Forwarded from گفتوشنود
احمد علمالهدی، نماینده علی خامنهای در خراسان رضوی، با استناد به سخنان رهبر جمهوری اسلامی گفت دشمنان در تلاشاند «دین و دانش» را از جامعه براندازند، اما تاکید کرد که مردم ایران با «دینداری» تسلیم نمیشوند.
او گفت: «تا زمانی که مردم دین دارند، تسلیم استکبار نمیشوند و هستی و سرنوشت خود را ملعبه جریان استکباری قرار نمیدهند.»
⁉️آیا کسی تاکنون توانسته دینداری مردم ایران را بیشتر از خود جمهوری اسلامی تحت تأثیر قرار دهد؟
این پرسش در برابر اظهارات احمد علمالهدی بهدرستی مطرح میشود. برخلاف ادعای او درباره پایداری دینداری مردم، آنچه امروز در جامعه ایران دیده میشود، روند فزاینده دینگریزی و رویگردانی از مظاهر دینی است؛ از افول مساجد گرفته تا کاهش چشمگیر باور به مناسک مذهبی همچون نماز، روزه و پایبندی به حجاب.
مردم ایران امروز نهتنها کمتر خود را متعهد به دین میداند، بلکه نسبت به هر آنچه رنگ و بوی تحمیل و حکومتیبودن دارد، با بدبینی و اعتراض مینگرد.
مردم، نه در برابر «استکبار جهانی»، بلکه در واکنش به سیاستهای دینمحور و سختگیرانه جمهوری اسلامی، دین را ترک کردهاند.
این پدیده را نمیتوان به دشمنان خارجی نسبت داد، بلکه باید آن را نتیجه سیاستهای داخلی دانست که چهرهای عبوس، متحجر و ایدئولوژیک از دین ارائه کردهاند.
#دین_گریزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
احمد علمالهدی، نماینده علی خامنهای در خراسان رضوی، با استناد به سخنان رهبر جمهوری اسلامی گفت دشمنان در تلاشاند «دین و دانش» را از جامعه براندازند، اما تاکید کرد که مردم ایران با «دینداری» تسلیم نمیشوند.
او گفت: «تا زمانی که مردم دین دارند، تسلیم استکبار نمیشوند و هستی و سرنوشت خود را ملعبه جریان استکباری قرار نمیدهند.»
⁉️آیا کسی تاکنون توانسته دینداری مردم ایران را بیشتر از خود جمهوری اسلامی تحت تأثیر قرار دهد؟
این پرسش در برابر اظهارات احمد علمالهدی بهدرستی مطرح میشود. برخلاف ادعای او درباره پایداری دینداری مردم، آنچه امروز در جامعه ایران دیده میشود، روند فزاینده دینگریزی و رویگردانی از مظاهر دینی است؛ از افول مساجد گرفته تا کاهش چشمگیر باور به مناسک مذهبی همچون نماز، روزه و پایبندی به حجاب.
مردم ایران امروز نهتنها کمتر خود را متعهد به دین میداند، بلکه نسبت به هر آنچه رنگ و بوی تحمیل و حکومتیبودن دارد، با بدبینی و اعتراض مینگرد.
مردم، نه در برابر «استکبار جهانی»، بلکه در واکنش به سیاستهای دینمحور و سختگیرانه جمهوری اسلامی، دین را ترک کردهاند.
این پدیده را نمیتوان به دشمنان خارجی نسبت داد، بلکه باید آن را نتیجه سیاستهای داخلی دانست که چهرهای عبوس، متحجر و ایدئولوژیک از دین ارائه کردهاند.
#دین_گریزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍26❤4👎2😍1
Forwarded from گفتوشنود
چرا اخلاق و معنویت سکولار بر اخلاق و معنویت دینی برتری دارد؟
پیامی از همراهان
در جهانی پر از تنوع دینی، فرهنگی و فلسفی، این پرسش قدیمی دوباره با صدایی نو مطرح میشود:
آیا میتوان اخلاقی زیست، بیآنکه مذهبی بود؟
و فراتر از آن:
آیا ممکن است اخلاق و معنویت سکولار در برخی بنیادها و کارکردها، از اخلاق و معنویت دینی انسانیتر، پویاتر و مؤثرتر باشد؟
در این یادداشت، پاسخی آریگونه به این پرسش را از چند زاویه بررسی میکنیم.
۱. تفاوت زبانها:
زبان هدایتگر / تحمیلی در برابر زبان پرسشگر / تحلیلی
زبان دینی، چه در قرآن، تورات یا متون بودایی، اغلب زبانی است قطعی، هنجاری و آمرانه.
در این زبان، «باید»ها از مرجعی ماورایی صادر میشود: خدا چنین خواسته است.
اخلاق در این قالب، فرمان است؛ نه دعوت. اطاعت فضیلت است، نه پرسش.
در مقابل، زبان اخلاق سکولار، زبانی است تفسیری، انتقادی و استدلالمحور.
در آن، فرد خود به اخلاق میاندیشد، آن را برمیگزیند، و در قبالش پاسخگوست—نه در برابر قدرتی متعال، بلکه در برابر وجدان، جامعه، و رنج انسان دیگر.
📌 در دنیای متکثر امروز، زبانی که بر پایهی استدلال، همفهمی و پرسش استوار باشد، در عمل مؤثرتر، انسانیتر و کمتر مستعد سوءاستفاده است.
۲. مسئولیتپذیری:
ترس از مجازات الهی یا وفاداری به وجدان انسانی؟
اخلاق دینی اغلب با وعدهی پاداش یا تهدید به مجازات در جهان دیگر گره خورده است. فرد خوبی میکند چون بهشت میخواهد یا از جهنم میهراسد.
اما اخلاق سکولار، در تلاش است انسانی پرورش دهد که نیکی کند نه از ترس، بلکه از درک و همدلی.
در این دیدگاه، اخلاق نه فرمانی از بیرون، بلکه درکی از درون است: پاسخ ما به دیگری، به رنج، به عدالت.
۳. معنویت سکولار:
زیستن آگاهانه و اصیل، بدون نیاز به فراطبیعت
معنویت همیشه با پرستش خدا یا تقدیس مقدسات تعریف نمیشود.
در سنتهای سکولار، معنویت میتواند تجربهی ژرف حضور، عشق، همدلی، یا شگفتی در برابر زندگی و طبیعت باشد.
همانطور که در آثار کسانی چون اسپینوزا، آلبر کامو، و حتی ویکتور فرانکل میبینیم، معنویت میتواند زمینی، درونی، بدون نیاز به معجزه یا ایمان ماورایی باشد.
📌 این معنویت، جهانیتر و آزادتر است.
در آن، حتی بیخدایان نیز به تجربههای اصیل انسانی دست مییابند.
ادامه را در اسلاید ها بخوانید
#اخلاق #دین #معنویت #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا اخلاق و معنویت سکولار بر اخلاق و معنویت دینی برتری دارد؟
پیامی از همراهان
در جهانی پر از تنوع دینی، فرهنگی و فلسفی، این پرسش قدیمی دوباره با صدایی نو مطرح میشود:
آیا میتوان اخلاقی زیست، بیآنکه مذهبی بود؟
و فراتر از آن:
آیا ممکن است اخلاق و معنویت سکولار در برخی بنیادها و کارکردها، از اخلاق و معنویت دینی انسانیتر، پویاتر و مؤثرتر باشد؟
در این یادداشت، پاسخی آریگونه به این پرسش را از چند زاویه بررسی میکنیم.
۱. تفاوت زبانها:
زبان هدایتگر / تحمیلی در برابر زبان پرسشگر / تحلیلی
زبان دینی، چه در قرآن، تورات یا متون بودایی، اغلب زبانی است قطعی، هنجاری و آمرانه.
در این زبان، «باید»ها از مرجعی ماورایی صادر میشود: خدا چنین خواسته است.
اخلاق در این قالب، فرمان است؛ نه دعوت. اطاعت فضیلت است، نه پرسش.
در مقابل، زبان اخلاق سکولار، زبانی است تفسیری، انتقادی و استدلالمحور.
در آن، فرد خود به اخلاق میاندیشد، آن را برمیگزیند، و در قبالش پاسخگوست—نه در برابر قدرتی متعال، بلکه در برابر وجدان، جامعه، و رنج انسان دیگر.
📌 در دنیای متکثر امروز، زبانی که بر پایهی استدلال، همفهمی و پرسش استوار باشد، در عمل مؤثرتر، انسانیتر و کمتر مستعد سوءاستفاده است.
۲. مسئولیتپذیری:
ترس از مجازات الهی یا وفاداری به وجدان انسانی؟
اخلاق دینی اغلب با وعدهی پاداش یا تهدید به مجازات در جهان دیگر گره خورده است. فرد خوبی میکند چون بهشت میخواهد یا از جهنم میهراسد.
اما اخلاق سکولار، در تلاش است انسانی پرورش دهد که نیکی کند نه از ترس، بلکه از درک و همدلی.
در این دیدگاه، اخلاق نه فرمانی از بیرون، بلکه درکی از درون است: پاسخ ما به دیگری، به رنج، به عدالت.
۳. معنویت سکولار:
زیستن آگاهانه و اصیل، بدون نیاز به فراطبیعت
معنویت همیشه با پرستش خدا یا تقدیس مقدسات تعریف نمیشود.
در سنتهای سکولار، معنویت میتواند تجربهی ژرف حضور، عشق، همدلی، یا شگفتی در برابر زندگی و طبیعت باشد.
همانطور که در آثار کسانی چون اسپینوزا، آلبر کامو، و حتی ویکتور فرانکل میبینیم، معنویت میتواند زمینی، درونی، بدون نیاز به معجزه یا ایمان ماورایی باشد.
📌 این معنویت، جهانیتر و آزادتر است.
در آن، حتی بیخدایان نیز به تجربههای اصیل انسانی دست مییابند.
