی اجرا شد.
اما اتهام «تبلیغ علیه نظام» یعنی چه؟ چه مصادیقی دارد؟
به گفته امیرسالار داوودی، وکیل دادگستری، برای اتهام «تبلیغ علیه نظام» مجازات ۳ ماه تا یک سال حبس در نظر گرفته شده است.
درباره اتهام تبلیغ علیه نظام بیشتر بدانیم:
https://tavaana.org/clubhouse_tabligh/
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #علی_شهبازی_نژاد #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
«محمدحسن نیکزاد، پسر نایبرئیس مجلس شورای اسلامی، ساعت ۵ صبح یکشنبه چهارم خرداد، با خودروی شخصی خود، یک سرهنگ راهور را زیر گرفته و حتی چندین متر هم کشیده است.
از سیلی عنابستانی زیر گوش یک سرباز راهور تا زیرگرفتن یک سرهنگ، نشان میدهد این وضعیت، واقعیت جمهوری اسلامی ست، بدون هیچ روتوشی! که فقط گاهی گوشهای از آن رسانهای میشود.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
به نوشته خبرگزاریهای داخلی محمدحسن نیکزاد، فقط کمتر از یک ساعت در بازداشت بوده و پس از آن با فشار و اعمال نفوذ پدرش علی نیکزاد، نائبرئیس مجلس شورای اسلامی، آزاد شده است.
سرهنگ خیشه، سرهنگ راهوری که مورد حمله محمدحسن نیکزاد قرار گرفته بود، هماکنون در بیمارستان ولیعصر تهران بستری است و تحت فشار است که نباید شکایتی ثبت کند.
تتمه این سخن همان است که همراه توانا گفته «این واقعیت وجودی جمهوری اسلامی است بدون هیچ روتوشی!»
آیا شما هم تجربههای مشابهی داشتهاید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #محمدحسن_نیکزاد #علی_نیکزاد
@Tavaana_TavaanaTech
از سیلی عنابستانی زیر گوش یک سرباز راهور تا زیرگرفتن یک سرهنگ، نشان میدهد این وضعیت، واقعیت جمهوری اسلامی ست، بدون هیچ روتوشی! که فقط گاهی گوشهای از آن رسانهای میشود.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
به نوشته خبرگزاریهای داخلی محمدحسن نیکزاد، فقط کمتر از یک ساعت در بازداشت بوده و پس از آن با فشار و اعمال نفوذ پدرش علی نیکزاد، نائبرئیس مجلس شورای اسلامی، آزاد شده است.
سرهنگ خیشه، سرهنگ راهوری که مورد حمله محمدحسن نیکزاد قرار گرفته بود، هماکنون در بیمارستان ولیعصر تهران بستری است و تحت فشار است که نباید شکایتی ثبت کند.
تتمه این سخن همان است که همراه توانا گفته «این واقعیت وجودی جمهوری اسلامی است بدون هیچ روتوشی!»
آیا شما هم تجربههای مشابهی داشتهاید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #محمدحسن_نیکزاد #علی_نیکزاد
@Tavaana_TavaanaTech