آموزشکده توانا
53.4K subscribers
33.7K photos
38.6K videos
2.55K files
19.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


ساعت ۴ صبح در شهر جده، عربستان

ساعتی که آن زمان‌ در ایران، جوانان ما را به بالای دار می‌برند

جده میزبان چندین جشنواره موسیقی است و جشنواره «بلد بیست» (Balad Beast) یکی از برجسته‌ترین آن‌هاست که در منطقه تاریخی البلد برگزار می‌شود. برای مثال، جشنواره بلد بیست ۲۰۲۵ شامل فهرستی متنوع از هنرمندان بین‌المللی و محلی بود که در طول دو روز اجرا داشتند. جشنواره‌های دیگری مانند «پینک‌کمل» (PinkCamel) و «بلد سوشیال» (Balad Social) نیز تجربه‌های موسیقایی متفاوتی را در جده ارائه می‌دهند.

#رواداری #شادی #موسیقی #عربستان #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود


محمد حسنین هیکل (۱۹۲۳–۲۰۱۶) روزنامه‌نگار، نویسنده و تحلیل‌گر برجسته مصری بود. او سال‌ها سردبیر روزنامه الاهرام و یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های رسانه‌ای جهان عرب به شمار می‌رفت. هیکل به دلیل تحلیل‌های عمیقش در سیاست خاورمیانه و روابط بین‌الملل شهرت داشت و با رهبران مهمی همچون جمال عبدالناصر، معمر قذافی و صدام حسین ارتباط داشت.

در سال ۱۳۵۷، هیکل با آیت‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو، فرانسه، مصاحبه کرد. این گفت‌وگوها بازتابی از تفکرات خمینی درباره انقلاب ایران و آینده کشور بود. پس از این دیدارها، هیکل جمله‌ای مشهور درباره خمینی بیان کرد: «او تیری بود که از قرن ششم به قرن بیستم پرتاب شد و به قلب ایران نشست».

هیکل ده‌ها کتاب درباره تاریخ و سیاست نوشت که همچنان مورد توجه پژوهشگران است. او تا پایان عمر تحلیل‌گری تأثیرگذار باقی ماند و نظراتش درباره تحولات خاورمیانه، از جمله ایران، مورد توجه قرار داشت.

#انقلاب۵۷ #خمینی #حسنین_هیکل #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
سرانجام پیکر الهه حسین‌نژاد پیدا شد.
الهه حسین‌نژاد، دختر ۲۴ ساله ساکن اسلام‌شهر بود، چهارم خردادماه، پس از ترک محل کار خود در سعادت‌آباد، ناپدید شد. اکنون جمهوری اسلامی پس از ۱۱ روز خبر پیداشدن پیکر او را منتشر کرده است.
به گفته رئیس پلیس آگاهی تهران، پیکر الهه صبح امروز، پنج‌شنبه ۱۵ خردادماه، در حاشیه یکی از مناطق اطراف تهران کشف شده است.
مفقودشدن این دختر جوان، واکنش گسترده‌ای در جامعه به همراه داشت. اکنون که خبر قتل او تایید شده پرسش‌های بی‌شماری در ذهن افراد جامعه مطرح کرده است:
چرا ۱۱ روز معطل کردند؟ تمام سطح شهر دوربین دارد چگونه است که برای عدم رعایت حجاب اجباری حتی به پدر یک دختر پیامک می‌فرستند اما دوربین‌ها نتوانستند الهه را در شلوغ‌ترین ساعت و شلوغ‌ترین میدان پایتخت ثبت کنند؟
الهه در مسیر هم با خواهرش تماس گرفته و گفته «من سوار ماشین شدم و دارم به اسلامشهر می‌رسم و کمی مانده به میدان نماز برسم.»
آیا ردیابی تلفن همراه الهه حسین‌نژاد برای جمهوری اسلامی کار سختی بود؟

جمهوری اسلامی تصاویری فردی را نشان داده که مدعی است قاتل الهه است بر اساس این سناریو، قاتل ابتدا قصد سرقت موبایل الهه را داشته، بعد قصد تجاوز داشته و بعد با چاقو الهه را به قتل رسانده است. این در حالی است که در ادامه گزارش آمده است: «قاتل با نیت قبلی و برنامه‌ریزی شده دست به این اقدام زده است.»

الهه حسین‌نژاد اکنون به نمادی از «قربانیان خشونت علیه زنان» تبدیل شده خشونتی که با حمایت حاکمیت و در لوای قوانین ضدزن جمهوری اسلامی روی داده است.

پاسخ شما به این پرسش چیست؟ آیا امنیت داریم؟

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #الهه_حسین_نژاد #زن_زندگی_آزادی


@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

بازداشت مریم دلباری، نویسنده و مدرس اندیشه، از پانزدهم اردیبهشت؛ نگرانی‌ها از فشارهای امنیتی

آموزشکده توانا دریافته که خانم مریم دلباری، نویسنده، پژوهشگر و مدرس مستقل حوزه اندیشه، از تاریخ پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ بازداشت شده و هم‌اکنون در زندان عادل‌آباد شیراز نگهداری می‌شود.

در بیانیه‌ای که به دست توانا رسیده و گفته شده جمعی از نویسندگان، پژوهشگران، استادان دانشگاه و کنشگران فرهنگی آن را امضا کرده‌اند، نسبت به تداوم فشارهای فراقانونی و روند غیرشفاف بازداشت خانم دلباری ابراز نگرانی شده است.