ادامه را در اسلاید ها بخوانید
#اخلاق #دین #معنویت #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍17❤3💯1
Forwarded from گفتوشنود
بر اساس گزارش جدید مرکز تحقیقات پیو، تعداد کشورهایی که اکثریت جمعیت آنها مسیحی هستند، بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ با کاهشی قابل توجه مواجه شده است. این تغییر، نشاندهنده دگرگونی در گرایشهای دینی و مذهبی در سطح جهانی است.
تازهترین آمار نشان میدهد که در سال ۲۰۲۰، مسیحیان در ۱۲۰ کشور از مجموع ۲۰۱ کشور و منطقه مورد بررسی، اکثریت جمعیت را تشکیل میدادند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۰، این رقم ۱۲۴ کشور بود. به این ترتیب، سهم کشورهای با اکثریت مسیحی از ۶۲ درصد به ۶۰ درصد کاهش یافته است. این کاهش بیشتر به افزایش رویگردانی از مسیحیت و رشد جمعیتهای غیرمذهبی در برخی کشورها نسبت داده میشود.
بریتانیا، استرالیا، فرانسه و اروگوئه، مهمترین تغییرات را تجربه کردهاند و در طول این دهه، اکثریت جمعیت مسیحی خود را از دست دادهاند. در این کشورها، سهم جمعیت مسیحی به زیر ۵۰ درصد رسیده و در مقابل، درصد افراد بیدین با افزایش چشمگیری روبرو شده است.
در بریتانیا، استرالیا و فرانسه نیز هیچ گروه دینی به تنهایی اکثریت را در اختیار ندارد، اما جمعیتهای بیدین یا به تعداد مسیحیان نزدیک شدهاند یا از آنها پیشی گرفتهاند که این مسئله نشاندهنده روندهای گستردهتر سکولاریزاسیون است. نیوزیلند و هلند نیز در این بازه زمانی به جمع کشورهایی با اکثریت غیرمذهبی پیوستهاند.
بر اساس یافتههای این گزارش، در سال ۲۰۲۰، ۱۰ کشور دارای اکثریت جمعیت بیدین بودهاند، در حالی که در سال ۲۰۱۰ این تعداد ۷ کشور بود. جمعیت غیرمذهبی شامل افرادی است که خود را خداناباور، ندانمگرا یا «بیدین» معرفی میکنند.
در بخشی از این گزارش تحقیقی آمده سایر ادیان بزرگ جهان، هندوئیسم و اسلام در کشورهای کمتری اکثریت جمعیت را دارا هستند که با سهم آنها از جمعیت جهان همخوانی بیشتری دارد. ۱۵ درصد از جمعیت جهان هندو هستند و تنها در دو کشور (هند و نپال) اکثریت دارند. مسلمانان در ۵۳ کشور و بوداییان در ۷ کشور اکثریت را تشکیل میدهند.
همچنین، تعداد کشورهایی که اکثریت مذهبی مشخصی ندارند، از ۶ کشور در سال ۲۰۱۰ به ۷ کشور در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است. کره جنوبی، سنگاپور، ساحل عاج و موریس به همراه بریتانیا، استرالیا و فرانسه در این دسته قرار میگیرند.
این یافتهها نشاندهنده روند رشد جهانی بیدینی، بهویژه در کشورهای با پیشینه مسیحی است. دادههای مرکز تحقیقات پیو حاکی از آن است که علیرغم گستردگی عددی مسیحیت، نفوذ فرهنگی و نهادی آن نیز در برخی نقاط جهان رو به کاهش است.
این گزارش بر اساس دادههای جمعیتی و برآوردهای وابستگی دینی و مذهبی از منابع مختلف گردآوری شده و تصویری کلی از تغییرات مذهبی در سطح جهان ارائه میدهد.
#دین #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
تازهترین آمار نشان میدهد که در سال ۲۰۲۰، مسیحیان در ۱۲۰ کشور از مجموع ۲۰۱ کشور و منطقه مورد بررسی، اکثریت جمعیت را تشکیل میدادند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۰، این رقم ۱۲۴ کشور بود. به این ترتیب، سهم کشورهای با اکثریت مسیحی از ۶۲ درصد به ۶۰ درصد کاهش یافته است. این کاهش بیشتر به افزایش رویگردانی از مسیحیت و رشد جمعیتهای غیرمذهبی در برخی کشورها نسبت داده میشود.
بریتانیا، استرالیا، فرانسه و اروگوئه، مهمترین تغییرات را تجربه کردهاند و در طول این دهه، اکثریت جمعیت مسیحی خود را از دست دادهاند. در این کشورها، سهم جمعیت مسیحی به زیر ۵۰ درصد رسیده و در مقابل، درصد افراد بیدین با افزایش چشمگیری روبرو شده است.
در بریتانیا، استرالیا و فرانسه نیز هیچ گروه دینی به تنهایی اکثریت را در اختیار ندارد، اما جمعیتهای بیدین یا به تعداد مسیحیان نزدیک شدهاند یا از آنها پیشی گرفتهاند که این مسئله نشاندهنده روندهای گستردهتر سکولاریزاسیون است. نیوزیلند و هلند نیز در این بازه زمانی به جمع کشورهایی با اکثریت غیرمذهبی پیوستهاند.
بر اساس یافتههای این گزارش، در سال ۲۰۲۰، ۱۰ کشور دارای اکثریت جمعیت بیدین بودهاند، در حالی که در سال ۲۰۱۰ این تعداد ۷ کشور بود. جمعیت غیرمذهبی شامل افرادی است که خود را خداناباور، ندانمگرا یا «بیدین» معرفی میکنند.
در بخشی از این گزارش تحقیقی آمده سایر ادیان بزرگ جهان، هندوئیسم و اسلام در کشورهای کمتری اکثریت جمعیت را دارا هستند که با سهم آنها از جمعیت جهان همخوانی بیشتری دارد. ۱۵ درصد از جمعیت جهان هندو هستند و تنها در دو کشور (هند و نپال) اکثریت دارند. مسلمانان در ۵۳ کشور و بوداییان در ۷ کشور اکثریت را تشکیل میدهند.
همچنین، تعداد کشورهایی که اکثریت مذهبی مشخصی ندارند، از ۶ کشور در سال ۲۰۱۰ به ۷ کشور در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است. کره جنوبی، سنگاپور، ساحل عاج و موریس به همراه بریتانیا، استرالیا و فرانسه در این دسته قرار میگیرند.
این یافتهها نشاندهنده روند رشد جهانی بیدینی، بهویژه در کشورهای با پیشینه مسیحی است. دادههای مرکز تحقیقات پیو حاکی از آن است که علیرغم گستردگی عددی مسیحیت، نفوذ فرهنگی و نهادی آن نیز در برخی نقاط جهان رو به کاهش است.
این گزارش بر اساس دادههای جمعیتی و برآوردهای وابستگی دینی و مذهبی از منابع مختلف گردآوری شده و تصویری کلی از تغییرات مذهبی در سطح جهان ارائه میدهد.
#دین #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15❤4💔3
Forwarded from گفتوشنود
در جمهوری اسلامی ایران، دین دیگر صرفاً راهنمای اخلاق و معنویت نیست؛ بلکه به ستون اصلی یک ایدئولوژی سیاسی بدل شده که هدف نخستش حفظ و گسترش قدرت است. از همان ابتدای انقلاب، رهبران نظام آشکارا اعلام کردند که اسلام نه فقط دین، بلکه نظام سیاسی کامل است و باید همهٔ عرصههای حکومت را دربرگیرد. این نگاه، دین را از جایگاه الهامبخش فردی خارج و به ابزار اداره و کنترل جامعه تبدیل کرده است.
در این ساختار، مرز میان «مقدسات» و «سیاست» عملاً از بین رفته است. مخالفت با حکومت بهعنوان مخالفت با اسلام معرفی میشود و نقد رهبر، توهین به مقدسات تلقی میگردد. یکی از صریحترین نشانههای این ذهنیت، جمله مشهور آیتالله خمینی است که گفت: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». این عبارت، عملاً اولویت همه ارزشهای اخلاقی و حتی احکام دینی را به بقای ساختار سیاسی گره میزند. یعنی اگر لازم باشد، میتوان بسیاری از اصول اخلاقی و دینی را برای حفظ نظام کنار گذاشت.
متن کامل تر را در اسلایدها ها بخوانید
#حکومت_ایدئولوژیک #دین_حکومتی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در جمهوری اسلامی ایران، دین دیگر صرفاً راهنمای اخلاق و معنویت نیست؛ بلکه به ستون اصلی یک ایدئولوژی سیاسی بدل شده که هدف نخستش حفظ و گسترش قدرت است. از همان ابتدای انقلاب، رهبران نظام آشکارا اعلام کردند که اسلام نه فقط دین، بلکه نظام سیاسی کامل است و باید همهٔ عرصههای حکومت را دربرگیرد. این نگاه، دین را از جایگاه الهامبخش فردی خارج و به ابزار اداره و کنترل جامعه تبدیل کرده است.
در این ساختار، مرز میان «مقدسات» و «سیاست» عملاً از بین رفته است. مخالفت با حکومت بهعنوان مخالفت با اسلام معرفی میشود و نقد رهبر، توهین به مقدسات تلقی میگردد. یکی از صریحترین نشانههای این ذهنیت، جمله مشهور آیتالله خمینی است که گفت: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». این عبارت، عملاً اولویت همه ارزشهای اخلاقی و حتی احکام دینی را به بقای ساختار سیاسی گره میزند. یعنی اگر لازم باشد، میتوان بسیاری از اصول اخلاقی و دینی را برای حفظ نظام کنار گذاشت.
متن کامل تر را در اسلایدها ها بخوانید
#حکومت_ایدئولوژیک #دین_حکومتی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍22
Forwarded from گفتوشنود
محمد حاج ابوالقاسم، مدرس حوزه علمیه قم، در واکنش به انتقادها به مخارج حکومتی برای مراسم پیادهروی اربعین گفت «شبههافکنان در کشورهای همسایه در راستای شهوات و کارهای شیطانی و حیوانی ولخرجی» میکنند. او افزود دین ما این نیست که در گوشهای بنشینیم و کاری با کسی نداشته باشیم.
