Forwarded from گفتوشنود
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مراسمی در باغ رز کاخ سفید به مناسبت روز ملی دعا، فرمان اجرایی تشکیل «کمیسیون آزادی مذهبی» را امضا کرد.
اعضای این کمیسیون عبارتند از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس، بن کارسون، وزیر پیشین مسکن و شهرسازی و دکتر فیل مکگراو، مجری مشهور برنامههای گفتگومحور تلویزیونی.
کاخ سفید اعلام کرد هدف از این کمیسیون تهیه گزارشی درباره «پایههای آزادی مذهبی در آمریکا، راهبردهایی برای افزایش آگاهی و پاسداشت کثرتگرایی مذهبی مسالمتآمیز کشور، تهدیدات فعلی علیه آزادی مذهبی و برنامههایی برای حفظ و تقویت این آزادی برای نسلهای آینده» خواهد بود.
بر اساس اطلاعیه رسمی، محورهای کلیدی فعالیت این کمیسیون شامل «حقوق والدین در آموزش مذهبی فرزندان، انتخاب مدرسه، حمایت از آزادی وجدان، مقابله با حملات به عبادتگاهها، آزادی بیان نهادهای مذهبی و استقلال سازمانهای مذهبی» خواهد بود.
رییسجمهور ترامپ در این مراسم تاکید کرد که دولت او متعهد به حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همه آمریکاییها است و ایجاد این کمیسیون گامی عملی در این مسیر خواهد بود.
در اطلاعیه کاخ سفید تأکید شده است که کمیسیون جدید به دفتر امور مذهبی و شورای سیاست داخلی کاخ سفید در تهیه و پیشنهاد اقدامات اجرایی یا قانونگذاری برای تضمین آزادی مذهبی مشاوره خواهد داد.
پرزیدنت ترامپ در این مراسم تاکید کرد: «ما از آزادی مذهبی مردم در داخل و خارج کشور حمایت خواهیم کرد و مقابل آزار و اذیت دینی در سرتاسر جهان میایستیم.»
#آزادی_مذهبی #آمریکا #آزادی_عقیده #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مراسمی در باغ رز کاخ سفید به مناسبت روز ملی دعا، فرمان اجرایی تشکیل «کمیسیون آزادی مذهبی» را امضا کرد.
اعضای این کمیسیون عبارتند از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس، بن کارسون، وزیر پیشین مسکن و شهرسازی و دکتر فیل مکگراو، مجری مشهور برنامههای گفتگومحور تلویزیونی.
کاخ سفید اعلام کرد هدف از این کمیسیون تهیه گزارشی درباره «پایههای آزادی مذهبی در آمریکا، راهبردهایی برای افزایش آگاهی و پاسداشت کثرتگرایی مذهبی مسالمتآمیز کشور، تهدیدات فعلی علیه آزادی مذهبی و برنامههایی برای حفظ و تقویت این آزادی برای نسلهای آینده» خواهد بود.
بر اساس اطلاعیه رسمی، محورهای کلیدی فعالیت این کمیسیون شامل «حقوق والدین در آموزش مذهبی فرزندان، انتخاب مدرسه، حمایت از آزادی وجدان، مقابله با حملات به عبادتگاهها، آزادی بیان نهادهای مذهبی و استقلال سازمانهای مذهبی» خواهد بود.
رییسجمهور ترامپ در این مراسم تاکید کرد که دولت او متعهد به حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همه آمریکاییها است و ایجاد این کمیسیون گامی عملی در این مسیر خواهد بود.
در اطلاعیه کاخ سفید تأکید شده است که کمیسیون جدید به دفتر امور مذهبی و شورای سیاست داخلی کاخ سفید در تهیه و پیشنهاد اقدامات اجرایی یا قانونگذاری برای تضمین آزادی مذهبی مشاوره خواهد داد.
پرزیدنت ترامپ در این مراسم تاکید کرد: «ما از آزادی مذهبی مردم در داخل و خارج کشور حمایت خواهیم کرد و مقابل آزار و اذیت دینی در سرتاسر جهان میایستیم.»
#آزادی_مذهبی #آمریکا #آزادی_عقیده #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
از نخستین روزهای شکلگیری جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷، آموزش و پرورش و دانشگاهها بهعنوان مهمترین ابزارهای تربیت نیروی انسانی و کنترل فرهنگی جامعه، هدف مهندسی ایدئولوژیک قرار گرفتند. سیاستهای حذف و جذب در این عرصه، نهفقط ابزار مدیریت آموزشی، بلکه ابزاری برای تضمین وفاداری عقیدتی به نظام سیاسی ـ مذهبی جدید بود. این روند که با تصفیههای گسترده در سالهای نخست انقلاب آغاز شد، تاکنون با شدت و ضعف ادامه یافته و گروههای گوناگونی را از حق آموزش، تدریس و خدمت در نهادهای علمی محروم کرده است.
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ویکتور ماری هوگو، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، به دلیل آثار ماندگارش مانند «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» شهرت جهانی دارد.
آثار او نه تنها به خاطر داستانپردازی قوی، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی دوران خود، بسیار ارزشمند است.
هوگو در طول زندگیاش دیدگاههای دینی متفاوتی داشت؛ او در جوانی کاتولیک بود اما با گذشت زمان به آزاداندیشی روی آورد و دیدگاههای ضد پاپ و ضد کلیسایی بیان کرد.
در دوران تبعید، به احضار روح مشغول شد و در نهایت به خداشناسی بر پایه عقل که مشابه دیدگاههای ولتر بود، رسید.
هوگو در ۱۸۴۵ از سوی شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، پذیرفت. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که به گوشهگیری او انجامید. هوگو در گوشهگیری خود، شاهکار انساندوستانهٔ خود بینوایان را نوشت.
او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.
#روز_معلم #آزاداندیش #ویکتورهوگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ویکتور ماری هوگو، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، به دلیل آثار ماندگارش مانند «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» شهرت جهانی دارد.
آثار او نه تنها به خاطر داستانپردازی قوی، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی دوران خود، بسیار ارزشمند است.
هوگو در طول زندگیاش دیدگاههای دینی متفاوتی داشت؛ او در جوانی کاتولیک بود اما با گذشت زمان به آزاداندیشی روی آورد و دیدگاههای ضد پاپ و ضد کلیسایی بیان کرد.
در دوران تبعید، به احضار روح مشغول شد و در نهایت به خداشناسی بر پایه عقل که مشابه دیدگاههای ولتر بود، رسید.
هوگو در ۱۸۴۵ از سوی شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، پذیرفت. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که به گوشهگیری او انجامید. هوگو در گوشهگیری خود، شاهکار انساندوستانهٔ خود بینوایان را نوشت.
او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.