در این بیانیه، خانم دلباری «مدرسی اندیشه‌ورز» معرفی شده که آثارش در حوزه عرفان، ادبیات و فرهنگ، الهام‌بخش گفت‌وگوهای بنیادین میان نسل‌های تازه نویسندگان و پژوهشگران مستقل بوده است. او پیش‌تر ریاست حوزه هنری آبادان را نیز بر عهده داشته است.

طرفداران خانم دلباری معتقدند که او در آثار و کلاس‌هایش، بدون وابستگی به نهادهای رسمی، مخاطبانش را به تأمل درباره مفاهیم هستی‌شناسانه، معنا و آزادی دعوت می‌کرده و همین استقلال فکری، موجب حساسیت نهادهای امنیتی نسبت به فعالیت‌های او شده است.

بر اساس اسناد قضایی که در دسترس توانا قرار گرفته، بازداشت اخیر خانم دلباری در چارچوب اجرای حکمی صورت گرفته که پیش‌تر از سوی دادگاه صادر شده بود. در حکم جلبی که در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ از سوی اجرای احکام دادگستری شیراز صادر شده، خانم دلباری به اتهام «مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۸ ماه حبس تعزیری و دو سال خدمات عمومی در حوزه علمیه خواهران بوشهر محکوم شده و مأموران امنیتی مجاز به ورود به محل سکونت او برای اجرای حکم شده‌اند.

با این حال، امضاکنندگان بیانیه، نسبت به نحوه اجرای حکم، از جمله بازداشت بدون اطلاع قبلی، ورود غیرمجاز به منزل از طریق پشت‌بام، و عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمی خانم دلباری در زمان انتقال به زندان، ابراز نگرانی کرده و خواستار نظارت نهادهای مستقل بر روند اجرای حکم شده‌اند.


گفته می‌شود از مصادیق اتهامات خانم دلباری، ارتباط با گروه‌های دراویش است.

دستگاه امنیتی حکومت ایران و به طور خاص وزارت اطلاعات دارای بخش‌هایی برای مقابله با ادیان، عرفان‌ها و جمعیت‌های فکری-دینی است که در چارچوب پذیرش فکری ایدئولوژی حکومت ایران نیستند.

#مریم_دلباری #آزادی_اندیشه #آزادی_بیان #دراویش #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
«ممنوعیت سگ‌گردانی در شهرهای
تبریز، خرم‌آباد، گرگان، کرمان، همدان، ارومیه، اصفهان

جمهوری اسلامی به جای توجه به مشکلات شهری، سرقت، آدم‌ربایی، گرانی نان، گرمای هوا و قطعی روزانه برق، در سبک زندگی مردم دخالت می‌کند. هر ساعت که اخبار را نگاه می‌کنم شهر جدیدی اضافه می‌شود. واقعن چرا باید جمهوری اسلامی به جای حل معضلات زندگی مردم به فکر آزار و اذیت ایرانیان و حیوانات خانگی باشد؟»
پیام ارسالی از همراهان توانا

امروز یک جمله پرتکرار صدرنشین تمام خبرها بود؛ مأموران انتظامی و پلیس راهور مکلف به توقیف سگ و معرفی فرد متخلف هستند، موقعیتی را فرض کنید یک حیوان خانگی نیاز به درمان داشته باشد برای قدم‌زدن با صاحبش به بیرون خانه برود یا به هر دلیلی جابجا شود، آن زمان ماموران نیروی انتظامی و پلیس راهور، حیوان را توقیف خواهند کرد. این در حالی است که هیچ قانونی وجود ندارد که سگ‌گردانی، چه به صورت پیاده و چه با خودرو، را ممنوع و جرم‌انگاری کرده باشد. مشخص نیست مرجع قضایی قرار است با استناد به کدام عنوان مجرمانه با رانندگانی که از سوی پلیس معرفی می‌شوند، برخورد کند.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سگ_گردانی


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احکام شورای انضباطی

آیا احکام شورای انضباطی خودبه‌خود قابل اجرا است؟ نه!
بر اساس ماده ۴۱ آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور، احکام شورای انضباطی در صورتی به اجرا در می‌آید که به تائید قاضی اجرا برسد. بنابراین احکام شورای انضباطی بدون تائید قاضی اجرا، قابلیت اجرا ندارد.
آیا احکام صادره از شورای انضباطی، قطعی و غیرقابل تعلیق است؟ نه!

سایت:
https://tavaana.org/prisoners_rights58/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=IR4Qvk48Zow
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/3gtcqywyhwvr

منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا می‌دانستید برای دست‌بوسی خمینی سهمیه‌بندی صورت گرفته بود؟!

محمد حسین رحیمیان، نویسنده کتاب «یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره» در این‌باره گفته بود: «برنامه دست‌بوسی به جز جمعه و ایامی که به دلایلی مانند عوارض جسمی تعطیل بود، به طور روزانه حدود ساعت هشت‌و‌سی دقیقه و بعد از اجرای عقدها در حالی که حضرت امام(ره) روی صندلی لب ایوان می‌نشستند انجام می‌گرفت و به طور معمول، روزانه حدود بیست نفر از طریق سهمیه‌هایی که حاج احمد آقا ابلاغ کرده بود... موفق و مشرف به دست بوسی می‌شدند»!