او افزود: «دین ما این نیست که در گوشهای بنشینیم و عبادت کنیم و کاری با کسی نداشته باشیم، کسی که نام خود را مسلمان گذاشته و مشغول عبادت باشد، ولی در غزه چند هزار کودک در آستانه مرگ به واسطه گرسنگی باشند، باید بداند که رویه رسول اسلام این نبوده است.»
#دین #اسلام #شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محمد حاج ابوالقاسم، مدرس حوزه علمیه قم، در واکنش به انتقادها به مخارج حکومتی برای مراسم پیادهروی اربعین گفت «شبههافکنان در کشورهای همسایه در راستای شهوات و کارهای شیطانی و حیوانی ولخرجی» میکنند. او افزود دین ما این نیست که در گوشهای بنشینیم و کاری با کسی نداشته باشیم.
او افزود: «دین ما این نیست که در گوشهای بنشینیم و عبادت کنیم و کاری با کسی نداشته باشیم، کسی که نام خود را مسلمان گذاشته و مشغول عبادت باشد، ولی در غزه چند هزار کودک در آستانه مرگ به واسطه گرسنگی باشند، باید بداند که رویه رسول اسلام این نبوده است.»
#دین #اسلام #شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎44❤2
Forwarded from گفتوشنود
🔷️یوسف طباطبایینژاد، نماینده خامنهای در اصفهان گفت: «دشمن برای خلوتسازی مساجد برنامه دارد و یکی از اهداف آنها خالی کردن مساجد از نیروهای مومن است.» او اضافه کرد: «کار بسیج این است که به رونق گرفتن مساجد کمک کند و هر بسیجی باید هنر جذب دیگران را داشته باشد.»
❗️اظهارات نماینده خامنهای در اصفهان درباره «برنامه دشمن برای خلوتسازی مساجد» بیش از آنکه واقعیتی بیرونی را بازتاب دهد، تلاشی است برای انکار نقش سیاستهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در دینگریزی بخش بزرگی از جامعه.
چهار دهه اجبار حکومتی در عرصههای مذهبی، استفاده ابزاری از مسجد برای تبلیغات سیاسی، دخالت در سبک زندگی فردی و سرکوب صداهای منتقد، باعث شده که بسیاری از شهروندان نهتنها جذب مساجد نشوند بلکه نسبت به نهادهای دینی بیاعتماد گردند.
در چنین شرایطی، کاهش حضور مردم در مساجد بیش از آنکه محصول «توطئه دشمن» باشد، نتیجه طبیعی سیاستهایی است که ایمان دینی را به ابزاری حکومتی فروکاسته و فاصلهای عمیق میان مذهب رسمی و تجربه زیسته مردم ایجاد کرده است.
#دین_گریزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔷️یوسف طباطبایینژاد، نماینده خامنهای در اصفهان گفت: «دشمن برای خلوتسازی مساجد برنامه دارد و یکی از اهداف آنها خالی کردن مساجد از نیروهای مومن است.» او اضافه کرد: «کار بسیج این است که به رونق گرفتن مساجد کمک کند و هر بسیجی باید هنر جذب دیگران را داشته باشد.»
❗️اظهارات نماینده خامنهای در اصفهان درباره «برنامه دشمن برای خلوتسازی مساجد» بیش از آنکه واقعیتی بیرونی را بازتاب دهد، تلاشی است برای انکار نقش سیاستهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در دینگریزی بخش بزرگی از جامعه.
چهار دهه اجبار حکومتی در عرصههای مذهبی، استفاده ابزاری از مسجد برای تبلیغات سیاسی، دخالت در سبک زندگی فردی و سرکوب صداهای منتقد، باعث شده که بسیاری از شهروندان نهتنها جذب مساجد نشوند بلکه نسبت به نهادهای دینی بیاعتماد گردند.
در چنین شرایطی، کاهش حضور مردم در مساجد بیش از آنکه محصول «توطئه دشمن» باشد، نتیجه طبیعی سیاستهایی است که ایمان دینی را به ابزاری حکومتی فروکاسته و فاصلهای عمیق میان مذهب رسمی و تجربه زیسته مردم ایجاد کرده است.
#دین_گریزی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍8🕊2💯1
Forwarded from گفتوشنود
🔷️مهدی شبزندهدار، دبیر شورای عالی حوزههای علمیه با اشاره به آسیبشناسی در حوزهها گفت: «باید بررسی شود چرا مثل سابق طلاب گُل نمیکنند. اشتغال و استغنا زود هنگام مانع ملاّ شدن است.» او افزود: «اسامی و عناوین فراوان شده، اما ماحصل کم شده است.»
🔷️شبزندهدار اضافه کرد: «یکی از وجوه تمایز طلابی که در تهران تحصیل می کنند، روشنبینی و جامعهشناسی است که به خاطر حضور در این محیط برای آنها به وجود میآید.»
❓️در حقیقت باید پرسید که چرا در سایه جمهوری اسلامی، دین و روحانیت برای بخش بزرگی از جامعه اعتبار و جذابیت خود را از دست دادهاند؟
تجربه بیش از چهار دهه حکومت دینی نشان داده که انحصار قدرت سیاسی، دخالت در زندگی خصوصی مردم، فساد ساختاری و شکاف میان گفتار و عمل حاکمان مذهبی، باعث دینگریزی گسترده و بیاعتمادی نسبت به روحانیت شده است. در چنین فضایی، طبیعی است که طلاب نه تنها «گل نکنند» بلکه در افکار عمومی با نوعی بیاعتنایی یا حتی نفرت مواجه شوند؛ مسئله اصلی نه روش تدریس و اشتغال، بلکه بحران مشروعیتی است که خود نظام سیاسی و مذهبی ایجاد کرده است.
⁉️شما چطور فکر میکنید؟
#دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔷️شبزندهدار اضافه کرد: «یکی از وجوه تمایز طلابی که در تهران تحصیل می کنند، روشنبینی و جامعهشناسی است که به خاطر حضور در این محیط برای آنها به وجود میآید.»
❓️در حقیقت باید پرسید که چرا در سایه جمهوری اسلامی، دین و روحانیت برای بخش بزرگی از جامعه اعتبار و جذابیت خود را از دست دادهاند؟
تجربه بیش از چهار دهه حکومت دینی نشان داده که انحصار قدرت سیاسی، دخالت در زندگی خصوصی مردم، فساد ساختاری و شکاف میان گفتار و عمل حاکمان مذهبی، باعث دینگریزی گسترده و بیاعتمادی نسبت به روحانیت شده است. در چنین فضایی، طبیعی است که طلاب نه تنها «گل نکنند» بلکه در افکار عمومی با نوعی بیاعتنایی یا حتی نفرت مواجه شوند؛ مسئله اصلی نه روش تدریس و اشتغال، بلکه بحران مشروعیتی است که خود نظام سیاسی و مذهبی ایجاد کرده است.
⁉️شما چطور فکر میکنید؟
#دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤10👍5
Forwarded from گفتوشنود
چرا هنوز در بندِ داستانهای دینی هستیم؟
پرسش هراری
یووال نوح هراری مثالی مشهور دارد: اگر به یک میمون بگویید «این موز را به من بده، بعد از مرگت باغی بیپایان از موز خواهی داشت»، او حتی لحظهای به این وعده اعتنا نمیکند. چون تنها آنچه پیش رویش است را میفهمد. اما انسان موجودی استثنایی است؛ ما توانایی بینظیری در باور به داستانهای جمعی داریم. همین ویژگی باعث شده است که در طول تاریخ، به روایتهایی دل ببندیم که اغلب واقعیتی بیرونی ندارند، اما زندگی ما را شکل دادهاند.
دین از برجستهترین این روایتهاست. پرسشهای بزرگ انسان – از منشأ جهان و معنای رنج گرفته تا سرنوشت پس از مرگ – همواره ذهن بشر را مشغول کردهاند. دینها برای این پرسشها پاسخهایی ساده، روشن و داستانوار عرضه کردهاند. همین سادگی، آرامش میآورد، امید میبخشد و زندگی را معنادار میسازد. دین همچنین توانسته است میلیونها نفر را متحد کند، به جوامع هویت ببخشد و بنیانهای اخلاقی و قانونی را تقویت کند.
اما روی دیگر سکه را نباید نادیده گرفت. زمانی که این داستانها به «حقیقت مطلق» بدل میشوند، راه پرسشگری بسته میشود. تاریخ مملو از نمونههایی است که ایمان بیچونوچرا به روایتهای مقدس، سرچشمهی جنگهای خونین، تعصب کور، نفرت از دیگری و مقاومت در برابر علم و آزادی بوده است. قدرت داستان، اگر بیمهار شود، میتواند از معنا و همبستگی، به ابزار سرکوب و خشونت تبدیل گردد.
امروز پرسش هراری همچنان بهجا است: چرا هنوز در بندِ این داستانها ماندهایم؟ آیا وعدهی بهشتی در دوردست، ما را از ساختن جهانی بهتر و انسانیتر در همینجا و همین امروز باز نمیدارد؟ فراموش نکنیم که حکومتهای توتالیتر مذهبی نیز از همین روایتها برای تحکیم قدرت خود بهره میبرند؛ با وعدهی پاداش اخروی و تهدید مجازات الهی، اطاعت میخواهند و اعتراض را گناه مینامند.
شاید زمان آن رسیده باشد که ارزش «موزی که در دست داریم» را دریابیم: توانایی اندیشیدن، عشق ورزیدن و ساختن آیندهای واقعی. آیندهای که به جای دل بستن به داستانهای دینی، بر شجاعت رویارویی با حقیقت استوار باشد.