#روز_معلم #آزاداندیش #ویکتورهوگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
آیا واقعاً با وجود حکومت تمامیتخواه، ایدئولوژیک و دیگریستیز «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
یا یک زندگی نرمال، بدون تحریم و فشار اقتصادی، حق مسلم مردم ایران بود؟
با توجه به میلیاردها دلار هزینه، سالها تحریم، انزوای بینالمللی و فرصتهای از دسترفته برای توسعه و رفاه، امروز همان نظامی که مذاکره با آمریکا را خط قرمز میدانست، پای میز گفتگو با واشنگتن نشسته است. بر سر همین حقی که مشخص نیست برای مردم است یا حکومت دیگریستیز.
این پرسش جدی مطرح است: آیا بهتر نبود این منابع عظیم صرف آموزش، سلامت، اشتغال و آبادانی کشور میشد؟
شما در مورد شعارهای پرهزینه جمهوری اسلامی چطور فکر میکنید؟
#انرژی_هسته_ای #مذاکره #رفاه #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا واقعاً با وجود حکومت تمامیتخواه، ایدئولوژیک و دیگریستیز «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
یا یک زندگی نرمال، بدون تحریم و فشار اقتصادی، حق مسلم مردم ایران بود؟
با توجه به میلیاردها دلار هزینه، سالها تحریم، انزوای بینالمللی و فرصتهای از دسترفته برای توسعه و رفاه، امروز همان نظامی که مذاکره با آمریکا را خط قرمز میدانست، پای میز گفتگو با واشنگتن نشسته است. بر سر همین حقی که مشخص نیست برای مردم است یا حکومت دیگریستیز.
این پرسش جدی مطرح است: آیا بهتر نبود این منابع عظیم صرف آموزش، سلامت، اشتغال و آبادانی کشور میشد؟
شما در مورد شعارهای پرهزینه جمهوری اسلامی چطور فکر میکنید؟
#انرژی_هسته_ای #مذاکره #رفاه #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته میشود، شامل افرادی است که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمدهاند. این نسل از همان ابتدا با فناوریهای دیجیتال رشد کرده و بخش عمدهای از زندگی روزمرهاش را در دنیای مجازی سپری میکند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکههای اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگیهای بارز این نسل است. آنها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارتهای جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.
نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزشها و انتظارات اجتماعی نیز با نسلهای قبل متفاوت است. آنها به دنبال انعطافپذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی هستند.
برخی آمارها نشان میدهند که نسل زد، به نسبت نسلهای قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرشها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده میشود.
در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیتهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیدهتر است، اما دادههای موجود نشاندهنده تغییراتی قابلتوجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که بهصورت آنلاین و با نمونهای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخدهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشاندهنده کاهش قابلتوجه نسبت به نسلهای قدیمیتر است.
آیا اینجا پایان دین است؟
گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دینناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان میدهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند میتوانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ میگویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشاندهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب میکنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیتها، نسل زد به دنبال راههایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی میآورند، در حالی که دیگران به فلسفههای سکولار یا انسانگرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان میدهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.
#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته میشود، شامل افرادی است که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمدهاند. این نسل از همان ابتدا با فناوریهای دیجیتال رشد کرده و بخش عمدهای از زندگی روزمرهاش را در دنیای مجازی سپری میکند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکههای اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگیهای بارز این نسل است. آنها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارتهای جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.
نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزشها و انتظارات اجتماعی نیز با نسلهای قبل متفاوت است. آنها به دنبال انعطافپذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی هستند.
برخی آمارها نشان میدهند که نسل زد، به نسبت نسلهای قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرشها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده میشود.
در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیتهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیدهتر است، اما دادههای موجود نشاندهنده تغییراتی قابلتوجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که بهصورت آنلاین و با نمونهای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخدهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشاندهنده کاهش قابلتوجه نسبت به نسلهای قدیمیتر است.
آیا اینجا پایان دین است؟
گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دینناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان میدهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند میتوانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ میگویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشاندهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب میکنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیتها، نسل زد به دنبال راههایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی میآورند، در حالی که دیگران به فلسفههای سکولار یا انسانگرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان میدهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.
#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در روز جهانی آزادی مطبوعات، وضعیت بحرانی رسانهها و آزادی بیان در ایران بار دیگر به یادمان میآورد که در غیاب رسانههای آزاد، گفتوگو و مدارا نیز از جامعه رخت برمیبندد. پرسش اینجاست: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
در روز جهانی آزادی مطبوعات، ۳ مه، بار دیگر توجه جهانیان به نقش حیاتی رسانههای آزاد و مستقل در جوامع مدنی جلب میشود؛ نقشی که متأسفانه در ایران با سرکوب، سانسور و ارعاب ساختاری به محاق رفته است. طبق گزارش سال ۲۰۲۵ گزارشگران بدون مرز، ایران با قرار گرفتن در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور، یکی از پایینترین جایگاهها را در شاخص جهانی آزادی مطبوعات دارد؛ جایگاهی که خود گویای وضعیت بحرانی آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و گفتوگوی اجتماعی در کشور است.
در چنین فضایی، پیوند میان آزادی مطبوعات و آزادی بیان از هم گسسته میشود. رسانههایی که میتوانستند بستری برای تضارب آرا، نقد قدرت، شفافسازی و ایجاد آگاهی عمومی باشند، یا به سکوت واداشته شدهاند یا به بلندگوی حاکمیت بدل گشتهاند. وقتی روزنامهنگاران به جرم حقیقتگویی بازداشت میشوند و رسانهها در بند خطوط قرمز حکومتی تعریف میشوند، گفتوگوی آزاد در سطح جامعه نیز بهتدریج از بین میرود. در نتیجه، امکان اصلاح، مطالبهگری و همفکری جمعی از بین میرود و جامعه به سوی انفعال، بیاعتمادی و شکافهای عمیق اجتماعی سوق داده میشود.
بدون مطبوعات آزاد، جامعه نهتنها از حق دانستن محروم میماند، بلکه توان گفتوگو، مدارا و تصمیمگیری عقلانی را نیز از دست میدهد. در روز جهانی آزادی مطبوعات، باید این پرسش اساسی را بار دیگر مطرح کرد: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
#مطبوعات #رسانه #خبرنگار #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در روز جهانی آزادی مطبوعات، وضعیت بحرانی رسانهها و آزادی بیان در ایران بار دیگر به یادمان میآورد که در غیاب رسانههای آزاد، گفتوگو و مدارا نیز از جامعه رخت برمیبندد. پرسش اینجاست: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
در روز جهانی آزادی مطبوعات، ۳ مه، بار دیگر توجه جهانیان به نقش حیاتی رسانههای آزاد و مستقل در جوامع مدنی جلب میشود؛ نقشی که متأسفانه در ایران با سرکوب، سانسور و ارعاب ساختاری به محاق رفته است. طبق گزارش سال ۲۰۲۵ گزارشگران بدون مرز، ایران با قرار گرفتن در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور، یکی از پایینترین جایگاهها را در شاخص جهانی آزادی مطبوعات دارد؛ جایگاهی که خود گویای وضعیت بحرانی آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و گفتوگوی اجتماعی در کشور است.