#دستبوسی #بیت_خمینی #انقلاب_۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جای خالی زندگی در یک قاب!
میثم پیرفلک، پدر دادخواه کیان، با انتشار عکسی به همراه خانواده‌اش در آرامگاه کوروش کبیر، نوشت:
«به نام خدای رنگین کمان
خدای پویا، خدای کیان
۱۵ خرداد
جای کیان عزیزم که آرزوی آمدن به اینجا رو داشت، سبز.»

خانواده‌های دادخواه را تنها نگذاریم. آنها یادگاران عزیزانی هستند که جمهوری اسلامی به قتل رسانده. در مسیر دادخواهی کنارشان باشیم.
اکانت ایشان در اینستاگرام
meysam.pirfalak66


#کیان_پیرفلک #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
قتل الهه حسین‌نژاد بار دیگر یادآوری کرد که چطور نیروهای پلیسی و امنیتی می‌توانند تک‌تک بدحجابان پشت فرمان خودرو را شناسایی کنند اما عاجز از جلوگیری یا اقدام سریع برای نجات جان دختری هستند که بنا بر روایت ایشان به قصد تجاوز دزدیده و با ضربات کارد جان باخته است.
الهه در میدان آزادی، یکی از امنیتی‌ترین نقاط تهران زیر نظر ده‌ها دوربین امنیتی ربوده شد اما ۱۱ روز طول کشید تا جسد بیجان و زخم خورده او پیدا شود و نقطه پایان تلخی بر اضطراب جمعی میلیون‌ها ایرانی بگذارد که این مدت پیگیر سرنوشتش بودند و آن را به غمی دیگر تبدیل کند.

طرح از مانا نیستانی
منتشرشده در دویچه‌وله فارسی

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #الهه_حسین_نژاد

@Tavaana_TavaanaTech
@mananey
@dw_farsi
یک سال از بازداشت حسین شنبه‌زاده گذشت.
حسین شنبه‌زاده، ویراستار، مترجم و فعال شبکه‌های اجتماعی بود که روز ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ در شهر اردبیل بازداشت شد.
یک منبع آگاه به بی‌بی‌سی گفته است:
«حسین می‌گفت کاری کردند علیه خودش اعتراف تلویزیونی کند، چون خواهرزاده‌اش را تهدید به قتل کردند. می‌گفت حاضر بود از قتل عیسی مسیح تا رئیسی را گردن بگیرد.»
به حسین شنبه‌زاده «زندانی نقطه» هم می‌گویند؛ در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، حساب کاربری علی خامنه‌ای در ایکس تصویری همراه با توضیح منتشر کرد که در پایان جمله نقطه نداشت. حسین شنبه‌زاده در پاسخی زیر این پست تنها یک «.» گذاشت. این نقطه در همان زمان بیش از ۱۷ هزار لایک گرفت درحالی‌که پست حساب کاربری خامنه ای تا زمان دستگیری شنبه‌زاده فقط ۸۲۰۰ لایک دریافت کرده بود.
بسیاری ماجرای ویرایش شنبه‌زاده و پست کردن یک نقطه در بخش‌ کامنت‌های توییت «علی خامنه‌ای» را موجب بازداشت او می‌دانند. اما برخی اطلاعات و گزارش های منتشر شده در رسانه ها نشان می‌دهد که او حدود چند ماه پیش نیز مورد تهدید جانی بوده است.

فعالینی مثل حسین شنبه‌زاده که جان خود را به خطر می‌اندازند تا صدای هم‌وطنان خود باشند، نیازمند حمایت و توجه جهانی هستند. حمایت از حسین نه تنها برای آزادی او بلکه برای حمایت از حق آزادی بیان ضروری است.

#حسین_شنبه_زاده #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
پس از موج گرانی نان، حالا لبنیات از سفره مردم پر می‌کشد

در ادامه‌ موج تورم افسارگسیخته و گرانی کالاهای اساسی، این‌بار لبنیات قربانی سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد و فشارهای معیشتی شده است.

به گزارش رسانه‌های داخلی، قیمت شیر خام طی هفته‌های اخیر از کیلویی ۱۸ هزار تومان به ۲۳ هزار تومان رسیده؛ افزایشی سنگین که به‌سرعت به سایر فرآورده‌های لبنی مانند ماست، پنیر و کره نیز سرایت کرده و بهای آن‌ها را برای دومین بار در سال جاری بالا برده است.

این گرانی تازه، که به‌سرعت پس از اعلام افزایش قیمت نان رخ داده و نشان می‌دهد که سفره‌ طبقات پایین جامعه روز‌به‌روز خالی‌تر می‌شود.

لبنیات که از منابع اصلی تأمین کلسیم و پروتئین محسوب می‌شود، برای بسیاری از خانواده‌های ایرانی دیگر کالایی لوکس به‌حساب می‌آید.

حذف لبنیات از رژیم غذایی بخش بزرگی از جامعه، به‌ویژه کودکان، سالمندان و زنان، زنگ خطر جدی برای سلامت عمومی کشور است و تبعات آن در سال‌های آینده در قالب سوتغذیه، پوکی استخوان و ضعف سیستم ایمنی، خود را نشان خواهد داد.