#باور #دین #یوال_نوح_هراری #پرسشگری #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا هنوز در بندِ داستانهای دینی هستیم؟
پرسش هراری
یووال نوح هراری مثالی مشهور دارد: اگر به یک میمون بگویید «این موز را به من بده، بعد از مرگت باغی بیپایان از موز خواهی داشت»، او حتی لحظهای به این وعده اعتنا نمیکند. چون تنها آنچه پیش رویش است را میفهمد. اما انسان موجودی استثنایی است؛ ما توانایی بینظیری در باور به داستانهای جمعی داریم. همین ویژگی باعث شده است که در طول تاریخ، به روایتهایی دل ببندیم که اغلب واقعیتی بیرونی ندارند، اما زندگی ما را شکل دادهاند.
دین از برجستهترین این روایتهاست. پرسشهای بزرگ انسان – از منشأ جهان و معنای رنج گرفته تا سرنوشت پس از مرگ – همواره ذهن بشر را مشغول کردهاند. دینها برای این پرسشها پاسخهایی ساده، روشن و داستانوار عرضه کردهاند. همین سادگی، آرامش میآورد، امید میبخشد و زندگی را معنادار میسازد. دین همچنین توانسته است میلیونها نفر را متحد کند، به جوامع هویت ببخشد و بنیانهای اخلاقی و قانونی را تقویت کند.
اما روی دیگر سکه را نباید نادیده گرفت. زمانی که این داستانها به «حقیقت مطلق» بدل میشوند، راه پرسشگری بسته میشود. تاریخ مملو از نمونههایی است که ایمان بیچونوچرا به روایتهای مقدس، سرچشمهی جنگهای خونین، تعصب کور، نفرت از دیگری و مقاومت در برابر علم و آزادی بوده است. قدرت داستان، اگر بیمهار شود، میتواند از معنا و همبستگی، به ابزار سرکوب و خشونت تبدیل گردد.
امروز پرسش هراری همچنان بهجا است: چرا هنوز در بندِ این داستانها ماندهایم؟ آیا وعدهی بهشتی در دوردست، ما را از ساختن جهانی بهتر و انسانیتر در همینجا و همین امروز باز نمیدارد؟ فراموش نکنیم که حکومتهای توتالیتر مذهبی نیز از همین روایتها برای تحکیم قدرت خود بهره میبرند؛ با وعدهی پاداش اخروی و تهدید مجازات الهی، اطاعت میخواهند و اعتراض را گناه مینامند.
شاید زمان آن رسیده باشد که ارزش «موزی که در دست داریم» را دریابیم: توانایی اندیشیدن، عشق ورزیدن و ساختن آیندهای واقعی. آیندهای که به جای دل بستن به داستانهای دینی، بر شجاعت رویارویی با حقیقت استوار باشد.
#باور #دین #یوال_نوح_هراری #پرسشگری #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍22❤5💯5👌1
Forwarded from گفتوشنود
مولوی:
«اصل دین ای خواجه روزن کردن است»؛
دین، آزادی یا اسارت؟
حتی اگر بپذیریم که دین ساختهی انسان و محصول تاریخ و فرهنگ است، میتوان پراگماتیستی به آن نگریست: مهم نه قدسی یا غیرقدسی بودن دین، بلکه کارکرد آن است؛ آیا انسان را آزاد میسازد یا در بند میکند؟ همین پرسش بنیادین در طول تاریخ بارها مطرح شده است. دین جمعگرا، در بسیاری از مواقع، به «افیون تودهها» بدل شده و ابزار سلطه بوده است. با این حال، برخی متفکران چون مولوی کوشیدهاند تصویری انسانیتر از دینداری ارائه دهند.
مولوی در بیت مشهور خود میگوید:
«اصل دین ای خواجه روزن کردن است / دوزخ است آن خانه کان بی روزن است»
این سخن، گوهر نگاه عرفانی او به دین است: دیانت باید روزنی به روشنایی باشد، نه خانهای تاریک که آزادی انسان در آن به بند کشیده شود. چنین نگاهی، هرچند از قدسی بودن دین میآید، اما در عمل کارکردی اخلاقی و رهاییبخش دارد.
در قرآن نیز میتوان دو چهره دید. از یک سو آیاتی مانند:
«لِیَضَعَ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ»
(دین آمده تا بارهای سنگین و زنجیرها را از دوش مردم بردارد)
که نگاهی رهاییبخش دارد. اما در کنار آن آیات انحصارگرایی چون:
«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»
(دین نزد خدا تنها اسلام است)
برتریطلبی دینی را تقویت میکنند و میتوانند دستمایهی محدود کردن آزادی و تکثر شوند.
امروز این تضادها در تجربه عینی ما آشکارتر است. در جمهوری اسلامی، دین حکومتی بهجای گشودن روزن، زندان ساخته است. مناسکی مانند پیادهروی اربعین یا تبدیل مساجد به پایگاههای بسیج، بیشتر در خدمت نمایش قدرت و انقیاد مردماند تا معنویت و آزادی فردی.
مولوی و آموزههای رهاییبخش قرآن به ما یادآوری میکنند که معیار سنجش دین نه تقدس آن، بلکه نتیجهاش در زندگی انسان است: آیا بارها را برمیدارد یا بر دوش مینهد؟ دین اگر آزادی نیاورد، بهجای نور، ظلمت میآفریند.
#مولوی #دین #عرفان #خرد #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مولوی:
«اصل دین ای خواجه روزن کردن است»؛
دین، آزادی یا اسارت؟
حتی اگر بپذیریم که دین ساختهی انسان و محصول تاریخ و فرهنگ است، میتوان پراگماتیستی به آن نگریست: مهم نه قدسی یا غیرقدسی بودن دین، بلکه کارکرد آن است؛ آیا انسان را آزاد میسازد یا در بند میکند؟ همین پرسش بنیادین در طول تاریخ بارها مطرح شده است. دین جمعگرا، در بسیاری از مواقع، به «افیون تودهها» بدل شده و ابزار سلطه بوده است. با این حال، برخی متفکران چون مولوی کوشیدهاند تصویری انسانیتر از دینداری ارائه دهند.
مولوی در بیت مشهور خود میگوید:
«اصل دین ای خواجه روزن کردن است / دوزخ است آن خانه کان بی روزن است»
این سخن، گوهر نگاه عرفانی او به دین است: دیانت باید روزنی به روشنایی باشد، نه خانهای تاریک که آزادی انسان در آن به بند کشیده شود. چنین نگاهی، هرچند از قدسی بودن دین میآید، اما در عمل کارکردی اخلاقی و رهاییبخش دارد.
در قرآن نیز میتوان دو چهره دید. از یک سو آیاتی مانند:
«لِیَضَعَ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ»
(دین آمده تا بارهای سنگین و زنجیرها را از دوش مردم بردارد)
که نگاهی رهاییبخش دارد. اما در کنار آن آیات انحصارگرایی چون:
«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»
(دین نزد خدا تنها اسلام است)
برتریطلبی دینی را تقویت میکنند و میتوانند دستمایهی محدود کردن آزادی و تکثر شوند.
امروز این تضادها در تجربه عینی ما آشکارتر است. در جمهوری اسلامی، دین حکومتی بهجای گشودن روزن، زندان ساخته است. مناسکی مانند پیادهروی اربعین یا تبدیل مساجد به پایگاههای بسیج، بیشتر در خدمت نمایش قدرت و انقیاد مردماند تا معنویت و آزادی فردی.
مولوی و آموزههای رهاییبخش قرآن به ما یادآوری میکنند که معیار سنجش دین نه تقدس آن، بلکه نتیجهاش در زندگی انسان است: آیا بارها را برمیدارد یا بر دوش مینهد؟ دین اگر آزادی نیاورد، بهجای نور، ظلمت میآفریند.
#مولوی #دین #عرفان #خرد #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤13💯4
Forwarded from گفتوشنود
دین؛ تجربه زنده و شخصی یا یک نهاد اجتماعی؟
نگاه روانشناختی ویلیام جیمز به تنوع تجربه دینی
ویلیام جیمز (فیلسوف، روانشناس و موسس مکتب پراگماتیسم) در کتاب تنوع تجربه دینی نقطه عزیمت خود را از نهادیبودن دین به سمت تجربه فردی میبرد. به نظر او، دین پیش از آنکه در قالب کلیسا، مسجد یا معبد نهادینه شود، در دل و روان افراد شکل میگیرد. همین تجربههای درونی است که به دین معنا میبخشد و بدون آن، نهادهای دینی صرفاً پوستهای خالی خواهند بود.
از نگاه جیمز، تجربه دینی یک امر زنده و شخصی است؛ امری که فرد در خلوت خود با احساسات، عواطف و ناخودآگاه خویش میآزماید. بنابراین دین را نمیتوان صرفاً مجموعهای از قواعد اجتماعی دانست. تجربه دینی همان لحظههای وجد، ایمان، اضطراب یا آرامشی است که فرد در ارتباط با امر متعالی تجربه میکند.
جیمز با رویکرد روانشناختی، تنوع این تجربهها را برجسته میکند. برخی افراد دین را در قالب شادی و خوشبینی تجربه میکنند و برخی دیگر از مسیر رنج، اضطراب و احساس گناه به سوی رستگاری و آرامش میرسند. این تنوع نشان میدهد که دین در جوهرهاش به شدت فردی و وابسته به ساختار روانی و زیستی اشخاص است.
در مقابل، نهادهای دینی کوشیدهاند تجربههای متنوع افراد را به قالبهای یکسان و قواعد ثابت درآورند. از این منظر، دین به یک سازمان اجتماعی و مجموعهای از آیینها تبدیل میشود. اما جیمز هشدار میدهد که اگر جوهره زنده تجربه فردی فراموش شود، دین نهادی توان پاسخگویی به نیازهای واقعی انسان را از دست میدهد.