در چنین فضایی، پیوند میان آزادی مطبوعات و آزادی بیان از هم گسسته میشود. رسانههایی که میتوانستند بستری برای تضارب آرا، نقد قدرت، شفافسازی و ایجاد آگاهی عمومی باشند، یا به سکوت واداشته شدهاند یا به بلندگوی حاکمیت بدل گشتهاند. وقتی روزنامهنگاران به جرم حقیقتگویی بازداشت میشوند و رسانهها در بند خطوط قرمز حکومتی تعریف میشوند، گفتوگوی آزاد در سطح جامعه نیز بهتدریج از بین میرود. در نتیجه، امکان اصلاح، مطالبهگری و همفکری جمعی از بین میرود و جامعه به سوی انفعال، بیاعتمادی و شکافهای عمیق اجتماعی سوق داده میشود.
بدون مطبوعات آزاد، جامعه نهتنها از حق دانستن محروم میماند، بلکه توان گفتوگو، مدارا و تصمیمگیری عقلانی را نیز از دست میدهد. در روز جهانی آزادی مطبوعات، باید این پرسش اساسی را بار دیگر مطرح کرد: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
#مطبوعات #رسانه #خبرنگار #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قربانیان آموزش ایدئولوژیک
«آموزش مذهبی و ترسوندن بچهها از شش-هفت سالگی از “آتیش جهنم” و “خشم خدا” و “اجبار به حجاب” و “چادر” و “انجام امور دینی” – مخصوصا در مدارس دخترانه – مصداق بارز کودکآزاریست. به عنوان یک دهههفتادی عرض میکنم که واقعا روح و روانم از این آموزشها آسیب دیده بود. »
این روایتی است که یکی از مخاطبان آموزشکده توانا چندی پیش در صفحه اینستاگرام این آموزشکده بیان کرده بود و در گزارشی با عنوان «خشم خدا در مدارس ایران» در این آموزشکده بازتاب یافت.
اما این محدود به یک روایت یا دو روایت خاص نیست یا محدود به دانشآموزان نیست. چنانکه چندی پیش در صفحه اینستاگرام «گفتوشنود»، روایتی بسیار کوتاه از یک آموزگار آزاداندیش بازتاب یافت که برای گردانندگان این صفحه نوشته بود:
«به دلیل باور متفاوت و تشویق دانشآموزان به مطالعه، اخراج و تهدید به برخورد قضایی شدم.»
فرض بگیریم که حتی این نوع سیاستگذاری موفق به تاثیرگذاری بر این کودکان شود. آیا آنان افرادی اهل مفاهمه بار میآیند؟
متن کامل را میتوانید در وبسایت گفتوشنود بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/victims-of-ideology-education-iran/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/mtZ-pk9GF30
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/QW2Z6ShFCRMuQ6ug6
#گفتگو_توانا #قربانیان_آموزش #آموزش_ایدئولوژیک #حقوق_بشر #تفکر_انتقادی
@dialogue1402
«آموزش مذهبی و ترسوندن بچهها از شش-هفت سالگی از “آتیش جهنم” و “خشم خدا” و “اجبار به حجاب” و “چادر” و “انجام امور دینی” – مخصوصا در مدارس دخترانه – مصداق بارز کودکآزاریست. به عنوان یک دهههفتادی عرض میکنم که واقعا روح و روانم از این آموزشها آسیب دیده بود. »
این روایتی است که یکی از مخاطبان آموزشکده توانا چندی پیش در صفحه اینستاگرام این آموزشکده بیان کرده بود و در گزارشی با عنوان «خشم خدا در مدارس ایران» در این آموزشکده بازتاب یافت.
اما این محدود به یک روایت یا دو روایت خاص نیست یا محدود به دانشآموزان نیست. چنانکه چندی پیش در صفحه اینستاگرام «گفتوشنود»، روایتی بسیار کوتاه از یک آموزگار آزاداندیش بازتاب یافت که برای گردانندگان این صفحه نوشته بود:
«به دلیل باور متفاوت و تشویق دانشآموزان به مطالعه، اخراج و تهدید به برخورد قضایی شدم.»
فرض بگیریم که حتی این نوع سیاستگذاری موفق به تاثیرگذاری بر این کودکان شود. آیا آنان افرادی اهل مفاهمه بار میآیند؟
متن کامل را میتوانید در وبسایت گفتوشنود بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/victims-of-ideology-education-iran/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/mtZ-pk9GF30
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/QW2Z6ShFCRMuQ6ug6
#گفتگو_توانا #قربانیان_آموزش #آموزش_ایدئولوژیک #حقوق_بشر #تفکر_انتقادی
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
جمهوری اسلامی؛ حکومتِ بحران، اعدام و فرصتسوزی
هر روزی که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت باقی میماند، نهفقط امید به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمرنگتر میشود، بلکه زخمهایی تازه بر پیکر جامعه و حافظه جمعی ملت افزوده میشود.
این حکومت، در برابر هر بحران، بهجای پاسخگویی، سرکوب را تشدید میکند و بهجای اصلاح، خود را پشت پردهی بازیهای سیاسی پنهان میسازد.
در روزهایی که کشور درگیر مشکلات فزاینده اقتصادی، بیثباتی اجتماعی و فشارهای معیشتی است، صدای اعدامها بلندتر از همیشه شنیده میشود. محسن لنگرنشین یکی از همان جوانانی بود که در سکوتی سنگین، بیدفاع، بیصدا و با دادرسیای مخدوش، به کام مرگ فرستاده شد. او تنها نیست. صف اعدامها در ماههای اخیر، نشانهای روشن است از اینکه نظام، هرچه بیشتر در بحران فرو میرود، بیشتر به خشونت متوسل میشود.
در این بستر، تعویق دور چهارم مذاکرات جمهوری اسلامی با ایالات متحده نه یک رویداد دیپلماتیک صرف، بلکه بخشی از همان استراتژی آشنای (وقتکشی با سرکوب) است.
حکومت ایران بار دیگر در حالیکه ظاهراً آماده گفتوگوست، در پشت صحنه با اعدام مخالفان و فعالان اجتماعی، پیام روشنی میفرستد: سیاست رسمیاش همچنان حفظ قدرت به هر قیمت است.
تعویق مذاکرات، بیش از آنکه نشانه اختلاف یا پیچیدگی دیپلماتیک باشد، در دل خود نوعی نمایش سیاسی است، نمایشی که از یکسو با جان انسانها در داخل معامله میشود و از سوی دیگر، به دنبال خرید زمان برای بقای نظام است.