در حالی‌که سفره‌ مردم روز‌به‌روز کوچک‌تر می‌شود، دولت همچنان در برابر گرانی‌ها منفعل است و هیچ برنامه‌ مشخصی برای مهار بحران معیشت ارائه نمی‌دهد.


#نان #لبنیات #معیشت #گرانی #تورم #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد الهه حسین‌نژاد، که زندگی را دوست داشت...

الهه حسین‌نژاد ، دختری که ۴ خرداد ۱۴۰۴ در میدان آزادی تهران مفقود شد، در صفحه اینستاگرام خود، بارها از #سیدمحمد_حسینی قهرمان راه آزادی ایران یاد کرده بود.

مث یه کوه بلند
مث یه خواب کوتاه
یه مرد بود، یه مرد

حسین رونقی درباره قتل الهه حسین‌نژاد نوشته است:

مسئولیت کشته شدن الهه حسین‌نژاد، همچنان بر عهده جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که به‌جای تأمین امنیت زنان، تمام توان خود را صرف سرکوب آن‌ها با عنوان «بی‌حجابی» کرده است.
وقتی هزاران مأمور و دوربین برای کنترل پوشش زنان به‌کار گرفته می‌شود، اما برای نجات جان یک زن هیچ اقدام به‌موقعی صورت نمی‌گیرد، وقتی قتل‌های ناموسی و تجاوز نه تنها محکوم نمی‌شوند، بلکه در ساختار حکومتی توجیه و حمایت می‌شوند، روشن است که ساختار زن‌ستیز و غیرانسانی حاکم، شریک جرم قاتل است.
الهه یکی از هزاران قربانی این ساختار است.
چگونه برای آزار زنان ایران با عنوان مضحک بی‌حجابی، هزاران مأمور و دوربین در سطح شهرها وجود دارد، اما برای تأمین امنیت شهروندان، به‌ویژه زنان، هیچ امکانات یا نیرویی وجود ندارد؟

قتل الهه نمادی از وضعیت ناامن و ناپایدار کشور است؛ وضعیتی که نتیجه‌ی عملکرد جمهوری اسلامی و نیروهای امنیتی آن است.
این ناامنی، که با سرکوب جامعه، تضعیف امنیت عمومی و فروپاشی بنیان‌های اعتماد اجتماعی تشدید شده، بیشترین آسیب را متوجه زنان و کودکان کرده است. در چنین شرایطی که ساختارهای رسمی نه‌تنها حافظ امنیت نیستند، بلکه خود بخشی از تهدید به شمار می‌آیند، شهروندان ناچارند خود مراقب امنیت خویش باشند و اجازه ندهند این خلأ امنیتی، به آن‌ها آسیب برساند.

#الهه_حسین_نژاد #ناامنی_اجتماعی #خشونت_علیه_زنان #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
از ردیابی بی‌حجاب‌ها تا ناتوانی در نجات یک زن؛
در شهری با هزار دوربین هیچکس نجاتش نداد!

حسن باقری‌نیا

ده روز چشم‌انتظاری، اضطراب، و بی‌خبری؛ و در نهایت، تلخ‌ترین پایان ممکن: الهه حسین‌نژاد به قتل رسید. دختری که ناپدید شد، خبری از او نشد، و حالا دیگر تنها نامی‌ست روی یک گزارش رسمی، و جسمی بی‌جان که جامعه‌ای را در شوک فرو برد.

اما این فقط روایت یک قتل نیست؛ این روایت یک بی‌عدالتی ساختاری است. روایتی از سرزمینی که در آن، نه جان انسان، که بقای قدرت ارزشمندتر شمرده می‌شود.

در جمهوری اسلامی، وظیفه‌ی بنیادین حکومت ــ یعنی حفاظت از امنیت جانی، روانی و اجتماعی مردم ــ به حاشیه رانده شده. جای آن را دغدغه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و سرکوب‌گرانه گرفته‌اند. وقتی دختری گم می‌شود، خانواده‌اش دست‌به‌دامان پلیس می‌شوند، اما نیروهایی که با تمام سرعت می‌توانند خانه‌ی یک زن را به خاطر پوشش یا پست اینستاگرامی‌اش تفتیش کنند، در قبال ناپدید شدن او، ساکت، کند، و بی‌اثرند.

الهه حسین‌نژاد قربانی خشونت شد؛ اما خشونتی گسترده‌تر و نهادینه‌تر، در پسِ این قتل ایستاده است: خشونت ساختاری حاکمیتی که مردم را نه شهروند، بلکه ابزار و تهدید می‌بیند. خشونتی که نیروهایش به جای پیگیری سرنوشت یک دختر مفقود، مشغول تعقیب دانشجویان، معلمان، نویسندگان و فعالان مدنی هستند. مشغول سازماندهی نیروهای آتش به اختیار و ثبت چهره‌ی زنان برای صدور احکام قضایی. آری؛ پلیس برای روسری وقت دارد، برای جان زن نه!

الهه، فقط یک اسم نیست. او نماد هزاران زنی‌ست که در این سرزمین، میان بی‌تفاوتی حکومت و خشونت جامعه، گم می‌شوند، کشته می‌شوند، و فراموش می‌شوند.

ما این روایت را فراموش نخواهیم کرد.
و نخواهیم پذیرفت که «حفظ نظام»، بهانه‌ی مرگ فرزندان‌مان شود.