نگاه پراگماتیستی جیمز نیز به همین بحث معنا میبخشد. او ارزش دین را نه در صحت یا بطلان گزارههای الهیاتی، بلکه در آثار عملی آن بر زندگی فردی میبیند. اگر تجربه دینی موجب معنا یافتن زندگی، آرامش روانی، یا توان غلبه بر دشواریها شود، آن تجربه حقیقی و ارزشمند است، حتی اگر نهادهای دینی آن را تأیید نکنند.
در جمعبندی، جیمز دین را بیش از آنکه یک نهاد اجتماعی بداند، تجربهای زنده و روانشناختی معرفی میکند که در تکتک افراد رخ میدهد. نهادهای دینی تنها زمانی معنا مییابند که بازتابدهنده و نگهدارنده این تجربههای فردی باشند. به بیان دیگر، در نگاه او دین اگر از تجربه شخصی جدا شود، به قالبی خشک و بیروح بدل خواهد شد.
#ویلیام_جیمز #دین #دین_حکومتی #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دین؛ تجربه زنده و شخصی یا یک نهاد اجتماعی؟
نگاه روانشناختی ویلیام جیمز به تنوع تجربه دینی
ویلیام جیمز (فیلسوف، روانشناس و موسس مکتب پراگماتیسم) در کتاب تنوع تجربه دینی نقطه عزیمت خود را از نهادیبودن دین به سمت تجربه فردی میبرد. به نظر او، دین پیش از آنکه در قالب کلیسا، مسجد یا معبد نهادینه شود، در دل و روان افراد شکل میگیرد. همین تجربههای درونی است که به دین معنا میبخشد و بدون آن، نهادهای دینی صرفاً پوستهای خالی خواهند بود.
از نگاه جیمز، تجربه دینی یک امر زنده و شخصی است؛ امری که فرد در خلوت خود با احساسات، عواطف و ناخودآگاه خویش میآزماید. بنابراین دین را نمیتوان صرفاً مجموعهای از قواعد اجتماعی دانست. تجربه دینی همان لحظههای وجد، ایمان، اضطراب یا آرامشی است که فرد در ارتباط با امر متعالی تجربه میکند.
جیمز با رویکرد روانشناختی، تنوع این تجربهها را برجسته میکند. برخی افراد دین را در قالب شادی و خوشبینی تجربه میکنند و برخی دیگر از مسیر رنج، اضطراب و احساس گناه به سوی رستگاری و آرامش میرسند. این تنوع نشان میدهد که دین در جوهرهاش به شدت فردی و وابسته به ساختار روانی و زیستی اشخاص است.
در مقابل، نهادهای دینی کوشیدهاند تجربههای متنوع افراد را به قالبهای یکسان و قواعد ثابت درآورند. از این منظر، دین به یک سازمان اجتماعی و مجموعهای از آیینها تبدیل میشود. اما جیمز هشدار میدهد که اگر جوهره زنده تجربه فردی فراموش شود، دین نهادی توان پاسخگویی به نیازهای واقعی انسان را از دست میدهد.
نگاه پراگماتیستی جیمز نیز به همین بحث معنا میبخشد. او ارزش دین را نه در صحت یا بطلان گزارههای الهیاتی، بلکه در آثار عملی آن بر زندگی فردی میبیند. اگر تجربه دینی موجب معنا یافتن زندگی، آرامش روانی، یا توان غلبه بر دشواریها شود، آن تجربه حقیقی و ارزشمند است، حتی اگر نهادهای دینی آن را تأیید نکنند.
در جمعبندی، جیمز دین را بیش از آنکه یک نهاد اجتماعی بداند، تجربهای زنده و روانشناختی معرفی میکند که در تکتک افراد رخ میدهد. نهادهای دینی تنها زمانی معنا مییابند که بازتابدهنده و نگهدارنده این تجربههای فردی باشند. به بیان دیگر، در نگاه او دین اگر از تجربه شخصی جدا شود، به قالبی خشک و بیروح بدل خواهد شد.
#ویلیام_جیمز #دین #دین_حکومتی #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👌12👍1
Forwarded from گفتوشنود
مدرس حوزه علمیه: منظور از شادی در دین بزن و برقص نیست
🔹️حسین تقیپور، مدرس حوزه علمیه، نوشت «بینشاطی و بیانگیزگی در دین مذموم شمرده شده، البته منظور از نشاط و شادی، خوشگذرانی بیهدف یا صرفاً بزن و برقص نیست؛ بلکه مقصود، نشاط در مسیر بندگی خداوند است.» او نوشت: «خیلیها فکر میکنند کسی که غم دارد یا مشکلات مالی و خانوادگی دارد.»
تقیپور اضافه کرد: «اسلام بهعنوان دینی کامل، بادوامترین و پایدارترین راهکارها را برای شادی و آرامش ارائه کرده است؛ راهکارهایی که با فطرت الهی و خلقت انسان هماهنگاند.»
این استاد حوزه علمیه درباره آرامش نوشت: «صدای باد در میان برگهای درختان، نغمه دلنشین پرندگان، تلاوت زیبای قرآن، مداحیهای معنوی، یا حتی ترانههای اصیل و سنتی که مبتذل نباشند، همه میتوانند نوعی موسیقی آرامبخش و نشاطآفرین باشند.»
❗️این اظهارات درباره شادی، تنها بر پایه نگاه دینی بیان شده، اما در عمل تنها بخش کوچکی از جامعه را در بر میگیرد و نگاهی کاملاً ایدئولوژیک و مذهبی دارد.
او شادی را صرفاً در چارچوب بندگی خدا و معیارهای مذهبی تعریف میکند، در حالیکه جامعه متشکل از افراد متنوع با باورها، سلیقهها و سبکهای زندگی متفاوت است.
محدود کردن شادی به قرائتی خاص از دین و نفی دیگر شیوههای سرگرمی و لذت، در واقع به معنای نادیده گرفتن آزادی انتخاب و حق افراد برای داشتن تعریف شخصی از شادی است؛ چیزی که در یک جامعه آزاد و چندصدایی باید به رسمیت شناخته شود.
#شادی #دین #آزادی_انتخاب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مدرس حوزه علمیه: منظور از شادی در دین بزن و برقص نیست
🔹️حسین تقیپور، مدرس حوزه علمیه، نوشت «بینشاطی و بیانگیزگی در دین مذموم شمرده شده، البته منظور از نشاط و شادی، خوشگذرانی بیهدف یا صرفاً بزن و برقص نیست؛ بلکه مقصود، نشاط در مسیر بندگی خداوند است.» او نوشت: «خیلیها فکر میکنند کسی که غم دارد یا مشکلات مالی و خانوادگی دارد.»
تقیپور اضافه کرد: «اسلام بهعنوان دینی کامل، بادوامترین و پایدارترین راهکارها را برای شادی و آرامش ارائه کرده است؛ راهکارهایی که با فطرت الهی و خلقت انسان هماهنگاند.»
این استاد حوزه علمیه درباره آرامش نوشت: «صدای باد در میان برگهای درختان، نغمه دلنشین پرندگان، تلاوت زیبای قرآن، مداحیهای معنوی، یا حتی ترانههای اصیل و سنتی که مبتذل نباشند، همه میتوانند نوعی موسیقی آرامبخش و نشاطآفرین باشند.»
❗️این اظهارات درباره شادی، تنها بر پایه نگاه دینی بیان شده، اما در عمل تنها بخش کوچکی از جامعه را در بر میگیرد و نگاهی کاملاً ایدئولوژیک و مذهبی دارد.
او شادی را صرفاً در چارچوب بندگی خدا و معیارهای مذهبی تعریف میکند، در حالیکه جامعه متشکل از افراد متنوع با باورها، سلیقهها و سبکهای زندگی متفاوت است.
محدود کردن شادی به قرائتی خاص از دین و نفی دیگر شیوههای سرگرمی و لذت، در واقع به معنای نادیده گرفتن آزادی انتخاب و حق افراد برای داشتن تعریف شخصی از شادی است؛ چیزی که در یک جامعه آزاد و چندصدایی باید به رسمیت شناخته شود.
#شادی #دین #آزادی_انتخاب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎32❤3
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر از شبکههای اجتماعی
ویدئویی از یک شهروند محجبه در شبکههای اجتماعی منتشر و پر بازدید شده که در آن ویدئو این فرد با معرفی خود بعنوان یک ایرانی مسلمان و معتقد وفادار به اسلام و ائمه، رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده و میگويد:
شما میخواستید اسلام را برای مردم ایران بیاورید، اما ما پیش از شما هم مسلمان بودیم .
شما تنها کاری که توانستید بکنید رسیدگی به مردم لبنان و عراق و فلسطین و از بین بردن دین و دنیای مردم ایران بود، شهامت داشته باشید و بپذيريد که در این راه شکست خوردید.
#اسلام #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بازنشر از شبکههای اجتماعی
ویدئویی از یک شهروند محجبه در شبکههای اجتماعی منتشر و پر بازدید شده که در آن ویدئو این فرد با معرفی خود بعنوان یک ایرانی مسلمان و معتقد وفادار به اسلام و ائمه، رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده و میگويد:
شما میخواستید اسلام را برای مردم ایران بیاورید، اما ما پیش از شما هم مسلمان بودیم .
شما تنها کاری که توانستید بکنید رسیدگی به مردم لبنان و عراق و فلسطین و از بین بردن دین و دنیای مردم ایران بود، شهامت داشته باشید و بپذيريد که در این راه شکست خوردید.
#اسلام #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍42🕊6👌3
Forwarded from گفتوشنود
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍12❤2👌1
Forwarded from گفتوشنود
خداباورانِ بدون دین در ایران
لایه اجتماعی پنهان و خاموش
خداباوران بدون دین، کسانی هستند که به وجود آفریدگار یا نوعی قدرت برتر یا منشاء متعالی در جهان باور دارند، اما هیچ کدام از دینهای رایج را قبول ندارند. به دلیل فقدان آمار و دادههای قابل اعتماد و جو تهدید و ناامنی، آمار دقیقی از این گروه وجود ندارد، اما این امکان وجود دارد که گروهی زیادی از ایرانیان چنین باوری داشته باشند، و حتی ممکن است در اکثریت نسبی قرار داشته، اما تا حدی خاموش و نادیده باقی مانده باشند.