در همین روزها، انفجار گسترده در بندر رجایی بار دیگر واقعیت دیگری را برملا کرد: حکومت نهفقط در عرصه حقوق بشر، که در ایمنی و اداره امور کشور نیز به شکلی خطرناک ناکارآمد است. این فاجعه، که ناشی از بیتوجهی به استانداردها، فساد ساختاری و فقدان نظارت مسئولانه بود، در همان زمانی رخ داد که افکار عمومی سرگرم اخبار مذاکرات و موج جدید اعدامها بود. گویی حتی فاجعههای صنعتی نیز در بستر بیمسئولیتی مزمن، تبدیل به ابزارهای بیصدایی مردم شدهاند.
امروز، بیش از همیشه روشن است که بقای این نظام نهتنها اصلاحناپذیر است، بلکه ادامه آن تهدیدی مستقیم برای امنیت انسانی، اجتماعی و حتی زیربنایی ایران بهشمار میرود.
#جمهوری_اسلامی #اعدام #مذاکره #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
جمهوری اسلامی؛ حکومتِ بحران، اعدام و فرصتسوزی
هر روزی که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت باقی میماند، نهفقط امید به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمرنگتر میشود، بلکه زخمهایی تازه بر پیکر جامعه و حافظه جمعی ملت افزوده میشود.
این حکومت، در برابر هر بحران، بهجای پاسخگویی، سرکوب را تشدید میکند و بهجای اصلاح، خود را پشت پردهی بازیهای سیاسی پنهان میسازد.
در روزهایی که کشور درگیر مشکلات فزاینده اقتصادی، بیثباتی اجتماعی و فشارهای معیشتی است، صدای اعدامها بلندتر از همیشه شنیده میشود. محسن لنگرنشین یکی از همان جوانانی بود که در سکوتی سنگین، بیدفاع، بیصدا و با دادرسیای مخدوش، به کام مرگ فرستاده شد. او تنها نیست. صف اعدامها در ماههای اخیر، نشانهای روشن است از اینکه نظام، هرچه بیشتر در بحران فرو میرود، بیشتر به خشونت متوسل میشود.
در این بستر، تعویق دور چهارم مذاکرات جمهوری اسلامی با ایالات متحده نه یک رویداد دیپلماتیک صرف، بلکه بخشی از همان استراتژی آشنای (وقتکشی با سرکوب) است.
حکومت ایران بار دیگر در حالیکه ظاهراً آماده گفتوگوست، در پشت صحنه با اعدام مخالفان و فعالان اجتماعی، پیام روشنی میفرستد: سیاست رسمیاش همچنان حفظ قدرت به هر قیمت است.
تعویق مذاکرات، بیش از آنکه نشانه اختلاف یا پیچیدگی دیپلماتیک باشد، در دل خود نوعی نمایش سیاسی است، نمایشی که از یکسو با جان انسانها در داخل معامله میشود و از سوی دیگر، به دنبال خرید زمان برای بقای نظام است.
در همین روزها، انفجار گسترده در بندر رجایی بار دیگر واقعیت دیگری را برملا کرد: حکومت نهفقط در عرصه حقوق بشر، که در ایمنی و اداره امور کشور نیز به شکلی خطرناک ناکارآمد است. این فاجعه، که ناشی از بیتوجهی به استانداردها، فساد ساختاری و فقدان نظارت مسئولانه بود، در همان زمانی رخ داد که افکار عمومی سرگرم اخبار مذاکرات و موج جدید اعدامها بود. گویی حتی فاجعههای صنعتی نیز در بستر بیمسئولیتی مزمن، تبدیل به ابزارهای بیصدایی مردم شدهاند.
امروز، بیش از همیشه روشن است که بقای این نظام نهتنها اصلاحناپذیر است، بلکه ادامه آن تهدیدی مستقیم برای امنیت انسانی، اجتماعی و حتی زیربنایی ایران بهشمار میرود.
#جمهوری_اسلامی #اعدام #مذاکره #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فواد ایزدی، دانشیار گروه مطالعات آمریکا دانشگاه تهران در یکی از برنامههای صداوسیما در ارتباط با روابط و همبستگی با جوامع دیگر گفت: هدف اصلی ما در دیپلماسی و ارتباط با جوامع دیگر، افراد زخمخورده از آمریکا هستند که همانند ما پرچم آمریکا میسوزانند و چون باعث ناراحتی عدهای در آمریکا میشود توصیه میکنم بیشتر پرچم آمریکا را بسوزانید.
اظهارات فواد ایزدی مبنی بر «توصیه به سوزاندن بیشتر پرچم آمریکا» نهتنها نمونهای آشکار از تشویق به دیگریستیزی است، بلکه نشاندهنده بهرهبرداری از تریبونهای رسمی برای انتشار نفرت و ترویج اعمال نمادین خشونتآمیز است. چنین رویکردی نه تنها هیچگونه همبستگی واقعی یا سازندهای با جوامع منتقد آمریکا ایجاد نمیکند، بلکه با دامن زدن به احساسات خصمانه، دیپلماسی را به ابزاری برای نفرتپراکنی تبدیل میکند. استفاده از نمادهای ملی دیگر کشورها برای تحریک احساسات، بهجای پرداختن به گفتوگو، درک متقابل و نقدهای اصولی، تنها به تعمیق شکافها و تداوم چرخه دشمنی کمک میکند؛ آنهم از جایگاهی که باید محل تقویت خرد سیاسی و تعامل میانفرهنگی باشد.
#دیگری_ستیزی #نفرت_پراکنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
اظهارات فواد ایزدی مبنی بر «توصیه به سوزاندن بیشتر پرچم آمریکا» نهتنها نمونهای آشکار از تشویق به دیگریستیزی است، بلکه نشاندهنده بهرهبرداری از تریبونهای رسمی برای انتشار نفرت و ترویج اعمال نمادین خشونتآمیز است. چنین رویکردی نه تنها هیچگونه همبستگی واقعی یا سازندهای با جوامع منتقد آمریکا ایجاد نمیکند، بلکه با دامن زدن به احساسات خصمانه، دیپلماسی را به ابزاری برای نفرتپراکنی تبدیل میکند. استفاده از نمادهای ملی دیگر کشورها برای تحریک احساسات، بهجای پرداختن به گفتوگو، درک متقابل و نقدهای اصولی، تنها به تعمیق شکافها و تداوم چرخه دشمنی کمک میکند؛ آنهم از جایگاهی که باید محل تقویت خرد سیاسی و تعامل میانفرهنگی باشد.
#دیگری_ستیزی #نفرت_پراکنی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محل کسب چهار شهروند بهائی در ارومیه، توسط ماموران اداره اماکن این شهر پلمب شد. پلمب این واحدهای صنفی پس از آن صورت گرفت که این شهروندان بهائی در یکی از اعیاد آیینی خود، از بازگشایی محل کسبشان خودداری کردند.
براساس گزارش هرانا، در این روز فروشگاه پوشاک فرائض رضایی، فروشگاه لوازم الکتریکی عنایت جواهردوست، فروشگاه پوشاک شیوا دهقان و فروشگاه قطعات یدکی تجهیزات سرمایشی شهاب نجف زاده، توسط ماموران اداره اماکن پلمب شده است.