#الهه_حسین_نژاد #ناامنی_اجتماعی #خشونت_علیه_زنان #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

او با وعده‌های رهایی‌بخش آمد، سخن از عدالت، معنویت و حاکمیت مردم گفت. اما آنچه در پی آمد، نه تحقق آرمان‌های والا، که فروپاشی امیدها زیر آوار شعارهای توخالی بود. نسلی در سایه‌ی او زیست که آموخت چگونه بی‌صدا حیات یابد و چگونه زنده بماند بی‌آنکه طعم زندگی را بچشد.

خمینی نه صرفاً یک فرد، که معمار یک ساختار بود، ساختاری که بر ستون‌های سرکوب، سانسور و اطاعت بی‌چون‌وچرا استوار شد. نظامی که آزادی را به مسلخ برد و از تکه‌تکه شدن اندیشه، اقتدار ساخت. او نه نماد فداکاری بود و نه مظهر نجابت؛ او طراح دیواری شد که میان ملت و حق تعیین سرنوشتش فاصله انداخت، دیواری که پرسش را جرم، اندیشه را تهدید و تفاوت را گناه می‌شمرد.

در نظام او، حق نه از قانون، که از تفسیر فردی یک رهبر زاده می‌شد. حکومتی که قرار بود خدمتگزار مردم باشد، به ابزاری برای سلطه بر ایشان بدل شد. خمینی مفهوم حاکمیت را با ایدئولوژی درآمیخت و نتیجه، سیستمی شد که به جای پاسخگویی به ملت، از او طلب فرمانبرداری کرد. هر که آزادانه اندیشید یا به تأمل برخاست، قربانی دستگاهی شد که خمینی بنیانش نهاده بود.

او به جای گشودن افق‌های آینده، برای مردم جز حسرت گذشته‌ای از دست‌رفته بر جای نگذاشت. به جای آشتی و وحدت، تخم تنش و تفرقه کاشت. آنچه از او به جا مانده، نه میراثی از روشنی و پیشرفت، که زخم‌هایی عمیق در پیکره‌ی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران است، زخم‌هایی که هنوز در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و ذهن‌های مردم جاری است.

یادآوری خمینی، دعوتی است به تأمل در ماهیت قدرت و رهبری. این یادآوری، هشداری است که برای بازگرداندن ایران به جایگاه راستینش، باید سکوت را شکست و در برابر سرکوب و نابرابری ایستادگی کرد. این بازنگری، نه از سر کینه، که از دغدغه‌ای برای عدالت و کرامت انسانی برمی‌خیزد؛ دغدغه‌ای که با صدای بلند برای آزادی، حقیقت و اراده‌ی آزاد ملت طنین‌انداز می‌شود.

#خمینی #جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«از تهرانم طرفهای نازی‌آباد، یک معلم چهل ساله مجرد و تنها،
هفته پیش صاحب خونم منو جوابم کرد، چون خواست اجاره رو بالا ببره و گفت به یورو یا دلار بهش اجاره بدم.
من ندارم، نمی‌تونم، از کجا بیارم؟
نه قانونی هست و نه حکومتی و نه انصافی...
چند وقته دارم دنبال خونه می‌گردم ولی پیدا نمی‌کنم
مسئول این وضع زندگی ما بدبخت‌ها کیه؟
سران حکومت فقط به فکر خودشون هستند و خودشون و بچه‌هاشون تو ناز و نعمت زندگی می‌کنند و همه پول‌ها میره تو جیب خودشون.
دیگه هیچ امیدی ندارم،
تو را بخدا یکی بداد من برسه🙏🏻»

این پیامی است که یکی از مخاطبان توانا همراه با ویدئوی بالا فرستاده است.

#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #گرانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین شنبه‌زاده.pdf
3.9 MB
روایت حسین شنبه‌زاده از شکنجه و تهدیدهای امنیتی در دوران بازداشت