شواهد متعددی نشان میدهد که باورهای معنوی در ایران در حال تغییر سریع هستند. بعضی از افراد باورهای قدیمی را به پرسش میکشند و تمامی یا بخشی از آن را کنار میگذارند. بعضی ممکن است باورهای خود را با باورهای جدید جایگزین کنند. بعضی هم ممکن است خوانشی نو از باورهای قبلی ارائه دهند. نظام سیاسی حاکم تمامی این تحولات و نوآوریهای فکری و اخلاقی را تهدیدی برای خود میداند و آنها را مورد آزار قرار میدهد.
در زبانهای دیگر، از اصطلاح «ایتسِسیسم» برای اشاره به کسانی استفاده میشود که به نوعی قدرت ماورایی باور دارند اما از سوی دیگر، لزوماً سیستم اعتقادی، جزمگرایی یا خدایی را که دینهای دیگر ارائه بدهد، قبول نمیکنند. باید در نظر داشت که این نگاه با «ندانمگرایی» یکی نیست؛ چرا که ایتسِسیسم به وجود خدا تاکید دارد.
#ایتسسیسم #خداباوری #دین_ناباوری #ندانم_گرایی #معنویت #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
خداباورانِ بدون دین در ایران
لایه اجتماعی پنهان و خاموش
خداباوران بدون دین، کسانی هستند که به وجود آفریدگار یا نوعی قدرت برتر یا منشاء متعالی در جهان باور دارند، اما هیچ کدام از دینهای رایج را قبول ندارند. به دلیل فقدان آمار و دادههای قابل اعتماد و جو تهدید و ناامنی، آمار دقیقی از این گروه وجود ندارد، اما این امکان وجود دارد که گروهی زیادی از ایرانیان چنین باوری داشته باشند، و حتی ممکن است در اکثریت نسبی قرار داشته، اما تا حدی خاموش و نادیده باقی مانده باشند.
شواهد متعددی نشان میدهد که باورهای معنوی در ایران در حال تغییر سریع هستند. بعضی از افراد باورهای قدیمی را به پرسش میکشند و تمامی یا بخشی از آن را کنار میگذارند. بعضی ممکن است باورهای خود را با باورهای جدید جایگزین کنند. بعضی هم ممکن است خوانشی نو از باورهای قبلی ارائه دهند. نظام سیاسی حاکم تمامی این تحولات و نوآوریهای فکری و اخلاقی را تهدیدی برای خود میداند و آنها را مورد آزار قرار میدهد.
در زبانهای دیگر، از اصطلاح «ایتسِسیسم» برای اشاره به کسانی استفاده میشود که به نوعی قدرت ماورایی باور دارند اما از سوی دیگر، لزوماً سیستم اعتقادی، جزمگرایی یا خدایی را که دینهای دیگر ارائه بدهد، قبول نمیکنند. باید در نظر داشت که این نگاه با «ندانمگرایی» یکی نیست؛ چرا که ایتسِسیسم به وجود خدا تاکید دارد.
#ایتسسیسم #خداباوری #دین_ناباوری #ندانم_گرایی #معنویت #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍24
Forwarded from گفتوشنود
از نماز تا نفرین؛
دین برای زندگی است یا برای دشمنتراشی؟
پیام همراهان
گاهی میان اللهاکبر و مرگ بر... فاصلهای نیست جز یک سوءتفاهم بزرگ.
ما نماز میخوانیم تا آرام شویم، اما همان لحظه زبانمان به نفرت باز میشود.
دینی که برای رحمت آمده بود، در دستان سیاست، رنگ خشم گرفته است.
و این پرسش پیش میآید: چطور از نیایش به نفرین رسیدیم؟
در جهان اسلام دو چهره از ایمان دیده میشود.
در یکسو امارات، قطر، کویت و....: مسلمانانی آرام، در مسیر توسعه و صلح با جهان.
در سوی دیگر، جمهوری اسلامی گرفتار تحریم و دشمنتراشی مداوم.
مگر نه اینکه کتاب و قبله یکی است؟
تفاوت در چیست جز در نوع قرائت از دین؟
اسلام در بسیاری کشورها برای زیستن امروز مردم تفسیر میشود؛
اما در جمهوری اسلامی، اسلام به پروژهای سیاسی بدل شده که بقایش را در دشمن داشتن میبیند.
در چنین قرائتی، صلح «اسلام آمریکایی» نام میگیرد،
اما تراژدی بزرگ در نماز رخ میدهد.
آخرین جملهی نماز، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است —
دعوتی به صلح و مهربانی.
اما درست پس از آن، در جمهوری اسلامی سلام را با شعار عوض کردهاند؛
هنوز صلح نگفته، مرگ میگویند.
لحظهی آرامش به فریاد خشم بدل میشود، و عبادت به میدان سیاست.
اسلام مردمی هنوز زنده است — همان ایمانی که مادران با دعا و مهربانی میسازند.
اما اسلام حکومتی آن را به ابزار قدرت بدل کرده است.
ما دین را برای زندگی میخواهیم، نه برای دشمنتراشی.
و شاید بازگشت از نفرین به سلام، یعنی بازگشت به همان اسلام نخستین:
اسلام رحمت، انسانیت و صلح.
#دین_حکومتی #دیگری_ستیزی #رواداری #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
از نماز تا نفرین؛
دین برای زندگی است یا برای دشمنتراشی؟
پیام همراهان
گاهی میان اللهاکبر و مرگ بر... فاصلهای نیست جز یک سوءتفاهم بزرگ.
ما نماز میخوانیم تا آرام شویم، اما همان لحظه زبانمان به نفرت باز میشود.
دینی که برای رحمت آمده بود، در دستان سیاست، رنگ خشم گرفته است.
و این پرسش پیش میآید: چطور از نیایش به نفرین رسیدیم؟
در جهان اسلام دو چهره از ایمان دیده میشود.
در یکسو امارات، قطر، کویت و....: مسلمانانی آرام، در مسیر توسعه و صلح با جهان.
در سوی دیگر، جمهوری اسلامی گرفتار تحریم و دشمنتراشی مداوم.
مگر نه اینکه کتاب و قبله یکی است؟
تفاوت در چیست جز در نوع قرائت از دین؟
اسلام در بسیاری کشورها برای زیستن امروز مردم تفسیر میشود؛
اما در جمهوری اسلامی، اسلام به پروژهای سیاسی بدل شده که بقایش را در دشمن داشتن میبیند.
در چنین قرائتی، صلح «اسلام آمریکایی» نام میگیرد،
اما تراژدی بزرگ در نماز رخ میدهد.
آخرین جملهی نماز، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است —
دعوتی به صلح و مهربانی.
اما درست پس از آن، در جمهوری اسلامی سلام را با شعار عوض کردهاند؛
هنوز صلح نگفته، مرگ میگویند.
لحظهی آرامش به فریاد خشم بدل میشود، و عبادت به میدان سیاست.
اسلام مردمی هنوز زنده است — همان ایمانی که مادران با دعا و مهربانی میسازند.
اما اسلام حکومتی آن را به ابزار قدرت بدل کرده است.
ما دین را برای زندگی میخواهیم، نه برای دشمنتراشی.
و شاید بازگشت از نفرین به سلام، یعنی بازگشت به همان اسلام نخستین:
اسلام رحمت، انسانیت و صلح.
#دین_حکومتی #دیگری_ستیزی #رواداری #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊7👍2
Forwarded from گفتوشنود
آیا ایمان بدون خدا ممکن است؟
نگاهی به جهان میلان کوندرا
پیام همراهان
میلان کوندرا در رمان سبکی تحملناپذیر هستی، بیش از آنکه داستانی عاشقانه بنویسد، پرسشی فلسفی پیش میکشد: آیا در جهانی بیخدا و بیمعنا هنوز میتوان مؤمن بود؟
او از وحی، نجات و یقین سخن نمیگوید؛ از سبکی، تصادف و ناپایداری هستی میگوید. اما در همین جهانِ سبک و گذرا، نوعی ایمان تازه سر برمیآورد — ایمان بدون خدا.
کوندرا معتقد است زندگی «سبک» است، چون هیچ تکراری ندارد؛ هیچ معنا یا ضرورتی ما را به بودن مجبور نکرده است. ما تنها یک بار زندگی میکنیم، و همین بیتکراری، زندگی را هم بیپناه و هم یگانه میکند.
در برابر این سبکی، انسان دو گزینه دارد: یا به مطلقی پناه ببرد تا اضطراب را فراموش کند، یا سبک بودن را بپذیرد و با آگاهی از پوچی، به زندگی معنا دهد.
کوندرا راه دوم را برمیگزیند: پذیرش بیمعنایی و آفرینش معنا در دل آن.
در نگاه او، ایمان دیگر به حقیقتی متافیزیکی مربوط نیست؛ بلکه به شهامت زیستن مربوط است —
شهامتِ آری گفتن به جهانی که پاسخی نمیدهد.
شخصیتهای او، مانند توما و ترزا، میان سبکی و سنگینی، آزادی و دلبستگی، پیوسته در نوساناند؛ اما رهاییشان در همین نوسان است، نه در رسیدن به قطعیت.
کوندرا به ما میآموزد که ایمان، اگر اصیل باشد، شاید دیگر به خدا نیاز نداشته باشد.
ایمان، در معنای عمیق اگزیستانسیالیستی، نه تسلیم در برابر اقتدار الهی، بلکه پذیرش دلیرانهی ناپایداری و بیمعنایی زندگی است.
ایمان بیخدا، در جهان کوندرا، نه انکار ایمان است، بلکه شکل نابتری از آن: ایمانی که از تکیهگاه رها شده و تنها بر شجاعتِ بودن تکیه دارد —
ایمانی سبک، اما تحملناپذیر.