یک منبع مطلع نزدیک به این شهروندان بهائی گفت: «روز پنجشنبه، همزمان با یکی از اعیاد بهائیان، که طبق باور دینیشان موظف به تعطیلی محل کسب هستند، این چهار شهروند نیز مغازههای خود را بسته بودند، اما در همان روز مغازههایشان توسط مأموران اداره اماکن پلمب شد. روز شنبه برای پیگیری موضوع به اداره اماکن مراجعه کردند، اما ماموران اعلام کردند که بازگشایی مغازهها تنها با دستور قاضی انجام خواهد شد و زمان آن نیز نامشخص است.»
گفتنی است که در سال ۱۳۹۵ محل کسب پیشین آقای جواهردوست پلمب شده بود. همچنین محل کسب آقای نجف زاده نیز در سال ۱۳۹۶ توسط اداره اماکن پلمب شد که پس از ۱۷ ماه حکم فک پلمب آن به دستور شورای تامین استان آذربایجان غربی و مصوبه شورا صادر شد.
بهائیان، که بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند، از ابتداییترین حقوق خود محرومند؛ آنها نهتنها اجازه ورود به دانشگاه را ندارند، بلکه در بسیاری از مشاغل از پیش حذف شدهاند.
اخراج از کار، تعطیلی کسبوکارها و فشارهای اقتصادی، بخشی از سیاست سرکوب آنهاست.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محل کسب چهار شهروند بهائی در ارومیه، توسط ماموران اداره اماکن این شهر پلمب شد. پلمب این واحدهای صنفی پس از آن صورت گرفت که این شهروندان بهائی در یکی از اعیاد آیینی خود، از بازگشایی محل کسبشان خودداری کردند.
براساس گزارش هرانا، در این روز فروشگاه پوشاک فرائض رضایی، فروشگاه لوازم الکتریکی عنایت جواهردوست، فروشگاه پوشاک شیوا دهقان و فروشگاه قطعات یدکی تجهیزات سرمایشی شهاب نجف زاده، توسط ماموران اداره اماکن پلمب شده است.
یک منبع مطلع نزدیک به این شهروندان بهائی گفت: «روز پنجشنبه، همزمان با یکی از اعیاد بهائیان، که طبق باور دینیشان موظف به تعطیلی محل کسب هستند، این چهار شهروند نیز مغازههای خود را بسته بودند، اما در همان روز مغازههایشان توسط مأموران اداره اماکن پلمب شد. روز شنبه برای پیگیری موضوع به اداره اماکن مراجعه کردند، اما ماموران اعلام کردند که بازگشایی مغازهها تنها با دستور قاضی انجام خواهد شد و زمان آن نیز نامشخص است.»
گفتنی است که در سال ۱۳۹۵ محل کسب پیشین آقای جواهردوست پلمب شده بود. همچنین محل کسب آقای نجف زاده نیز در سال ۱۳۹۶ توسط اداره اماکن پلمب شد که پس از ۱۷ ماه حکم فک پلمب آن به دستور شورای تامین استان آذربایجان غربی و مصوبه شورا صادر شد.
بهائیان، که بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند، از ابتداییترین حقوق خود محرومند؛ آنها نهتنها اجازه ورود به دانشگاه را ندارند، بلکه در بسیاری از مشاغل از پیش حذف شدهاند.
اخراج از کار، تعطیلی کسبوکارها و فشارهای اقتصادی، بخشی از سیاست سرکوب آنهاست.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
با درگذشت پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان در سن ۸۸ سالگی، نگاهها اکنون به واتیکان و روند انتخاب جانشین وی دوخته شده است. در میان کاردینالهایی که نامشان به عنوان گزینههای احتمالی برای تصدی این مقام مطرح میشود، نام یک چهرهی برجسته از خاورمیانه نیز به چشم میخورد: پاتریارک کلدانیان عراق، لوئیس ساکو.
به تازگی کاردینال لوئیس رافائل ساکو در گفتگو با خبرگزاری مسیحی «آسیا نیوز» ضمن تاکید بر لزوم پایداری مسیحیان در "سرزمین ابراهیم"، خواستار حقوق برابر برای همه عراقیها بر اساس اصل "شهروندی" شد. وی همچنین بر اهمیت گفتگوی صریح اما صمیمانه با جهان اسلام تاکید کرد.
ساکو که از سال ۲۰۰۳ به عنوان اسقف اعظم کرکوک فعالیت داشته، از نزدیک شاهد چالشها و دشواریهای پیش روی مسیحیان عراق بوده است. او با شجاعت و تعهد، همواره از حقوق این جامعه دفاع کرده و برای حفظ حضور مسیحیان در این کشور تلاش کرده است.
او در سال ۲۰۲۱ از پاپ فرانسیس در سفر تاریخیاش به عراق استقبال کرد؛ سفری که به گفته کاردینال ساکو، نقطه عطفی در روابط میان مسیحیان و مسلمانان بوده و تاثیر بسزایی در تغییر نگرشها داشته است.
وی با اشاره به افتتاح کلیسای اور به عنوان نمادی از ریشههای مشترک ادیان ابراهیمی، بر اهمیت این مکان به عنوان مرکزی برای گفتگو و تبادل فرهنگی تاکید کرد. او همچنین نسبت به کاهش جمعیت مسیحیان عراق ابراز نگرانی کرد و خواستار تضمین آیندهای روشن برای آنان در این کشور شد.
او در سالهای اخیر با چالشهای سیاسی و مذهبی متعددی روبرو بوده است، اما همواره با صلابت و استواری در برابر آنها ایستاده و از ارزشهای کلیسا دفاع کرده است. او تاکید دارد که کلیسا نباید از مقابله با ناعدالتیها هراس داشته باشد و باید با شفافیت و صداقت به رسالت خود عمل کند.
او با تاکید بر اهمیت گفتگوی بین ادیان، بر نقش پاپ فرانسیس در ایجاد فضایی از تفاهم و احترام متقابل میان مسیحیان و مسلمانان تاکید کرد و گفت: "پاپ بذرها را کاشته است؛ اکنون وظیفه ماست که آبیاری و پرورش دهیم."
کاردینال ساکو در پایان سخنان خود، ضمن اشاره به سخنان پاپ فرانسیس مبنی بر اینکه "عراق در قلب اوست"، این جمله را فراخوانی برای پاپ آینده دانست و گفت: "او باید برای همه باشد، نه تنها برای مسیحیان، بلکه برای کسانی که ایمان ندارند. او باید پیامآور صلح و برادری باشد."
این اظهارات در حالی منتشر میشود که عراق در پی سالها تنش و خشونت، همچنان در تلاش است تا امنیت برای همه اقلیتهای دینی، بهویژه مسیحیان، را فراهم کند.