حسین شنبه‌زاده، زندانی سیاسی، در نامه‌ای بلند از درون زندان، جزئیات هولناک بازداشت و شکنجه‌های جسمی و روانی خود توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی را افشا کرده است. او در این روایت، از ضرب‌وشتم شدید، تهدید به اعدام، اجبار به اعترافات تلویزیونی، و تهدید صریح به قتل خواهرزاده ۶ ساله‌اش به‌عنوان ابزار فشار سخن گفته است.
شنبه‌زاده روایت می‌کند که در اردیبهشت ۱۴۰۲ در شهر اردبیل، پس از انتشار نظرسنجی‌ای در شبکه اجتماعی، توسط مأموران وزارت اطلاعات با ضرب‌وشتم شدید بازداشت شد. او می‌نویسد که چندین مأمور، بدون حکم قضایی، با مشت، زانو و تهدید، رمز گوشی‌اش را گرفتند. شکنجه جسمی به حدی شدید بوده که به گفته خودش، دو شب نتوانسته بخوابد.
در بخش تکان‌دهنده‌ای از نامه، شنبه‌زاده فاش می‌کند که یکی از مأموران ارشد امنیتی (موسوم به "حاجی") تهدید کرده که در صورت عدم همکاری، تصویری ساختگی از محتوای تلفنش را منتشر می‌کنند تا هیئتی مذهبی، خواهرزاده شش‌ساله‌اش را شناسایی و "تنبیه" کند. این تهدید، او را به همکاری اجباری و انجام مصاحبه‌های تلویزیونی واداشته است.
او می‌گوید پس از تهدید، به اجبار به "مصاحبه‌ای" تن داده که در آن، مجبور شده حتی جمله‌ای بگوید که «اگر خارج از کشور بودم، حذفم کنید.» این جمله را «پیشاپیش بهانه‌ای برای ترور» توصیف کرده است.
در ادامه، شنبه‌زاده فاش می‌کند که محتوای مصاحبه، پیش‌تر توسط مأموران نوشته و به او دیکته شده بود، از جمله اعترافات جعلی، بدگویی از دیگر فعالان سیاسی و چهره‌های اپوزیسیون و نکوهش خود.
او همچنین تأکید می‌کند که اتهام جاسوسی که در ابتدا علیه او مطرح شده بود، در همان مراحل بازپرسی از او رفع شد و هیچگاه به دادگاه نرسید.
شنبه‌زاده شرح می‌دهد که در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹، ساعت‌های طولانی را با تهدید، توهین، و تحقیر گذرانده و در جلسات بازجویی، نه‌تنها حقوق اولیه‌اش رعایت نشده، بلکه بارها هدف تمسخر، تهدید جنسی و حملات شخصیتی قرار گرفته است.
او تأکید می‌کند که برخلاف میل باطنی‌اش، تحت فشار سنگین و ترس از آزار خانواده‌اش، به تمامی آنچه از او خواسته بودند تن داده، ولی حالا با افشای حقایق، تنها امیدش به آگاهی و وجدان عمومی مردم است.
او در پایان، می‌نویسد: «این نامه شکایت به نهادهای حکومتی نیست؛ شکایت به مردم است. به وجدان عمومی. اگر آزاد نیستید، لااقل دین هم نداشته باشید.»


فایل نامه در کانال تلگرام زندانی سیاسی، مصطفی تاج‌زاده منتشر شده است.

#حسین_شنبه_زاده #بیانیه #زنذانی_نقطه #شکنجه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
« توجیه خیلی از کسایی که طرفدار این یارو هستن، اینه که : خیلی راست میگه!ولی! آره!!!! بد دهنه! آدم راستگوی دیگه ای به جز این نیست؟؟؟؟ چیو راست میگه دقیقا؟؟؟»

طرح و متن از فرگل قدیمی
fargol_ghadimi

در چند روز گذشته سخنان فردی که قبلا هم سابقه خشونت علیه زنان داشت، در توجیه و دفاع از ورزشکاران متجاوز خبرساز شد. نکته مهم اما این است که امثال این فرد ۱۴ میلیون نفر فالوئر دارند!!

حسین رونقی درباره موضوع تجاوز ورزشکاران ایرانی نوشت:
همان‌طور که در قتل‌های ناموسی شرافتی نیست، در تجاوز نیز جز ننگ چیزی وجود ندارد.

در ماجرای تجاوز چند ورزشکار با پرچم جمهوری اسلامی به یک زن کره‌ای، مسئله تنها یک «جرم فردی» نیست؛ بلکه بازتاب مستقیم ضدفرهنگ برآمده از حکومتی‌ است که سال‌ها زن‌ستیزی، سرکوب جنسی، و مشروع‌سازی خشونت و تجاوز را ترویج کرده است.

کسانی که امروز سعی می‌کنند تجاوز را انکار یا توجیه کنند، همان کسانی هستند که دیروز قتل‌های ناموسی را با عناوینی چون «غیرت» و «ناموس‌پرستی» تطهیر می‌کردند؛ هم‌صدا با ساختار غیرانسانی و ضدزن جمهوری اسلامی.

مسابقات بین‌المللی ورزشی، فراتر از رقابت‌های فیزیکی و برای ارزش‌های انسانی، صلح، همدلی، همبستگی و احترام متقابل است. اما کسانی که با نام این ملت به میدان رفته‌اند و به‌جای افتخارآفرینی، مرتکب تجاوز شده‌اند، نه ورزش را می‌فهمند، نه درکی از نمایندگی مردم دارند.
این افراد نه ورزشکارند، نه نماینده‌ی ایران؛ بلکه بازوی همان نظام خون‌ریز، سلطه‌گر و انسان‌ستیزی هستند که خشونت، تحقیر و تجاوز را نه‌تنها تحمل، بلکه آموزش و ترویج می‌کند.
آن‌ها مانند مأموران سرکوب یا اختلاس‌گران، ادامه‌دهنده‌ی فرهنگ «اوباش‌سالاری» و «لمپن‌سالاری» هستند که سرزمینی به وسعت ایران را به نابودی و فلاکت کشانده است.

این ورزشکاران متجاوز، محصول ساختار آموزش ایدئولوژیک و ضدفرهنگی جمهوری اسلامی‌اند؛ ساختاری که به‌جای تربیت افراد آگاه، سالم و مسئول، افراد بیمار و جانی را به جامعه تحویل می‌دهد. و حتی گاه نه‌تنها در برابر اعتراض عمومی از آن‌ها دفاع می‌کند، بلکه آن‌ها را در جایگاه‌های رسمی مانند فدراسیون‌های ورزشی یا پست‌های دولتی می‌نشاند؛ گویی مجرم یا جنایت‌کار بودن، شرط ترفیع در این نظام است.