#ایمان #باور #خدا #خداناباور #دین_ناباور #میلان_کوندرا
@Dialogue1402
آیا ایمان بدون خدا ممکن است؟
نگاهی به جهان میلان کوندرا
پیام همراهان
میلان کوندرا در رمان سبکی تحملناپذیر هستی، بیش از آنکه داستانی عاشقانه بنویسد، پرسشی فلسفی پیش میکشد: آیا در جهانی بیخدا و بیمعنا هنوز میتوان مؤمن بود؟
او از وحی، نجات و یقین سخن نمیگوید؛ از سبکی، تصادف و ناپایداری هستی میگوید. اما در همین جهانِ سبک و گذرا، نوعی ایمان تازه سر برمیآورد — ایمان بدون خدا.
کوندرا معتقد است زندگی «سبک» است، چون هیچ تکراری ندارد؛ هیچ معنا یا ضرورتی ما را به بودن مجبور نکرده است. ما تنها یک بار زندگی میکنیم، و همین بیتکراری، زندگی را هم بیپناه و هم یگانه میکند.
در برابر این سبکی، انسان دو گزینه دارد: یا به مطلقی پناه ببرد تا اضطراب را فراموش کند، یا سبک بودن را بپذیرد و با آگاهی از پوچی، به زندگی معنا دهد.
کوندرا راه دوم را برمیگزیند: پذیرش بیمعنایی و آفرینش معنا در دل آن.
در نگاه او، ایمان دیگر به حقیقتی متافیزیکی مربوط نیست؛ بلکه به شهامت زیستن مربوط است —
شهامتِ آری گفتن به جهانی که پاسخی نمیدهد.
شخصیتهای او، مانند توما و ترزا، میان سبکی و سنگینی، آزادی و دلبستگی، پیوسته در نوساناند؛ اما رهاییشان در همین نوسان است، نه در رسیدن به قطعیت.
کوندرا به ما میآموزد که ایمان، اگر اصیل باشد، شاید دیگر به خدا نیاز نداشته باشد.
ایمان، در معنای عمیق اگزیستانسیالیستی، نه تسلیم در برابر اقتدار الهی، بلکه پذیرش دلیرانهی ناپایداری و بیمعنایی زندگی است.
ایمان بیخدا، در جهان کوندرا، نه انکار ایمان است، بلکه شکل نابتری از آن: ایمانی که از تکیهگاه رها شده و تنها بر شجاعتِ بودن تکیه دارد —
ایمانی سبک، اما تحملناپذیر.
#ایمان #باور #خدا #خداناباور #دین_ناباور #میلان_کوندرا
@Dialogue1402
1❤8👍1💯1
Forwarded from گفتوشنود
روانشناسی آشوب
آیا در غیاب عدالت و نهادهای مدنی، دین رونق میگیرد؟
پیام همراهان
وقتی ستونهای عدالت، قانون و نهادهای مدنی فرو میریزند، انسان در جستوجوی معنا و نظم تازهای برمیآید. ذهن آشفته از بینظمی، نیازمند چارچوبی است که زندگی را قابل پیشبینی کند. اریک برن این نیاز را «گرسنگی ساختار» مینامد؛ عطشی ذاتی برای نظم، معنا و جهت.
در چنین شرایطی، دین بهمثابه پناهگاهی روانی و اجتماعی نقش پررنگی پیدا میکند. وقتی دولت از تأمین عدالت بازمیماند و نهادهای مدنی از کار میافتند، دین اغلب به تنها نظام منسجم معنا و امید بدل میشود. به رنج معنا میبخشد، به آشوب نظم میدهد، و از ناامیدی وعدهی رهایی میدهد.
بنابراین، در غیاب عدالت و نهادهای مدنی، دین بهعنوان یک ساختار اجتماعی و روانی قوت میگیرد. مسجد، کلیسا یا معبد، علاوه بر کارکرد مذهبی، به کانون اعتماد و پیوند جمعی تبدیل میشوند. با این حال، این نقش مختص دین نیست و در جوامع توسعهیافتهتر، نهادها و فعالیتهای غیر دینی همچون هنر، فلسفه، علم، گفتگوهای مدنی، سازمانهای مردمنهاد و اقدامات بشردوستانه نیز میتوانند معنا، نظم و حس تعلق فراهم کنند. این مثالها نشان میدهند که انسان در جستوجوی نظم و معنا، الزاماً تنها به دین تکیه نمیکند، بلکه به هر چارچوبی که انسجام و تعلق اجتماعی ایجاد کند پاسخ مثبت میدهد.
در چنین فضایی، ایمان در متن فروپاشی ساختارها جان میگیرد و از دل اضطراب و بیپناهی، نوعی همبستگی دینی شکل میگیرد.
چهبسا اگر ساختارهای زمینی و انسانی برای تحقق عدالت و رفاه شکل گیرد، نیاز به دین کمتر احساس شود. اما آیا در آن صورت انسان میتواند معنا و امنیت روانی خود را از دل نهادها و همکاریهای اجتماعی به دست آورد؟ یا همچنان به آسمانی نیاز دارد که بر زمین سایهی معنا بیفکند؟
#ایمان #عدالت #دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روانشناسی آشوب
آیا در غیاب عدالت و نهادهای مدنی، دین رونق میگیرد؟
پیام همراهان
وقتی ستونهای عدالت، قانون و نهادهای مدنی فرو میریزند، انسان در جستوجوی معنا و نظم تازهای برمیآید. ذهن آشفته از بینظمی، نیازمند چارچوبی است که زندگی را قابل پیشبینی کند. اریک برن این نیاز را «گرسنگی ساختار» مینامد؛ عطشی ذاتی برای نظم، معنا و جهت.
در چنین شرایطی، دین بهمثابه پناهگاهی روانی و اجتماعی نقش پررنگی پیدا میکند. وقتی دولت از تأمین عدالت بازمیماند و نهادهای مدنی از کار میافتند، دین اغلب به تنها نظام منسجم معنا و امید بدل میشود. به رنج معنا میبخشد، به آشوب نظم میدهد، و از ناامیدی وعدهی رهایی میدهد.
بنابراین، در غیاب عدالت و نهادهای مدنی، دین بهعنوان یک ساختار اجتماعی و روانی قوت میگیرد. مسجد، کلیسا یا معبد، علاوه بر کارکرد مذهبی، به کانون اعتماد و پیوند جمعی تبدیل میشوند. با این حال، این نقش مختص دین نیست و در جوامع توسعهیافتهتر، نهادها و فعالیتهای غیر دینی همچون هنر، فلسفه، علم، گفتگوهای مدنی، سازمانهای مردمنهاد و اقدامات بشردوستانه نیز میتوانند معنا، نظم و حس تعلق فراهم کنند. این مثالها نشان میدهند که انسان در جستوجوی نظم و معنا، الزاماً تنها به دین تکیه نمیکند، بلکه به هر چارچوبی که انسجام و تعلق اجتماعی ایجاد کند پاسخ مثبت میدهد.
در چنین فضایی، ایمان در متن فروپاشی ساختارها جان میگیرد و از دل اضطراب و بیپناهی، نوعی همبستگی دینی شکل میگیرد.
چهبسا اگر ساختارهای زمینی و انسانی برای تحقق عدالت و رفاه شکل گیرد، نیاز به دین کمتر احساس شود. اما آیا در آن صورت انسان میتواند معنا و امنیت روانی خود را از دل نهادها و همکاریهای اجتماعی به دست آورد؟ یا همچنان به آسمانی نیاز دارد که بر زمین سایهی معنا بیفکند؟
#ایمان #عدالت #دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤11👍1
Forwarded from گفتوشنود
در جمهوری اسلامی، ترویج خرافه و بدعت در دین به یکی از ابزارهای اصلی مهندسی ایمان و حفظ اقتدار سیاسی تبدیل شده است.
حاکمیت با دستکاری مفاهیم دینی و افزودن لایههایی از تقدسسازی حول رهبران و نهادهای حکومتی، نوعی «دین ایدئولوژیک» خلق کرده که با جوهره ایمان آزاد و آگاهانه تفاوت بنیادین دارد.
مراسمی مانند بزرگداشتهای حکومتی، روایتهای ساختگی از کرامت و معجزه، و تفاسیر جهتدار از متون دینی، نه برای تقویت معنویت، بلکه برای تثبیت مشروعیت قدرت بهکار گرفته میشوند.
این روند، مرز میان باور دینی و اطاعت سیاسی را عمداً مخدوش میکند تا مؤمن، ناخواسته، وفاداری به نظام را مترادف با وفاداری به خدا بپندارد.
از سوی دیگر، استفاده ابزاری از دین در جمهوری اسلامی نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر احساس گناه، ترس و امید به ثواب را ایجاد کرده است.
حکومت با بهرهگیری از نهادهای مذهبی، منابر، رسانهها و آموزش رسمی، ایمان مردم را از عرصه شخصی و اخلاقی به حوزه اطاعت سیاسی و ایدئولوژیک منتقل کرده است.
در این ساختار، دین نه زبان رهایی و اخلاق، بلکه سازوکاری برای بازتولید قدرت و سرکوب اندیشه انتقادی است.
چنین مهندسیای، در نهایت، نه ایمان را تقویت میکند و نه جامعه را معنویتر میسازد؛ بلکه تنها ابزاری است برای بازتولید سلطه، ایجاد انقیاد روانی و جلوگیری از شکلگیری تفکر مستقل و مسئولانه در میان شهروندان.
#مهندسی_ایمان #خرافات #دین_حکومتی #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در جمهوری اسلامی، ترویج خرافه و بدعت در دین به یکی از ابزارهای اصلی مهندسی ایمان و حفظ اقتدار سیاسی تبدیل شده است.
حاکمیت با دستکاری مفاهیم دینی و افزودن لایههایی از تقدسسازی حول رهبران و نهادهای حکومتی، نوعی «دین ایدئولوژیک» خلق کرده که با جوهره ایمان آزاد و آگاهانه تفاوت بنیادین دارد.
مراسمی مانند بزرگداشتهای حکومتی، روایتهای ساختگی از کرامت و معجزه، و تفاسیر جهتدار از متون دینی، نه برای تقویت معنویت، بلکه برای تثبیت مشروعیت قدرت بهکار گرفته میشوند.
این روند، مرز میان باور دینی و اطاعت سیاسی را عمداً مخدوش میکند تا مؤمن، ناخواسته، وفاداری به نظام را مترادف با وفاداری به خدا بپندارد.
از سوی دیگر، استفاده ابزاری از دین در جمهوری اسلامی نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر احساس گناه، ترس و امید به ثواب را ایجاد کرده است.
حکومت با بهرهگیری از نهادهای مذهبی، منابر، رسانهها و آموزش رسمی، ایمان مردم را از عرصه شخصی و اخلاقی به حوزه اطاعت سیاسی و ایدئولوژیک منتقل کرده است.
در این ساختار، دین نه زبان رهایی و اخلاق، بلکه سازوکاری برای بازتولید قدرت و سرکوب اندیشه انتقادی است.
چنین مهندسیای، در نهایت، نه ایمان را تقویت میکند و نه جامعه را معنویتر میسازد؛ بلکه تنها ابزاری است برای بازتولید سلطه، ایجاد انقیاد روانی و جلوگیری از شکلگیری تفکر مستقل و مسئولانه در میان شهروندان.
#مهندسی_ایمان #خرافات #دین_حکومتی #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍23❤4🕊1
Forwarded from گفتوشنود
حرم امام رضا، چه آرامشی!
آرامش عبادت در دینداران: ایمان یا تمرکز ذهن؟
پیام همراهان
تحقیقات نشان میدهد سکون و تمرکز ذهن، عامل اصلی تجربه آرامش در عبادت است، بدون اینکه تجربه معنوی یا ایمان نفی شود.
بسیاری از ما وقتی در اماکن مقدس حضور پیدا میکنیم یا نماز میخوانیم، حس آرامش و راحتی روانی را تجربه میکنیم. معمولاً این تجربه را به ایمان یا ارتباط با خدا مرتبط میدانیم. اما تحقیقات علمی نشان میدهد که بخش زیادی از این آرامش ممکن است ناشی از تمرکز ذهن و سکون روانی باشد، نه لزوماً تأثیر مستقیم ایمان یا عالم ماورایی.
در طول عبادت، توجه ما غالباً روی دعا، حرکات خاص یا تکرار جملات متمرکز میشود. همین تمرکز ذهن باعث کاهش افکار پراکنده، آرامش سیستم عصبی و کاهش استرس میشود. دکتر هربرت بنسون از دانشگاه هاروارد این حالت را «پاسخ آرامش» (Relaxation Response) نامید و نشان داد که این تجربه مشابه اثرات مدیتیشن و تمرینات ذهنآگاهی است.
فضای حرم امام رضا با نور ملایم و معماری زیبا، صداهای آرامشبخش دعا و زمزمههای جمعی، حضور افراد در سکوت و آرامش، و حرکات تکراری آیینی، محیطی فراهم میکند که ذهن به طور طبیعی متمرکز و آرام میشود. ترکیب نور، صدا، ریتم آیینی و حضور جمعی، پاسخ آرامش مغز را فعال کرده و حس راحتی و سکون روانی ایجاد میکند، حتی بدون توجه مستقیم به جنبههای ماورایی یا ایمان دینی.
مطالعات نوروساینس و روانشناسی نیز تأکید میکنند که حضور در محیطهای آرام و مقدس و انجام عبادتهای تکراری میتواند فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کند و ضربان قلب و فشار خون را کاهش دهد. به این ترتیب، آرامش عبادت میتواند توضیحی روانشناختی و عصبی داشته باشد، بدون اینکه تجربه معنوی یا ایمان را نفی کند.
این نکته ما را به یک پرسش جذاب میرساند: آیا تمرینات مدیتیشن و ذهنآگاهی میتوانند همان حس آرامش و سکون ذهنی را ایجاد کنند که در عبادت تجربه میکنیم؟ و از آنجا که ایمان دینی گاه میتواند تعصب برانگیزد یا مانعی برای همزیستی مسالمتآمیز شود، آیا استفاده از روشهای غیر دینی برای دستیابی به آرامش میتواند گزینهای عملی و سازگار با زندگی مدرن باشد؟
#عبادت #مدیتیشن #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حرم امام رضا، چه آرامشی!
آرامش عبادت در دینداران: ایمان یا تمرکز ذهن؟
پیام همراهان
تحقیقات نشان میدهد سکون و تمرکز ذهن، عامل اصلی تجربه آرامش در عبادت است، بدون اینکه تجربه معنوی یا ایمان نفی شود.
بسیاری از ما وقتی در اماکن مقدس حضور پیدا میکنیم یا نماز میخوانیم، حس آرامش و راحتی روانی را تجربه میکنیم. معمولاً این تجربه را به ایمان یا ارتباط با خدا مرتبط میدانیم. اما تحقیقات علمی نشان میدهد که بخش زیادی از این آرامش ممکن است ناشی از تمرکز ذهن و سکون روانی باشد، نه لزوماً تأثیر مستقیم ایمان یا عالم ماورایی.
در طول عبادت، توجه ما غالباً روی دعا، حرکات خاص یا تکرار جملات متمرکز میشود. همین تمرکز ذهن باعث کاهش افکار پراکنده، آرامش سیستم عصبی و کاهش استرس میشود. دکتر هربرت بنسون از دانشگاه هاروارد این حالت را «پاسخ آرامش» (Relaxation Response) نامید و نشان داد که این تجربه مشابه اثرات مدیتیشن و تمرینات ذهنآگاهی است.
فضای حرم امام رضا با نور ملایم و معماری زیبا، صداهای آرامشبخش دعا و زمزمههای جمعی، حضور افراد در سکوت و آرامش، و حرکات تکراری آیینی، محیطی فراهم میکند که ذهن به طور طبیعی متمرکز و آرام میشود. ترکیب نور، صدا، ریتم آیینی و حضور جمعی، پاسخ آرامش مغز را فعال کرده و حس راحتی و سکون روانی ایجاد میکند، حتی بدون توجه مستقیم به جنبههای ماورایی یا ایمان دینی.
مطالعات نوروساینس و روانشناسی نیز تأکید میکنند که حضور در محیطهای آرام و مقدس و انجام عبادتهای تکراری میتواند فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کند و ضربان قلب و فشار خون را کاهش دهد. به این ترتیب، آرامش عبادت میتواند توضیحی روانشناختی و عصبی داشته باشد، بدون اینکه تجربه معنوی یا ایمان را نفی کند.
این نکته ما را به یک پرسش جذاب میرساند: آیا تمرینات مدیتیشن و ذهنآگاهی میتوانند همان حس آرامش و سکون ذهنی را ایجاد کنند که در عبادت تجربه میکنیم؟ و از آنجا که ایمان دینی گاه میتواند تعصب برانگیزد یا مانعی برای همزیستی مسالمتآمیز شود، آیا استفاده از روشهای غیر دینی برای دستیابی به آرامش میتواند گزینهای عملی و سازگار با زندگی مدرن باشد؟
#عبادت #مدیتیشن #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊3👍1
Forwarded from خداناباوری و انسان گرایی در عمل
خداناباوران بر این باورند که وجود خدا یا خدایان به دلایل علمی و منطقی قابل اثبات نیست.
آنها به جای تکیه بر ایمان و اعتقادات مذهبی، بر شواهد علمی و استدلالهای منطقی تأکید میکنند.
این دیدگاه باعث شده تا بسیاری از خداناباوران در جستجوی حقیقت، به علم و خردگرایی و روشهای علمی روی آورند.
⚠️آموزشکده توانا بهزودی برگزار میکند:
🔷️خداناباوری و انسانگرایی در عمل
این دوره آموزشی، با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم آتئیسم، خداناباوری و اگنوستیسیزم یا ندانمگرایی و همینطور اومانیسم یا انسانگرایی تدوین شده است.
اگر علاقهمند یادگیری و دانش بیشتر در این زمینه هستید
همین حالا ثبتنام کنید
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSebunyFmHmv8ayYsAg06396kKE_QvrMbuGA49jR9JSilx7KNw/viewform?usp=header
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/Nonbelievers_iran
#خداباوری #آتئیسم #اگنوستیسیزم #اومانیسم #ندانم_گرایی #گفتگو_توانا
#خداناباور #آتئیست #دین_ناباوران #دموکراسی #حقوق_بشر
@Nonbelievers_iran
آنها به جای تکیه بر ایمان و اعتقادات مذهبی، بر شواهد علمی و استدلالهای منطقی تأکید میکنند.
این دیدگاه باعث شده تا بسیاری از خداناباوران در جستجوی حقیقت، به علم و خردگرایی و روشهای علمی روی آورند.
⚠️آموزشکده توانا بهزودی برگزار میکند:
🔷️خداناباوری و انسانگرایی در عمل
این دوره آموزشی، با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم آتئیسم، خداناباوری و اگنوستیسیزم یا ندانمگرایی و همینطور اومانیسم یا انسانگرایی تدوین شده است.
اگر علاقهمند یادگیری و دانش بیشتر در این زمینه هستید
همین حالا ثبتنام کنید
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSebunyFmHmv8ayYsAg06396kKE_QvrMbuGA49jR9JSilx7KNw/viewform?usp=header
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/Nonbelievers_iran
#خداباوری #آتئیسم #اگنوستیسیزم #اومانیسم #ندانم_گرایی #گفتگو_توانا
#خداناباور #آتئیست #دین_ناباوران #دموکراسی #حقوق_بشر
@Nonbelievers_iran
👌7