منبع محبتنیوز
#پاپ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
با درگذشت پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان در سن ۸۸ سالگی، نگاهها اکنون به واتیکان و روند انتخاب جانشین وی دوخته شده است. در میان کاردینالهایی که نامشان به عنوان گزینههای احتمالی برای تصدی این مقام مطرح میشود، نام یک چهرهی برجسته از خاورمیانه نیز به چشم میخورد: پاتریارک کلدانیان عراق، لوئیس ساکو.
به تازگی کاردینال لوئیس رافائل ساکو در گفتگو با خبرگزاری مسیحی «آسیا نیوز» ضمن تاکید بر لزوم پایداری مسیحیان در "سرزمین ابراهیم"، خواستار حقوق برابر برای همه عراقیها بر اساس اصل "شهروندی" شد. وی همچنین بر اهمیت گفتگوی صریح اما صمیمانه با جهان اسلام تاکید کرد.
ساکو که از سال ۲۰۰۳ به عنوان اسقف اعظم کرکوک فعالیت داشته، از نزدیک شاهد چالشها و دشواریهای پیش روی مسیحیان عراق بوده است. او با شجاعت و تعهد، همواره از حقوق این جامعه دفاع کرده و برای حفظ حضور مسیحیان در این کشور تلاش کرده است.
او در سال ۲۰۲۱ از پاپ فرانسیس در سفر تاریخیاش به عراق استقبال کرد؛ سفری که به گفته کاردینال ساکو، نقطه عطفی در روابط میان مسیحیان و مسلمانان بوده و تاثیر بسزایی در تغییر نگرشها داشته است.
وی با اشاره به افتتاح کلیسای اور به عنوان نمادی از ریشههای مشترک ادیان ابراهیمی، بر اهمیت این مکان به عنوان مرکزی برای گفتگو و تبادل فرهنگی تاکید کرد. او همچنین نسبت به کاهش جمعیت مسیحیان عراق ابراز نگرانی کرد و خواستار تضمین آیندهای روشن برای آنان در این کشور شد.
او در سالهای اخیر با چالشهای سیاسی و مذهبی متعددی روبرو بوده است، اما همواره با صلابت و استواری در برابر آنها ایستاده و از ارزشهای کلیسا دفاع کرده است. او تاکید دارد که کلیسا نباید از مقابله با ناعدالتیها هراس داشته باشد و باید با شفافیت و صداقت به رسالت خود عمل کند.
او با تاکید بر اهمیت گفتگوی بین ادیان، بر نقش پاپ فرانسیس در ایجاد فضایی از تفاهم و احترام متقابل میان مسیحیان و مسلمانان تاکید کرد و گفت: "پاپ بذرها را کاشته است؛ اکنون وظیفه ماست که آبیاری و پرورش دهیم."
کاردینال ساکو در پایان سخنان خود، ضمن اشاره به سخنان پاپ فرانسیس مبنی بر اینکه "عراق در قلب اوست"، این جمله را فراخوانی برای پاپ آینده دانست و گفت: "او باید برای همه باشد، نه تنها برای مسیحیان، بلکه برای کسانی که ایمان ندارند. او باید پیامآور صلح و برادری باشد."
این اظهارات در حالی منتشر میشود که عراق در پی سالها تنش و خشونت، همچنان در تلاش است تا امنیت برای همه اقلیتهای دینی، بهویژه مسیحیان، را فراهم کند.
منبع محبتنیوز
#پاپ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
اصولا شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه چه معنی دارد؟
آيا هرکس که با اين نظريه مخالف است مستحق مرگ است؟
اساسا چند نفر از جمعیت ایران ضد ولایتفقیه هستند و این شعار که در ادبیات سیاسی نظام و طرفدارانش جایگاه ویژه دارد، خواستار مرگ آنهاست؟
چرا حاکميت به اين شعار که مخالف صريح اصل ۲۳ قانون اساسی است دامن ميزند؟
اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
شعاری که برآمده از یک نظریه فقهی و قرائت خاص شیعی است که بسیاری از فقهای و مراجع شیعه هم با آن مخالفند.
شعار و دیدگاهی که بواسطه آن بسیاری از ایرانیان از حقوقی چون آزادی عقیده و بیان محروم شدهاند.
شما چطور فکر میکنید؟
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #حکومت_ایدئولوژیک #ولایت_فقیه #گفتگو_توانا
اصولا شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه چه معنی دارد؟
آيا هرکس که با اين نظريه مخالف است مستحق مرگ است؟
اساسا چند نفر از جمعیت ایران ضد ولایتفقیه هستند و این شعار که در ادبیات سیاسی نظام و طرفدارانش جایگاه ویژه دارد، خواستار مرگ آنهاست؟
چرا حاکميت به اين شعار که مخالف صريح اصل ۲۳ قانون اساسی است دامن ميزند؟
اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
شعاری که برآمده از یک نظریه فقهی و قرائت خاص شیعی است که بسیاری از فقهای و مراجع شیعه هم با آن مخالفند.
شعار و دیدگاهی که بواسطه آن بسیاری از ایرانیان از حقوقی چون آزادی عقیده و بیان محروم شدهاند.
شما چطور فکر میکنید؟
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #حکومت_ایدئولوژیک #ولایت_فقیه #گفتگو_توانا
Forwarded from گفتوشنود
امروز ۵ می، زادروز کارل مارکس؛ فیلسوفی است که گفت: «دین افیون تودههاست.»
در کتاب «نقد فلسفه حق هگل» نوشته بود: «دین آه مظلومان، قلب جهانی بیقلب، و روح شرایط بیروح است. دین افیون تودههاست.»
اما در ایران، برخی معتقدند که دین، مردم را به خیابانها کشاند و انقلاب ۵۷ را رقم زد.
مارکس اشتباه میکرد یا ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست؟
شما چطور فکر میکنید؟
#کارل_مارکس #دین #مردم #اقتصاد #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
امروز ۵ می، زادروز کارل مارکس؛ فیلسوفی است که گفت: «دین افیون تودههاست.»
در کتاب «نقد فلسفه حق هگل» نوشته بود: «دین آه مظلومان، قلب جهانی بیقلب، و روح شرایط بیروح است. دین افیون تودههاست.»
اما در ایران، برخی معتقدند که دین، مردم را به خیابانها کشاند و انقلاب ۵۷ را رقم زد.
مارکس اشتباه میکرد یا ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست؟
شما چطور فکر میکنید؟
#کارل_مارکس #دین #مردم #اقتصاد #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محمد خوشبیان، روحانی سابق، در ویدئویی که نسخهای از آن را برای ما ارسال کرده ضمن انتقاد از مراجع و علما دینی، شیعه و سنی، در خصوص واکنش به فاجعه بندرعباس و از دست دادن تعداد زیادی از هموطنانمان این پرسش را مطرح کرده است که: چرا علمای دین از جایگاه خود استفاده نکرده و حتی پرسشی در خصوص این وضعیت نکرده یا سکوت کردهاند؟
او با اشاره به شرایط خانوادههای آسیبدیده و داغدار تأکید میکند که مردم شما و واکنش شما را فراموش نخواهند کرد.
#مرجعیت #شیعه #سنی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محمد خوشبیان، روحانی سابق، در ویدئویی که نسخهای از آن را برای ما ارسال کرده ضمن انتقاد از مراجع و علما دینی، شیعه و سنی، در خصوص واکنش به فاجعه بندرعباس و از دست دادن تعداد زیادی از هموطنانمان این پرسش را مطرح کرده است که: چرا علمای دین از جایگاه خود استفاده نکرده و حتی پرسشی در خصوص این وضعیت نکرده یا سکوت کردهاند؟
او با اشاره به شرایط خانوادههای آسیبدیده و داغدار تأکید میکند که مردم شما و واکنش شما را فراموش نخواهند کرد.
#مرجعیت #شیعه #سنی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
۹ تن از هواداران جریان “یمانی” توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
هویت پنج تن از این شهروندان، حسن داوودی، حسین داوودی، علی داوودی، کاظم قویدل، هادی آقایی توسط هرانا احراز شده است. همراه این شهروندان چهار زن نیز بازداشت شده اند. لازم به ذکر است که منبع مطلع در این خصوص خواستار عدم افشای هویت زنان بازداشتی شد.
بر اساس گزارش هرانا، این شهروندان در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه در محل سکونتشان در شهرستان کاشمر بازداشت شده اند. تاکنون اطلاعی از محل نگهداری این افراد در دست نیست و مسئولان مربوطه از ارائه هرگونه پاسخ به خانواده آنها خودداری کرده اند.
هر ساله افرادی در ایران به صرف ادعای ارتباط با امام غایب شیعیان بازداشت میشوند. گفتنی است جریان فکری یمانی نیز به رهبری فردی به نام “احمد الحسن یمانی” با طرح ادعاهایی پیرامون موضوع مهدویت فعالیت دارد.
دستگاه امنیتی حکومت ایران و به طور خاص وزارت اطلاعات دارای بخشهایی برای مقابله با ادیان، عرفانها و جمعیتهای فکری-دینی است که در چارچوب پذیرش فکری ایدئولوژی حکومت ایران نیستند.
#اقلیت_دینی #آزادی_دین #یمانی #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
۹ تن از هواداران جریان “یمانی” توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
هویت پنج تن از این شهروندان، حسن داوودی، حسین داوودی، علی داوودی، کاظم قویدل، هادی آقایی توسط هرانا احراز شده است. همراه این شهروندان چهار زن نیز بازداشت شده اند. لازم به ذکر است که منبع مطلع در این خصوص خواستار عدم افشای هویت زنان بازداشتی شد.
بر اساس گزارش هرانا، این شهروندان در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه در محل سکونتشان در شهرستان کاشمر بازداشت شده اند. تاکنون اطلاعی از محل نگهداری این افراد در دست نیست و مسئولان مربوطه از ارائه هرگونه پاسخ به خانواده آنها خودداری کرده اند.
هر ساله افرادی در ایران به صرف ادعای ارتباط با امام غایب شیعیان بازداشت میشوند. گفتنی است جریان فکری یمانی نیز به رهبری فردی به نام “احمد الحسن یمانی” با طرح ادعاهایی پیرامون موضوع مهدویت فعالیت دارد.
دستگاه امنیتی حکومت ایران و به طور خاص وزارت اطلاعات دارای بخشهایی برای مقابله با ادیان، عرفانها و جمعیتهای فکری-دینی است که در چارچوب پذیرش فکری ایدئولوژی حکومت ایران نیستند.
#اقلیت_دینی #آزادی_دین #یمانی #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
مسعود پزشکیان، رییس دولت، در جمع اعضای مجلس خبرگان درباره حجاب اجباری گفت همسرش چادری بوده و «زمانی که در دانشگاه فقط دو دختر چادری وجود داشت، یکی از آنها همسر بنده بود. با همین معیار با او ازدواج کردم.»
او درباره برخوردهای مربوط به حجاب تاکید کرد: «اینکه چگونه باید در جامعه عمل کرد که به نظام و انقلاب آسیبی نرسد، مسئله مهمی است.»
پزشکیان افزود: «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست. نمیتوان با گرفتن، زدن یا تهدید، باور ساخت. اگر رفتار ما باعث بدتر شدن شرایط شود، نباید آن را ادامه دهیم، اما در برابر برهنگی و ساختارشکنی نیز بیتفاوت نخواهیم بود و حتما اقدام مناسب صورت خواهد گرفت.
❗️اظهارات مسعود پزشکیان درباره حجاب اجباری، هرچند در ظاهر حاوی لحنی نرمتر و انتقادی نسبت به اجبار است، اما همچنان با واقعیتهای عینی جامعه ایران در تناقض قرار دارد.
او از «اقدام مناسب» در برابر «برهنگی و ساختارشکنی» سخن میگوید، در حالی که معنای این عبارت مبهم است و در فضای امنیتی کنونی میتواند همان برخوردهای قهری گذشته را در قالبی نرمتر توجیه کند.
همچنین باید توجه کرد که پوشش اختیاری را به برهنگی تعبیر کردن از عدم باور به آزادی پوشش و انتخاب شخصی خبر میدهد.
پزشکیان از یک سو تأکید میکند که «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست»، اما از سوی دیگر، در زمان تصدی او همچنان سیاستهای قهری در حوزه حجاب پیاده میشود.
در عمل، هزاران زن در ماههای اخیر با پیامکهای تهدیدآمیز، جریمههای سنگین، توقیف خودرو، و حتی برخورد قضایی مواجه شدهاند. بسیاری از ادارات دولتی نیز از ارائه خدمات به زنانی که پوشش اختیاری دارند، خودداری میکنند. این اقدامات نشان میدهد که سخنان او بیشتر جنبه تبلیغاتی یا نمایشی دارد تا تغییری واقعی در سیاستگذاریها.
#پوشش_اختیاری #حجاب_اجباری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مسعود پزشکیان، رییس دولت، در جمع اعضای مجلس خبرگان درباره حجاب اجباری گفت همسرش چادری بوده و «زمانی که در دانشگاه فقط دو دختر چادری وجود داشت، یکی از آنها همسر بنده بود. با همین معیار با او ازدواج کردم.»
او درباره برخوردهای مربوط به حجاب تاکید کرد: «اینکه چگونه باید در جامعه عمل کرد که به نظام و انقلاب آسیبی نرسد، مسئله مهمی است.»
پزشکیان افزود: «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست. نمیتوان با گرفتن، زدن یا تهدید، باور ساخت. اگر رفتار ما باعث بدتر شدن شرایط شود، نباید آن را ادامه دهیم، اما در برابر برهنگی و ساختارشکنی نیز بیتفاوت نخواهیم بود و حتما اقدام مناسب صورت خواهد گرفت.
❗️اظهارات مسعود پزشکیان درباره حجاب اجباری، هرچند در ظاهر حاوی لحنی نرمتر و انتقادی نسبت به اجبار است، اما همچنان با واقعیتهای عینی جامعه ایران در تناقض قرار دارد.
او از «اقدام مناسب» در برابر «برهنگی و ساختارشکنی» سخن میگوید، در حالی که معنای این عبارت مبهم است و در فضای امنیتی کنونی میتواند همان برخوردهای قهری گذشته را در قالبی نرمتر توجیه کند.
همچنین باید توجه کرد که پوشش اختیاری را به برهنگی تعبیر کردن از عدم باور به آزادی پوشش و انتخاب شخصی خبر میدهد.
پزشکیان از یک سو تأکید میکند که «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست»، اما از سوی دیگر، در زمان تصدی او همچنان سیاستهای قهری در حوزه حجاب پیاده میشود.
در عمل، هزاران زن در ماههای اخیر با پیامکهای تهدیدآمیز، جریمههای سنگین، توقیف خودرو، و حتی برخورد قضایی مواجه شدهاند. بسیاری از ادارات دولتی نیز از ارائه خدمات به زنانی که پوشش اختیاری دارند، خودداری میکنند. این اقدامات نشان میدهد که سخنان او بیشتر جنبه تبلیغاتی یا نمایشی دارد تا تغییری واقعی در سیاستگذاریها.
#پوشش_اختیاری #حجاب_اجباری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
شمشیر دو لبه روحانیت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
«پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
برگرفته از کانال تلگرام خانم مرضیه حاجی هاشمی
#فردگرایی #ولایت_مطلقه #لیبرالیسم #روحانیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍ مرضیه حاجی هاشمی
جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
«پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
برگرفته از کانال تلگرام خانم مرضیه حاجی هاشمی
#فردگرایی #ولایت_مطلقه #لیبرالیسم #روحانیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استبداد دینی؛ وقتی سرکوب مقدس میشود
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی، استبداد دینی را خطرناکترین نوع حکومت توصیف میکند؛ چون نهفقط آزادی را سلب میکند، بلکه احساس آزادی را نیز نابود میسازد. به گفته او، تمام حکومتهای استبدادی برای بقای خود نیازمند ابزارهایی هستند که مردم را مطیع نگه دارند، اما استبداد دینی یک سلاح ویژه دارد: ادعای نمایندگی خدا.
وقتی حاکمیت خود را واسطه میان مردم و خدا میداند، مخالفت با آن دیگر تنها جرم سیاسی نیست، بلکه گناه و خروج از دین تلقی میشود. در این ساختار، اطاعت از حاکم، اطاعت از خدا قلمداد میشود و ظلم میتواند به عبادت بدل شود.
در جمهوری اسلامی، رهبری نه با رأی مستقیم مردم، بلکه با تشخیص گروهی منصوبشده از پیش تعیین میشود. این نگاه، نقد حاکم را ممنوع و مخالفت را حرام جلوه میدهد.
از نظر باقرینیا، اگر حکومتی بتواند دین را در کنترل خود بگیرد، فقط بدن مردم را مهار نمیکند، بلکه ذهن، دل، امید، ترس و وجدان آنها را هم در اختیار میگیرد.
در این نظام، قانون از دل شریعت میآید، نه از اراده عمومی. چون قوانین، الهی تلقی میشوند، امکان نقد و تغییر از آنها سلب میشود. در نتیجه، سرکوب، تبعیض، سانسور و حتی اعدام، پشت مفاهیمی مانند «حکم شرعی»، «فتنهگر»، یا «دشمن دین» پنهان میشوند.
نماز جمعه مراسمی سیاسی ـ عبادی معرفی میشود، راهپیماییهای حکومتی تکلیف دینی خوانده میشوند و نافرمانی مدنی مثل نداشتن حجاب، حرام شرعی اعلام میگردد.
او تأکید میکند: سکولاریسم، پادزهر این ساختار است؛ نه به معنای بیدینی، بلکه برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی از ایمان. سکولاریسم یعنی حفظ آزادی ایمان، بدون تحمیل.
#استبداد_دینی #آزادی #سکولاریسم #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی، استبداد دینی را خطرناکترین نوع حکومت توصیف میکند؛ چون نهفقط آزادی را سلب میکند، بلکه احساس آزادی را نیز نابود میسازد. به گفته او، تمام حکومتهای استبدادی برای بقای خود نیازمند ابزارهایی هستند که مردم را مطیع نگه دارند، اما استبداد دینی یک سلاح ویژه دارد: ادعای نمایندگی خدا.
وقتی حاکمیت خود را واسطه میان مردم و خدا میداند، مخالفت با آن دیگر تنها جرم سیاسی نیست، بلکه گناه و خروج از دین تلقی میشود. در این ساختار، اطاعت از حاکم، اطاعت از خدا قلمداد میشود و ظلم میتواند به عبادت بدل شود.
در جمهوری اسلامی، رهبری نه با رأی مستقیم مردم، بلکه با تشخیص گروهی منصوبشده از پیش تعیین میشود. این نگاه، نقد حاکم را ممنوع و مخالفت را حرام جلوه میدهد.
از نظر باقرینیا، اگر حکومتی بتواند دین را در کنترل خود بگیرد، فقط بدن مردم را مهار نمیکند، بلکه ذهن، دل، امید، ترس و وجدان آنها را هم در اختیار میگیرد.
در این نظام، قانون از دل شریعت میآید، نه از اراده عمومی. چون قوانین، الهی تلقی میشوند، امکان نقد و تغییر از آنها سلب میشود. در نتیجه، سرکوب، تبعیض، سانسور و حتی اعدام، پشت مفاهیمی مانند «حکم شرعی»، «فتنهگر»، یا «دشمن دین» پنهان میشوند.
نماز جمعه مراسمی سیاسی ـ عبادی معرفی میشود، راهپیماییهای حکومتی تکلیف دینی خوانده میشوند و نافرمانی مدنی مثل نداشتن حجاب، حرام شرعی اعلام میگردد.
او تأکید میکند: سکولاریسم، پادزهر این ساختار است؛ نه به معنای بیدینی، بلکه برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی از ایمان. سکولاریسم یعنی حفظ آزادی ایمان، بدون تحمیل.
#استبداد_دینی #آزادی #سکولاریسم #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
سقراط، یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب، جایگاه برجستهای در تاریخ اندیشه اخلاقی دارد. ویژگی متمایز تفکر او در استفاده از روش گفتوگومحور یا دیالکتیک نهفته است؛ روشی که مبتنی بر پرسشگری مداوم، جستوجوی حقیقت و نقد باورهای سطحی بود. در زمانی که بسیاری از متفکران اخلاق را در قالب توصیههای سنتی یا آموزههای اسطورهای میفهمیدند، سقراط با نپذیرفتن پاسخهای آماده، راهی نو در شناخت مفاهیم بنیادین اخلاق گشود.
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402