توجیه تجاوز، همانند دفاع از «غیرت» و «ناموس» در قتل‌های ناموسی است. چگونه است که استقلال، آزادی و حق انتخاب یک زن یا دختر ایرانی، فحشا و فساد نامیده می‌شود و حکم به «سر بریدن» می‌دهند، اما عده‌ای که خود را «مرد ایرانی» می‌نامند، همچون قاتلان کودکان ایران و مأموران سرکوب حکومت، به تجاوز و جنایت افتخار می‌کنند؟

توجیه تجاوز، همدستی با متجاوز است. تجاوز، جنایت است؛ و هر تلاشی برای توجیه آن، تداوم چرخه‌ای‌ است که انسانیت را از جامعه می‌گیرد.

@Hosseinronaghi

#خشونت_علیه_زنان #حقوق_بشر #حقوق_زنان #تجاوز #زن_زندگی_آزادی #هنر_اعتراض #هنر #کارتون #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

آرمان بهرامی و مادر او الهام سیادت، دو شهروند بهائی ساکن اصفهان، پس از تفتیش منزلشان توسط اداره اطلاعات این شهرستان احضار و بازجویی شدند.

یک منبع مطلع نزدیک به خانواده آرمان بهرامی، ضمن تایید این موضوع به هرانا گفت: “آقای بهرامی و مادرش الهام سیادت روز سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ به اداره اطلاعات اصفهان مراجعه کردند.

این دو شهروند بهائی به مدت ۹ ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند و سپس آزاد شدند. پیش از آن، در تاریخ ۷ خرداد، منزل آنها توسط مأموران تفتیش شد و آنها با دریافت ابلاغیه‌ای به اداره اطلاعات احضار شدند. در جریان بازرسی، برخی وسایل منزل آسیب دید و اموال شخصی آنان همچون مقداری وجه نقد، طلا و وسایل الکترونیکی توسط ماموران ضبط شد. این در حالی است که مجوز ضبط این وسایل در حکم تفتیش وجود نداشت.”
این منبع مطلع افزود: “ماموران صراحتا گفته‌اند که هدفشان فقط اذیت کردن است. همچنین اعلام کرده‌اند که در حال تلاش برای پرونده‌سازی با یافتن شاکی خصوصی هستند. آنها تهدید کرده‌اند در صورت رسانه‌ای شدن موضوع، با پرونده‌ای سنگین‌تر روبرو خواهند شد.”
تا لحظه تنظیم این گزارش از جزئیات جلسه بازجویی و عناوین اتهامات منتسب به این شهروندان اطلاعی حاصل نشده است.
آرمان بهرامی و مادر وی الهام سیادت، شهروندان بهائی ساکن اصفهان پیشتر نیز سابقه برخوردهای امنیتی را داشته اند.

جامعه بهائی، به‌عنوان بزرگ‌ترین اقلیت مذهبی در ایران، از بسیاری از حقوق اساسی از جمله حق تحصیل، اشتغال و آزادی عبادت محروم است. در ماه‌های اخیر، فشارهای امنیتی و قضایی بر این جامعه شدت گرفته و نگرانی‌های فزاینده‌ای در سطح بین‌المللی ایجاد کرده است.

نهادهای حقوق بشری بین‌المللی با ابراز نگرانی نسبت به این روند، خواستار پایان دادن به آزار و سرکوب بهائیان در ایران شده‌اند.

#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
تا زمانی که زن ابزار قدرت است، تجاوز یک ابزار باقی می‌ماند

✍️مریم ابراهیم‌وند، کارگردان و فعال سیاسی

قتل الهه حسین‌نژاد، یک تصادف نبود یک جنایت شخصی هم نبود. این قتل، حلقه‌ای‌ست از زنجیره‌ای طولانی از خشونت‌های نهادینه‌شده که نظام مردسالار، مذهبی و سیاسی علیه زنان طراحی کرده است.

الهه را نه فقط یک مرد، بلکه ساختاری کشت که مشروعیت سیاسی‌اش را از کنترل بدن زن می‌گیرد، تجاوز فقط یک انحراف جنسی نیست یک ابزار سیاسی‌ست. این همان چیزی‌ست که زیلا آیزنشتاین در کتاب بدن زن و قانون افشا می‌کند: وقتی قانون، بدن زن را مالکیت عمومی می‌داند چه از طریق حجاب اجباری، چه از طریق نادیده‌ گرفتن رضایت در روابط جنسی.

تجاوز، دیگر یک جرم، بلکه یک حق نانوشته برای مردان نظام‌مند است. الهه به‌خاطر هوس یک مرد کشته شد، درست مثل آن دختر کره‌ای که قربانی تجاوز گروهی ورزشکاران شد اما ریشه هر دو ماجرا یکی‌ست: قدرتِ بدون مشروعیت، که نیاز به ابزارهای کنترلی دارد. و چه ابزاری مؤثرتر از کنترل بدن زن؟

ما هنوز «موی مجرم» هستیم، نه «مردم با حق»!
در کشوری که موی زن جرم است، تجاوز به او جرم نیست. در نظامی که زنان را به خاطر دو تار مو به بازداشتگاه می‌برد، اما متجاوز را با ضمانت آزاد می‌کند، دیگر جایی برای واژه‌هایی مثل عدالت و شهروندی باقی نمی‌ماند. زنی که مورد تجاوز قرار می‌گیرد، باید در دادگاه جمهوری اسلامی، بی‌گناهی خودش را اثبات کند، نه گناهکاری متجاوز را. چون همان‌طور که فوکو می‌گوید، قدرت وقتی مشروعیت ندارد، از تن زن استفاده می‌کند تا سلطه‌اش را تثبیت کند. در این ساختار، زن نه یک فرد، بلکه نماد شرف مرد، نماد غیرت پدر، نماد نظم سیاسی‌ای که با اخلاق زنانه خود را تطهیر می‌کند. و همین زن اگر اعتراض کند، اگر نپذیرد، اگر مقاومت کند، مجرم است نه قربانی. ما باید واقع‌بین باشیم. ما در سرزمینی زندگی کرده‌ایم که اطاعت از نُرم‌های جنسی، دینی و سیاسی به اجبار تزریق می‌شود، همان‌طور که میلگرم در کتاب چرا اطاعت می‌کنیم؟ نشان داد: افراد عادی وقتی در یک ساختار قدرت نابرابر قرار بگیرند، می‌توانند به عاملان خشونت تبدیل شوند. اما این اطاعت فقط شخصی نیست؛ ساختاری، حکومتی و نهادینه است. الهه کشته شد، چون نظامی وجود دارد که بدن زن را مسئله امنیتی تعریف کرده، نه موضوع حقوق بشری.


#زن_زندگی_آزادی #امنیت #ایران #تجاوز #قتل #الهه_حسین_نژاد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زندگی را کُشتند تا....
الهه حسین‌نژاد، که به‌سادگی جانش را از دست داد؛
نه به جرم خطایی بزرگ، بلکه به خاطر تکه‌ای سرد و بی‌جان که به آن «گوشی» می‌گویند.

در سرزمینی که برای یک تار موی زنانه، هزاران حکم، هزاران نامه و هزاران تهدید صادر می‌شود،
چرا وقتی پای امنیت جان انسان‌ها به میان می‌آید، چشمان تیزبین و زبان‌ها بسته می‌شوند؟
چرا وقتی حرکت‌های کوچک زیر ذره‌بین است، هیچ‌کس نگاه خود را به جان‌های معصوم نمی‌دوزد؟

کسی نیست بپرسد چگونه ممکن است کشوری که همه رفتارهای جزئی مردمش را رصد می‌کند،
نتواند از جان یک دختر محافظت کند؟
چگونه ممکن است برای لباس پوشیدن، برای یک حرف کوچک، پرونده‌ها تشکیل شود،
اما وقتی خون در خیابان جاری می‌شود، هیچ دری بسته نشود؟

چند روز، شبکه‌های مجازی مملو بود از دل‌هایی که برای بازگشت الهه می‌تپیدند؛
هزاران چشم امیدوار به معجزه‌ای که رخ نداد.
آنچه بازگشت، سردی و خاموشی بود؛ جسدی بی‌جان که نشان از شکستی تلخ در زنجیره‌ی این جامعه داشت.

الهه رفت، اما دردش و فریادهای خاموشش باقی ماند؛
فریادهایی که می‌پرسند: اگر برای یک تار مو هزاران برخورد و پرونده است،
پس چرا برای زندگی‌های بی‌پناه، حتی کوچک‌ترین حمایتی نیست؟
اگر هر قدم مردم زیر نظر است، پس چرا مرگ‌های ناگفته ادامه دارد؟

این همان جامعه‌ای است که جان انسان‌ها برایش ارزشی کمتر از یک دستگاه کوچک تکنولوژیک دارد،
اما برای نگاه و رفتار هر فرد، تمام قد ایستاده است.

برای دفاع از مظلوم، برای بیان ساده‌ترین حقایق، مجازات می‌شوی...
معلمانی که صدای دردشان را بلند کردند، به احکام رنگارنگ و فله‌ای محکوم شدند؛
از اخراج و تنبیه گرفته تا زندان و بازداشت، بدون کوچک‌ترین دلیلی جز حقیقت‌گویی.
کامیون‌دارانی که تنها خواستار حق ابتدایی خود بودند، پشت میله‌ها رفتند.
وکیلانی که برای دفاع از جان و حق موکل خود ایستادند، چشم به نابینایی دوخته‌اند.
پرستارانی که خواستار کم‌ترین حقوقشان بودند، از صحنه کنار گذاشته شدند...
و این است آن سوی واقعی عدالت؛
جایی که سکوت بر زبان‌ها حکمفرماست، اما پای دردها به هیچ کس نرسد.

معلمان، برای روشنگری تنبیه شدند؛
پرستاران، برای طلب حق، کنار گذاشته شدند؛
کامیون‌داران، برای نان، مجازات شدند.
و آن‌سوتر، فعالان مدنی و نخبگان علمی، پشت میله‌ها فراموش شدند؛
همه‌شان، نه مجرم، که آینه‌هایی بودند در برابر چهره‌ی پنهان ناکارآمدی؛
و چه ساده، آینه‌ها را شکستند تا تصویر، دیده نشود.

و در این سرزمین، الهه حسین‌نژاد، یکی از هزاران جانِ بی‌دفاعی بود که در سکوتِ دردناک جامعه گم شد؛
نمادی از نابرابری، سکوت و ناکارآمدی که همچنان ادامه دارد.

کوکب بداغی پگاه-معلم ایذه


#الهه_حسین_نژاد #خشونت_علیه_زنان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech